پایان نامه اضطرار و نقش آن در انعقاد قرارداد کار
فهرست محتوا
فهرست مطالب
- چکیده 1
- مقدمـه 2
- گفتار اول : تعریف اضطرار و مفهوم آن. 8
- بند اول :تعریف اضطرار. 8
- بند دوم :مفاهیم مشابه اضطرار: 10
- گفتار دوم : ادّله ، شرایط جریان و محدوده قاعده اضطرار. 21
- بند اول: ادّله اضطرار. 21
- بند دوم: شرایط و محدوده جریان قاعده اضطرار. 27
- مبحث دوم :آثار حقوقی اضطرار در اعمال حقوقی. 29
- گفتار اول : قراردادها 29
- بند اول : دیدگاه قانون مدنی و فقه 29
- بند دوّم: مصادیق قاعده 34
- گفتار دوّم : ایقاعات.. 50
- بند اول: ارکان ایقاع. 50
- بند دوم : آثار حقوقی در مصادیق بارز ایقاع. 51
- فصل دوم : قرارداد کار. 53
- مبحث اول: قرارداد کار در گذر زمان. 54
- گفتار اوّل : قرارداد کار در گذشته و اکنون. 54
- گفتار دوّم : قرارداد کار تنها منبع تعیین شرایط کار. 55
- بند اوّل : منابع داخلی. 57
- بنددوّم : منابع بین المللی. 62
- مبحث دوّم:ارکان و قلمرو قرارداد کار. 63
- گفتار اوّل : کارگر و کارفرما 63
- بند اوّل : ملاک تشخیص کارگر از غیر کارگر. 64
- بند دوّم : کارفرما 66
- گفتاردوّم : قلمرو حقوق و قرارداد کار. 67
- بند اوّل :مطابق قاعده بودن شمول قانون کار. 67
- بند دوّم : موارد استثناء 68
- مبحث سوّم: شرایط ، ویژگی ها و انواع قرارداد کار. 69
- گفتار اوّل : شرایط.. 70
- بند اوّل : شرایط اساسی. 70
- بند دوّم : شرایط ماهوی.. 71
- گفتار دوّم : ویژگی ها 74
- بند اوّل : پیشینه بحث.. 74
- بند دوّم : خصوصیات.. 75
- گفتار سوّم : نوع قرارداد و تضمین امنیت شغلی. 81
- بند اوّل : پیشینه موضوع در قانون کار سال 1337. 81
- بند دوّم : امنیت شغلی در قانون کار سال 1369. 82
- بند سوّم : گسترش روابط ناپایدار. 83
- گفتار چهارم : وجوه تمایز قرارداد کار از سایر قراردادها 85
- بند اوّل : وجوه تمایز قرارداد کار از جهت طرفین و فسخ و خاتمه آن. 85
- بند دوّم : وجه تمایز در شرایط کار زنان و نوجوانان. 86
- فصل سوّم : اضطرار کارگر و کارفرما و حل اختلاف ناشی از آن. 88
- مبحث اوّل: اضطرار کارگر در انعقاد قرارداد کار. 89
- گفتار اوّل: اضطرار در انعقاد قرارداد کار موقت.. 89
- گفتار دوّم: شرایط شخصی کارگر مضطر. 90
- گفتار سوّم: اضطرار در اعلام دریافت مطالبات.. 91
- بند اوّل : اخذ برگه تسویه حساب در آغاز یا پایان کار. 91
- بند دوّم : اضطرار در اعلام شروع به کار به سازمان تأمین اجتماعی. 92
- مبحث دوّم: اضطرار کارفرما 94
- گفتار اوّل : اضطرار در انعقاد قرارداد کار. 94
- گفتار دوّم : اضطرار در ادامه قرارداد کار و نگهداری نیرو. 96
- مبحث سوّم: دادرسی کار و مراجع حل اختلاف.. 97
- گفتار اوّل : دادرسی کار در حقوق ایران. 97
- گفتار دوّم : مراجع حل اختلاف.. 99
- بند اوّل : هیات تشخیص… 99
- بند دوّم : هیات حل اختلاف.. 99
- فصل چهارم : خلاصه ،نتیجه گیری و پیشنهادات.. 105
- مبحث اوّل : خلاصه 106
- گفتار اوّل : خلاصه فصل اوّل. 106
- گفتار دوّم : خلاصه فصل دوّم. 108
- گفتار سوّم : خلاصه فصل سوّم. 110
- مبحث دوّم : نتیجه گیری.. 112
- مبحث سوّم : پیشنهادات.. 115
