پایان نامه عدالت و نقش آن در پیشرفت کشور
-
مقدمه
همه ما نيازمند به يک نگاهيم چه آن وقت که در رفاه و آسايش و تجملات غرقيم و چه آن زمان که بيمار و محتاج در گوشه اي تنها . و آن گاه نور گرمي نيست جز توجه الوهيت به سوي ما ,
آيا اين اصل عدالت نيست که در فطرت انسان قرار گرفته و آيا خالق آن عين عدالت نيست که به همه عالم فقير و غني کوچک و بزرگ از ذره هاي اتم تا کهکشانها توجه يکسان دارد و باران لطف و رحمت خود را براي همه يکسان مي باراند.
پس عدالت چيزي جز قرار گرفتن هر چيز در جاي خود نمي باشد که عين عدل را در آفريده هاي خالق به روشني مي توان ديد و براي احياي آن نيز رسولان خود را به سوي خالق خود فرو فرستاد تا با ايجاد حکومت اسلامي برپا کننده اين اصل ديني که پايه اي از پنجگانه اصول دين توحيد مي باشد به وسيله نبوت و امامت آن, عدالت بر پا شده و روز معاد قيامت نيز به آن عمل شود و ما که مسلمانيم آن را بايد در اين دنياي غافل زنده و احياء کنيم مگر نه آن که مولاي ما با ديدگان دل همه را مي بيند. بچه هاي گرسنه, زنان نيازمند کهنسالان رنج ديده آيا بايد نشست و دست بر دست گذاشت و نظاره گر اين همه بي عدالتي بود. در اين صورت بايد از خود بپرسيم آيا ما مسلمانيم؟ چرا بايد عده اي با ظلم و زور همه امکانات مظلومان را بگيرند. و حتي اجازه رشد و توسعه را به آنان ندهند. آيا اين عدالت است؟ ولي نه مي توان با هشياري و بيداري و مبارزه با ظلم حق را به حقدار رساند و اجازه تجاوز را به سرزمينهاي غريب نداد ( مرگ بر اسرائيل ). اجازه هتک حرمت به پيامبر اسلام را نداد ( مرگ بر دانمارک ) . اجازه دخالت در مسائل دانش صلح آميز هسته اي در ايران را نداد و يک صدا بگوييم انرژي هسته اي حق مسلم ماست . ( مرگ بر آمريکا )
به همين دليل ما بر آن شديم تا مجموعه را از تعريف عدالت و نتايج اجراي آن در پيشرفت کشور و اينکه چه کساني برپا کننده عدالت هستند و مخالفان با آن را بشناسيم و با ديد روشن و گامهاي استوار در اين راه گام برداريم و زير سايه بيرق عدالت در ظهور عدالت گستر عالم زندگي آرامي را داشته باشيم.
پس اجازه نمي دهيم که حق حکومت اسلامي و شريعت الهي توسط زورگويان و ظالمان زير پا گذاشته شود و با وحدت جهاني بر پا کننده پرچم عدالت در جهان خواهيم بود و زير سايه عمل به آن با آسايش و آرامش جاوداني زندگي خواهيم کرد.
انشاءالله
- چكيده
خداوند عالم است قادر است عادل است حکيم است رحمان و رحيم است و ازلي و ابدي است خالق و رازق است چرا از ميان همه صفات فقط عدالت برگزيده شده و يکي از اصول پنجگانه دين مقرر گرديد :
از آنجا که فروع دين همواره پرتويي از اصول دين است در پرتو عدالت پروردگار در جامعه بشري فوق العاده موثر است و مهمترين پايه جامعه انساني را عدالت اجتماعي تشکيل مي دهد. انتخاب اصل عدالت به عنوان يک اصل از اصول دين رمزي است به احياي عدل در جوامع بشري و مبارزه با هر گونه ظلم و ستم .
عدالت چهره سياست را زيبايي و ثبات و قامت رعيت را استقامت و قوام و حريم مديريت را شکوه و جمال مي بخشد عدالت الفت زندگي و تنها راه اصلاح جامعه و گل سرسبد ايمان به خدا و گنجينه فضيلت و احسان است. عدالت در زندگي اجتماعي بيشر قوي ترين پايه و اساس و براي رفاه و آسايش ميداني گسترده است و هر جامعه اي که نتواند از اين مساعد بهره گيرد قطعاً در تنگناي ستم راه به جايي نخواهد برد.
