پایان نامه ارتباط بین سبک های رهبری (تحولگرا و عملگرا و بدون رهبری) و تعالی سازمانی دانشکدههای تربیت بدنی
چکیده
اين تحقيق براي تعيين ارتباط بين سبک رهبري و تعالي سازماني در دانشکدههاي تربيت بدني شهر تهران صورت گرفت که سبک رهبري و ميزان تعالي سازماني توسط سه هدف و نُه فرضيه مورد بررسي قرار گرفتند. براي تعيين سبک رهبري دانشکدههاي تربيت بدني 68 نفر از اعضاي هيأت علمي در پنج دانشکده تربيت بدني شهر تهران رؤساي دانشکده خود را مورد ارزيابي قرار دادند، براي تعيين تعالي سازماني در دانشکده هاي تربيت بدني نيز 68 نفر از اعضاي هيأت علمي دانشکده خود را مورد ارزيابي قرار دادند.
ابزار تحقيق، پرسشنامه چند عاملي رهبري و پرسشنامه پنجاه سؤالي تعالي سازماني مدل EFQM[1] بودند. ميزان پايايي پرسشنامه سبک رهبري در اين تحقيق در مورد رؤساي دانشکدههاي تربيت بدني 76/0 محاسبه شد، در مورد پرسشنامه تعالي سازماني نيز ميزان پايايي 83/0 محاسبه شد.
در مورد نيمرخ سبک رهبري رؤساي دانشکدهها، براساس يافتههاي تحقيق دانشکدههاي تربيت بدني در سبک رهبري بدون رهبري (14/2 = M) داراي ميانگين بالاتري در مقايسه با رهبري عملگرا (04/2 = M) بودند، و همچنين در سبک رهبري عملگرا داراي ميانگين بالاتري نسبت به رهبري تحولگرا (72/1 = M) بودند. در اين ميان دانشکده تربيت بدني دانشگاه الزهرا رتبه اول را در سبک رهبري بدون رهبري و عملگرا و دانشگاه شهيد بهشتي رتبه اول را در استفاده از سبک رهبري تحولگرا داشتند.
در مورد تعالي سازماني دانشکدههاي تربيت بدني که با استفاده از مدل EFQM در دو حوزه توانمندسازها و نتايج مورد بررسي قرار گرفت، در حوزه توانمندسازها به ترتيب دانشگاههاي شهيد بهشتي با 276امتياز، دانشگاه تربيت معلم تهران با 231 امتياز، دانشگاه تهران با 196 امتياز، دانشگاه شهيد رجايي با 181 امتياز و دانشگاه الزهرا با 178 امتياز رتبههاي اول تا پنجم، و در حوزه نتايج به ترتيب دانشگاههاي شهيد بهشتي با 198 امتياز، دانشگاه تهران با 150 امتياز، دانشگاه تربيت معلم با 125 امتياز، دانشگاه شهيد رجايي با 113 امتياز و دانشگاه الزهرا با 93 امتياز رتبههاي اول تا پنجم، و به طور کلي از لحاظ تعالي سازماني :
رتبه يک : دانشگاه شهيد بهشتي تهران با 474 امتياز
رتبه دوم : دانشگاه تربيت معلم تهران با 365 امتيار
رتبه سوم : دانشگاه تهران با 346 امتياز
رتبه چهارم : شهيد رجايي با 296 امتياز
رتبه پنجم : دانشگاه الزهرا 271 امتياز
را به خود اختصاص دادند.
در مورد ارتباط بين سبک رهبري و تعالي سازماني در دانشکدههاي تربيت بدني نتايج حاصل از آزمون پيرسون در مورد نه فرضيه تحقيق نشان داد که ارتباط معنيداري بين سه سبک رهبري و تعالی سازمانی و دو حوزه توانمندسازها و نتايج وجود ندارد، و فرضيه هاي اول تا نُه رد شدند (05/0 = p)، ولي با تحليل بيشتر و دقيقتر در مورد مدل تعالي سازماني مشخص شد که رابطه معنيداري بين سبک رهبري بدون رهبري و فاکتورهاي کارکنان (05/0 = p ، 26/0- = r)، در حوزه توانمندسازها، و نتايج کليدي عملکرد (01/0 = p ، 341/0- = r)، وجود دارد.
