پایان نامه اقدام به قتل مهدورالدم بدون موضوع تبصره 2 م 295 ق.م.ا
فهرست محتوا
فهرست مطالب
فصل اول کلیات.. 1
1-1-مقدمه. 1
1-2- پیشینه موضوع. 2
فصل دوم معنای لغوی و اصطلاحی«مهدورالدم» و «محقون الدم». 7
2-1-علل اباحه قتل.. 10
2-2- موارد اباحه قتل.. 12
2-3-قتل عمد و تأثیر خطا در اعتقاد به آن.. 13
2-3-1خطا در اعتقاد. 13
2-3-2-قتل عمد و تأثیر خطا در اعتقاد به آن.. 14
2-4- شرایط قصاص و خطا در اعتقاد در قتل.. 19
2-5- اعتقاد به مهدومالدم بودن مقتول. 24
فصل سوم خطای در اعتقاد در اطاعت از امر آمر قانونی.. 28
3-1- خطا در موضوع یا حکم.. 30
3-1-1- خطا در موضوع. 30
3-1-2- خطا در حکم.. 32
3-2-سقوط قصاص و توجیه آن.. 37
نتیجه گیری.. 39
منابع و مآخذ. 42
چکیده
فقیهان شیعی و اهل سنت احکام را مبتنی بر وجود مصالح و مفاسد عامی میدانند که به مثابه مقتضی، انشاء، فعلیت و تنجز حکم را ایجاب میکند. بدین ترتیب نفی مقتضی به نفی حکم و ابطال گزاره فقهی میانجامد مرحوم آخوند به تبیین تأثیر بنیادین هر یک از این مراحل در مرحله بعدی میپردازد. مرحوم امام (رضی) ضمن تأیید نظریه مرحوم آخوند این مراحل را در سه مرحله خلاصه میکند؛ از نظر مرحوم امام (رضی) مرحله تنجز قابل تفکیک از مرحله فعلیت نیست.
از نظر شاطبی مصالح بر سه دسته هستند، مقاصد ضروری، حاجتی و تحسینی. مقاصد ضروری آنهایی هستند که نقض و نادیده گرفتن آن در تعارض با مصالح عام است به گونهای که اگر آن مقاصد نادیده گرفته شوند، مصالح اجتماعی نقض و مفاسد جایگزین آن میشود و نتیجه آن هرج و مرج و تعدی به حیات انسان است. همچنین از نظر شاطبی مجموع ضروریات پنج قسم است و از جمله آن حفظ نفس میباشد که احکام شرعی به دو صورت مقتضی آن است:
ـ گزارههای ایجابی ـ الزامی یا ایجابی ـ اباحی.
ـ گزارههای سلبی ـ الزامی که مربوط به نقض این حقوق و ضمانت اجراهای کیفری آنهاست.
بنابراین وضع هرگونه گزارهای که مستلزم نقض گزارههای فوق باشد، نظام حقوقی را دچار پارادوکس و ناسازگاری درونی میکند.
در قوانین جزایی مواردی به نظر میرسد که به ظاهر گزارهها را در تعارض با یکدیگر قرار میدهد. از جمله آنها احکام سلبی ـ الزامی قصاص و احکام مربوط به قتل و گزارههایی است که اعتقاد به مهدورالدم بودن مقتول و خطای در اعتقاد را از موارد مصونیت بزهکار از دریافت پاسخهای کیفری میداند.
در این پژوهش، بدون تأمل در «تئوری مصلحت» در فلسفه فقه و تأمل در میزان اعتبار منطق گزاره به بررسی فقهی ـ حقوقی در مسأله تأثیر اعتقاد و خطای آن در ارتکاب قتل میپردازیم.
واژگان کلیدی
خطا در اعتقاد و قتل، خطا در حکم، خطا در موضوع، ضابطه ذهنی، ضابطه عینی
فصل اول
کلیات
1-1-مقدمه
قتل نفس و سلب حیات از انسان از مهمترین جرائم علیه اشخاص است و در همه جوامع باواکنش شدید و در نظر گرفتن مجازاتهای سخت برای قاتلان همراه است. در نظام حقوقی اسلام مجازات قتل در صورتی که عمدی و عدوانی باشد، قصاص است و از این مجازات درقرآن کریم به عنوان منشأ حیات جامعه یاد شده است.
حمایت اسلام از حیات اشخاص و احترام خون آنها در جامعه اسلامی یک اصل است و اسلام اجازه تعدی به حیات اشخاصی را که در دارالاسلام سکونت دارند، نداده است اما بعضی اعمال و رفتارها توسط مسلمانان یا افرادی که در سرزمینهای اسلامی سکونت دارند، موجب زوال عصمت و حرمت خون آنها میشود و ریختن خون آنها را مباح میگرداند. این رفتارها به صورت دقیق و مبسوط در اسلام بیان شدهاند و مباح شدن خون اشخاص براثر ارتکاب این اعمال یا جرائم در اوضاع و احوالی خاص و در موارد بسیار محدود، نسبت به همه مسلمانان ودر مواردی، نسبت به اشخاص خاصی است.
