پایان نامه بررسي تحولات چاپي و نشري از آغاز تاكنون و بررسی چاپ، انواع و مراحل آن
مقدمه:
در سراسر تاريخ افراد بشر همواره درپي بهبود توانايي خويش براي دريافت و جذب اطلاعات درباره محيط پيرامون خود و افزايش سرعت، وضوح و تنوع در انتقال مربوط به خود بودهاند . آنان كار برقراري ارتباط را با استفاده از اشارات سر ودست و علايم صوتي آغاز كردند. و براي انتقال پيامهاي خود به توسعه و تكميل يك رشته ابزار غير لفظي پرداختند : موسيقي ، رقص ، طبل ، آتشهاي نشانه ، نقاشي و ديگر نمادهاي ترسيمي مانند پيكتوگرام[1] از اين دستهاند. در پي پيكتوگرام ، ايدئوگرام [2] كه اهميت ويژهاي داشت ، زيرا به بيان موضوعي يا انديشه انتزاعي كمك ميكرد. اما آنچه به نوع بشر در دنياي حيواني ، يك موقعيت ممتاز بخشيد تكامل زبان بود. كه به ارتباط انساني ، رسايي و دقت بخشيد. تمام اين ابزارهاي ارتباط كه هم زمان از آنها استفاده ميشد، درفرآيند تشكل افراد به صورت جامعه و براي بقاء آنان ابزاري ضروري بود.
خط، دومين پيشرفت و دستاورد عمده بشري، به كلام ، دوام و بقاء و به جوامع استمرار بخشيد. خط يا نوشتن ، كه همانا استفاده از نشانههاي نموداري براي توصيف منظم زبان گفتاري است، به نظر برخي صاحب نظران موثرترين رويداد در سراسر تاريخ فرهنگي و يكي از بزرگترين دستاوردها در تاريخ تمدن است . عصر پيش از تاريخ با اختراع خط پايان يافت و آدمي از تاريكي آن دوره به روشني تاريخي پاي نهاد و نوشتههايي برجا گذاشت و تصوير روشن يا روشنتري از خود و پيرامون خود به آيندگان نشان داد. خط ابزاري بود براي نگاه و حفظ داشتن هرگونه پيام و يا اطلاع در زمان حال و آينده و ابزراي براي از ميان برداشتن موانع برسر انتقال ، حفظ و نگهداري دانستههاي بشري و استمرار جامعه انساني بود. سومين دستاورد بزرگ تاريخ بشري كه تاريخ عصر ارتباطات نوين از آن آغار ميشود ، اختراع چاپ بود فني كه در چين در قرن هشتم ميلادي و در اروپا در قرن پانزدهم پديد آمد. سرانجام اين امكان به وجود آمد كه تعداد زيادي از نسخههاي يك كتاب بدون توسل به جريان پر زحمت نسخهبرداري دستي تهيه شود. و همچنين چاپ تا اندازه زيادي سرشت روتدها و رويدادهاي تاريخي را نيز تغيير داد، زيرا دانش و اطلاعات تا آن زمان در اختيار افراد محدودي بود و اختراع چاپ اين حصار را شكست. فراوان بودن كتاب ، ميل به سوادآموزي را كه تا قرن شانزدهم تقريباً بخشهاي گستردهاي از جوامع شهري در برخي از كشورها را در برگرفت برانگيخت.
اختراع ماشين چاپ ، مشكل ديرين آزادي انديشه را پديد آورد . زيرا تغييرات به راحتي و بدون ابراز مقاومت از سوي پاسداران مذاهب و عقايد سياسي رخ نميداد ، درست آنگونه كه سقراط بهاي «فاسد كردن» جوانان را با زندگي خود پرداخت. و يك سانسور سنتي توسط پاسداران مذهب به كتابها و مطبوعات غير ادواري اعمال ميشد.
همينطور نيز اين چشمانداز كه «انديشهؤهاي خطرناك» بتواند به نحوي گسترده در سراسر كتابهاي چاپي جريان يابد موجب اقداماتي پيشگيرانه شد. چاپخانهها تنها با داشتن پروانه كار اجازه فعاليت داشتند و پياپي كارشان توقيف ميشد يا اينكه واقعاً از ميان ميرفتند.
