پایان نامه بررسی رابطه کنار آمدن و مشکلات و ارزیابی کنترل خود در نوجوانان
چكيده:
هدف از پژوهش به منظور بررسی رابطه کنار آمدن و مشکلات و ارزیابی کنترل خود در نوجوانان شهرستان لامرد انجام گرفت. هدف اين پژوهش، يافتن اطلاعاتي در مورد الگوهاي رفتاري دانش آموزان به هنگام کنارآمدن با تنيدگي و نيز تبيين اثر منابع تنشزاي دانش اموزان در پاسخهاي شناختي، عاطفي، رفتاري، و جسمي دانش اموزان بود. در اين پژوهش —- نفر از دانش اموزان رشتههاي مختلف شركت داشتند. دادههاي پژوهش به وسيله سه مقياس عوامل تنيدگيزا، نشانگان تنيدگي، و راههاي کنارآمدن با تنيدگي گردآوري شدند. تحليل رگرسيون چندگانة دادهها نشان داد كه بين سبک کنارآمدن در حل مسأله با نشانههای تنيدگي، همبستگـي منفي معناداري وجود دارد. همچنين از بين منابع نهگانة تنيدگي، به ترتیب عادات فردي، تنيدگيهاي تحصيلي، ازدواج، و مسائل عاطفي، اجتماعي و خانوادگي دانش آموزان در ايجاد نشانگان تنيدگي اهميت بيشتري دارند. وجه متفاوت پژوهش حاضر با پژوهشهاي پيشين، توجه به ميزان تأثيرگذاري عوامل تنيدگيزا بر فرد و نيز سنجش نشانگان شناختي، عاطفي، جسمي، و رفتاريِ تنيدگي است. در پايان، همسويي و عدم همسويي يافتهها مورد بحث قرار گرفته و كاربرد يافتههاي تحقيق حاضر بيان شدهاند.
مقدمه
محيط خانواده اولين محيطي استكه الگو هاي جسمي ، عاطفي و شخصيتي فرد در آن پيريزي مي شود ، نقش مهمي را در تأمين بهداشت رواني فرد به ويژه چگونگي كنار آمدن با فشارهاي رواني ايفا نموده و به عنوان كانون عشق و محبت ، آموزش و عاطفه و انتقال دهنده تمدن و فرهنگ و كلاس اول زندگي باعث تكوين شخصيت و تعادل رواني و اجتماعي مي گردد . ( وثوقي و نيك خلق , 1370 و كلدنبرگ , 1996 ) نهاد خانواده در پاسخ به دو نياز بايد دو نقش متفاوت ايفا كند كه يكي حمايت رواني ـ اجتماعي از اعضا مي باشد و ديگري كمك به فرد جهت برون سازي با محيط است . (مينو چين و فيشمن, 1996 ) لذا در شرايط كنوني با توجه به فشارهاي ناشي از دو عامل فوق خانواده بايد محل امن و قابل اعتماد براي اعضاء خود باشد در غير اين صورت سلامت رواني افراد و جامعه به خطر مي افتد . (احمدي, 1373 ) منظور از عملكرد خانواده يعني توانايي خانواده در هماهنگي با تغييرات ايجاد شده در طول حيات ، حل تضادها و تعارضات ، همبستگي بين اعضاء و موفقيت در الگوهاي انضباطي ، رعايت حد و مرز بين افراد ، اجراي مقررات و اصول حاكم بر اين نهاد با هدف حفاظت از كل سيستم خانواده مي باشد . منظور از مقابله روش مواجه با دشواريها و كوشش براي غلبه بر آنها مي باشد . مهارتهاي مقابله يا كنار آيي فنوني هستند كه براي هر اقدامي در دسترس فرد قرار دارد به نقل از وايت (1989 ) مقابله تلاشهاي فعال براي حل تنيدگي و آفرينش راه حلهاي مؤثر و عملي براي چالشها و خواستههاي هر مرحله از تحول مي باشد كه داراي سه مؤلفه مهم معناي موقعيت مشكل انجام عمل مناسب (حل مسئله) و داشتن هيجانات قدرتمند است . (هومن،1376)
لذا در اين پژوهش رابطه عملكرد خانواده با انتخاب سبكهاي سه گانه مسأله مداري ، هيجان مداري و اجتنابي در دانش آموزان دختر و پسر دوره پيش دانشگاهي شهرستان لامرد مورد تحقيق قرار گرفته است .(احدی،1378)
بیان مساله
یکی از مهم ترین وظایف سیستم آموزشی هر کشوری، پرورش و آموزش نسل آینده است. نسلی که قرار است جامعه به آن ها سپرده شود. این وظیفه چنان دشوار و مسائل تربیتی چنان پیچیده است که هیچ نظام آموزشی نمی تواند ادعا کند وظیفه خود را به تمامی انجام داده است. یکی از مهم ترین وظایف سیستم آموزشی هر کشوری، پرورش و آموزش نسل آینده است. نسلی که قرار است جامعه به آن ها سپرده شود. این وظیفه چنان دشوار و مسائل تربیتی چنان پیچیده است که هیچ نظام آموزشی نمی تواند ادعا کند وظیفه خود را به تمامی انجام داده است.
