پایان نامه بررسی رابطه بین ویژگی های شخصیتی معلمان با سطح تفکر انتقادی دانش آموزان
فهرست محتوا
چکیده
هدف اصلی این پژوهش بررسی رابطه بین ویژگیهای شخصیتی معلمان با سطح تفکر انتقادی دانش آموزان دوره اول متوسطه بخش انزل شهر ارومیه در سال تحصیلی ۹۳-۹۲ میباشد. در این پژوهش از تیپ شخصیتی معلمان (روانژندی، برونگرایی، انعطاف پذیری، دلپذیر بودن، مسئولیت پذیری) به عنوان متغیر پیش بین و تفکر انتقادی دانش آموزان (استنباط، شناسایی مفروضات، استنتاج، تعبیر و تفسیر و ارزشیابی استدلالهای منطقی) به عنوان متغیر ملاک استفاده شده است. دوره زمانی پژوهش سالهای 1392 تا 1393 میباشد. روش مورد استفاده جهت جمع آوری اطلاعات، توصیفی همبستگی است. برای آزمون فرضیهها از مدل رگرسیون تک متغیره و همبستگی پیرسون استفاده شده است. نتایج نشان میدهد که بین تمام متغیرهای تیپ شخصیتی معلمان و تفکر انتقادی دانش آموزان به غیر از برونگرایی با استنباط و دلپذیر بودن با شناسایی مفروضات رایطه معنی دار وجود دارد. به عبارتی هرچه تیپ شخصیتی معلمان مطلوبتر در نتیجه باعث افزایش تفکر انتقادی دانش آموزان میشود و بالعکس.
واژههای کلیدی: تیپ شخصیتی، تفکر انتقادی، انزل، دوره اول متوسطه
- فهرست مطالب
- فصل اول: کلیات پژوهش.1
- 1-1. مقدمه………………………………………………………………………………………….. 2
- 1-2. بیان مسأله 2
- 1-3. اهمیت و ضرورت انجام پژوهش…………………………………………………………. 7
- 1-4. اهداف پژوهش………………………………………………………………………………. 8
- 1-4-1. اهداف آرمانی 8
- 1-4-2. اهداف علمی 8
- 1-5. فرضیههای پژوهش………………………………………………………………………….. 9
- 1-6. ساختار پژوهش…………………………………………………………………………….. 11
- فصل دوم: ادبیات موضوع…………………………………………………………….. 13
- 2-1. مقدمه………………………………………………………………………………………… 14
- 2-2. مبانی نظری.19
- 2-2-1. بخش اول تیپ شخصیتی.19
- 2-2-1-1. شخصیت 19
- 2-2-1-2. تعاریف شخصیت…………………………………………………………………. 19
- 2-2-1-3. نظریههای شخصیت 25
- 2-2-1-3-1. زیگموند فروید……………………………………………………………………….. 25
- 2-2-1-3-2. کارل گوستاو یونگ 27
- 2-2-1-3-3 کارل راجرز 29
- 2-2-1-3-4. دالارد و میلر………………………………………………………………………….. 30
- 2-2-1-3-5. جورج کلی…………………………………………………………………………… 30
- 2-2-1-3-6. آلبرت بندورا…………………………………………………………………………. 31
- 2 -2-1-4. عوامل تعیین کننده شخصیت 33
- 2-2-1-5. ویژگیهای شخصیتی 35
- 2 -2-1-5-1. کانون کنترل…………………………………………………………………………. 36
- 2 -2-1-5-2. انگیزه پیشرفت………………………………………………………………………. 37
- 2 -2-1-5-3. خودکامگی………………………………………………………………………….. 37
- 2 -2-1-5-4. ماکیاول گرایی………………………………………………………………………. 38
- 2 -2-1-5-5. مناعت طبع یا عزت نفس………………………………………………………….. 38
- 2 -2-1-5-6. سازگاری با موفقیت……………………………………………………………….. 39
- 2 -2-1-5-7. ریسک پذیری………………………………………………………………………. 39
- 2 -2-1-5-8. تناسب شغل با شخصیت…………………………………………………………… 39
- 2-2-1-6. الگوی پنج عاملی در صفات شخصیت (مک کری و کاستا)……………………. 42
- 2-2-1-7. تفکر………………………………………………………………………………………… 44
- 2-2-1-7-1. تعریف تفکر……………………………………………………………………….. 44
- 2-2-2. بخش دوم: تفکر انتقادی………………………………………………………………………… 46
- 2-2-2-1. تفکر انتقادی…………………………………………………………………………………. 46
