پایان نامه تاثیرآوازسنتی ایرانی براضطراب، افسردگی وعزت نفس
چکیده
هدف این مطالعه بررسی اثرآواز (سنتی) ایرانی براضطراب، افسردگی، و عزت نفس بوده است. روش تحقیق مورد استفادهروش نیمهآزمایشی با پیش آزمونو پس آزمون همراه گروه کنترل وآزمایش بود. جامعه آماری حاوی 30 نفرازدانشجویانی بودند که دارای اضطراب وافسردگی بالا وعزت نفس پایین بودهاند (18 نفر دختر و 12 نفر پسر با میانگین سنی 24 سال). یافتهها نشان داد که متغیر آزمایشی (آواز سنتی) در میزان اضطراب مؤثر بوده است. همچنین تحلیل واریانس یافتهها در خصوص متغیر افسردگی نشان داد که F= 5/280 بوده و سطح اعتبار حاصله برابر با P=0/003 بوده است. جداول 2 بعدی مربوط به متغیر افسردگی نشان داد که متغیر مستقل در افسردگی نیز مؤثر بود. در خصوص متغیر سوم (عزت نفس) نتایج بدست آمده از تحلیل واریانس معادل با F=1/372 و سطح اعتبار حاصله برابر با P= 0/261 بوده است. جداول مربوط به متغیر عزت نفس نشان داد که متغیر مستقل در افزایش اعتماد به نفس تاثیری نداشته است. باتوجه به یافتههای تحقیق میتوان گفت آوازسنتی ایرانی درکاهش اضطراب وافسردگی مؤثر بوده و میتوان ازآن دردرمان اضطراب وافسردگی استفاده نمود. همچنین بر اساس یافتهای تحقیق نتایج نشان داد، آوازدر جهت افزایش اعتماد به نفس مؤثر نبود.
واژگان کلیدی: آواز سنتی ایرانی، اضطراب، افسردگی، عزت نفس.
سپاسگزاری
ای نگاهدارنده، تمنایم از تو اینست تا پیش از آنکه دمم از سینه برنیاید و نفسم گلوگیر شود به خواست دل من چنان چه تو خواسته باشی پاسخ ده و امید دل مرا به عطای خود افزونی بخش. ای راستیها، تا به هنگام نیست مست و دل انگیز به درون سینه من که حجله آرامش است فرود آئید و جان منتظرم را متمع سازید. زیرا وقت من بی رحمانه در گذر است. ای کریم، مرا به من وامگذار و به عظمت خویشتنم بخشوده و نوازش فرما. پس از حمد و سپاس، بر خود لازم می دانم تا از تمامی بزرگوارانی که همواره مرا در تدوین این پژوهش یاری رساندهاند و نگارنده همواره خود را مدیون ایشان میداند مراتب سپاس و ارادت خود را اعلام نمایم.
در اینجا فرصت را غنیمت شمرده و از استاد ارجمند و فرزانه جناب آقای دکتر مجید محمود علیلوکه با مشارکتها و راهنمائیهای بی شائبهشان مرا در به انجام رساندن این پروژه یاری نمودند، کمال تشکر و قدر دانی را مینمایم. همچنین از جناب آقای دکتر منصور بیرامی استاد مشاورم، جناب آقای تورجهاشمی، و جناب آقای دکتراحسان ا… محمدی که در طول این پروژه از مشاورههای ایشان به آگاهیهای بسیار رسیدم سپاسگزاری مینمایم.
همچنین، از اساتید محترمی که در طی مراحل مختلف تحصیل افتخار شاگردی ایشان را داشتم کمال تشکر را داشته و با آرزوی سلامتی و موفقیت از زحمات ایشان قدر دانی مینمایم.
همچنین، از جناب آقایان مرتضی گنجی و مجتبی افلاکی که دلسوزانه در تدوین و جمع آوری منابع مرا یاری کردهاند، تشکر و قدردانی مینمایم.
