پایان نامه حسابداري صنعتي و هزينهيابي استاندارد و تجزيه و تحليل انحرافات
وظايف حسابداري صنعتي
- تعيين بهاي تمام شده كالا يا خدمات توليد يا ارائه شده بمنظور قيمت گذاري
- تعيين بهاي تمام شده كالاي ساخته شده جهت ارائه در صورتهاي مالي (ترازنامه، سود و زيان)
- مشاركت در امر برنامه ريزي و بودجه بندي (اولين بودجه هر شركت، بودجه فروش است)
- مشاركت در امر كنترل:
حسابداري صنعتي هم در تهيه برنامه و بودجه به مديريت كمك ميكند و هم درگزارش عملكرد به مديريت.
كار مهم ديگراين است كه عملكرد را با بودجه
مقايسه ميكند، مغايرتها (انحرافات) را محاسبه
نموده و نتيجه را به مديريت ارجاع ميدهد لذا
حسابداري صنعتي فقط اظهار نظر نموده و تصميم گيري با مديريت است.
علت مغايرت يا برنامه بوده و يا عملكرد، كه حسابداري صنعتي اينها را مجدداً بررسي مي نمايد.
5- تهيه اطلاعات مربوط جهت تصميم گيري مديريت
منظور تهيه اطلاعاتي است كه بتوان بطور بالقوه، تصميم گيري را تحت تاثير قرار دهد.
تفاوتهاي حسابداري صنعتي با حسابداري مالي
- هدف از تهيه و ارائه صورتهاي مالي و گزارشات در حسابداري مالي و حسابداري صنعتي متفاوت است بطوريكه در حسابداري مالي هدف، ارائه اطلاعات به تصميم گيرند گان برون سازماني است ولي در حسابداري صنعتي هدف، ارائه اطلاعات به تصميم گيرندگان درون سازماني مي باشد.
- نوع گزارشي كه در حسابداري مالي ارائه ميشود محدود به صورتهاي مالي اساسي و يادداشت هاي پيوست ميباشد در حاليكه در حسابداري صنعتي اطلاعات و گزارشهايي كه تهيه مي گردد بستگي به نياز مديريت شركت تجاري دارد.
- در تهيه اطلاعات (صورتهاي مالي) حسابداري مالي استانداردهاي پذيرفته شده حسابداري (GAAP) بايد رعايت شود ولي در حسابداري صنعتي استاندارد خاصي رعايت نمي گردد.
- گزارشات حسابداري مالي براي سال مالي (در برخي از كشورها بطور 3 ماهه) تهيه ميشوند. در حاليكه در حسابداري مديريت گزارشات مورد نظر ممكن است براي يك ساعت، يكروز، يك هفته، يك ماه و … در سال باشد (يعني دوره اش كوتاهتر از حسابداري مالي است)
- اندازه گيري هاي حسابداري مالي طبق اصول حسابداري برحسب واحد پولي صورت ميگيرد در حالي كه واحدهاي اندازه گيري كه براي گزارشات حسابداري مديريت استفاده ميشود ممكن است غير از آن (واحد پول) باشد مثلا ممكن است ساعت، كيلو، بسته و … باشد.
- گزارشات حسابداري مالي معمولاً گذشته نما هستند ولي گزارشات حسابداري مديريت عمدتاً به آينده مي پردازند.
- گزارشات حسابداري مالي براساس بهاي تمام شده تاريخي تهيه ميشوند در حاليكه در حسابداري مديريت بيشتر تاكيد بر قيمت روز و يا قيمتهاي آتي ميباشد.
(مثلا بحث تمركز و عدم تمركز) چند موضوع + حسابداري صنعتي= حسابداري مديريت بطور كلي
اهداف سيستم حسابداري
سيستم حسابداري مهمترين سيستم اطلاعاتي كمي مديريت است كه سه هدف عمده را دنبال ميكند:
- گزارش داخلي به مديريت در موقع وقايع روزمره شركت
- گزراش داخلي به مديريت در مورد وضعيت بلندمدت شركت
- گزارشگري خارجي يا برون سازماني
از سه هدف فوق، دو هدف اول به وسيله حسابداري مديريت دنبال ميشود و هدف سوم بوسيله حسابداري مالي. اهدافي كه بوسيله حسابداري صنعتي دنبال ميشود، اهداف ذكر شده براي حسابداري مديريت و تا حدي هدف تعيين شده براي حسابداري مالي ميباشد.