این در حالی است که پس از خانواده، مدرسه مهم ترین مکان تاثیرگذار بر سلامت روان دانش آموزان است و طیف وسیعی از رفتارها و باورهای دانش آموزان در تعامل با این محیط شکل می گیرد. یکی از اهداف و اقدامات اساسی کارشناسان حوزه سلامت روان رصد کردن انواع اختلالات روانی، رفتاری و مشکلات احتمالی شخصیتی در بین دانش آموزان برای کنترل، پیشگیری و درمان آن هاست.(احدی،1378)
چندي پيش رابطه عاطفي بين من و فرد محترمي ايجاد شد كه اين ارتباط نتايج خوبي براي هر دو نفر ما بهمراه داشت كه پس از چندي به دلايل منطقي و محكم، تصميم بر پايان اين ارتباط گرفته شد. از شما دوست محترمي كه قصد راهنمايي داري پيشاپيش تقاضا دارم از چند و چون اين ارتباط سوال نفرمايي، چون جايي براي توضيح ندار مشكل اكنون من، چگونه كنار آمدن با پايان يافتن اين رابطه عاطفي مي باشد.در زمانهاي گذشته روابطي بوده است كه من مجبور به پايان دادن به آن ارتباط بوده ام اما فرق آن با آخري اين است كه در آن روابط، نقطه ضعف هاي طرف مقابل، دلايل خوبي براي كنار آمدن با قضيه بوده اند اما در اين قضيه من هيچ ايراد و يا نقطه ضعفي نمي توانم بر طرف مقابل بگذارم و هر چه بود خوبي بود و بس!
از همه دوستاني كه در چنين شرايطي بودند و توانستند بر مشكلات پايان يافتن چنين روابطي(علي رغم خوبي طرف) غلبه كنند خواهش مي كنم به من در اين مسير كمك كنند. مسلما شايد نكاتي باشد كه خودم هم به آن واقف باشم اما يادآوري مجدد آنها مي تواند تلنگري باشد به ذهن تنبل من!
براي راهنمايي بيشتر في المثل حال ديروز خود را توضيح مي دهم…
-ديروز فلسفه زندگي خود را گم كردم. اصلا اينهمه صبر براي چه؟ تحمل رنج دوري براي رسيدن به چه چيزي؟ آيا واقعا ارزش دارد؟ آيا به چيز بهتري خواهم رسيد؟ اگر نرسم؟
موج غم بر چهره ام نشسته و با خود نامهربان شده ام. تا جائيكه ديشب از فرط صداهاي طنين انداز آن فرد در وجودم، نيمه شب از خواب پريدم…
مي دانم كه حال خوبي نيست. نياز به عصايي دارم كه مرا تا سرمنزل مقصود برساند… براستي كدام مقصود؟ كسي جواب مرا مي داند؟
اهمیت و ضرورت تحقیق
دوران پرتلاطم نوجوانی و مرحله گذر از این دوران گذرگاهی است برای هر چه زودتر رسیدن به دنیال جذاب جوانی، که از دور های ظریف و حساس زندگی آدمی و شاید هم حساسترین این دوران است. در این دوره نوجوان که به تازگی از دنیای شیرین و شاد پر از امنیت کودکی گذر کرده است ، گام در دنیای پرنشیب و فرازی می گذراد که دیگر به اندازه عالم کودکی طلایی و دریایی نیست.
