پایان نامه بررسي مقايسه ي بهداشت رواني در زنان ومردان شاغل
مقدمه
روان شناسي علم تحقيق در رفتار موجودات زنده و به ويژه در تفكر ، احساس و رفتار بشر است . به همين دليل از چندي پيش روان شناسان علاقه شديدي نسبت به مشكلات عملي كه براي افراد بشر پيش مي آيد و راه حل هايي كه مي توان براي آنها پيشنهاد داد ، پيدا كردند . منظور روان شناسي ، علاوه بر پيشرفت علمي و صنفي ، بهبود بخشيدن به زندگي انسان نيز هست . اين علاقه روز افزون روان شناسان به مسائل روزمره و علمي بشر موجب شده است كه دانش ما در افراد ، به ويژه كساني كه دچار مشكلات رواني هستند به طور قابل ملاحظه اي افزايش يابد . عدم سازش و وجود اختلالات رفتار در جوامع انساني بسيار مشهود و فراوان است .
در هر طبقه و صنفي و در هر گروه و جمعي اشخاص نامتعادلي زندگي مي كنند . بنابر اين در مورد همه افراد ، اعم از كارگر ، دانش پژوه ، پزشك ، مهندس ، كشاورز ، استاد دانشگاه و … ، خطر ابتلا به ناراحتي هاي رواني وجود دارد . به عبارت ديگر هيچ فرد انساني در برابر امراض مصونيت ندارد . البته دانستن اينكه هر شخصي ممكن است گرفتار ناراحتي رواني شود ، خود به خود كافي نيست ؛ زيرا بهداشت رواني تنها منحصر به تشريح علل اختلالات رفتار نيست ، بلكه هدف اصلي آن پيشگيري از وقوع ناراحتي هاست . پيشگيري به معناي وسيع آن ، عبارتست از به وجود آوردن عواملي كه مكمل زندگي سالم و طبيعي است ، به علاوه ي درمان اختلالات جزئي رفتار ، به منظور جلوگيري از وقوع بيماري هاي شديد رواني (شاملو، 1378).
نشانه ها [1] ، يافته هاي عيني هستند كه متخصص باليني مشاهده مي كند مثل عواطف محدود و كندي رواني – حركتي. علائم [2] ، تجارب ذهني توصيف شده توسط بيمار هستند مثل خلق افسرده و كاهش نيرو . نشانگان [3] گروهی از علائم و نشانه ها است که تواماً به صورت یک حالت قابل شناخت ظاهر می شوند و ممکن است نسبت به یک بیماری یا اختلال جنبه که اختصاصی کمتری داشته باشند اکثر اختلالات روانی درواقع نشانگان هستند . روانپزشكي ممكن است از علل متعددي ناشي شود به همين دليل طرحي براي طبقه بندي علل ضروري است برخي علل اختلالات رواني را به دو دسته تقسيم كرده اند :
1-علل جسمانی يا محيط داخلي : شامل عوامل ارثي ، مادرزادي ، شرايط فيزيكي و فيزيولوژيكي بدن
2-علل محيطي يا محيط خارجي : شامل عوامل جغرافيايي ، اجتماعي ، فرهنگي و اقتصادي ، عفونت ، مسموميت ، ضربه و فشار رواني و … يكي ازعلل اختلالات رواني عوامل محيطي – اجتماعي مي باشد . سنن يك فرهنگ ممكن است ايجاد مشكل نمايد به ويژه اگرفرد به محيط ديگر مهاجرت نموده و در فرايند جذب آن قرار گرفته باشد(با حجب الماسی ، 1385) .
