پایان نامه بررسي شكل گيري و گسترش نظام حكومتي ايران در دوره ساساني از سال 226 تا 420 ميلادي
مقدمه
اعراب بعد از حمله به ايران و سقوط تيسفون خود را با سازماني منظم و تا حدي پيچيده يافتند كه تصرف در آن را نه در حد توانايي خويش و نه به مصلحت خود ميديدند؛ از اين رو نه تنها در آن نظام تغييري ندارند بلكه ناچار شدند كه بعضي از روشهاي خود را تغيير دهند.
شناخت نهادهاي ديواني ايران پيش از اسلام به ويژه در دورهي ساساني براي بررسي و درك مناسبات دروني نظام اين عصر براي تاريخ نگار از اهميت زيادي برخوردار است، ولي فهم و دريافت آنها دشوارتر از تاريخ سياسي است. اين دشواري عمدتاً به واسطهي آن است كه منابع موجود چندان پرتوي بر اين نهادها نميافكنند. اين واقعيت دريافت علمي از كاركرد اين نهادهاي ديواني را دشوار كرده است. بنابراين در پژوهش حاضر به اين موضوع توجه خاصي شده است.
اشارات مربوط به ديوانهاي عصر ساساني را به گونههاي مختلف در روايات ونوشتههاي دورهي اسلامي ميتوان يافت. بعضي از اين اشارات در خلال اخبار يا اوصافي كه دربارهي برخي از آداب و رسوم آن دوران در اين مآخذ آمده مييابيم. برخي ديگر را نيز از طريق توصيفيهاي كه درباره مهرهاي مختلف بعضي از شاهان ساساني و كاربرد آنها در امور مختلف مملكتي آمده مييابيم چرا كه هر يك از مهرها نمودار ديواني بوده است و گاهي هم از طريق نامهاي فارسي بعضي از ديوانها كه پس از ترجمه به عربي همچنان نام قديم خود را حفظ كرده و در عصر خلفا هم با همان نام فارسي و همان روش قديم به كار خود ادامه دادهاند، از نام و وظايف آنها آگاه ميشويم.
از مهمترين كتابهايي كه به اين نظام ديواني پرداختهاند «صبح الاعشي في كتابه الانشاء اثرقلقشندي ميباشد.
كتابي به نام «گاهنامه» كه به نظر بعضي از مورخان و دانشمندان اسلامي همچون مسعودي رسيده نيز حاوي مطالبي درباره مشاغل و وظايف ديواني ساساني است كه مسعودي در مواردي از آن ياد كرده است. در كتاب گاهنامه مراتب مختلف ديواني (ششصد مرتبه) برحسب ترتيبي كه به آن دادهاند ذكر شده است. ولي جز معدودي از مناصب مهم و درجه يك و بعضي از مشاغل درجات پايينتر در مأخذ اسلامي انعكاس نيافته است. به جز آنچه مسعودي در كتاب «التنبيه و الاشراف» درباره بزرگترين مناصب دولت ساساني ذكر كرده دو صورت ديگر از همين مناصب بزرگ يكي در تاريخ يعقوبي و ديگري در كتاب مروج الذهب مسعودي با كمي اختلاف در ترتيب آن ها آمده است. به نظر محققان فهرستي همانند آنچه جاحظ در كتاب التاج درباره ترتيب مراتب دربار ساساني ذكر كرده همه از كتاب گاهنامه گرفته شده است. فهرستي از مناصب و طبقات در نامه تنسر آمده است. طبري هم در خلال مطالب خود مخصوصا در وصف بهرام پنجم و مهرنرسي مطالبي از مناصب و مشاغل ديواني ذكر به ميان آورده است.
از محققان كساني كه تا حدي به اين موضوع پرداختند محمدي ملايري در جلد پنجم تاريخ و فرهنگ ايران است كه در اين جلد به ديوانها به خصوص ديوان خراج، ديوان رسايل و دبيران اين ديوان و مشاغل و مناصب ديواني و درباري، مطالبي را مورد بررسي قرار داده است. محمد علي امامي شوشتري نيز در كتاب تاريخ شهرياري در شاهنشاهي ساساني مطالبي را درباره ديوانها، پيدايش ديوانها و مناصب ديواني و درباري مطالبي ذكر كرده است.