فسلفه حکومت ديني عدالت است.
باور کردن عدالت بدون اعتقاد به دادگاه عدل الهي در روز بازپسين و بدون باور به قانون عدل الهي خود از نمودهاي بارز بي عدالتي است. پس معني عدالت خداوند اين است که نه حق کسي را از بين مي برد و نه حق کسي را به ديگري مي دهد و نه در ميان افراد تبعيض قائل مي شود همچنين قرآن با صراحت و به عنوان يک اصل اساسي مي گويد : ان الله يامر بالعدل و الاحسان و ايتاء ذي القربي و ينهي عن الفحشاء و المنکو و البغي.
خداوند به عدل و احسان درباره همه و بخشش نسبت به بستگان و خويشاوندان دستور مي دهد و از کارهاي زشت و منکر و ظلم نهي مي کند ( سوره نحل آيه 90 )
عدالت يعني قرار گرفتن هر چيز در جاي خويش. عدالت يعني مراعات حقوق افراد .
در باب عدالت و اجراي آن در حکومت جمهوري اسلامي مي توان امامان و بزرگان دين به عنوان ريشته درخت آسماني اسلام ناب محمدي قرار داد و از آنان براي باروري الگو گرفت و ياري خواست . از قديم الايام افرادي در ميان بشر بوده اند از فيلسوفان قديم يونان تا دوره هاي اروپا که اساساً منکر واقعيت داشتن عدالت بود و هستند و مي گويند اصلاً عدالت معني ندارد.
آيا اين حرف همان ظالمان و زورگويان نبود. و آيا قبل از انقلاب جمهوري اسلامي اين حرف را خائنين و غافلين نمي زدند.
دانشمندان ديني بزرگي سعي از اجراي عدالت و ريشه کني ظلم و ستم در جهان را داشتند که مي توان از شخصيتهايي چون سيد جمال الدين اسدآبادي , شيخ محمد عبده مصري طالقاني اقبال و شريعتي و در راس آنان امام خميني بنيانگذار جمهوري اسلامي برپا کننده عدالت در حکومت اسلامي را نام برد.
عدالت يکي از مسائلي است که به وسيله اسلام حيات و زندگي را از سر گرفت و ارزش فوق العاده يافت اسلام به عدالت تنها توصيه نکرد و يا تنها به اجراي آن قناعت نکرد بلکه عمده اين است که ارزش آن را بالا برد.
موضوع مهم در مفهوم عدالت و جايگاه آن نقشي است که عدالت از ديد علي ( ع ) در حفظ تعادل اجتماعي دارد. به تعبير استاد شهيد مطهري از نظر علي ( ع ) آن اصلي که مي تواند تعادل اجتماع را حفظ کند و همه را راضي نگه دارد به پيکر اجتماع سلامت و روح اجتماع آرامش بدهد عدالت است. عدالت بزرگراهي است عمومي که همه را مي تواند در خود بگنجاند و بدون مشکلي عبور دهد و آنچه علي ( ع ) در مورد عدالت مي گفت خود با تمام وجود به آن عمل مي کرد.
در قرآن نيز به عدالت پروردگار اشاره شده است ان الله لا يظلم الناس شيئا و لکن الناس انفسهم يظلمون . خداوند به هيچ کس ستم نمي کند اين مردم هستند که به خودشان ظلم و ستم روا مي دارند . ( سوره يونس
آيه 44 )
همچنين قرآن با صراحت و به عنوان يک اصل اساسي مي گويد : ان الله يامر بالعدل و الاحسان و ايتاء ذي القربي و ينهي عن الفحشاء و المنکر و البغي .
