پایان نامه بررسي تأثير معلوليت جسمی- حركتی نوجوانان دختر 19-13 سال شهر تهران بر خلاقيت آنها
مقدمه:
ترديدي نيست كه مهمترين نقشي كه والدين ميتوانند در تربيت كودكان خود ايفا كنند، پرورش توانايي خلاقيت آنهاست. زيرا خلاقيت به نحوي بلامنازع عامل كليه پيشرفتهاي بشري است و امكان بروز خلاقيت افراد وقتي مهارتها وانگيزه خلاقيت در كودكي پرورش يابد، بسيار بيشتر است. شايد از آن مهمتر اين واقعيت است كه، چنان كه بسياري از روانشناسان تأكيد دارند، خلاقيت و صلاح روح و روان همراه و همگاماند. بدين ترتيب شايد به جرأت بتوان گفت خلاقيت كليد طلايي خوشبختي است.
خلاقيت حوزه افراد «تيزهوش» و «با استعداد» نيست. اگرچه آنها استعداد بالقوه بيشتري دارند كه در راههاي خلاق به كار برند. خلاقيت ميتواند و بايد جزئي از زندگي همه افراد، از جمله افراد تيزهوش، و با استعداد باشد. ليكن مهمترين عامل در خلاقيت، انگيزه براي انجام كارهاي خلاق است. استعداد، ويژگيهاي شخصيتي، و مهارت به والدين و مربيان نشان ميدهد كه كودك چه كاري را ميتواند انجام دهد ولي انگيزه نشان ميدهد كه چه كاري انجام خواهد شد. چنانكه خواهيم ديد انطباق انگيزهها با استعداد و مهارتهاي كودك است كه در خلاقيت كارساز ميباشد.
براي كودك خود نوعي تصوير ذهني از آنچه ميخواهد شود به دست آوريد. تصويري از بزرگسالي كودك كه با ويژگيهاي سازگار باشد. تصويي كه او با شور و شوق دروني آن را به مرحله عمل درآورد آنچه بايد تأكيد گردد، آن است كه تحميل علائق پدر و مادر بر كودك به هيچ شكل منجر به نيل دستاوردهاي اخلاق نخواهد گرديد.
به منظور راهنمايي والدين و مربيان در شناسايي خلاقيت كودكان درهر زمينه به تفصيل سه جزء متشكله خلاقيت را كه بعارت از مهارت در زمينه مربوط، مهارتهاي تفكر و رفتار و عملكرد خلاق و انگيزه دروني است.
افراد در خلاقترين شرايط خود قرار خواهند داشت اگر در درجه اول به علت علاقه، لذت، رضايت حاصله و چالش كار مبادرت به انجام كاري ميكنند و نه از طريق فشار خارجي يعني انگيزه بروني اين اصل را اصل انگيزه دروني خلاقيت مينامند.
خلاقيت واقعي بدون قدري شور و هيجان غيرممكن است.
(مترجمين: دكتر حسن قاسمزاده، پروين عظيمي)
پيشرفت بشريت با خلاقيت پيوندي محكم دارد. بايد بتوان به چيزهاي نو دست پيدا كرد و روشهاي انديشههايي را جستجو كرد كه آدمي را در موقعيتهاي اضطراري ياري دهد و راههاي تازهاي را براي شناختن و بارورتر كردن آفرينش پيش پاي او بگذارد. خلاقيت در همه زمينههاي فعاليت انساني لازم است از دانش و كارهاي مهندسي گرفته تا ادبيات. آنها كه امروز در مدارس درس مي خوانند به عنوان كارگر، نظامي، مهندس، دانشمند، طبيب و … زندگي مستقل خود را آغاز ميكنند.
اين كودكان و نوجوانان امروز نه تنها بايد دستآوردهاي گذشته و دانش و فرهنگ فعلي جامعه را حفظ كنند بلكه بايد استعداد اين را نيز داشته باشند كه آنها را به پيش ببرد و
تكامل بخشد.