بيان مسئله
معيار اصلي قضاوت درباره ي بهداشت رواني شخص اين است كه او بتواند با محيط خود مبادلات هماهنگ داشته باشد. انسان سالم اين توانايي را دارد كه به طور دائم به دنبال رفع نيازهاي خود برود و در محيط به جستجو بپردازد . برای رسیدن به این هدف او همکاری دو عنصر حیاتی نیاز دارد : شخص و محیط . اگر خود شخص را كنار بگذاريم هر چه دراطراف باقي مي ماند محيط محسوب خواهد شد. بنابراين ، براي هر شخص محيط هاي مختلفي وجود دارد . خانواده ، مدرسه ، محيط كار ، محل سكونت و … مي توان عوامل تشكيل دهنده ي محيط كار را به دو گروه عمده تقسيم كرد : عوامل فيزيكي و انساني . عوامل فيزيكي عبارتند از ابزار ها ، دستگاه ، وسايل رفت و آمد ، گرما و سرما ، وسايل ايمني ، سروصداي محيط ، آلودگي هواي محيط كار ، خطرات احتمالی ناشي از كار با وسايل برنده و غيره عوامل انساني عبارتند از : شخصيت ، نگرش ، ادراك ، اسناد و تعارض هاي بين افراد يا گروه ها . شخصيت ، يعني مجموعه صفاتي كه هميشه با فرد هستند و موجب تمايز او از ديگران مي شوند . شخصيت از صفات يا ويژگي ها مختلف تشكيل مي شود برخي از اين ويژگي ها درمحيط كار نقش مهمي دارند و اگر متناسب با كار باشند ، بهداشت رواني شخص تضمين خواهد شد . در ميان انواع مختلف صفات شخصيتي مي توان عزت نفس ، منبع كنترل ، درون گرايي ، برون گرايي ، جزمي انديشي ، اثر بخشی شخصي ، نياز به قدرت و شوق خطركردن را نام برد . دارندگان اين صفات يا هرچيز ديگر بهتر است به چه كاري مشغول باشند يا محيط كاري چگونه با او رفتار بشود تا هم توليد بهتري داشته باشند و هم از نظر سلامتي آسيب نبيند ؛ مثلاً كساني كه شوق خطركردن ندارند نبايد كارهايي انجام دهند كه در آنها رقابتهاي سخت وجود دارد . نگرش يعني ، احساس مثبت يا منفي نسبت به يك شخص يا يك شي . بنابراين كارگر يا كارمند اگر نسبت به محل كار خود يا سازماني كه در آنجا كار مي كند نظرمنفي داشته باشد از كار خود رضايت نخواهد داشت و نارضايتي از كار مانع همانند سازي با سازمان خواهد شد و در نتيجه هم به خود و هم به سازمان ضرر خواهد زد . چون رضايت از كار براي كارفرمايان خيلي مهم است و رضايت از كار نيز تحت تاثير نگرش ها قرار مي گيرد ، بنابراين ، كارفرمايان بايد نگرش كاركنان را ، به گونه اي درجهت مثبت تغيير دهند . پيامدهاي رضايت از كار عبارتند از : توليد بالا ، كيفيت خوب و غيبت نكردن كاركنان . درتغيير نگرش ها با روش قانع سازي ، بايد قانع كننده متخصص ، پيام تشويق آميز و قانع شونده در وضعيت رواني خوبي باشد . ادراك يعني ، محرك هاي بيروني را گرفتن و سازمان دادن . ادراك يعني تفسیر آن چه در محيط اتفاق مي افتد . بنابراين ادارك ، رفتار را در مقابل رويدادهاي محيط تعيين مي كند . اگربرداشت اوليه مثبت باشد ، كارگر يا كارمند با علاقه كار خواهد كرد . اسناد يعني ، به دنبال علت يا علت هاي رفتار خود وديگران گشتن . فرايند اسناد مخصوصاً در ارزشيابي بازده كاركنان به وسيله ی كارفرمايان بيشتردخالت مي كند . اگر كارفرما معتقد باشد كه علت كمي توليد كاركنان از عوامل دروني نشات مي گيرد ، آنها را به تنبلی متهم خواهد كرد ؛ اما اگر علت كمي توليد را به عوامل بيروني نسبت دهد ، در ان صورت به فكر رفع نواقص موجود در سازمان خواهد افتاد . به رغم همه اين پيش بيني ها و در نظر گرفتن شخصيت ، ادراك ، اسناد و ديگر عوامل موثر بر كار ، بازهم بين كاركنان تعارض هايي به وجود مي آيد . وقتي دو فرد يا گروه درباره هدف ها ، انتظارها و نقش ها اختلاف پيدا مي كنند ، انواع مختلف تعارض ها به وجود مي آيند :
درون –فردي ، بين افراد ، درون گروهي ، بين گروه ها . براي مقابله با تعارض ها ، راهبردهاي مختلفي وجود دارد كه به موقعيت تعارضي و استعدادهاي مديران براي مقابله با آن وابسته است . مديران در صورتي كه بخواهند تعارض را به بهترين شيوه ممكن حل كنند و از آن بهره بگيرند ، بايد علت هاي آن را تحليل نمايند . درواقع حل صحيح تعارض ها مي تواند كليد موفقيت سازمان باشد (گنجي ،1376).
