پایان نامه مبانی اخلاقی حقوق بشر اسلامی و حقوق بشر عرفی
فهرست محتوا
فهرست مطالب
- چکیده. 1
- مقدمه. 2
- بخش اول: مبانی اخلاقی حقوق بشر عرفی
- مقدمه. 14
- فصل اول: مفاهیم.. 15
- مبحث اول: معنای حق.. 15
- مبحث دوم: مفهوم حق.. 16
- مبحث سوم: تحلیل ماهیت حق.. 20
- فصل دوم: مبانی.. 25
- مبحث اول: کرامت انسانی.. 25
- مبحث دوم: عقل گرایی علم محور. 30
- مبحث سوم: فردگرایی.. 32
- مبحث چهارم: نظریه حقوق طبیعی.. 34
- مبحث پنجم: نظریه قراردادگرایی در حقوق بشر عرفی.. 42
- مبحث ششم: نظریه سودانگار. 46
- فصل سوم: مناشئ، منابع و اسناد حقوق بشر عرفی.. 47
- مبحث اول: مناشئ و منابع حق در حقوق بشر عرفی.. 47
- مبحث دوم: اسناد حقوق بشر عرفی.. 48
- بخش دوم: مبانی اخلاقی حقوق بشر اسلامی
- مقدمه. 53
- فصل اول: مفاهیم.. 55
- مبحث اول: معنای حق.. 55
- مبحث دوم: تحلیل ماهیت حق.. 61
- مبحث سوم: فلسفه حق در حقوق بشر اسلامی.. 63
- فصل دوم: مبانی.. 65
- مبحث اول: کرامت انسانی در اسلام. 65
- مبحث دوم: حقوق طبیعی در اسلام. 69
- مبحث سوم: اصول موضوعه حقوق بشر اسلامی.. 72
- فصل سوم: مناشئ، منابع و اسناد حقوق بشر اسلامی.. 84
- مبحث اول: مناشئ و منابع حق در حقوق بشر اسلامی.. 84
- مبحث دوم: اسناد حقوق بشر اسلامی.. 87
- بخش سوم: بررسی حقهای بنیادین و قواعد حقوقی
- مقدمه. 89
- فصل اول: بررسی حقهای بنیادین در نظام حقوق بشر اسلامی و حقوق بشر عرفی.. 91
- مبحث اول: حیات… 91
- مبحث دوم: آزادی.. 95
- مبحث سوم: برابری.. 104
- مبحث چهارم: مالکیت… 107
- فصل دوم: بررسی تطبیقی اعلامیه جهانی حقوق بشر و اعلامیه اسلامی حقوق بشر. 109
- مبحث اول: مقایسه و تطبیق اجمالی مواد اعلامیه جهانی با اعلامیه اسلامی.. 109
- مبحث دوم: وجوه اشتراک و افتراق قواعد اعلامیه جهانی و اعلامیه اسلامی حقوق بشر 127
- نتیجه گیری.. 131
چکیده
این تحقیق با روش توصیفی- تحلیلی مبانی اخلاقی حقوق بشر اسلامی و حقوق بشر عرفی، غیردینی و سکولار را مورد مداقه قرار داده و به منظور شفاف سازی این مبانی به مطالعه مفاهیم، مبانی، مناشئ، منابع و اسناد حق در این دو نظام حقوقی پرداخته است و با بررسی چهار حق بنیادین بشری حیات، آزادی، برابری و مالکیت و تطبیق و مقایسه مواد دو اعلامیه اسلامی و جهانی حقوق بشر، تا حدود زیادی قواعد و حقهای بنیادین بشری مندرج در این دو سند را قابل مطابقت یافته و با وجود اختلاف در مفهوم کرامت انسانی و افتراق در مبانی اخلاقی حقوق بشر اسلامی و حقوق بشر عرفی که به ترتیب در اولی خدامحورانه و در دومی فردمحورانه میباشد، در هر دوی این منظومههای حقوقی به حقوق تا حدودی یکسان و مشابه رسیده است و با توجه نمودن به اصل اسلامی کرامت انسان و مفهوم عدالت در قرآن و قاعده طلایی اخلاق چشم انداز دستیابی به یک نظام حقوق بشری فراگیر و جهانشمول را با مبنای الهی و اسلامی ترسیم نموده است.