در عصر ما در سطح ملي و بينالمللي چه از نظر معلم و چه از نظر دانشآموز همهجا با انديشههاي واحدي برخورد ميكنيم كه همان اقتضاي زمان ما يعني تخيل، اختراع، ابتكار و خلاقيت است. مطمئناً هميشه افراد خلاق وجود داشتهاند، اما قرن بيستم هم از جهت لزوم آمادگي و هم از جهت حفظ وفاداري به انسان در مقابل دنياي ماشيني چنين ايجاب ميكند كه تمام قواي خلاقيت سازندهاي را كه بالقوه در افراد بشر وجود دارد به كار گرفته شود.
بيشك يكي از زيباترين ويژگيهاي انسان قدرت آفرينندگي و خلاقيت است به واسطه همين ويژگي است كه انسان ميتواند اهداف آرمانگرايانه خود را پديد آورد و تواناييهاي خود را شكوفا سازد، آنچه پيش از آن در مورد خلاقيت تصور ميشد، براساس نگرش نبوغآميز بنا شده بود و طبق اين نگرش، خلاقيت به افراد تعلق داشت، افرادي كه نبوغ استثنايي برخوردار بودند و توانايي ذهني آنان فراتر از مردم عادي به شمار ميرفت.
بنابراين خلاقيت موهبتي آسماني پنداشته ميشد كه صرفاً در اختيار تعداد معدودي از افراد قرار گرفته است و همين افراد خاص كه داراي خلاقيت هستند در شرايط مختلف آن را از خود بروز دهند وهمين افراد هستند كه به اختراعات و اكتشافات نائل ميشوند. با فراگير شدن منطقگرايي اكثر باورهاي انتزاعي و همينطور امور ما بعدالطبيعه دستخوش دگرگونيهاي عديدهاي شد.
مقولهي خلاقيت و ساير قابليتهاي فكري نيز در همين راستا مورد بررسي دقيق دانشمندان قرار گرفت و با بررسي طيف وسيعي از نمونههاي مختلف نتايج بسيار جالبي بدست آمد كه با آنچه تاكنون پنداشته ميشد تفاوت عمدهاي دارد.
در مورد آموزش تا خلاقيت بخش مهمي از دورههاي (تفكر خلاقانه) است كه اين تفكر در نتيجه فرآيندهاي استثنايي تفكر بروز ميكند كه تا حدودي با تفكر عادي كه ما در فعاليتهاي روزانه خود به كار ميبريم متفاوت است.
احياء علاقه به روانشناسي خلاقيت قبل از هر چيز دلايل عميق اجتماعي دارد. بررسيها نشان ميدهد كه فرهنگ امروزي استقلال با رفتار از لحاظ اجتماعي و اگر كمتر تحمل ميكند و خطرات اجتماعي و فرهنگي همرنگي افراطي در قلمروهاي رفتار آشكار ذهني از طريق نظريههاي اجتماعي مورد تأييد قرار گرفته است. پاداشهايي كه براي همرنگي وجود دارد و نبودن نسبي پاداش براي تفكر و عمل مستقل يك مانع اجتماعي براي فرد و يك بازدارنده براي «ابراز وجود» است. به همين دليل روانشناسان و معلمان جامعه ضمن اشاره به خطرات همرنگي افراطي و رفتارهاي قالبي در ركوردي كه در نتيجه آن جامعه را از پيشرفت بازميدارد، به اهميت نوآوري و تفكر خلاق براي جامعه را مورد تأكيد قرار دادهاند (بودو، آلن، ترجمه خانزاده 1358)
افراد معلول جسمي- حركتي داراي ويژگيهاي شخصيتي معيني هستند كه ميتوانيم تأثير آن را بر فعاليتهاي رواني آنها از جمله تفكر خلاق اين افراد، مورد بررسي قرار دهيم. معلوم شده است كه معلوليت غالباً در خودپنداري افراد اثرات خاصي بر جاي ميگذارد. مثلاً وقتي ميگوييم خانواده، والدين، دوستان و افراد ديگر در نظر و ادراكي كه فرد از خود دارد موثر است (وابستگي به ديگران، دلسوزي و ترحم نابهجاي افراد و نظرهاي آن بر خودپنداري افراد تأثير دارد و در افراد معلول امكان بوجود آمدن اين شرايط بيشتر است.)