- 2-2-2-1-1. زمینههای فرعی تفکر انتقادی……………………………………………………… 51
- 2-2-2-1-2. آموزش تفکر انتقادی……………………………………………………………………. 54
- 2-2-2-1-3. نتایج استقاده از تفکر انتقادی………………………………………………………….. 56
- 2-2-2-1-4. ویژگیهای تفکر انتقادی……………………………………………………………. 57
- 2-2-2-1-5. ویژگیهای متفکران منتقد……………………………………………………. 58
- 2-2-2-1-6. مهارتهای تفکر انتقادی از نظر فاسیون…………………………………… 60
- 2-2-2-1-7. صفات متفکران انتقادی………………………………………………………….. 61
- 2-2-2-1-8. ویزگی های یاددهی و یادگیری در آموزش تفکر انتقادی…………………. 62
- 2-2-2-1-9. مهارتهای ویزه در تفکر انتقادی………………………………………….. 66
- 2-2-2-1-10. ابعاد شناختی و عاطفی تفکر انتقادی…………………………………….. 74
- 2-2-2-1-11. رابطه بین تفکر انتقادی و تفکر منطقی، حل مساله، تصمیم گیری و تفکر خلاق…. 77
- 2-2-2-1-11-1. تفکر انتقادی و تفکر منطقی………………………………………………….. 77
- 2-2-2-1-11-2. تفکر انتقادی و حل مساله…………………………………………………….. 77
- 2-2-2-1-12. مراحل تفکر انتقادی………………………………………………………………… 78
- 2-2-3. بخش سوم پیشینه پژوهش انجام شده……………………………………………………. 80
- 2-2-3-1. پژوهشهای داخلی………………………………………………………………………. 80
- 2-2-3-2. پژوهشهای خارجی…………………………………………………………………….. 84
- فصل سوم: روش شناسی پژوهش.91
- 3-1. مقدمه………………………………………………………………………………………… 92
- 3-2. روش پژوهش………………………………………………………………………………. 92
- 3-3. جامعه آماری و حجم نمونه.92
- 3-4. روش نمونه گیری………………………………………………………………………….. 93
- 3-5. قلمرو پژوهش………………………………………………………………………………. 93
- 3-5-1. قلمرو موضوعی……………………………………………………………………. 93
- 3-5-2. قلمرو مکانی……………………………………………………………………….. 93
- 3-6. روش گردآوری اطلاعات……………………………………………………………………. 93
- 3-7. روش تجزیه و تحلیل دادهها و آزمون فرضیهها…………………………………………… 93
- 3-8. ابزار اندازه گیری (روایی و پایایی).94
- 3-9. متغیرهای پژوهش……………………………………………………………………………… 95
- فصل چهارم: تجزیه و تحلیل دادههای پژوهش.98
- 4-1. مقدمه.99
- 4-2. توصیف و نحوه عملکرد پرسش نامهها………………………………………………… 99
- 4-3. روایی و پایایی تحقیق.118
- 4-4. تجزیه و تحلیل دادههای آماری.118
- 4-5. همبستگی بین متغیرها (پیرسون).120
- 4-6. آزمون آماری فرضیههای تحقیق.121
- فصل پنجم: نتیجهگیری و پیشنهادهای پژوهش.159
- 5-1. نتیجه گیری.160
- 5-1-1. نتیجه گیری فرضیه اول.160
- 5-1-2. نتیجه گیری فرضیه دوم.160
- 5-1-3. نتیجه گیری فرضیه سوم.161
- 5-1-4. نتیجه گیری فرضیه چهارم.161
- 5-1-5. نتیجه گیری فرضیه پنجم.162
- 5-2. پیشنهادات پژوهش.162
- 5-2-1. پیشنهادهای کاربردی.162
- 5-3. محدودیتهای تحقیق.165
- پیوستها.166
- منابع و مآخذ.179
- الف. منابع فارسی.179
- ب. منابع انگلیسی.181
- چکیده انگلیسی
1-1. مقدمه
اگر چه بیشتر مردم بر این باور هستند که تفکر انتقادی و خلاق ذاتی هستند، ولی پژوهشها نشان دادهاند که این مهارتها یادگرفتنی و آموختنی است. (مایرز،1386: فولر 1977، مالکانی و آلن،2005). شاید بتوان گفت اولین کسی که به این امر اهتمام ورزیده است، سقراط میباشد. از هنگامی که او با روش خاص خود جوانان آتن را به تدبیر و تفکر فرا میخواند، بر این امید بود که آنها چگونه اندیشیدن را بیاموزند. آموزش تفکر انتقادی سبب پیشرفت تحصیلی دانش آموزان میگردد (صداقت،1385).