فهرست مطالب
فصل اول : مقدمه
1-1. مقدمه………………………………………………………………………………………………………… 2
2-1. بيان مسئله………………………………………………………………………………………………….. 2
3-1. اهميت و ضرورت تحقيق……………………………………………………………………………… 5
4-1. اهداف پژوهش……………………………………………………………………………………………. 6
5-1. فرضهاي پژوهش……………………………………………………………………………………….. 7
6-1. روش تحقيق و روش گردآوري اطلاعات…………………………………………………………. 7
7-1. محدوديتهای تحقيق…………………………………………………………………………………… 8
8-1. پيشفرضهاي تحقيق…………………………………………………………………………………… 9
9-1. واژگان تحقيق……………………………………………………………………………………………… 9
فصل دوم : مبانی نظری تحقیق و ادبیات پیشینه تحقیق
1-2. بخش اول ـ رهبري……………………………………………………………………………………. 13
1-1-2. معنای لغوی رهبری……………………………………………………………………………. 13
2-1-2. منابع قدرت رهبر………………………………………………………………………………. 16
3-1-2. خصوصيات رهبران……………………………………………………………………………. 17
4-1-2. شيوه رهبري……………………………………………………………………………………… 18
5-1-2. وظيفه رهبري……………………………………………………………………………………. 22
6-1-2. نظريات اقتضايي………………………………………………………………………………… 23
7-1-2. نظريه وضعيتي………………………………………………………………………………….. 24
8-1-2. نظريات نوين رهبري………………………………………………………………………….. 25
9-1-2. رهبري دانشگاهي………………………………………………………………………………. 26
1-9-1-2. رهبري تحولگرا و اعتبار رهبري……………………………………………………. 27
2-9-1-2. رهبري در بافت معاصر آموزش عالي……………………………………………… 29
3-9-1-2. ارتباط بين اثربخشي کار دانشگاهي با کيفيت رهبري دانشگاهي……………. 30
بخش 2- تعالي سازماني……………………………………………………………………………………… 31
1-2-2. نظريه نوين مديريت کيفيت…………………………………………………………………. 32
2-2-2. اصول سيستم کيفيت…………………………………………………………………………… 32
3-2-2. مسؤوليت مديريت…………………………………………………………………………….. 32
4-2-2. منابع مورد نياز سيستم کيفيت………………………………………………………………. 33
5-2-2. ساختار سيستم کيفيت…………………………………………………………………………. 33
6-2-2. مدل تعالي سازماني……………………………………………………………………………. 33
7-2-2. اندازهگيري کيفيت خدمات در بخش دولتي، با استفاده از مدل تعالي سازماني EFQM 34
8-2-2. اصول اوليه تعالي سازماني…………………………………………………………………… 34
9-2-2. آشنايي با اعم مدلهاي تعالي سازماني……………………………………………………. 36
10-2-2. آشنايي با مدل EFQM………………………………………………………………………. 36
1-10-2-2. حوزههاي مدل EFQM………………………………………………………………. 38
2-10-2-2. کاربرد مدل EFQM در آموزش عالي…………………………………………….. 43
11-2-2. پيشينه تحقيق………………………………………………………………………………….. 45
1-11-2-2. تحقيقات انجام شده در داخل کشور……………………………………………… 45
2-11-2-2. تحقيقات انجام شده در خارج از کشور…………………………………………. 49
فصل سوم : روش تحقیق
1-3. مقدمه………………………………………………………………………………………………………. 54
2-3. روش تحقیق…………………………………………………………………………………………….. 54
3-3. متغيرهاي تحقيق………………………………………………………………………………………… 54
4-3. جامعه آماري…………………………………………………………………………………………….. 54