توجه به محيط هاي شغلي وشرايط كاري و كارگري در دهه هاي اخير به منظور بالا بردن كيفيت كار حفظ سلامت و بهداشت كاركنان به منظور بهره گيري بيشتر و بهتر از تجارت كاركنان مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته است . نيروي كار ، بخش بزرگي ازجمعيت كشور را تشكيل مي دهد وپرداختن به بهداشت رواني سازمان ها مي تواند از اولويت به شمار آيد چرا كه سالم سازي شرايط كار به منظور سالم سازي نيروي كار و نيروي كاری سالم باعث پيشرفت جامعه است . از آنجا كه فرايند توليد نيروي انساني ناسالم و پريشان حال بخشي از آفات سازماني است ، به همين دليل هيچ پديده اي به اندازه سلامت رواني براي كارمندان داراي اهميت نمي باشد . بنابراين برنامه ريزي تامين بهداشت رواني كاركنان از سوي به سلامت رواني – اجتماعي كاركنان و از سوي ديگر به اهداف توسعه صنعتي و توليد بهتر كمك مي كند . بررسی هاي انجام شده بر اين موضوع تاكيد داشته كه افرادي كه تحت تاثير استرس زيادي قرار دارند بيشتر دچار بيماري مي شوند و از سلامت رواني كمتري برخوردارند ، براي نمونه كوپر و ساترلند[4] (1978) دريافتند كه وضعيت سلامت رواني كاركنان صنايع نفت امريكا با جمعيت عمومي نامناسب تر و به ويژه اضطراب اين افراد به گونه معني داري بالاتر بوده است (بيان زاده ، 1378).
هر فردي به اهميت و نقش عوامل زندگي انسان آگاه است و زندگي بدون عواطف و سلامت روحي و رواني ، تيره و مكانيكي خواهد بود . از طرف ديگر سلامت رواني و عقلي تشخیص شخص به سلامت عاطفي او بستگي دارد و افراد نسبت به خود و ديگران ، اوضاع اجتماعي و به طور كلي زندگي او چگونگي رشد و تكامل عواطف متاثر مي شود . عدم ارضاء احساسات و تمايلات عاطفي به طريق معقول ، فرد را از لحاظ رواني با مشكلاتي مواجه مي كند . بدون شك سلامت رواني نقش مهمي در تضمين ، پويايي و كارآمدي هر جامعه ايفا مي كند (فخرايي ، 1377).