معلم یکی از عوامل کلیدی در پرورش تفکر دانش آموزان است. بنابرین برای اینکه بتوانیم تفکر انتقادی را به دانش آموزان آموزش دهیم، لازم است معلمین آنها این نوع تفکر را آموخته باشند تا بتوانند آن را به دانش آموزان خود بیاموزند. علاوه بر آن درنظامی که هدف آن پرورش تفکر انتقادی دانش آموزان است؛ معلمان باید در نقش خود بازنگری کنند و فعالیتهای خود را بر آموزش مهارتها و روشهایی متمرکز کنند که دانش آموزان برای تحقق مستقل، بدان احتیاج دارند و به جای تاکید بر اهمین انباشت اطلاعات و محفوظات، به اهمیت پرورش استعدادهای فکری تاکید نمایند. استفاده از روش آموزش سخنرانی موجب ترویج سبک انفعالی میشود که در آن آموزش تفکر انتقادی یطور کامل مورد غفلت واقع میشود یا فقط بطور ضمنی آموزش داده میشود. (مالکوم نالس، به نقل از مایرز 1386)
1-2. بیان مسأله
بوجود آمدن سازمانهای اجتماعی و ادارهٔ آنها مستلزم وجود منابع مادی و انسانی است بدون انکار اهمیت بعد مادی، مهمترین بعد سازمانهای اجتماعی، بعد انسانی آنهاست چون محصول بسیاری از این سازمانها نیز به انسانها بر میگردد. نیروی انسانی در سازمان از جنبه کمی و کیفی قابل طرح است «جنبهٔ کیفی نیروی انسانی، وقتی مطرح است که سازمان پستهای خود را با توجه به وظایف متصدیان لازم میسنجد، در این بخش توجه به سن و قوای جسمانی و شخصیت فردی و صلاحیت اجرایی اعضای مورد نیاز، لازمهٔ مدیریت است»(عسگریان، 1370، ص 11).
تا حدی میتوان میتوان گفت یک بعد اساسی شکست و موفقیت در سازمانهای اجتماعی مربوط به شکست یا موفقیت در کار کردن با انسانهاست. (میرکمالی، 1373، ص 27). زیرا ورود هر کارمند جدید به سازمان با ویژگیهای خلقی و تربیتی خاص، در رفتار سایر کارکنان در مجموع در ساختار سازمان، اثر مستقیم خواهد داشت. (میرسپاسی، 1371، ص 231).
