پایان نامه بررسي تأثير ميزان تحصيلات بر ملاكهاي ازدواج در بين دانشجويان
فهرست محتوا
چكيده
از آنجايي كه بررسي و شناخت ملاكهاي همسرگزيني موجبات تشكيل خانواده سالم را براي جوانان در آستانه ازدواج فراهم مي سازد، بسيار حائز اهميت است.
لذا در اين پژوهش سعي شده به مهم ترين ملاكهايي كه در همسرگزيني افراد تحصيل كرده نقش دارند اشاره گرديده و ميزان تأثيرگذاري هر يك از اين عوامل در امر ازدواج بررسي و شناخته شود. در اين راستا، هدف تحقيق “بررسي ميزان تأثير پذيري ملاكهاي ازدواج از ميزان تحصيلات (دانشگاهي) است”.
چارچوب تئوريك اين بررسي را ديدگاههاي همسان همسري، مجاورت مكاني و تئوري مبادله تشكيل ميدهند ، بر اساس اين تئوريها فرضياتي مطرح و به معرض آزمون گذارده شده اند. در اين پژوهش بواسطه ويژگي موضوع مورد مطالعه از روش “پيمايش” بعنوان يك روش تحقيق مناسب اين قبيل تحقيقات استفاده شده و ابزار گردآوري اطلاعات نيز پرسشنامه مي باشد، كه در بين يك نمونه (196) نفري از دانشجويان کارشناسی ترم اول و دانشجويان مقطع کارشناسی ارشد دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه آزاد اسلامی واحد رودهن (در پاييز 84) توزيع و پس از تكميل جمع آوري گرديد. تجزيه و تحليل داده ها به روش مقايسه اي و با استفاده از آزمون “t” استيودنت صورت گرفت.
نتايج نهايي تحقيق نشان داد كه ، از بين هفت فرضيه مطرح شده، صرفاً فرضيه هاي همگني سني و همگني تحصيلي با ميزان تحصيلات در امر ازدواج رابطه معني داري دارند. بدين معني كه جوانان تحصيل كرده (در جامعه آماري دانشجويان) گرايش بيشتري به ازدواج با كساني را دارند كه از نظر تحصيلات و سن مشابه آنان باشند. ولي ملاكهاي زيبايي ظاهري، اصالت خانواده و رفاه مادي هر چند از نظر دانشجويان مورد بررسي اهميت زيادي در امر ازدواج دارند، امّا متأثر از متغير تحصيل نمي باشند، و ملاكهاي قوميت و اعتقاد ديني نيز صرف نظر از ميزان تحصيلات، در حد متوسط مورد توجه دانشجويان جامعه آماري بوده است.
پيشگفتار
پژوهشي كه تقديم جامعه دانش پژوهان مي گردد حاصل كندوكاوي است در تأثير ميزان تحصيلات بر ملاكهاي ازدواج در بين دانشجويان در دو مقطع كارشناسي ترم اول و كارشناسي ارشد.
در اين پژوهش سعي شده است تا يكي از مشكلات اساسي نسل جوان از ديدگاه متعلقين به اين نسل مورد كنكاش واقع شده و ميزان توافق يا مخالفتهاي بين ديدگاههاي آنان مورد بررسي قرار گيرد.
محقق معتقد است كه ما هنوز مسايل و مشكلات بيش از نيمي از جمعيت كشورمان، را بدرستي و دانشمندانه تجزيه و تحليل و ريشه يابي نكرده ايم و در موارد نادري كه بر وسوسه پاك كردن صورت مسئله مان فائق مي آئيم در مقام تدبير و ارائه طريق، چندان انديشيده عمل نمي كنيم، چرا كه با دنياي مخاطبان خود چندان انس و الفتي نداريم و اين در حالي است كه بدون گذر از مرحله شناخت، شوق هدايت و تربيت آنها را در دل خود مي كاريم.
اميد و انتظار مي رود كه اين تلاش اندك و ناچيز علاوه بر ارضاي حس كنجكاوي محقق، موجب تحريك و ترغيب ساير پژوهشگران به انجام مطالعات اجتماعي دقيق تر، درخصوص مسايل و مشكلات نسل جوان گردد.
