پایان نامه بررسی سرزمین فدک
مقدمه »
نگاهي گذرا به زندگاني حضرت زهرا (سلام ال… عليها)
اسم : فاطمه زهرا
لقب ها : بتول ، خيرالنساء ، راضيه ، مرضيه ، سيده ، محدثه ، طاهره ، مباركه ، ميمونه، معصومه ، صديقه ، عذرا و …
كنيه ها : ام الائمه ، ام الحسنين، ام الخيره، ام المومنين ، امالفضائل، ام ابيها
نام پدر: حضرت محمد بن عبداله (ص)
نام مادر: حضرت خديجه بنت حويلد (س)
زمان تولد: 28 جمادي الثاني (روز جمعه ) سال پنجم بعثت
محل تولد : مكه معظمه خانه حضرت خديجه (س)
عمر شريفش : هجده سال و هفتاد و پنج روز
زمان شهادت : 75 يا 95 روز بعد از رحلت پيامبر (ص)، سوم جمادي الثاني (13 جمادي الاول) سال يازدهم هجري، بين نماز مغرب و عشاء علت شهادت : ضربت در و غلاف شمشير
محل دفن : خانه خود، بقيع، بين محراب و منبر پيامبر
فرزندان پسر: امام حسن (ع)، امام حسين (ع) و محسن
فرزندان دختر : زينب كبري (س) –ام كلثوم (زينب صغري)
روز مخصوص زيارت ايشان: روزهاي يكشنبه
آن حضرت در سن حدوداً 8 سالگي همراه حضرت علي (ع) به مدينه مهاجرت نمود و در سال دوم هجرت در آغاز ماه ذيحجه با علي (ع) ازدواج نمود.
السلام عليك يا فاطمه الزهرا يا بنت محمد يا قره عين الرسول يا سيدتنا و مولاتنا انا توجهنا و استشفعنا و توسلنا بك الي الله و قدمناك بين يدي حاجاتنا يا وجيه عندالله اشفعي لنا عندالله.
سلام بر تو باد اي فاطمه زهرا اي دخت پيامبر و اي نور چشم رسول مكرم ، اي سرور و اي رهبر گرانقدرمان، ما به توتوجه كرده و شفاعتت را چشم مي داريم و به وسيله تو اي پاره تن نبي گرامي به خداي متعال پناه مي بريم و حوائج خود را به تو عرضه مي نمائيم. اي آنكس كه در نزد خدا آبرومندي در پيش پروردگار از ما شفاعت نما.
سخنم را با اين حديث عميق در شان حضرت زهرا (س) آغاز مي كنم كه امام صادق (ع) نقل كرد؛ جيرئيل بر پيامبر (ص) نازل شده و خطاب به پيامبر (ص) فرمود خداوند تبارك و تعالي فرموند :
«لولاك لما خلقت الا فلاك ، و لولا علي لما خلقتك ، و لولا فاطمه لما خلقتكما»[1]
اگر تو نبودي ، موجودات را نمي آفريدم و اگر علي (ع) نبود تو را نمي آفريدم و اگر فاطمه (س) نبود شما دو نفر (پيامبر و علي ) را نمي آفريدم از حديث فوق استفاده مي شود كه همه ارزشها و كمالاتي كه در يك انسان به عنوان اشرف مخلوقات تصور ميشود، در وجود مقدس حضرت زهرا (س) جلوه كرده است.
زنان گرچه در كل تاريخ تحقير شده اند ، ولي هر چه تحقير شده باشند زندگي درخشان زهرا (س) آبروي زن را آنچنان بالا برد و هويت عظيم زن را نشان داد كه همه تحقيرها را جبران نمود.
بر همين اساس امام خميني (ره) در يكي از گفتارهاي خود فرمود: «حضرت زهرا (س) زني است كه فضائلش همطراز فضايل بي نهايت پيغمبر اكرم (ص) و خاندان عصمت و طهارت بود.
و نيز فرمود:
« تمامي ابعادي كه براي زن و براي يك انسان متصور است در فاطمه (س) جلوه كرده است.
در روايتي آمده : شخصي از امام صادق (ع) پرسيد: معني «حي علي خير العمل » (براي بهترين عمل بشتابيد) كه در اذان گفته مي شود، چيست ؟
امام صادق (ع) در پاسخ فرمود: خير العمل برّ فاطمه و ولدها» «بهترين عمل ، نيكي به فاطمه (س) و فرزندان اوست»[2]
بنابراين ، مقام ارجمند فاطمه (س) در اسلام، در سطحي است كه مسلمانان ، هر شبانه روز چندين بار همديگر را به پيوند نيك با مكتب فاطمه و فرزندان پاك او دعوت مي كند و فرهنگ اذان و نماز با محبت و رابطه صحيح با فاطمه (س) و خاندانش آميخته است.