5-3. شيوه گردآوري اطلاعات…………………………………………………………………………….. 55
1-5-3. خرده مقياسهاي پرسشنامه سبک رهبري……………………………………………….. 56
2-5-3. خرده مقياسهاي پرسشنامه تعالي سازماني……………………………………………… 59
3-5-3. روايي و پايايي پرسشنامهها………………………………………………………………….. 60
6-3. روشهاي آماري……………………………………………………………………………………….. 62
فصل چهارم : تجزیه و تحلیل آماری دادهها
1-4. مقدمه………………………………………………………………………………………………………. 64
2-4. توصيف يافتههاي تحقيق…………………………………………………………………………….. 64
1-2-4. توصيف سبک رهبري رؤساي دانشکدههاي تربيت بدني شهر تهران…………….. 64
2-3-4. توصيف تعالي سازماني در دانشکدههاي تربيت بدني………………………………… 67
3-4. استنباط يافتههاي تحقيق (آمار استنباطی)………………………………………………………… 73
1-3-4. آزمون فرضيههاي تحقيق…………………………………………………………………….. 77
2-3-4. بررسي ارتباط بين سبک رهبري و عناصر مدل تعالي سازماني…………………….. 82
فصل پنجم : بحث و نتیجهگیری
1-5. مقدمه………………………………………………………………………………………………………. 85
2-5. خلاصه……………………………………………………………………………………………………. 85
3-5. بحث و نتيجهگيري…………………………………………………………………………………….. 90
5-5. پيشنهادات برخاسته از تحقيق……………………………………………………………………….. 94
6-5. پيشنهادات براي محققين آينده……………………………………………………………………… 94
فهرست منابع و مآخذ…………………………………………………………………………………………. 96
فصل اول:
مقدمه
واضح است که، تعليم و تربيت در توسعه، پيشرفت و دوام فرهنگي ملي نقش مؤثری را ایفا میکند. بعلاوه، مؤسسات تربيتي در توسعه و تکامل منابع و استعدادهاي انساني جامعه نقشی اصلي دارند. مدارس و دانشکدهها مؤثرترين و قدرتمندترين پايگاههاي اجتماعي براي نيل به مهارتهاي عقلاني، معرفت، فهم و شناخت لازم براي تصميمگيري خردمندانهاند. اين مؤسسات به طور مستقيم و غيرمستقيم عامل پيشرفت اجتماعي هستند و اين پيشرفتها با معرفت، هنر، تکنولوژي، شعور اجتماعي و ديگر موارد ضروري براي رشد ملي ارتباط دارند. تعليم و تربيت بايد نيازها و خواستههاي اجتماع را برآورده کند. در دهه کنوني دانشگاهها بايد تندرستي و سلامتي دانشجويان و همچنين نيازهاي آنها را مورد توجه قرار دهند(16).
تربيت بدني و عنوان جلوهاي از فرايند کلي تعليم و تربيت، در برآوردهشدن اين اهداف، جامعه را ياري ميکند. تربيت بدني يعني تلاش مؤثر براي اعتلا فرد و جامعه، بنابراين اين رشته ميتواند به عنوان يک نيروي پويا و رو به رشد در تعليم و تربيت مطرح شود(16)، به دلیل اهمیت این رشته دانشگاهی در این تحقیق به بررسی دانشکدههای تربیت بدنی پرداخته خواهد شد.
سازمانهايي مانند، دانشکدههاي تربيت بدني، سازمان تربيت بدني، تربيت بدني آموزش پرورش، فدراسيونهاي ورزشي و غيره …، همه و همه تشکيلاتي هستند که بايد توسط افراد مدير اداره شوند. چنانچه افراد فاقد صلاحيت و توانايي لازم برای اداره اين تشکيلات باشند، مشکلات فراواني به اين تشکيلات و سازمانهاي ورزشي تحميل خواهند شد. بنابراين وجود مديران کارآمد و اثربخش براي تعالي همه سازمانها، از جمله دانشکدههاي تربيت بدني، امري بديهي و اجتنابناپذير است(33).