واقعیتهای زندگی اندک، اندک چهره نشان می دهند و نوجوان اغلب نخستین سختیهای دوران بزرگسالی را تجربه میکند. این دنیا واقعی تر است؛ دنیایی نزدیکتر به دنیای بزرگترها ، پر کشش ، پر ماجرا و سرشار از تجربه های نو و بیشتر و مهمتر از همه دنیایی آکنده از رشد تحول نوجوان در این مرحله از زندگی با شتابی که گاه مهار نشدنی به نظر می آید، دگرگون می شود و رشد می کند. رشدی پر دامنه و گسترده که جسم و جان او را شامل می شود، این رشد و تحولات مثل رشد عضلانی، پدیدار شدن سائقه تولید مثل، ظهور عواطف و عادت به جنس مقابل، گستردگی هوش نظری، شکل گرفتن اندیشه های آرمانی، استقلال طلبی، تحولات عقلی و عاطفی و بالاتر از همه میل به سبک هویت، آن چنان سریع و یکباره اتفاق می افتد که گویی فردی با او دوباره به دنیا آمده است و در برابر جامعه والدین خود اعلام وجود می کند. این تولد دوباره، برای اطرافیانش بیگانه و ناشناخته نیست ، اما شتاب و دامنه گسترده این دگرگونیها و تغییرات به حدی است که نوجوان دیگر «خود» را نمی شناسد و برای کنار آمدن با این تازه وارد بیگانه «خود» و خواسته هایش ندارد و هنوز با خود آشنا نیست.(دلاور،1372)
در این دگرگونی همه جانبه، نوجوان به تنهایی توان و یاری رویارویی و توافق با این همه تفسیر و رشد و تحول را ندارد. اگر شرایط مطلوب اجتماعی یاریش نکند، اگر مادر و پدر به راستی مسائل و مشکلات او را نفهمند، گر جامعه برای آشتی دادن او با تضادهایش و گذر از این رویدادها همراهیش نکند، و اگر وی خود را تنها و بی یاور بیابد و احساس امنیت و همراهی نکند، نوجوان در برابر کوهی از تغییرات و مشکلات دچار اختلالات رفتاری می شود ، استغدادها و توانمندهایش هرز می رود یا دست کم بخش مهمی از آن صرف ناموفق حل مشکلاتش می شوند، نتایج اختلالات رفتاری نوجوانان عیناً به جامعه منتقل می شود و در واقع جامعه را بیمار می کند و این در حالی است که پیشگیری یا معالجه موارد بسیاری از این اختلالات هم دشوار نیست.
…«هر کس در زندگی تصویری از خویشتن «خود» ارائه می دهد . هر چند مطابق با واقع نباشد، در افراد بهنجار این تصویر براساس ارزیابی واقعی از تواناییها و قابلیت ها، اهداف و روابط دیگران است.
این تصویر حس وحدت و یگانگی را در شخصیت آدمی بوجود میآورد و مبنای داوری رفتارهای آدمی می شود. تصویر واقعی از «خود» همواره انعطاف پذیر است و به سوی هدف حرکت می کند»
يافتههاي اين پژوهش نشان ميدهد كه بيشترين مشكلات دانش آموزان مشكلات شخصيتي آنان است. در جستجو براي يافتن علل بروز مشكلات شخصيتي در بين عوامل شخصي چونسن، جنسيت، ترتيب تولد، وجود نقص عضو و وضعيت تحصيلي و عوامل خانوادگي چون تعداد افراد خانواده، سرپرست خانواده، ويژگيهاي مربوط به هر يك از والدين يعني وضعيت حيات، سن، ميزان تحصيلات، نوع شغل، درآمد ماهانه و ازدواج مجدد و همچنين حضور ساير افراد در خانواده، روابط والدين با يكديگر و با فرزندان بيشترين تأثير را در بروز مشكلات شخصيتي نوجوانان دارد. مشكلات شامل مشكلات فردازار يعني اضطراب، وسواس، انزوا طلبي و افسردگي و همچنين مشكلات جامعه ازار يعني مشكلات سلوك ميشد. در تأثير متيغيرهاي شباهتها و تفاوتهايي ديده مي شد. شباهت آنها اين بود كه بيشترين رابطه معنيدار با انزواطلبي و افسردگي نشان ميدادند و با نشانههاي وسواس به طور يكسان در رابطه بودند و تفاوت آنها اين كه روابط ناسالم والدين با يكديگر با مشكلات سلوك و روابط ناسالم آنان با فرزندان با ضطراب بيشترين رابطه را نشان ميداد. نتيجهاي كه ميتوان گرفت اين است كه وقتي روابط والدين با يكديگر ناسازگارانه باشد مشكلات به صورت فرار از خانه، فرار از مدرسه، عصبانتي و پرخاشگري، دروغگويي، دزدي و تقلب جلوه نموده و بيشتر موجب آزار ديگران ميشود. در حالي كه در روابط ناسازگارانه والدين با فرزند مشكلات دروني شده و به صورت اضطراب يعني مشكل خودازار عمل مينمايد. و موجب انزوا، افسردگي و يا بروز وسواس و اختلالات عادتي در نوجوان ميشود. (سالاری فر،1382)