در قرن هفدهم به دنبال كتاب ، جزوه و سپس روزنامهها پديد آمد با اختراع و رواج چاپ ، توليد كتاب و انتشار روزنامههاي جهان شاهد پديدهاي بود كه از آن به عنوان انفجار اطلاعاتي ياد ميكنند. پديدهاي كه به كمك تكنولوژي حركت سيل آسايي داشته ميباشد. چاپ از زمان رواج عمومي آن در قرن شانزدهم در اروپا تا سالهاي اخير كه سده بيستم به پايان رسيده است. به مدت چند قرن تنها ابزار موثر و كارآمد نشر بود، اما اكنون اين حكومت بلامنازع و انحصاري بيرقيب چاپ درهم شكسته است و راهها و ابزارهاي ديگري به سدت آورده و عرصههاي فعاليت آن دگرگون شده است.
فناوريهاي جهان امروز، چاپ را به عرصه تازهاي كشانده كه با گذشته متفاوت است چاپ و نشر هم اكنون دستخوش تحولاتي است كه رهاوردهاي نظام اطلاعاتي و ارتباطي ، دم به دم بر شتاب آن ميافزايد. به طوري كه هم اكنون از دو مفهوم نشر چاپي و نشر غيرچاپي سخن به ميان ميآيد . تحولات اطلاعاتي و ارتباطي شرايطي ايجاد كرده است كه ميتوان اثر منتشر كرد، اما از چاپ استفاده نكرد. در اين تحقيق برآنيم كه بيشتر به جنبهي نشر چاپي و تحولاتي كه از آغاز تاكنون با آن مواجه بوده بپردازيم.
اهميت تحقيق:
چاپ يكي از اساسيترين و مؤثرترين شيوههاي نگهداري، انتقال و اشاعه اطلاعات در سراسر تاريخ بشر است. چاپ موجب شد ذهنيت بشر به نوشتار و به نقش تبديل شود و به صورت كثير به ديگران انتقال يابد، در واقع چاپ يك نياز ضروري براي بشر بود تا بتواند انديشههاي خود را نگهداري و انتقال دهد. اهميت و ضرورت اين تحقيق از همين نياز ضروري بشر ناشي ميگردد. چرا كه تحقيق در روند گسترش صنعت چاپ در جوامع انساني ما را به اين موضوع ميكشاند كه يك جامعه در چه سطحي از رشد فرهنگي قرار دارد.
رشد و توسعه پديدهاي است همه جانبه، رشد علمي و فرهنگي بدون رشد فكري و معنوي تحقق نيافته است و از شاخصهاي اصلي و عمدة رشد فكري و معنوي ، انتشار كتاب است.
يكي از عواملي كه باعث عدم توسعه يافتگي كشورهاي جهان سوم ميباشد فقر فرهنگي مردمان اين كشورهاست. در كشورهاي جهان سوم ، رشد فرهنگي به حدي نيست كه بتواند پشتوانه قابل اتكايي براي فعاليتهاي علمي ، فني ، صنعتي و ديگر باشد. كتاب ، جزوه و مطبوعات كه ستون اصلي اين پشتوانه است به اندازة لازم توليد و منتشر نميشود و به اندازة كافي خوانده نميشود.
پس چاپ و نشر نه تنها شيوهاي براي نگهداري ، انتقال و اشاعه اطلاعات است، بلكه نقش ويژهاي در توسعه يافتگي كشورها ايفا ميكند.
از سوي ديگر، كتاب ، مجله ، روزنامه و آنچه كه به وسيله چاپ انتشار پيدا ميكند ، يك وسيله ارتباطي محسوب ميشود و به صورت نوشتههاي چاپ شده روي كاغذ راه خود را طي ميكند و به مخاطب منتقل ميشود. و به اين جهت در قلمروي مطالعات مربوط به ارتباطات قرار ميگيرد.
تعريف
«چاپ» واژهاي است كه احتمالاً از chapana (چاپانا) واژه هندي گرفته شده است. در هند، به چاپ كردن «چهاپه» و به چابگر «چهاپه گر» ميگويند. اين واژهها در روزنامههاي فارسي هند به كار گرفته شده است.
عدهاي معتقدند كه چاپ از «چاو» مغولي گرفته شده و چاو نوعي پول در عصر ايلخانيان بوده است. اما به نظر ميرسد صاحبنظران بيشتر به پذيرفتن اشتياق از ريشة هندي تمايل دارند تا مغولي.
