پایان نامه ازدواج موقت
مقدمه:
ازدواج موقت موضوعي است كه به عنوان پايان نامه خود برگزيدم و تلاش كردم تا با بررسي فلسفه تشريع اين حكم الهي و جستجو در نظرات موافقين و مخالفين آن ، اثري خلق كنم كه پايه هاي آن بر منطق و برهان استوار باشد . طرحي نو در پردازش اين مسأله به شمار آيد و بر اسلوبي تازه بنا گردد تا بتواند پردة باور خواننده را تكان دهد و فروغي از حقيقت را به جان او بتاباند .
تحقيق در باره اين موضوع شايان توجه و در خور تأمل بسيار است و شكافتن عالمانه آن حقايقي را در جهت رفع بعضي از شبهات در اين خصوص و پاره اي از مشكلات جوامع كنوني آشكار خواهد نمود .
تجزيه و تحليل اين قضيه مدلّل خواهد ساخت كه آيا تحكيم مباني آن به مقتضاي فطرت و منافع جامعه بشري است يا نه ؟ وآيا مخالفت با آن موافق مصلحت و اساس مدنيت تلّ0قي خواهد شد ؟ و اينكه آيا رواج آن بناي زندگي زناشويي را در آستانه تزلزل وفضيحت قرار خواهد داد يا خير ؟
آيا اين عنوان دامن قداست ازدواج را لكه دار و پيكرة ارزشمند آن را جريحه دار مي سازد ؟ آيا جملات مخالفين و موافقين يا جبهه گيري تند برخي روشنفكران و مشاجرات رد و بدل شده بين اين دو گروه ناشي از تعصبات خشك و بي روح، يا به گونه اي علمي و همراه با دليل و برهان بوده است ؟
در تمامي قوانين و در تمام شرايع و اديان بر اجراي سنت زناشويي تأكيد شده است . اسلام لباس زواج را براي بندگان ، لباس سكون و آسايش معرفي نموده و تصريح مي كند كه بشر بدين وسيله مي تواند رنج زندگي را تقليل دهد و در ميان گرد بادهاي فتنه و طوفانهاي سخت عرصه حيات و مبارزات بقا ، در ساية مودت و رأفت كانون گرم خانواده، غبار اندوه و خستگي را از سيماي خويش بزدايد .
آيه شريفه : وَ مِن آياتِهِ اَنْ خَلَقَ لَكُم مِنْ اَنْفُسِكُمْ اَزْواجاً لِتَسْكُنُوا اِلَيْها وَ جَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً اِنَّ في ذلِكَ لاياتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ .1
از اين آيه استفاده مي شود كه نتيجه زواج ، دوستي ، مودت ، رحم و وفاق است و منظور از آن در شئون مختلف تناسل ، توالد و تكامل مي باشد كه همه اعضاي خانواده به عنوان يك اجتماع كوچك و اوليه در كنار يكديگر به كمالات روحي و جسمي برسند ، اين زواج نياز به انعقاد پيمان خاص زوجين دارد . شاهين سعادت در آسمان اين عقد و پيمان به پرواز در مي آيد و چون از اين حريم خارج شود و خود را از بند عقد رها سازد و به لاقيدي و هرزگي در ميدان هوي هوس بتازد تيشه به ريشه سعادت طرفين و اجتماع زده و اساس خانواده و بنيان جامعه را واژگون خواهد نمود .
در مورد نكاح و اقسام آن و كيفيت و چگونگي عقد در فصل مربوطه بحث و استدلال خواهد شد. آنچه در اين مقام شايان ذكر است اين مطلب مي باشد كه ساليان درازي است كه تبليغات بيگانگان بر روي ازدواج موقت به عنوان بخشي از فرهنگ شيعه متمركز شده است و معدودي دوستان نا آشنا و غافل هم از درون با آنان همنوا شده اند و ساز مخالفت با اين حكم الهي را زده اند ، در حالي كه نبايد تحت تاثير اين امواج ، ازدواج موقت را محكوم كرد . بلكه با مقايسه دقيق ميان نتايج شوم بي بند و باري هاي اخلاقي در جهان و آثار اجتماعي ازدواج موقت (كه راه حل توصيه شده اسلام است و نه تنها اسلام بلكه بزرگان و علماي اديان الهي و غير الهي اين چنين نسخه اي در بعضي موارد پيچيده اند) در صدد بررسي و تبيين قوانين صحيح و همه جانبه و پياده كردن اين سنت پيامبر (صلي الله عليه و آله) در جامعه باشيم .
