پایان نامه بررسي ميزان آشنايي معلمان علوم تجربي سال چهارم ابتدايي با اهداف درس علوم و رابطه آن با پيشرفت تحصيلي دانش آموزان
مقدمه
اساس زندگي هر موجود زنده بر تغيير و تحول همراه با دگرگوني متكي است. آدمي ذاتاًٌ در حال رشد و تكامل است و حيات هر انسان، بر چگونگي تربيت او در كودكي استوار است. آنچه مسلم است، اين است كه ضمير كودك در بدو تولد، پاك و عاري از هر گونه تصاوير و نقش بندي است.
در دوره طفوليت، بويژه قبل از سه سالگي، كم كم صفحات خالي ذهن نقش ميگيرد و در 4 و 5 سالگي استعدادهاي عقلي به مرور آشكار و نمايان ميشود.
6سالگي، سن ايجاد رابطه كودك با دبستان است. نوآموز خردسال كم كم با مدرسه آشنا ميشود. معلم كلاس او كه با فنون تدريس و علم روانشناسي آشنائي دارد آموخته است كه چگونه بياموزد. او با علاقه و توانائي، لحظات طلائي عمر خود را نثار فراگيرندگان ميكند و اصول مهمي را كه در موفقيت يك معلم موثر است مد نظر دارد.
بچه هاي مدرسه ابتدائي پرسشگرند. آنها مجذوب محيط اطراف، حيوانات، گياهان، بدنشان، آسمان و ماوراء آن و انواع پديده هايي كه ممكن است براي آنها سحر آميز باشند ميشنوند.
اين علاقه مندي ذاتي دانشآموزان به علم، به معلم كمك ميكند تا تدريس علوم به كودك براي معلم نسبتاٌ آسان و لذت بخش باشد.
زمان زمان رشته نظامهاي آموزشي است. بطور كلي جامع مشخص كرده است كه نظامهاي مدرسه اي ما نيازهاي جاري را برآورده نميسازند و ما بايد به سمت يك بازسازي حركت كنيم اما از آن مهمتر، شاغلين نظامهاي آموزشي به كوششهايي كه براي بازسازي صورت ميگيرد جهات تازه اي داده اند، و براي مسائلي كه آموزش و پرورش با آن روبروست ديدگاه سيستمي را ايجاد كرده اند [1].
نخستين طبقه بندي در زمينه هدفهاي تربيتي در حيطه شناختي در سال 1956 توسط بلوم و ديگارن پايه گذاري شد.
گرچه پس از تدوين اين اثر تا مدتي به آن توجه و عنايتي نشد اما بتدريج در كشور آمريكا با موفقيت و استقامت روبرو شد و سپس در اروپا و ساير نقاط جهان شهرت يافت. علت موفقيت آن به خاطر عقلائي كردن، به نظم درآوردن و ارزشيابي امور آموزشي كه مدتهاي مديد بر اساس ذهنيات و قضاوتهاي شخصي انجام ميشد، بود.
از مزاياي طبقه بندي بلوم اين است كه وي مطالب را با بياني آشنا براي معلمان توضيح ميدهد و فعاليتهاي پيچيده يادگيري را به روشني تقسيم بندي و تفكيك ميكند و تعداد سطوح و طبقاتي كه بلوم در زمينه يادگيري ارائه ميدهد اندك و سازمان يافته است. همچنين از نظر ساخت از اصل آسان به مشكل پيروي ميكند [2].
در اين طبقه بندي، هدفهاي آموزشي ابتدا به سه حوزه شناختي، عاطفي و رواني حركتي تقسيم شده اند. حوزه شناختي، دانش و معلومات و توانائي و مهارتهاي ذهني را شامل ميشوند.
حوزه عاطفي با علاقه و انگيزش و نگرش سروكار دارد و حوزه رواني – حركتي به فعاليتها و مهارتهايي كه هم جنبة رواني و هم جنبه جسماني دارد، مربوط ميشود [3].
بطور كلي تا وقتي انسان به مشكلي برخورد نكند و زندگي او از روي عادت و يا بر مبناي دور زدن مشكلات سير كند خلاقيتي در كار نخواهد بود.
