پایان نامه هنر تحقيقي پيرامون استندهاي گرافيكي
هنر گرافيك
تعاريف بسياري براي هنر گرافيك وجود دارد كه هر كدام در زمان و دورهاي خاص پاسخگوي اين هنر بودهاند. با گذشت زمان و پيشرفت تكنولوژي ، تعاريف نيز دستخوش تغييراتي ميشوند اما آنچه در تمامي آنها مشترك ميباشد ، اين مضامين هستند.
1- ارتباط و تعامل انساني و اجتماعي
2- عناصر ترسيمي ( خط ، نقطه ، سطح )
3- گزارش ( متن و نقشه )
4- تكثير
در تعاريف هنر گرافيك چنين ميخوانيم :
گرافيك از نظر لغوي به معناي « ترسيم » و « نگارش » است. بر اين مبنا گرافيك هنري است كه ترسيم كردن و نگارش ، اركان اصلي آن را تشكيل ميدهند. هنرگرافيك عبارت است از : گونه هنرهاي تصويري كه در وهله نخست به منظور تكثير يا آفرينش ( روپرودوكسيون ) آفريده ميشوند. واژه گرافيك از مصدري يوناني به معناي نوشتن ميآيد و ريشه آن در اصل به معناي « خراشيدن » و « فقر كردن » است. كسي كه به هنر گرافيك ميپردازد ، « هنرمند گرافيك » ناميده ميشود.
در زبان فارسي گرافيست نيز به معناي هنرمند گرافيك مرسوم شده است.[1] لفظ گرافيك به معناي مراحل ماشيني و نيمه ماشيني جهت بازسازي قصورات و كلام است. در برگيرنده فعاليتهاي بيشمار و با ارزش هنري و اجتماعي است ، كه برجستهترين آنها را كتاب چاپي تشكيل ميدهد.[2]
2- حوزهاي در هنرهاي بصري كه اساساً مداد چاپ شدني ( تصاوير ، نقوش و نوشتهها ) را دربرميگيرند.
امروزه « طراحي گرافيكي » در سينما و تلويزيون نيز كاربرد دارد.
صفحهآرايي ، تصويرسازي ، طراحي و نشانه و حروف ، تبليغات ديواري ، استندها و بستههاي كالاها از زمينههاي فعاليت طراح گرافيك محسوب ميشود. سابقه اين فعاليتها به كارهاي ويليام ماريس ، ليسيتسكي[3] و باهاوشماعي[4] مدرسه هنري – بازميگردد[5].
طراحي گرافيك ، به صورتي كه ما امروزه ميشناسيم ، تا زمان انقلاب صنعتي يعني قرن نوزدهم وجود نداشت در اين زمان با پيشرفت فنون چاپ و كاغذسازي ، امكان استفاده از تزئينات و تصاوير بديع ، همراه با متن نوشته شده به وجود آمد و نقاشان و هنرمندان گرافيك توانستند نتايج درخشان در كار خود حاصل كنند[6].
گرافيك در درجه اول شامل طراحي ، نقاشي و نوشتاري ميشود ، اما يك تعريف ثانويه در فرهنگ لغات چنين ميگويد : « زنده و بيانگر »[7] و اين كلمات كمك ميكند تا بتوانيم مفهوم به كارگيري زمان ، مهارت و انرژي را در ارتباط با كل كار درك كنيم[8].
1-1- تاريخچه كوتاهي از هنر گرافيك
عدهاي آغاز هنر گرافي را اختراع و گسترش صنعت چاپ ميدانند ، و عدهاي ديگر شروع تصويرگري و گرافيك به معناي امروزي آن را به دوره انسانهاي غارنشين نسبت ميدهند. تفاوت اين دو نظريه به دليل تفاوتي است كه هنرمندان گرافيك در تعريف اين هنر قائل هستند. پررنگ دانستن يكي از عوامل مؤثر در طراحي گرافيك ( ارتباط ، عناصر بصري ، عناصر نوشتاري و تكثير ) ميتواند تعريف و تاريخچهاي متفاوت از اين هنر بدست دهد. علت اختلاف نظرها درباره آغاز پيدايش اين هنر نيز از اين روست ، چرا كه تأكيد بيش از حد بر تكثير به برداشت تقارن زماني اختراع صنعت چاپ و هنر گرافيك ميانجامد ؛ و از ديگر سوي بررسي عناصر بصري از گذشته – دوره غازنشيني – تا به حال و برجسته نشان دادن اين دوران به برداشتن متفاوت از جهت بعد زماني ميانجامد.