بيان مسئله:
هرچند روانشناسان در تمام دوران علمي شدن روانشناسي در آثار خود اشارههايي به خلاقيت داشتهاند ولي از اواسط دهه 1950 تغييري جدي در نگرش روانشناسان نسبت به خلاقيت ديده شده و از موضوعي فرعي و گاه حاشيهاي به اصلي مهم در روانشناسي تبديل شد.
با اشاره به همين تغيير است كه گالوين تايلور[1] يكي از محققان مسايل خلاقيت اين مسأله را مورد تحقيق قرار دارد. در 6 تا 7 دهه قبل از 1950 فقط تعداد بسيار محدودي مقاله پژوهشي در مورد خلاقيت در ادبيات علمي ظاهر شد، وي از سال 1955 از علاقه و فعاليت فزاينداي راههاي پژوهشي بسياري را گشوده است از آن زمان افزايش فوقالعاده زيادي در شور و حرارت نسبت به مسايل خلاقيت ظاهر گشته است. (دكتر تيمور آقاي نيشاني، 1377).
مشخص شده است كه براي استفاده و پرورش و ظهور اين نيروهاي خلاق، افراد بايد در خلاق بودن هيچ محدوديت اجتماعي نداشته باشند. بايد آزاد باشند و براي انديشهها و نوآوريهاي بكر و مهم از لحاظ اجتماعي و فرهنگي پاداش گيرند. انديشههاي يگانه و مسايل ابتكاري و شيوههاي جديد حل آنها محصول يك جامعه نوآور است و پيشرفت مداوم اجتماعي، سياسي، اقتصادي و آموزشي تا حد زيادي به خلاقيت اعضاي جامعه بستگي دارد. ولي متأسفانه اين جنبه در جامعه ما كمتر مورد بررسي قرار گرفته است و در دبستانها خلاقيت هر روز كمتر از پش مبناي تعليم و تربيت افراد قرار ميگيرد. (آلن بودو، ترجمه خانزاده، 1358).
علم جديد روانشناسي خلاقيت نيز مانند ساير پديدههاي رواني بر كثرت عوامل و حقايقي كه به طريقي بر خلاقيت موثر تأكيد دارد. يعني يك سري عوامل بيروني و دروني بر تفكر خلاق تأثير ميگذارند كه مهمترين آنها عبارتند از: عوامل انگيزشي، شخصيتي، رواني و اجتماعي، بررسي هاي انجام گرفته و روش ساخته است كه اين عوامل با نتايج مثبت و منفي بستگي دارد.
در اين تحقيق سعي ميشود تا نحوه تفكر خلاق گروه خاصي از جامعه يعني معلولان جسمي- حركتي مورد بررسي قرار گيرند. مطالعاتي درباره تأثير معلوليت جسمي- حركتي افراد با يادگيري و تفكر آنها انجام شده است. به نظر ميرسد معلوليت جسمي- حركتي بر خلاقيت و قوه ابتكار افراد نيز تأثير گذارد. بنابراين بايد انتظار داشته باشيم كه در اين گروه نسبت به افراد غيرمعلول شاهد افت تواناييهاي خلاق باشيم. افراد معلول جسمي حركتي از نظر شخصيتي وضعيت ويژهاي را دارا هستند. اغلب آنها احترام به خود پاييني دارند، اعتماد به نفس و اطمينان به خود كمتري را دارا ميباشند و به طور كلي برداشت غيرواقعي از «خود» دارند. تحقيقاتي در مورد خودپنداري غيرواقعي آنها انجام شده است كه اكثر آنها نشان دادهاند اين افراد در مورد خودشان ارزيابي بيش از حد يا كمتر از حد واقعي دارند (البته در اغلب موارد) به همين دليل سطح اضطراب آنها بيش از حد معمول است و اغلب آنها احساس دروني بيارزش بودن و ناايمني را دارا ميباشند.