واژگان کلیدی: مبانی اخلاقی، حقوق بشر اسلامی، حقوق بشر عرفی، کرامت انسانی.
مقدمه
جمال مبارک و نورانیِ حقیقت حقوق بنیادین بشر، اصیلترین، جاودانهترین و زیباترین راز هستی و نیاز آدمیست که سلسله عالمان صادق و مؤمنان مصدّق و عارفان صدِّیق و صوفیان صِدّیق و صالحان صَدوق چه جانها که در راهش نباخته و چه سرها که در پایش ندادهاند؛ و شریعت شناسان خدانشناس و خداشناسان شریعت ناشناس و دین شناسانِ ناپارسای و پارسایانِ دین ناشناس و دنیاطلبان دین فروش چه گندم نماییها و جو فروشیها و توطئهها و ترفندها و درازدستیها و کوته آستینیها که برای محو و مسخ و نسخ و فسخ آن نساخته و نپرداختهاند. چه تلخ واقعیتی است مظلومیت این حقیقت و چه شیرین حقیقتی است مقبولیت این واقعیت که در مصاف همیشگی حق و باطل در تاریخ انسان، حقیقت، سربلند و سرفراز و باطل از بین رفتنی و نگونسار خواهد بود[1]. این والا و بالانشینی حقّانیتِ جوهرِ حقّة حقوق بشر، گذشته از واقعیتِ گوهرِ حقوقِ حقّة بشر، وامدار و رهین تأمّلات و تعلّمات خالصانه و مخلصانه حق جویانی است که در آسمان ایمن نظر و وادی اَیمن عمل کریمانه گام زده و موسیوار از دام و دانه فرعونیان رسته، نیل تاریک و ظلمانی حقوق بشر عرفی را با عصا و ید بیضا و نورانی حقوق بشر دینی شکافتهاند و چشمههای معارف اخلاقی و حقوقی انسانی و الهی را از دل کوههای سخت و زفت اما سست و بی بنیاد عرفیگری روان ساخته، پایان دولت سحر مدت لاییسیته را نوید داده، بند از پای لیلای عدالت گشوده، مجنون سکولاریسم را با معجون معنویت در شفاخانه دین معقول نموده، شفا دادهاند و آنچنان تشت رسوایی شک نیاوردگان کرده یقین و ناآزمودگان فضول آیین عرفی مسلک را از بام حقیقت روحانی بر زمین واقعیت جسمانی فرو کوفتهاند که صدا و ندای آن تا قیام قیامت از عرش لاهوتی تا فرش ناسوتی طنین انداز گشته است.
در این میان نقش و تأثیر ادیان الهی و خصوصاً اسلام عزیز و پیامبر اکرم (ص) و جانشینان بر حق و گرامی او برجستهترین نقشهاست.[2]
بسیاری از سورههای قرآن کریم و احادیث شهادت میدهند که دین مبین اسلام در اساس با اصول اقدس و مبانی مقدس حقوق بشر از جمله کرامت و حیثیت و منزلت انسانی، بردباری، همبستگی و برابری یعنی همان اصولی که در اعلامیه جهانی حقوق بشر مستور و مستتر است، همخوانی تامّ و تمام دارد.[3]
در اسلام انسان به تعبیر قرآن و بر اساس آیه «انّی جاعل فی الارض خلیفه[4]» در جایگاه خلیفه اللهی و وارث زمین است و به تعبیر الهیات مسیحی که میگوید:
God created man in his image[5]
از حیثیت و منزلت خاصی برخوردار میباشد. پیامبران الهی، حقوقدانان رمی، متألهان مسیحی، مصلحان مسلمان و خیراندیشان تاریخ انسان نیز نهایتاً هر یک به عبارتی بر این معنا اشارتی نمودهاند. مضامینی چون این بیت خورشید نشان سعدی شیرازی که با خامه زرین بر تارک تالار مجمع عمومی سازمان ملل متحد نقش بسته است[6]:
بنی آدم اعضای یک پیکرند که در آفرینش ز یک گوهرند[7]
و یا این بیت نابغهٔ نادره مولانا جلال الدین بلخی:
جان گرگان و سگان از هم جداست متحد جانهای شیران خداست[8]
بر همین نهج اصول دین اسلام یعنی توحید، معاد، نبوت و همچنین در امتداد آن اصول مذهبی شیعی عدالت و امامت که با حیثیت فردی انسانی و همبستگی اجتماعی آدمیان رابطهای ناگسستنی دارند، گنجینههای عظیمی محسوب میگردند که میتوان بوسیله آنها به رویارویی با چالشهای امروزین فراروی حقوق بشر پرداخت. چالشهایی که در جهان معاصر ورای فلسفه و مفاهیم حقوقی در حوزه تجربیات عملی با آنها روبرو هستیم.[9]
در این مقال و بر سبیل تدبیر و تحقیق بر خود واجب میدانیم نکاتی چند را در باب مبانی اخلاقی حقوق بشر اسلامی و عرفی، بر سیاق مخلصان نقّاد و نه مفلسان مُنقاد متذکّر و متفطّن گردیم:
- تحولات همه جانبه در قرن اخیر و به ویژه ابداع فنآوریهای نوین ارتباطی طی چند دهه گذشته، سبب گردیده تا جوامع انسانی بسیار به هم نزدیک گردند و اعضای خانواده جهانی را در چارچوب جامعه جهانی متشکل سازند. جامعهای که در آن از شهروند جهانی سخن به میان میآید، شهروندی که خود را برای رسیدن به آرمان شهر جهانی بر اساس همکاری و همزیستی و بهزیستی مسالمت آمیز آماده مینمایند. بدیهی است که همکاری در سطح جهانی، قواعد و نرمها و ارزشها و هنجارهای مشترک حقوقی و اخلاقی را طلب میکند که تمامی اعضای جامعه جهانی باید خود را بدانها پایبند دانسته و مشترکاً خود را ملزم به عمل بدانها در صحنه بینالمللی بدانند.[10]
مفاهیم بنیادین و اصول اساسی سازنده شالوده حقوق بشر همچون باور به حیثیتمندی و کرامت انسانی به منزله مخلوقی متفکّر و متصرّف در عالَم و نیز برابری و تساوی ابناء بشر و وحدت عالمی و انسانی آدمی امروزه در تمام مکاتب فلسفی و اخلاقی و همه فرهنگها و تمدنها و دینها و نظامات بزرگ مترقی جهان قابل مشاهده و ملاحظه میباشد.[11]
همانگونه که میدانیم حقوق بشر بینالمللی صرف نظر از پیشینهای که در ادیان و تمدنها و فرهنگهای گوناگون دارد، پس از جنگ جهانی دوم و برای پیریزی نظم جهانیِ نو با خصلتی عرفی و سکولار پا به عرصه هنجارسازی بینالمللی نهاد و از آن هنگام تاکنون، با عبور از مراحل مختلف و رویارویی با چالشهای متعدد در دو سپهر نظر و عمل از کانونیترین گفتمانها در حوزههای گوناگونی چون فلسفه و به ویژه فلسفه اخلاق و فلسفه دین، حقوق، نظریه سیاسی، جامعه شناسی و کلام از یک سو و سیاست و دیپلماسی بینالملل از سوی دیگر بوده است.[12]
امروزه حقوق بشـر عرفی و غیردینی به عنوان بخـشی از نظم حاکم بر جامـعه بینالمـللی به عنوان ابزاری جهت نظم بخشی به روابط موجود میان اعضای جامعه جهانی به گونهای فزاینده از سوی مجامع جهانی با اقبال روبرو گردیده است و قواعد آن چنان خصلت آمرانهای[13] به خود گرفتهاند که حتی اعتبار و مقبولیت جهانی کشورها نیز از آن ناشی میگردد.