در بررسي زندگي و رفتار عملي فاطمه (س) اين باور وجود داشته كه حيات فاطمه (س) معرفي كننده شيوه عملي اسلام و به صورت يك مكتب است، مكتبي كه ان را وحي و هدايت عملي آن را شخص پيامبر و اميرالمومنين علي (ع) بر عهده و در تحت نظارت داشته اند در واقع فاطمه (س) خود قهرمان اجراي آن مكتب است.
آنچه را كه فاطمه (س) آورده و اجرا كرده از جانب رب العالمين است كه به صورت وحي بر رسول گرامي اسلام القاء شده و او هم آنها را بدون كمترين غفلت و اشتباهي به دخترش تعليم كرده است. فاطمه (س) خود معصومه است، در كنار پدري معصوم تربيت شده و با همسري معصوم پيوند زناشويي بسته و فرزنداني معصوم و امام به جهان عرضه شده است.
پدرش رسولخدا و پيامبر خاتم (ص)، آورنده قرآن و پيام خداوند مي باشد. دستورالعمل حيات سعادتمندانه بشر را تا روز واپسين در اساسنامه حيات به نام كتاب آورده ، ميزانها و معيارهاي حيات و رشد را به انسانها معرفي كرده و عملاً آنها را مورد آزمايش و اجرا و نمايش گذاشته است و براي اتمام حجت به انسانها آنها را با بينات همراه نموده است و 23 سال آئين اسلام را با جنبه الگوئي خويش عرضه و تبليغ كرده و راه و رسم عملي آن را به مردم آموخته است اما در آنچه كه مربوط به حيات زنان است آئين اسلام را الگويي ضروري بود تا خداي را بر آن نيز حجتي باشد. در دوران دعوت پيامبر در مكه آن رسالت عظيم را خديجه همسر گرامي با وفاي رسول الله ايفا كرد و پس از رحلت او و مخصوصاً در مدينه فاطمه (س) دختر او عهده دار ايفاي آن شد. گرچه زهراي اطهر مي تواند الگوي هر زن و مردي باشد.
فاطمه (س) الگوي مكتب اسلام است. بانوئي كه در دوران حيات كوتاهش مراحل مختلف دعوت و رسالت پيامبر (ص) را ديده و در خانه وحي رشد كرده و با شعاع وحي انس گرفته است. او در نقش هاي مختلفي كه براي حيات زنان پديد ميآيد، روزگار گذراند و در هر عرصه اي نشان داده كه زن چگونه بايد باشد.
در مقام فرزندي الگويي راستين بود
همسري بود براي شوهرش علي (ع) كه خود پيشواي شاهدان است.
مادري بود نمونه براي فرزندان و پرورش دهنده نسلي شهيد.
مديري بود براي كانون خانوادگي و درگرم نگه داشتن ان در منتهاي كوشش و تلاش.
رهبري بود براي جامعه زنان و امر هدايت آنها را بر عهده داشت.
تيمارداري بود براي مردم و امت پدر، در عين رحمت و شفقت.
و بالاخره در جامه اسلامي زني بود، عاقله، كامله، مومن، را ستين، مجاهد و مبارز، حق گوي و حق طلب، بردبار و صبور داراي حيات احساسي توام با تعقل در جريان زندگي علمي اسلام، داراي مشي خاص در سياست، اقتصاد و مديريت و تربيت، بت شكني و هدايت و …. او به تاييد دوست و دشمن، مورد عنايت پيامبر اكرم(ص) بوده ، سيده نساء العالمين خير النساء، مايه فخر زنان، مجري كامل دستورات الهي و تابع خدا بود، همه حركات و سكناتش درسآموز، راهگشاو داراي جبنه الگويي و در خود تبعيت و رعايت.
زندگاني حضرت زهرا(س) را به طور كلي مي توان به دو بخش تقسيم كرد، بخش اول از ميلاد پربركت آن بانوي بزرگوار تا وفات سرور عالمين محمد بن عبدالله (صلي الله عليه و آله و سلم) و بخش دوم از وفات پيامبر (ص) تا شهادت حضرت زهرا(س) كه به عنوان حيات سياسي آن حضرت مطرح مي شود و ما به فراخور بحثمان (فدك) نگاهي به بخش دوم زندگي حضرت مي افكنيم.