مطالعات متعدد اهميت روابط والدين با فرزند را مورد تأكيد قرار دادهاند. بررسيهاي انجام شده دو بعد رفتار والدين نسب به كودكان و نوجوانان را مشخص ميسازد. بعد پذيرش ـ طرد و بعد كنار گذاشتن ـ محدود كردن پدر و مادر پذيرنده نسبت به كودك از خود عاطفه، تأييد، گرمي ودرك نشان داده و از تنبيه بدني كمتر استفاده ميكنند. اما والدين طرد كننده با كودكانشان سرد بوده و آنها را تأييد نمينمايند و براي برقراري نظم نيز از تنبيه بدني استفاده ميكنند. پيداست كه از ديدن فرزندشان لذت نميبرند و نسبت به نيازهاي او حساسيت ندارند. بُعد آزاد گذاشتن ـ محدود كردن نيز خودمختاري و آزادي عملي گفته ميشود كه والدين براي كودك قائلند. والدينمعتقد به آزاد گذاشتن به كودك اجازه تصميمگيري داده و او را در انجام آن آزاد ميگذارند. آنان قواعد انضباطي اندكي رقرار نموده و پيوسته كودك را تحت فشار قرار نميدهند. اما پدر و مادر معتقد به محدود كردن كودك خود را به شدت تحت كنترل دارند. در حد وسط بين اين دو، شيوهاي به نام آزادمنشانه وجود دارد كه شيوهاي معتدل بين ان دو روش افراطي است. پژوهشها نشان ميدهند كه تركيب دو شيوه آزادمنشانه يا پذيرنده بهترين شيوه فرزند پروري است
اهداف تحقيق
اهداف كلي
- بررسي رابطه عملكرد کنار آمدن با انتخاب سبكهاي مقابله با فشار رواني از طرف نوجوانان .
- بررسي رابطه عملكرد خانواده و سبكهاي مقابله با فشار رواني با تفاوتهاي جنسي در نوجوانان .
- مقايسه دختران و پسران در استفاده از سبكهاي مختلف مقابله با فشارهاي رواني .
- تعيين فراواني سبكهاي مقابله اي مورد استفاده دختران و پسران .
فرضیه تحقیق
1ـ بين ابعاد مختلف عملكرد خانواده و استفاده از سبكهاي سه گانه مقابله با فشار رواني رابطه معنادار وجود دارد .
2ـ بين عامل تفاوتهاي جنسي و استفاده از سبكهاي سه گانه مقابله با فشار رواني رابطه معنادار وجود دارد .
2ـ1 : پسران در مقايسه با دختران بيشتر از سبك مقابله مسئله مدار استفاده مي كنند .
2ـ2 : دختران در مقايسه با پسران بيشتر از مقابله هيجان مدار استفاده مي كنند .
2ـ3 : دختران در مقايسه با پسران بيشتر از مقابله اجتنابي استفاده مي كنند .
3ـ عملكرد خانواده در تعامل با تفاوتهاي جنسي با انتخاب يكي ازسبكهاي سه گانه مقابله با فشار رواني از طرف فرد رابطه معني دار وجود دارد .
4 ـ بين استفاده از سبكهاي سه گانه مقابله با فشار رواني در دختران تفاوت معني دار وجود دارد .
5 ـ بين استفاده از سبكهاي سه گانه مقابله با فشار رواني در پسران تفاوت معني دار وجود دارد .
متغیرهای تحقیق
در اين پژوهش متغير پيش بين ، عملكرد خانواده و تعاملات حاكم بر آن مي باشد كه بر مبناي مقياس عملكرد خانواده بلوم (1985 ) داراي 15 بعد مي باشد كه عبارتند از : همبستگي ، بيانگري ، تضاد و تعارض ، موقعيتهاي فرهنگي عقلاني ، موقعيتهاي سرگرمي تفريحي ، تأكيدات مذهبي ، سازماندهي ،جامعه پذيري ، منع كنترل بيروني ، آرمان خانوادگي ، گسستگي ، سبك خانواده آزاد منش ، سبك خانواده بي قيد وبند ، سبك خانواده مستبد وبه هم تنيدگي . متغير ملاك سبكهاي مقابله با فشار رواني است كه در اين پژوهش سه سبك مسئله دار ، هيجان مدار و اجتنابي مد نظر ميباشد.سومين متغير تفاوتهاي جنسي كه با عنوان متغير تعديلكننده در نظرگرفته شده است.(صادقی،1378)
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.