با توجه به اهميتي كه در حال حاضر به رويكرد خلاق در آموزش و پرورش ميدهد مشخص كردن عوامل موثر بر خلاقيت از جمله خصوصيات معين شخصيتي نقش توجه به «خود» افراد و خودسازي دانشآموزان در مدارس را برجستهتر ميسازد. در ضمن توجه به عوامل شخصيتي در آموزش و پرورش وتوانبخشي افراد معلول طرح و اجراي برنامههاي كار تواني آنها را آسانتر ميسازد.
هدف تحقيق:
با اهميتي كه رويكرد خلاقيت در آموزش و پرورش پيدا كرده است، تحقيقات زيادي در مورد زمينههاي عيني ايجاد شرايط مطلوب براي خلاقيت انجام گرفته است. ولي با اينكه مشخص ساختن عوامل موثر بر تفكر خلاق از اهميت زيادي برخوردار است، ولي موضوع خلاقيت و شرايط پرروش آن فوقالعاده پيچيده است. ولي در جامعه انساني افراد نشانداري هستند كه ويژگيهاي خاص را دارا هستند و وجود اين خصيصهها كنترل متغيرها را آسانتر ميسازد.
مدتهاست كه در مورد تأثير معلوليت جسمي- حركتي بر فعاليتهاي رواني (مانند يادگيري، حافظه، سازگاري اجتماعي و …) پژوهش صورت ميگيرد و اهميت اين تحقيقات بر آموزش اين گروه روشن گشته، تحقيق در مورد تأثير معلوليت جسمي بر خلاقيت علاوه بر اينكه جنبهاي مهم از تفكر خلاق را روشن ميسازد، تعيين علت افت يا تغيير فعاليتهاي رواني معلول نيز از اهميت زيادي برخوردار است. سپس يك هدف مهم و اساسي اين تحقيق مشخص ساختن عوامل مؤثر بر تفكر خلاق است.
از قرار معلوم در افراد معلوم جسمي- حركتي علاوه بر مسأله قابليت و توانايي فردي، نگرشهاي خانواده و همسالان و نيز انتظارات اجتماعي و احساسهاي دروني خود فرد نيز متغيرهاي مهمي هستند. چگونگي تأثير اين متغيرها بر نيروي تفكر خلاقيت نوجوانان معلول وتعيين رابطه آنها با ساختار شخصيت از اهميت خاصي برخوردار است.
تحقيقات بيشتر ميتواند مشخص سازد كه افت تفكر خلاق در افراد معلول به سبب كمبود استعدادهاي آنها نيست و احتمالاً اين تجربه گذشته و انجام دادن كارها توسط ديگران است كه آنها را از تواناييهاي بالقوه خود دور كند. تعيين اثرات محدود كننده اين عوامل ميتواند در يافتن راه هاي رفع اين موانع ياري دهنده باشد.
اهميت شخصيت سازي و خودسازي و ايجاد خصيصههاي مثبت شخصيتي به تدريج در آموزش و پرورش مورد تأكيد قرار ميگيرد. به وجود آمدن احساس دروني بيارزش بودن و عدم اطمينان به خود ميتواند اضطراب زيادي را درباره توانايي و پيشرفت در فرد به وجود آورد، تأثير اضطراب شديد در يادگيري و تفكر در روانشناسي تا حدي مشخص شده است. وجود اضطراب زياد مزمن در بسياري از معلولان جسمي- حركتي مورد تأييد قرار گرفته است. احتمالاً اين اضطراب شديد در معلولان موجب رفتارهاي آني، اجباري و شكننده در فرد ميشود كه سد كننده يك رويكرد خلاق هستند. مشخص كردن اين مسأله در پرورش و توان بخشي افراد معلول اهميت زيادي دارد.