عدمآگاهي رؤساي دانشکدههاي تربيت بدني از فنون و دانش مديريت، شيوههاي ايجاد انگيزه، برقراري روابط انساني، کنترل ارزشيابي و تصميمگيري از عواملي است که عملکرد رؤساي دانشکدههاي تربيت بدني را تحت تأثير قرار ميدهد، و به نوعي عدمموفقيت در حصول به اهداف، و ناکامي در تعالي سازمان مي انجامد. از طرف دیگر، موجب دلسردي و بي اعتمادي در اساتيد، کارمندان، دانشجويان دانشکدهها، و در نهايت جامعه ميشود. پس شکي نيست که قسمت مهمي از موفقيت و تعالي دانشکدههاي تربیت بدنی نتيجه اثربخشي و اقدامات مناسب رؤساي آنان ميباشد(6).
فعاليتهاي دانشکدههاي تربيت بدني به منظور تحقق بخشيدن به هدفهاي گوناگون صورت ميگيرد. اين اهداف در راستاي مأموريتهاي اصلي آموزش عالي ميباشد. تعليم و تربيت، بهبود كيفيت زندگي دانشجويان، آمادهكردن دانشجويان براي زندگي و خدمت بهتر در آينده از اهداف دانشکدههاي تربيت بدني ميباشد. آموزش مهارتهاي لازم به دانشجويان از توانمنديهاي بالقوه دانشکدههاي تربيت بدني دانشگاهها است. از ديگر وظايف دانشکدههاي تربيت بدني ايجاد تغييرات ماهيتي مناسب در مهارتهاي دانشجويان ميباشد. بدين ترتيب دانشجويان با كسب مهارتهاي لازم ميتوانند بعد از فارغالتحصيل شدن از طريق مهارتهاي كسب كرده در دانشگاهها، به جامعه خود، به صورت بهينه خدمت نمايند. برگزاري سمينارها و کارگاههاي آموزشي، نمايشگاههاي کتاب و دستاوردهاي علمي از جمله فعاليتها جداناپذير زندگي دانشگاهي ميباشد(56).
رهبران و رؤساي دانشکدههاي تربيت بدني براي تعالي سازمان خود علاوه بر علاقهمندبودن به کار خود و عشق ورزيدن به عوامل زيردست خود بايد از سبک رهبري اثربخش در راستاي تعالي دانشکده خود برخوردار باشند، چرا که تعالي دانشکدههاي تربيت بدني و کسب موفقيت آنها در سطح داخلي و بينالمللي باعث پرورش روحيه وطنپرستي و غرور ملي در سطح جامعه ميشود، و تأثير قابل ملاحظهاي بر روي اساتيد، کارکنان و دانشجويان دارد.
از تحقيقات انجام شده در اين زمینه ميتوان به تحقيق يوزوويج و امانوئل اوکي[1] در سال١٩٩٤ اشاره نمود که به «بررسي سبکهاي رهبري و خصوصيات دموگرافيکي رؤساي مراکز آموزشي» پرداختند. آنها از يافتههاي خود به اين نتيجه رسيدند که هر زمان غالباً يک نوع سبک رهبري مورد استفاده قرار ميگيرد و بهترين سبک رهبري وجود ندارد. درک سبکهاي مديريتي و آگاهي از نقاط قوت و ضعف موجود در هر يک از سبکها، باعث ايجاد تغييراتي در سبکهاي رهبري ميشود که غالباً عملکرد را بهبود ميبخشند(60).
در تحقيقي لولر[2] (2004) نشان داد که هر دو سبک رهبري تحولگرا و عملگرا در ارتباط مستقيم با بروندادهاي سازماني (اثربخشي، تلاش مضاعف زيردستان و رضايت زيردستان) هستند. نتيجه تحقيق نشان داد كه رهبري تحولگرا در مقايسه با رهبري عملگرا عملكرد قويتري دارد(14).
در تحقيقي که توسط استفان چکوانينيه[3] تحت عنوان «نقش رهبران در مديريت دانشگاهها» در دو دانشگاه نيجريه و فينيش در سال 2004 انجام شد، اشاره شد که هيچ سبک رهبري خاصي تضمينکننده اثربخشي فعاليتهاي دانشگاهها نميباشد، تنها توجه به فعاليتهاي دانشگاه از نگاه تجاري از موارد مهمي است که در حال حاضر بايد رهبران دانشگاهي به آن توجه کنند(78).