خداوند به عدل و احسان درباره همه و بخشش نسبت به بستگان و خويشاوندان دستور مي دهد و از کارهاي زشت و منکر و ظلم نهي مي کند . ( سوره نحل آيه 90 )
قرآن کريم و هدف براي انبياء را به صراحت ذکر کرده است راجع به هدف اول درباره خاتم الانبياء مي فرمايد يا ايها النبي انا ارسلناک شاهداً و مبشراً و نذيراً و ادعياً الي الله باذنه و سراجاً منيراً و درباره هدف دوم مي فرمايد : لند ارسلنا رسلنا بالبينات و انزلنا معهم الکتاب و الميزان ليقوم الناس بالقسط . قرآن با صراحت عنايت انبياء و بلکه ماموريت و رسالت انبياء براي برقراري عدل در ميان بشر را بيان مي کند.
اسلام آخرين و کاملترين دين است و به عدالت فرا مي خواند. امروز برهه کشورهاي اسلامي واجب و ضروري است که اسلام را به همه جهان معرفي کنند و اين دين را در همه عرصه هاي منطقه اي و جغرافيايي گسترش دهند و چهره حقيقي آن را نشان دهند. اگر اسلام به همه جهان كامل معرفي مي شد آيا اين امكان بود كه اين همه به اين آئين كامل الهي اهانت شود . آيا اين امكان بود كه اين همه تهمت براي ساختن بمب اتمي و كشتار افراد بي گناه زده شود . اگر اسلام به همه جهان کامل معرفي مي شد آيا اين امکان بود که اين همه به اين آئين کامل الهي اهانت شود . آيا اين امکان بود که اين همه تهمت براي ساختن بمب اتم و کشتار افراد بي گناه زده شود . آزادي که ما دنبالش هستيم آزادي براي همه است نه تنها براي اندکي از مردم اما دنياي تجارت آزاد براي آزادي شرکت ها و محروم کردن مردم از حقوقشان است.
آيا براي آموزش تغذيه و بهداشت كه همه افراد بخصوص اقشار محروم نيازمند آن هستند گامي
برداشته ايم؟
به رغم پيشرفتهاي حاصله در آموزش دختران هنوز تعداد زيادي از دختران در ايران از آموزش محروم هستند. موانعي که در کشورهاي در حال توسعه دختران را به دور از مدارس نگه مي دارد. نه تنها آنان را از فرصتهاي آتي محرو مي نمايد بلکه تاثير منفي بر سلامت و بقاي آنان دارد .
نماينده يونيسف در ايران مي گويد : اگر جهان بخواهد تا سال 2015 که توسط سازمان ملل به عنوان مهلت براي رسيدن به يکي از مهمترين اهداف توسعه هزاره آموزش ابتدايي در سطح جهان مطرح شده است , دست يابد تساوي جنسيتي پيش شرط لازم مي باشد.
کمتر از 10% زنان باردار از خدمات مربوط به جلوگير از انتقال اج آي وي ايدز به نوزادانشان بهره مند هستند و کمتر از 10% کودکان يتيم يا آسيب پذير شده توسط ايدز حکايت يا خدمات اجتماعي مي گيرند.
کودکان نه تنها از خود ايدز رنج مي برند بلکه از اين که دنيا هنوز ايدز را مخرب کودکي تشخيص نداده است نيز متضرر مي شود.
دانش آموزان مناطق محروم در محيطهاي کاملاً غيربهداشتي و تا حدودي آلوده مجبور به يادگيري درس هستند. اعتبارات پيش بيني شده هم نتوانسته مسائل آموزشي را تامين کند چه رسد به آن که مشکلات بهداشتي اين مناطق را حل کند.
اعتباراتي که به مدارس تخصيص مي يابد به هيچ وجه تکافوي هزينه هاي مدرسه و آموزش را نمي کند و مدارس ناگزيرند که منابع مالي خود را به شيوه هاي مختلف افزايش دهند. اما چرا بار اين توسعه منابع بايد بردوش اقشار محروم جامعه باشد.
امروز در دنيا بهينه سازي امور فقرزدايي و محروميت زدايي از مسير آموزش عبور مي کنند پس چرا بايد پس از طلب شهريه هاي سنگين از خانواده هاي محروم . آنان از ثبت نام دانش آموز خود منصرف شوند. آيا اين عدالت است ؟!