قاضي ليندزي كه ساليان متمادي مامور دادگاه دنور بوده و در اين مقام فرصت مشاهده حقايق زيادي داشته ، پيشنهاد مي كند كه ترتيبي به نام « ازدواج رفاقتي» داده شود . اين مطلب را «استاد مطهري» بنقل از كتاب «زناشويي و اخلاق»« راسل» ذكر مي نمايد 1 . «ويل دورانت» هم در كتاب« لذات فلسفه» به اين مورد اشاره داشته است 2 . بر اين اساس خود غربي ها هم به ضرورت يك نوع ازدواج موقت رسيده اند و اينكه اين نوع ازدواج به مراتب براي ساماندهي معضلات اخلاقي و مفاسد اجتماعي مناسب تر است . پس در نتيجه بايد گفت كه طرح ازدواج موقت از سوي دين مبين اسلام يك راهكار مناسب بلكه شايسته براي رفع يك سلسله از نيازها و مشكلات اجتماعي است .بديهي است هر طرحي در ظرف زماني و مكاني خود مورد استفاده قرار گرفته و تعريف مي شود. شكل به كارگيري اين طرح در تمامي جوامع يكسان نيست . در واقع بايد برحسب فرهنگ ملل مختلف و پيش فرض هاي متفاوت به لحاظ تمامي ابعاد حقوقي ، اجتماعي ، انساني به عنوان يك راهكار ثانويه از آن در جهت سعادت استمداد جست . نه اينكه اجازه داده به صورت ابزاري براي توسعه شهوتراني و جايگزيني و نفي ازدواج دائم و مسئوليت پذيري زن و مرد در آيد.
آنگاه مشخص خواهد شد كه كدام مسير بهتر و شايسته تر است ؟ راه ارتباط آزاد كه مورد نفرت پروردگار متعال است يا روشي را كه خداوند به عنوان يك مسير مستقيم بي خطر و همراه با دوري از گناه براي بشر معين فرموده است .
سوء استفاده هاي تأسف بر انگيز بعضي از متمكنين عياش از اين قانون مقدس در طول تاريخ اجتماعي اسلام ، قابل انكار نيست. آنان با تكيه بر امكانات مالي خويش اين تمهيد حقوقي را بر خلاف مباني اخلاقي و اجتماعي آن بكار برده اند . بايد توجه داشت كه از هر قانوني مي توان به شكلي بهره برداري نا مناسب كرد و كاربرد غلط يا ميانبر زدن نشانگر نقص قوانين نمي باشد .
من در پي انكار سوء استفاده هاي بعضي از مترفين ذوّاق از اين سنت مقدس ، در طول تاريخ جوامع اسلامي نيستم . بلكه غرض آن است كه روشي را كه شارع مقدس براي مهار طوفان جنسي در دوران بحران و نقطه فوران غرايز جنسي براي گريز از فحشا معرفي نموده است بشناسيم . راهكار منطبق بر وحي و فطرت را با فرمول فرنگي تطبيق و مقايسه كنيم و منصفانه انتخاب نمائيم. اين ممكن نيست مگر با شناخت صحيح و اصولي از متعه و قوانين شرعي و حقوقي آن و درك مقتضيات زماني . بر همه مبرهن است با استفاده از روش هاي غير ازدواج در دراز مدت كنترل و هدايت غريزة جنسي ممكن نيست . برنامه هايي مثل ورزش ، روزه داري ، پرهيز از غذاهاي محرك ، كاهش هم صحبتي با جنس مخالف ، همگي موقتي هستند. آيا مي شود با موعظه و پند ، روح رهبانيت را به طور موقت تزريق كرد و اگر چنين امري ممكن باشد آيا طبيعت بشر خواهد پذيرفت ؟
اگر پاسخ منفي است در اين صورت يا بايد قانونگذار آن را ناديده بگيرد و بشر را به حال خود واگذارد ، يا سكوت اختيار كرده و با غفلت در اين خصوص، موجبات ارضاء غير انساني و غير شرعي غرايز و ايجاد كمونيسم جنسي و تباهي نسل و فحشا و مفاسد بي شمار زيان باري كه در اين بخش نمي گنجد را فراهم كند و يا آنكه با پيش بيني و مقرر ساختن قالبي قانوني و ويژه اين غرايز سركش را كنترل و نهادينه كند .
