پایان نامه بررسي فراواني افسردگي در بيماران مبتلا به ديس پپسي مراجعه كننده به درمانگاه گوارش
فهرست محتوا
چكيده:
ديس پپسي يكي از علل رايج مراجعة بيماران به درمانگاههاي عمومي بوده و براي آن اتيولوژيهاي مختلفي درنظر گرفته مي شود. ديس پپسي به طور كلي به دو گروه بدون زخم و با زخم تقسيم مي شود كه يكي از اتيولوژيهاي مطرح در نوع بدون زخم اختلالات رواني است و بدليل افزايش اين اختلالات در سطح جوامع بر آن شديم كه به بررسي ارتباط اين دو بپردازيم.
روش تحقيق
106 بيمار كه به علايم ديس پپسي به درمانگاه مراجعه و در مراحل اوليه و در مراحل اوليه علت خاصي براي آنها يافت نشد، انتخاب شدند و براي اين بيماران جهت بررسي بيشتر آندوسكوپي انجام شد. سپس اين بيماران به دو گروه Case كه در نتيجه آندوسكوپي منفي و گروه Control كه در آنها نتيجه آندوسكوپي مثبت بود تقسيم و Beck’s Score بعنوان شاخص افسردگي در اين دو گروه سنجيده شد.
نتيجه
بررسي آماري نشان دادند كه اختلاف معني داري از نظر Beck’s Score در گروه Case نسبت به گروه كنترل وجود نداشت كه اين به نفع رد فرضيه دخالت افسردگي در ايجاد علائم ديس پپسي در بيماران آندوسكوپي منفي است.
فهرست
عنوان | صفحه |
فصل يكم | |
مقدمه پژوهش و بيان مسئله | 8 |
اهميت مسئله پژوهش | 11 |
اهداف پژوهش | 18 |
فرضيه يا سئوالات پژوهش | 18 |
تعريف واژگان | 18 |
فصل دوم | |
بازنگري منابع و مطالعات چاپ شده | 21 |
فصل سوم: | |
روش اجراي پژوهش | 26 |
تعريف جامعه پژوهش | 26 |
تعداد نمونه، روش نمونه گيري، معيارهاي انتخاب نمونه | 26 |
نوع پژوهش و روش انجام كار | 26 |
ابزارهاي بكارگيري | 27 |
روش هاي تجزيه و تحليل داده ها | 27 |
رعايت نكات اخلاقي | 27 |
فصل چهارم: | |
نتايج | 30 |
جداول | 31 |
فصل پنجم: | |
بحث و تفسير و نتيجه گيري نهايي | 37 |
محدوديت و پيشنهادها | 40 |
بخش ضمايم: | |
فهرست منابع | 43 |
پرسشنامه | 46 |
چكيده انگليسي | 53 |
مقدمه
ديس پپسي عنواني براي نامگذاري مجموعه اي از علايم و نشانه هاي غيراختصاصي گوارشي است علايمي كه اغلب، موجبات ناراحتي طولاني بيماران را فراهم مي آورند. ديس پپسي يك سندروم است، به اين معني كه دربرگيرنده تعدادي از علايم و نشانه هاي گوارشي است، بدون اينكه بر تشخيص خاصي دلالت كند. يافتن مكانيسمي كه توجيه كننده بروز علايم ديس پپسي باشد نياز به بررسي بيمار و اغلب انجام آزمونهاي پاراكلينيكي دارد.
مواردي وجود دارند كه در آنها هيچ كدام از مطالعات باليني و پاراكيلينيكي، منجر به كشف يك مكانيسم شناخته شده كه پيدايش علايم را توجيه نمايد نمي شوند. در اين موارد از اصطلاح ديس پپسي عملكردي functional dyspepsia استفاده مي شود.
اساساً اختلالات عملكردي (Functional) در برابر بيماريهاي ارگانيك (Organic) قرار مي گيرند. به طور كلي ديس پپسي به دو نوع عمده 1) با زخم 2) بدون زخم تقسيم مي شود.