- اما پرسش اساسی اینجاست که محتوای حقهای مطرح در حقوق بشر عرفی، غیردینی و سکولار را که در حال حاضر جهانشمول، جهانگیر و فراگیر گشتهاند، با چه مبانی اخلاقی و تئوریکی میتوان توجیه نمود[14] و آیا این مبانی تاب و توان پاسخگویی به نیازهای اخلاقی و حقوقی مردمان همه فرهنگها حتی فرهنگهای دینی را دارند و آیا نمیتوان جهت توجیه حقوق بنیادین بشر به مبانی اخلاقی دینی متوسل گردید و حقوق بشر دینی را بنیان نهاد. در پاسخ به این پرسشها و پرسشهای دیگری از این دست در عمر کوتاه گفتمان حقوق بشر چنان اختلافاتی بروز کرده است که برخی پرداختن به آن را بی ثمر دانستهاند[15] و پارهای نیز اصولاً در این میان منکر مفهومی به نام حقوق بشر شدهاند و کوششهایی را که برای یافتن مبنای اخلاقی واحد یا متعدد برای آن صورت پذیرفته یا میپذیرد را در عداد تلاش جهت علمی جلوه دادن جادوگری یا اثبات وجود اسب تک شاخ دانستهاند.[16]
ما ضمن باور به انکارناپذیر بودن ضرورت پرداختن به اثباتِ[17] امکان وجودی مبنایی اخلاقی برای توجیه حقهای بنیادین بشری[18] و ردّ دیدگاه منکران مفهوم حقوق بشر که تنها لزوماً یک مجموعه واحد از مبانی اخلاقی را در جغرافیای معرفت حقوقی برمیتابند و جستجو میکنند و چون- آن مبنا را نمییابند- حکم به امتناع مفهوم حقوق بشر میدهند؛ و یا برخی اصحاب حقوق بشر عرفی، غیر دینی و سکولار که به جدایی مطلق و بنیادین نهاد ارزشهای اخلاقی عینی و دینی از مبانی حقوق طبیعی و فطری فتوا میدهد (و در نتیجه با فروگذاردن مبنای عینیت گرایی[19] حق مدارانه و اختیار ذهنیت گرایی[20] خام اندیشانه و نسبیت گرایی[21] تعصب آلود و سودانگاری[22] منفعت طلبانه یک مبنای ذهنی، نسبی، وضعی، جعلی و فرضی را برای توجیه اخلاقی حقهای بنیادین بشری اعتبار میکنند). مصرّانه معتقدیم این مبانی از هر آبی که سیراب شده و در هر خاکی که روییده باشند گُلی از گلستان حقوق بشر و سروی از بوستان اخلاقند، زیرا همگی دست کم بر حیثیت و کرامت آدمی و برابری و آزادی انسانی علیرغم وجود اختلافات اشتراک نظر و عقیده دارند.[23]
3- هر چند بحث ارتباط دین و اخلاق از گذشتههای دور مورد توجه اندیشمندان بوده است، اما مسأله رابطه حقوق بشر به عنوان حقوقی اخلاق مدار اخیراً مورد توجه فیلسوفان و حقوقدانان قرار گرفته است. مایکل جی. پری[24] در کتاب «اندیشه حقوق بشر: چهار جستار»[25] پیرامون این ارتباط به طرح این نظریه میپردازد که حقوق بشر جز در منظومه اخلاقی- فکری دینی ونوعی از کیهان شناسی که جهان را هدفدار و معنادار میداند قابل توجیه نیست. به اعتقاد او اندیشه حقوق بشر که مبتنی بر قداست و کرامت انسانی است، لاجرم دارای خصلت دینیست و نمیتواند با مبنای سکولار توجیه شود. او معتقد است بدون ایمان به حقیقت هستی و تبیین جایگاه وجودی انسان در ارتباط با این حقیقت، مفهوم حقوق بشر از یک سو لبریز از ابهام خواهد بود و چارچوب مفهومی آن نخواهد توانست شفاف و روشن تبیین گردد و از سویی دیگر این مفهوم انسان را به مرتبه موجودی صرفاً ذی حیات تقلیل و تحویل خواهد کرد که در نتیجه آن بسیاری از حقوق او نادیده گرفته میشود. ویلیام ارنست هاکینگ[26] فیلسوف و فیلسوف دین آمریکایی نیز در این باره معتقد است: ادعاهایی که نسبت به حقوق بشر وجود دارد، در صورتی که توسط نهادهای سیاسی بدون وجود یک روح یا روحیه مناسب به اجرا درآیند به ضرر جوامع بشری تمام خواهند شد. به نظر او این روحیه را تنها میتوان با به کارگیری سنتهای دینی بشر بدست آورد. سنتهایی که برای تفسیر مجدد منابع اصلی دینی بر پایه اخلاق و عدالت ضروری است.[27]