ازدواج موقت قالب محدود كننده اي است كه شرع انور اسلام براي اين گره كور منظور داشته است . با امعان نظر در شرايط و احكام نكاح دائم و متعه و تفاوت آنها اين نكته به ذهن مي رسد كه در ازدواج موقت از لحاظ امكان پيش بيني شرايط ، آزادي بيشتري وجود دارد. لذا با توجه به دشواري هاي اقتصادي كه در راه تشكيل خانواده و ازدواج دائم هميشه وجود داشته و به خصوص در عصر حاضر بيشتر شده، نبايد تحت تأثير فرهنگ بيگانه نكاح منقطع را محكوم ساخت و يا آن را به عنوان نهادي شرم آور تلقي نمود. بلكه شايسته است از طريق روشن نمودن اذهان جامعه به اين راهكار ارزشي اسلام، به عنوان يك حكم اضطراري كه در صدد درمان عمومي جامعه است نظر شود.و با شناسايي موارد لزوم و با اعتقاد به اينكه مبناي قوانين اسلامي در مرحله تشريع و قانونگذاري از جامعيت و اعتدال و همه سو نگري برخوردار است ، در مرحله عمل و اجرا هم بايد به دقت بايد مرز تعادل و جامع نگري در آن حفظ شود ، تا هم قوام و دوام حكم الهي تضمين و هم سلامت فرد ، جامعه و خانواده تامين شود. و اين حكم متين از فتنه و دسايس دشمنان و انسانهاي سود جو در امان باشد و به تعبير قرآن « وَ كَذلِكَ جَعَلْنا كُمْ اُمَّةً وَسَطاً لِتَكُونُوا شُهَداءَ عَلَي النّاسِ وَيَكُونَ الرَّسُولُ عَلَيْكُمْ شَهيداً» 1 همان گونه كه منع يك حكم الهي بدعت و محكوم به انحراف است از طرف ديگر ترويج يك حكم بدون در نظر داشتن موازنه و مقتضيات زماني و مكاني نسبت بدان محكوم است . بر فرض محال اگر متعه در اسلام بدون هيچ قيد و شرطي ، از اباحه مطلق برخوردار باشد، توجه كامل دين نسبت به حفظ ارزشها ، كرامت انسان ، مصلحت خانواده ، سلامت جامعه ، اهميت نكاح دائم و پايداري نظام خانواده ، حفظ آبرو و حيثيت افراد و ابزاري نبودن زن ، اهميت شخصيت و شرافت او و بسياري از علل و عوامل ديگر به ما اجازه نمي دهد كه به راحتي بعضي از احكام را به گونه اي عمومي و سهل الوصول جلوه دهيم كه بابي براي اتهام و استهزاء به سوي اين شريعت كامل و يا نسبت به مسلمين بگشائيم .
علاوه بر اين توجه به اين كه بنيان بيشتر احكام اسلام بر اساس عدالت اجتماعي و حفظ عفاف ظاهري است ، به تحقيق جواز و اباحه متعه در اسلام به اين صورت نيست كه به موجب اين حكم ، موازنه بين قوانين و حفظ تعادل در نظام زندگي فردي و اجتماعي انسانها دچار تزلزل گردد. در جامعه اي كه حتي الفاظ مورد سوء استفاده قرار مي گيرد و به نام آزادي يا سهولت در دين ، ستر و عفاف ، حريم ها و حرمت ها مورد تعرض قرار مي گيرد ، راهكار متعه ممكن است راه علاج و درمان واقعي نباشد بلكه ، چراغ دادن به دست ذواقاني باشد كه براي هوسراني خود دنبال ابزار مناسب مي گردند و مصداق: چو دزدي با چراغ آيد گزيده تر برد كالا .
سرنوشت حكم متين « ازدواج موقت » در طول حيات اسلام ، همواره دستخوش تحولاتي بوده ، گاه تحريم، مورد ترديد و تعرض و گاه مورد حمايت و تأييد واقع گرديده است .
بعضي با طعن و تمسخر بدان تاخته و عده اي با برداشت گزينشي بدان پرداختند . در اين ميان مانند ساير مسائل فقط تبيين و تشريح جايگاه اين حكم از سوي ائمه معصومين عليهمالسلام پرده ابهام را دريده و حقيقت قانون گذاري و جعل آن را بيان نموده است ، لذا در عين تثبيت و حمايت از حكم خدا ، گاهي نسبت به بعضي از افراد آن را تحريم و در مواضعي خاص منعي جدي نموده اند و شرايط و مصاديق حكم را بدون ابهام بيان داشته اند .
