پایان نامه بررسی شهرسازی
مقدمه:
احداث شهرهاي جديد در ايران نيز بعد از انقلاب اسلامي مورد توجهمسؤولان قرار گرفت و از اوايل سال 1360 مطالعه و برنامهريزي آن آغاز گرديد. بههمين مناسبت، شركت عمران شهرهاي جديد زير نظر وزارت مسكن و شهرسازيشروع به فعاليت نمود و احداث 17 شهر جديد را براي اسكان سرريز جمعيتي 12شهر را در برنامه كاري خود قرار داد. بدين منظور وزارت مسكن و شهرسازي درراستاي نيل به اهداف تعريف شده، لايحه ايجاد شهرهاي جديد را به هيأت دولتتقديم نمود كه در تاريخي 20/9/64 به تصويب رسيد.
2-1- اهداف عمده شهرهاي جديد ايران:
1- اجراي طرح كالبندي ملي و توزيع مناسب جمعيت و اشتغال در سطحكشور در ارتباط با هدفهاي استراتژيك
2- ايجاد مناطق مسكوني براي فعاليتهاي جديد اقتصادي
3- كمك به اجراي كمي وكيفي برنامههاي توسعه مسكن و ايجاد تعادل دربازار مسكن
3-1- نكتهاي در حاشيه نوسازيها:
تجربه نشان داده است كه پيشبيني طرحهاي جامع و اي بسا طرحهايتجديدنظر به علت شرايط ويژه ساخت اجتماعي، فرهنگي و اقتصادي جامعه با آنچهكه در عمل در شهرها اتفاق ميافتد، همخواني ندارد. وفاق با هويت معماري وپيوند با حلقههاي پرارزش گذشته، در ساخت و سازهاي جديد از طريق تفكيكهايمتداول به صورت خيابانهاي موازي و يكنواخت با مقررات وضوابط طرحهايجامع ميسر نيست.
مجموعههاي مسكوني بسيار يكنواخت و فاقد فضاهاي عمومي و ارزشهايبصري ميباشند.
4-1- روشهاي طرح محيط: (نظريههاي اثباتي و هنجاري)
در حال حاضر طراحان قادر به استفادة صحيح از نظريهها نيستند. به ايندليل كه افراد حرفهاي بيشتر با استفاده از نظريههاي هنجاري و با تكيه بر ادراكشخصي طراحي كردهاند. و در استفاده از نظريههاي اثباتي كه بعضي آن را نظريهتبييني مينامند و توصيف و تبيين روشن پديدهها و فرآيند شكلگيري آنها، ضعيفبودهاند. در نتيجه هرگاه طراحان براي مردمي با الگوهاي رفتاري و ديدگاههايارزشي متفاوت طراحي كردهاند در ادراك اثر طراحي بر زندگي مردم به نتايجاشتباهي رسيدهاند.
با توجه به آنكه رشتههاي تحقيقي و علمي در حال چالش و تغيير مداومهستند، بشدت از جهت بنيانهاي نظري مورد توجه و نقد قرار گرفتهاند. اين توجه ونقد، بويژه در معماري و شهرسازي امروزه وجود داشته است.
يكي از محدوديتهاي اساسي نهضت معماري تجدد، تدوين نشدن مبانينظري آن عنوان شده است. بايد اين نكته را ذكر كرد كه بسياري از طراحان بويژه،معماران از وضع موجود راضياند، آنها معتقدند كه دانش موردنياز طراحي خوببيش از آنچه با كشف و شهود بدست ميآيد، نيست. آنها معتقدند كه معرفت حاصلاز درك عمومي جامعه براي طراحي كفايت ميكند و اعتقاد دارند هدف معماريبيان شخصيت مستقل آن ميباشد. (Norberg – Schulz 1965)
اگرچه بسياري از طرحهاي خوب از اين طريق بوجود آمدهاند، اما مخارجروزافزون ساختمان و گوناگوني استفاده كنندگان از محيطهاي طراحي شده،طراحي براساس نظم شخصي را با ابهام مواجه ساخته است.
اگر طراحان به زبان خصوصي تكلم كنند از هم آهنگ كردن رشتههاي ديگرعاجز خواهند ماند. در رشتههاي ديگر ارباب تخصص مورد احترامند براي آنكه نهفوراً ولي سرانجام ميتوانند كارهاي خود را توضيح دهند. معمار متخصصمعمولاً با توسل به معجزات و نبوغ هنرمندانه خويش كه مدعي آن است، جلباحترام ميكند.
