پایان نامه مؤلفههای قدرت نرم ایران و آمریکا در منطقه خاورمیانه
فهرست محتوا
چکیده:
قدرتهای جهاني و منطقهای هميشه براي تداوم وافزايش قدرت خويش، سعي در كنترل و مديريت تحولات نظام جهاني و منطقهای داشتهاند. خاورميانه به عنوان يك منطقه ژئوپليتيك وژئواستراتژيك مهم از اهميت ویژهای در معادلات نظام جهاني برخوردار ميباشد تا جايي كه تحولات درون اين منطقه توجه قدرتهای بزرگ از جمله آمريكا به عنوان هژمون نظام جهاني وايران به عنوان يك قدرت منطقهای و ضد هژمون را به خويش معطوف داشته است.
باتوجه به جايگاه ويژه خاورميانه درمعادلات نظام جهاني و رشد اسلام سياسي به عنوان رقيب جدي ليبرال دموكراسي غربي، اين منطقه استراتژيك از اهميت ویژهای در دستگاه سياست گذاري خارجي ايالات متحده برخوردار میباشد. با توجه به مباحث مطرح شده، سؤال اصلی که در پژوهش حاضر مطرح میگردد. این است که استراتژی جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده آمریکا در تقابل با یکدیگر در منطقه خاورمیانه از کدام الگوها پیروی میکند؟ در پاسخ باید گفت که در تقابل استراتژيك ميان ايران وآمريكا در خاورميانه، مؤلفههای قدرت نرم از اهميت و وزن بيشتري برخوردار شدهاند و هر دو كشور درصدد افزايش و بهره وري بيشتر از ظرفیتهای قدرت نرم خود در راستاي اهداف استراتژیکشان میباشند.
ايالات متحده سعي در مديريت و كنترل تحولات خاورميانه با استفاده از افزايش قدرت نرم خويش در اين منطقه استراتژيك داردو از سوی دیگر جمهوري اسلامي ايران نیزسعي در صدور ارزشهاي انقلاب اسلامي ايران به کشورهای اين منطقه دارد كه همين امر منجر به رويارويي دو قدرت نرم، اسلام سياسي به رهبري جمهوری اسلامی ايران و ليبرال دموكراسي غرب به رهبري آمريكا شده است.
بعد از جنگ سرد ايالات متحده آمريكا با توجه به شرايط نظام بين الملل از ظرفیتهای بيشتري به نسبت جمهوري اسلامي ايران در تقابل قدرت نرم اين دوكشور برخوردار بوده است ولي تحولات سياسي وامنيتي در خاورميانه بالاخص تحولات جديد، وزنه اين ظرفيتها را به سمت ايران سوق داده كه تنها در سايه يك ديپلماسي هوشمندانه جمهوري اسلامي ايران ميتواند از اين ظرفيت در جهت اهداف استراتژيك خويش استفاده نمايد. پژوهش حاضر تلاش دارد ضمن بررسی و تبیین مؤلفههای قدرت نرم ایران و آمریکا به مقایسه تطبیقی این مؤلفهها در ابعاد سیاسی، فرهنگی، اقتصادی در منطقه خاورمیانه بپردازد.
واژگان کلیدی:
قدرت نرم، اسلام سیاسی، دیپلماسی عمومی، خاورمیانه، سیاست خارجی.
