پایان نامه بررسی کودکان خیابانی
چکیده
پديدهي كودكان خياباني يكي از مشكلات آسيبزاي اجتماعي است كه از ديرباز در سراسر جهان وجود داشته و در سالهاي اخير به دلايل گوناگون افزايش يافته است و در كشور ما نيز اين پديده با ويژگيهاي دوگانهاش، ديرپايي و گستردگي ضرورت توجه به آن را مطرح ميكند.
در پيمان جهاني حقوق كودك كه نمايندگان 191 كشور جهان در مجمع عمومي سازمان ملل متحد در سال 1988 آن را پذيرفتهاند و ايران نيز در سال 73 به صورت مشروط آن را پذيرفته، كودك كسي است كه كمتر از 18 سال داشته باشد. بر اين اساس ميتوان گفت: كودكان خياباني معمولاً به كودكان و نوجوانان زير 18 سال كه به طرق گوناگون در خيابانها مشغول به زندگي هستند گفته ميشود. تعداد تخميني اين كودكان و نوجوانان در جهان از 30 تا 170 ميليون نفر در نوسان است. طبق نظر يونيسف، واژه كودكان خياباني به كليهي افراد زير 18 سال اطلاق ميشود كه در خيابانها از طريق گدايي، بزهكاري و اشتغال به شغلهاي كاذب و فصلي ادامهي زندگي ميدهند و بسياري از آنان بي سر پناه نيز محسوب ميشوند، يعني خانهاي براي سكونت، خواب و نظافت ندارند.
در ايران اين پديده از نزديك به يك قرن پيش با رشد شهرنشيني و دگرگونيهاي اقتصادي، سياسي، اجتماعي، فرهنگي بروز نموده و رفته رفته با افزايش جمعيت از فرم طبيعي و استاندارد خارج شده و نمود عيني يافته است، به طوري كه گروههاي حقيقي و حقوقي به چارهجويي در اين زمينه پرداخته و هر كدام به وسع خويش به انجام دادن تكليف در اين زمينه پرداختهاند.
هدف كلي محقق در اين تحقيق عبارت است از بررسي تأثير فقر بر پديدهي كودكان خياباني در استان فارس براي تحقق اين هدف 5 فرضيه (بر اساس نظريه تضاد) مطرح شد كه عبارتند از 1 ـ بين محل سكونت خانواده و پديدهي كودكان خياباني رابطه معناداري وجود دارد. 2 ـ بين شغل والدين و پديدهي كودكان خياباني رابطه معناداري وجود دارد. 3 ـ بين ميزان درآمد والدين و پديدهي كودكان خياباني رابطه معناداري وجود دارد. 4 ـ بين بيكاري والدين و پديدهي كودكان خياباني رابطه معناداري وجود دارد. 5 ـ بين ميزان تحصيلات والدين و پديدهي كودكان خياباني رابطه معناداري وجود دارد. كه اين فرضيات با استفاده از روش علي ـ مقايسهاي مورد تحقيق قرار گرفت. براي اين منظور جامعهي آماري تحقيق كه شامل 30 كودك خياباني و 30 كودك غير خياباني بود مورد سنجش قرار گرفت كه كودكان خياباني آن از پارك شهر و كودكان غير خياباني آن از مدرسه ابتدايي پسرانه به صورت تصادفي انتخاب و مورد پرسش قرار گرفتند.
سپس از طريق آمار توصيفي، جداول فراواني رسم و فراواني و درصد فراواني پاسخها ارزيابي شد. پس از آن آمار استنباطي دادهها توسط آزمون تی تست بررسي شد.
پس از بررسي نتايج جداول آزمون تی تست ، به وسيله فرضيههاي صفر و يك مورد تحليل قرار گرفت كه در نهايت فرضيههاي يك، دو، سه و چهار اثبات و فرضيه پنج رد شد و در آخر چنين نتيجهگيري شد كه فقر يكي از مسائل عمده و اصلي در بوجود آمدن تمامي آسيبهاي اجتماعي است و نميتوان از تأثير آن در بوجود آمدن پديدهي كودكان خياباني غافل شد، بلكه ميتوان گفت يكي از مسائل اصلي در ايجاد و گسترش پديدهي كودكان خياباني فقر است و تا زماني كه از ميان نرود آسيبهاي اجتماعي از جمله پديدهي كودكان خياباني را نميتوان از بين برد.