در دهههاي 70 و 80 ميلادي با رشد مكتب فراتجدد، تغيير جهتي در توجهطراحان به زيباييشناسي نمادين و تاحدودي نيز به جنبههاي اجتماعي طراحيايجاد شد. نتيجه اين حركت بجاي تغيير بنيادين فكري، ارائه شيوههاي جديدزيباييشناختي بود. پايه معرفتي و مباني نظري هر حرفهاي نياز به يك ساختاراوليه قوي دارد.
در حال حاضر اساس مباني نظر معماري بر ديدگاههاي افراد معمار يا مكاتبفكري معماري استوار است. اين مباني بر هنرمند بودن معمار و بر باورهاي فرديمعماران در مورد معماري خوب تأكيد دارد. توجيه اين باورها و جهانبينيمعماران كمتر به روشني بيان شده است. طراحان حرفهاي اطلاعات زيادي از جهانهستي را در ذهن خود محفوظ نگاه داشتهاند. معرفت شخصي يك معمار دردسترس ديگران نيست و امكان آزمودن و كاربرد آن وجود ندارد.
مباني نظري اثباتي، درك ما را از محيطهاي طبيعي و ساخته شده و نقشي كهدر زندگي مردم دارند بالا ميبرد. همان گونه كه گفته شد، مباني نظريه اثباتي،پژوهش و حرفه معماري، در تداوم و پيوستگي كامل هستند. اين تداوم با آزمونفرضيهها بدست ميآيد. بدين ترتيب كه هر طرح شهري، طرح منظر يا طرح يكساختمان، فرضيه يا مجموعهاي از فرضيههاست كه در چارچوب نظريههايمعماري آزموده ميشود. اين آزمون ميتواند از طريق ارزيابي نظام يافته بنايساخته شده با نظرخواهي از طراح، تأمين كننده مالي و استفاده كنندگان، پس ازبهرهبرداري از آن انجام پذيرد.
عكس
الف – مدل مفهومي نظريه هنجاري براي رشتههاي طراحي
ب – مدل مفهومي نظريه اثباتي براي رشتههاي طراحي
5-1- نظريه اثباتي:
نظريه اثباتي در رشتههاي طراحي مانند ديگر رشتههاي كاربردي شاملنظريههاي محتوايي و رويهاي است. نظرية محتوايي به ماهيت پديدههايي كهمعماران و ديگر طراحان با آن سر و كار دارند، ميپردازد. موضوع نظريه محتوايي،كيفيت محيط و چگونگي عملكرد آن و قابليتهاي آن براي تأمين نيازهاي جسماني ورواني انسان است. بنابراين براي تعريف مسائل نظري رشتههاي طراحي مدلي ازنيازهاي انساني موردنياز است. يكي از مهمترين مدلهاي مبنا متعلق بهروان شناسي بنام آبراهام مازلو (1954) است. در ارضاي نيازهايي كه آبراهاممازلو تشخيص داده است. تأمين امنيت، احساس تعلق، عزت نفس، خودشكوفايي ورضايت شناختي و زيبايي شناختي نقش مهمي دارند.
نظرية رويهاي با ماهيت رويه عملي طراحي در رشتههاي طراحي محيط، سرو كار دارد. فرآيندهاي طراحي ميتوانند جزييات بيشتري داشته باشند. اينفرآيندها اگر علمي نباشند، حداقل ميتوانند با موشكافي بيشتري تدوين شوند.فرآيند طراحي به هر حال نميتواند كاملاً علمي باشد ولي با استفاده از روشهاي علميو شبه علمي ميتواند توصيف و تبيين شود.
بنابراين به طور كلي نظريه رويهاي به دانش فرآيند تحليل، ابداع و ارزيابي ونظرية محتواي به معرفت محيط، استفاده مردم از آن، چگونگي ارتباط مردم درمحيط و نگرش مردم به محيط مربوط ميشود.
هدف تدوين نظرية محتوايي كاهش عدم قطعيت تصميمگيريهاي طراحياست. در دورهاي طولاني پرداختن به فرآيند طراحي منع شده بود و بيم آن ميرفتكه درك فرآيند طراحي، تفكر خلاقانه و نقش خلاقانه طراحان را مختل سازد. بسيارياز طراحان معتقدند كه فرآيند طراحي پيچيدهتر از آن است كه قابل توضيح باشد.اين موضعگيري قابل قبول نيست زيرا پذيرفتن آن سؤالهاي جدي از رشته معماريرا بدون پاسخ ميگذارد و در نتيجه مانع پيشرفت آن ميشود.