آموزش همگاني در زمينه بهداشت بهبود روش تغذيه تامين آب سالم و کاني و بهسازي ايمني سازي عليه بيماريهاي عفوني پيشگيري از بيماري هاي شايع بومي و درمان مناسب بيماري ها و حوادث پيش بيني و تدارک داروهاي اساسي ارائه خدمات بهداشتي مادر و کودک و تنظيم خانواده برنامه هايي است که بايد به صورت عادلانه و شايسته براي همه مناطق در نظر گرفته شود و در اين خصوص به مناطق محروم توجهي خاص مبذول گردد .
توسعه و عدالت حق همه مردم جهان است و جمهوري اسلامي عدالت را تنها براي ملت ايران نمي خواهد بلکه مورد نياز همه مردم جهان مي داند.
ما بايد در اين اصل ديني از امامان خود و بزرگان دين الگو بگيريم.
علي ( ع ) مي فرمايند : العدل يضح الامور مواضعها و الجور يخرجها من جهتها
عدل جريانها رادر مجراي طبيعي خود قرار مي دهد اما جود جريانها را از مجراي طبيعي خود خارج مي سازد.
اميد است با بازخواني اصول مسلم اسلامي و اصلاح مديريت نالايق و قطع دستهاي نا÷اک در امور مديريت جامعه اسلامي بار ديگر شاهد بر÷ايي نهضت تمام عيار عدالت خواهي به سبک نبوي و علوي در کشور قائم آل محمد
( ص ) بوده باشيم و در نتيجه با زمينه سازي مناسب در زمان ظهور آن حضرت ( ص ) شاهد گسترش عدالت در مقياس جهاني و در همه ي ابعاد مادي و معنوي باشيم .
الهم انا نرغب اليک في دوله کريمه تعزبها الاسلام و اله و تذل بها النافق و اهله . . . الهم انا نشکوا اليک فقد و دشت الفتن بنا و تظاهر الزمان علينا » .
ان تنصروا الله ينصرکم و يثبت اقدامکم » .
- عدالت چيست؟
عدالت داراي دو معني متفاوت است:
1- معني وسيع اين کلمه همانطور که گفتيم « قرار گرفتن هر چيز در جاي خويش » است و به تعبير ديگر موزون بودن و متعادل بودن.
اين معني از عدالت در تمام آفرينش در منظومه ها در درون اتم، در ساختمان وجود انسان، و همه گياهان و جانداران حکمفرماست.
اين همان است که در حديث معروف پيامبر (ص) آمده که فرموده: بالعدل قامت السموات و الارض:
« به وسيله عدالت آسمانها و زمين بر پاست. »
في المثل اگر قواي « جاذبه » و « دافعه » کره زمين، تعادل خود را از دست دهد، و يکي از اين دو بر ديگري چيره شود يا زمين به سوي خورشيد جذب مي شود و آتش مي گيرد و نابود م گردد و يا از مدار خود خارج شده و در فضاي بيکران سرگردان و نابود مي شود.
اين معني از عدالت همانست که شاعر در اشعار معروفش گفته است:
عدل چه بود؟ وضع اندر موضعش
ظلم چه بود؟ وضع در ناموضعش!
عدل چه بود؟ آب ده اشجار را
ظلم چه بود؟ آب دادن خار را!
بديهي است اگر آب را به پاي بوته گل درخت ميوه بريزند در جاي خود مصرف شده، و اين عين عدالت است و اگر به پاي علفهاي هرزه بي مصرف و خار بريزند در غير مورد مصر ف شده، و اين عين ظلم است.
2- معني ديگر عدالت « مراعات حقوق افراد » است، و نقطه مقابل آن « ظلم » يعني حق ديگري را گرفتن و به خود اختصاص دادن يا حق کسي را گرفتن و به ديگري دادن يا تبعيض قائل شدن، به اين ترتيب که به بعضي حقوقشان را بدهند و به بعضي ندهند.
روشن است معني دوم « خاص » و معني اول معني « عام » است.
قابل توجه اينکه هر دو معني « عدل » در مورد خداوند صادق است هر چند در اين مباحث بيشتر معني دوم منظور است.
