پایان نامه بررسی عملی بودن اعتبار، روایی و نرم یابی پرسشنامه سبک های عشق استنبرگ
مقدمه
امروزه در روانشناسی مباحث گوناگونی پیرامون روابط بین فردی[1] مطرح می شود هرکدام از رویکردهای معاصر می کوشند تا تبیین و توصیف ویژه ای را پیرامون مباحث روابط بین فردی ارائه دهند.با این وجود، برخی از مفاهیم در هاله ای از ابهام قرار دارند و هنوز هم نمیتوان از آنها به عنوان مباحث واضح و روشن در حیطه روابط بین فردی صحبت به میان آورد، در این میان می توان به عشق، تفاهم، صمیمت، دلبستگی[2] و تعلق اشاره نمود.(منصوبی فرد، 1382).
امروزه می توان در حوزه روانشناسی کاربردی به روانشناسی زناشویی و مشاوره خانواده تاکید نمود.در مبحث روان درمانی خانواده نیز که همپوشی فزاینده ای با مشاوره زناشویی دارد، به بررسی ارتباط بین زوج و زوجه می توان پرداخت و با استفاده از فرایند عشق و تفاهم میزان صمیمیت و تعهد زوجین را به یکدیگر افزایش داد.(مینوچین و فیثمن، ترجمه بهاری و فرح سیا، 1381).
روانشناسی اجتماعی تجربی برای مدت زمان طولانی در به کار گیری موضوع عشق به عنوان یکی از موضوعهای مهم و اساسی خود کوتاهی کرده است.مورتی و راتزین[3] 1996 عقیده دارند که شاید برخی از سردرگمیها در این زمینه به جهت نگرش های دوسوگرایی است که علم نسبت به پژوهش عشق داشته است. ماهیت عشق از بعد روانشناختی به عنوان یک مسئله قابل بحث باقیمانده است و تا چندی پیش به عنوان یک زمینه مهم پژوهشی مورد توجه قرار نمیگرفت. (پاتو، 1381).
در زمینه این گونه ابهامات بود که پژوهشهای متعددی پیرامون شناسایی ماهیت و توصیف عشق صورت گرفت.رابین[4] 1979 به عنوان یک روانشناسی اجتماعی تلاش نمود تا دوست داشتن و عشق را اندازه گیری کند.عشق از دیدگاه او سه جز دلبستگی، توجه و صمیمیت است ارزیابی نظریه رابین علی رغم مخالفت عده ای که معتقدند اندازه گیری عشق غیر ممکن است، مثبت می باشد.
یکی از جذابترین و در عین حال کاملترین نظریه هایی که در حیطه عشق مطرح میشود نظریه مثلث عشق[5] است می توان با جرات عنوان نمود که نظریه مثلث عشق، با نفوذترین و در عین حال کاملترین نظریه در حیطه روانشناسی عشق می باشد.این نظریه بر اساس مطالعات و تحقیقات منظم و دامنه دار آر.جی.استرنبرگ[6] تدوین شده است که علاوه بر عناصر عشق رویکردی جامع را به انواع عشق ارائه می دهد.
استرنبرگ پس از تحقیقات متعدد، سه عنصر عشق تحت عنوان صمیمیت[7]، تعهد[8] و شهوت[9] را مطرح ساخته که بر اساس تعامل سه عنصر اولیه عشق، به هشت نوع عشق اشاره می نماید هرچند که نظریه استرنبرگ را به عنوان نظریه مثلث عشق رویکرد سه وجهی عشق مطرح میکند ولی در برخی از منابع مرتبط با روانشناختی عشق، رویکرد وی را تحت عنوان «رویکرد انواع عشق» مطرح میسازند. (عسگریان، 1383).
استرنبرگ از جمله افرادی بود که با استفاده از اصول روان سنجی تلاش نمود تا از طریق روش آماری پیشرفته تحلیل عوامل به شناسایی عناصر سازنده عشق دست یابد. وی از روش تحلیل عامل تاییدی استفاده نمود و تلاش کرد تا نظریه معتبر خود در حیطه روانشناسی عشق را بررسی کرده و بتواند کاملترین نظریه معاصر را بعنوان مبنای نظری اقدامات تحلیل عامل در نظر گیرد. در حال حاضر تحقیقات منظمی پیرامون نظر استرنبرگ صورت گرفته و جنبشی روان سنجی نیز در پی آن بوده است تا بتواند ابزارهای کاملتری را برای اندازه گیری انواع عشق با رویکرد استرنبرگ ساختار سازی و اعتبار یابی نماید. با این وجود ضروری به نظر میرسد تا به عوامل موثر در شکل گیری نظریه استرنبرگ پرداخته پس از بررسی این عوامل بتوان تصویر جامعی از مثلث عشق را ارائه نمود.