سؤال ديگري كه در اينجا مطرح است درباره مرز زماني بين گرافيك قديم و گرافيك نوين ميباشد برخي صنعت چاپ را سر منشأ پيدايش گرافيك نوين دانسته و برخي ديگر بكارگيري عناصر حركت را ، سرآغاز آن ميدانند پيش از ابداع صنعت چاپ ، نقش آفريني و خطاطي كتابها ، توسط نقاشان و خطاطان آن دوره انجام ميگرفت.
با آمدن صنعت چاپ امكانات تكثير و انتشارات گسترش يافت و قشرهاي انبوه مردم به مصرف آثاري كشانده شامل ؟ مذكر ارزان و در دسترس بوده و به سهولت و سادگي درك شود.[9] در اين زمان ، گرافيك سنتي با حفظ در خصوصيتش يعني خط و نقش ، اضافه شدن چاپ و تكثير ، گام به مرحله نوين خود گذاشت ، در حدود عملكرد گرافيك سنتي ميتوان هنر خطاطي ، نقاشي دوبعدي ، طراحي و كندهكاري را وارد نمود. طراحي نقوش ، چه منفرد چه بر روي سفالينهها و حجاريها و غيره ، همگي با اصول گرافيكي طراحي و اجرا شدهاند. طرحها ساده و مختصر و حريم متجسم شده ، با خود بياني تصويري و ارتباطي را مطرح ميكنند و هر كدام از آنها بيانگر نوع نيازمنديها و مفاهيم تصويري و ارتباطي ، از فضا ، فرهنگ و محيط زندگي خود ميباشند.
هدفي كه اين نقوش در كاربرد تصويري خود به دنبال ميكنند ، همان هدفي است كه در گرافيك دنبال ميشود.
1-2- بررسي علم ارتباط تصويري و بصري
در عصر تكنولوژي معناي هنر و همچنين شكل و كاربرد آن و به طور كلي بيان بصري تغيير به سزايي نموده است. با اختراع دستگاه چاپ و بعد دوربين عكاسي و استفاده روزافزون از وسايل مشابه نظير دوربين فيلمبرداري و كاربرد آن در سينما و تلويزيون ، آموزش بصري و يا به عبارت ديگر فراگيي سواد بصري را صورت بخشيده ضرورتي كه از سالها قبل از آن بايد مورد توجه قرار
ميگرفت. « سواد بصري ، علم چگونه ديدن و تجربه نمودن است ».[10] براي كسي كه به طور طبيعي ميتواند ببيند ، عمل ديدن مستلزم صرف نيروي بسيار اندك است زيرا اين عمل به طور خودكار از طريق سلسله اعصاب انسان انجام ميپذيرد. پديدههاي موجود در طبيعت و محيط را با بسياري از جزئياتشا ميبينيم و همه عناصر بصري موجود در آنها را تشخيص ميدهيم. هرچند ما به صورت طبيعي و خودكار و بسيار سهل و ساده ميبينيم. ولي هنوز از درست و واقعي ديدن آگاهي نداريم. هر سيستم ارتباطي متشكل از سمبولهايي است كه ساخت بشر هستند. كلام يكي از اين سمبولهاست كه در روزگاران گذشته به صورت تصاوير ساده ترسيم مي شد ، و نتيجه تجربيات و احساسات بشر بوده است. در جهان بيش از سه هزار زبان رايج وجود دارد كه هركدام خصوصيات خاص و مستقل خود را دارند. در واقع آنچه به عنوان يك پديده بصري در برابر ديدگان ما قرارميگيرد ، مجموعهاي از عناصر بصري[11] هستند كه اگر داراي تركيبي وحدت يافته باشند با مفهوم جلوه ميكنند. اين عناصر بصري عبارتند از : نقطه ، خط ، قطع ، حجم ، بافت ، رنگ ، سايه رنگ.