- پیوست ها 120
- فهرست منابع و مآخذ : 120
چکیده
رابطه نه چندان برابر طرفین قرارداد کار تأمین کننده اهداف نظم،صلح و عدالت به عنوان اهداف اصلی حقوق نیست.شرایط کنونی اقتصاد جهان و کشور ما نیز موجب شده که زمینه ظهور قراردادهای کار کمتر از حداقل های قانونی فراهم شود و با وجود الزامی بودن رعایت شرایط ماهوی قرارداد کار مطابق قانون مدنی و شرایط مقرر در قانون کار گاهی این قرارداد تحت شرایط اضطراری کارگر بر خلاف مقررات آمره قانون کار و با شرایطی گزاف و ناعادلانه و با سوءاستفاده از اضطرار کارگر منعقد گردد و در مواردی نیز کارفرما به جهت اضطرار حاصل از عدم دسترسی به نیروی کار ماهر تن به شرایط خاص کارگر میدهد.این قرارداد با داشتن شرایط صحت مندرج در ماده 190 ق.م به تعبیر ماده 206 آن معتبر و قانونی به نظر میرسد اما قانون کار نظری متفاوت داشته و قرارداد کار را تا جایی که مغایر مقررات کار باشد بر مبنای نظم عمومی و قواعد آمره بی اثر میداند حتی اگر با توافق طرفین منعقد شده باشد.مراجع اختصاصی کار نیز با لحاظ ماده 10 ق.م و وحدت ملاک ماده 975 ق.م و ماده 6 آیین دادرسی مدنی از اجرای چنین قراردادهایی خودداری می نمایند.
کلید واژه:اضطرار،معاملات اضطراری،کارگر،کارفرما،قراردادکار، سوءاستفاده ، نظم عمومی
مقدمـه
قرارداد به عنوان یک پدیده اجتماعی که در متن اجتماع به وجود می آید با آن رشد می کند و در این تکامل بر اساس باورهای اجتماعی تکوین می یابد و ضروری است عقود و پیمانهای بین اشخاص همگام با منافع جامعه و مصالح عمومی باشد و اگر از این ضرورت تخلف شود ، جامعه از سیر تکوینی خود از جهات بسیاری عقب خواهد ماند به همین جهت قوانین کمابیش جنبه اجتماعی دارند. قراردادهای بین اشخاص به عنوان یکی از زنجیره های اجتماعی تحت حاکمیت قوانین اجتماعی بوده و از این مقررات مستثنا نیستند.
مطلوب هر کسی از قرارداد رسیدن به نفع و سودی است که هدف از قرارداد را تشکیل میدهد.در بسیاری از قراردادها این هدف حاصل می آید.اما گاهی شرایط و اوضاع و احوال فردی بگونه ای پیچیده و دشوار می شود که برای رهایی از ضرورت ها و فشار های اقتصادی یا اخلاقی پیمانی می بندد و انگیزه اصلی او بر انشاء عقد امری درونی و نفسانی است و محرک او اشتیاق به انجام معامله نیست. می توان گفت همه ما در میان انبوهی از ضرورت ها و فشار ها بسر می بریم و بسیاری از داد وستد ها برای جلوگیری از پاره ای ضررهای احتمالی و دفع فشار های درونی است که با توجه به ماده 206 ق.م چنین معاملاتی معتبر بوده و اضطرار در چنین مواردی نمی تواند مانع اعتبار معامله باشد.این نظر ناظر بر موردی است که حالت اضطرار درونی و مشکلات اقتصادی شخص معامل بدون سوءاستفاده از اضطرار او را وادار به معامله کرده باشد. اما در برخی معاملات و قراردادها از اضطرار شخص مضطر سوءاستفاده شده و به ویژه مواردی که سوءاستفاد کننده از لحاظ قانونی متعهد به اقداماتی نیز باشد، چهره ای خشن به این معاملات می دهد. چهره ای که مورد غفلت واقع شده و یک طرف با علم و آگاهی شروط و یا قیمتی را تحمیل می کند که در حالت عادی هیچ شخصی حاضر به انعقاد چنین قراردادی نمی شود.