فهرست مطالب
- فصل اول : کلیات
- 1-1. شرح و بيان مسأله پژوهشي.. 1
- 1-2. تعريف مفاهيم.. 4
- 1-3. پيشينه و ادبيات تحقيق.. 8
- 1-4. اهداف تحقيق.. 10
- 1-5. اهميت و ارزش تحقيق.. 10
- 1-6. سوالهاي تحقيق.. 11
- 1-7. فرضيه. 11
- 1-8. متغیرهای تحقیق: 12
- 1-9.کاربرد نتایج تحقیق.. 12
- 1-10 روش تحقيق.. 12
- 1-11. ابزار گردآوري دادهها (پرسشنامه، مصاحبه و …) 12
- 1-12.ابزار تجزيه و تحليل.. 12
- 1-13. سازماندهي تحقيق.. 14
- فصل دوم چارچوب نظری پژوهش
- 2-1. مقدمه. 15
- 2-2. مفاهیم نظری.. 16
- 2-2-1. قدرت… 16
- 2-2-2. قدرت نرم. 18
- 2-2-3. قدرت سخت… 20
- 2-3. نگاهی اجمالی به تاریخچه قدرت نرم. 21
- 2-4. مبانی نظری قدرت نرم. 25
- 2-5. منابع قدرت نرم. 28
- 2-5-1. منابع غیر دولتی قدرت نرم. 28
- 2-5-2. منابع دولتی قدرت نرم. 33
- 2-6. رسانه ها؛ عامل انتقال قدرت نرم فرهنگي.. 36
- 2-7. اطلاعات، مفهومی مرتبط با قدرت نرم. 38
- 2-8. قدرت نرم از دیدگاه موافقان و مخالفان. 42
- فصل سوم:منابع قدرت نرم ايران وایالات متحده آمريكادرمنطقه خاورميانه
- 3-1. مقدمه. 45
- 3-2. منابع قدرت نرم جمهوري اسلامي ايران. 45
- 3-2-1. ابعاد سیاسی.. 46
- 3-3. ابعاد فرهنگی.. 58
- 3-3-1. قدرت ایمان. 62
- 3-3-2. زبان و ادبیات… 65
- 3-3-3. هنر. 66
- 3-3-4. نخبگان علمي.. 69
- 3-4. منابع قدرت نرم ایالات متحده آمريكا 72
- 3-4-1. ابعاد سیاسی قدرت نرم آمریکا 73
- 3-4-2. ابعاد فرهنگی.. 79
- فصل چهارم: تقابل مولفههای قدرت نرم ایران و ایالات متحده آمریکا درخاورميانه
- 4-1. مقدمه. 93
- 4-2. تقابل ايدئولوژي به عنوان وجه غالب هنجارهاي بين المللي.. 93
- 4-2-1. مساله فلسطین.. 102
- 4-2-2. ایران و آمریکا پس از حوادث 11 سپتامبر. 116
- 4-3. تقابل جاذبههای فرهنگي (عقايد،ارزش ها و باورها) 127
- فصل پنجم : جمع بندی و نتایج
- 5-1. تيجه گيري وجمعبندی.. 134
- 5-2. راهکارهای افزایش قدرت نرم جمهوری اسلامی ایران در منطقه. 135
- 5-2-1. راهکارهای مقابله باقذرت نرم برای ایران. 138
- 5-2-2. محدودیت ها منابع قدرت نرم ایران. 139
- 5-2-3. راهکارهای افزایش منابع قدرت نرم جمهوری اسلامی ایران درمنطقه. 140
- منابع و مآخذ. 148
1-1. شرح و بيان مسأله پژوهشي
تقابل ایران و آمریکا پس از انقلاب اسلامی حول محور هویتی باعث گردیده تا تعارض این دو کشور در خارج از نظریات کلاسیک مطرح شده از سوی نظریهپردازان روابط بین الملل دنبال شود. تقابل ایران و آمریکا نه از نوع تقابلهای رآلیستی مختص زمان جنگ سرد بود و نه صرفاً منافع منطقهای و بینالمللی دو کشور را شامل میشد. از طرف دیگر مجموعه عوامل جغرافیایی و تاریخی مانع از تقابل مستقیم و رودررویی تمام عیار ایران و آمریکا در طول چهار دهه گذشته گردیده است. آمریکا در بدو پیروزی انقلاب اسلامی با استفاده از استراتژی کلاسیک خود قصد داشت تا ایران را از طریق درگیر کردن با همسایه غربی آن تضعیف و درگیر چالش نماید. اما ناتوانی عراق در مقابله با ایران و دست بالای ایران در استفاده از موقعیت ژئوپلیتیک خود باعث گردید تا این جنگ با چراغ سبز آمریکا پایان پذیرد.