ولي همينكه به مشكلي برخورد كرد و خواست آن را حل كند فرايند فكري و اعمالي كه متعاقب آن براي حل مشكل ايجاد ميشود خلاقيت نام دارد و اگر بخواهيم فرضيه پرورش خلاقيت كودك فراهم شود ضروري است در برنامهريزي درسي و تنظيم محتوي، محتواي كتاب و اهداف آموزشي را طوري سازماندهي كنيم كه در يادگيري مفاهيم و پرورش آنها، يادگيرنده، خود با توجه به فعاليتهاي يادگيري در كلاس و خارج از آن، سبب ميشود كه فرد اطلاعات بيشتري در اختيار داشته باشد و هم زمينه رشد اتكاي به نفس و استقلال فكري وعدم وابستگي به ديگران را فراهم كند.
با پيشرفت علوم و پيچيده شدن جوامع، نيازهاي فردي و اجتماعي نيز پيچيده ميشود.
ارضاي اين نيازها احتياج به علوم و فنون پيچيده دارد. كسب اين علوم در ساير روشهاي آموزشي پيشرفته امكانپذير است. بنابراين وظيفه و مسئوليت معلم نسبت به گذشته سنگينتر و مشكلتر شده است.
چشم انداز تغيير در برنامه درسي علوم اكنون در حال شكل گيري است. اهداف آموزش اين درس بايد معطوف به شرايط زندگي فردي و رفع نيازهاي اجتماعي باشد و براي آماده ساختن دانشآموزان جهت ورود به قرن جديد اصلاح ضروري ميباشد.
از آنجائيكه يكي از اهداف عمده موسسات، آموزش و پرورش فوه تفكر منطقي دانشآموزان است اين سئوال پيش مي آيد كه آيا نظام تعليم و تربيت كشور ما به گونه اي طراحي شده كه دانشآموزان را صاحب تفكر خلاق بكند و منطقي بار بياورد ؟ آيا محتواي كتاب درسي بطور كلي در جهت منطقي بارآوردن تدوين شده است يا نه ؟ و آيا به الگوهاي روشهاي جديد كه بر اساس تفكر منطقي و پرورش خلاقيت پي ريزي شده اند توجهي شده است ؟
در سيستم متمركز، طراحان و برنامهريزان درسي اهداف محتوا، روشهاي تدريس و سازماندهي و ارزشيابي را در قالب كتب درسي تهيه و تدوين ميكنند بنابراين يكي از جنبه هاي بررسي و قسمت مهم آن بدون شك بررسي دقيق اهداف و آشنا بودن معلمان با اين اهداف ميباشد كه ميتوان نتيجه گرفت كه سيستم آموزشي در نهايت چه اهدافي را دنبال ميكند و تمايل دارد فراگيران به چه توانمنديها، نگرش و دانش هايي و تا چه حد و در چه سطحي دست يابند.
حال در پي آن هستيم كه معين كنيم ميزان آشنايي معلمان با اهداف كتاب علوم تجربي سال چهارم ابتدائي و رابطه آن با پيشرفت تحصيلي دانشآموزان چگونه است ؟ چون تا معلم با اهداف كتاب درسي آشنائي نداشته باشد نميتواند تغييرات لازم را در شاگردان بوجود آورد.
2-1- بيان مسئله پژوهش :
سه حوزه طبقه بندي بلوم بخصوص اهداف حوزه شناختي ارزش يكساني ندارد بطوريكه برخي از آنها ارزشمندتر هستند و بيش از انواع ديگر دانشآموزان را در جهت درك جهان پيرامون خود كمك ميكنند از اين رو شناخت برنامه درسي و تعيين موفقيت هر كدام ميتواند كمك شاياني به روند رو به رشد يادگيري فراگيران بنمايد.