معني عدالت خداوند اين است که نه حق کسي را از بين مي برد، و نه حق کسي را به ديگري مي دهد. و نه در ميان افراد تبعيض قائل مي شود او به تمام معني عادل است و دلائل عدالت او را در بحث آينده خواهيم دانست.
« ظلم » خواه به گرفتن حق کسي باشد، يا دادن حق کسي به ديگري، و يا اجحاف و تبعيض در مورد ذات پاک خدا راه ندارد.
او هرگز نيکوکار را مجازات نمي کند، بدکار را تشويق نمي نمايد، کسي را به گناه ديگري مواخذه
نمي کند و تر و خشک را هرگز با هم نمي سوزاند.
حتي اگر در يک جامعه بزرگ همه خطاکار باشند جز يک نفر، خدا حساب آن يک نفر را از ديگران جدا مي کند و او را در مجازانت در کنار گناهکاران قرار نمي دهد.
و اين که جمعيت « اشاعره » گفته اند اگر خدا همه پيامبران را به دوزخ بفرستد و همه بدکاران و جانيان را به بهشت، ظلم نيست، سخن گزاف و زشت و شرم آور و بي پايه اي است و عقل هرکس آلوده به خرافات و تعصب نباشد به زشتي اين سخن گواهي مي دهد.
- فرق ميان مساوات و عدالت
نکته مهم ديگري که اشاره به آن در اين بحث لازم است اين است که گاهي « عدالت » با « مساوات » اشتباه مي شود و گمان مي رود معني عدالت آنست که رعايت مساوات شود، در حالي که چنين نيست.
در عدالت هرگز مساوات شرط نيست بلکه استحقاق و اولويت ها بايد در نظر گرفته شود.
في المثل عدالت در ميان شاگردان يک کلاس اين نيست که به همه آنها نمره مساوي دهند و عدالت در ميان دو کارگر اين نيست که هر دو مزد مساوي دريافت دارند، بلکه عدالت به اين است که هر شاگردي به اندازه معلومات و لياقتش، و هر کارگري به اندازه کار و فعاليتش « نمره » يا « مرد » دريافت دارد.
در عالم طبيعت نيز عدالت، به معني وسيع همين است، اگر قلب يک بالن ( نهنگ عظيم دريايي ) که حدود يک تن وزن دارد! با قلب يک گنجشک که شايد يک گرم بيشتر نباشد مساوي بود عدالت نبود، و اگر ريشه يک درخت تنومند بسيار بلند با ريشه يک نهال بسيار کوچک مساوي باشد عدالت نيست و عين ظلم است.
عدالت آن است که هر موجودي به ميزان حق و استعداد و لياقت خود سهمي دريافت دارد.
- حسن و قبح عقلي
قبلاً دانستن اين مساله لازم به نظر مي رسد که عقل ما « خوبي » و « بدي » اشياء را تا حدود قابل توجهي درک مي کند ( اين همان چيزي است که دانشمندان از آن به عنوان حسن و قبح عقلي ياد مي کنند ).
مثلاً مي دانيم عدالت و احسان خوبست، و ظلم و بخل بد است، حتي قبل از اينکه دين و مذهب از اين امور سخن گويد براي ما روشن بوده است. هرچند مسائل ديگري وجود دارد که علم ما براي درک آن کافي نيست و بايد از رهنمود رهبران الهي و پيامبران استفاده کند.
بنابراين اگر گروهي از مسلمين به نام « اشاعره » منکر « حسن و قبح عقلي » شده اند، و راه شناخت خوبي و بدي را، حتي در مثل عدالت و ظلم و مانند آنها فقط شرع و مذهب دانسته اند اشتباه محض است.
چه اينکه اگر عقل ما قادر به درک خوبي و بدي نباشد از کجا بدانيم خداوند معجزه را در اختيار فرد دروغگويي نمي گذارد؟، اما هنگامي که مي گوييم دروغ گفتن زشت و قبيح است و محال است از خداوند سر زند مي دانيم که وعده هاي خداوند همه حق است و گفته هاي او همه صدق است، هرگز دروغگو را تقويت نمي کند و هرگز معجزه را در اختيار شخص کاذب قرار نمي دهد.
