پایان نامه آيا بين تيپ هاي شخصيتي (درون گرا- برون گرا) و فرسودگي شغلي ارتباطي وجود دارد يا خير
مقدمه
بي ترديد اصطلاح شخصيت يکي از بحث انگيزترين و در عين حال جذاب ترين مفاهيمي است که در علم روانشناسي وجود دارد پيچيدگي تنوع و گستره مشمول اين اصطلاح به اندازه اي است که دستيابي به يک تعريف فراگير پايدار و مورد قبول از آن را تنها دشوار بلکه غيرممکن ساخته است به گونه اي که مي توان گفت به شمار افرادي که سعي در شناخت و تعيين آن و در نتيجه ساخت يک قطر شخصيت داشته اند تعاريف و تفاسير گوناگون وجود دارد کلمه شخصيت در انگليسي از واژه لاتين پرسونا اقتباس شده است و در اصل اشاره به نقاب هايي دارد که توسط هنر پيشگان تئاتر و نمايش هاي يونان باغستاين به صورت زده مي شد و در عين حال در بردارنده نقش آن نيز بوده است (هجل و زيگلو، 1979)
آگاهي از تفاوت هاي فردي و شخصيتي مي تواند ما را در حل بسياري از دشواريها ياري دهد و وقتي قبول کرديم که انسان ها در تواناييهاي ذاتي و اکتسابي تفاوت دارند در پي اين نخواهيم بود که از همه رفتارهاي مشابه و يکساني را انتظار دادشته باشيم ولي بسياري از صفات در يک راستا قرار نمي گيرند نو اين موضوع به ما امکان مي دهد که بتوانيم افرادي که ترکيبات مشابهي از صفات را دارند در يک گروه طبقه بندي کنيم (بهرامي و همکان 1380)
قسمت عمده اي از زندگي روزانه هر شخص صرف اشتغال به کار مي باشد فعاليت کاري از نظر سلامت رواني شخص فعاليتي مهم به حساب مي آيد کار وسيله اي است که براي فرد استقلال مي آورد و رشد سرعت نفس او را مساعد مي کند
عامل متعددي همواره به عنوان منابع فشار رواني (استرس) در محيط کار وجود دارد از قبيل عامل هاي فيزيکي چون سروصدا ، ازدحام، نور و حدت نامناسب عامل هاي انساني ….
در مقابل اين استرس ها اگر شخص قادر به مقابله موثر با آنها نباشد دستخوش عوارض متعد و جسمي و رواني و رفتاري مي شود و طولاني شدن فشارهاي رواني ممکن است موجب کاهش رضايت مندي از شغل منجر به فرسودگي شغلي مي شود که پيامد آن کسالت ، بي تفاوتي و کاهش اثر بخشي ، خستگي ناکامي و حتي دل زدگي در مشخص مي شود
فرسودگي شغلي نه تنها با بهداشت رواني يک شخص بلکه با ميزان بهره وري او نيز رابطه دارد لذا آشنا شدن با روش هاي مقابله موثر با فشارهاي رواني و غلبه به فرسودگي شغلي مي تواند به ارتقاء بهداشت رواني افزايش اثر بخش و بهره وري نيروي انساني کمک کند
هدف پژوهش
هدف از انجام پژوهش حاضر بررسي و تعيين برونگرايي- درونگرايي کارکنان و ميزان فرسودگي شغلي آنها در نهايت بررسي رابطه تعيين تيپ شخصيتي کارشناسان و ميزان فرسودگي شغلي آنها مي باشد
بيان مسئله
براساس نظر مازلاک فرسودگي شغلي سندرمي است که در پاسخ به فشار رواني مزمن به وجود مي آيد و شامل سه جزء خستگي يا تحليل عاطفي از خود بيگانگي يا مسخ شخصيت فقدان موقعيت فردي يا پيشرفت شخص است و بيشتر در ميانن انواع مشاغل مددرسان و ياري دهنده نظير مشاوران، معملمان ، مددکاران اجتماعي، پزشکان ، پليس، پرستاران و مواردي از قبيل اين مشاغل بيشتر مشاهده مي شود و اين امر احتمالا معلول نوع وظايف و مسئوليت هاي اين گونه مشاغل مي باشد
بنابه تاکيد دکترا ماني فرسودگي شغلي براي توصيف سندرمي بکار مي رود که عمدتا افرادي را مبتلا مي سازد که در مراکز اجتماعي بهداشتي شاغل مي باشند هر شغل با استرس همراه است اما برخي مشاغل استرس هاي زيادي دارند و اين امر معلول آن کار نوع وظايف و مسئوليت هاي اينگونه شغل ها مي باشد
فرسودگي شغلي يکي از استرس هاي مختلف است که تجربه مي شود و به صورت علائم جسماني (سردرد، زخم معده) و علائم رواني (افسردگي و خشم) و به صورت علائم رفتاري (افت کاري ، غيبت) ظاهر مي شوند اين امر در نهايت سازگاري کارکنان رادر جنبه هاي مختلفي به مخاطره مي اندازد
در اين راستا تحقيق حاضر به دنبال ارتباط بين فرسودگي شغلي و شخصيت کارکنان است
اهميت موضوع پژوهش