فرآيند طراحي تحت تأثير زمينه وقوع آن و نگرش طراح به جهان هستي است.اين فرآيند به ميزان زيادي تحت تأثير نظريه محتوايي طراح است. دانش حاصل ازارزيابي نتايح عملي طراحي موجب تقويت يا تغيير نظريه محتوايي ميشود. مراحلاصلي فرآيند طراحي محيط به دليل آنكه فرآيندي از تصميمگيري است ميتواند يكمدل عمومي تصميمگيري به حساب آيد.
شناخت، طراحي، گزينش و اجرا و ارزيابي پس از بهرهبرداري و اجرا مراحلاصلي فرآيند طراحي محيط هستند كه در ارتباط تنگاتنگ با دانش محتوايي طراحقرار ميگيرند. مرحلة شناخت خود شامل مراحلي تحت عنوان شناخت اوليه و تعيين هدفو برنامهريزي ميباشد.
افرادي كه بيشتر در حرفه طراحي فعال هستند، ترجيح ميدهند اين مراحل رابرنامهريزي، طراحي، ارزيابي و تصميمگيري، اجرا، ارزيابي پس از بهرهبرداريبنامند. فرآيند طراحي محيط به طوركلي فرآيندي خطي است ولي لزوماً هر مرحلهپس از اتمام مرحله قبل آغاز نميشود.
روش فني كه انجام عقلايي و عيني يك مرحله فرآيند را به طور كامل ميسرسازد وجود ندارد، فرآيند شامل شمار قابل توجهي رد گمشده است. هرگاه كه برايطراحي اطلاعات بيشتري نياز باشد يا طراحي نتواند به مجموعهاي از نيازها پاسخگويد، در فرآيند رَدهاي گمشده و كمبود اطلاعات وجود دارد. (Zeisel 1981)
فرآيند طراحي، جدلي است و شامل پيشبيني و ارزيابي پيشبينيهاست.پيشبينيهاي مطلوب به نظريههاي خوب در مورد پديدة موردنظر وابستهاند.
عكس
– مدل عمومي استفاده از نظريةاثباتي (نظريههاي رويهاي و محتوايي) درطراحي محيط
2-دانش محتوايي
كيو آيزومي معتقد است كه بعضي از ساختمانها براي كاركرد درستماشين و تجهيزات طراحي شدهاند تا افرادي كه با اين تجهيزات كار ميكنند و درساختمانهاي ديگري به نيازهاي مردم بيشتر اهميت داده ميشود. آيزومي گونه اولرا آنتروپوزميك و گونه دوم را آنتروپوفيليك (انساني) ناميده است. درساختمانهاي آنتروپوفيليك بايد محيط قابليتهايي براي تأمين نيازهاي انسان داشتهباشد و با او وفق پيدا كند. طراحي يك مجموعة مسكوني از زمرة همين فضاهايآنتروپوفيليك است. قابليتهاي موردنظر ما همان مدل سنتي ويتروويوس يعنيسودمندي – استحكام – زيبايي است، كه براي تأمين نيازهاي انساني تشخيص دادهشده توسط آبراهام مازلو (1954) شامل امنيت – احساس تعلق – عزت نفس -خودشكوفايي – رضايت شناختي و زيبايي شناختي بكار گرفته ميشود.
در مورد قابليتهاي محيط براي رفع نيازهاي انسان ابتدا نظرات سر.ج. چرمايف وكريستوفر الكساندر و همچنين كوين لينچ را بررسي مينماييم و سپس به تعاريفي از خانه اي نگريم هك در همة آنها به نوعي به قابليتهاي محيط مطلوب براي پاسخگويي به نيازهاي انساني اشاره شده است:
الف – نظريات سر. ج. چرمايف و كريستوفر الكساندر:
در كتاب عرصههاي زندگي جمعي و زندگي خصوصي بر بعضي از معيارهابدين گونه تأكيد شده است:
1- مقياس انساني 2- حفظ ايمني و امنيت فرد 3- آلودگي هوا و اختلالآرامش دروني 4- تمايز عوامل و عرصههاي مختلف شهر (جدابودن عرصهها)
ب – كوين لينچ در كتاب Good city form به ارائه معيارهاي 7 گانه برايمحيط زيست خوب شهري ميپردازد:
1- قابليت زيست 2- قابليت درك 3- انطباق خوب فرم بر عملكرد 4-دسترسي مناسب 5- قابليت كنترل، مراقبت، نظارت 6- كارآيي 7- عدالت
