پایان نامه بهداشت علوم تغذيه در قرآن
مقدمه:
سپاس ويژه خداوندي است كه مخلوقات را به بهترين صورت تدبير فرمود و زمين وآسمانها را آفريد و آب گوارا از عصاره بخارات نازل كرد و بدان وسيله دانهها و گياهان را به وجود آورد و روزيها و خوردنيها را مقدر و به وسيله خوردنيها، قواي جانداران را حفظ كرد و با اطعام بندگان با غذاهاي پاكيزه به طاعات و اعمال شايسته آنان كمك كرد.
انسان داراي دو بعد است: بعد روحاني و بعد جسماني.
همانطور كه بعد روحاني او نيازمند معنويات و ارتباط با عالم معناست، جسم انسان هم براي اينكه روح او را همراهي كند نيازمند عوامل مادي است.
انسان براي اينكه شاداب و سرزنده باشد بايد هم تغذيه روحي داشته باشد و هم تغذيه جسمي درست است كه تغذيه از عوامل مادي است و موجب شادابي جسم انسان ميشود ولي بعيد نيست كه اثرات روحي هم داشته باشد و براي همين توجه به تغذيه و نوع آن قابل بررسي است و توجهات خاص خود را ميطلبد.
«انسان اشرف مخلوقات است» توجه به همين جمله كوتاه ميتواند آدمي را از حيوانيت دور سازد و او را در مسير معرفةالله قرار دهد و اين امكانپذير نيست مگر توجه به همه ابعاد انسان اعم از عبادي، معنوي، روحي، جسمي و … .
و در اين ميان توجه به «بهداشت علوم تغذيه» از ضروريات ميباشد.
تعريف موضوع:
موضوعي كه در اين مجموعه مورد بررسي قرار گرفته است با عنوان «بهداشت علوم تغذيه در قرآن» است كه همانطور كه از اسمش مشخص است به علوم تغذيهاي انسان و بهداشت آن با توجه به آيات مربوط به آن پرداخته است. در تعريف علوم تغذيه همين بس كه «يك سري نيازهاي غريزي و جسمي است كه انسان براي به دست آوردن قواي جسمي و انجام فعاليتهاي روزانه و برآوردن نياز جسمي خود به آن رو ميآورد» اما فقط خوردن و برآوردن نياز مهم نيست بلكه از چه خوردن و كيفيت و كميت آن مهم است كه تحت عنوان بهداشت تغذيه بررسي ميشود، كه هم اثر جسمي خوب و هم اثر روحي خوب داشته باشد.
اهميت موضوع:
اسلام نه تنها با خوردن و لذت بردن از غذاهاي خوب و سازگار مخالف نيست بكله با اختصاص دادن آن به مؤمنين چنين تغذيهاي را مورد ترغيب قرار داده است.
و در سوره بقره، آيه 57 و در سوره اعراف، آيه 32 و در آيات ديگر به امر تغذيه دستور داده است و با توجه به اينكه هدف اصلي خداوند از آفرينش جن و انس براي عبادت بوده است لذا خوب خوردن و شكرگذاري كردن قسمتي از عبادت ميباشد و انسان بايد در نوع مواد غذايي كه به بدن ميرساند توجه لازم را مبذول دارد تا به آنچه كه هدف اصلي خداوند است دست يابد و سعادت دنيا و آخرت را كسب نمايد و با گذشت زمان نه تنها كمرنگتر نشده بلكه اخيراً مورد توجه علما و دانشمندان قرار گرفته و در همين مدت كم، پيشرفتهاي بسيار كرده و ارزش آن در نزد همه تا حدي معلوم شده به طوري كه امروزه همه ميدانند كه تغذيه خوب و كافي تا چه حد در سلامت و رشد افراد و در بهداشت اجتماع مؤثر است و دستوراتي را كه در اسلام در اين مورد آمده است ميتواند كارساز و مفيد باشد چرا كه به طور همه جانبه و كلي در اين مورد بحث كرده است كه هم از نوع تغذيه بحث كرده، لزوم تغذيه، چگونگي تغذيه، كميت و كيفيت آن و حتي آداب غذا خوردن و اثرات و فوايد آن و نيز در مورد كمخوري و پرخوري و ارتباط آن با انواع بيماريها و نيز در مورد نوع تغذيه نوع تغذيه و عمل صالح و … بحث كرده است كه اين نشان دهنده اهميت موضوع است و هشداري است به ما كه حتي در نوع تغذيه و خوردن آن توجهات لازم را به كار گيريم چرا كه تغذيه سالم از مهمترين مسائل زندگاني انسان و بشريت است.