در پایان از همه کسانیکه مرا تا رسیدن به نهایت این پروژه یاری کردهاند قدردانی نموده و برای تمامی این مهربانان طول عمر با عزت و برکت و پیروزی و سعادت روز افزون از درگاه ایزدمنان خواهانم.
فهرست محتوا
فهرست مطالب
- فصل اول :کلیات تحقیق.. 1
- 1-1 مقدمه. 2
- 1-2 بیان مساله. 5
- 1-3 اهمیت و ضرورت انجام تحقیق.. 8
- 1-4 اهداف تحقیق.. 9
- 1-5 سوالهای تحقیق.. 10
- 1-6 فرضیههای تحقیق.. 10
- 1-7 تعاریف مفهومی و عملیاتی متغیرها 10
- فصل دوم : ادبیات تحقیق.. 12
- 2-1 مقدمه. 13
- 2-2مبانی نظزی.. 13
- 2-2-1 نرو فیزیولوژی موسیقی.. 13
- 2-2-2 فواید رفلکس کاهش(ATT-REF) 16
- 2- 2-3 انتقال صوت موسیقیایی از طریق استخوانها 16
- 2-2-4 انتقال صوت موسیقیایی از حلزون در مسیر تفسیر صوت موسیقیایی.. 17
- 2-2-5 ارتعاش غشاء قاعده ای و تشدید ارتعاش در حلزون.. 17
- 2-2-6 هدایت امواج صوت موسیقیایی در حلزون.. 18
- 2-2-7 الگوی ارتعاش غشاء قاعده ای.. 19
- 2-2-8 الگوی دامنۀ ارتعاش غشاء و قاعده ای مدل اصل تمیز فرکانسهاست… 19
- عنوان صفحه
- 2-2-9 عمل اندام کرتی در تفسیر صوت موسیقیائی.. 20
- 2-2-10 پتانسیل داخل حلزونی 22
- 2-2-11 تعیین الگوی فرکانس صوت 23
- 2-2-12 تعیین شدت صوت… 23
- 2-2-13 عملکرد قشر مغز در شنوایی موسیقیایی.. 28
- 2-2-14 چگونگی ادراک فرکانسهای صوت موسیقیایی در قشر شنوایی.. 28
- 2-2-15 تعیین جهت منشا صوت موسیقیایی.. 29
- 2-2-16 اضطراب… 36
- 2-2-17 افسردگی.. 45
- 2-2-18 عوامل روانی- اجتماعی.. 50
- 2-2-19 عزت نفس…. 58
- 2-2-20 موسیقی درمانی 62
- 2- 2-21 انواع موسیقی درمانی 63
- 2-2-22 اهداف موسیقی درمانی.. 64
- 2-2-23 پیشینه عملی تحقیق.. 66
- 2-3 جمع بندی ادبیات تحقیق.. 77
- فصل سوم: روش شناسی تحقیق.. 79
- 3-1 مقدمه. 80
- 3-2 طرح تحقیق.. 80
- عنوان صفحه
- 3-3 جامعه آماری.. 81
- 3-4 نمونه آماری و روش نمونه گیری.. 81
- 3-5 ابزارهای گردآوری داده ها 82
- 3-6 شیوه اجرای تحقیق.. 84
- 3-7 روش تجزیه و تحلیل دادهها 86
- فصل چهارم: یافتههای تحقیق.. 87
- 4-1مقدمه 88
- 4-2 یافته های توصیفی 88
- 4-3 یافته های استنباطی.. 90
- فصل پنجم:بحث و نتیجه گیری.. 92
- 5-1 مقدمه. 93
- 5-2 تفسیر یافتهها ی تحقیق.. 93
- 5-3 پیشنهادهای کاربردی.. 100
- 5-5 محدودیتهای تحقیق 101
- 5-4 پیشنهادهای پژوهشی.. 101
- 5-6 نتیجه گیری کلی 102
- منابع فارسی.. 105
- منابع انگلیسی.. 108
- چکیده انگلیسی……………………………………………………………………………………………………………………………………………. 111
فصل اول
کلیات تحقیق
1-1 مقدمه