تغييرات روزافزون علوم و تكنولوژي و نيز انديشه هاي نو ايجاب ميكند تا كتابهاي درسي حاوي آخرين يافته هاي علميباشند. با وجود گذشت يك قرن كه آموزش علوم به صورت درسي مستقل در برنامه هاي درسي مقاطع مختلف وارد شده اما تا امروز كاملاٌ به اهداف خود نرسيده است. با توجه به مطالب عنوان شده ما پژوهشگران قصد داريم به اين موضوع بپردازيم كه :
ميزان آشنايي معلمان علوم با هداف كتاب درسي علوم سال چهارم ابتدائي در ناحيه 3، شهرستان مشهد و ناحيه 6 و رابطه آن با پيشرفت تحصيلي دانشآموزان چگونه است ؟
3-1- هدف پژوهش :
هدف كلي پژوهش با توجه به موضوع مشخص ميشود.
هدف كلي تحقيق :
بررسي ميزان آشنائي معلمان علوم تجربي سال چهارم ابتدائي با اهداف درس علوم و رابطه آن با پيشرفت تحصيلي دانشآموزان است.
4-1- سئوالات پژوهش :
1- آيا هر چقدر آشنايي معلمان با اهداف بيشتر باشد پيشرفت تحصيلي دانشآموزان بيشتر است ؟
2- آيا پيشرفت تحصيلي دانشآموزان بر حسب سابقه خدمت معلمان فرق خواهد كرد؟
3- آيا پيشرفت تحصيلي دانشآموزان بر حسب سطح تحصيلات معلمان فرق خواهد كرد ؟
4- آيا پيشرفت تحصيلي دانشآموزان بر حسب نوع تحصيلات معلمان فرق خواهد كرد؟
5- آيا پيشرفت تحصيلي دانشآموزان بر حسب اينكه معلمان دوره ضمن خدمت را ديده اند يا نديده اند فرق خواهد كرد ؟
5-1- بيان فرضيه هاي پژوهشي :
1- هر چقدر آشنائي معلمان با اهداف بيشتر باشد پيشرفت تحصيلي دانشآموزان بيشتر است.
2- هر چقدر سابقه خدمت معلمان بيشتر باشد پيشرفت تحصيلي دانشآموزان بيشتر است.
3- دانشآموزاني كه معلمين آنها داراي مدرك ليسانس هستند، پيشرفت تحصيلي بيشتري نسبت به معلمين داراي مدرك فوق ديپلم و ديپلم دارند.
4- دانشآموزاني كه معلمين آنها داري ديپلم تجربي هستند پيشرفت تحصيلي بيشتري نسبت به معلمين داراي ديپلم انساني دارند.
5- دانشآموزاني كه معلمين آنها دوره ضمن خدمت را ديده اند داراي پيشرفت تحصيلي بيشتري نسبت به معلميني كه دوره ضمن خدمت را نديده اند هستند.
6-1- تعاريف عملياتي متغيرها :
واژه ها و اصطلاحات در اين تحقيق عبارتند از :
- اهداف كتاب علوم، منظور هدفهاي تدوين شده از طرف دفتر تحقيقات و برنامهريزي درسي وزارت آموزش و پرورش براي كتاب علوم تجربي سال چهارم ابتدائي كه براي يك سال تحصيلي تدريس ميشود « مقاصدي هستند كه مبتني بر تغيير مورد نظر در رفتار شاگرد هستند » [4]
- آشنائي، ميزان آگاهي معلمان از اهداف كتاب علوم سال چهارم ابتدائي كه بوسيله يك پرسشنامه محقق ساخته اندازه گيري ميشود.
- رشته تحصيلي، منظور شامل دانشسرا، علوم انساني، علوم تجربي، رياضي و فني ميباشد.
- سابقه كار، منظور معلماني است كه داراي سابقه كار 5 تا 10 سال، 10 تا 15 سال، 15 تا 20 سال، 20 سال به بالا هستند.
- مدرك تحصيلي، منظور ميزان تحصيلات معلماني كه داراي مدرك ديپلم، فوق ديپلم، ليسانس هستند.
1 – كانيه آر، ام و برگز، لسلي جي واثردبليو، اصول طراحي آموزش خديجه علي آبادي، 1374، ص 24
1 – صفوي، امان الله، كليات روشها و فنون تدريس، 1372، ص 56.
2 – سيف، علي اكبر، روانشناسي پرورشي، 1370، ص 97
1 – دلاور، علي، مباني نظري و علمي پژوهش در علوم انساني و اجتماعي، 1374، ص 275.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.