ج – تعاريف خانه
1- خانه جايي است كه ساكنان آن احساس ناراحتي نكنند و اندرون خانه ياجايي كه زن و بچه زندگي ميكنند ميبايست تنوع زيادي داشته باشد، تا احساسخستگي پيدا نشود. (استاد پيرنيا)
2- خانه پوششي است كه در تطابق با برخي از شرايط رابطه صحيحي مابينمحيط خارج و پديدههاي زيستي انسان برقرار ميسازد. در خانه، بايد يك فرد يا يكخانواده زندگي كند، يعني اينكه راه برود، بخوابد، دراز بكشد، ببيند، فكر كند.(لوكوربوزيه)
3- خانه مركز جهان است براي ساكنانش و براي محلهاش، شاخصترين بنادر تحكيم مكان. (مور)
4- خانه در درجه اول يك نهاد است و نه يك سازه، و اين نهاد براي مقاصدپيچيدهاي بوجود آمده است. از آنجا كه احداث يك خانه پديدهاي فرهنگي است، شكلو سازمان فضايي آن بشدت تحت تأثير فرهنگي است كه بدان تعلق دارد. حتي در آنزمان نيز كه خانه براي بشر اوليه به عنوان سرپناه مطرح بود، عملكرد فضا تنها درفايده، صرف فضاي عملكردي، خلاصه نميشد. وجه سرپناهي به عنوان وظيفهضمني ضروري و انفعالي مطرح بود و جنبه مثبت مفهوم خانه، ايجاد محيطي برايزندگي خانواده به مثابه واحد اجتماعي بود. (راپاپورت – خلاصه شده از كتاب شكلخانه و فرهنگ)
5- از ميان فضاهاي پيراموني، خانه بلافصلترين فضاي مرتبط با آدمي استكه انسان به طور روزمره از او تأثير ميگيرد. اولين فضايي است كه آدمي احساستعلق فضايي را در آن تجربه ميكند و مجموعه حواس پنجگانه دائماً سرتاسر آن راطي ميكند و در مدت زمان كوتاهي بدان خو ميگيرد.
خانه شما مكاني است كه اولين تجربههاي بيواسطه با فضا، در انزوا يا درجمع، صورت ميگيرد و خلوت با خود، همسر و فرزندان و ديگران در آن ممكنميگردد.
(گزارش تحقيقاتيكاربرداصول معماري خانههاي ايرانيدرطراحيمسكن معاصر)
در اينجا دانش محتوايي ما شامل سه قسمت است:
1- كاهش هزينه ساخت در سطوح مختلف تواناييهاي مالي و اجرايي كارفرما
2- تأمين قرارگاه رفتاري براي فعاليتهاي جمعيت استفاده كننده
3- انساني ساختن فضاها
1-2- كاهش هزينه ساخت و ساز در سطوح مختلف تواناييهاي مالي و اجراييكارفرما
فوايد كاهش هزينه ساخت به طور مستقيم به كارفرما ميرسد و به طورغيرمستقيم در صرفهجويي در منابع آشكار ميشود.
پايين آوردن هزينه ساخت نبايد منجر به اين شود كه بعداً چندين برابر مبلغصرفهجويي شده دوباره صرف تعمير و نگهداري از مجموعه شود بلكه همواره بايدبا نوعي دورانديشي انجام شود. حتي اگر كارفرمايي قيد كند كه از لحاظ مالي بههيچ وجه مشكلي ندارد طراح نبايد براي انجام فعاليتي كه ميتواند با مبلغ A انجامشود تدابير غلطي اتخاذ كند كه آن فعاليت با تأمين همان كيفيتهاي قبلي هزينهايبيشتر از A را طلب كند. نتيجه اينكه همان طوري كه مطرح كرديم پايينآوردنهزينهها در هر سطحي از تواناييهاي مالي و اجرايي كارفرما ميتواند مطرح باشد.
برنامههاي پيشنهادي بايد در زمينههاي زير تكليف را روشن كند:
1- مشخص كردن تعداد طبقات بهينه براي ساخت و ساز
2- كامل كردن بعضي از قسمتهاي داخلي بنا توسط خريدار براي آنكه همسلايق او تأمين شود و هم از دوباره كاري پرهيز شود و هم بنا با قيمت كمتري دراختيار خريدار قرار گيرد.