سازمانهاي موفق و متعالي مشخصههاي دارند که بوسيله آنها، از سازمانهاي نا موفق شناخته ميشوند، هرسي و بلانچارد در کتاب مديريت رفتار سازماني ذکر کرده اند که رهبري پويا و اثربخش از ويژگيهاي سازمانهاي موفق ميباشد و بخش اعظم عدمتوفيق سازمانها را ميتوان به رهبري غيرمؤثر نسبت داد(35).
آموزش عالي و دانشگاههاي در حال حاضر شاهد دغدغههاي جديدي هستند، افزايش تعداد دانشجويان، هماهنگکردن برنامههاي آموزشي، و جلب رضايت جامعه و کارمندان از جمله این عوامل میباشند. بعلاوه، توجه به این عوامل باعث پيشرفت و تعالي سازمان ميشود(5)، بعلاوه سازماني از بقاء و تعالي برخوردار خواهد بود که به مقوله کيفيت در تمام سطوح آن توجه شود. پس ميتوان گفت که کيفيت نقطه شروعي براي تعالي سازماني است. براي اين که بتوان در مسير تعالي سازماني موفق بود و فاصله تا هدف را تشخيص داد ميتوان از الگوهاي تعالي نظير EFQM[4]، MBNQA[5]، دمينگ و غيره استفاده نمود (8).
لذا از نظر محقق مسئله اين است که :
از نظر تعالي سازماني دانشکدههاي تربيت بدني چه وضعيتي دارند؟
آيا ارتباطي بين سبک رهبري و تعالي سازماني در دانشکدههاي تربیت بدنی وجود دارد؟
سبک رهبري در دانشکدههاي تربيت بدني چيست؟
رشد قابل ملاحظه آموزش عالي ايران در سالهاي پس از انقلاب اسلامي به ويژه از نظر تعداد دانشجويان، هيأت علمي و تنوع رشتههاي تحصيلي، نشاندهنده توجه مسؤولين و مردم به ارتقاء و گسترش آموزش عالي است، تا آنجا که تقاضاي روزافزون براي آموزش عالي، مسؤولين را بر آن داشته است که به رغم امکانات محدود، آموزش عالي را در اقصي نقاط کشور گسترش داده و در عين کاهش نابرابري فرصتها، در اين زمينه، بخش مهمي از نيازها را رفع نمايند. رشد روز افزون آموزش عالي بايد هماهنگ با ساير بخشها و نيازهاي واقعي توسعه کشور و برخوردار از کيفيت قابل قبول برنامهريزي شود، همچنين در محيطي كه مرتب دانشجويان ارزيابي ميشوند، مناسبتر خواهد بود اگر مسؤولين و برنامههاي آنان ارزيابي شوند(14).
از طرف ديگر تغيير تدريجي دانش و تغيير در سياستهاي اداره دانشگاهها از جمله مشکلات آموزش عالي در ارتباط با محيط مي باشد، محيطي که در برگيرنده رقابتهاي بزرگ ملي و بين المللي ميباشد. مديريت متمرکز و استانداردهاي حرفهاي به سرعت جاي خود را به نظارت قوي، خودگرداني و نگرش کيفي مشتري مدار داده است(5).
از جمله ديگر پيامدهاي اين تغييرات در آموزش عالي کاهش احترام عمومي براي دانشگاهيها ميباشد. در دانشگاه کمبريج در سال 1930 پوشيدن لباس استادي دانشکده اوج شأن و مرتبه بود، و هيچ کس به اين ارزشها شک نميکرد. به نظر ميرسد که امروزه در مورد مدرسان چنين فکر ميکنند که مولد نيستند، و به اندازه کافي به دانشجويان رسيدگي نميکنند. همچنين اعضاي هيأت علمي اين احساس را دارند که خيلي سخت کار ميکنند، زيرا که کلاسهاي بزرگتري را تدريس مينمايند و وقت کمتري را براي دانشجويان دارند. تلاش براي استفاده از روشهاي سنتي تدريس و ارزشيابي در گروههاي بزرگ، خشم و محدوديت ايجاد مينمايد. همچنين گزارش شده است که اعضاي هيأت علمي رفتهرفته دچار بحران روحي ميشوند، زيرا وقت کمتري براي صحبت با همکاران دارند، و از يکديگر بيشتر کنارهگيري ميکنند و نسبت به طرز نگرش مديريت در مورد خويش نارضايتي بيشتري ابراز ميکنند(5).