آشنايي با برخي از واژه ها و اصطلاحات و طبقه بندي ها در حسابداري صنعتي
بهاي تمام شده (cost): عبارتست از منابع فداشده جهت كسب ساير منابع. منابع بدست آمده، داراي منافع آتي هستند كه اين منافع ممكن است از طريق فروش و يا استفاده در عمليات به صاحب آن انتقال يابد (اين در واقع تعريف دارايي است)، بهاي تمام شده براساس رابطه علت و معلولي است (در مورد موجوديهاي كالا) و يا براساس رابطه سيستماتيك و معقول (مانند استهلاك دارائيهاي ثابت) به سود و زيان مي روند و تا زمانيكه منافع آنها منتقضي نشده است، بعنوان دارايي طبقه بندي ميشوند.
هزينه (Expense): از دست دادن منابع در جهت كسب منفعت يا درآمد است كه منافع كسب شده منقضي شده اند (منافع حاصل از آنها رخ داده است) اين هزينه ها منافع آتي ندارند و براساس اصل شناخت بلادرنگ، در همان دوره اي كه تحقق مي يابند به سود و زيان دوره بسته ميشوند.
زيان (Loss): از دست رفتن منابع بدون كسب هر گونه منفعت. اين مورد، نيز بنابراصل شناخت بلادرنگ در همان دوره اي كه تحقق مي يابند به سود و زيان دوره بسته ميشوند.
هزينه يابي (Costing): فرآيند تعيين بهاي تمام شده كالا و يا خدمات ميباشد. از تعريف هزينه يابي ميتوان دريافت كه حسابداري صنعتي به عنوان بخشي از حسابداري كه عمدتاً بر Costing تاكيد دارد هم در موسسات توليدي و هم در موسسات خدماتي ميتواند بكار رود.
موضوع هزينه (Cost object): چيزي كه در هزينه يابي به دنبال تعيين بهاي تمام شده آن هستيم، اصطلاحا cost object يا موضوع هزينه نام دارد. بنابراين موضوع هزينه يابي ممكن است يك پروژه، يك فعاليت، يك محصول، يك مشتري، يك دپارتمان يا بخش و امثال آن باشد.
معمولاً در حسابداري صنعتي مؤسسات توليدي، موضوع هزينه يابي محصول يا كالاست. در حسابداري سنجش مسئوليت، موضوع هزينه يابي، معمولاً يك واحد، بخش يا دپارتمان است.
عامل هزينه يا شاخص فعاليت (Cost driver) :
عاملي است كه باعث تغيير در Cost يا هزينه ميشود معمولاً عامل هزينه را تعداد محصول، تعداد ساعت، تعداد روزكاري، تعداد پرسنل، سطح زيربنا و امثال آن مي دانند. معمولاً در مؤسسات توليدي تعداد محصول و يا تعداد ساعات كار را به عنوان عامل هزينه در نظر مي گيرند ولي بايد توجه داشت كه حتي در يك شركت ممكن است براي موضوعات مختلف از عامل هزينه هاي مختلف استفاده گردد.
مركز هزينه (Cost Center):
جايي است كه مسئول كنترل هزينه هاي مربوط به خود باشد. معمولاً هزينه اين مراكز مجزا از ساير مراكز ميباشد و مدير هر قسمت يا بخش، مسئول هزينه هاي مربوط به آن بخش است.
حسابداري بخش مسئوليت
بحث اصلي دراين حسابداري اينست كه مديران بخشها بايد پاسخگوي هزينه هايي باشند كه در كنترل آنهاست و واضح است كه آنچه در كنترل مديران بخشهاست هزينه هاي قابل كنترل است.