نوع بدون زخم آن بيماراني هستند كه داراي سمپتوم هاي ديس پپسي هستند. بدون آنكه شواهدي از بيماريهاي عضوي توجيه گر آن يافت شود (20/19) شايعترين بيماريهاي عضوي كه منجر به ديس پپسي مي گردند زخمهاي پپتيك معده و اثني عشر، رفلاكس معدي، مروي، سرطان معده، گاستروپازي، سنگ صفراوي مي باشند (21)
ديس پپسي از شايعترين شكايات بيماران مراجعه كننده در درمانگاههاي گوارش بوده و ميزان بالايي از مشاوره هاي مربوط به اين بيماري است (21) اين بيماري دامنگير متجاوز از يك چهارم جمعيت عمومي جهان است و يكي از علل شايع مشورتهاي پزشكي مي باشد و دربرگيرندة 5 درصد ويزيت بيماران در مطب ها و 70-40 درصد شكايات گوارشي آنان در درمانگاههاي عمومي است (22) از آنجا كه هزينه بررسي و درمان بيماران مبتلا به ديس پپسي قابل توجه است و در مطالعات انجام شده هزينه متوسط بالغ بر يك ميليون دلار بدون محاسبات هزينه آندوسكوپي بر جامعه تحميل مي شود (22) از طرف ديگر اين علايم كارايي بيماران را كاهش قابل ملاحظهاي مي دهد، نياز توجه به آن و يافتن راه حل مناسب براساس اتيولوژيهاي ايجادكننده بر همگان مشهود است.
در بسياري از بيماريهاي عملكردي تأثير اختلالات رواني همزمان، اثبات شده يا قوياً مورد شك قرار گرفته است. از طرفي با پيشرفت هاي قرن حاضر و افزايش استرسهاي اجتماعي و قرار گرفتن اختلالات خلقي و به طور مشخصي افسردگي در رأس هرم كاهش اميد به زندگي life expectaicy با در نظر گرفتن اين واقعيت كه بسياري از اختلالات رواني خود را به صورت جسمي نشان مي دهند لزوم دانستن نقش اين اختلالات در بروز ديس پپسي مشخص بوده مي توان بار اقتصادي زيادي از دوش جامعه بردارد.
با كشف مدياتورهاي شيميايي گوناگون در بافتها و ارگانهاي مختلف بدن و مشخص شدن نقش آنها در واكنش هاي زيستي، پنجره اي جديد براي نگريستن به رخدادهاي مختلف سوماتيك، از وراي دنياي عظيم و متنوع روانپزشكي گشوده شده است. در واقع با نگاه به مدياتورهاي مشترك بين دستگاه عصبي و ساير ارگانها و تغييرات شناخته شده سطوح اين مدياتورها در جريان بيماريهاي رواني، مي توان مكانيسمهايي را براي بيان چگونگي پيدايش بيماريهاي روان تني (Psychimetic) يا عملكردي (Functional) تصور كرد. به اين ترتيب، تعريف بيماريهاي عملكردي به عنوان اختلالات بدون عامل اتيولوژيك چندان صحيح نخواهد بود. بلكه بايد مكانيسمهاي درونزاي را درنظر داشت كه مستقيماً، يا با واسطه به تأثير فعاليتهاي رواني بر اندامها و ارگانهاي مختلف بدن اعمال اثر مي نمايند.
در اين مطالعه، ديس پپسي براي بررسي ارتباط بين اختلالات رواني و سوماتيك انتخاب شده است. در نوع عملكردي اين بيماري، نقش افسردگي شناخته شده است. سعي بر اين بوده كه علاوه بر تحقيق وجود ارتباطي از اين دست در بيماران مورد مطالعه، تأثير عوامل مداخله گر ديگر نيز درنظر گرفته شده، مقايسه اي نيز بين شيوه افسردگي در ديس پپسي عملكردي و نوع ارگانيك به عمل آيد. اساساً در اين پژوهش سؤال اين است كه آيا ميزان افسردگي در كساني كه ديس پپسي عملكردي دارند تفاوتي با كساني كه ديس پپسي ارگانيك دانرد مي كند يا خير؟ و به همين دليل به بررسي شيوع افسردگي در دو گروه مبتلا به ديس پپسي و ديس پپسي عملكردي پرداخته شده است.