سعيد نفيسي نيز فهرستي از مناصب و مشاغل مهم دوران ساساني را در كتاب تاريخ تمدن ايران ساساني آورده و حدود نود و هشت (98) منصب را مورد بررسي قرار داد و درباره هر يك كم و بيش شرحي داده است. هرچند هنوز در اين زمينه باب تحقيق در بسياري از زمينهها باز است ولي بايد آن را گام بسيار مفيدي در شناخت تشكيلات ديواني آن زمان دانست.
در نگارش اين پژوهش از كتابهاي فراواني به ويژه كتاب تاريخ شهرياري در شاهنشاهي ساساني، تاريخ تمدن ايران ساساني، تاج اثر جاحظ و محمدي ملايري جلد پنجم استفادههاي فراواني به عمل آمده است.
دشواريهايي كه پژوهشهايي از اين دست با آن مواجه ميشوند، دگرگوني و يا تحريف عنوان ديوانهاي دورهي ساساني در جريان انتقال آن به دورههاي اسلامي توسط كابتان و مترجمان اسلامي است. برخي از اين عنوانها به كلي صورت عربي به خود گرفته و جزيي از اين زبان شدند كه اين تحول در مواردي سبب تعبير متفاوتي براي كاركرد اين ديوانها شده است. در عين حال پارهاي ديگر همچنان شكل فارسي خود را حفظ نمودهاند و بهتر ميتوان به ريشه و اصل آن پي برد. برخي ديگر به گونهاي تغيير شكل دادند كه شناخت اصل آنها نياز به وقت و تأمل بيشتري دارد.
اصطلاحات فارسي كه به ديوان عربي انتقال يافتند نمودار مشاغل و مراتب درجات رسمي و اداري در دستگاه حكومت خلفا است از همين نمونهها ميتوان تا حدي درباره خصوصيات آن ديوانها و كيفيت ترجمه آنها اطلاعات سودمندي به دست آورد. ولي مشكل آن است كه اين واژهها و اصطلاحات فني و ديواني قبل از اسلام ايران به دوران اسلامي و مآخذ عربي انتقال يافته يا از اصل فارسي با خط پهلوي يا از اصل فارسي با خط اسلامي بوده كه در هر دو حال از تحريف مصون نمانده، از اين رو دستيابي به مفهوم اصلي آن دشوار گرديده است. از طرف ديگر انتقال تمدن و فرهنگ ايران قبل از اسلام از عصري با ويژگيهاي خاص خود به عصر ديگري كه در اثر برخورد با عوامل ديگر، در مسير تحول تدريجي و تاريخي خود، ويژگيهاي ديگري هم يافته و به مقتضاي اوضاع و احوالي كه بر آن گذشته به شكلي ديگر يا به زباني ديگر هم درآمده، به همين سبب بسياري از بخشهاي مهم و اساسي آن را پردهاي از ابهام ناشي از تعريب پوشانده است.
موضوع سازمان اجتماعي ايران در دوره ساسانيان بسيار پيچيده است و هنوز در تاريخ حل نشده است. اين پيچيدگي به خاطر عدم وجود اسناد و مداركي كه مقارن با حوادث آن زمان تنظيم شده باشد، عدم مطالعه در آثار و حفاريهاي مربوط به اوايل قرون وسطايي ايران و تناقضگوييها و قطع رشته منابع اخبار، كه گاهي به سكوت نيز برگزار شده و مبتني بر اخبار و روايات ساساني است حل اين موضوع را دشوارتر ميسازد. از طرف ديگر گزارشهاي منابع با يكديگر مغايرت دارند. اين امر حاصل دو پديده است، اولي به لايههاي اصلاحات مربوط ميشود يعني هنگامي كه نظام قديمي ساساني با اصلاحات قباد و سپس خسرو انوشيروان در سده ششم ميلادي موجه و تكميل شد. مسئله دوم مربوط به ماهيت منابعي است كه به تشريح مفصل سازمان اداري دولت ساساني ميپردازد. از آنجا كه بيشتر اطلاعات متعلق به دوره اسلامي است در استفاده از آنها بايد شرط احتياط را رعايت كرد، زيرا به نظر ميرسد كه در واقع بيشتر سازمان اداري خلفاي عباسي را توصيف كردهاند، نه سازمان اداري دوره ساساني را. از سوي ديگر سازمان دولتي ايران در دوره ساسانيان از لحاظ بسط و توسعه راه دور و درازي را پيموده است. بنابراين تصورات متداول و معمول فقط براي اواخر دورهي اين حكومت مصداق پيدا ميكند.
