پایان نامه طراحی و اجرای حاکمیت شرکتی مناسب در شرکتها و بنگاههای اقتصادی
فهرست محتوا
چکیده
در نظام راهبری شرکت، ساختار هیات مدیره مهمترین عامل در کنترل و نظارت بر مدیریت شرکت و محافظت از منابع سهامداران قلمداد میشود. با توجه به جایگاه و نقش مؤسسات حسابرسی در تصمیمات استفاده کنندگان، کیفیت حسابرسی که به عنوان عامل کلیدی در تهیه گزارشهای حسابرسی قلمداد میشوند، در سر لوحه توجه آنان قرار گرفته است. عملکرد، نتیجه بسیاری از عوامل به هم پیوسته است که در آنها ساختار هیات مدیره و کیفیت حسابرسی تنها یک عنصر ممکن در مجموعه کلی محرکهای نقدینگی و ارزش شرکت است. بنابراین ساختار هیات مدیره و کیفیت حسابرسی، نشانه مهمی از سلامت و نقدینگی و ارزش افزوده بازار شرکت میباشد. این پژوهش به بررسی تأثیر ساختار هیات مدیره و کیفیت حسابرسی بر سیاستهای نقدینگی و ارزش افزوده بازار شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران میپردازد. پژوهش حاضر از لحاظ هدف کاربردی بوده و از بعد روش شناسی از نوع تحقیقات علی است. جامعه آماری پژوهش، شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران میباشد و با استفاده از روش نمونه گیری حذف سیستماتیک، 97 شرکت به عنوان نمونه پژوهش انتخاب، و دوره زمانی آن بین سالهای 1386 تا 1391 است. روش مورد استفاده جهت جمعآوری اطلاعات، کتابخانهای و برای آزمون فرضیههای پژوهش از رگرسیون چندمتغیره استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان میدهد که اندازه هیات مدیره بر ارزش افزوده بازار تأثیر مثبت و معنادار دارد و اندازه هیات مدیره و استقلال هیات مدیره بر نقدینگی و ارزش افزوده بازار تأثیر ندارد. همچنین نتایج پژوهش نشان میدهد که تخصص حسابرس در صنعت و دوره تصدی حسابرس بر نقدینگی و ارزش افزوده بازار تأثیر ندارد.
واژگان کلیدی: ساختار هیات مدیره، کیفیت حسابرسی، سیاستهای نقدینگی، ارزش افزوده بازار.
فصل اول
کلیات
1 – 1- مقدمه
اساساً محیطی که شرکتها در آن فعالیت میکنند به علت تغییرات تجاری همواره با بی ثباتی همراه است و به همین سبب مدیران از دورنمای تجاری شرکت ارزیابی درستی ندارند و از این رو نیز خطاهای عادی در افشای اجباری و اختیاری آنها اجتناب ناپذیر است. تشکیل شرکت با مسئولیت محدود و گشودن مالکیت شرکت برای عموم، بر روش اداره شرکتها، تأثیر قابل ملاحظهای گذاشت. سیستم بازار به گونهای سازماندهی گردید که مالکان شرکتها، اداره شرکت را به مدیران شرکت تفویض کنند. جدایی مالکیت از مدیریت منجر به عمومیت مساله نمایندگی گردید. در این مساله تضاد بین به حداکثر رساندن منافع کارگماران و کارگزاران، مفروض است. حل مشکل نمایندگی تا حدودی اطمینان خاطر سهامداران را فراهم میکند که مدیران در تلاشند تا ثروت آنان را به حداکثر برسانند. برای حصول اطمینان از ایفای مسئولیت پاسخگویی بنگاههای اقتصادی در مقابل عموم و افراد ذینفع، باید نظارت و مراقبت کافی به عمل آید. اعمال نظارت و مراقبت در این زمینه مستلزم وجود ساز و کارهای مناسبی است. از جمله این ساز و کارها، طراحی و اجرای حاکمیت شرکتی مناسب در شرکتها و بنگاههای اقتصادی است. اساسیترین و مهمترین مکانیزم حاکمیت شرکتی، هیات مدیره است، که در ادبیات حاکمیت شرکتی و در کشورهای توسعه یافته و نوظهور بسیار به آن پرداخته شده و مورد توجه بوده است.