رشته تربيت بدني با تأکيدي که بر پرورش جسمي، ذهني، هيجاني و اجتماعي دانشجويان دارد، در صورت آموزش صحيح و اصولي نقش شايان توجهي در اعتلاي جامعه بازي ميکند(16). دانشکدههاي تربيت بدني و رهبري آن ميتوانند تغييرات مناسبي را در دانشجويان و جوّ كلي صنعت ورزش ايجاد نمايند. با توجه به نقش سازنده دانشکدههاي تربيت بدني، بررسي کيفيت فعاليتهاي دانشکدههاي تربيت بدني براي پيداكردن نقاط ضعف و اقدام به برطرف كردن تنگناها امري ضروري و اجتنابناپذير است، زيرا بهبود کيفيت را ميتوان يکي از رويکردهاي اصلي براي ارتقاي توانايي سازمان در جهت بهبود فرايندها، محصولات و خدمات دانست. لذا سازماني از بقاء و تعالي برخوردار خواهد بود که به مقوله کيفيت در تمام سطوح سازمان توجه نمايد. پس ميتوان گفت که کيفيت نقطه شروعي براي تعالي سازماني است. براي اين که بتوان در مسير تعالي سازماني موفق بود و فاصله تا هدف را تشخيص داد ميتوان از الگوهاي تعالي نظير EFQM، MBNQA[6]، دمينگ و غيره استفاده نمود (7). بنابراين بررسي تعالي سازماني فعاليتهاي دانشکدههاي تربيت بدني براي كسب اطلاع از نقاط ضعف و قدرت آن، ميتواند مسؤولين را در ارائه يك برنامه جامع مطابق با نيازها و رضايت دانشجويان كمك نمايد. به همين منظور ارتباط سبک رهبري و فعاليتهاي دانشکدههاي تربيت بدني در دانشگاههاي مستقر در تهران با استفاده از مدل EFQM توسط اينجانب بررسي خواهد شد.
بررسي ارتباط سبک رهبري با تعالي سازماني در دانشکدههاي تربيت بدني شهر تهران
- اندازهگيري ميزان تعالي سازماني از طريق مدل EFQM در دانشکدههاي تربيت بدني شهر تهران از ديدگاه اعضاي هيأت علمي دانشکدههاي تربيت بدني
- تعيين سبک رهبري رؤساي دانشکدههاي تربيت بدني شهر تهران
بين سبک رهبري تحولگرا و تعالی سازمانی در دانشکدههاي تربيت بدني ارتباط وجود دارد.
بين سبک رهبري عملگرا و تعالی سازمانی در دانشکدههاي تربيت بدني ارتباط وجود دارد.
بين سبک بدون رهبری و تعالی سازمانی در دانشکدههاي تربيت بدني ارتباط وجود دارد.
بين سبک رهبري تحولگرا و توانمند سازها در دانشکدههاي تربيت بدني ارتباط وجود دارد.
بين سبک رهبري تحولگرا و نتايج سازماني در دانشکدههاي تربيت بدني ارتباط وجود دارد.
بين سبک رهبري عملگرا و توانمندسازها در دانشکدههاي تربيت بدني ارتباط وجود دارد.
بين نتايج سازماني و سبک رهبري عملگرا در دانشکدههاي تربيت بدني ارتباط وجود دارد.
بين سبک رهبري بدون رهبري و توانمندسازها ارتباط وجود دارد.
بين سبک رهبري بدون رهبري و نتايج سازماني ارتباط وجود دارد.