اضطراب و استرس کلماتی هستند که درزندگی روزمره، برای توصیف حالات و احساسات بسیار استفاده میشوند. هنگام سخنرانی در برابر جمع، هنگام امتحان، هنگام مواجهه با مشکلات زندگی، و … . مود استفاده قرار میگیرند. این احساس تا زمانی که عملکرد انسان را مختل نکرده است و تا زمانیکه فرد احساس تسلط بر خود دارد طبیعی است، اما وقتی منجر به افت عملکرد و عدم احساس تسلط شود، حالتی را تجربه میکند که به آن اضطراب گویند. امروزه اضطراب تبدیل به جزئی از زندگی شهری شده است، چرا که زندگی شهری با ضرب آهنگ سریع خود، ازدحام جمعیت، خانههای آپارتمانی، ترافیک، و … اضطراب ایجاد میکند. همانطور که شیوع و بروز این اختلال نشان میدهد دومین اختلال شایع روانی است. از طرفی دیگر وجود شرایط رقابت زیاد در زندگی شهر و بروز ناکامی در شرایط مختلف زندگی شخصی و اجتماعی گاهاًمنجر به احساس ناکامی، احساس شکست که منجر به افکار خود شکن شده و نهایتاً به کناره گیری و پناه بردن به دنیای درونی میشود. اگر حمایتهای اجتماعی و مشاورههای تخصصی در دسترس نباشد منجر به افسردگی میشود. آمار شیوع و بروز افسردگی بعنوان شایعترین اختلال در تمامی جوامع خود موید این امر است. عامل دیگری که هم میتوانند از اضطراب و افسردگی بوجود آید هم یکی از عوامل ایجاد آنها شود، عزت نفس پایین است. عزت نفس ازجمله سازههای روانشناسی است که مورد توجه روانشناسان بوده است. از آنجای که عزت نفس به تصویری که فرد از توانمندیها، قابلیتها و احساس ارزشمندی از خود دارد، مربوط است، دارای اهمیت ویژهای است چرا که عملکرد و کارایی مؤثر و مطلوب فرد بسته به احساس کفایت از خود است. اگر این احساس به هر دلیلی خدشه دار شود میتواند زمینههای بروز اضطراب و افسردگی را ایجاد کند. البته این بدان معنا نیست که علت یا عامل ایجاد کننده باشد و بلکه بدان معناست که با اضطراب و افسردگی همبستگی دارد و متقابلاًبر یکدیگر تأثیر دارند.
وجود اضطراب و افسردگی و عزت نفس پایین منجر به اختلال در سازگاری فرد با محیط میشود. یکی از ابزارهای دردست بشر استفاده از هنر موسیقی است که در ایجاد احساس آرامش از دیرباز ازآن بهره میبرده است.
بشربرای سازگاری با محیط همواره به ابزارهایی نیاز داشته است تا نیازهای جسمی وروحی خودرابنحوی برآورده سازدوهنر، یکی ازوسایل اولیه سازگاری روانی وتطابق روحی بشرباپدیدههای مختلف طبیعی واجتماعی بوده است. اولین پیام موسیقی وبطورکلی هنر صلح درونی است که باعث سازش وهماهنگی احساسات، هیجانات وافکاروتمایلات هنرمند میشود. دومین پیام هنر، صلح اجتماعی است که ازطریق هم حسی وتقویت اشتراک احساسی موجب همبستگی اجتماعی خواهدشد. از آنجایی که موسیقی بعنوان یک هنر درتحریک و انگیختن حواس وعواطف آدمی وتغییرحالات روحی واجتماعی سریعتر وصریحتر عمل میکند و صمیمیترین، مطبوعترین و زیباترین هنرارتباط بشراست؛ لذا باید همواره به این زبان اندیشید واز آن درارتباط وصمیمیت وصلح بهره جست و نهایتاً همبستگی راتقویت کرد. در یونان قدیم ارتباط نزدیکی بین موسیقی وشفا وجود داشت، واین همبستگی به یکی ازخدایان یونان به نام آپولوشکل وشخصیت داده است. موسیقی درمانی برای درمان انواع بیماریها مورد استفاده قرارمی گیرد. دامنه کاربردی این روش فقط به بیماریهایی که به نوعی به کاهش فقدان حافظه ارتباط دارند، محدود نیست، بلکه افرادی هم که از اختلالات حرکتی، مخصوصاً پارکینسون رنج میبرند، ازموسیقی درمانی بهره خواهند برد (فخرالساداتی، 1387).