آگاهي از فردي و شخصيتي باعث مي شود که از همه کارکنان يک سازمان رفتارهاي يکساني را انتظار نداشته باشيم و قبول اين نکته که بعضي خصوصيات شخصيتي را مي توان در يک طبقه خاص قرار داد و بعضي ديگر را در طبقه اول ديگر به ما کمک مي کند تا کارکنان را در طبقات شخصيتي مشخصي قرار دهيم با پي بردن به طبقه تشخيص که هر يک از کارکنان به آن تعلق دارند مي توانيم که رفتار آنها را در يکسري موقعيت هاي مشخص به طرز نسبي پيش بين کنيم و از آنها انتظارات بخصوصي داشته باشيم از جمله با بررسي تيپ شخصيتي کارکنان و تعيين ميزان فرسودگي آنها مي توان رابطه بين اين دو متغير را مشخص نمود
پرسش پژوهش
آيا بين تيپ درونگرايي و برون گرايي افراد ميزان فرسودگي شغلي آنها رابطه وجود دارد؟
فرضيه پژوهش
بين شخصيت درونگرايي-برون گرايي افراد و ميزان فرسودگي شغلي آنها رابطه وجود دارد
تعريف مفاهيم
تعريف مفهومي:
تيپ شخصيت: شخصيت الگوهاي معيني از رفتار و شيوه هاي تفکري است که نحوه سازگاري شخص را با محيط تعيين مي کند (اتکينسن و هيلگارد، 1371)
تيپ شخصيتي: يعني اين که هر فرد داراي خلق وخوي منحصر به فرد است يکي با مردم مي جوشد ديگري علاقه چنداني به معاشرت با مردم ندارد اين خود نشان دهنده آن است که يک فرد داراي چه نوع تيپ شخصيتي است
برون گرايي:
درون گرايي:
تعريف عملياتي
تيپ شخصيتي درونگرا- برون گرا
منظور از اين تيپ شخصيتي چيزي است که در آزمون درونگرا- برون گرا آن را مي سنجد
تعريف مفهومي
الف- فرسودگي شغلي: فرسودگي شغلي به عنوان فقدان انرژي نشاط تعريف مي شود و شخص دچار فرسودگي شغلي احساس کسالت انگيزي را نسبت به انجام رفتار شغلي نشان مي دهد
تعريف عملياتي
ب- بحراني که آزمون ها از روي پرسشنامه فرسودگي شغلي مازلاک به دست مي آورند پرسشنامه فرسودگي شغلي مازالاک شامل 22 سوال و برگ مشخصات پاسخگويي مي باشد
سوالات اين پرسشنامه سه بعد و عاطفي، مسخص شخصيت و فقدان موفقيت فردي آزمودني ها را اندازه گيري مي کند
فصل دوم
فرسودگي شغلي:
آيا تاکنون براي شما وضعيتي پيش آمده است که به دليل کار زياد و طولاني مدت احساس خستگي شديد بي رمقي يا فرسودگي کنيد؟ اگر پاسخ شما به اين سوال مثبت است درباره آثار علل و راه هاي پيشگيري اين وضعيت مشکل ساز و در مورد خاصي مرگبار چه مي دانيد؟ آيا توجه شما به اين نکته جلب شده است که احتمال دارد دليل بيماري، بي علاقه گي يا بي حوصله بودن بعضي از همکاران يا افراد تحت نظارت شما مربوط به کار زياد و بي وقفه آنان باشد؟
نشانه هاي مرضي فرسودگي شغلي
- فرسودگي جسمي: قدرت کارکردن کم، سردردهاي مکرر، تهوع، اختلال در خوابيدن، از دست دادن اشتها
- فرسودگي هيجاني: افسردگي، احساس درماندگي و احساس به دام افتادن در کار و شغل
- افسردگي نگرشي: بدگماني و سوئ ظن نسبت به ديگران و همچنين نگرش منفي و حقير کردن خود يا سايرين
- احساس پيشرفت شخص کم دارند و فرض مي کنند در آينده نيز پيشرفتي نخواهد داشت
نشانه هاي فرسودگي شغلي
- شاخص هاي هيجاني: بي علاقه شدن نسبت به شغل خود، افسردگي، احساس درماندگي و ناتواني، احساس مورد تاييد و تشويق قرار نگرفتن ، احساس جدايي از ديگران و بيگانگي، احساس بي تفاوتي، ملامت و بيزاري
- شاخص هاي نگرشي: بدبيني، بي اعتمادي نسبت به مديريت سازمان و محل کار خود گله مندي و بدگماني
- شاخص هاي رفتار: تخريب پذير و پرخاشگر بودن، کناره جويي از ديگران ، کاهش توانايي براي انجام دادن وظايف شغلي ، محدود شدن فعاليت هاي اجتماعي و افزايش مشکلات با مسئولان، روسا و همکاران و خانواده
- شاخص هاي روان شني: احساس خستگي،ابتلا به دردهاي عضلاني، سردرد ، اختلال در خوابيدن و اختلال گوارشي و سرماخوردگي هاي مکرر
- شاخص سازماني: کاهش رسيدگي به خواسته هاي ارباب رجوعف تنزل ابعاد اخلاقي و معنوي،افزايش تعداد موارد خلافکاري ، غيبت از کار، ترک شغل و سوانح و حوادث کار
علل فرسودگي شغلي
- ناآشنا بودن افراد با هدف يا اهداف سازمانن يا قابل درک نبودن اين اهداف براي آنان
- سياست هاي مديريت سازمان
- شيوه هاي مديريت
- غيرقابل انعطاف بودن بعضي از قوانين و مقررات
- ناسالم بودن شبکه هاي ارتباطي در سازمان
- عدم مداخله مديريت سازمان در امور رفاهي، درماني و تفريحي کارکنان
- عدم بهره گيري از استعداد بالقوه افراد در انجام دادن وظايف شغلي
- مبهم بودن نقش فرد در سازمان
- عدم رضايت شغلي
- فقدان امکانات براي رشد و ترقي
- حجم زياد کار در زمان محدود
- واگذار کردن مسئوليت هاي بيش از ظرفيت به افراد
فرسودگي شغلي، نشانه ها و عوارض
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.