مقدمه
در بررسی موضوع کودکان خیابانی می باید نخست این موضوع را مشخص کنیم که آیا پدیده کودک خیابانی یک مساله اجتماعی است ؟ یا یک آسیب اجتماعی ؟ یا یک بحران اجتماعی ؟ یا آنکه جرم ؟ به طور کلی تمام رخدادهای اجتماعی که در اثر کنش ها و واکنش ها و روابط اجتماعی بین افراد و یا بین افراد جامعه و یا در جامعه بوجود می آید ، تحت عنوان پدیده های اجتماعی[1] نامیده می شوند.
پدیده های اجتماعی تا زمانی که وجودشان برای نظام اجتماعی و عناصر متشکله آن ضرورت داشته و مفید فایده بوده و موجودیت نظام اجتماعی و عناصر متشکله آن را مورد تهدید قرار نداده باشد به عنوان پدیده های به هنجار و مطلوب تلقی می شوند و غیر از آن نابهنجار محسوب می شوند. عکس العمل نظام اجتماعی نسبت به پدیده های نابهنجار تحت تاثیر عوامل و شرایطی از جمله میزان برداری جامعه ، میزان خطرات ناشی از وجود پدیده نابهنجار و نظایر آن بستگی دارد.
بیان مساله
از آنجا که بخش اعظم پدیده های نابهنجار از کنش و واکنش های درون نظام اجتماعی بر می خیزد آن را به طور عام مساله اجتماعی[2] می نامند اینگونه مسایل تحت عناوین دیگر مانند آسیب های اجتماعی ، ناهنجاریهای اجتماعی ، کجرویهای اجتماعی ، انحرافات اجتماعی نیز نامیده می شوند(سیف اللهی ۱۳۸۱ ، ۳۸۹-۳۸۸)
در تعریف دیگر ، آسیب های اجتماعی به هر نوع عمل فردی جمعی اطلاق می شود که در چارچوب اصول اخلاقی و قواعد عام عمل جمعی رسمی یا غیر رسمی جامعه محل فعالیت کنشگران قرار نمی گیرد و در نتیجه با منع قانونی و یا قبح اخلاقی و اجتماعی رو به رو می گردد. به همین دلیل کجروان سعی دارند کجرویهای خود را از ناظران قانون ، اخلاق و نظم اجتماعی پنهان نمایند.
زیرا در غیر اینصورت با تعقیب قانونی ، تکفیر اخلاقی و اجتماعی مواجه می شوند (عبداللهی ، ۱۳۸۱ ،۲۱۵)
مشکل اجتماعی نیز به وضعیتــی که به اعتقاد بسیاری از افراد جامعه (نه الزاماً اکثر آنها ) کیفیت زندگی یا مهمترین ارزشهای آنها را خدشه دار می کند ، علل یا عواقب اجتماعی دارد و یا برای حل آنها باید به اصلاح سیاستهای اجتماعی پرداخت ، اطلاق می شود (رفیعی ۱۳۸۰ ، ۲۵)
در تفکیک جرم و بزهکاری نیز اصولاً تقسیم انحراف اجتماعی به بزهکاری و جرم نه بر اساس نوع و شدت رفتار انحرافی بلکه بر اساس سن فرد به هنگام ارتکاب رفتار یاد شده انجام می گیرد. رفتار انحرافی جوانانی که هنوز به سن قانونی نرسیده اند بزهکاری نامیده می شود جوانان مرتکب این رفتارها را بزهکار 1می نامند. رفتار بزهکارانه جوانان طیف گسترده از انحراف اجتماعی است که هم شامل رفتارهایی نظیر فرار از مدرسه است ک از نظر اجتماعی پذیرفته شده نیست و هم شامل اعمال غیر قانونی نظیر سرقت (احمدی ۱۳۸۴)
در جمهوری اسلامی ایران قوانین کیفری مشخص در خصوص کودکان خیابانی وجود ندارد اما درباره مصادیق آن همچون ولگردی و گدایی ، قوانینی به تصویب رسیده که به آنها اشاره می کنیم :
طبق ماده ۲۱۷ قانون اصلاح مواردی از قانون آیین دادرسی کیفری مصوب شهریور ماه ۱۳۶۱ ، کمیسیون امور قضایی مجلس شورای اسلامی ، ولگردی جزئ اعمال خلاف ذکر شده در حالیکه در کشوری مثل فرانسه ولگردی جرم است.