پيشينه موضوع:
كتابهايي كه در اين مورد مراجعه كردم بيشتر در مورد آداب اخلاقي و بهداشت و مستحبات غذا خوردن بحث شده بود و منبعي كه در آن همه آيههاي مربوط به طعام، طيبات، حلال و حرام و اثرات آن را دربرداشته باشد نبود.
سؤال اصلي:
- اهميت بحث «بهداشت علوم تغذيه» در چيست؟
فرضيه:
- خداوند تغذيه را به عنوان يك وسيله تكامل براي انسان قرار داده است به همين دليل به بهداشت آن اهميت داده است.
سؤالهاي فرعي:
- چرا اينقدر در قرآن كريم به نوع تغذيه و بهداشت آن تأكيد شده است؟
- رعايت بهداشت تغذيه چه تأثيري بر اعمال عبادي انسان ميگذارد؟
- ارتباط بهداشت تغذيه با سلامتي جسم در چيست؟
- ارتباط بهداشت تغذيه با اعمال عبادي در چيست؟
روش تحقيق:
با توجه به موضوع مورد بررسي، روش اين تحقيق كتابخانهاي بوده است.
چكيده:
اين مجموعه كوچك كه به مسائل تغذيهاي انسان پرداخته است شامل چهار فصل ميباشد:
كه فصل اول مربوط به مباحث لغوي و اصطلاحي است مثل: أكل و شرب و طعام و حرام و حلال و … در فصل دوم مسايل مربوط به تغذيه و آداب اخلاقي آن بحث ميشود، فصل سوم در مورد علوم تغذيه و اثراتي كه بر جسم ميگذارد و فصل چهارم كه شايد مهمترين فصل آن (وهدف اين تحقيق همين باشد) در مورد مسايل مربوط به تغذيه و اثرات روحي آن بحث ميكند و در پايان نتيجهاي كه از اين سري مباحث گرفته شده است به نگارش درآمده است.
اميد كه با عمل به دستورات سودمند اسلام، هرچه بهتر و بيشتر از انسان بودن خود كمال استفاده را ببريم.
«انشاءالله»
فصل اول
«مفاهيم نظري»
معناي لغوي و اصطلاحي:
أكَلَ «الأكل خوردن غذا و أُكْل و أَكْل به معني خوراكي و ثمره و ميوه قابل خوردن»[1]
«گاهي» «أكل» به بخشيدن و انفاق تعبير شده است، زمانيكه خوردن آن مال بزرگتر از چيز است كه در ان نياز به مال باشد مانند آيات (وَ لا تَأْكُلُوا أَموالكُمْ بَيْنَكُم بِالْباطِلِ): سوره بقره (188) و (إِنَّ اْلَّذينَ يَأْكُلًونَ أَموالَ آليْتامي ظَلْماً: نساء/10)، منظور از خوردن مال به باطل، صرف آن مال در راهيست كه با حق منافات دارد و آيه (إِنَّما يِأْكُلُونَ في بُطُونِهِم ناراً: نساء/10) تشبيه و اشاره است به باطل خوردن مال كه ايشان را به سوي آتش سوق ميدهد گويي كه در دلهاشان آتش است و گاهي هم «أكل» به فساد تعبير شده است مانند آيه (كَعَصْفٍ مَأكولٍ: فيل/5) (مانند برگ درختان و زراعتي شدند كه آفت و فساد در آنها افتاده باشد و بطوري از بين رفتهاند كه خاشاك و كاهش باقي مانده است»[2]
شرب: درالعين «شرب» به معني نوشيدن آمده و مصدر است.»[3]
و «الشُّرب» نوشيدن هر مايعي است، خواه آب يا غير از آن باشد مانند آيه 55/ واقعه: (فشار بون شُربَ اليهمِ: مثل نوشيدن شتر عطشان) و جمع آن أَشْرِبَة است.»[4]
الطعام (طعام): «اسم جامع براي هر آنچه كه از آن خورده ميشود[5]» و در فرهنگ كامل لغات قرآن به معني خوردني و خوراك آمده است و ريشه آن «طَعِمَ» به معني خوردن ميباشد.[6]
الطعم: «خوردن هر چيزي در حالي كه با ذائقه سازگار باشد»[7]
كلمه طعام «به صورت مصدر است و به معني» «طعام خوردن» و نيز به معني «خوردني» است همانطور كه در آيه 61، سوره بقره بكار رفته است (وَ اِذْقُلتُم يا موسي لَنْ نَصبِرَ عَلي طَعا م …) و به غير از آيه 19/ كهف، در هيچ يك از سورهها به صورت مصدر نيامده است (فَليَنْظُر أَيُّهَا اَزكي طَعاماً…) كه در اينجا به صورت مصدر آمده است»[8]