3- انتخاب و اجراي سيستم تأسيساتي (آب گرم – سرمايش – گرمايش) ازلحاظ منبع و توزيع
4- انتخاب نوع سقف و نحوه اجراي آن
5- انتخاب نوع اسكلت و نحوه اجراي آن
6- انتخاب نوع جدارههاي داخلي و نحوه اجراي آن
7- انتخاب جنسيتهاي نما و نحوه اجراي آن
در برنامههايي كه براي انتخاب اجزا و اجراي قسمتهاي مختلف در اين قسمت ارائه ميشود، بايد مسائل زير مدنظر باشد: (بندهاي 3 تا 7)
– اصلاح روشهاي اجرا
– استفاده از مصالح بومي
– استفاده از نيروي بومي (نيروي انساني و ماشين آلات)
– نحوه انجام هزينه (دفعي – تدريجي)
2-2– تأمين قرارگاه رفتاري
در هر سازماني رسمي يا اجتماعي چه در مقياس يك كارخانه يا در مقياسيك خانه تك واحدي تشخيص نظامهاي فعاليت و قرارگاههاي رفتاري تأمين كنندهآنها بسيار مهم است. يكي از اصليترين دلايل ايجاد و توسعه شهرها تأمينفعاليتهاي جاري و بالقوه انسان است. پاسخ به نيازهايي چون احساس تعلق و عزتنفس و پاسخگويي به نيازهاي شناختي از مسائل مورد توجه مازلو هستند كه درقرارگاه رفتاري تجلي مييابند.
ديويد هاويلاند (1969) براي توضيح واحدهاي مجزاي رابطه – رفتار محيطدر طراحي معماري واژه فضاي فعاليت را بكار برده است و در روانشناسياكولوژيك به جاي فضاي فعاليت مفهوم قرارگاه رفتاري بكار رفته است.
محيطهاي جديد تميزتر و بهداشتيتر از قبل هستند ولي غناي كمتري از لحاظرفتاري دارند. براي غني ساختن فعاليتها بايد ميزان تمايل مردم به رفتارهاي خاصرا شناخت و از اين مطلب در ساخت ديالوگهاي مختلف محيط كه رفتارهاي مختلفرا تأمين ميكند بهره جست. مشاهدات ميداني با استفاده از روشهاي مداخلهگرا وغير مداخلهگرا كه در شناخت توضيح داده ميشود. در تشخيص قرارگاههايرفتاري بسيار مهم است.
سياستگذاران و طراحان نسبت به نيازهاي نوجوانان غفلت زيادي كردهاند.در غياب امكان قانوني خودآزمايي و ماجراجويي اغلب نوجوانان به رفتارهاي ضداجتماعي رو ميآورند. (Brooks 1974)
در بيشتر نقاط دنيا نوجوانان مكانهاي خاص خود را كسالتآور ميدانند.همچنين طيف وسيعي از افراد سالمند قرار دارند كه نيازهاي خاص خود را دارند وفضاهاي خاص فعاليتهاي خود را طلب ميكنند.
بسته به اينكه انسانها از كدام قشر اجتماعي و از كدام فرهنگ و كشور باشندرفتارهايي را از حيطه شخصي تا اجتماعي بروز ميدهند كه هركدام از اين رفتارهافضاهاي خاص خود را ميخواهند.
انسان در استفادهة شخصي از فضاهايغيرخصوصي ممكن است به تعامل اجتماعي با ديگران بپردازد و يا اصلاً به نيتانجام تعامل اجتماعي به يك نهاد اجتماعي مراجعه نمايد.
سعي طراح بايد بر آن باشد تا ميزان تعاملات اجتماعي را در فضاهاي غيرخصوصي با اتخاذ تدابيري بالا ببرد.
1-2-2- فضاهاي چند عملكردي
در اين بين فضاهايي وجود دارند كه انجام چند فعاليت رادر خود حمايت ميكنند كه آنها را فضاهاي چند عملكردي ميناميم.
يكي از طرفداران استفاده از فضاهاي چند منظوره در مناطق شهري جينجاكوبز است كه در كتابش بنام زندگي و مرگ شهرهاي بزرگ آمريكا نكات عمدهشكست مجموعههاي شهري، كه عملكرد فضاي آنها براساس تك عملكردي بودنفضاها بوده را توضيح داده است.
فوايد چند عملكردي بودن فضاها:
– ايجاد روابط سالم و معتدل اجتماعي بين تمامي اقشار
– صرفهجويي اقتصادي
– ايجاد امنيت در فضا
اختلاط كاربريها يا چند عملكردي بودن فضاها در نقاط شهري آن فضاها رابه كمال مطلوب ميرساند و امنيت آنها را تأمين ميكند.