همچنین در کشورهای پیشرفته ، گدایی به خصوص گدایی اطفال و جوانان یک عمل ضد اجتماعی خطرناک محسوب می شود لکن در کشورهای آسیایی و آفریقایی جرم نیست و مجازات ندارد. در فرانسه طبق ماده ۲۷۷ مجموعه قوانین کیفری ، گدایی جرم و مجازات آن از ۳ ماه تا ۶ ماه حبس است. مجازات گدایی در اماکنی غیر از محل اقامت دائمی از ۶ ماه تا ۲ سال حبس می باشد (دانش ، ۱۳۷۴، ۲۱۹) از این رو با توجه به تعریف ارائه شده می توان پدیده کودکان خیابانی را یک مشکل یا مساله اجتماعی نامید ، چرا که به زعم بسیاری از مردم این پدیده بسیاری از ارزشهای جامعه مانند حفظ کرامت و حقوق انسانی ، اهمیتی کار و تلاش و … را خدشه دارد می کند و در نهایت علل یا عواقب اجتماعی دارد یعنی در عین آنکه خود معلول بسیاری از عوامل و متغیرهای اجتماعی دیگر می باشد می تواند به عنوان یک منبع عمده آسیب رسان در جامعه بدل گردد در چنین وضعیتی حل این معضل نیازمند اقدام جمعی و اصلاح سیاستهای اجتماعی در سطوح گوناگون می باشد. بدیهی است چنانچه نتوان تمهیداتی برای کنترل یا تعدیل مشکل اجتماعی اندیشید باید منتظر بحران اجتماعی در جامعه بود.
اما کودک خیابانی به چه کسانی اطلاق می شود ؟ کودک خیابانی بر اساس ماده یک پیمان نامه حقوق کودک ، به افرادی اطلاق می شود که زیر ۱۸ سال می باشند ، در خیابان زندگی و کار می کنند. خانواده ندارند و یا امکان دسترسی به خانواده برخی از آنها وجود ندارد و بازگشت آنها نیز به خانواده امکان دارد و خانواده نیز منتظر بازگشت آنها است و همینطور کودکانی که خانواده منتظر آنان نمی باشد (ملکی ۱۳۸۵ : ۳)
در تعریفی دیگر ، کودکان و نوجوانان خیابانی کسانی هستند که بنا به دلایل مختلف اعم از عوامل فردی ، خانوادگی و اجتماعی جهت تامین حیات و بقاء خود و یا خانواده شان از خانه و خانواده بیرون آمده اند و به سطوح شهر و ترجیحاً خیابانها و پارکها و … جهت کار وزندگی روی آورده اند که برخی از آنها به شکل های مختلف در ارتباط با فاقد ارتباط با خانواده خویش می باشند (همان ۵)
۱- کودکان خیابانی یا در خیابان1: کودکان شاغل در خیابان اند. این کودکان از خانواده های کم درآمد و پر جمعیت آمده اند و علت بودن آنها در خیابان کسب درآمد است. در این کودکان احساس تعلق و ارتباط با خانواده وجود دارد اما میزان این ارتباط متفاوت است و ممکن است روزانه تا چند بار در سال باشد. برخی از این کودکان به مدرسه می روند هر چند ممکن است در فضای روابط درون خیابان ، درگیر مشکلاتی مانند مصرف مواد مخدر و رفتارهای خلاف قانون شوند اما به طور کلی رفتارهای مجرمانه محدودی دارند. این گروه اکثریت کودکان خیابانی را تشکیل می دهند.