در این رهگذر باید به عقاید لی[10]، 1973 نیز اشاره کرد که بر اساس مفروضات جامعه شناختی و تحقیقات متعدد در آمریکا، کانادا و انگلستان ـ شش سبک عشق را مطرح ساخته است.
- اروس[11] (عشق رمانتیک یا شهوانی)
- استورگ[12] (عشق همدلانه یا دوستانه)
- لودوس[13] (عشق تفننی)
- مانیا[14] (عشق تملک گرایانه یا وابسته)
- پراگما[15] (عشق واقع گرایانه یا منطقی، یا عملی)
- آگاپه[16] (عشق ایثار گرایانه یا فارغ از خود) (دویر[17]، 2000)
نظریه های امثال «استرنبرگ» و «لی» تا حد زیادی توصیفیاند و در واقع سبکهایی را که افراد به کار میبرند تا عشقشان را نشان دهند توصیف می کنند اما درباره علت اتخاذ این سبکها اطلاعات کمی در اختیار ما قرار می دهند.بنابراین، نظریه دلبستگی سعی میکند تا با کشیدن خطوط موازی بین تجربیات کودکی و روابط بعدی بزرگسال این کار را انجام دهد. هزن و شیور عنوان می کنند که انواع دلبستگی که در کودکی شکل گرفتهاند بر سبکهای عشق که ما در بزرگسالی تجربه می کنیم تاثیر می گذارند.بر طبق نظر آنها هریک از اشکال دلبستگی (ایمنی، اجتنابگر و دوسوگرا) با روشهای متعاقب در عشق بعدی در ارتباط است.(دوید، 2000).
1-1بیان مسئله
استرنبرگ 1985 پژوهشهایی متعدد انجام داد و برای رفع خلاء نظری، مفهوم سازی دقیقی را از عشق صورت داد. استرنبرگ عشق را به سه جز اصلی: صمیمیت (جز هیجانی)، شهوت (جز انگیزشی) و تصمیم/ تعهد (جز شناختی) می بیند. این اجزاء به شکلهای مختلفی با هم تلفیق و ترکیب می شوند تا هشت نوع گوناگون عشق را به وجود آورند:
- فقدان عشق[18] (یعنی هیچ یک از سه مولفه عشق وجود ندارد)
- دوست داشتن[19] (یعنی فقط صمیمیت وجود دارد)
- شیفتگی[20] (یعنی فقط شهوت وجود دارد)
- عشق پوچ[21] (یعنی فقط تعهد وجود دارد)
- عشق رومانتیک[22] (یعنی صمیمیت و شهوت بدون وجود صميمت وجود دارند)
- عشق همدلانه[23] (یعنی صمیمیت و تعهد بدون وجود شهوت)
- عشق احمقانه[24] (یعنی شهوت و تعهد بدون وجود صمیمیت)
- عشق کامل آرمانی[25] (یعنی هر سه مولفه وجود دارند). (پاپالیا[26] و همکاران، 2002)
این سه مولفه را در سه راس یک مثلث جای داده و ماهیت و رفتار عشق و ارتباط آن را با تمایلات جنسی توسط شدت و ضعف این سه مولفه و نسبت آن با یکدیگر بیان می کند.تجسم مثلث عشق زمانی امکان پذیر است که میزان صمیمیت و شهوت و تعهد را به دو صورت بالا و پایین و یا ضعیف و قوی در نظر بگیریم که بر اساس قوی و ضعیف بودن این ابعاد 8 نوع عشق تحت عناوین بالا پیدا خواهد شد.
استرنبرگ ضرورت تشخیص تفاوت هریک از سه جز صمیمیت، شهوت و تعهد را از لحاظ مدت زمان تداوم یا سرعت زوال مورد بحث و تاکید قرار می دهد. شهوت به سرعت پدید میآید و سریعاً فروکش میکند. تعهد پس از گذشت زمان بوجود میآید و سپس در یک سطح باقی می ماند و صمیمیت به تدریج و در طی یک دوره زمانی رشد می یابد.بخشی از موفقیت و یا عدم موفقیت در ارتباط، بستگی به توانایی ما در تغییر هریک از اجزا عشق دارد. (دایر، ترجمه سپاه منصور، 1386).