مطالب اين نوشتار در پنج فصل تنظيم شده است كه عبارتند از :
- در فصل اول، به بيان مسئله ، اهميت و هدف پژوهش پرداخته شد و اينكه به چه دلايلي تحصيل بعنوان عاملي كه مؤثر بر ملاكهاي ازدواج است مورد بررسي قرار گرفته است.
- فصل دوم، در سه قسمت مطرح شده كه عبارتند از : مبحث ازدواج كه شامل تعريف ازدواج، انواع ازدواج و تحول ازدواج در ايران است، قسمت دوم به پيشينه تحقيق در داخل و خارج از كشور و نتايجي كه از اين تحقيقات بدست آمده پرداخته است و در قسمت سوم اين فصل به چارچوب نظري پرداخته شده كه به بحث درباره تئوريهاي همسان همسري، مجاورت مكاني و تئوري مبادله مي پردازد.
- فصل سوم، مبحث روش تحقيق است كه اشاره دارد به روش تحقيق و روش جمع آوري اطلاعات، نحوه تجزيه و تحليل داده ها با ابزار (SPSS) و جامعه آماري و مكان و زمان اجرا تحقيق.
- فصل چهارم، به تجزيه و تحليل داده ها پرداخته شده و فرضيه هاي تحقيق را با توجه به آزمون (t) بين دو مقطع تحصيلي كارشناسي ترم اول و كارشناسي ارشد مورد مقايسه و تحليل قرار داده است.
- فصل پنجم، نتيجه گيري، محدوديت ها و پيشنهادات مربوط به پژوهش را بيان مي كند.
- در پايان، منابع و پيوستها.
فصل اوّل
“طرح تحقيق”
مقدمه
نهاد خانواده با قدمتي ديرينه و تاريخي دير پا از چنان اعتبار و اهميتي برخوردار است كه هيچ نهادي در طول اعصار به مانند آن نقش تعيين كننده اي را در اجتماع بشري نداشته است . تشكيل خانواده در تمام ادوار به شكل هاي متفاوت و با ويژگي هاي خاص تا به امروز وجود داشته ، ضمن اينكه با تغيير و تطور بسيار نيز مواجه بوده و موجوديت خود را حفظ كرده است و به عنوان اقدامي حياتي مهم و تعيين كننده در زندگي آتي محسوب مي شود.
” خانواده بعنوان نهاد اصلي بدلايل مختلف همواره در مركز بحث هاي جامعه شناسي قرار داشته و دارد از جمله :
- از يك طرف بررسي روابط فرد و جامعه : چنانچه مي دانيم مسئله اجتماعي شدن
” (Socialization) ” و فرهنگ پذيري” (Acculturation)” بدون توجه به پرورش اساسي فرد در خانواده و انتقال فرهنگ جامعه به اعضاء و بطور كلي روابط متقابل فرهنگ و شخصيت كه خاصه از طريق شكل گيري شخصيت انسان انجام مي پذيرد امري تقريباً محال و غير قابل حصول خواهد بود. - از طرف ديگر ساخت خانواده و نظام اجتماعي در مقياس وسيع بر روي ساخت كل جامعه تأثير مي گذارد و در واقع ساخت جامعه ( بخصوص جوامع ابتدايي) تابعي از ساخت خانواده و نظام خويشاوندي است. شايد بهمين دليل مردم شناسان معروفي، چون رادكليف براون و مالينوفسكي و جامعه شناساني چون دوركيم و پارسونز بخش قابل ملاحظه اي از مباحث مورد نظر خود را به نظام خانواده و خويشاوندي اختصاص داده اند” . ( سيف 1368، 6-5)
در مباحث جامعه شناسي خانواده، عليرغم تمامي تفاوتها و اختلاف نظرهائيكه در مورد خانواده وجود دارد، دو وجه مشترك نيز ديده مي شود :
“الف : خانواده گروه كوچكي است كه ويژگي اساسي و غير قابل تفكيك آن « صميميت » است.
ب : اجتماعي كردن نسل آينده جزء بديهي ترين ، اساسي ترين و اصلي ترين وظايف آن مي باشد.