گسترش روزافزون واحدهای اقتصادی و پیچیدگی آن، افزایش جدی سهم سهامداران کوچک در شرکتها و به دنبال آن تضاد منافع، نیازهای نظارتی را بیش از پیش ضروری مینماید. در این محیط استفاده کنندگان برای تصمیم گیری به اطلاعات مختلفی از جمله اطلاعات مالی درباره بنگاههای اقتصادی نیاز دارند. در این رابطه صورتهای مالی به عنوان مهمترین مجموعه اطلاعات مالی شرکتها و بیانگر نتایج فعالیت آنها محسوب میشود. عدم دسترسی مستقیم به اطلاعات، فرآیند تهیه آن و آثار زیان بار استفاده از اطلاعات گمراه کننده و مهمتر از آن تضاد منافع موجب افزایش تقاضا برای خدمات حسابرسی مستقل شده است. قصور حسابرسی و در نتیجه ایجاد تردید در کیفیت کار حسابرسان به صورت جدی بر قیمت سهام در بازار سرمایه تأثیر گذاشته و علاوه برآن اثر آن بر فرآیند تصمیم گیری منطقی استفاده کنندگان، تقاضای عمومی دال بر توجه بیشتر به قابلیت اعتماد گزارشهای حسابرسی و نظارت گسترده بر فعالیت حسابرسان را به دنبال داشته است. ارزش نهایی فعالیت حسابرسی در کمک به استفاده کننده برای تشخیص کیفیت اطلاعات دریافت شده میباشد. بنابراین، استفاده کنندگان اطلاعات میبایست صلاحیت حسابرس را پذیرفته تا به اظهارنظر او اعتماد کنند و در شرایطی که اطمینان استفاده کنندگان جلب نشود هدفهای حسابرسی به صورت کامل تحقق نمییابد. از طرف دیگر، بحرانهای گزارشگری مالی سالهای اخیر که موجب فروپاشی شرکتهای بزرگی گردید، توجه محققان و مجامع حرفهای را به افزایش قابلیت اعتماد گزارشهای حسابرسی و کاهش قصور، معطوف ساخت.
میزان نقدینگی در مقابل مقدار معینی از کالاها و خدمات میباشد و نقدینگی باید با گردشی که دست افراد جامعه دارد تکافوی جریان کالاها و خدمات را بنماید. بدین ترتیب قیمت کالاها با میزان نقدینگی و سرعت گردش آن بستگی پیدا میکند. رشد بی رویه نقدینگی، باعث رشد سریع تقاضا برای کالاها و خدمات شده و چون در کوتاه مدت عرضه کالا و خدمات محدود است این امر منجر به ایجاد تورم در اقتصاد میشود. کنترل حجم نقدینگی هدف نهایی کشورها برای رسیدن به اهداف کلان اقتصادی مثل ایجاد رشد در تولیدات، کنترل تورم، ایجاد موازنه در پرداختهای خارجی و ایجاد اشتغال است.
ارزش افزوده بازار حاصل ارزش فعلی خالص طرحهای گذشته و فرصتهای سودآور آتی شرکت میباشد و نشان میدهد که چگونه شرکت به طور موفقیت آمیز سرمایهاش را به کار گرفته و فرصتهای سودآور آینده را پیش بینی و برای دستیابی به آنها برنامه ریزی کرده است. از نظر تئوری، ارزش افزوده بازار یک شرکت برابر است با ارزش فعلی کلیه ارزشهای افزوده اقتصادی شرکت با سود باقیماندهای که انتظار میرود در آینده ایجاد شود.
هدف اصلی در این پژوهش، بررسی تأثیر ساختار هیات مدیره و کیفیت حسابرسی بر سیاستهای نقدینگی و ارزش افزوده بازار شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران میباشد.
2 – 1- بیان مساله پژوهش
پس از آغاز انقلاب صنعتی در قرن نوزدهم و با توسعه شرکتهای سهامی، انبوه سرمایه گذارانی به وجود آمدند، که در اداره واحدهای اقتصادی مورد مشارکت خود نقش مستقیمی نداشتند و تنها از طریق انتخاب هیات مدیره و نظارت بر آنها، بر اداره واحد اقتصادی خود، همت میگمارند. حاصل این فرآیند تفکیک مالکیت از مدیریت شرکتها بود (احمدپور و همکاران، 1391).