از دیدگاه استرنبرگ بدترین نوع رابطه هنگامی است که صمیمیت، شهوت و تعهد ضعیف است و فقدان عشق مشاهده میشود و این رابطه با ثبات نیست ولی اگر هر سه محور بالا باشد، عشق کامل بارز میشود و رابطه عاشقانه به صورت دائمی و با ثبات بوده و هرگز نمیتوان نقصی در رابطهی عاشقانه مشاهده کرد. در نهایت رویکرد استرنبرگ به عشق از تنوع بالایی برخوردار بوده و حالت و زوایای مختلفی را مشخص ساخته است. هرچند که به راحتی نمیتوان نوع عشق را بعنوان وضعیتی ثابت در نظر گرفت ولی با استناد به تحقیقات معتبر میتوان عنوان کرد که نوع عشق تا حدودی ثابت می ماند و در اکثر مواقع تغییر نمی کند مگر آنکه طرفین بصورت جدی برای تغییر آن تلاش نمایند.لازم به ذکر است دستیابی به این هدف با تلاش یک طرفه کاری عبث و بیهوده است و تلاش هر دو نفر لازم و ضروری است. (عسگریان، 1383).
1-2 اهمیت و ضرورت پژوهش
نظریه استرنبرگ بر خلاف اکثر نظریه های پیشین بیش از یک یا دو نوع عشق را مطرح میکند و به ما، در درک عشق به عنوان یک پدیده چند بعدی کمک میکند، این نظریه کاربردهای عملی معینی نیز دارد. ابتدا از طریق سنجش سه جز عشق، نوع روابط عاشقانه هر زوج را مشخص میسازیم سپس بوسیله تحلیل تفاوتهای بین انواع عشق توسط هر زوج چنانچه تمایل به ادامه روابط وجود داشته باشد به دقت نشان داده میشود که چه حوزههایی نیازمند تغییر و اصلاح است. (دایر، ترجمه سپاه منصور، 1386).
نظریه مثلث عشق میتواند رضایتمندی از روابط عاشقانه را توصیف نموده و به عنوان مدلی کاربردی در حیطه مشاوره زناشویی، روان درمانی خانواده و مشاوره ازدواج بکار برده شود. از نکات کاربردی نظریه استرنبرگ در حیطه مشاوره زناشویی میتوان به انطباق سه عنصر عشق در زوجین تاکید نمود و به هر میزان که این انطباق بیشتر باشد روابط عاشقانه زن و شوهر به یکدیگر نزدیک میشود و تفاهم بیشتر میگردد. (عسگریان، 1383).
عوامل گوناگونی چون عوامل شخصیتی و تجارب دوران کودکی نقش بسزایی را در برقراری روابط صمیمانه و ایجاد عشق و تفاهم در زوجین ایفا می کنند.تلاش بر آن است تا بوسیله تحقیقات منظم و تجربی و دسترسی به ساختارهای مرتبط با عشق بتوان زمینه مناسبی برای توسعه روابط عاشقانه، صادقانه، و توام با تفاهم بین زوجین فراهم ساخت.
اکثر تحقیقات بر روی ارتباطات بین فردی در کشورهای غربی که دارای فرهنگ فردگرایی مستند انجام گردیده و توجه اندکی به کشورهای شرقی و فرهنگهای جمع گرا مبذول شده است. با توجه به این موضوع احساس میشود که پرسشنامه مذکور می بایستی در جامعه ما نیز نرم شده، اعتبار و روایی آن مورد بررسی قرار گیرد تا بتوان پرسشنامه را در امر مشاوره مورد استفاده قرار داد.
با توجه به بررسی پیشینه پژوهشی ملاحظه میشود که در زمینه بررسی عملی بودن و به دست آوردن اعتبار و روایی و نرم یابی این تست در ایران کاری صورت نگرفته است. این انتظار وجود دارد که با استاندارد کردن تست مذکور بتوانیم به نمرههای حاصل از اجرای آن اعتماد و اطمینان کافی داشته باشیم.
1-3 اهداف پژوهش
- فراهم ساختن زمینه ای برای استفاده از یک وسیله مناسب جهت مشاوره ازدواج، مشاوره زناشویی و روان درمانی خانواده به منظور هدایت و راهنمایی زوجین.
- فراهم ساختن زمینه ای برای محققانی که در آینده تمایل به انجام پژوهشهایی در موارد بالا را داشته باشند.
- تعیین میزان اعتبار و روایی پرسشنامه همچنین نرم یابی پرسشنامه سبک عشق استرنبرگ.
1-4 پرسشهای اصلی پژوهشی
- آیا بین مجموع پرسشهای سبک عشق استرنبرگ هماهنگی درونی کافی وجود دارد؟
- آیا اعتبار پرسشنامه سبک عشق استرنبرگ در حدی است که بتوان در پژوهشها و کارهای تشخیص از آن استفاده کرد؟
- آیا تست سبک عشق استرنبرگ از روایی برخوردار است؟
- محتوای پرسشنامه سبک عشق استرنبرگ از چه عواملی اشباع شده است؟
1-5 تعریف اصطلاحات و مفاهیم
تست:
وسیلهای است استاندارد شده و عینی که برای اندازه گیریهای نمونهای از رفتار با خصوصیات فردی به کار میرود مقصود از عینی بودن آن است که روش اجرا، تصحیح، تعبیر و تفسیر نتایج بر اساس قواعد مشخص و معینی صورت میگیرد و نظرات مشخص در آنها اثری ندارد.