واژه عربي «طبع» و مشتقال آن نيز ، البته اكنون كمتر، در زبان فارسي به كار گرفته است اما برخي تركيبات مانند «حق طبع» يا «تصحيح مطبعهاي» هنوز در زبان فارسي كاربرد دارد. واژه ديگري كه براي چاپ به كار ميرفته ، «باسمه» است . و اصطلاح «باسمه كاري» ، در عصر مغولان در ايران رايج بود و به عمل و وسيلة انتقال نقش و طرح روي پارچه و موارد ديگر گفته ميشود . بعدها در عصر صفويه ، باسمه تغيير معنا داد و تقريباً همان معنايي را پيدا كرد. كه امرز كلمة چاپ در زبان فراسي دارد.
چاپ چيست؟
چاپ عبارت است از فن ، صنعت و گاه نيز هنر نقش كردن كلمات و تصاوير بر كاغذ، پارچه ، پلاستيك ، فلز ، شيشه و نظاير آنها. چاپ اكنون فرايندي است كه براي انتقال نقش و تصاوير با سرعت بالا و حجم زياد به كار ميرود، مانند چاپ كتاب ، روزنامه ، مجله ، تمبر ، اعلاميه ، پوسترها و اخيراً مدارهاي چاپي ميباشد.
فصل دوم( مطالعات نظري )
بخش اول
از نخستين انقلاب فرهنگي تا انقلاب اطلاعاتي و ارتباطي
نخستين انقلاب فرهنگي با اختراع خط آغاز شد. خط يا نوشتن، كه همانا استفاده از نشانههاي نموداري براي توصيف منظم زبان گفتاري است، به نظر برخي از صاحبنظران، هوشمندانهترين و مؤثرترين رويداد در سراسر تاريخ فرهنگي و يكي از بزرگترين دستاوردها در تاريخ تمدن است. عصر پيش از تاريخ يا اختراع خط پايان يافت. آدمي از تاريكي آن دوره به عهد روشن تاريخي پاي نهاد و نوشتههايي بر جاي گذاشت و تصوير روشن يا روشنتري از خود و پيرامون خود به آيندگان نشان داد.
خط، تدبير و ابزاري است براي نگاه داشتن و انتقال هرگونه پيام يا اطلاع در زمان حال و آينده. نياز بشر به برقراري ارتباط، پيش از خط نيز به قوت خود باقي بود، اما اين نياز را حافظه و ارتباط شفاهي برآورده ميساخت. در موارد بسيار، وظيفة يادسپاري، يادداري، يادآوري و انتقال به ديگران و آيندگان به گروه خاصي از مردم سپرده ميشد كه حافظههاي نيرومندي داشتند و در حفظ و نگهداري امين بودند؛ براي مثال در صدر اسلام و پيش از كتابت قرآن كريم، عدهاي به نام «حْفّاظ» كه از ياران و نزديكان پيامبر اسلام (ص) بودند، سورهها و آيات را به ياد ميسپردند. ولي انتقال شفاهي محدوديتهايي دارد، از جمله:
- بدون تماس حضوري ممكن نيست؛
- نيازمند زماني است كه متناسب انتقال باشد؛
- محدوديّت مكاني دارد؛
- بسياري چيزها، مانند شكل ، تصوير، نقشه، طرح و هر آنچه جنبة بصري و تصويري دارد، از اين طريق قابل انتقال نيست؛
- ميزان و حجم انتقال از اين راه بسيار محدود است.
اما انتقال كتبي مشكلات انتقال شفاهي را ندارد، زيرا:
- به زمان محدود نيست؛
- به مكان مقيّد نيست؛
- محدوديّت حجم و ميزان ندارد؛
- محدوديّت يادگيري ندارد؛
- محدوديّت انتقال آن بمراتب كمتر از انتقال شفاهي است.
از عصر خط تا عصر چاپ
خط، ابتكار و تدبيري بود براي غلبه بر اين محدوديتها و از ميان برداشتن مانعهاي سر راه انتقال. در طول تاريخ و در جامعههاي مختلف، از مواد گوناگوني براي نوشتن استفاده شد، مانند سنگ ، چوب، استخوان، ني، برگ و پوست درختان، پوست جانوران، عاج فيل، پارچه، لوحههاي گلي، صفحههاي موم اندود و سرانجام كاغذ. هر كدام از اينها امكانات كاربردها و محدوديّتهاي خود را دارد، اما هيچكدام نتوانسته است جاي كاغذ، اين وسيلة كارآمد و آسان را بگيرد.