بيان مسأله
ديس پپسي (Dyspepsia)
ديس پپسي يك نشانگان گوارشي است كه با تركيبي از درد شكمي و شكاياتي غير از درد مشخص مي شود. درد عموماً در بخش مركزي قسمت فوقاني شكم لوكاليزه مي شود و ماهيت آن با درد ناشي از ساير سندرومهاي گوارشي نظير بيماري رفلاكس معده – مروي (GERD) و سندروم روده تحريك پذير (IBS) متفاوت است (1).
تعريف ديگري كه براي ديس پپسي مطرح است تعريفي است كه Barbara etal از آن استفاده كرده اند و بدين صورت است كه علايم دورهاي يا پايدار شكمي، معمولاً در ارتباط با غذاخوردن، كه بيماران يا پزشكان معتقدند كه به علت ناراحتي در قسمت برگزيمال دستگاه گوارش ايجاد شده است اصطلاح ديس پپسي عملكردي ممكنست براي بيماراني به كار رود كه اين نوع از علايم را نشان مي دهند و هيچ پروسه بيماري قابل توجهي در آنها شناخته نشده است (23).
اين ستدروم داراي ميزان شيوعي برابر با 50 درصد در جمعيت عمومي است و مي تواند در نتيجه بيماريهاي ارگانيك، سيستميك و متابوليك متعددي به وجود آيد، ولي در اغلب مواقع زمينه اي كه توجيه كننده ايجاد بيماري باشد، حتي پس از ارزيابي هاي دقيق و گسترده مشخص نمي شود در چنين مواقعي از عنوان ديس پپسي عملكردي (Functional Dyspepsia) استفاده مي شود (2 و 1).
در اين بيماري آنچه بيمار را آزار مي دهد علاوه بر درك ماهيت آن عنوان شد، مسائلي نظير نفخ، تهوع، سيري زودرس، احساس پري شكم، بلي اشتهايي، سوزش سردل و اروغ زدن هستند كه مي توانند با يا بدون ارتباط با صرف غذا باشند (1).
مكانيسم هايي كه در حال حاضر براي توجيه Functional Dyspepsia درنظر گرفته مي شوند به سه دسته تقسيم مي شوند (a التهاب مخاط دستگاه گوارش (b حساسيت بيش از حد (Hypersensitivity) و اختلالات حركتي دستگاه گوارش (Dysmatility) (3 و 1).
در هر حال تنوع نشانه ها و علائم، مطرح كننده وجود مكانيسم هاي متعدد پاتولوژيك زمينه اي در ديس پپسي عملكردي است بر اساس مكانيسم هاي احتمالي زمينه اي، ديس پپسي به دو زيرگروه تقسيم مي شود كه اين دو زيرگروه در مطالعات و گزارشهاي مختلف با نامهاي متفاوتي عنوان شده اند، ولي در همة آنها اساس تئوري بر اساس تقسيم بندي تقريباً يكسان است اين دو زيرگروه عبارتند از: ديس پپسي بدون زخم و ديس پپسي همراه با زخم.
ديس پپسي بدون زخم با نامهاي عملكردي (Functional)، ايديوپاتيك، essential و ديس پپسي اوليه نيز معرفي شده است.
ديس پپسي همراه زخم با عناويني چون ديس پپسي داراي علت مشخص و ديس پپسي ثانويه مترادف است (6 و 5 و 4 و 1).
انواع ديس پپسي
1) ديس پپسي ثانويه
در 40 درصد از بيماران مبتلا به ديس پپسي مي توان يك علت ارگانيك براي توجيه علائم پيدا كرد در اين حالت ديس پپسي از نوع ثانويه و ديس پپسي داراي علت مشخص ناميده مي شود. (5)
شايعترين بيماريهاي ارگانيك كه منجر به ديس پپسي مي شوند عبارتند از, اولسرپپتيك (در معده يا اثني عشر) بيماري رفلاكس معده – مري (GERD)، كانسر معده، گاستروپارزي، كوله ليتيازيس، پانكراتيت حاد يا مزمن، بيماريهاي كه منجر به سوء جذب مي شوند، انگلهاي روده اي، ضايعات ايسكيميك روده اي و سرطانهاي شكمي خصوصاً پانكراس (4).