اعتبار[27]:
اعتبار، سه معنای متفاوت دارد. یک معنای اعتبار، ثبات و پایانی نمرههای آزمون در طول زمان است بدین معنا که اگر یک آزمون چند بار تحت شرایط یکسان درباره یک آزمودنی اجرا شود، نمره وی در همه موارد یکسان باشد، معنای دوم اعتبار به همسانی درونی آن اشاره دارد و مفهوم آن این است که سوالهای آزمون تا چه اندازه با یکدیگر همبستگی متقابل دارند و همه سوالهای آزمون یا ابزار سنجش، سازه واحدی را میسنجند. سومین معنای اعتبار به درجه توافق ارزشیابان مختلف اطلاق میشود. بدین معنا که اگر دو یا چند ارزشیاب متغیری را که با ابزار واحد و در شرایط یکسان درباره یک آزمودنی به دست آمده است بدون اطلاع یکدیگر نمره گذاری کنند.باید بین نمرههای آنان همخوانی وجود داشته باشد. (شریفی، 1380).
روایی[28]:
مراد از روایی آن است که ابزار اندازه گیری برای هدف مورد نظر یعنی اندازه گیری متغیر تحقیق از کارایی لازم برخوردار باشد. به عبارت دیگر، روایی مستلزم آن است که ابزار پژوهش همان متغیری را اندازه گیری کند که پژوهشگر قصد اندازه گیری آن را دارد، روایی نشان میدهد که آزمون واقعاً چه چیزی را میسنجد. (شریفی، شریفی، 1380).
رواسازی:
در فرهنگ روان سنجی به فرایند گردآوری شواهدی که مقصود از آن استنباطهای معینی درباره نمرههای تست است، رواسازی گفته میشود.
نرم:
به منظور تعبیر و تفسیر نمرههای هر فرد لازم است نمره های خام وی در مقیاسی بیان شود که چارچوبی برای مقایسه نمره ها به دست دهد. مقصود از این مقیاس که نرم یا هنجار خوانده میشود این است که وضع نسبی و مرتبه فرد را در یک گروه مرجع مناسب بیان کند. مرجع مناسب آن است که فرد میتواند به گونهای منطقی، با آن مقایسه شود. (هومن، 1384).
تحلیل عاملی:
تحلیل عاملی اصطلاحی است که برای تعدادی از تکنیکهای ریاضی و آماری مختلف اما مرتبط با هم به منظور تحقیق درباره ماهیت روابط بین متغیرهای یک مجموعه معین.
مسئله اساسی این است که آیا یک مجموعه متغیر را میتوان بر حسب تعدادی از ابعاد یا عاملهای کوچکتر نسبت به تعداد متغیرها توصیف نمود و هریک از ابعاد یا عاملهای به دست آمده معرف چند صفت یا ویژگی است. (هومن، 1380).
عامل:
عامل، بعد یا سازهای است که روابط بین مجموعهای از متغیرها را به صورت خلاصه مطرح می کند. رویس (1963) عامل را دقیق تر تعریف کرده است. او معتقد است عامل، سازهای است که عملاً از روی بارهای عاملیاش تعریف میشود. (کلاین، ترجمه صدرالسادات، مینایی، 1380).
بار عاملی:
همبستگی یک متغیر با یک عامل را بار عاملی گویند. (کلاین، ترجمه صدرالسادات، مینایی، 1380).
ماتریس عاملی:
هر ردیف ماتریس عاملی شامل ضرایبی است که برای بیان هر متغیر استاندارد شده بر حسب عاملها به کار می رود که این ضرایب همان بارهای عاملی میباشند. (هومن، 1380).
[1] – Interpersonal Relationship
[2] – Attachment
[3] – Morty and Ratzin
[4] – Rubin
[5] – Triangular theory of love
[6] – Robert J.Strenberg
[7] – Intimacy
[8] – Commitment
[9] – Passion
[10] – LeeJ.A
[11] – Eros
[12] – Storge
[13] – Iudus
[14] – Mania
[15] – Pragma
[16] – Agape
[17] – Dwyer , D
[18] – Non Love
[19] – Liking
[20] – Infatuation
[21] – Empty Love
[22] – Romantic Love
[23] – Companionate Love
[24] – Fatuous Love
[25] – Consumate Love
[26] – Papalia
[27]– Reliability
[28]– Validity
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.