جدایی مالکیت از مدیریت منجر به پیدایش تئوری نمایندگی شد. این تئوری مربوط به مواردی است، که یک نفر مسئولیت تصمیم گیری در خصوص توزیع منابع مالی و یا اقتصادی یا انجام خدمتی را، طی قرارداد مشخصی، به شخص دیگر واگذار مینماید (حساس یگانه و همکاران، 1391).
با جدا شدن مالکیت و مدیریت در شرکتهای سهامی، این امکان بالقوه وجود دارد، که مدیران تصمیماتی را اتخاذ نمایند، که در جهت منافع آنان و در جهت عکس منافع سهامداران باشد. این امکان وجود دارد، که بین مدیران و مالکان عدم تقارن اطلاعاتی وجود داشته باشد و سهامداران نتوانند اعمال و فعالیتهای مدیران را به طور مستمر مشاهده نمایند (زینال عابدین و همکاران[1]، 2009).
اساسیترین رکن نظام راهبری شرکتی اطمینان یافتن از اعمال حاکمیت صحیح سهامداران بر اداره شرکت است. هیات مدیره یا هیات راهبران یک شورا متشکل از اعضای انتخابشده یا انتصابشده است که سیاستگذاری و تصمیمگیری کلان سازمان را بر عهده دارند. یکی از وظایف اصلی هیات مدیره انتصاب مدیر عامل و نظارت بر عملکرد وی است (لی[2]، 2009).
امروزه نظام حاکمیت شرکتی یکی از مهمترین اجزاء کسب و کار و پیش زمینه توسعه فعالیت در بنگاههای مختلف میباشد که در سطح خرد موجب دستیابی به اهداف شرکت و در بعد کلان منجر به تخصیص بهینه منابع میشود. یکی از مهمترین اجزاء تاثیرگذار در نظام حاکمیت شرکتی خوب طراحی ساختار مناسب هیات مدیره با در نظر داشتن ترکیب بهینه میباشد که از مهمترین الزامات تحقق اهداف تصریح شده در چشم انداز شرکت تلقی میشود. بررسی شرکتهای مختلف ایرانی بیانگر وجود چالشها و ضعفهای بسیاری در هیات مدیره میباشد که ناظر بر ابعاد مختلف آن بوده و ماهیت و فلسفه هیات مدیره به عنوان رکن اصلی تصمیم گیری در شرکت را خدشه دار نموده است (ویسنت و نیکول[3]، 2010).
بدیهی است با توجه به جایگاه و نقش مؤسسات حسابرسی در تصمیمات استفاده کنندگان، کیفیت کار مؤسسات حسابرسی که به عنوان عامل کلیدی در تهیه گزارشهای حسابرسی قلمداد میشوند، در سرلوحه توجه آنان قرار گرفته است (چن و ژائو[4]، 2005).
کیفیت حسابرسی مولد دو محصول مؤثر بر کیفیت صورتهای مالی (اعتبار و کیفیت اطلاعات) میباشد. اعتبار اطلاعات به توانایی حسابرس برای تحت تأثیر قراردادن موقعیت استفاده کنندگان از اطلاعات صورتهای مالی مربوط میشود. کیفیت اطلاعات در گرو این است که اطلاعات صورتهای مالی تا چه حد شرایط اقتصادی واقعی شرکت را منعکس میکنند. نقش حسابرسی در اعتبار بخشی نسبت به اطلاعات سود شرکتها در پی تجدید ارائه اخیر سود شرکتها و ورشکستگی شرکتهای بزرگ، از اهمیت درخور توجهی برخوردار شده است. تفاوتهای ناشی از کیفیت حسابرسی به صورت تفاوت در اعتبار ارائه شده توسط حسابرسان و کیفیت سود صاحبکار آنها خود را نشان میدهد (علوی طبری و همکاران، 1388).
از آنجایی که کیفیت حسابرسی دارای ابعاد متفاوتی است و به طور ذاتی غیرقابل مشاهده است، مشخصة حسابرسی خاصی وجود ندارد که به عنوان شاخصی برای آن در نظر گرفته شود. اغلب مطالعات گذشته از حسن شهرت حسابرس به عنوان شاخصی برای کیفیت حسابرسی استفاده نموده است، علاوه بر این، محققان دیگری علاوه بر حسن شهرت، فرض خود را این گونه بنا نهادهاند که تخصص صنعت حسابرس به طور مستقیم به اعتبار، ارائه شده توسط حسابرس کمک میکند (بیسلی و همکاران[5]، 2001).