نخستين پيشينههاي خط از راه كاوشهاي باستانشناسي در بينالنهرين و مصر به دست آمده است. قدمت اين پيشينهها به هزارة چهارم قبل از ميلاد ميرسد. سومريان نخستين قومي بودند كه از خط در زمينههاي مختلف تمدن خود سود بردند و پيشينة بسياري از فعاليتها، از جمله معاملات و معاهدات بازرگاني خود را بر لوحههاي گلي ثبت كردند. بابليان، آشوريان و هيتيان نيز روي لوحههاي گلي مينوشتند و آنها را با گرماي خورشيد يا حرارت تنور ميپختند، سخت ميكردند و به آنها عمر طولانيتر ميبخشيدند. مصريان پاپيروس را اختراع كردند و روي طومارهاي پاپيروس نوشتند. نوشتههاي مصريان باستان به كتابهاي امروزين بيشتر شباهت دارد تا به لوحههاي گلين همسايگان همروزگارشان. چينيان باستان نخست روي باريكههاي چوب و خيزران مينوشتند، اما بعدها كاغذ را اختراع كردند و روي آن نوشتند. يونانيان، طومارهاي پاپيروس را از مصريان اقتباس، و روميان شيوه و مادة نوشتن را از يونانيان اخذ و بعدها نيز خود از مادة ديگري استفاده كردند. ايرانيان باستان بر كتيبههاي سنگي و لوحههاي گلين مينوشتند. در عصر ساسانيان استفاده از اوراق كاغذ، تقريباً به شكل امروزي، آغاز شد. در عصر تمدن اسلامي، نوشتن، استفاده از كاغذ و تدوين كتاب به اندازهاي وسعت گرفت كه در تاريخ تمدن و فرهنگ بشر بيسابقه بود. بعضي از كتابهايي كه در اين تمدن نوشته شده است با كتابهاي امروزين تفاوت چنداني ندارد، و حتي برخي از آنها از نظر نفاست و ظرافت هنري بيمانند است. در سدههاي ميانه و تا عصر چاپ در اروپا، حتي تا مدنهاي مديد پس از اين عصر، نوشتن بر پوست و كاغذ در آن قاره تداول داشت.
با رشد و پيشرفت فرهنگ و تمدن، كتاب بتدريج پديد آمد و به بهترين رسانه براي مجموعههاي كامل و جامع اطلاعات در هر حوزهاي تبديل شد. كتاب، ابزار مؤثر انتقال فكر، فرهنگ و دانش، و نيز دستاورد ميراثهاي گذشتگان براي سپردن به آيندگان در آن جمع شد. كتاب، محمل نشر انديشه قرار گرفت، اما با اين وصف، امان تكثير و اشاعة آن محدود بود. كتاب را بايد كاتبان و نسّاخان مينوشتند، و چون در روز بيش از چند صفحه نميشد نوشت، و نور شمع و چراغ در شب نيز براي نوشتن كافي نبود، هفتهها و گاه ماهها طول ميكشيد تا از كتابي نسخهاي يا نسخههاي ديگري تهيه ميكردند. تكثير كتاب بسيار محدود، وقتگير و گران بود، و همين محدوديتها مانع از آن ميشد كه همة افراد جامعه به كتاب دسترسي داشته باشند. شاهان، اميران، اشراف و صاحبان قدرت و ثروت ميتوانستند كتاب بخرند و در تملك خود نگاه دارند. در حقيقت دستيابي به كتاب و استفاده از آن، يا به عبارت ديگر، بهرهمندي از دانش و اطلاع، با پايگاه فرد در سلسله مراتب اجتماعي معمولاً ارتباط مستقيم داشت؛ از اين رو كتاب فقط در اختيار عدهاي اندك و جمعي معدود قرار ميگرفت. اگر در جامعهاي نهادهايي نبود كه دسترسي همة افراد يا بخشنهايي از جامعه را به كتاب ميسّر سازد، اگر نظام اجتماعي از طبقات نفوذناپذير تشكيل ميشد، اگر كتاب در سنت جامعه جايگاهي والا نداشت، و سرانجام اگر امكانات محدود بود، نه تنها فرهنگ عمومي روي به تنزل مينهاد، چه بسا كه اشتياقهاي فردي براي فراگيري به هيچ جايي نميرسيد. تحوّل بنيادي و زير و زبرساز در تاريخ فرهنگي بشر زماني بروي داد كه دانش و اطلاعات از انحصار عدهاي اندك خارج شد و در اختيار همة افراد جامعه و سراسر جامعة بشريت قرار گرفت.
1- اپيتوگرام (PICTOGRAM) رسم يا نقاشي روي سنگ يا ديوار مربوط به دوران باستان يا پيش از تاريخ است.
2- ايدئوگرام (IDEOGRAM) يك تصوير يانماد كه نمودار يك چيز يا يك فكر است.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.