بنابراين چاره انديشي در روش تحقيق مرا بر آن داشت كه در طرح موضوعي چون « ازدواج موقت » كه قابليت طرح و ارزيابي در ابعاد و جايگاه مختلف را داراست، هرگز التقاط يا ايجاد ابهام در موضوعات نكنم به همين دليل گاه ، به ازدواج موقت از ديدگاه شيعه نظر دارم و در كنار آن منزلت تاريخي و سياسي آن و علت تحريم خليفه دوم مورد نظر است گاه در مقام تفكيك مواضع تاكيد، از مواضع تحريم آن از سوي ائمه معصومين عليهمالسلام و به بيان نوع حكم به عنوان حكم اوليه و يا ثانويه مي پردازيم،گاه در مقابله با ابتذال فرهنگ غرب و آزادي جنسي و عوارض آن متعه را طرح مي كنم و گاه به عنوان يك راهكار اضطراري در حل معضل يك جوان در نهايت حكم خاص براي پيشگيري و از هم پاشيدگي نظام خانواده ، در تمامي اين موضوعات از يك دريچه به متعه و قوانين آن نگريستن خطاست .تأكيد و يا تبيين در يك جهت نبايد موجب تأييد در ساير جهات شود . به هر حال انگيزه من در اين رساله نه با هدف هدايت افكار و تشويق بر استقبال از آن ، بدون توجه به مسائل جانبي ، و نه نفي اين حكم الهي و متقن نسبت به جايگاه واقعيش و همراهي با مخالفين آن است، از آنجائي كه اغلب طرح نسنجيده اين موضوع تبديل به يك سوژه تبليغاتي مي شود و ابهام در ارائه آن موجب برداشت هاي گزينشي و يا دستاويزي براي انسانهاي مغرض مي گردد . لازم است در تبيين « ازدواج موقت » از مناظر مختلف به ديده تحقيق نگريست و از هر گونه تعصب ،پيش داوري ، افراط و تفريط در نگرش پرهيز نمود .
آنچه كه از نگاه يك مسلمان آگاه در مكتب شيعه مورد توجه است دقت در مصالح و مفاسد نسبت به احكام وضعي و تكليفي و مباني تعقلي آن به ويژه نسبت به مسائل اجتماعي و غير عبادي است .
بنابراين لازم است توجه داشت كه اگر پردازش ها به ديده تحقيق و كاوش اساسي و منطقي صورت نگيرد ، هم به لحاظ شرعي و هم به لحاظ اجتماعي و تاريخي بايد پاسخگو باشيم .
علاوه بر اين اگر اين تضارب آراء به صورت حساب شده نباشد ، اين فقط يك حكم نيست كه زير سؤال مي رود ، بلكه دين خدا و شريعت، مورد تعرض قرار مي گيرد . كه اين امر بدون شك نا بخشودني است و قرآن كريم مكرر با آياتي چون « وَ لا تَتَّخِذُوا اياتِ اللهِ هُزُواً»1 به انسانها هشدار مي دهد : مبادا آيات خدا دستاويز مطامع شما شود.
پس ترويج موضوعاتي از اين قبيل بدون لحاظ شرايط زماني و مكاني ، مواضع اختيار و اضطرار و بدون توجه به وضعيت اخلاقي و اجتماعي جامعه ، بدون تحليل روانشناسي و جامعه شناسي كافي و عدم دقّت به تضمين حقوقي و قانوني آن ، شايد نه تنها گره اي را نگشايد ، كه در آينده اي نه چندان دور با مشكلات و معضلات جديدي مواجه شده كه مهار آن ديگر به سادگي مقدور نباشد .
پيشگفتار
باور ما اين است كه امروز در شرايط حساسي از موقعيت تاريخي و سياسي خود قرار داريم . اسلام بار ديگر در صحنه حيات اجتماعي خود جلوه نموده و با قامتي استوار وارد عرصه جامعه ، براي ارائه جامعه ديني و هدايت اقشار شده است . جهاني در انتظار مطالعه و ارزيابي و در نتيجه داوري راجع به اجراي تعاليم اسلام است . نيك وبد اجراي آن مربوط به ما ، ولي در داوري به حساب اسلام مي آيد و در نهايت يا موجب رشد و تعالي اسلام ناب محمدي (صلي الله عليه و آله) است و يا سبب خدشه دار شدن آن در اذهان . تا ما چگونه موضع و اقدامي داشته باشيم .
