پایان نامه بررسي و شناخت چگونگي برگزاري جشن هاي آتش در ايران باستان
مقدمه:
آتش و جشن هاي مربوط به آن داراي چه جايگاهي در ايران باستان بوده است؟ در نگاهي اجمالي و مختصر آتش از كلمه آتر گرفته شده كه در گذشته آتربان يا آذربان به كسي گفته مي شده كه پاسبان آتش يا آتر بوده است و در بياني ساده تر آتش از برخورد و سايش دو شيء و ايجاد جرقه بوجود مي آيد.
واژه جشن از كلمه اوستايي سينه Yasna آمده و اين كلمه از ريشه Yaz اوستايي مشتق شده كه معني ستايش كردن مي دهد. از اين رو واژه جشن به معني ستايش و پرستش مي باشد. كلمه ديگري كه از همين ريشه آمده و در بين زرتشتيان متداول مي باشد واژه جشن Jashen است كه معني بخصوصي به خودگرفته زرتشتيان واژه جشن را بطور كلي به مراسم عيد و ايام خوشي و سرور اطلاق مي كنند در حاليكه مراسم مذهبي و سرودن اوستا در آن ايام را جشن مي خوانند.
به نظر مي رسد كه يك سري علل و عواملي از قبيل فرهنگ، دين، تقدس آتش، قوميت، آداب و رسوم، جامعه آن زمان، نوع حكومت، نحوه برخوردها، و … در بوجود آمدن اين امر دخيل مي باشند.
اميد است با انجام اين تحقيق و بررسي علل و عوامل ياد شده گامي در جهت شناخت اين سنت ديرينه برداشته شود.
|
دياگرام – نمودار متغيرهاي مستقل و وابسته
تعاريف نظري:
فرهنگ: بعد معنوي جامعه مي باشد در مقابل تمدن كه بعد مادي است و مجموعه عواملي از قبيل: دين، اعتقادات، آداب و رسوم و … در بوجود آوردن آن دخيل اند.
نحوه برخوردها:
نحوه: به معناي نوع – جور – گونه مي باشد.
برخورد: تماس – رويارويي – تعامل و درگيري متقابل و دو طرفه است.
نحوه برخوردها: گونه و نوع رويارويي و تعامل متقابل و دوطرفه مي باشد.
دين: به معناي آيين و مذهب و اعتقادات افراد يك جامعه يا يك قوم است.
نوع حكومت:
نوع: به معناي نحوه – جور و گونه مي باشد.
حكومت: از كلمهي حاكم به معناي اداره كننده گرفته شده است.
نوع حكومت: نحوهي ادارهي جامعه از سوي حكام وقت است.
تقدس آتش:
تقدس: به معناي مقدس، قابل احترام و امري ماوراي طبيعي و داراي قداست است.
آتش: از ريشهي آتريا آذر به معناي نور، روشني و شعله مي باشد.
تقدس آتش: يعني قابل احترام و قداست بودن نور و روشنايي
آداب و رسوم: به معناي آيين و رسم ها و سنت ها و مسلك هاي يك قوم يا جامعه است.
قوميت: از كلمهي قوم گرفته شده و به معناي وابستگي به يك قبيله يا قوم خاص مي باشد.
جامعه آن زمان:
جامعه: به مجموعه اي از افرادي كه در يك مكان و زمان به سر برده و داراي اشتراكي در امور اجتماعي – سياسي – عقيدتي و … مي باشند اطلاق مي گردد.
جامعه آن زمان: به معناي جامعهي وقت و در اين تحقيق جامعه ايران باستان است.