نظرهای گوناگونی درباره اصل موسیقی، درجوامع گوناگون بشری دیده میشود، بومیان آمریکا، موسیقی را ازموهبتهای الهی میدانند، برهما، موسیقی رابه عنوان ودای پنجم برروی زمین آورد، پیروان فیثاغورث، آن رالحن موسیقی خلقت دانستهاند وآن رابرگرفته ازبانگ گردشهای چرخ شناختهاند واین نظرراحکما وفلاسفه یونانی و اسلامی پذیرفتهاند. عطار آن را لحن موسیقی خلقت ومولوی زبان هاتف غیبی میشناسد. امروزه تأثیر موسیقی رادر کودکان شیرخواره، حیوانات وگیاهان به صورت تجربی دریافتهاند وبرروی بیماران نیز تجربه کردهاند و بعضی ازامراض رانیز به وسیله آن درمان بخشیدهاند. داستانها وحکایاتی وجودداردکه درگذشته، حکیمان وطبیبانی بوده اندکه نه تنها بیماران رابه وسیله موسیقی شفا میدادهاند بلکه مردهای راکه در اثرسکته قلبی از جهان رفته بود بابعضی نغمات موسیقی، به زندگی برگرداندهاند (اشرف زاده، 1388).
کاربرد موسیقی درشفا بخشی بیماران، ریشهای کهن وتاریخی دارد و درهمه فرهنگها وتمدنهای باستانی، به گونهای به کاررفته است. اما، ازنظر روانشناختی، موسیقی درمانی، به عنوان یک مداخلهٔ تجویزی وسازمان یافته (تپرز، 1371) که بابهره گیری از ابزار موسیقی برای اهداف درمانی به کار
میرود (انجمن موسیقی درمانی آمریکا، 2003) تعریف میشود. سازمان بهداشت جهانی[1]، باقرار دادن موسیقی درمانی درحیطه نظام خدمات پزشکی سنتی/مکمل وجایگزین، آن رابه عنوان یک مداخله ذهن –بدن معرفی کرده وبرخی ازاصول فلسفی، نظری، روش شناختی وبالینی آن را همچون کل نگری درمراقبت ودرمان، تکیه براصلاح وکیفیت سبک زندگی بیان نموده است. درموسیقی درمانی بالینی، مانند سایر مداخلات روانشناختی، ازگونههای مختلف تکنیکی، همچون فنون بازآوایی، پیایندی، بداهه نوازی، آرام سازی وموسیقی استفاده میگردد (جوهری فرد، 1384).
بایدتوجه داشت که غرض از موسیقی به طور عام، هرحرکت وصدایی موزون ومتناسب است که درعالم خلقت، میتوان شنید، به قول کمپل[2] موسیقی، آوای زمین، آسمان، امواج و توفانهاست، انعکاس صدای قطاری است که از دور دستهابه گوش میرسد، طنین ضربان چکش نجاری است که به کار مشغول است. ازنخستین فریادزندگی، تا آخری نفس دردم مرگ، ازضربان قلبمان تا تخیلات سربه فلک کشیدهمان، درهرلحظه اززندگی، درپوششی ازاصوات وارتعاشات، پیچیده شدهایم (اشرف زاده، 1388).