در خصوص سوءاستفاده از اضطرار حقوقدانان و برخی از اندیشمندان فقهی نظرات مختلفی را ارائه نموده اند که نشان می دهد نظر واحدی ندارند.برخی آن را صحیح دانسته و به استناد امتنانی بودن حدیث رفع ،ضرورت استقراری معاملات و عدم دخالت طرفین در ایجاد وضعیت اضطراری به اعتبار چنین معاملاتی عقیده دارند.برخی دیگر نیز نظر به عدم نفوذ قرارداد داشته و آن را بر مبنای اکراه و نظریه غبن و برهم خوردن تعادل عوضین توجیـه کرده اند .عده دیگری حق تعدیل و فسخ قرارداد را مطرح نموده و بر اساس ماده 179 قانون دریایی ایران به مضطر حق داده شده که از دادگاه درخواست تعدیل قرارداد کند و یا اینکه خواستار ابطال آن شود و برای استناد به این ماده باید از آن الغای خصوصیت کرد ،هر چند شرایط اضطراری دریایی با شرایط اضطراری در سایر موارد متفاوت است و الغای خصوصیت از آن مشکل به نظر می رسد اما همین پذیرش حق تعدیل قرارداد گامی به جلو برای حرکت قانونگذار در شکستن مرزهای سنتی بین اکراه و اضطرار محسوب می شود.در خصوص نظریه تعدیل و پیشینه حقوقی و فقهی آن در قراردادهای اضطراری می توان گفت این نظریه در فقه دارای سابقه است و برخی از فقها در برخی از مصادیق سوءاستفاده از اضطرار قائل به حق تعدیل شده اند. از نظر حقوقی در قوانین موضوعه ایران هر گونه تغییر در مفاد قرارداد جز با تراضی اراده هایی که آن را به وجود آورده اند ممکن نیست و همین امر اقتضاء می کند که قانون گذار نیز خود در صورت ضرورت آن را تغییر ندهد و طرفین قرارداد نیز مکلف اند در ایجاد آن اصول مسلم حقوقی و اخلاقی را رعایت نمایند تخطی از این قواعد مسلم تجاوز به حریم و حوزه نظم عمومی محسوب می شود.در جمع این ضرورت ، باید گفت که اصولاً قانونگذار قادر به تغییر مفاد قرارداد نیست مگر آنکه مصالح اجتماعی و منافع عمومی از جمله عادلانه کردن قرارداد و یا حمایت از طرف ضعیف زیان دیده قرارداد دخالت دولت را ایجاب نماید.تئوری تعدیل قرارداد در موارد اضطراری مخصوصاً در مورد سوءاستفاده از اضطرار نسبت به سایر نظریه هایی که فوقاً به آن اشاره شد بیشتر قابل توجیه است چون با اصل صحت قرارداد و لزوم استقرار و ثبات قراردادها و ماده 206 قانون مدنی تناسب بیشتری دارد و چون در تعدیل قرارداد اندک تغییری در مفاد آن داده می شود و قرارداد منعقده لازم الاجراست و همچنین به علت جمع شدن بین ضرر ناشی از فسخ و عدم فسخ قرارداد مانند فسخ به ضرر طرف مقابل معامله نخواهد بود و بین منافع دو طرف حتی الامکان هماهنگی بیشتری به وجود می آورد.در این تئوری طرف مضطر مازاد پرداختی و یا عوض تعهدات اضافی را دریافت می نماید و این امر به عدالت نزدیکتر است و آراء دادگاه ها در این خصوص برای جلوگیری از اجحاف احتمالی جنبه بازدارندگی برای سایر افراد دارد.همچنین با توجه به اینکه ایجاد تعهد گزاف و ناعادلانه و ناروا بر مضطر از طریق سوءاستفاده از اضطرار وی نوعی ظلم بوده و ظلم نیز نا مشروع است و ایجاد شرایط ظالمانه ، نامشروع محسوب شده و وفق مقررات بند 3 ماده 232 ق.م چنین شرایطی باطل و بلااثر می باشند.