2-2-2- تعامل اجتماعي و محيط ساخته شده
تعامل اجتماعي و دلبستگي مردم با محيطهاي اجتماعي ساخته شده رابطهايتنگاتنگ دارند. مطالعه لئون فستينگر و همكارانش در مجموعه مسكوني وستگيت كه در مؤسسه فنآوري ماساچوست انجام شد بروشني تأثير طراحي محيط را برتماسهاي اجتماعي مردم نشان ميدهد. در مطالعه وست گيت فاصله كاركردي بينواحدهاي مسكوني كوتاه بود و درهاي واحدهاي مسكوني به هم نزديك بود و اغلباز برخوردهاي رو در رو استقبال ميشد. در ساختمانهاي دو طبقه، صندوِهايپستي ساكنين طبقه بالا در مكاني مشترك در طبقه پايين كنار در ورودي قرارداشت.
ساكنين طبقه بالا از ساكنين طبقه پايين كه هركدام داراي اتاقها با ورودي وصندوق پست مجزا بودند تماس اجتماعي بيشتري داشتند.
تعامل اجتماعي در فضاي يك واحد مسكوني نيز ميتواندمطرح باشد.
چيدمان وسايل و همچنين روابط فضايي داخلي ميتواند بنحوي باشد تاتعامل بين افراد خانواده را بالا ببرد.
چيدمان اثاث اتاق ميتواند تعامل اجتماعي را بالا ببرد و فاصله بين افرادتعريف كنندة صميميت و نزديكي بين آنهاست. البته چيدمان اثاث ممكن است تحتتأثير مكان قرارگيري پنجرهها و يا درها و كمد نيز قرار بگيرد.
استفاده از واژههاي اجتماعپذير و اجتماع گريز بيانگر فضاهايي است كهمردم را دور هم جمع ميكند يا از هم دور ميكند. اين واژهها را همفري اُسموند(1960) در زمان مديريت بيمارستان ساسكا در كانادا تعريف كرد.
در مكانهاي عمومي گاه فضاها اجتماع پذيرند و ملاقاتهاي مردم را ميسرميسازند و گاه اجتماع گريزند و هيچ فضاي تجمعي در آنها درنظر گرفته نشدهاست.
همچنين گنز (1976) از مطالعه مجموعة مسكوني وست گيت نتيجه گرفتهرگاه تغيير در شيوة زندگي مردم با تغيير در محيطهاي مسكوني همراه شود حتماًتمايل قبلي براي آن وجود داشته است. بدون درنظر گرفتن تمايلات و انگيزشهايجمعيت موردنظر اين ادعا كه طراحي بتواند نتايج رفتاري ويژهاي داشته باشدبسيار سؤال برانگيز است.
3-2-2- مركزيت كاركردي و محيط ساخته شده
هرچه منطقه مسكوني از امكانات عمومي مشترك دورتر باشد، همبستگياجتماعي ساكنين آن كمتر ميشود. آنتوني والاس (1952) معتقد است كه با ضعيفشدن مركزيت كاركردي امكانات عمومي بين مردم تنش ايجاد ميشود و ازنهادهاي عمومي كمتر استفاده ميشود. در چنين شرايطي فرصتهاي ملاقات مردمنيز كمتر ميشود. اگر مردم به تماس اجتماعي نياز داشته باشند، در هر محيطيزمينه آن را فراهم ميآورند. در بعضي از محيطها اين زمينه آسانتر بوجود ميآيد.
براي توضيح مطلوب بودن تعامل اجتماعي دلايل زيادي وجود دارد،اصليترين دليل آن است كه رابطه متقابل اجتماعي براي پاسخ به نيازهاي انساني بهپيوندجويي و احساس تعلق به يك مكان يك ضرورت است. در محيطهاي محلي كهتعامل اجتماعي قابل توجهي وجود دارد، ميزان جرم و جنايت پايينتر است، زيراوظايف و التزامات اجتماعي روشنتر، حمايت مردم از يكديگر بيشتر و ازخودبيگانگي كمتر است.
در قسمت تدوين برنامة قرارگاه رفتاري علاوه بر آگاهيهاي خودي ازشناخت مداخلهگرا و غير مداخله گرا در قسمت شناخت استفاده ميشود و برنامههادر سه زمينه فضاي خصوصي شامل فضاي داخلي واحد مسكوني و فضاي بازخصوصي، فضاي همسايگي شامل فضاي نيمه خصوصي و يا نيمه عمومي وفضاهاي عمومي تدوين ميگردد.
3-2- انساني ساختن فضاها
انساني ساختن فضاها يعني رعايت كردن اصول انسان سنجي و مهندسيعوامل انساني به همراه تامين مسائلي نظير خلوت، نقشه شناختي و… درمحيط ساخته شده، براي نيل به اين مقصود كه محيط ساخته شدهسطوح قابل قبولي از آسايش جسماني و رواني را فراهم بياورد.