“( باوم ، 1367،147) وظايف ،كاركرد و اهميت خانواده چيزي نيست كه بتوان در آن ترديد نمود هر چند نبايد از خاطر برد كه عوامل متفاوت ، بسياري از كاركردهاي خانواده را نسبت به گذشته كاهش داده اما اينها به معناي تضعيف قطعي خانواده و يا امحاي آن نيست بسياري از انديشمندان جهان امروز عليرغم اين نظريات بدبينانه ، از دگرگوني خانواده ، نوسازي آن و پيدايي پايگاههاي جديد سخن مي رانند
“( ساروخاني،1370، 7 ) ازدواج (Marriage) و همسرگزيني (mate selection) بعنوان نقطه آغازين تشكيل نهاد اجتماعي خانواده از اهميت بسزا و پر ارزشي برخوردار است كه نه صرفاً از جنبه زيست شناختي آن ، بلكه در يك سلسه روابط اجتماعي در هر جامعه با ويژگيهاي خاص آن جامعه مورد بررسي قرار مي گيرد.
در بين ملل مختلف دنيا ازدواج بعنوان يك امر مسلم و ضروري در حيات اجتماعي مطرح مي شود اين ضرورت و نياز بدليل ايجاد پيوندهاي پايدار در جهت حفظ و تداوم كاركردهاي خانواده و خويشاوندي حائز اهميت است .
ازدواج در ميان ملت هاي گوناگون دنيا از ساخت خانواده و نظام خويشاوندي و فرهنگ جامعه متأثر
است و به اين لحاظ كاركردهاي مترتب بر آن با توجه به اين اصل شكل گرفته و در جهت حفظ و تقويت ساختار كلي نظام اجتماعي عمل مي نمايد.
ازدواج در وهله اول ممكن است امري شخصي و خصوصي تلقي شود اما واقعيت آن است كه كمتر حوزه اي از حيات انساني يافت مي شود كه روابط بين فرد و جامعه در آن چنين تحت انتظام هنجاري قرار گرفته باشد.
تحولات زيستي ازدواج در همه جوامع يكسان و مشابه است اما از نظر شيوه هاي مجاز و مشروع رفتار جنسي و خانوادگي تفاوتهاي چشميگيري بين آنها وجود دارد. جامعه همواره كوشيده است با اعمال ممنوعيت ها و محدوديتهايي چند از ازدواج آزاد فرزندانش جلوگيري نمايد. گرچه ممكن است افراد بهنگام انتخاب شريك زندگي خود احساس كنند كه آزادانه دست به انتخاب مي زنند اما آنها در واقع بطور ناخودآگاه از الگوها و قواعد بسيار دقيق و پيچيده پيروي مي كنند . اين قواعد و الگوها در طي تاريخ شيوه هاي متعدد و متنوعي را در امر همسر گزيني بياد مي آورد. اسارت و يغمابري زن ، خريداري يا مبادله او زناشويي هاي داد و ستدي، مبادله دو نامزد، مبادله خواهران با همديگر، اهداي دختر به يك طايفه يا قبيله در برابر وقوع قتلي تحت عنوان ” خون بس” نامزد كردن در كودكي ، لويرات (leviral)
( اجبار مرد به ازدواج با بيوه برادر خود ) و سررات (Sororat) ( اجبار زن به ازدواج با شوهر خواهر خود بهنگام مرگ خواهر)” (شهابي،1371،52) ويژگي غالب شيوه هاي همسر گزيني ياد شده عدم توجه به احساسات شخصي و بي اعتنايي به آزاديهاي طرفين ازدواج است. برخي از اين شيوه ها گرچه ممكن است در بعضي از جوامع همچنان رواج داشته باشد، اما شيوه مسلط و غالب همسر گزيني محسوب نمي شود.