« كيفيات بصري » نيز عبارتند از سيستمن ، تعادل ، تناسب ، كشش و غيره. كيفيات بصري كيفياتي هستند كه روند سازمان دادن به بعضي از عناصر بصري مطرح ميشوند. روند سازمان
دادن به عناصر بصري بوسيله كيفيات بصري را ميتوان با واژه عام طرح يا Design بيان نمود. عناصري كه ذكر شد در واقع ماده خام و اوليه تمام تصاوير به شمار ميروند و بوسيله آنهاست كه انواعي از اشياء و پديدهها در محيط به صورت بصري ظاهر ميگردند.
در هنرهاي تجسمي قادر يا چهارچوب در تركيببندي طرح اهميت فراواني دارد. تركيب چند عنصر معين در يك چهارچوب مربع شكل با تركيببندي همان عناصر در چهارچوبي مستطيل شكل يا دايرهاي بسيار متفاوت است. همين طور نحوه قرارگيري يك عنصر در يك صفحه يا كادر در مفهوم آن بسيار تأثيرگذار است به طور مثال يك نقطه يا دايره كوچك در بالاي صفحه يا در پايين و يا در وسط صفحه معاني مختلفي را القاء مينمايد. حال به صورت اجمالي به بررسي عناصر بصري و خصوصيات هر يك از آنها ميپردازيم.
1- نقطه : كوچكترين واحد پديدههاي بصري است و تمامي پديدههاي بصري از كنار هم قرارگرفتن بينهايت نقطه بوجود آمدهاند.
2- خط : از تجمع نقاط به دنبال يكديگر خط پديد ميآيد و بيان كنند. حركت و پايه اشكال به حساب ميآيد.و خطوط ميتاند مستقيم ، منحني ، زاويهدار يا جهتدار باشند ، اين جهت ميتواند دوراني ، عمودي يا مايل باشد.
3- سطح و حجم : سطح و حجم را ميتوان در مجموع شكل و فرم به حساب آورد. شكلهاي ابتداعي عبارتند از : مربع ، دايره و مثلث كه در واقع سطح هستند و از تركيب آنهاه با خط و نقطه و سطوح ديگر اشكالي بيپايان دوبعدي و سهبعدي پديد ميآيد.
4- رنگ : آنچه از صورت ظاهري هر شيء به چشم ميخورد ، ناشي از رنگ شكل و فرم آن
جسم است. هر يك از رنگها بر روي ديد انسان و روان او تأثير متفاوتي ميگذارد. روانشناسي رنگ تأثير آن را به روي روان و ديد انسان بررسي ميكند. هنرمند كه به نتيجه تأثير رنگ از نظر زيبايي علاقهمند است بايد رنگ را از هر دو نظر فيزيكي و رواني بشناسد. كسي كه بخواهد به رموز رنگها پيببرد و از آنها در آفرينش يك اثر هنري مدد جويد بايد خوب ببيند ، حس كند و تجربه نمايد. اين رنگها هستند كه احساسات روحي و رواني ما را بيان مينمايد.
هر عنصري كه روي كاغذ شكل ميگيرد مانند نقطه ، خط ، سطح ، رنگ و غيره ميتواند با عناصر ديگر ارتباط برقرارسازد و به شكلي ثابت و هماهنگ دست پيداكند. ميتواند با عناصر ديگر ارتباط برقرارسازد و به شكلي ثابت و هماهنگ دست پيداكند. همانگونه كه ميتوان با قراردادن حروف الفبا در كنار يكديگر شهري موزون و پرمعنا پديدآورد ، به همين ترتيب نيز ميتوان با كنار هم قراردادن اين عناصر بصري تركيب بنديهاي بيشماري از مقادير بصري بوجود آورد. ميتوان با چند خط و نقطه يا اشكال ساده احساسي از فروريختن ، پرواز ، حركت ، سكون و غيره را ايجاد نمود.