در حسابداري سنجش مسئوليت به دنبال اين موضوع هستيم كه مديران بخشهاي مختلف تا چه حد در كنترل هزينه هاي قابل كنترل موفق بوده اند. در حسابداري سنجش مسئوليت تاكيد زيادي بر تفكيك هزينه هاي قابل كنترل و غيرقابل كنترل مي شود، زيرا بدليل هزينه هاي غيرقابل كنترل نمي توان مديران بخشها را تنبيه كرد.
هزينه هاي قابل كنترل
هزينه هايي است كه مسئول يا مدير يك مركز هزينه ميتواند در ميزان آنها تغيير ايجاد كند، به عبارت ديگر هزينه هايي است كه مدير قابل به كنترل آنهاست (كه اين هزينه ها، هزينه هاي متغير هستند) مثل هزينه مواد مستقيم، دستمزد مستقيم و هزينه سربار متغير.
هزينه هاي غيرقابل كنترل
هزينه هايي است كه مدير نمي تواند آنها را كنترل نمايد (البته در كوتاه مدت) مثل هزينه هاي اجاره، استهلاك و بيمه.
مقايسه Expense , Cost
- cost داراي منافع آتي بوده در حاليكه هزينه منافع آتي ندارد.
- منافع بهاي تمام شده (cost) منقضي نشده است در حاليكه منافع حاصل از تحمل هزينه منقضي شده است. (در عين حال هر دو هدفدارند)
تفاوت هزينه و زيان (Loss , Expense)
- هزينه اداري و اختياري بوده در حاليكه زيان غيرارادي و ناخواسته است.
- هزينه منافعي را در گذشته ايجاد كرده در حاليكه زيان در گذشته نيز منفعتي به دنبال نداشته است.
- هزينه قابل كنترل است ولي زيان قابليت كنترل چنداني ندارد.
- هزينه ناخوشايند نيست در حاليكه زيان تلخ و ناخوشايند است.
هر سيستم حسابداري صنعتي، حداقل داراي دو عنصر يا دو مرحله است:
- مرحله انباشت هزينه (Cost Accumlation)
- مرحله تخصيص هزينه (Cost Allocation)
در قسمت اول هزينه ها جمع آوري و تعيين مي گردند و مرحله دوم، هزينه هاي انباشته شده به موضوع هزينه يابي تخصص داده ميشوند كه تخصيص هزينه از دو راه امكان پذيراست:
- رهگيري هزينه (cost Tracing)
- تسهيم هزينه (cost Assignment)
هزينه هاي مستقيم: هزينه هايي هستند كه ميتوان آنها را بگونه اي كه از نظر اقتصادي عملي يا به صرفه باشند يا موضوع هزينه يابي رهگيري نمود. «از نظر اقتصادي عملي بودن» به اين مفهوم است كه:
- فزوني منافع برمخارج (Cost & benafit) در نظر گرفته شده باشد يعني اطلاع حاصل از تعيين هزينه مستقيم، منافع بيشتري نسبت به هزينه تهيه آن اطلاع به ما ارائه دهد.
- موضوع مربوط باشد، يعني بطور بالقوه بتواند تصميم گيري را تحت تاثير قرار دهد.
- موضوع داراي اهميت نسبي باشد.
هزينه هاي غيرمستقيم: هزينه هايي هستند كه نمي توان آنها را به گونه اي كه از نظر اقتصادي عملي باشد با موضوع هزينه، رهگيري نمود. اينگونه هزينه ها تسهيم ميشوند.
براي هزينه هاي مستقيم، اصطلاح رهگيري هزينه و براي هزينه هاي غيرمستقيم اصطلاح تسهيم هزينه بكار مي رود. هزينه ممكن است در يك شركت مستقيم تلقي شود و در شركت ديگر غيرمستقيم، مستقيم يا غيرمستقيم بودن به موضوع هزينه يابي انتخاب شده بستگي دارد و با تغيير موضوع هزينه يابي ممكن است هزينه اي را كه قبلا غيرمستقيم مي دانستيم، به عنوان مستقيم طبقه بندي شود و بالعكس.