یافتهها نشان میدهد، اعتباردهندگان به شهرت و اعتبار حسابرس به عنوان معیاری از کیفیت حسابرسی و بنابراین به کیفیت صورتهای مالی منتشر شده به وسیله شرکتهایی که به تازگی سهامی شدهاند، حساس هستند. از طرفی از دیدگاه استفاده کنندگان خارجی کیفیت حسابرسی میتواند از طریق تعیین حسابرسان مستقل و شایسته حاصل شود. به طور معمول پذیرفته شده که مؤسسات حسابرسی مشهور در اغلب موارد خدمات متنوع و با کیفیتی ارائه میکنند و این میتواند فرآیند حسابرسی با کیفیت را به دنبال داشته باشد که در نهایت به ارائه اطلاعات و گزارشگری مالی با کیفیت منجر شود. گزارشگری مالی با کیفیت موجب اطمینان خاطر اعتباردهندگان در تصمیم گیری و کاهش ریسک اطلاعاتی آنها میشود (دی آنجلو[6]، 1981).
کیفیت حسابرسی مهمترین موضوع برای تدوینکنندگان استانداردهای حسابرسی محسوب میشود. تدوینکنندگان استانداردهای حسابرسی بیدرنگ به منظور تقویت کیفیت حسابرسی به تدوین استانداردهای حسابرسی و استانداردهای کنترل کیفیت میپردازند. این استانداردها پایه و اساسی به منظور حمایت از حسابرسی با کیفیت بالا ایجاد میکنند. به هر حال این نکته حائز اهمیت است که عوامل مؤثر دیگر، همچون بینش استفاده کنندگان، مهارت و صلاحیت حسابرسان، فعالیتهای دیگران در زنجیره گزارشگری مالی، قوانین و مقررات و محیط کسب و کار نیز نقش به سزایی بر کیفیت حسابرسی دارند. کیفیت حسابرسی طی فرآیند شناسایی و اجرای فعالیتهای مورد نیاز جهت دسترسی به اهداف کیفیت فراهم میآید که بهبود آن مستلزم رویکردی منظم است (بالسام و همکاران[7]، 2003).
قدرت نقدینگی یک شرکت، توانایی انجام تعهدات کوتاه مدت شرکت است. حاصل فعالیتهای عملیاتی که در دوره عملیات انجام میشود، در قالب ارقام حسابداری، همچون مانده وجه نقد، مانده مطالبات، مانده موجودی کالا و مانده حسابهای پرداختنی نشان داده میشود. تعهدات کوتاه مدتی که طی دوره جاری ایجاد میشود، باید از محل داراییهای جاری که طی این دوره ایجاد میشوند، پرداخت شود. توانایی شرکت در پرداخت به موقع بدهیها نشان دهنده قدرت نقدینگی شرکت است. بنابراین میتوان گفت قدرت نقدینگی مناسب برای شرکتها یکی از عوامل مهم و اساسی در موفقیت برنامههای استراتژیک شرکت است (پداچی[8]، 2006).
عملکرد مطلوب، باعث افزایش ارزش شرکت و در نهایت افزایش ثروت سهامداران خواهد شد. چالش اساسی مدیریت بنگاههای تجاری ارزش آفرینی برای بنگاهها به خصوص ثروت آفرینی برای سهامداران میباشد. ارزش افزوده بازار نشان دهنده ارزیابی سرمایه گذار از شرکت است و حداکثر نمودن آن هدف هر شرکتی است که به دنبال حداکثر کردن ثروت سهامداران است، زیرا با رشد قیمت سهم و افزایش ارزش بازار آن به طور عملی و واقعی به ثروت سهامداران شرکت افزوده میشود. بنابراین تغییرات ارزش افزوده بازار هر شرکت بیانگر تغییر ثروت سهامداران آن شرکت میباشد (رهنمای رودپشتی، 1386).
لازم به ذکر است که در این پژوهش متغیرهای ساختار هیات مدیره و کیفیت حسابرسی به عنوان متغیرهای مستقل، و سیاستهای نقدینگی و ارزش افزوده بازار به عنوان متغیرهای وابسته، و ساختار سرمایه، ریسک سیستماتیک و پتانسیل رشد به عنوان متغیرهای کنترل در نظر گرفته میشود.