هر محقق اهل نظري در بررسي متون تاريخي و روايي مسلمين با اين واقعيت آشنا مي گردد كه حوادث تلخ و ناگواري پس از رحلت پيامبر اسلام(ص) دامنگير جامعه اسلامي شد و انحرافات گوناگوني شكل گرفت.
تمام نويسندگان و مورخان و سيره نويسان فرق اسلامي ، اعتراف كردند كه بلافاصله پس از وفات رسولخدا (ص) مصيبت جانكاهي بر اهل بيت رسول گرامي اسلام باريدن گرفت.
و حقوق اجتماعي و سياسي و اقتصادي حضرت زهرا (س) غصب گرديد و دوباره ارزش هاي جاهلي زنده شد و حكومت الهي را با حكومت بشري و خود كامگي اشتباه گرفتند.
و صدها فرمان و رهنمود سياسي رسول خدا(ص) در رابطه با امامت و حكومت امام علي (ع) آگاهانه، ناديده گرفته شد و هزاران روايت و احاديث پيامبر اسلام در رابطه با اهل بيت (ع) و يگانه دخترش حضرت زهرا (س) و امام علي (ع) را بدست فراموشي سپردند.
و حادثه عظيم 70 روز قبل از واقعه غدير خم را انكار كردند و با تفسير و اظهار نظرهاي دروغين كنار گذاشتند.
و براي اولين بار تفسيرهاي دروغين و دخالت دادن اغراض سياسي و آراء شخصي در قرآن راه يافت كه با افشاگري هاي لازم و استدلال هاي حضرت فاطمه (س) روبرو شدند چاره اي جز تسليم و سپس اهانت كردن نداشتند در واقع براي اولين بار دفاع مقدس در برابر تهاجمات عقيدتي ، فكري سران سقيفه، از طرف اهل بيت (ع) و صديقه طاهره (س) شكل گرفت.
و براي اولين بار، براي شكستن خط دفاعي اهل بيت (ع) سيلي زدن ها، آتش زدنها، اهانت ها، شلاق زدنها ، تهديد كردن ها، مطرح شد.
و امت پيامبر اسلام به حرمت حريم فرزندانش تاختند.
بربوسه گاه رسول خدا، آن بازوان مقدس زهرا(س) شلاق نواختند.
به يكباره همه چيز دگرگون شد.
همه ارزشها واژگون گرديد.
همه سفارش ها و وحي الهي انكارشد.
و فصل غم بار و خونيني در تاريخ امت اسلامي آغاز گرديد.
فاطمه (س) براي زدودن اين آثار تلاش و مبارزات پي گيري كرد.
مسئله غصب فدك يكي از مسائلي بود كه به دنبال غصب خلافت از سوي غاصبين صورت گرفت.
مبارزه حضرت زهرا(س) براي باز پس گرفتن فدك سندي بر مظلوميت سيده زنان عالم است. تا جايي كه هرگاه شيعه نام فدك را مي شنود خاطراتي تلخ و دلخراش از يادش مي گذرد. هيچ انسان منصفي نيست كه قصه پر غصه فدك را بخواند و ناله هاي جانسوز دختر پيامبر را در ميان جمعيت اوباش و بي خبر از خدا بشنود و دل به مظلوميت علي (ع) و اشك چشم كودكان معصومش نسوزاند و بر بانيان اين واقعه از بن دل نفرين نفرستد كه چگونه تحمل كردند. آنهاناله هاي غربت و فرياد كمك خواهي دختر رسول خدا را شنيدند و پاسخي نگفتند . او را ديدند كه كودكانش را ميان دستها و بازوان ورم كرده و مجروح خود گرفته، با پهلويي شكسته و صورتي نيلگون رو به سوي منزل دارد، اما هيچگونه عكس العملي نشان ندادند.
ولي زهراي اطهر از پاي ننشست و به مبارزات خود تا آخرين لحظات عمر شريفش ادامه داد. امروزه شاهديم كه پس از چهارده قرن هنوز مسئله فدك بر زبان مسلمانان جريان دارد و نويسندگان زيادي پيرامون آن بحث و گفتگو نموده اند و در تاريخ اسلام موضوعي حساس و پرمغز است و بزرگترين نقطه حساسي كه نويسندگان به آن تكيه دارند اين است كه تنها دختر پيامبر، زهراي اطهر گرداننده اين موضوع مي باشد.