2)ديس پپسي عملكردي
در حدود 60 درصد از مبتلايان به ديس پپسي، ارزيابيهاي متعدد، به كشف عامل توجيه كننده علايم بيمار نمي انجامد. در چنين مواردي، ديس پپسي عملكردي، ايديوپاتيك، اويله يا بدون زخم مي نامند (6 و 1). اين نوع ديس پپسي به صورت وجود درد و احساس ناراحتي مزمن براي حداقل يك ماه تعريف مي شود ناراحتي هاي شكمي مي توانند سيري زودرس، نفخ شكمي بعد از صرف غذا و تهوع، استفراغ و ساير علايم غيراختصاصي باشند. شكايت بايد در دورههاي زماني قابل توجهي وجود داشته باشند، بدون اينكه شواهد باليني و پاراكلينيكي اعم از آزمايشات بيوشيمي، اندوسكوپي، سونوگرافي و غيره منجر به بافته شدن يك بيماري ارگانيك توجيه كننده علايم شوند. البته، حتي با درنظرگرفتن اين خصوصيات، هوز هم بين شكايات مربوط به ديس پپسي و علايم و نشانه هاي سندروم روده تحريك پذير همپوشاني و تداخل وجود دارد. (7)
ديس پپسي بدون زخم خود به چهار دسته تقسيم ميشوند اين چهار دسته عبارتند از: ديس پپسي زخم مانند (ulcer like)، رفلاكس مانند (Reflux like)، اختلال حركتي مانند (Dysmotility like) و نوع غيراختصاصي (5).
اين تقسيم بندي بر اساس شكايت عمدة بيمار است به اين صورت كه در نوع زخم مانند شكايت اصلي بيمار، درد اپي گاستر است شكايتي كه به طور عمده در بيماري اولسرپپتيك هم وجود دارد.
ديس پپسي رفلاكس مانند، با سوزش سر دل (Huitvuros)، رگورژيتاسيون محتويات معده در داخل مري، و يا هر دو، بدون وجود شواهد آندوسكوپيك واضح به نفع وجود مخاط بارت يا ازوفاژيت مشخص مي شود. در ديس پپسي اختلال حركتي مانند (Dxysmotulity)، تهوع و استفراغ، سيري زودرس، نفخ و احساس سنگيني شكم شكايت غالب است.
در صورتي كه بيمار مشخصات هيچ يك از گروههاي فوق را نداشته باشد يا بيمار تركيبي از علايم فوق را دارا باشد ديس پپسي از نوع غيراختصاصي (Non Specific) است. (7 و 5)
بين 40 تا 80 درصد از بيماران ممكن است شكاياتي را داشته باشند كه به دو زيرمجموعه يا حتي بيشتر تعلق دارند به علاوه، شكايات، با گذشت زمان تغيير مي كنند.
البته لازم به ذكر است كه بر طبق آزمونهاي انجام شده فقط وجود يا عدم وجود يك علامت يا مجموعه اي از علايم ديس پپسي كمكي به تقسيم بندي بيماران بر اساس تابلوي پاتوفيزيولوژيكي آنها نمي كند درحاليكه جنس مونث، وزن كم بدون و پري متوسط تا شديد سر دل بعد از غذا يا استفراغ بعد از غذا نشانه هاي احتمالي gostic Motor abnamalties هستند (179.
پاتوژنزديس پپسي
فرضيه هاي متعددي براي توجيه بروز علايم و نشانه هاي ديس پپسي بدون زخم عنوان شده كه مهمترين آنها ذكر مي شوند. برطبق يك فرضيه، افزايش سطوح ترشح اسيد معده يا افزايش اسيد معده يا افزايش حساسيت به اسيد و يا هر دو مكانيسم عامل ايجاد شكايت مربوط به ديس پپسي مي باشند (3). فرضيه اختلال حركتي، اين پيشنهاد را مطرح مي سازد كه اختلالات حركتي دستگاه گوارش فوقاني نظير، رفلكس معده – مري (GERD)، گاستروپارزي، اختلالات حركتي روده كوچك يا ديس كنزي صفراوي سبب بروز علايم و شكايات ديس پپسي مي شوند، اختالالات حركتي معده، به وسيله مطالعات سينتوگرافي تخليه معده، الكتروگاستروگرافي و مانومتري آنترودئودنال در 25 تا 60 درصد از بيماران مبتلا به ديس پپسي بدون زخم ثابت شده است (6 و 5 و 3).