ساختار جامعه ايران تا دوره قاجاریه ساختي سنتي – مذهبي بود و افراد پايبند آداب و رسوم سنن ملي و شعاير مذهبي بودند و اين دنباله ساختي بود كه در دوره صفويه به وجود آمده بود . موقعيت زنان در سراسر ايران يكسان نبود و بر حسب وضع محل و عرف و عادت و سنن محلي مختلف متفاوت بود به طور كلي زنان از منزلت و موقعيت پاييني برخوردار بودند و فعاليت آنان به فرزند آوردن و انجام كارهاي خانگي و گاهي كشاورزي و نساجي محدود مي شد و زنان در خارج از خانه مسئوليتي نداشتند . در دوره قاجاريه ارتباط وسيع تر ايران با تمدن صنعتي غرب باعث تغيير در ساختار اجتماعي – اقتصادي جامعه و در نتيجه دگرگوني در زندگي و موقعيت اجتماعي زنان پايتخت و شهرهاي بزرگ گرديد ولي در تغيير زندگي زنان ایلات و روستا ها نيز بدون تاثير نبود .
زيرا توسعه سرمايه داري اروپايي سبب شد تا ايران وارد بازار جهاني شود . پيدايش تقاضاهاي فراوان براي توليدات كشاورزي و صنايع دستي ، به ويژه گليم كه توسط زنان اين مناطق به صورت ابتدايي ، تهيه مي شد روش زندگي آنها را تا حدودي تحت تاثير قرار داد . با اين وصف مشاركت در توليد ، قدرت آنها را در خانواده بيشتر كرد و ميزان جدايي دنياي زنان را از مردان كاهش داد . اشتغال زنان به انواع فعاليت ها به معناي برابري حقوق اجتماعي زن و مرد در اين دوره نبوده است . يكي از بزرگترین وقايع ايران در قرن اخير انقلاب مشروطيت بود كه قانون اساسي آن در 14 ذيقعده سال 1324 هـ. ق ، امضاي مظفرالدين شاه تحول عظيمي در شوون سياسي ، اجتماعي و فرهنگي ايران از جمله در وضع زنان اين سرزمين به وجود آورد . اصل هشتم قانون اساسي اهالي مملكت ايران را در مقابل قانون دولتی متساوي الحقوق اعلام كرده بود . در مورد تقسيم مشاغل ميان زنان و مردان در ايران براي كل كشور اطلاعات دقيقي در دست نمي باشد ولي اطلاعات موجود مربوط به شاغلان رسمي زن در وزارتخانه و موسسات مشمول قانون استخدام كشوري در سال 1364 نشان مي دهد كه سهم عمده اي از اين شاغلان يعني 5/45 درصد زنان در بخش آموزشي فرهنگي به كار اشتغال دارند پس از آن بخش اداري مالي در رتبه دوم قرا دارد . به طوريكه در حدود 98 درصد از كل زنان شاغل در این دو بخش اشتغال دارند و درمشاغل فني – مهندسي و خدمات فني ، حرفه اي و كشاورزي كمتر تمركز يافته اند(علویون ، 1381) .
اهميت موضوع :
نيروي انساني كارآمد و با انگيزه و برخوردار از سلامت رواني و مسئول اعمال خويش بزرگترين سرمايه و پوياترين بخش هر سازمان را تشكيل داده و مهره ی اصلي در راستاي تحقق اهداف هرسازمان است و در واقع توسعه يافتگي هر سازمان ، معلول اين نيروي عظيم مي باشد . نيروي انساني كارآمد و باانگيزه نيرويي است كه زمينه اي از علايق و پيوندهاي روحي را با شغل خويش داشته و علي رغم همه كمبودها و موانع از انگيزه اي والا جهت پيشرفت درعملكرد برخوردار بوده و از سلامت رواني نيز برخوردار باشد . و نيز داراي هسته كنترل منطقي ، حوادث و رويدادهاي اطراف خود باشند . ماتسون و ايوانويچ [5] (1987) تخمين زده اند كه استرس باعث بيش از نيمي از موارد غيبت هاي كاري 40% از موارد انتقال كاركنان و 5% كل ميزان از دست دهي بهره وري مي باشد .
فارلي [6] (1991) در يك مطالعه در زمينه بيكاري و تاثير آن بر بهداشت رواني افراد كه بر روي 39 نفر كه شكل خود را از دست داده بودند اجرا كرد (پور نقاش تهراني ، 1381).
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.