اين جاست که مي توان به آنجه در شرع و مذهب وارد شده اعتماد کرد. بنابراين نتيجه
مي گيريم که اعتقاد به حسن و قبح عقلي اساس دين و مذهب است ( دقت کنيد )
اکنون به دلايل عدالت خدا باز مي گرديم؛ براي پي بردن به اين حقيقت بايد بدانيم:
- سرچشمه « ظلم » يکي از امور زير است
1- جهل- گاهي آدم ظالم به راستي نمي داند چه مي کند، نمي داند حق کسي را پايمال مي سازد و از کار خود بي خبر است.
2- نياز – گاه نياز به چيزهايي که در دست ديگران است انسان را وسوسه مي کند که دست به اين عمل شيطاني بزند، در حالي که اگر بي نياز بود در اين گونه موارد دليلي بر ظلم نداشت.
3- عجز و ناتواني – گاه انسان مايل نيست در اداي حق ديگري کوتاهي کند اما قدرت و توانايي اين کار را نداردف و ناخواسته مرتکب « ظلم : مي شود.
4- خودخواهي و کينه توزي و انتقامجويي – گاه هيچ يک از عوامل فوق در کار نيست، اما « خودخواهي » سبب مي شود که انسان به حقوق ديگران تجاوز کند، و يا « حس انتقامجويي » و « کينه توزي » او را وادار به ظلم و ستم مي کند، و يا روح « انحصار طلبي » سبب تعدي به ديگران مي شود …. و مانند اينها.
اما با توجه به اينکه هيچ يک از اين صفات زشت و اين نارساييها و کمبودها در وجود مقدس خداوند راه ندارد زيرا او به همه چيز عالم و از همه بي نياز، و بر هر چيز قادر و نسبت به همگان مهربان است معني ندارد مرتکب ظلمي شود.
او وجودي است بي انتها و کمال او نامحدود است از چنين وجودي جز خير و عدالت، جز رافت و رحمت سرچشمه نمي گيرد.
و اگر بدکاران را کيفر مي دهد در حقيقت نتيجه اعمال آنهاست، که به دست آنها مي رسد همانند کسي که بر اثر استعمال مواد مخدر يا نوشيدن مشروبات الکلي به انواع بيماريهاي کشنده مبتلا مي گردد. قرآن مجيد مي گويد: هل تجزون الا ما کنتم تعملون « آيا جزاي شما چيزي جز اعمال شما هست »؟! ( سوره نمل، آيه 90 )
- قرآن و عدالت پروردگار
قابل توجه اين که در آيات قرآن مجيد روي اين مساله بسيار تاکيد شده است، در يک جا مي فرمايد: ان الله لا يظلم الناس شيئاً و لکن الناس انفسهم يظلمون؛ خداوند به هيچ کس ستم نمي کند اين مردم هستند که به خودشان ظلم و ستم روا مي دارند. ( سوره يونس، آيه 44)
در جاي ديگر مي فرمايد: ان الله لا يظلم مثقال ذره … خداوند حتي به اندازه سنگيني ذره کوچکي ظلم و ستم بر هيچ کس روا نمي دارد. ( سوره نساء، آيه 40)
و در مورد حساب و جزاي رستاخيز مي گويد: ونضع الموازين القسط ليوم القيامه فلا تظلم نفس شيئاً؛
ما ترازوهاي عدالت را در روز قيامت بر پا مي کنيم و به هيچ کس کمترين ظلم و ستمي نخواهد شد. (سوره انبياء، آيه 47 )
بايد توجه داشت منظور از « ميزان » در اينجا وسيله سنجش نيک و بد است نه ترازوئي همچون ترازوهاي اين جهان )
- دعوت به عدل و داد
گفتيم صفات انسان بايد پرتوي از صفات خدا باشد و در جامعه انساني صفات الهي پرتو افکن گردد، روي اين اصل به همان مقدار که قرآن روي عدالت پروردگار تکيه کرده است به عدل و داد در جامعه انساني و در فرد فرد انسانها اهميت مي دهد ، قرآن مجيد کراراً ظلم را مايه تباهي و نابودي جامعه ها معرفي مي کند و سرنوشت ظالمان را دردناکترين سرنوشت مي شمرد.