و صاحب مجمعالبيان مينويسد: «طعام آنچه كه استفاده غذايي از آن ميشود كه مناسب و سازگار با ذائقه است»[9]
و قرطبي نيز در تفسير الجامع الاحكام القرآن ميگويد: «طعام بر هر آنچه كه ميخورند و مينوشند تعلق ميگيرد»[10]
و در جاي ديگر به معناي «هر چه كه خورده شود و قوت حساب گردد»[11]
طيب: فرهنگ كامل لغات قرآن «طيب را به معني پاكيزه» آورده است.»[12]
«طيب» نقطه مقابل «خبيث» است و به هر چيز ملايم و موافقي گفته ميشود.»[13] و مجمعالبيان نيز طيب را هم به معني «حلال» گرفته است و هم به معني «پاكيزه و خالص از عوامل ناگواري»[14]
طيبات: تفسير روحالجنان مراد از طيبات را «حلال» گرفته است و در مجمعالبيان هم به معني «روزي پاكيزه و حلال» آمده است و «در تفسيرالجامعالاحكام القرآن هم به همين معني «حلال» آمده است.[15]
«اصل طيب چيزي است كه براي حواس لذتآور است و نفس و جان آدمي از آن لذت ميبرد. «الطَّعام الطّيب» در شرع چيزي است كه آن خوردگي و طعام پاك داراي شرايطي باشد:
- به صورت مجاز تهيه شده باشد و خوردنش جايز باشد.
- به اندازهاي كه جايز است صرف و تناول شود يا تهيه شود.
- و از جايي كه جايز است، به دست آيد و هرگاه چنين باشد آن چيز طيب و پاك است چه دنيايي و و چه اخروي و آن چيز ناگوار نيست و گر نه چيزي هر چند كه در دنيا پاك باشد و از آن سه مجرا بدست نيايد در آخرت و پايانش هم پاك نيست و بر اين اساس فرمود: (آيه 57/ بقره: كُلُواْ مِنْ طَيِّباتِ ما رَزَقْناكُم …) و (آيه 88/مائده: وَ كُلُواْ مِمّا رَزَقْكُمُ اللهُ حَلالاً طَيِّباً…) و (آيه 51/ مؤمنون: يَآ أَيُّهَا اْلرُّسُلُ كُلوا مِنَ الطَّيِباتِ وَ اعْمَلوا صالِحاً…) و اين همان مقصود و مراد آيه 32/ اعراف است (قُلْ مَن حَرَّمَ زينةَ اللهِ الّتي أَخْرَجَ لِعبادهِ و الطَّيبات مِن الرِّزقِ…) و آيه 5/ مائده (اليَْومَ أُحِلَّ لَكُمُ الطَّيِّباتُ وَ طَعامُ الذّينَ أُوتواْ الْكِتابَ حِلٌّ لَّكُمْ…) كه گفته شده مقصود از «طيبات» «ذبايح» است. (حيوانات حلال گوشت با ذبح شرعي»[16]
حلال: حلال طبق آنچه كه در تفسيرالميزان آمده است «نقطه مقابل «حرام» است و «حل» در مقابل «حرمت» و «حرم» است»[17] و در مجمعالبيان نيز به معني «جايز» آمده است ذيل آيه 168/ بقره راغب درمفردات گفته است: «حرام به معني چيزي است كه از آن منع شده باشد»[18] درباره معني كلمه حلال نيز گفته است «حل» و در اصل به معني گشودن گره است»[19]
غذا: در مورد اينكه غذا چيست و چه ميباشد آمده است «غذا براي تأمين زندگي و حفظ حرارت غريزي بدن و ايجاد نيرو و انرژي و همچنين براي رشد و نمو بدن در دوران كودكي و ترميم بافتهاي از دست رفته لازم است»[20] و نيز دكتر پاكنژاد در كتاب خود مينويسد: «غذا عبارت است از موادي كه شناسايي آنها، ادامه حيات را ميسر ميسازد»[21]
غذا خود به چند نوع مختلف تقسيم ميشود: غذاي حلال، غذاي حرام، غذاي پاك و طيب و … كه هر كدام تعاريف و ويژگيهاي خاص خود را دارد و از هر كدام با تعبير خاصي در قرآن ياد شده است كه به چند نمونه از تعاريف ياد شده اشاره ميكنيم.