1-2 بیان مسأله
طبق تعریف سازمان بهداشت جهانی، سلامت، حالت تندرستی کامل جسمانی، روانی و اجتماعی است و نه صرفاً فقدان ضعف یا بیماری. از دیدگاه الگوی زیستی، روانی و اجتماعی سلامت چیزی است که فرد از طریق توجه به نیازهای زیست شناختی، روحی، روانی و اجتماعی آن را به دست میآورد. امروزه بر همگان روشن است که تأمین نیازهای روانی و عاطفی در گرو معنویت و دین نهفته است. اجرای عوامل و فرایض دینی از جمله نماز علاوه بر این که احساسات معنوی انسان را تحریک میکند موجب کاهش ناملایمات و ناراحتیهای روزمره میشود. به طور کلی، زمانی سطح سلامت در یک خانواده بالاو بهینه است که همه ابعاد سلامت یکپارچهاند و با هم کار میکنند. بدین ترتیب، محیط شخصی (کار، خانواده و اجتماع) و ابعاد معنوی، جسمانی، هوشی و اجتماعی برای ایجاد تعادل، با یکدیگر هماهنگ میشوند.
دنیای امروز جهانی است پر تنش همراه با فشارهای روحی و عصبی. اندوه و افسردگی، اضطراب، دلهره و تشویش، اینها همگی در زندگی شهری امروزی جزیی از زندگی انسان شده است. افسردگی یکی از مهمترین بیماریهای ناتوان کننده است که امروزه تعداد زیادی از مردم را در جهان درگیر کرده و کمتر کسی به آن توجه میکند. افسردگی توانایی انسان را در عملکرد، تفکر و احساس تحت تأثیر قرار میدهد. این بیماری نه فقط برای بیمار بلکه زندگی را برای اطرافیان نیز مشکل میسازد.
افسردگی، شایعترین اختلال روانی است (با شیوع طول عمر حدود 17 درصد)، که تقریباً در سراسر جهان و در همه کشورها و فرهنگها دیده شده است که شیوع آن در زنان دو برابر مردان است. (سادوک 2007).
شواهد و تجارب فراوانی وجود دارد که اوضاع نا مناسب اجتماعی و اقتصادی افراد یک جامعه را به نا امیدی و یاس و افسردگی کشانیده است. به تدریج که انسان با دگرگونیهای زندگی رو به رو میشود، افسردگی نمایان میشود. در مواجهه با طلاق، از دست دادن شغل، پایان یک رابطه عاطفی، فرد مستعد ابتلا به افسردگی میشود.
یکی دیگر از مشکلات و اختلالهایی که در زندگی شهر، ازدحام، ترافیک و دشواریهای خاص فضای شهر بوقوع میپیوندند اضطراب است. اضطراب پس از افسردگی دومین اختلال شایع در تمامی جوامع میباشد. با توجه به اینکه درصد زیادی ازافرادی که اختلال افسردگی دارند به اختالال اضطرابی نیز مبتلایند، نشان از پیوستگی این دو اختلال دارد.
هنگامی که افراد دچار فشار روانی می شودند، به طور غریزی از صحنه عمل و اجتماع کنار کشیده و به گوشهای پناه میبرند، در حالی که گوشه گیری باعث تشدید استرس و اضطراب میشود. ارتباط با افراد و دوستان و به طور کلی روابط میان فردی و اجتماعی سالم منجر به کاهش افسردگی و اضطراب و کمک به افزایش اعتماد به نفس افراد میکند.
متغیر مهم دیگری که ارتباط و همبستگی با افسردگی و اضطراب دارد، عزت نفس است.
عزت نفس یعنی ارزیابی فرد از تواناییها و نقاط مثبت و منفی خود است که هم میتواند منجر به اضطراب و افسردگی شود و هم میتواند نتیجه آنها باشد. چرا که عزت نفس پایین میتواند منجر به احساس بی کفایتی شود و عملکرد اجتماعی را پایین بیاورد و این احساس در کنار عوامل دیگر زمینه بروز افسردگی را ایجاد کند. از طرف دیگر وجود اضطراب و افسردگی نیز میتواند منجر به کاهش احساس عزت نفس شود. بنابراین سه متغیر به نوعی با هم همبستگی دارند. به دلیل همین همبستگی و ارتباط درونی انتخاب شدهاند.