تلاشي كه براي تدوين اين اثر بر عهده گرفته و متعهد به انجام رساندن آن شده ام كوششي است صادقانه و خالصانه ، بدان اميد كه موجب هوشياري و بيداري بيشتر گرديده و اقشار جامعه را در طي طريق كمك كار باشد. بيش از هر چيز تمايل دارم موجباتي براي حركت هاي آگاهانه ايجاد شود افتادگان در گرداب فجايع نجات يابند و ناظران و عابران، خود روزي به دام گرفتار نيايند و همچنين هدف اين است كه كه با ذكر مباحثي بتوانيم تا سر حد ممكن در مسير تفكر و بيداري گام بر داريم .
مجموعه اي كه در پيش رو داريد اثري است كوچك و نا چيز شامل مباحث ، مقالات ، نوشته ها ، و بررسي ها و مطالعات و بررسي هاي انجام شده در رابطه با زن ، ازدواج و خانواده كه به تدريج طي چندين ماه به سلك و نظمي معقول در آوردم و به اينصورت تدوين و تقديم مي شود .
براي تدوين اين اثر مباحث بسياري را از نظر گذراندم . نظرات موافق و مخالف فراواني را مورد مطالعه قرار دادم . در مواردي كه دامنه تضادها و تباين فكري وسيع بود به انديشه و تفكر پرداختم و كوشيدم مسأله مورد اختلاف را به دور از اعمال تعصب و تقليد كور مورد بررسي قرار دهم و جانبداري بي منطق را از خود دور سازم و بدين سان در جمع بندي به همين نتيجه رسيدم كه نگاشتم .
من به اين نكته معترفم كه آدمي به هر ميزان كه بخواهد قادر نخواهد بود خود را از همه باورها ، ديده ها ، شنيده ها ، خوانده ها و فرهنگ پذيري ها دور دارد و چه بسا كه باوري شخصي را در قالب دانشي و يا مذهب مورد اعتقادي به خورد ديگران دهد و من هم چون ديگران مدعي تبرئه خويش از اين جريان نيستم. ولي اين اطمينان را مي دهم كه بيشترين هوشياري و دقت را بكار بردم تا نقش و نفوذ عوامل فوق را در حين نگارش و نتيجه گيري به حد اقل برسانم و هرگز خواسته هاي خود را به نام اسلام و علم ارائه ندهم.
سعي من در نگارش و تدوين اين مجموعه آن است كه از حقيقت دفاع كنم و نه تعصبي را در قالب حق متجلي سازم تلاش مي كنم حقيقت و ماهيت واقعي حكم الهي را مدلّل سازم .
آري به اين نكته نيز واققفم آنجا كه قلم در دست زنان باشد رأي و نوشته شان كم و بيش رنگ زنانه پيدا خواهد كرد و در آن صورت ممكن است جاي برخي از هست ها و بايد ها تغيير نموده و ره آوردهاي فكري ، صورتي سليقه اي يابند. اين نوشته ها اثري علمي و تحقيقي نبوده بلكه بيشترگوياي خواسته ها ي دروني مي باشد تا اثري براي عرضه يك حقيقت و بجاي درمان بر صفرا خواهد افزود .
من با استمداد از عنايات الهي سعي داشته و دارم از اينگونه تخلفات به دور باشم . بدين سان اين اطمينان براي خوانندگان اين اثر باشد كه اين داوري و رأي و نظر ، بياني نشأت گرفته از يك منطق بي طرف و جوياي حقيقت بوده و از پندار گرائي و تعريف ها و تكذيب هاي بي حساب به دور مي باشد .
در خاتمه از قصور در اداي حق مطلب عذر مي خواهم و از خالق هستي توفيق بندگي و رسيدن به رضوان الهي را مسئلت دارم .