با توجه به مطالب فوق، سوالی که میتوان در میان گذاشت این است که تأثیر ساختار هیات مدیره و کیفیت حسابرسی بر سیاستهای نقدینگی و ارزش افزوده بازار در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران چگونه است؟
پاسخگویی به این مساله، کمک شایانی به سرمایه گذاران، سهامداران و مدیران شرکتهای بورسی در زمینه تحلیل بازار و بهینه سازی پرتفوی سرمایه گذاری مینماید.
3 –1- ضرورت انجام پژوهش
در سالهای اخیر سهامداران با دادن استقلال بیشتر به هیات مدیره، به دنبال تقویت نقش آن به عنوان نماینده سهامداران شرکت بودهاند. این امر در عمل موجب نزدیکی هیات مدیره به مدیریت و شراکت با آن شده است. با این کار مسئولیت هیات مدیره بیشتر شده، اعضای آن در تمام امور استراتژیک سازمان دخالت مثبت دارند. در سالهای اخیر روی توجه هیات مدیره به خواستههای مردم و کسب وفاداری آنان نیز تأکید فراوان شده است.
هیات مدیره از قدرت حاکمیت خود به شکل مؤثرتری استفاده میکند و روی عملکرد سازمان نظارت گستردهتری دارد. به شکل قابل ملاحظهای یک شراکت استراتژیک را با مدیریت شکل داده و با هم روی هدفها و استراتژی سازمانی همکاری کرده، با ابعاد عملی مدیریت و کسب و کار بیشتر نزدیک و آشنا شدهاند.
تجزیه و تحلیل روابط بین مدیران شرکتها به عنوان تهیه کنندگان صورتهای مالی و استفاده کنندگان از این صورتهای مالی و نهایتاً حسابرسان صورتهای مالی نشان دهنده وجود روابط انسانی بین سه ضلع مثلث میباشد. این مثلث انسانی نمایندگی به طور رسمی به عنوان ساختار اساسی نقش حسابرس شناخته شده است. دلیل این فرآیند ارزیابی انسانی که دائماً رخ میدهد وجود یک تضاد منافع زیربنایی بین مشارکت کنندگان در هر یک از سه طرف درگیر است. کمیته مفاهیم حسابرسی استدلال میکند که وقتی دریافت کننده اطلاعات مالی تضاد بین خود و تهیه کنندگان اطلاعات را در مییابد، نگران دریافت اطلاعات زیان آور و مغرضانه میشوند. در چنین شرایطی از حسابرس یا هر کارشناس دیگری انتظار میرود که وجود یا عدم وجود چنین اطلاعات مغرضانهای را گواهی نماید. بنابراین با کمی تأمل در مطالب فوق میتوان به اهمیت حسابرسی پی برد. اما موضوع دیگری که اهمیت بالایی دارد، چگونگی انجام حسابرسی میباشد. اگر چه کیفیت درک شده حسابرسی میتواند با کیفیت واقعی حسابرسی مرتبط باشد، اما لزوماً یکسان نیست.
با توسعه بازارهای سرمایه نقش معیارهای ارزیابی عملکرد در انعکاس عملکرد شرکتها از طریق محتوای اطلاعاتی موجودشان نیز پر رنگتر شده است، در این میان رقابت بین دو دسته از معیارهای ارزیابی عملکرد سنتی و مبتنی بر ارزش در جهت توجیه عملکرد شرکتها مورد توجه محققان قرارگرفته است. ارزش افزوده اقتصادی و ارزش افزوده بازار از جدیدترین معیارهای عملکردی هستند که مورد توجه مدیران شرکتها، شرکتهای مشاوره مالی و محققین قرار گرفته است.
با توجه به مطالب ذکر شده، میتوان بیان کرد که ساختار هیات مدیره و کیفیت حسابرسی یکی از موضوعاتی است که همواره مورد توجه سهامداران و سرمایه گذاران قرار گرفته است. بنابراین ضرورت دارد پژوهشی پیرامون ساختار هیات مدیره و کیفیت حسابرسی بر سیاستهای نقدینگی و ارزش افزوده بازار انجام شود.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.