هنگامی که افراد به سازمان میپیوندند، ویژگیهای مخصوص به خود مانند تحصیلات رسمی و تجربه کاری گذشته، فرهنگ و شخصیت، قدرت و هوش استعداد و ارزشهای خاص را به همراه میآورد. لذا علاقه مندان که نسبت به نقش سازمانی خود به گونهای متفاوت از دیگران و تا حدی مطابق با نیازهای شخصی خود رفتار کنند بطوری که به زعم «مریز» ایفای نقش موجبات تجلی شخصیت افراد را فراهم میسازد و نحوهٔ ایفای نقش در حقیقت روزنهای برای شناخت شخصیت افراد است (لی فام، 1379، ص 189). از آنجا که هر فرد به فراخور خصایص شخصیتی، به کارش رنگ و جلوهٔ خاصی میبخشد و رفتار هر فرد متأثر از شخصیت و ویژگیهای شخصیتی اوست ولی در بیشتر موارد هیچ معیار و ملاک مشخصی و جامعی برای سنجش این صفات و ویژگیهای شخصیتی ارائه نشده است و تا هنگامی که یک معیار شخصیتی برای سنجش شخصیت و ویژگیهای مدیران وجود نداشته باشد چه بسا ممکن است افراد ناصالح و نا بهنجار تصدی این شغل مهم و سرنوشت ساز را بر عهدا بگیرند که شایستگی لازم را برای احراز آن نداشته باشند در واقع یک مدیر نا بهنجار میتواند رفتار یک سازمان یا بخشی از آن را به رفتار نابهنجار تبدیل کند بنابرین باید مواظب بود تا مدیرانی که تازه استخدام و به کار گمارده میشوند نابهنجاری روانی نداشته باشند. (میرکمالی، 1374، ص 95). با ورود فناوری به زندگی بشر سرعت شتابندة آن در تمامی ابعاد زندگی او جریان پیدا کرده و همه سازمانها و دوایر آنها را درگیر تلاطمات گوناگونی نموده است از طرف دیگر آدمی برای پاسخ به نیازهای متعدد و گستردة مادّی و معنوی خود باید از همفکری و تشریک مساعی با انسانهای دیگر در قالبها و نظامهای خاصی استفاده کند (صافی.۱۳۸۵. ص ۵). از این رو در دستههایی به نام سازمان قرار میگیرد که هر کدام گوشهای از نیازهای انسان را پوشش میدهد. یکی از این سازمانها؛ سازمان آموزش و پرورش میباشد که الگوی کلی نهادها و سازمانهای رسمی جامعه به شمار میرود (علاقه بند؛ ۱۳۸۵؛ ص ۷). از آنجا که امروزه تعلیم و تربیت به عنوان اساسیترین عامل رشد و توسعه فرهنگی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی اهمیت بسزایی پیدا کرده است بنابراین احتیاج به منابع انسانی خلاق و نوآور دارد تا از قافلة تحولات دیگر سازمانها جا نماند منابع انسانی که مجهز به ویژگیهای کارآفرینانه باشند بعنی مخاطره پذیر، استقلال و موفقیت طلب، خلاق و توانایی تحمل ابهام و کنترل سرنوشت خود را داشته باشند و همچنین از چشم اندازی وسیع و بلند بهره ببرند. اما به نظر میرسد آموزش و پرورش اجزای نظام آموزشی جهت همراهی با تحولات نیازمند فراهم نمودن زمینهها و بسترهایی برای پروراندن اینگونه صفات و ادراکات میباشد. چرا که سکانداران خط مقدم نظام آموزشی بایستی از دید وسیع و عمیق برخودار باشند.
امروزه، تواناییهایی چون قدرت نظم دادن به تمامی امور مدیریت یعنی ربط امور جزیی به کل سیستم در یک زمینه وسیع، ارتباط برنامههای آنی به هدفهای آتی، برخورداری از قدرت ژرف نگری و تجزیه و تحلیل نظرات مخالف، کشف فرضیات از قوانین جاری، پرده برداشتن از مسائل در رسیدن به اصول بنیادی، توان انعطاف پذیری در برابر اموری که با آن مواجه میگردند و پرهیز از نگرش یک بعدی به مسائل و نظرات و توجه به نظرات دیگران بدون توجه به منبع آن برای هدایت کلی سازمان و افراد جهت رسیدن به اهداف، مورد توجه بوده و میتواند بر رفتار فردی، جامعه و بهبود عملکرد سازمان تأثیر گذار باشد (بهاری، ۱۳۸۵، ص ۴۶). ضرورت تفکر تا این حد است که هر انسان یا معلمی در جریانات روزمره زندگی با مشکلات و دشواریهایی روبروست که برای آن محتاج به تفکر و تصمیم گیری است. معلم یا مدیری که تفکر ننماید خطرناک است و هیچ مدیریتی را نمیتوان یافت که بدون تفکر و تحلیل، تصمیم گیری صحیحی داشته باشد و موفقیت مستمری کسب نموده باشد (طالب پور و همکاران، ۱۳۸۴، ص ۱۱۰). بنابراین، مدیر یا معلم تحصیل کرده و آگاه و با تفکر منطقی است که توان مقاومت در مقابل فشاهای آنی، پرهیز از تصمیم گیری شتابزده و رفتارهای احساسی را دارد و با رفتاری هوشمندانه، شکیبایی و انعطاف پذیری اطلاعات موجود را نظم داده و برخوردی منطقی با مشکلات مینماید و خود را در انبوه جمع آوری اطلاعات گرفتار نمیکند. بدیهی است مدیریت سازمان و تعمق نگری و دقت و نظم اطلاعات، توجه به اصول اساسی را در اندیشه خود ثبات بخشیده و آن را مدنظر قرار میدهد.