با توجه به اهمیت این اختلالها، رویکردهای مختلفی برای درمان آنها وجود دارد. برخی از این درمانها نیاز به رجوع به روان شناس و روان پزشک دارد و بعضاً با هزینههای مالی روبروست.
از طرف دیگر اهمیت و ضرورت درمانهای جایگزین و مکمل در اختلالهای شایع روانشناختی که بر روان انسانها تأثیر دارند و دارای حداقل هزینه میباشند، ضروری و مناسب به نظر میرسد.
موسیقی که برگرفته از حس و قریحه زیبا شناختی بشر میباشد و خود حاوی نظم و زیبایی است که این نظم و زیبایی بی شک مرهم و مسکن مهمی بر ساختار روان انسان میباشد.
موسیقی درمانی در درمان بسیاری از مسائل فیزیکی، عاطفی و روانی در افراد مختلف کاربرد دارد. مهمترین این مشکلات شامل درد، اضطراب، غم و اندوه، مشکلات ارتباطی و… میباشد. موسیقی درمانی برای اضطراب و ناراحتی، قدمتی تاریخی دارد به طوریکه مصریان از موسیقی درمانی برای درمان نازایی زنان و ایرانیان از صدای عود برای معالجه بسیاری از بیماران استفاده میکردند (گاگنر، جلسون 2001).
همچنین، موسیقی با انحراف حواس و کاهش تمرکز بیمار از محرکهای اضطراب آور باعث کاهش احساس درد و اضطراب بیمار میشود. از جمله تاثیرات روان شناختی موسیقی ایجاد آرام سازی است که باعث کاهش تعداد ضربان قلب، کاهش تعداد تنفس و سوخت و ساز میشود (همل 2001). به منظور کاهش اضطراب میتوان از موسیقی بتهوون و باخ که دارای ریتم 60 ضربه در دقیقه (کندتر از ضربان قلب) استفاده کرد (کووالک، جان سون 2003 و بوچر 1999).
تحقیقات بسیاری در زمینه موسیقی درمانی و یا سایر روشهای آرام سازی انجام شده و مشخص شده که مهمترین اثر آن کاهش اضطراب است (وایت 1999).
در جلسات موسیقی درمانی میتوان موقعیتهایی را برای ایجاد روابط اجتماعی فراهم ساخت و تغییرات مثبتی در حالات روانی و جسمی افراد ایجاد نمود و به تبع آن احساس کنترل بر زندگی را بالا برده، دلهره و تنیدگی را کاهش داد و اعتماد به نفس را افزایش داد (چوی 2008 به نقل از طایفه مرسل 1391).
شرکت در جلسات موسیقی درمانی فرصتی برای تعامل و همکاری با دیگران فراهم میکند و احساس طرد از خانواده و وابستگی را کاهش میدهد (ضیائی 1385، بنی اسدی 1385، گیلام 2003).
هیجان، موقعیتهای ذهنی و شناختی، خلق، بینش و بروز احساسات در جریان موسیقی درمانی از جمله مواردی هستند که تحت تأثیر موسیقی قرار میگیرند (گیلام 2003).
کمک در به خاطر آوردن رویدادهای گذشته، فراهم کردن یک فرصت غیر کلامی برای بیان گستردهای از احساسات نا هشیار و از جمله تاثیرات مثبتی است که دپارتمان سالمندی برای موسیقی درمانی بر شمرده است (اوهایو 2005). یادگیری اصولی آواز و آواز خواندن با هدف دریافت منافع جسمانی، روانی و اجتماعی آن زیر مجموعهای از طیف وسیع موسیقی درمانی میباشد (طایفه مرسل 1391). در این پژوهش تلاش شده تا تأثیر آواز خوانی بر اضطراب، افسردگی و عزت نفس مورد بررسی قرار گیرد.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.