دشواري ديگر در پژوهش مشاغل و مناصب ديواني آن است كه يك لقب يا يك عنوان افتخاري ممكن است در طول زمان تغيير يافته باشد براي مثال مقام فرمذار در زمان شاپور يكم، بعداً صفت وزرگ به واژه افزوده ميشد و تبديل به صدر اعظم يا به عنوان شخص دست راست شاه قرار گرفت. بايد متذكر شد كه تغييرات دائمي كه در فهرست اسامي مناصب دولتي به وجود آمده در تقسيم وظايف آنها براي محققان ابهام ايجاد كرده است.
اگر جه منابع بسيار است عدم دسترسي به كتابخانه هاي غني و مكان هاي فرهنگي بر مشكلات تحقيق افزود ؛در عين حال بسياري از منايع كه در ارتباط با موضوع بوده اند توجه نشده است زيرا از توان و زمان مشخص خارج است . همچنين بسياري از منابع يا در كتابخانه ها موجود نيست يا به زبان هاي ديگر است چون حيطة زماني تحقيق دوران طولاني را در بر مي گيرد ؛ طبعاً فرصت ترجمه تمام اين منابع نبوده است . تا اينكه مفاهيم مورد نظر را در لابلاي آن ها نمايد.
تمركز و دين دو اصل اساسي و بنيادي است، كه شاهنشاهي ساساني در دوره طولاني تاريخ ايران قبل از اسلام به آن شناخته شده است. با توجه به اينكه در زير لواي همين دو اصل است كه خاندان ارشك ميشود و سرانجام پيروز ميگردد. ساسانيها توانستند حكومت قوي مبتني بر اصل تمركز و دين ايجاد كنند و سازمان حكومتي بر مبناي ديوان سالاري دقيق و وسيع استوار نمايد. بايسته مينمايد كه فصلي را به اين موضوع مهم يعني چرايي و چگونگي روي آوردن ساسانيان به هخامنشيان اختصاص دهيم و در آن به اختصار چگونگي تشكيل حكومت ساساني و زمينههايي كه منجر به روي كار آمدن ساسانيان شد را مورد بحث قرار دهيم خصوصاً جايگاه ديني ساسانيان با توجه به پيوندي كه ساسان جد اردشير به معبد آناهيتا داشت و سرپرستي آن را به عهده داشت و ادعاي وابستگي به خاندان هخامنشي از ديگر مسايلي است كه لازم مينمايد، با توجه به اينكه اردشير براي به دست آوردن مشروعيت لازم از آنها سود جست، مورد توجه قرار بگيرد.
در فصل بعد پيچيدگي و گوناگوني اوضاع اجتماعي، تقسيم جامعه ايراني به گروههاي اجتماعي در عصر ساساني و دورههاي قبل مورد بررسي قرار ميگيرد. طبقات اجتماعي مسألهاي بوده كه از ديرباز به وفور در نوشتههايي تاريخي از آن سخن به ميان رفته است.
در اوستا جامعه ايراني به سه طبقه تقسيم شده است 1ـ روحانيون 2ـ جنگجويان 3ـ كشاورزان. گسترش زندگي شهري، داد و ستد و پيدايي دستگاه ديوان سالاري خواه ناخواه موجب دگرگونيهايي گرديد كه بر طبقه سوم اجتماعي تأثير گذاشت و تفاوت آن شد كه طبقهاي به نام دبيران به وجود بيايند و كشاورزان و صنعتگران در رتبه چهارم قرار گرفتند. به همين خاطر اين فصل به طبقات اجتماعي اختصاص گرفته است. با اين حال طبقهي دبيران را در فصل نظام ديواني مورد بررسي بيشتر قرار ميدهيم، چرا كه دبيران نقش مهمي در اداره امور ديوانها و نوشتن نامهها و اسناد مختلف در موضوعهاي گوناگون داشتند و رفته رفته كار دبيري به آن پايه از اهميت و اعتبار رسيد كه در آن دوران نه تنها نسبت به طبقات ديگر برتري يافتند بلكه حتي در رديف وزيران قرار گرفتند. ورود به اين طبقه به كساني اختصاص داشت كه هم از دودمانهاي سرشناس و مورد اعتماد باشند، هم با آموزشهاي علمي و تمرينهاي عملي مهارت فني و دانش و ادب لازم را به دست آورده و در زمره اهل راي و تدبير درآمده و شايسته هم نشيني با بزرگان و دولتمردان گرديده باشد.