بعد از جنگ تحمیلی، سیاست خارجی آمریکا در قبال ایران تحت تأثیر فضای بعد از جنگ سرد و آغاز پروسهی جهانی شدن با تغییرات عمدهای مواجه شد. در شرایط جدید جهانی و تحت تأثیر فضای امنیتی آنارشیک پس از دنیای دو قطبی آمریکا با چالشهای امنیتی جدیدی مواجه گردید که نبرد مستقیم و سخت افزارانه با آنها نه تنها به حل خلاءهای امنیتی آمریکا کمک نمیکرد؛ بلکه امنیت آمریکا را بیش از پیش به خطر میانداخت. از همین رو آمریکا در مواجهه با این چالشها استراتژی نبرد نا متقارن را در پیش گرفت. نبرد نا متقارن مجموعه اقدامات و استراتژیهایی را شامل میگردد که امکان رو در رویی با دشمنانی که از نظر اندازه، استراتژیها و اهداف متفاوت هستند را فراهم میآورد. قدرت نرم نیز قسمتی از همین نبرد را شامل میگردد.
از سوی دیگر پایان نظم دو قطبی و داعیه آمریکا در ایجاد جهانی تک قطبی صرفاً با استفاده از ابزارهای نظامی متعارف امکانپذیر نمیباشد و آمریکا برای استیلا بر نقاط دیگر جهان ناگزیر از ایجاد تغییرات عمده در همه سطوح اعم از اقتصادی، سیاسی، امنیتی و فرهنگی در مناطق مختلف جهان است. استیلای آمریکا بر جهان نیازمند ابزارهایی است تا قدرت آمریکا از سوی رقبا مورد تصدیق قرار گرفته و پذیرفته شود و این مهم امکانپذیر نبود مگر با کسب مشروعیت از سوی مخاطبان آمریکا در اقصی نقاط جهان برای اقدامات این کشور در عرصهی بین المللی. از همین رو با آغاز دوران ریاست جمهوری کلینتون قرن بیست و یکم قرن آمریکایی لقب میگیرد و اقدامات و فعالیتها در جهت گسترش ارزشها و اصول آمریکا در جهان انجام میپذیرد.
انقلاب اسلامی ایران که از ابتدا ابعاد هویتی و ارزشی خود را ابزار صدور انقلاب اسلامی قلمداد میکرد و مقصود از صدور انقلاب را صدور ارزشهای اسلامی به دیگر مناطق جهان در راستای مبارزه با استکبار و استعمار میدید در نوک پیکان تهاجمات جدید غرب به سرکردگی آمریکا قرار داشته است. تقابل ایران و آمریکا در منطقه خاورمیانه نه از نوع تقابلات ایدئولوژیکی مختص دوران جنگ سرد بلکه بر اساس اصول و ارزشهای معنوی و اسلامی در برابر مادیگرایی و رفاهزدگی به سبک آمریکایی است. انقلاب مردم ایران علیه رژیم ستم شاهی به تعبیر فوکو یاما روح جهان بیروح بود. پیروزی انقلاب اسلامی ایران آبی بود بر سالها نومیدی و رخوت جوامع اسلامی در برابر غرب که نماد آن شکستهای متعدد اعراب و اسرائیل بود. پیمان صلح کمپ دیوید اوج خفت و حقارت اعراب مسلمان در برابر دولت جعلی اسرائیل و حامیان غربی آن بود. اما انقلاب اسلامی ایران حاوی ارزشهای سازش ناپذیری بود که بالذاته با منویات و ارزشهای تنها ابرقدرت باقیمانده از جنگ سرد در تعارض و تضاد بود.
پدیده جهانی شدن و پیدایش ارزشهای جهانشمول اینک در بزنگاه تاریخی خود به تقابل میان ارزشهای تمدنی مختلفی منجر گردیده که از همان ابتدا واکنش نظریهپردازان مختلف در عرصههای گوناگون را در پی داشت. نظریه جنگ تمدنها از ساموئل هانتینگتون و پایان تاریخ از فرانسیس فوکویاما مشهورترین نظریاتی هستند که برای تبیین وضعیت موجود بکار گرفته شده و راه آینده را برای دولتمردان آمریکا تعیین کردند.
شکست آمریکا در دو جنگ افغانستان و عراق حاکی از لزوم تغییر در استراتژی آمریکا برای مواجهه با کشورهای اسلامیبود.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.