مرتکبان این اعمال یا جرائم در فقه اسلام به عنوان مهدور الدم مورد بحث قرار گرفتهاند ودرقانون مجازات اسلامی ایران (ق.م.ا.) که براساس فقه شیعه تدوین شده، قتل مهدور الدم، عامل موجه جرم تلقی شده و براساس ماده 226 ق.م.ا. قتل نفس درصورتی موجب قصاص است که مقتول شرعاً مستحق کشتن نباشد و طبق تبصره دو ماده 295 ق.م.ا.اگر شخصی کسی رابه اعتقاد قصاص یا مهدور الدم بودن بکشد و بعداً معلوم گردد مجنیء علیه مورد قصاص یامهدورالدم نبوده، قتل به منزله خطای شبیه عمد است. تدوین ماده 226 و تبصره دو ماده 295 ق.م.ا. سؤالات و ابهامات زیادی را برای حقوق دانان و مراجع ومحاکم قضایی ایجاد کرده است ازجمله:
مصادیق مهدورالدم دراسلام چیست و معنای اعتقاد قاتل به مهدورالدم بودن چیست؟
1-2- پیشینه موضوع
در منابع فقهی، یکی از شرایط قصاص، محقون الدم بودن مقتول ذکر شده و فقها دراین بحث بعضی مصادیقمهدورالدم را ذکر کردهاند. قتل با اعتقاد به مهدورالدم بودن مجنی علیه معمولادر کتاب دیات و در بیان اقسام قتل مطرح گردیده است.
از نظر تاریخی در صدر اسلام مواردی از قتل با اعتقاد به مهدورالدم بودن مقتول یا قتل به اعتقادقصاص اتفاق افتاده که پس از سلب حیات از شخص، بی گناهی او مشخص گردیده است. نیزدر خصوص جواز قتل اشخاص با اعتقاد به مهدورالدم بودن مقتول، سؤال شده که به مواردی از این اتفاقات که درشان نزول آیات 92،93 و 94 سوره نساء و در سیره نبوی نقل شده اشاره میکنیم:
الف) درذیل آیه 92 سوره نساء: ما کان لمومن ان یقتل مومنا الا خطا آمده است: حارث بن یزیداز بت پرستان مکه با همراهی ابوجهل، عیاش بن ابی ربیعه را به جرم مسلمان بودن مورد آزار وشکنجه قرار میدادند. بعد از مهاجرت مسلمانان از مکه به مدینه روزی عیاش، شکنجه گرخود یعنی حارث بن یزید را دید و او را به تصور کافربودنش به قتل رساند. با توجه به این که حارث بن یزید، اسلام آورده بود و عیاش اطلاع نداشت، خبر به پیامبر (ص) رسید و آیه شریفه فوق نازل شد. با توجه به خطای اعتقاد قاتل، حکم به پرداخت دیه و کفاره شده است
ب) درشان نزول آیه 94 سوره نساء: یا ایها الذین امنوا اذا ضربتم فی سبیل لله فتبینوا ولا تقولوالمکن القی الیکم السلام لست مومنا آمده است: پیامبر اسلام بعد از بازگشت از جنگ خیبر، اسامه بن زید را با جمعی از مسلمانان به سوی یهودیانی که در یکی از روستاهای فدک زندگی میکردند برای دعوت به اسلام یا قبول شرایط ذمه فرستاد. یکی از یهودیان به نام مرداس که ازآمدن سپاه اسلام با خبر شده بود، اموال و فرزندان خود را در پناه کوهی قرار داد و درحال گفتن شهادتین، به استقبال مسلمانان شتافت. اسامه بن زید به گمان و اعتقاد این که مرد یهودی ازترس جان و برای حفظ مال اظهار اسلام میکند و در باطن مسلمان نیست، به او حمله کرد و اورا کشت. وقتی خبر به پیامبر (ص) رسید، از این جریان ناراحت شد و فرمود: نه از دل او پرده برداشتی، نه ظاهر سخنش را قبول کردی ونه از آنچه در درون او میگذشت اطلاع داشتی
دراینجا اسامه قسم یاد کرد که بعد از این کسی را که شهادتین برلب جاری کرد، به قتل نرساند.
ج) درشان نزول آیه 93 نساء: ومن یقتل مومنا متعمداً فجزاوه جهنم آمده است: مقیس بن صبابه کنانی که از مسلمانان بود، جنازه برادر خود هشام را در محله بنی نجار پیدا کردو آن را به عرض پیامبر (ص) رساند. پیامبر (ص) او را به اتفاق قیس بن هلال مهزی نزد بزرگان بنی نجار فرستاد و فرمود: اگر قاتل هشام را میشناسند، تسلیم مقیس نمایند و ا گر او را نمیشناسند، دیه او را بپردازند. آنان هم به خاطر نشناختن قاتل، دیه را پرداختند و او هم تحویل گرفت و به اتفاق قیس بن هلال به طرف مدینه حرکت کردند. در بین راه تعصبات جاهلی، مقیس را تحریک نمود و قبول دیه را ذلت دانسته و همسفر خود را که از قبیله بنی نجار بود به خون خواهی برادر و به عنوان قصاص و نفس در عوض نفس کشت و به طرف مکه فرار کرد واز اسلام نیز کناره گرفت. آیه فوق به این مناسبت نازل شد که مجازات قتل عمد درآن بیان شده است
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.