6-1. روش تحقيق و روش گردآوري اطلاعات
اين تحقيق توصيفي و از نوع همبستگي ميباشد، که شامل روشهايي است که هدف آنها توصيفکردن شرايط موجود در مورد موضوع مورد بررسي مي باشد و ميزان همبستگي متغيرهاي تحقيق در آن اندازهگيري ميشود(27).
روش گردآوري اطلاعات استفاده از دو پرسشنامه، که تعيينکننده سبک رهبري و تعالي سازماني در سازمانها ميباشند، است. همچنین محقق پرسشنامهها را تغيير داد به طوري که مناسب ارزيابي دانشکدههاي تربيت بدني باشند.
- پرسشنامه چند عاملي رهبري MLQ [7] که روايي و اعتبار آن در تحقيقاتي که در خارج از ايران انجام شده 75/0 تا 89/0 اندازهگيري شده، مقياس اندازهگيري سؤالات پرسشنامه ليکرت ميباشد(13).
2.پرسشنامه تعالي سازماني که شامل 50 سؤال ميباشد، سؤالات به صورت استاندارد از مدل EFQM خارج شدهاند(8).
1.اين تحقيق محدود به دانشکدههاي تربيت بدني شهر تهران ميباشد.
- در اين تحقيق پرسشنامهها تنها بين اعضاي هيأت علمي پخش شده است، در این صورت، تنها آنان دانشکده خود را ارزيابي ميکنند.
محدوديتهاي خارج از کنترل محقق
نتايج در محدوده سؤالات پرسشنامه قابل بحث است.
ممکن است احساسات و برداشتهاي شخصي از پرسشنامه توسط پاسخدهندگان بر نتايج تحقيق اثر ميگذاشت.
پيشينه تحقيق در ايران کمتر وجود دارد به خصوص در مورد دانشگاهها.
به دليل محدودبودن امکانات در اين تحقيق براي ارزيابي تعالي سازماني از روش پرسشنامهاي استفاده خواهد شد، که در اين روش وزنهاي مربوط به معيارهاي تعالي سازماني اعمال نشده است.
پرسشنامههاي تحقيق به خوبي ميتوانند سؤالات و فرضهاي تحقيق را پاسخگو باشند.
اين تحقيق مبناي تحقيقات متعدد آتي در حوزه مديريت سازمانهاي ورزشي خواهد شد.
روشهاي آماري تحقيق از جامعيت و کفايت لازم براي تجزيه و تحليل اطلاعات برخوردار هستند.
نتايج اين تحقيق از جامعيت و کفايت لازم براي تجزيه و تحليل اطلاعات برخوردار هستند.
رهبري : نفوذ و تأثيرگذاري بر مرئوسان از طريق برقراري ارتباط با آنان در تحقق اهداف سازمان(14).
سبک رهبري : شيوهاي که مديريت بر پايه آن عمل ميکند(14).
سبک رهبري تحولگرا : سبکي از رهبري است که رهبر بر باورها، ارزشها و اهداف پيروان نفوذ ميکند و بعنوان قهرمان شناخته شده و تأثير فوقالعادهاي بر پيروان خود بر جاي ميگذارد(38).
سبک رهبري عملگرا : سبکي از رهبري است که رهبر، پيروان خود را در جهت اهداف تعيين شده برميانگيزد(38).
سبک رهبري بدون رهبري : رهبر در اين سبک رهبري، زيردستان را تشويق به فعاليت نميکند و هيچ تلاشي در جهت تشخيص نيازهاي زيردستان انجام نميدهد. در این سبک رهبری، رهبر ارتباطي با زيردستان نداشته و در صورتي که انحراف يا اشتباهي صورت گيرد خود را مبرا از آن مينمايد(38).
مدل تعالي سازماني : ابزاري جهت کمک به سازمانها براي سنجش ميزان قرار داشتن در مسير تعالي سازماني و رشد متوازن ميباشد. اين مدل به سازمانها کمک ميکند تا با مقايسه وضع موجود خود، تفاوت را شناسايي و سپس براساس اين تفاوت و بررسي علل وقوع آنها راه حلهاي بهينهسازي وضع موجود را تعيين و آنها را اجرا نمايند(2).