یکی از مهمترین قراردادهای مبتلی به اضطراری قرارداد کار است . رابطه کار یعنی رابطه ای که شخصی از نیروی کار شخص دیگری استفاده میکند و نتیجه کار او را از آن خود میکند از زمانی به وجود آمد که برخی افراد بشر توانستند به گونه ای افراد دیگر را به خدمت خود گیرندو قواعد حاکم بر آن مصلحت زورمندان و قدرت مداران را فراهم میکرده است.باورهای عدالت خواهانه به سختی ودیرهنگام توانسته در تعدیل این منع موثر افتد.جنبش های مختلف عدالت محوربازتاب انزجار از ستم یا عدالتی جوامعی بوده است که گروهی خود را قربانی این ناعدالتی میدانسته که به سبب تفاوت در جنس یا رنگ یا پوست و نژاد و قومیت از حداقل ترین حقوق اجتماعی که بارزترین آن استفاده از مزد برابر بود محروم بوده اند.امروزه نیز با وجود اسناد بین المللی و قوانین داخلی با وجود محکومیت ها و تبعیض ها به جرات میتوان گفت در هیچ جای دنیا اصول عدالتخواهانه در عمل به طور کامل رعایت نمیشود و با آن معیارها فاصله زیادی وجود دارد.
در ایران همانند بسیاری از کشورها حمایتی بودن مقررات کاربازتاب واقعیت های اجتماعی است و نه تنها در مورد رابطه کارگر و کارفرما بلکه در هرجا که رابطه قراردادی میان دو طرف نامساوی پدید می آید ،قانونگذار باید به حمایت از طرف ضعیف بپردازد. مانند قانون حمایت از مصرف کنندگان و قوانین مؤجر و مستأجر. با این همه این واقعیت را هم نمیتوان نادیده گرفت که کارفرمایان و تولیدکنندگان نیز با محدودیت هایی که دارند به فعالیتی اقدام میکنند که سود مناسب عاید آنان نماید و در بازار رقابت توان ایستادگی را از آنان سلب نکند.در روابط بین کارگر و کارفرما کسانی هستند که به انعطاف پذیری مقررات کار تا جایی که مو جب سلب حقوق بنیادین کار نشود معتقدند با این حال نمیشود کارگر را از حداقل های قانونی محروم کرد.مقررات مربوط به ایمنی و بهداشت کارگاه محدودیت ساعتهای کار روزانه و هفتگی لزوم بهره مندی از مزد مناسب، تعطیل هفتگی و مرخصی سالانه برخی حمایت ها از زنان و نوجوانان ،ضرورت باز بودن کارگاه ها به روی بازرسان کار ،امکان طرح دعوی و احقاق نزد مراجع صلاحیتدار و امور دیگری از این دست حداقل هایی است که از نظر حقوق بنیادین کار می بایستی تمام کارگران از آن بهره مند باشند.