1-3-2- روشنايي
يكي از قابليتهاي محيط ساخته شده، تأمين روشنايي مجموعه است. در شببه اندازه كافي و در نقاط مناسب روشناييهاي مصنوعي داشته باشيم. و در طول روز از سطحفضاهاي داخلي يك واحد مسكوني تا عرصههاي عمومي احتياجي بهروشن كردن چراغ روشنايي در هيچ فضايي پيدا نكنيم.
2-3-2- فضاهاي بدون مانع
قابليتهاي محيط براي بخش بزرگي از جمعيت كه از نظر فيزيولوژيك تواناييكمتري دارند، محدوديت ايجاد ميكند. براي اين افراد قابليتهاي محيط به شكلهايمختلفي كاهش پيدا ميكند. اگر مسيرهاي حركت ناهموار باشد. براي عده زيادي يكمانع حركتي است. درهايي كه سنگين هستند و بزور بسته ميشوند نيز يك مانعحركتي ديگر محسوب ميشوند.
نشانهگذاري روشن محيط و طراحي كالبدي خوانا براي جهتدهي بهناشنوايان كمك ميكند، افراد نابينا مشكلات خاص خود را دارند. تصور محيطبراي آنها بسيار مهم است. به آنها آموخته ميشود براي فرم دادن به نقشه شناختيبه بافت صداهاي محيط توجه كنند. علاوه بر ناتوانان حركتي سالمندان نيز برايحركت در محيط احتياج به لحاظ كردن نكاتي در طراحي مسيرها دارند.
3-3-2- فضاهاي متناسب با ابعاد بدن انسان و نحوه انجام فعاليت او
يكي ازمسائلي كه در طراحي فضاهاي سكونتي در شهر مدنظر است تعييناندازه عرصههاي مختلف ميباشد. تعيين اندازه فضاهاي مختلف سكونتي از واحدمسكوني تا فضاي همسايگي و بالاتر به ابعاد بدن انسان و نحوه انجام فعاليتهاي روزمره او بستگي دارد. حدود فضاهاي همسايگي وزير محله و محلهو همچنين نحوه بدست آوردن آنها را در برنامهها خواهيم خواند و براي بدستآوردن حدود متراژ واحدهاي مجموعه در اين پروژه بدين ترتيب عملميكنيم:
1- در مرحلة شناخت با توجه به نحوه زندگي استفاده كنندگان حدود حداقلتا حداكثر متراژ واحدهاي 1 تا 6 خوابه مناسب براي جمعيت استفاده كننده راارزيابي ميكنيم.
2- در مرحله شناخت توانايي مالي يك استفاده كننده با بعد خانوار 4 نفر را بهطور تقريبي سنجيده ميشود و حداقل قيمت فروش مسكن كه پروژه براي كارفرماسودآوري داشته باشد نيز بدست ميآيد.
3- از تقسيم دارايي استفاده كنندگان بر حداقل قيمت فروش كارفرما،عدديبدست ميآيد كه، مساحت تقريبي قابل خريد يك واحد 3 خوابه براي يكخانواده با بعد خانوار 4 نفر است. چنانچه اين رقم در محدودة بدست آمده درقسمت 1 براي يك واحد 3 خوابه بود به مرحله بعد ميرويم.
4- در مرحلة شناخت در اين قسمت با تقسيم مساحت بدست آمده در مرحله 3 بر عدد 4 (تعدادنفرات خانواده) سرانه مسكوني مفيد بدست ميآيد (به نكته 1 توجه شود) كه براساس آن ميتوان با توجهبه حدود بدست آمده در مرحله 1، مساحت حدودي تمام واحدهاي 1 تا 6 خوابه را، براي اين پروژه در قسمت تدوين برنامهها تخمين زد.
-نكته 1: سرانه مسكوني مفيد بدست آمده در مرحلة 4 بايد با عددي كه ازتقسيم زيربناي مفيدي كه طبق آيين نامه اجازه ساخت آن را داريم به تعداد نفراتيكه در مجموعه ساكن خواهند شد، بدست ميآيد؛ حدوداً يكي باشد. (اين تسمت بايددر مرحلة شناخت و در قسمت به سمت آوردن سرانه مفيد مسكوني انجام شود تا سرانه مفيد مسكوني كه قرار است در تدوين برنامهاستفاده شود، مطمئن باشد.)