اين رساله در 4 بخش تدوين و در هر بخش به يك جنبه موضوع پرداخته شده است
بخش اول : مباحث تاريخي
بخش دوم : مباحث فقهي
بخش سوم : مباحث حقوقي
بخش چهارم : مباحث اجتماعي
1-1- تاريخچه ازدواج موقت در اديان و ملل باستان
آنچه از پيشينه جوامع متمدن بشري و اقوام و ملل باستان بدست مي آيد آن است كه نهاد قانوني ازدواج دائم و تشكيل خانواده ، پيوسته امري مقدس و مشروع شمرده مي شده و در تمدنهاي قديم، اصالت با ازدواج دائم بوده چنانچه «ويل دورانت» مورخ و فيلسوف غربي ، بزرگترين احساس خطر و ضايعه را نسبت به قرن بيستم ، اضمحلال و از هم پاشيدگي كانون مقدس خانواده مي شمارد. لذا مي گويد « اگر فرض كنيم در سال 2000 مسيحي هستيم و بخواهيم بدانيم بزرگترين حادثه ربع اول قرن بيستم چه بوده است متوجه خواهيم شد كه اين حادثه جنگ يا انقلاب روسيه نبوده بلكه همانا دگر گوني وضع زنان بوده است . تاريخ ، چنين تغيير تكان دهنده اي ، در مدتي به اين كوتاهي كمتر ديده است خانه ، اين نهاد مقدس كه پايه نظم اجتماعي ما بود، شيوه زناشويي كه مانع شهوتراني و نا پايداري وضع انسان بود ، قانون اخلاقي پيچيده اي كه ما را از توحش به تمدن و آداب معاشرت رسانده بود ، همه آشكارا در اين انتقال پر آشوبي كه همه رسوم و اشكال زندگي و تفكر ما را فرا گرفته ، گرفتار گشته اند[1] .
و نيز در كتاب « لذات فلسفه » مي گويد:« در عصر خود خواهي و فرد پرستي است كه طغيان بر ضد ازدواج اين همه شدت يافته و مقاومت ناپذير گشته است، اغلب جوامع بشري معتقد به يك نوع خانواده كامل بوده اند و در مواردي خاص از يك نوع رابطه زناشويي ديگري هم بهره مند بوده اند. »[2]
در تاريخ اديان آسماني هم اين مسأله مشهود است . براي مثال در كتب تاريخ قصص انبياء در ذيل آيات زندگاني حضرت ابراهيم ، هاجر به عنوان كنيزي معرفي ،كه به ساره تقديم شده است .آن گونه كه از متون تاريخي بر مي آيد ساره ، همسر اصلي حضرت ابراهيم كه دختر خاله ايشان و زني وجيهه و باكمالات انساني بوده است قرآن كريم درباره ايشان « فَبَشَّرْناها بِاِسْحاقَ» 1 را از زبان ملايك خبر داده و نسبت به ميهمان نوازي و بعضي از ارزشهاي اخلاقي او پرده بر مي دارد . اين بانوي بزرگ ، كنيز خود را به شوهر مي بخشد2 و داستان ابراهيم و هاجر و اسماعيل و هجرت آنان به « بِوادٍ غَيْرِ ذي زَرْعٍ عِنْدَ بَيْتِكَ الْمُحَرَّمِ »3 از آنجا آغاز مي گردد . هاجر مادر اسماعيل همسر ازدواج غير رسمي ابراهيم بوده و آنچه از كتب مقدس ديگر هم نسبت به حضرت ابراهيم به دست مي آيد همين دوگانگي در ازدواج است . چنانچه در « سفر پيدايش با ب 21 بند آخر » و « سفر پيدايش باب 25 بند 6 » نسبت به ميزان هداياي حضرت ابراهيم به فرزندان همسر متعه اي خود اين دو نوع بودن ازدواج بدست مي آيد . در آنجا اينگونه آمده : « ابراهيم تمام مايملك خود را به اسحاق بخشيد اما به پسران كنيزاني كه داشت عطايا داد »
1 – سوره روم ( آيه 21 ) ترجمه : و از نشانه هاي خدا اين است كه براي شما از جنس خودتان زوجي آفريد تادر كنار او آرامش پيدا كنيد و ميان شما دوستي و مهرباني قرار داد. به درستي كه دراين امر نشانه هايي براي مردم انديشمند است .
1 – كتاب حقوق زنان در اسلام « استاد مطهري » ص 62
2 – كتاب لذات فلسفه ( ويل دورانت ) ص 172
1 –آيه 143 سوره بقره ترجمه : و اينچنين ما شما را يك امت معتدل قرار داديم تا گواه برساير مردم باشيد و پيامبر بر شما گواه است .
1 – سوره بقره 231
[1] – به نقل از استاد مطهري ، حقوق زن در اسلام / ص 4
[2] – لذات فلسفه ، ويل دورانت ص 165
1 – سوره هود – آيه 71 ترجمه : پس ما آن زن را به فرزندي به نام اسحاق بشارت داديم .
2 – بحار الانوار ج 12 / ص118
3 – سوره ابراهيم – آيه 36 ترجمه : پرورودگارا من ذريه و فرزندان خود را به وادي بي كشت و زرعي نزد بيت الحرام مسكن دادم.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.