همچنين هدف از اين تحقيق نيز بررسي چگونگي تفكر خلاق در افراد معلول جسمي- حركتي و نيز يافتن همبستگي اجتماعي صفات شخصيت و نيروي خلاق در اين افراد است. از طريق اين گروه سعي ميشود كه اهميت خصوصيات شخصيت مانند استقلال، اعتماد به نفس و … نظائر آن در قدرت خلاقيت مورد بررسي قرار گيرد.
و بالاخره اگر مسأله را به طور گستردهتر در مورد تمام نوجوانان در نظر بگيريم با شناخت شرايط اساسي مؤثر بر خلاقيت در زماني كه رويكرد خلاق در آموزش و پرورش روز به روز بيشتر مورد تأكيد قرار ميگيرد، برنامهريزهاي بلندمدت آموزش در مورد نوجوانان را بهتر ميتوان طرحريزي كرد.
اهميت و ضرورت تحقيق:
اين تحقيق اگر افت خلاقيت افراد معلول جسمي- حركتي را ثابت كند به روشن شدن عوامل مؤثر بر خلاقيت كمك ميكند و همچنين فايدههايي در برنامهريزي آموزشي و توانبخشي ميتواند داشته باشد كه در زير به بعضي از آنها اشاره ميكنيم.
- ايجاد امكانات فردي و اجتماعي جهت فعاليت نوجوانان معلول جسمي- حركتي براي پي بردن به استعداد خود در رسيدن به شناخت و تواناييهاي خود.
- برنامهريزي آموزشي وايجاد فضاي تربيتي مناسب جهت پرورش استعدادها و نيروي خلاق معلولان جسمي- حركتي، مشاركت دادن آنها و پذيرش مسئوليت توسط آنها.
- كمك براي بيدار كردن شيوههاي مفيد و از بين بردن عوامل منفي شخصيتي، ايجاد خودپنداري مثبت در معلولان و به طور كلي در تمام نوجوانان براي هموار كردن راه شكوفايي استعدادهاي خلاق آنها.
- ايجاد امكانات و شرايط مناسب رواني و اجتماعي براي كم كردن استرس و اضطراب معلولان و پيدا كردن روشهاي ايجاد احساس دروني و احترام و ارزش به خود.
- كمك به كساني كه به عنوان مربي يا والدين با نوجوانان معلول كار ميكنند تا بهترين روشهاي پرورش آنها را با توجه به تواناييهاي بدني آنها و با كمك خود آنها پيدا كرد.
فرضيههاي تحقيق:
- خلاقيت نوجوانان دختر معلول جسمي- حركتي از خلاقيت نوجوانان دختر غيرمعلول پايينتر است.
- در نوجوانان معلول احتمال شكلگيري بعضي خصوصيات منفي شخصيتي (مثل خودانكاري بيشتر يا خودپذيري كمتر) از افراد غيرمعلول بيشتر است.
- سطح پايينتر خلاقيت معلولان با خودپذيري كمتر آنها همبستگي مثبت دارد.
جامعه آماري:
آزمونها گروه مورد مطالعه از ميان نوجوانان دختر معلول جسمي- حركتي انتخاب شدند كه از خدمات مركز توانبخشي استفاده ميكردند. آزمودنيها از دو مركز 1- كودكان و نوجوانان واقع در خيابان وليعصر چهار راه ظفر و 2- هفتم تير واقع در پل روي انتخاب شدند كه از لحاظ سني آنها در مقطع سني 19-13 سال بودند. آزمودنيهاي گروه مقايسه هم از ميان نوجوانان مقطع راهنمايي و دبيرستان چند مدرسه انتخاب شدند. اين آزمودنيها از دو مدرسه 1- مدرسه راهنمايي عفاف منطقه (2)، 2- دبيرستان حضرت مهدي منطقه (7) انتخاب شدند.
[1] – Taylor
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.