با توجه به اینکه عرضه و تقاضای نیروی کاردیرگاهیست که در کشور ما با توجه به نابسامانی اقتصادی موجود تناسب خود را از دست داده است و شرایط قرارداد کار تحت تاثیر مولفه های گوناگونی قرار گرفته است ، کارگران به ویژه زنان و نوجوانان در این دگرگونی ها از روی فقر و پریشانی جزء قربانیان فروش خدمات خود به مزد کمتر هستند و در این بازار پر غوغا آسیب بیشتری می بینند و تحت اضطرار حاصل از شرایط موجود ناچار به انعقاد قرارداد یا اعمال حقوقی دیگری می شوند که موجب میشود حقوق قانونی آنان نقض شود یا دست کم کامل به آنان پرداخت نشود.در کشور ما کارگاه های مشمول قانون کار شمار زیادی از شاغلین کشور را به خود اختصاص داده اند و تعداد کثیری از افراد جامعه خواه با عنوان کارفرما و خواه با عنوان کارگر در کارگاه های تولیدی و صنعتی و خدماتی و کشاورزی برابر ضوابط و مقررات مندرج در قانون کار مصوب 1369 مجمع تشخیص مصلحت نظام و سایر مقررات و آیین نامه های اجرایی مربوط به فعالیت و کار مشغول میباشند و آشکار است که نقش مهمی در امر تولید و بازدهی اقتصادی کشور بر عهده دارند.در این میان امکان سوء استفاده برخی از کارفرمایان ازشرایط اضطراری کارگر وجود دارد و کارگران ناچار از روی اضطرار و شرایط دشوار زندگی و فشارهای ناشی از آن قراردادهایی را با کارفرما منعقد می نمایند که حداقل های نعیین شده قانون کار را رعایت نکند و ابتدایی ترین حقوق آنان را نقض نماید.درست است که اضطرار درونی شخص را وادار به انعقاد قراردادی می کند که فی نفسه غیر مشروع نیست و هیچ شباهتی به اکراه ندارد ولی روی دیگر قرارداد آن است که یک طرف که معمولاً طرف قوی تر است از روی اطلاع و آگاهی و تعمداً از آن وضعیت سوءاستفاده کرده و به نفع خود بهره برداری ناروا می کند.جنبه دیگری از قرارداد اضطراری که آن را از قراردادهای اکراهی متمایز می کند نفع بری مستقیم کارفرما از این سوءاستفاده است امری که وجدان انسانی نمی تواند نسبت به آن بی تفاوت باشد و حمایت دولت از طرف زیان دیده قرارداد را می طلبد و این پشتیبانی از ضعیف در جایی بیشتر نمود پیدا می کند که کارفرما قانوناً مکلف به اجرای تعهداتی در مقابل کارگر است ، تعهداتی که در حد حداقل های تعیین شده در قانون کار است و حقوق بنیادین کار را تشکیل می دهد.
گاهی نیز هر چند نادر اما ممکن است کارگری به جهت داشتن تخصص و توانایی انجام امری از شرایط اضطراری کارفرما سوء استفاده نموده و وی را ناچار به پذیرش شرایط و یا انعقاد قراردادی نماید که با مفاد قرارداد قبلی تفاوت داشته باشد و از نبود و عدم دسترسی کارگر ماهر به نفع خود کارفرما را در شرایط اضطراری قرار دهد.
در این تحقیق اضطرار و نقش آن در انعقاد قرارداد کار و نحوه نگرش قانون کار بر این عامل و حمایت شخص مضطر با عنایت به جنبه خصوصی قرارداد کار همانند سایرعقود مدنی بررسی شده و به رویه مراجع حل اختلاف کار(مراجع اختصاصی کار) در چگونگی حمایت گفته شده و تعدیل قرارداد کار و زدودن شروط ظالمانه ای که در آثار فقهی و حقوقی موضوعه ایران دارای پشتوانه است پرداخته شده است.بدین ترتیب که قانونگذار که توجه زیادی برای حمایت از کارگر مضطر داشته به جای بطلان قرارداد فقط شروط قراردادی که حداقل های حمایتی کار را نادیده بگیرد باطل اعلام نموده بدون اینکه در صحت اصل قرارداد خللی وارد نماید و در توجیه حقوقی آن می توان گفت نظم عمومی اجتماعی اقتضاء دارد که برای حفظ منافع عمومی جامعه و مصالح اجتماعی حداقل های تعیین شده در قرارداد حتی با توافق افراد نباید نادیده گرفته شود و طبق مواد 10 و 975 قانون مدنی و ماده 6 آیین دادرسی مدنی چنین قراردادهای کاری نمی تواند معتبر و صحیح دانسته شود و مراجع به معنای عام آن، از اجرای چنین قراردادهایی که خلاف بیّن بسیاری از قوانین حمایتی کار و تأمین اجتماعی هستند می بایستی خودداری نمایند و نظریه تعدیل قرارداد را می توان پذیرفت و همین نظریه ما را به تئوری بطلان نسبی که در حقوق ما موضوع جا افتاده ای نیست و بیشتر در حقوق کشورهای غربی مطرح است نزدیک کرده است.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.