حضرت امام جواد (ع) فرمود: خداوند در خاندان انبياء كساني را مي گمارد كه با توانايي علمي و نفوذ معنوي خويش مردم را از ضلالت و گمراهي به هدايت راهنمايي كنند و اينها پاسداراني هستند كه هر گونه آزار را در راه نگهباني دين بر خود روا مي دارند.
خدايا! به بركت وجود حضرت زهرا (س) پيروي از مكتب زهرا (س)، و خوشبختي در پرتو اين مكتب را به ما عنايت فرما و نيز شفاعت آن حضرت را نصيبان گردان.
«معيار شيعه بودن»
يكي از پيروان اهل بيت درشهر مدينه همسرش را خدمت حضرت زهرا (س) فرستاد كه بپرسد، آيا شوهرم از شيعيان شما است يا خير؟
حضرت فرمود: اگر به آنچه ما به شما امر كرديم، عمل ميكني و از آنچه بر حذر داشتيم دوري مي كني ، تو از شيعيان ما هستي و الا هرگز
«بحار الانوار –ج 65- ص155»
فصل اول : مشخصات فدك و ارزش مادي آن
بنابر تحقيق علماي جغرافيا و محدثين و رواةاخبار آل محمد (ص)، فدك دهكده كوچكي است در زمينهاي خيبر كه زمين حاصلخيزي بوده و شايد محصول پنبه آن زياد بوده كه نامش را فدك گذاشتهاند زيرا فدك در لغت به معني از هم واشدن و پراكنده شدن پنبه است و البته به طور تحقيق نخلهاي فراوان داشته است.
در قاموس آمده : فدك قريهاي است در خيبر .
مصباح گويد : فدك به فتح فاء و دال ، قريهاي است كه بين آن و خيبر كمتر از يك منزل راه است و آن چيزي بود كه خداي تعالي به پيامبرش به عنوان غنيمت داد . چنانچه از تاريخ و روايات اسلامي استفاده ميشود ، در هنگامي كه فدك در اختيار رسول گرامي اسلام قرار گرفت درختان سرسبز و پرثمري داشت و تعداد آنها را برابر تمام درختان شهر كوفه دانستهاند . مسافران با مركبهاي تندرو در دوروز مسافت بين مدينه تا فدك را ميپيمودند ( قريةالحجازبينها و بين المدينه يومان ) .
در كتاب معجم ابلدان حموي بيان شده كه نام اين سرزمين به نام « فدك بنعام بننوح» اولين كسي است كه در آنجا سكونت يافته است . اين باغها در شمال مدينه واقع شده است و تا مدينه منوره يكصدوچهل كيلومتر فاصله دارد . ساكنان فدك يهودي بودند و رئيس آنان « يوشعبن نون » بود .
نكتهاي كه بايد در مورد فدك بيان شود اين است كه فدك قطعهزميني كوچك و مزرعهاي بيحاصل نبوده است بلكه آنچه به اطمينان ميتوان گفت محصولاتي كه از آن عايد صاحبش ميشد چنان بود كه ثروت قابل ملاحظهاي تشكيل ميداد . قسمتي از اراضي آن كشاورزي و حاصلخيز بود و بقيه به صورت باغستانهاي خرما درآمده بود كه در وسط آن چشمه نواراني وجود داشت .
در كتاب شرح نهجالبلاغه ابنابيالحديد بيان شده كه درختان خرماي آن را به اندازه خرماي كوفه در قرن ششم هجري تخمين زدهاند . مجموع عايدات سرتاسري آن در سال از 24 هزار تا 70 هزار دينار طلا نقل شده است . و بعضي درآمد فدك را ساليانه از هفتادهزار سكه طلا تا صدوبيست هزار سكه نوشتهاند . ممكن است اين اختلافات نقل برحسب اختلاف درآمد آن در سالهاي مختلف بوده است . هرساله حضرت زهرا (س) به اندازه قوت خود برميداشت و بقيه را بين فقرا تقسيم ميكرد .
جوهري در كتاب «سقيفه و فدك » مينويسد فدك صدهزار درهم ارزش دارد چه آن زمان كه عمر سكينه آن ناحيه را به شام كوچ داد ، مأموري را فرستاد تا املاك و درختان خرماي آنجا را قيمت گذارد و با نظر كارشناسان ، عمر نيمة بهاء آن محل را به مبلغ 50 هزار درهم ، از اموالي كه از عراق آورده بودند پرداخت كرد.