قرآن ضمن بيان سرگذشت اقوام پيشين بارها اين حقيقت را خاطر نشان کرده که ببينيد بر اثر ظلم و فساد چگونه گرفتار عذاب الهي شدند و نابود گشتند، بترسيد از اين که شما هم بر اثر ظلم به چنين سرنوشتي گرفتار شويد.
قرآن با صراحت و به عنوان يک اصل اساسي مي گويد: ان الله يأمر بالعدل و الاحسان و ايتاء ذي القربي وينهي عن الفحشاء و المنکر و البغي؛ خداوند به عدل و احسان درباره همه و بخشش نسبت به بستگان و خويشاوندان دستور مي دهد و از کارهاي زشت و منکر و ظلم نهي مي کند. ( سوره نحل، آيه 90 )
جالب توجه اين که همانگونه که ظلم کردن کار زشت و قبيحي است پذيرش ظلم و زير بار ستم رفتن نيز از نظر اسلام و قرآن غلط است، چنانکه در سوره بقره آيه 279 مي خوانيم: لا تظلمون و لا تظلمون؛ نه ظلم کنيد و نه زير با ظلم برويد.
اصولاً تسليم در برابر بيدادگران موجب تشويق ظلم و توسعه ستم و اعانت ظالم است.
- فلسفه آفات و شرور
از قديم ترين ايام تا امروز گروهي از ناآگاهان بر عدالت خدا خرده گرفته اند، و مسائلي را مطرح نموده اند که به اعتقاد آنها با عدالت خدا سازگار نيست، و حتي گاه آنها را نه تنها دليل بر نفي عدالت که دليلي بر انکار وجود خدا پنداشته اند!
از جمله، وجود حوادث ناگوار مانند توفانها و زلزله ها و مصائب ديگر که همگاني است. و همچنين تفاوتهايي که در ميان انسانها ديده مي شود.
و نيز شرور و آفتهايي که دامن انسان يا نباتات و موجودات ديگر را مي گيرد.
اين بحث گاهي در ضمن بحثهاي مربوط به خداشناسي در برابر ماديين مطرح مي شود و گاه در بحث عدل پروردگار و ما آن را در اين بحث مطرح مي کنيم.
براي اينکه بدانيم تا چه اندازه در تحليل دقيق اين پندارها نادرست است، بايد بحث مشروحي در اين زمينه داشته باشيم و امور زير را دقيقاً بررسي کنيم.
- قضاوت نسبي و معلومات محدود
معمولاً همه ما در قضاوتهاي خود و تشخيص مصداقها روي رابطه اي که اشياء با ما دارند تکيه مي کنيم. مثلاً مي گوييم فلان چيز دور يا نزديک است يعني نسبت به ما.
يا فلان کس قوي و يا ضعيف است يعني با مقايسه به وضع روحي يا جسمي ما، او داراي چنين حالتي است. در مسائل مربوط به خير و شر و آفت و بلا نيز داوري مردم غالباً همين گونه است.
مثلاً اگر باراني در سطح منطقه ببارد، ما کار نداريم که تاثير اين باران در مجموع چگونه بوده است، ما تنها به محيط زندگي و خانه و مزرعه خودمان و يا حداکثر شهرمان نگاه مي کنيم، اگر اثر مثبتي داشته مي گوييم نعمت الهي بود و اگر منفي بود نام « بلا » بر آن مي گذاريم.
هنگامي که ساختمان فرسوده را براي نوسازي ويران مي کنند و ما به عنوان يک راهگذر تنها از گرد و غبار آن سهمي داريم مي گوئيم چه حادثه شري است، هرچند در آينده در آنجا بيمارستاني ساخته شود که افراد ديگري از آن استفاده کنند، و هر چند در مثال باران در مجموع منطقه اثرات مثبتي پيدا شده باشد.
در قضاوت سطحي و عادي نيش مار را آفت و شر مي شمريم، بي خبر از اينکه همين نيش و زهر يک وسيله موثر دفاعي براي اين حيوان است و غافل از اينکه گاهي از همين زهر داروهاي حيات بخش مي سازند که جان هزاران انسان را نجات مي دهد.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.