۲- کودکان خیابان2 کودکان خیابان ، گروه کوچکتری از کودکان خیابانی را تشکیل می دهند اما مشکلات آنها نسبت به گروه اول بسیار پیچیده تر است. برای این گروه از کودکان ، خیابان به منزله خانه است. آنها در خیابان در پی سر پناه و غذا هستند و دیگر افراد خیابانی برای آنها حکم خانواده را پیدا کرده اند. این کودکان با مدرسه بیگانه اند. برخی از آنها به صورت غیر قانونی زندگی می کنند و ممکن است در شرایط نا امن قربانی آزارهای جسمی و جنسی شوند (شاوردی ، ۱۳۸۳ ، ۲۱)
البته می توان تقسیم بندی دیگری از کودکان خیابانی بر حسب وضعیت سرپرستی ، محل خواب یا میزان ارتباط با خانواده ارائه کرد.
حزن آور کودکان خیابانی به عنوان یک واقعیت اجتماعی برای بسیاری از جوامع زاییده نیمه دوم قرن ۲۰ به حساب می آید. در این جریان ، هر روز شاهد کودکان بیشتری هستیم که در خیابانها گدایی می کنند ، زندگی می کنند و به کارهای پست و غیر قانونی می پردازند ، مورد آزار و سوء استفاده قرار می گیرند که صرفاً بعضی از آنها اعلام و آشکار می گردد و بسیاری دیگر مکتوم و پوشیده باقی می ماند در حالیکه این پدیده به گونه ای آشکار در حال رشد و به بسیاری از بی نظمی های اجتماعی ، بیماریهای فردی ، رفتارهای نامناسب ، ناهنجاریهای اجتماعی و نظایر آن منجر شده و می شود و این دور تسلسل همچنان ادامه پیدا می کند (شیخی ۱۳۸۳ ، ۳۶) کودکان خیابانی قربانی شرایط نامساعد خانوادگی و اجتماعی ، اقتصادی جامعه اند. بزه دیدگی این کودکان ابعاد بسیار و خیم و گسترده ای دارد مانند خرید و فروش این کودکان سوء استفاده جنسی ، اعمال خشونت آمیز ، آزار جنسی یا روانی و قتل.
حدود ۱۰۰ میلیون کودک خیابانی در دنیا وجود دارد که از میان آنها ، حداقل ۴۰ میلیون در آمریکای لاتین هستند. وخیم تر شدن اوضاع اقتصادی ، اجتماعی ، فقر ، بینوایی در حال افزایش ، مهاجرت دسته جمعی و بی وقفه روستاییان عوامل اصلی افزایش تعداد کودکان خیابانی است.
اصولاً یکی از شاخصهای بین المللی توسعه یافتگی شناخته شده از سوی سازمان بهداشت جهانی و سازمان یونیست ، چگونگی وضعیت کودکان در آن کشور می باشد وضعیت زندگانی کودکان و زنان ، روشن ترین نشانه های توان ملتها و جوامع است. اگر در کشوری جوانترها آسیب پذیر باشند و به حال خود رها شوند تا راهشان را خود بیایند ، در آن شکور بهر حقوق مردم نیز تجاوز می شود و کشور آینده خود را در جهان به عنوان یک شریک برابر به خطر می اندازد. کودکان و زنان ضعیف و وابسته ، کشورها را ضعیف و وابسته می سازند . در عوض زنان و کودکان قدرتمند و بهره مند از حقوقشان ، جوامعی خود اتکا و مستقل پدید می آورند
[1] . Social plenoomena
[2] . social problem
- 1. delinquent
1 . children on the street
2 . children of the street
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.