مدل تعالي سازمانيEFQM : بر اساس نُه حوزه پايهگذاري شده است، پنج حوزه اين مدل مربوط به توانمندسازها بوده و بيانکننده اجزاء تشکيلدهنده يک سازمان و چگونگي تعامل آنها با هم است و چهار حوزه بعدي نتايج حاصل از عملکرد سازمان را تشکيل داده و نتايج مطلوب حاصل از اجراي توانمندسازها را معرفي ميکنند. عناوين و حوزههاي نُهگانه مدل EFQM شامل :
حوزه رهبري : در اين بخش مشخص ميشود رهبران چگونه آرمانها و مأموريتهاي سازمان را تعيين و دسترسي به آنها را تسهيل کرده، و ارزشهاي مورد نياز براي موفقيتهاي درازمدت را ايجاد و آنها را از طريق فعاليت و رفتار مناسب بکار ميگيرند، و شخصاً با مشارکت خود از ايجاد و بکارگيري سيستم مديريت اطمينان مييابند.
حوزه کارکنان : سازمان چگونه دانش و تواناييهاي بالفعل کارکنان خود را به صورت فردي يا گروهي در تمامي سطوح سازماني اداره، توسعه و به کار گرفته و چگونه اين فعاليتها را در جهت حمايت از خطمشي و راهبرد و اثربخشي عمليات و فرايندها طرحريزي ميکنند.
حوزه خطمشي و راهبرد : چگونه سازمان مأموريتها و آرمانهاي خود را از طريق راهبردهاي روشن و متمرکز بر منافع ذينفعان به وسيله خطمشيها، برنامهها، اهداف بلندمدت، و فرآيندها، اجرا ميکند.
حوزه شراکتها و منابع : سازمانها چگونه امکانات خارجي و منابع داخلي خود را در جهت حمايت از خطمشيها، راهبردها و افزايش کارايي عمليات و فرايندهايش شناسايي، هماهنگ و اداره ميکند.
حوزه فرايندها : چگونه سازمان فرايندهاي خود را با هدف حمايت از خطمشي، راهبرد و تأمين رضايت و افزايش ارزش براي مشتريان و ساير ذينغعان خود طراحي، اداره و بهبود ميبخشد.
حوزه نتايج کارکنان : آنچه سازمان در ارتباط با کارمندان خود به دست ميآورد.
حوزه نتايج مشتريان : آنچه که سازمان در ارتباط با مشتريان بيروني خود به دست ميآورد.
حوزه نتايج جامعه : آنچه سازمان در ارتباط با جامعه محلي، ملي و بينالمللي بطور مطلوب بدست ميآورد.
حوزه نتايج عملکرد : آنچه که سازمان در ارتباط با عملکرد برنامهريزي شده خود بدست ميآورد(2).
تعاريف عملياتي متغيرهاي اصلي تحقيق
سبک رهبري : در اين تحقيق منظور از سبک رهبري شيوهاي است که رؤساي دانشکدههاي تربيت بدني تهران، بهشتي، تربيت معلم، رجايي، الزهرا برپايه آن عمل ميکنند. که توسط پرسشنامه MLQ توسط اعضاي هيأت علمي ارزيابي ميشود.
تعالي سازماني : ميزان قرارداشتن در مسير دستيافتن به اهداف سازماني و رشد متوازن در دانشکدههاي تربيت بدني بهشتي، تهران، رجايي، تربيت معلم، الزهرا ميباشد که توسط پرسشنامه پنجاه سؤالي تعالي سازماني توسط اعضاي هيأت علمي ارزيابي ميشود.
[1]– Uzoigue & Emmanoel Okey
[2]– Lawler & Miskel
[3]– Stephen Chukwunenye Anyamele
[4]– European Foundation of Quality Management
[5]– Malcolm Foundation for Quality Management
[6]– Malcolm Foundation for Quality management
[7]– Multiple Leadership Questionair, Bass & Avolio 1991
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.