غذاي حلال:
در چندين نمونه از آيات قرآن لفظ «حلالاً طيباً» به چشم ميخورد كه اين نشان ميدهد غذاي حلال، همان غذاي پاك و طيبي است كه خداوند به آن تأكيد فرموده و از بهترين خوراكيها است و خوردن غذاهاي پاكيزه و حلال باعث انجام كار نيك ميگردد و نخوردن از غذاي حلال، پيروي از شيطان است همچنانكه در چند آيه به اين مورد اشاره شده است و در تقسيمبندي غذاي حلال در قسمتي از سخنان امام صادق (ع) به سه قسم از غذاهاي حلال اشاره شده است.
«قسم اول: حبوباتي مثل گندم، جو، برنج، نخود و … هر چه كه غذاي تن انسان است و به او نيرو دهد خوردنش حلال است.
قسم دوم: هر آنچه كه از زمين برآيد از اقسام همه ميوهها.
قسم سوم: انواع سبزيجات و گياه و هر چه از زمين برويد و هرگونه سبزيجاتي كه براي انسان سودمند هست و خوردنش حلال است و نيز گوشت حيوانات اهلي و گوشت هر حيوان اهلي كه نيش و چنگال ندارد و پرندهاي كه چينهدان دارد و تخم پرندهاي كه دو سرش با هم تفاوت دارد. از شكار دريا، اقسام ماهيها كه داراي پوست زبر هستند (فلسدار) و از نوشيدنيها، اقسام نوشيدني كه موجب سُكر و مستي نشود»[22]
غذاي حرام:
غذاي حرام مقابل غذاي حلال است. هر آنچه كه خوردن آن از طرف قرآن و دين اسلام توصيه نشده است به خاطر عواقب و پيامدهايي كه در اعمال و رفتار و جسم انسان به جا ميگذارد.
غذاي پاك و طيب:
در قرآن كريم لفظهايي مثل «حلالاً طيباً» و «كُلوا مِنَ الطَّيِباتِ» و … آمده است كه همگي بيانگر اهميت طيبات و غذاهاي بدست آمده از آنها ميباشد اما اصل «طيب» آن است كه حواس از آن لذت ميبرد و براي حواس لذتآور است و نفس و جان آدمي از آن لذت ميبرد و به عنوان صفت به كار ميرود و در اكثر موارد از آن معني حلال اراده ميشود و به قولي لذتبخش.
و منظور از «طيبات» خوردنيهاي لذيذ و برخي گويند «چيزهاي حلال است»[23] و نيز گويند كه «منظور از طيبات چيزهايي لذيذي است كه انسان به آن تمايل دارد»[24]
با استفاده از دو آيه «سوره مائده، آيه 4» و «سوره اعراف، آيه 157» فهميده ميشود كه طيبات عموماً حلال و خبائث عموماً حرامند و به نظر نگارنده قاموس قرآن مراد از طيبات «طيبات واقعي است نه آنچه ميان مردم معمول است، و آنچه در شرع حرام شده به علت خبيثيت واقعي است گرچه در عرف از خبائث نيست»[25]
«لفظ كلمه «طيبات» در قرآن كريم 20 (بيست) بار تكرار شده است كه بيشتر مربوط به روزي پاكيزه و لزوم خوردن از پاكيزهها و پرهيز از پليديها است»[26] كه نمونههايي از آن در سورههاي اعراف/ 157 طه/ 81، اسراء/ 70 آمده است و دليل امر خداوند به استفاده از طيبات براي اين است كه بندگانش از لذت مادي و معنوي برخوردار شوند و به بيماري تن و روان مبتلا نگردند.