4- با تمام اختلاف نظرهایی که در رابطه با مبانی اخلاقی حقوق بشر چه در مبانی دینی و چه در مبانی عرفی در میان اندیشمندان حاکم است، مسلمانان بر این باورند که هدف دین اسلام تعالی و رشد انسان و تأمین رستگاری و نیکبختی او هم در دنیا و هم در آخرت میباشد. آنان قرآن را کتاب انسانساز میدانند و لذا متفکّران مسلمان، حقوق بشر برگرفته از مبانی اسلامی و قرآنی را متضمن حقوق کامل و شامل برای ابناء بشر میدانند. و هم از این روست که امروزه حقوق بشر یکی از مهمترین مباحث مطرح در کشورهای اسلامی است. اگرچه این کشورها «منشور ملل متحد»، «اعلامیه جهانی حقوق بشر»، «میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی»، «میثاق بینالمللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی» و بسیاری دیگر از اسناد حقوق بشر را رسماً پذیرفتهاند و بخشهای مهمی از این اسناد بینالمللی در قوانین اساسی آنها گنجانده شده است،[28] اما با این حال نظام حقوق بشر در این کشورها چه در نظر و چه در عمل با پیچیدگیهای خاصی مواجه است. از دیدگاه نظری از یک سو برخی از اصول اساسی و بنیادین این نظام (از قبیل تساوی حقوقی همه انسانها فارغ از جنس و مذهب و …) معارض و متناقض با آموزههای دینی پنداشته میشود و از سویی دیگر، به لحاظ عملی نیز پارهای از مواد اعلامیه و میثاقین و اصول مرتبط با آن که حتی بعضاً به قوانین اساسی این کشورها راه یافته است چندان جدی گرفته نمیشوند و قابلیت اجرایی نمییابد. بنابراین بدیهی است که بحث از مبانی حقوق بشر اسلامی و حقوق بشر عرفی در این جوامع که ارض مقدس ایران نیز یکی از آن جوامع میباشد مسألهای بسیار ضروری و در عین حال بس دشوار و چالش برانگیز است، مسألهای که موضوع تحقیق حاضر میباشد.
در پایان این مقدمه پس از روشن شدن فضای بحث و مباحث پر اهمیتی که در این فضا وجود دارد، تبیین دوباره اهمیت موضوع و دلایل انتخاب آن چندان لازم و واجب به نظر نمیرسد. اما با این همه باید مؤکداً بیان نماییم دلیلی که ما را به سوی انتخاب این موضوع سوق داد، افزون بر دغدغهها، آلام و احلام عقیدتی و ایمانی، شخصی و انسانی، ضعف ادبیات حقوقی و فلسفی- به زبان فارسی- در باب مبانی نظری حقوق بشر[29] بود که امید است با توسعه تحصیلات تکمیلی بومی و بینالمللی در رشته حقوق بشر در داخل کشور و تأسیس رشته حقوق بشر دینی، نه به عنوان رقیب و معاند، بلکه به عنوان رفیق و معاضد نهال نورسیده حقوق بشر عرفی[30] رفع و مرتفع گردد.
در پایان چه میتوانیم امید داشت جز آنکه دست انابت به قصد اجابت به سوی بارگاه حق تعالی برداشته، اصلاح امور مدنی و تغییر حقوق بشری و ایمنی احباب و مهابت اعداء را به دعا از درگاه خدا خواستار گردیم.
ای دعا از تو اجابت هم ز تو ایمنی از تو مهابت هم ز تو
گر خطا گفتیم اصلاحش تو کن مصلحی تو، ای تو سلطان سُخُن[31]
مثنوی معنوی.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.