گاستريت ناشي از ويروس، التهابات عفوني ناشي از هليكوباكترپيلوري و «عدم تحمل غذايي» كه بر اثرات آلرژيك يا پاسخ هاي ترشحي وابسته به مواد غذايي خاصي تكيه مي كند، از ديگر فرضيه هاي مطرح شده هستند (8).
آنچه اهميت دارد، توجه اين موضوع است كه تغييرات سطوح ترشح اسيد، يا اختلالات حركتي، ممكنست ثانويه به عامل اتيولوژيك ديگري باشند. به بيان ديگر، بايد اين احتمال را در نظر داشت كه اختلالات مذكور، در سير بيماري پديد آيند و معلول عامل اتيولوژيك باشند نه اينكه عامل ايجاد بيماري.
فرضية تشديد گيرنده هاي احشايي، بر اساس اين باور است كه شكايات ديس پپسي به علت افزايش پاسخ به تحريكات فيزيكي نظير فشار ناشي از ديستانسيون و تحريكات رواني مي باشد (5).
بالاخره فرضيه رواني، بر اثرات اختلالات رواني در بروز شكايات گوارشي تكيه ميكند و افسردگي و اضطراب يا اختلالات سايكوسوماتيك را منشاء اوليه بيماري مي دانند (5 و 1).
گزارش شده است كه بيماران مبتلا به ديس پپسي عملكردي بيشتر دچار اضطراب neurotucisme و افسردگي نسبت به جامعه سالم هستند توانايي اين افراد براي مطابقت با عوامل استرس زا ممكنست ناكامل بوده و راهي كه براي كنار آمدن با عوامل استرس زا انتخاب مي كنند ممكن است بر علايم آنها تأثير بگذارد (23).
اعتقاد به فشار رواني ديس پپسي تا آنجا پيش رفته است كه برخي از صاحب نظران ديس پپسي بدون زخم را، ديس پپسي عصبي (Nerrous Dyspepsia) ناميده اند (10).
در مطالعاتي كه در اين زمينه صورت گرفته، اختلالات رواني از قبيل اضطراب و افسردگي در مبتلايان به ديس پپسي نسبت به افراد سالم به نسبت بيشتري وجود داشته است و اين حالت، مستقل از وجود شكايت بوده است هرچند ذكر شده كه اين ارتباط از نظر باليني ممكن است چندان معني دار نباشد (10)
درمان ديس پپسي
در مورد درمان ديس پپسي عملكردي يا بدون زخم، اختلاف نظر فراواني وجود دارد اطلاعات متنوع و بعضي اوقات متناقضي در بارة درمان بيماران مبتلا به ديس پپسي بدون زخم يافت مي شود درمان مبتني بر اصول پاتوفيزيولوژيك و مكانيسم پاتوژتو بيماري است. درمانهايي پيشنهاد شده اند كه هر يك بر اساس يكي از تئوريهاي پاتوژنز، شكل گرفته است.
با توجه به تنوع و عدم قطعيت اين تئوريها درمانها هم متعدد و در عين حال فاقد پشتوانه مستحكم هستند. به طور كلي بررسي هاي درماني وسيعي انجام گرديد كه شامل داروهاي ضد ترشحي، داروهاي پروكنتيك و ريشه كني هايكوباكترپيلوري است.
به همه بيماران توصيه مي شود از ريسك فاكتورهاي اولسرپپتيك ازجمله مصرف داروهاي NSAID، مصرف سواد محرك مانند كافئين و مصرف سيگار پرهيز كنند. در برخي مطالعات، عنوان شده است كه دوزهاي بالاتر از داروهاي كاهنده اسيد معده اثرات مثبتي دارد ولي داروهاي پروكينتبك Prokinetic، آنتي اسيدها و بلوكرهاي گيرندة (H2Blockers)H2، به ميزان كمي، نسبت به پلاسبو موثر بوده اند. داروهاي روان درماني به ويژه ضد افسردگي هاي 3 حلقه اي در كاهش شكايات ناشي از ذيس پپسي، موثر ارزيابي شده اند. براي اين منظور داروهاي SSRI (مهاركننده بازجذب سروتونين) و داروهاي ضد اضطراب نيز بكار رفته اند.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.