ضرورت و اهميت پژوهش:
با توجه به مسائل مشاهده شده و با شناخت عواملي كه روي برگزاري جشن هاي آتش در ايران باستان مؤثر است از جمله: جامعه، آداب و رسوم، نوع حكومت، فرهنگ، قوميت، نحوه برخوردها، دين و بسياري از علل و عوامل ديگر مي توان با انجام برنامه ريزي هاي صحيح در جهت شناساندن تاريخ كهن ايران كه جشن هاي آتش يكي از جنبه هاي آن ميباشد گامي اساسي در احياي تمدن كهن كشور و بالا بردن سطح معلومات تاريخ براي عبرت گيري و جلوگيري از فراموشي تاريخ تمدني عظيم كه زندگي كنوني ما را تا به امروز بدين مرحله رسانده و مقابله با تهاجم فرهنگ بيگانه كه تفكر ايراني به مرحلهي نابودي خواهند كشاند و فهماندن اين مطلب به عوام و خواص كه جامعه امروز ما به تاريخ و تمدني شگفت و عظيم بنا بوده و اكنون كه بدين مرحله رسيده مديون چنين تمدني گران مايه است. در كل با انجام اين تحقيق مي توان پلههاي ترقي را در راستاي شكوفايي انديشه هاي كهن و پرورش و بيداري انديشه هاي امروزه برداشته و مسائل مربوطه را شناسايي و حل نموده.
اهداف تحقيق:
اهداف كلي:
بررسي و شناخت چگونگي برگزاري جشن هاي آتش در ايران باستان
اهداف جزئي:
بررسي و شناخت رابطه عوامل اجتماعي مانند: جامعه، نوع حكومت با برگزاري جشن هاي آتش در ايران بررسي و شناخت رابطه عوامل اعتقادي مانند: دين، تقدس آتش، آداب و رسوم با برگزاري جشن هاي آتش در ايران باستان.
بررسي و شناخت رابطهي عوامل فردمدار مانند: فرهنگ، قوميت، نحوه برخوردها با برگزاري جشن هاي آتش در ايران باستان.
مقدمه
ايرانيان باستان بگوهي نويسندگان، دانشمندان خويش و بيگانه مردمي بودند آزاده، نيرومند، راستگو و نيكوكار. در بين آنها تنبلي و بيكاري، رياضت و گوشه نشيني، درويشي و دريوزگي و تجرد و رهبانيت مفهوم خارجي نداشت. دنياي آنها دنياي كار و كوشش، دنياي علم و هنر بود.
پدران با فرهنگ ما در ايران باستان برابر تعليمات عاليه اي كه از پيامبر بزرگ فرا گرفته بودند. دنيا را ميدان مبارزه سپنتامينو برانگره مينوه يعني دو قوه نيك و بدي مي دانستند و از آنجايي كه به پيروزي نهايي سپنتامينو برانگره مينو ايمان داشتند همواره مانند يك سرباز فداكار و جدي بنفع نيكوكاران با بدكاران و بدانديشان مي جنگيدند تا بديها و آلودگي ها و نادانيها و بي عدالتيها از جهان رخت بربندد و در اثر كار و كوشش و سعس و عمل و راستي و درستي آنها سرانجام انگيره مينو با تمام دستيارانش از پهنه گيتي رانده شده و دنيا يك پارچه صلح و آرامش و صفا شده. لايق زيستن و نشو و نماي راستان و نياكان گردد. ايرانيان باستان براي اينكه در اين كار مذهبي يعني كمك به پيشرفت و غلبه نهايي سپتامينو و نيكوكاران و برانگره مينو و بدكاران كامياب شوند به دو چيز احتياج مبرم داشتند كه يكي بدني سالم و نيرومند و ديگري روحي قوي و با ايمان بود. بدن سالم را در اثر تمرين بكار و ورزشهاي مدام بدست مي آوردند. ولي براي دست يافتن به قسمت دوم يعني روحيه قوي وسايل چندي داشتند كه يكي از آنها ترتيب دادن جشنهاي متعدد در ايران قديم بود. در اين جشنها همه افراد كشور از كوچك و بزرگ و زن و مرد و غني و فقير شركت مي كردند و بوسيله تفريحات سالم و عيش و سرور، دست افشاني و پايكوبي روح خودشان را قوي و خستگي هاي فكري و روحي را زدوده و براي كار سنگين روزهاي بعد از جشن آماده مي شدند.