حال اين سوال مطرح است كه :
در عصري كه خواست و اراده طرفين ازدواج اهميت بيشتري يافته و وصلت هاي تجويزي جاي خود را به وصلت هاي ترجيحي داده اند هنجارهاي اصلي گزينش همسر كدامند؟
دوركيم جامعه شناس فرانسوي ازدواج را نهادي اجتماعي مي داند كه بواسطه عوامل اجتماعي پديد
مي آيد و با تغيير عوامل و ساختار اجتماعي ساخت آن دگرگون مي شود( نوذرپور ، 1371 ، 60) از نظر لوي اشتراوس نيز« هيچگونه نهاد يا شكل زندگي اجتماعي كه به غريزه زيستي محدود باشد يافت
نمي شود. خصوصيات بشر اين است كه به فرضيات و معلومات نظم و سامان مي بخشد نه آن كه از فرضيات و گرايشهاي باصطلاح غريزي تبعيت كند.» همچنين اشترواس معتقد است: ” بشر ابتدايي روي غريزه جنسي خويش اولين سازمان اجتماعي را بنا كرد و با تقسيم اقوام خود به دو دسته آنهايي كه
مي توانند همسر او باشند و دسته اي كه نمي توانند با آنها ازدواج كند بر اساس چنين تقسيم بندي اولين مبادله اجتماعي افراد بشر بر مبناي مبادله پاياپاي پديد آمد”. ( ميشل ، 1354 ،42)
تاكنون ازدواج بعنوان يكي از عمده ترين، فراگيرترين و مهم ترين قواعد زندگي بشري در آمده است. اين امر در جامعه ما كه تعداد افراد حائز شرايط نسبت به ديگر جوامع ( بسياري از آنها) فزوني دارد و نگاهي به موقعيت جامعه كه شرايط ويژه اي را از نظر سياسي اجتماعي و اقتصادي طي مي كند، مهم و لازم مي باشد. دگرگونيهاي سريعي چون ، پيدايش شهرهاي بزرگ مهاجرت وسيع روستائيان به شهر ، گسترش وسايل ارتباطي تغيير حاكميت سياسي و تلاش در جهت ايجاد تغيير در نگرش و ديدگاههاي مردم، بروز انقلاب اسلامي ، ظهور جنگ و ….. احتمالاً موجب بروز تغيير و تحولاتي در امر انتخاب همسر گرديده است . از طرفي آنچه را از قبل محدوده هاي بسته جغرافيايي مي خواند يعني محدوده هاي تنگ كه دايره گزينش همسر را محدود مي نمود شكسته شد. از طرف ديگر فضاهاي موجود، انسانهاي بيشتري را در خود گرفت آنچنان كه در طول قرون چنين تراكمي ديده نشده بود. با پيدايش چنين تغييراتي، گزينش همسر نه تنها در فضاي شغلي وسيعتري امكانپذير مي گردد بلكه انسانهايي از گروههاي پايين تر با دستيابي به مشاغل بالاتحرك حرفه اي را با تحرك ديگري از طريق گزينش همسر پيوند
داده اند.
گسترش ازدواج، از جانبي ازدواج انسانهايي را برانگيخت كه هيچگاه در طول قرون با يكديگر پيوند نبسته بودند و از جانب ديگر محيطي مساعد جهت ارتقاي آزادانه مرد و زن پديد آمد.( ساروخاني، 1370 ص 114) چنانكه مي دانيم دانشجويان بعنوان برگزيدگان فكري جامعه معمولاً در پذيرش عوامل مؤثر داراي نوعي سرعت عمل مي باشند و بدليل تعلق آنان به اقشار اصناف و اقوام مختلف و همچنين وابستگي آنان به طبقات مختلف اقتصادي و فرهنگي مجوعه اي از گروههاي مختلف جامعه را در بر
مي گيرند. اين پژوهش از آنجا اهميت مي يابد كه در آن ديدگاههاي نسل جوان نسبت به يكي از اساسي ترين مسائل اجتماعي كه با آن روبرو بوده اند بررسي شده و ابعاد مختلف عوامل مؤثر بر آن شناخته شود.
آلن ژيرار(1964) مي نويسد: ” در بين تمامي مراسم ،آداب و حوادث اساسي حيات ، ازدواج از اهميتي به سزا برخوردار است . مهم از نظر خود، مهم از ديدگاه زيستي و مهم از نظر اجتماعي ، هيچ نهادي نيست كه مانند آن جهاني و از نظر غايت ثابت و پايدار باشد.”(ساروخاني ، 1370 ،11)
به اين ترتيب طبيعي است كه وجود ازدواجي سالم و مبتني بر بينش و بصيرت و دانايي و نگرش همه جانبه و عميق مي تواند ساختار خانواده را در آينده به بهترين نحو ممكن و به شكل سالم و تعالي بخش تضمين كرده و از ظهور و بروز آسيب هايي كه روند طبيعي خانواده را تحريف مي كند بازدارد.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.