– نكته 2: درتعيين حداقل متراژ واحدهاي مسكوني بايد حداقلي را درنظرگرفت كه در آن استفاده كننده از فضاهاي حداقل لازم براي انجام فعاليتهاي زندگيبرخوردار باشد. يعني به صرف تواناييهاي مالي كم استفاده كنندگان، نبايد باعث شودتا مثلاً چنانكه در پروژههاي مشاهده شده درنظر گرفته شده است، براي يكخانوادة 5 نفره، متراژ 80 متر مربع تعيين گردد. يعني صرف لحاظ كردن مسألهمسكن ارزان قيمت نبايد بسياري از فعاليتهاي خاص زندگي ايراني را متوقف كرد.در اين گونه موارد بايد حداقل فضا تأمين شود. و استفاده كنندگان بتوانند ازوامهاي طويلالمدت و با بهره كم استفاده كنند تا بتوانند مسكن حداقل درنظر گرفتهشده را تهيه نمايند. تأمين صرف فضاي خواب بجاي مسكن هرچند ممكن است دربسياري از فرهنگها جوابگو باشد، اما براي مردم ما نميتواند الگوي مناسبي باشد وبرنامهريزي و طراحي در اين راستا، مطمئناً به نتايج موردنظر ختم نميشود. يعنياستفاده كنندة موردنظر از آن فضا استفاده نميكند و يا اگر موفق به استفاده شود،مشكلات متعدد اجتماعي پديد ميآيد.
پس بهتر است، بجاي آنكه خانوادهاي را در واحدي كوچكتر از حداقل لازم آناسكان داد، در پي راههايي براي كمك رساني و توانمندكردن آن بود تا بتوان همانحداقل لازم را در اختيار او نهاد.
عكس
4-3-2- طراحي اقليمي
– چگونگي مسير كولاسيون هوا در يك خانه اعياني در يزد (در تهويه طبيعيبوسيله بادگير)
طراحي اقليمي را ميتوان اينطور بيان كرد: بهرهبرداري بهتر از محيط درتأمين شرايط مناسب زيستي از لحاظ دما، رطوبت و استفاده بهينه از تابش آفتاب
طراحي اقليمي با توجه به موارد بالا در موارد زير موضعگيري مينمايد:
ميزان بهم فشردگي مجموعه – شكل سقف و ايجاد سايه روي پشت بام وكوچه – استفاده از گياهان – جهتگيري معابر – جهتگيري ساختمانها – فاصله ساختمانها – درصد سطح پنجره به نماي ساختمان – نياز يا عدم نياز به كوران درفضاي داخلي – ظرفيت حرارتي و رنگ مصالح – ايجاد سايهبان براي بهرهگيري بهموقع و بهتر از نور خورشيد – استفاده از فضاي واسطه
به مسائل زير توجه مينماييم و در تدوين برنامهها آن را مدنظر قرار ميدهيم.
5-3-2- راحتي نگهداري از مجموعه:
1- چه انرژي و با چه هزينهاي تأمين و استفاده ميشود.
2- ميزان اتلاف انرژي
3- جنسيتهايي كه در ساختمان بكار ميرود. (دوام)
4- راحتي يا سختي نظافت و تميز كردن
5- تعداد واحدهايي كه در هر همسايگي زندگي ميكنند.
6- تعداد واحدهايي كه از تأسيسات مشترك استفاده ميكنند.
6-3-2- جلوگيري از آلودگي محيط زيست و رعايت اصول بهداشتي
در اين قسمت به مسائل زير توجه مينماييم و در تدوين برنامهها آن را مدنظر قرار ميدهيم:
1- سيستم دفع فاضلاب
2- سيستم جمعآوري و دفع زباله
3- استفاده از انرژي پاك
4- راحتي نظافت و تميز كردن بنا
5- مكان دستشويي و توالت در نظام فضايي واحد مسكوني
6- حريم بين در ورودي واحد مسكوني و بقيه فضاها
7-3-2- باقي ماندن اهالي در مجموعه در شرايط مختلف اقتصادي و جمعيتي اگراهالي بتوانند در شرايط مختلف توانايي مالي و جمعيتي در واحد همسايگي يا مجموعه مسكوني باقي بمانند، به انس گرفتن آنها بهمجموعه مسكوني كمك شاياني مينمايد.
8-3-2- استفاده بهينه از فضا:
استفاده بهينه از فضا در دو سطح واحد مسكوني و مجموعه مسكوني قابلبررسي است.
1-8-3-2- استفادة بهينه از فضاي واحد مسكوني
1- استفاده چندگانه از فضا
2- به حداقل رساندن فضاهاي ارتباطي و زونبندي در طراحي
3- مقصدي طراحي كردن فضاها
4- استفاده از ظرفيت وسايل (استفاده از زير وسايل و كنج كابينت) واستفاده از مبلمان جمع شونده
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.