فصل دوم: فتح و اختصاص آن جزء ملك پيامبر (ص) با توجه به آيات
فتح فدك
بعد از فتح خيبر در سال هفتم هجرت نبوي و پيروزي لشگر اسلام كه مرهون شجاعتهاي اميرالمؤمنين علي (ع) بود ، دستور فتح فدك توسط شخص پيامبر(ص) و علي (ع) به وسيله جبرئيل ابلاغ شد . مردم فدك كه نزديكترين افراد به خيبريها بودند ، بعد از فتح خيبر رعب و وحشت و هراس عجيبي داشتند لذا به قصد امان يافتن از اين بيم و هراس، شخصي را به خدمت پيامبر خدا (ص) فرستاده و پيشنهاد دادند كه ما حاضريم سالانه نصف درآمد محصولات خويش را در اختيار شما بگذارم كه در مقابل آن ، مال و جان و ناموسان از طرف سپاه اسلام تضمين گردد .
رسول گرامي اسلام كه هميشه طرفدار صلح و آشتي بود ، از اين پيشنهاد استقبال نمود و شخصي را به نام «محيط» به نمايندگي خويش به حضور سران فدك فرستاد . نماينده پيامبر خدا با «يوشعبن نون»، رئيس دهكده به گفتگو پرداخته و صلحنامه را به امضا رساندند .
از آن تاريخ نصف درآمد دهكدة فدك به اختصاص و خالصة پيامبر درآمد و مسلمانان نيز موظف شدند متقابلاً از حقوق آنان دفاع كنند . طبق آيه ششم سوره مباركه حشر سرزمينهايي كه بدون جنگ به تصرف سپاه اسلام درميآيد، فيء نام داشته و همه اينگونه اموال مخصوص پيامبر (ص) است و او ميتواند در هركجا صلاح بداند به مصرف برساند .
رسول خدا درآمد فدك را مطابق آيه هفتم سوره مباركه حشر به فقرا و مسكينان و ساير درماندگان از جمله براي خويشاوندانش خرج ميكرد ولي به نقل ابن عباس و ساير مفسّرين ، چون آيه (وات ذالقربي حقّه)[3] نازل شد جبرئيل از جانب خداوند عرضه داشت فدك را به فاطمه (س) عطا كن .
سمهودي مينويسد : فدك هفت قطعه زمين و ملك يك يهودي به نام «مخيريق» بوده كه او شخصاً به پيامبر اكرم (ص) بخشيد و مسلمان شد و به جنگ احد رفت و درآن جنگ كشته شد و بعضي نوشتهاند به مرگ طبيعي مرده و پيش از مرگ نوشته و وصيت كرده پيشواي اسلام هرگونه تصرفي را در املاك او بنمايد مختار است .
همچنين سمهودي گفته است كه سه نفر از سه ملت در اسلام پيشي گرفتند، مخيريق از ملت يهود ، سلمان از ملت پارس و بلال از مردم حبشه . [4]
آن باغستانها كه مورد وصيت مخيريق قرار گرفت عبارت بود از :
دلال ، برقه ، اعواف ، صافيه ، مثيب ، مشربهامّ ابراهيم ، حسناء .
در هر صورت كه مخيريق صلح كرده باشد يا يهود بنينضير اين باغستانها را به پيغبر بخشيده باشد يا خمس غنائم خيبر باشد ملك شخصي رسول خدا بوده و او هم در زمان حياتش به دخترش بخشيد و از سال 7 تا 11 هجري كه سال رحلت آن حضرت است ، چهارسال درآمد اين اراضي را براي فاطمه (س) مي آوردند و حضرت با ميل خود آن را بين فقرا تقسيم ميكرد .
[1] علي النمازي شاهرودي – مستدرک السفينه البحار- موسسه نشر اسلامي – 1419 ه. ق – جلد 8 – ص 243 – مقدمة کتاب رنجها و فريادهاي حضرت زهرا (س).
[2] محمد محمدي اشتهاردي – نگاهي به زندگي حضرت زهرا(س) – انتشارات مطهر – 1377 – تهران – ص 10 – برگرفته از کتاب مناقب آلابيطالب – جلد 3 – ص 326.
[3] سورة مباركه روم/ آيه 38
[4] سيد محمد حسن قزويني – ترجمه سيد احمد علمالهدا – انتشارات حسينة عمادزاده – 1361 – تهران – ص 34.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.