اين احساسهاي فضايي و انواع آن بيشمارند چنانچه علائم اوليه زبان فارسي سي و دو حرف ميباشد اما با كنار هم قراردادن آنها ميتوان به بينهايت كلمه و جمله دست يافت. به همين ترتيب نيز نيروهاي ذخيره شده در دستگاه بصري را باورنكردني و بينهايت است. يك لكه رنگ بسته به اينكه روي سطح تصوير در طرف راست يا چپ ، بالا و پائين و يا وسط تصوير قرارگيرد تجربه فضايي و متفاوتي برميانگيزد. با افزايش لكهها رنگ احساس فضايي گسترش يافت و لكهها از هم دور و يا به هم نزديك ميشوند و مثل آن است كه وزن و راستاي متمايل به مركز و يا گريزان از مركز ايجاد مينمايند. ايجاد اينگونه اشكال متفاوت روي سطح تصوير بيان و احساس فضاي غنيتري بدست ميدهد.
ارتباط تصويري يا بصري علمي است كه به بررسي ويژگيها و روابط مابين عناصر و پديدههاي بصري ميپردازد و بسياري از جاها به علوم و هنرهايي چون معماري ، طراحي صنعتي ، نقاشي ، مشهور ادبيات ، موسيقي ، سينما و غيره ارتباط پيدا مينمايد.
طراحي گرافيكي به صورتي كه امروزه ميشناسيم در زمان انقلاب صنعتي قرن نوزدهم ميلادي وجود نداشت ، اما با پيشرفت صنعت چاپ و امكان استفاده از تصاوير نو و تازه به همراه نوشتهها گرافيك كمكم شكل تازهاي به خود گرف. با بوجود آمدن هنر سينما ، محدوده اين عمل نيز گسترش فراواني يافت به صورتي كه امروزه مرز و حدود خاصي براي آن نميتوان تعيين نمود.
نتيجه
- گرافيك از نظر لغوي به معناي « ترسيمي » و « نگارشي » است. به اين مبنا گرافيك هنري است كه ترسيم كردن و نگارش ، اركان اصلي آن را تشكيل ميدهند.
- سواد بصري ، علم چگونه ديدن و تجربه نمودن است.
- هر سيستم ارتباطي متشكل از سمبولهايي است كه ساخت بشر هستند. كلام يكي از اين سمبولهاست كه در روزگاران گذشته به صورت تصاوير ساده ترسيم ميشده و نتيجه تجربايت و احساسات بشر بوده است.
- كيفيات بصري عبارتند از ( ريتم ، تعادل ، تناسب ، كشش و غيره … ) كيفيات بصري
كيفياتي هستند كه در مورد سازمان دادن به بعضي از عناصر بعدي مطرح ميشوند.
- ارتباط بصري يا تصويري علمي است كه به بررسي ويژگيها و روابط مابين عناصر در پديدههاي بصري ميپردازد.
1- ميرشمسالدين ، اديب سلطاني ، راهنماي آماده ساختن كتاب ؛ چاپ دوم سازمان انتشارات فرانكلين ؛ ص 23
2- امير يگانه ، رويا ؛ ترجمه بخش هنرهاي گرافيك از دايره المعارف هنري جهان ، پايان نامه كارشناسي ، تهران : دانشگاه الزهرا ، استاد راهنما : بيژن جناب ، خرداد 1372 ؛ ص 11.
5- رويين ، پاكباز ، دايره المعارف هنر ، ص 349
6- دونيس ارانيس ، مبادي سواد بصري ، ترجمه مسعود سپهر ، چاپ اول ، تهران ، انتشارات سروش 1275 ، ص 233.
2- عبدالعلي باقري ، گرافيك تلويزيون ، چاپ دوم ، تهران ، دانشگاه تربيت مدرس ، 1375 ، ص 9.
1- لامه ، احمدي ؛ شمايل نگاري در نقاشي ايران ؛ پايان نامه كارشناسي ارشد ، تهران ، دانشگاه تربيت مدرس ، ص 165
1- دونيس ادانيس ، مبادي سواد بصري ، ترجمه مسعود سپهر ، چاپ سوم ، تهران ، انتشارات سروش ، 1375 ، ص 9.
2- Basic Visual Elements pictograms voltport publishers 1992.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.