اين موضوع يعني كار توأم با تفريح و سرور مورد توجه و تأييد دانشمندان امروز دنيا قرار گرفته و دولتهاي بزرگ اروپا و آمريكا روي همين اصل تعطيلي آخر هفته را براي كارمندان و كارگران دو روز قرار دادهاند تا در اين دو روز آنها فرصت كافي براي تمدد اعصاب و رفع خستگي داشته، بتوانند خودشان را براي كارهاي سخت هفته آينده آماده نمايند.
شادي و تفريح و جشن بعلل خاص در يك يا چند روي معين ارسال، جزو آداب و رسوم كهن ملل مختلف خصوصاً ايرانيان بوده است كه مي توان عواملي را انگيزه برقراري آنها دانست اين عوامل كه برخي از آنها عبارتند از: اتفاقات جالب و بعيد از قبيل ظهور پيغمبران يا تولد اشخاص بزرگ و محبوب كه ممكن است در طول حيات يك قوم متوالي تكرار شوند. بطوريكه اگر قرار باشد از بدو تشكيل يك جامعه كهن، تمام اين اتفاقات فراموش نشده و براي هر يك از آنها جشن و سروري باقي بماند ما ايرانيان علاوه بر اينكه تمام 365 روز سال را جشن مي گرفتيم شايد مثل جامعه ايراني در اواخر دوره ساساني در هر روز عيدي چند مي داشتيم ولي چون بعضي از اين اعياد در دوره اي محدود رواج داشته كه با گذشت زمان يا انقلابات ديگر اگر بوسيله عاملي مثل دين زنده نگاهداشته نشوند از بين مي روند عموم جشن هاي ايران باستان باقيمانده آنهايي است كه بوسيله زرتشت جنبه ديني به آنها داده شده است و اين جشن ها بعد از متروك شدن به ديني مبدل به اعياد ملي براي ايرانيان گرديده است.
جشن كلمه تطور يافته يِسناي Yasnaa اوستايي كه در حالت ميانه بصورت يزشن Yazashan بوده و اكنون مبدل به جشن شده و معني آن اعمالي بوده است كه امروز آنها را نيايش و عبادت مي خوانيم بعضي از اين عبادات در زمان حيات بهديني توأم با حركات و تداركات فرح بخش و سرور انگيزي بوده. اكنون در بعضي موارد آنها را بعنوان جشن هاي ملي مي شناسيم.
امروزه اغلب جشن ها و برنامه هاي نمايشي مانند سينماها، تئاترها با سرود ملي آغاز مي شود. در عهد باستان نيز رسم بر اين بود كه كليه جشنها را با پرستش اهورامزدا و آخرين شاهنشه زمان افتتاح مي نمودند.
جشن ماهيانه
پدران نامدار ما در روزگاران بسيار دور در علم ستاره شناسي پيشرفت بسزائي نموده و از گردش زمين بدور خورشيد اطلاعاتي كامل بدست آورده بودند. آنها از نخستين مردماني بودند كه مبناي تقويم خود را بر حركت انتقالي زمين بنا نهادند و چون دريافته بودند كه مدت يك دور گردش زمين به دور خورشيد 365 روز، 5 ساعت و 48 دقيقه و 49 ثانيه است. بنابراين گاهنماي خود را از هزاران سال پيش با احتساب اين مدت بطوري تنظيم نموده بودند كه سال آنها هميشه در روز اول بهار آغاز و كليه جشنها نيز هميشه در فصل خود واقع مي شدند.
سال آنها 12 ماه داشت و هر ماه 30 روز بعلاوه 5 روز بنام پنجه بزرگ بپايان ماه دوازدهم مي افزودند كه 365 روز درست شود. ولي براي بشمار آوردن ساعت اضافي كه در حدود 6 ساعت در سال مي شود بدو طريق عمل مي نمودند به اين معني كه زماني هر چهار سال يكروز بپايان سال مي افزودند و آن سال را 366 روز بشمار مي آوردند و گاهي هم مانند دوره ساسانيان همه سالها را 365 روز مي گرفتند ولي در پايان هر 120 سال يك كاه بسال اضافه مي نمودند به اين معني كه در 120 سال اول فروردين ماه را دو بار بشمار مي آوردند و در 120 سال دوم ارديبهشت ماه را.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.