در اين فصل همچنين نقش مهم روحانيون خصوصاً موبدان موبد كه با گذر زمان در دربار ساساني نفوذي روز افزون يافت ، مورد بررسي قرار گرفته است.
مورد ديگري كه در اين فصل به آن پرداخته شده طبقه جنگجويان و نقش سواره نظام و پياده نظام در جنگ ميباشد. در پايان طبقه كشاورزان و صنعتگران مورد توجه قرار گرفته است.
پادشاهان ئساساني براي قدرت بخشي به حكومت مركزي و محافظت دقيق سرزمين زير سلطه خويش سعي در تقويت ديوان ها داشتند به همين دليل با گذشت زمان بر دامنه قدرت و مسئو ليت نهادهاي ديواني افزوده شد ؛ پادشاهان ساساني با بهر ه گيري از نهادهاي ديواني سلسله هاي پيشين در طي چندين قرن توانستند الگويي مناسب از شيوه حكومتي عرضه كنند كه ديوان ها نقش اساسي را در آن ايفاء مي كردند .بايسته مي نمايد كه فصلي را به نظام ديواني دوره ساسانيان اختصاص داده شود. در اين فصل واژه ديوان و تاسيس ديوانها كه به سلسله كياني نسبت ميدهند را مورد بررسي قرار داديم. همچنين ديوانهايي چون ديوان رياست طبقات جامعه، ديوان سپاه، ديوان رسايل، ديوان دادرسي و ديوانهاي ديگر از جمله مسايلي بودند كه در اين رساله مورد توجه قرار گرفتند.
شايسته توجه است كه دوره ساساني به لحاظ تنوع و شمار مشاغل ديواني و مناصب درباري از اهميت ويژهاي برخوردار ميباشد. اگرچه پيشينهاي اين مشاغل و مناصب به دورههاي پيشين به ويژه هخامنشيان باز ميگردد ولي تعداد و نيز كاركرد اينها در دورهي ساسانيان گسترش بيشتري يافت. بعدها اين مشاغل به دوران اسلامي انتقال يافت. اين فصل از آن جهت داراي اهميت ميباشد كه مشاغل و مراتب رسمي و اداري و درباري را بررسي ميكند كه از اين طريق ميتوان تاحدي درباره خصوصيات ديوانها اطلاعات سودمندي به دست بياوريم.
آخرين فصل را به صاحب منصبان عالي مقام از آغاز دورهي ساسانيان تا بهرام پنجم اختصاص داديم. اين فصل به نقش روحانيون برجسته اين عصر، يعني تنسر، كرتير، آذرپاد مهراسپندان و مهرنرسي با توجه به اهميت مقام و نفوذ ايشان در دربار شاهان ساساني و نقش آنها در تقويت ديانت زرتشتي خواهيم پرداخت. دراين فصل اين منصب كه آيا تنسر وابرسام دارايي هويتي يگانه و يا متمايز هستند مورد بررسي قرار گرفته است.
در نگارش اين پژوهش معرفي نظام ديواني دوره ساساني مورد نظر نگارنده بوده است. با اين اميد كه بتوانم از عهدة اين امر مهم با توجه به اهميت و گستردگي آن برايم و بتوانم گامي هرچند كوچك در جهت معرفي نظام ديواني اين دوره بردارم هرچند هنوز زمينه تحقيقات زيادي در اين باب باز است ولي اين تحقيق به نوبهي خود گرهگشايي در اين زمينه خواهد بود.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.