مدیریت آموزشی از ابعاد متفاوت مورد مطالعه قرار گرفته است لکن شخصیت[1] یکی از معدود جنبههایی است که به آن کمتر پرداختهاند با وجود آنکه به نظر میرسد تأثیر بارزی بر نگرش، عملکرد و شیوه مدیریت مدیران و معلمان داشته باشد. تحقیقات درباره رهبری نشان میدهند که رهبری اثربخش به عوامل موقعیتی، نظیر محیط سازمان، ماهیت وظایف سازمانی، ارزشها و تجربههای مدیران، زیر دستان و فرادستان بستگی دارد سبک یا شخصیت رهبری مدیر، در کانون همه این عوامل قرار میگیرد (علاقه بند، ۱۳۷۳، ص ۷). از آنجا که هر فرد به فرا خور خصایص شخصیتی، به کارش رنگ و جلوه خاصی میبخشد و رفتار هر فرد متأثر از شخصیت و ویژگیهای شخصیتی اوست ولی در بیشتر موارد هیچ معیار و ملاک مشخص و جامعی برای سنجش این صفات و ویژگیهای شخصیتی ارائه نشده است.
از طرفی تفکر انتقادی یکی از لغات مبهم یا رمز واژههای عصر ما محسوب میشود که علی رغم ابهامی که در معنای آن وجود دارد، دیگران را تحت تأثیر قرار میدهد. ریشههای امروزی آن را میتوان در اندیشههای جان دیویی که تفکر بازتابی را در اوایل قرن بیستم مطرح نمود، ردیابی کرد. (ایستاپلتون،2011). وی تفکر انعکاسی را توجه دقیق، فعالانه و مستمر به اطلاعات و زمینههای حمایت کننده از آن و در نظر گرفتن نتایج و تبعات آن اطلاعات تعریف میکند. جان دیویی به عنوان پدر تفکر انتقادی مدرن در نظر گرفته میشود (ازکان،2010). تعاریف مختلفی از تفکر انتقادی ارائه شده است. ریچارد پاول، تفکر انتقادی را توانایی دست یابی به نتایج منطقی مبتنی بر مشاهده اطلاعات میداند (چینگ و همکاران، 2010). نوریس، تفکر انتقادی را این گونه تعریف میکند که دانشجویان همه دانش قبلی خود را در یک موضوع خاص مرور کنند و مهارتهای تفکر خودشان را ارزیابی کرده و تغییر رفتار دهند (إمیر،2009). به عبارتی دیگر، تفکر انتقادی یعنی شکاکیت بهنجار (ایستاپلتون،2011). افراد برخوردار از تفکر انتقادی دارای ویژگیهای؛ پذیرندگی در برابر ایدههای جدید، انعطاف پذیری، تمایل به تغییر، نوآوری، خلاقیت، تحلیلی بودن، جسارت، خستگی ناپذیری، اشتیاق، پرانرژی بودن، خطرپذیری، برخورداری از معرفت، کاردانی، مشاهده گری و تفکرهستند (پاپیل، 2010). تفکر انتقادی به عنوان یک فرآیند شناختی اساسی برای رشد و بهره مندی از دانش در نظر گرفته میشود و این نوع از تفکر برای حل مساله و تصمیم گیری در هر بافتی، خواه اجتماعی، بالینی، اخلاقی، مدیریتی و خواه سیاسی قابل کاربرد است (گل و همکاران،2010).
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطة بین ویژگیهای شخصیتی معلمان با سطح تفکر انتقادی در دانش آموزان دوره اول منوسطه منطقة انزل انجام میشود.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.