[1] – مفردات الفاظ قرآن، ابوالقاسم حسين بن محمد بن فضل معروف به راغب اصفهاني، متوفي (2. 5هـ)، انتشارات مرتضوي، تاريخ نشر: زمستان 1375، چاپ دوم، ج1، ص 180.
[2] – مفردات الفاظ قرآن، راغب اصفهاني، ج1، ص 181 و 182
[3] – العين، خليلبن احمد الفراهيدي، ج1، ص 487
[4] – مفردات الفاظ قرآن، راغب اصفهاني، ج2، ص 443
[5] – العين، خليلبن احمد الفراهيدي، ج 7، ص 461
[6] – فرهنگ كامل لغات قرآن، پروفسور عباس مهرين شوشتري، انتشارات گنجينه، سال 1353، چاپ دوم، ص 335
[7] – العين، خليلبن احمد الفراهيدي، ج2، ص 25
[8] – قاموس قرآن، سيدعلي اكبر قريشي، ناشر: دارالكتب الاسلاميه، 1352، چاپ نهم، ج4، ص 215
[9] – تجرمه تفسير مجمعالبيان، عليبنالحسن طبرسي،متوفي 548، مترجم: علي كاظمي، مؤسسه انتشارات فراهاني، 1363، چاپ هفدهم، ج1، ص 192.
[10] – تفسيرالجامع الاحكام القرآن، محمدقرطبي، دارالكتب المصريّة، ج1، ص 422
[11] – تبيين اللّغات لتبيان الآيات (رهنگ لغات قرآن)، دكتر محمد قريب، انتشارات بنياد، سال 1366، چاپ اول، ص 686
[12] – فرهنگ كامل لغات قرآن، عباس مهرين شوشتري، ص 338
[13] – ترجمه تفسيرالميزان، محمدحسين طباطبايي، چاپ دوم، ج1، ص 631
[14] – ترجمه تفسيرمجمعالبيان، طبرسي، ج6، ص 207
[15] – تفسيرالجامع الاحكام القرآن، محمدقرطبي، ج6، ص 65
[16] – مفردات الفاظ قرآن، راغب اصفهاني، ج2، ص 443
[17] – ترجمه تفسيرالميزان، سيدمحمدحسين طباطبايي، متوفي (1360)، مترجم: سيدمحمدباقر موسوي همداني، انتشارات اسلامي وابسته به جامعه مدرسين حوزه عمليه قم، سال 1363، چاپ دوم، ج1، ص 594
[18] – مفردات الفاظ قرآن، راغب اصفهاني، ج1، ص 473
[19] – مفردات الفاظ قرآن، راغب اصفهاني، ج1، ص 473
[20] – تغذيه و تأثير آن در سلامت و بهداشت، عفت نوابينژاد و انشاء عالم، انتشارات اميركبير، آبان 1342، ص 5
[21] – اولين دانشگاه و آخرين پيامبر، سيدرضا پاكنژاد، انتشارات كتابفروشي اسلاميه، 1343، چاپ اول، ج4، ص 41
[22] – آب و بهداشت در اسلام، عباسعلي محمودي، دفتر تحقيق و نشر بهاران، 1370، ص 119-117
[23] – تفسير رَوْحُ الجِنان و رُوحُ الجَنان، شيخ ابوالفتوح رازي، كتابفروشي اسلاميه، ج2، ص 8
[24] – ترجمه تفسير مجمعالبيان، ج7، ص 157
[25] – قاموس قرآن، ج4، ص 259
[26] – آب و بهداشت در اسلام، عباسعلي محمودي، ص 115
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.