مثال: هزينه اجارة محل يك بخش توليدي ، زمانيكه موضوع هزينه يابي بخش ميباشد هزينه مستقيم بوده در حاليكه هزينه اجاره محل همان بخش توليدي نسبت به توليدات آن بخش (موضوع هزينه يابي توليد يا محصول است) هزينه غيرمستقيم ميباشد.
انواع هزينه هاي مستقيم:
از آنجائيكه در مؤسسات توليدي معمولاً موضوع هزينه يابي محصول است هزينه هاي مستقيم را به دو بخش تقسيم مي كنند:
- مواد مستقيم (Direct Material)
- دستمزد مستقيم (Direct Label)
به مجموع هزينه هاي مستقيم فوق، بهاي اوليه (prime cost) گويند.
هزينه هاي غيرمستقيم
هزينه هاي غيرمستقيم توليد را مجموعاً سربار ساخت يا سربار توليد (over head) مي گوئيم. مجموع دستمزد مستقيم و سربار ساخت را اصطلاحاً «تبديل يا بهاي تبديل» گويند. بنابراين اشتراك بهاي اوليه و بهاي تبديل، دستمزد مستقيم است.
طبقه بندي هزينه ها (Cost classification)
- طبقه بندي براساس ماهيت هزينه
- طبقه بندي براساس رفتار هزينه
- طبقه بندي براساس دوره هاي انتفاع هزينه ها
- طبقه بندي براساس كل يا متوسط بودن هزينه ها
- طبقه بندي براساس عملكرد مديريت
- طبقه بندي براساس ماهيت هزينه
الف) هزينه محصول: هزينه هايي است كه بهاي تمام شده توليد را تشكيل ميدهد. اين هزينه و جزئيات آن تابع هدف هزينه يابي است. محصول از ابتدا تا انتهاء يك زنجيره را طي ميكند كه اصطلاحا زنجيره ارزش (Value chain) مي گوييم: اين زنجيره در نمودار زير نشان داده شده است:
اينكه از اين زنجيره 6 حلقه اي، كداميك هزينه محصول است بستگي به هدف هزينه يابي دارد: اگر هدف از هزينه يابي ، قيمت گذاري باشد كل هزينه هاي مربوط به اين زنجيره، هزينه محصول است. زمانيكه مقاصد مالياتي مد نظر است (در امريكا) هزينه محصول را سه عامل اول تشكيل ميدهد و زماني كه گزارشگري مالي مدنظر است هزينه هاي محصول را فقط هزينه هاي توليد (مواد مستقيم، دستمزد مستقيم و سربار ساخت) تشكيل ميدهد.
چون در درس حسابداري صنعتي I بيشتر تاكيد بر آن بخش از حسابداري صنعتي است كه با حسابداري مالي در ارتباط است، هزينه هاي محصول را صرفا هزينه هاي توليد آن مي دانيم.
ب) اين نوع هزينه ها برخلاف هزينه هاي محصول از نوع cost نيستند، بلكه عمدتاً expense مي باشند. اين نوع هزينه ها منافع آتي ندارند و شامل هزينه هاي توزيع و فروش و هزينه هاي اداري و تشكيلاتي ميشوند.
2- طبقه بندي براساس رفتار هزينه
منظور از رفتار هزينه، عكس العمل هزينه ها، نسبت به تغييرات عامل هزينه است. از اين ديدگاه هزينه ها را به سه دسته تقسيم مي كنند:
الف) هزينه متغير (varible cost)
ب) هزينه ثابت (Fixed cost)
ج) هزينه نيمه متغير (Semierible cost)
الف) هزينه متغير: هزينه هايي هستند كه مبلغ كل آنها در اثر تغييرات عامل هزينه، تغيير ميكند ولي نرخ آن براي هر واحد از عامل هزينه ثابت است.
نمونه هايي از هزينه هاي متغير عبارتست از مواد مستقيم مصرف شده ، دستمزد مستقيم و سربار متغير؛ (مثل مواد غير مستقيم، دستمزد غيرمستقيم و …)، هزينه متغير توزيع و فروش و هزينه متغير اداري و تشكيلاتي
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.