پایان نامه بررسي ميزان شادکامی دانش آموزان دختر و شناسايي و رتبهبندي عوامل موثر برآن
چکیده
هدف پژوهش حاضر بررسي ميزان شادکامی دانش آموزان دختر و شناسايي و رتبهبندي عوامل موثر برآن است. روش تحقيق، توصيفي از نوع پيمايشي و جامعه آماري شامل 50 نفر دانش آموزان دختر كه درنيمسال اول سال تحصيلي90ـ91، در مدارس مختلف مشغول تحصيل بودند. نمونه آماري 50 نفر ميباشد كه بر اساس روش تصادفي طبقهاي و ساده انتخاب شدند. براي جمعآوري اطلاعات، از پرسشنامه 48 سؤالي سنجش شادي آكسفورد با پايايي 89/0بر مبناي آلفاي كرانباخ استفاده شده است. براي تجزيه و تحليل اطلاعات، علاوه بر روشهاي توصيفي، از آمار استنباطي درحد آزمون تحليل واريانس فريدمن وآزمونT براي مقايسه ميانگينها در قالب نرمافزار SPSS استفاده شد. تجزيه وتحليل اطلاعات نشان ميدهد، كه ميزان شادي دانش آموزان دختر دبیرستانی درسطح مطلوب ميباشد. همچنين شش عامل به عنوان عوامل مؤثر بر شادي دانش آموزان شناسايي شد كه به ترتيب زير اولويتبندي شدند:1. تعامل بين دانش آموزان و استاد؛ 2. امكانات رفاهي مدارس؛ 3. جوّ سازماني حاكم بر مدارس؛ 4. مشاركت دانش آموزان در فعاليتهاي كلاسي؛ 5. شيوههاي تدريس و ارزشيابي معلمان؛ 6. عضويت در گروههاي خاص(ورزشي، فرهنگي، مذهبي و…).
1-1:مقدمه
«شادكامي» از مهمترين نيازهاي رواني بشر است كه تأثير عمدهاي بر شكلگيري شخصيت و سلامت روان دارد و همة انسانها شادكامي را خود و براي افراد مورد علاقهشان ميخواهند. از عهد باستان تا كنون به احساسات مثبت انسان از جمله شادكامي توجه شده است. افلاطون در كتاب جمهوري به سه عنصر در وجود انسان اشاره ميكند كه عبارتند از: قوة عقل يا استدلال، احساسات و اميال. وي شادكامي را حالتي از انسان ميداند كه بين اين سه عنصر، تعادل و هماهنگي وجود داشته باشد. ارسطو معتقد است دستكم سه نوع شادماني وجود دارد؛ در پايينترين سطح، شادي را همان لذّت ميداند؛ در سطح بالاتر شادي همان موفقيت و كاميابي است و نوع سوم شادي از نظر ارسطو، شادي ناشي از معنويت است. وي معتقد است شادكامي حقيقي از ارضاي اميال حاصل نميشود، بلكه از انجام چيزي كه از لحاظ اخلاقي ارزش انجام دادن دارد، يعني از تجلّي فضيلت حاصل ميشود. به اعتقاد جرمي بنتام شادكامي غير قابل تشخيص از لذّتهاي جسماني بوده، عبارت است از فعاليتهايي كه افزايش آنها موجب لذّت و كاهش درد و ناراحتيها ميشود. فارابي معتقد است سعادت دنيوي و اخروي انسان با تحقق چهار نوع فضيلت به دست ميآيد كه عبارتند از: فضيلتهاي نظري، فضيلتهاي فكري، فضيلتهاي اخلاقي و صناعات عملي. وي راه رسيدن به سعادت را داشتن ملكات اخلاقي دانسته، و خلق نيكو را اعتدال يا حد وسط افراط و تفريط ميداند.
برخي از پژوهشگران، شادكامي را حالت رواني مثبتي ميدانند كه با سطح بالاي رضامندي كلي از زندگي، عاطفه مثبت و سطح پايين عاطفه منفي مشخص ميشود. سليگمن، رشيد و پارك، مفهوم شادكامي را در سه مؤلفه جاي داده است: الف) هيجانهاي مثبت (زندگي بانشاط)؛ ب) تعهد (زندگي درگيرانه يا زندگي خوب؛ ج) معناداري (زندگي با معنا). سليگمن معتقد است بر اساس پژوهشهاي چند سال اخير، ثابت شده است شادكامي عامل پديدآورندة منافعي به مراتب بيشتر از صِرف احساس خوبي داشتن است؛ افراد شادكام، سالمتر و بسيار موفقترند و درگيري و تعهد اجتماعي بيشتري دارند.
يكي از پرسشهاي اساسي دربارة شادكامي اين است كه آيا شادكامي حالتي است كه به رويدادها و موقعيتهاي زندگي مربوط ميشود يا به شخصيت فرد ارتباط دارد و يا اينكه نتيجة تعامل ميان اين دو است؟ بيشتر بررسيها نشان ميدهند كه شادكامي يك ويژگي شخصيتي است. بررسيهاي شخصيتي در مورد شادكامي نشان ميدهد كه افراد شاد و ناشاد، نيمرخهاي شخصيتي متمايز دارند. در فرهنگهاي غربي، افراد شاد برونگرا و خوشبين هستند و از عزت نفس بالا و كنترل دروني برخوردارند. در مقابل، افراد ناشاد به سطوح بالايي از روانرنجوري گرايش دارند. همبستگي برونگرايي با شادكامي يا عاطفي بودن مثبت حدود 70/0 است اما همبستگي روانرنجورگرايي با عاطفي بودن منفي بيش از 9/0 است. در پژوهشي كه توسط مرادي، جعفري و عابدي در مورد «شادماني و شخصيت» انجام شد، به ارتباط معنادار شادكامي با ابعاد شناختي، اجتماعي، هيجاني و جسماني شخصيت اشاره شده است. در اين پژوهش، كنترل دروني، خوشبيني و تفكر مثبت، هدفمندي، خلاقيت، ثبات هيجاني، عزت نفس، خودكارآمدي، برونگرايي، نوعدوستي، توافق اجتماعي، وظيفهشناسي، روابط مثبت با ديگران و سلامت سيستم ايمني بدن به مثابه مؤلفههاي شخصيتي مؤثر در شادكامي ياد شده است. اين پژوهشگران بر اين باورند كه بين شادكامي و مؤلفههاي يادشده، رابطة علّي و دوسويه برقرار است. برخي از پژوهشگران نيز شادكامي را متغيري شخصيتي ميدانند كه پايهاي زيستشناختي دارد. هيجان مثبت، رضايت از زندگي، نبود هيجانهاي منفي، روابط مثبت با ديگران، هدفمند بودن زندگي، رشد شخصيتي، دوست داشتن ديگران و طبيعت نيز شروط لازم براي رسيدن به شادكامي هستند. لوبوميرسكي و همكاران الگوي يكپارچهاي از شادكامي ارائه و عوامل شادكامي را از سه جنبه بررسي كردهاند: عوامل ژنتيكي (نقطه تنظيم)، شرايط محيطي و صفات شخصيتي (فعاليت ارادي). بر اساس اين پژوهش، عوامل ژنتيكي 50% ، صفات شخصيتي 40% و عوامل محيطي 10% واريانس شادكامي را پيشبيني ميكنند. لوبوميرسكي و همكاران معتقدند عوامل ژنتيكي، در طول زمان ثابت و پايدار، و در برابر نفوذ و كنترل مقاومند و تغيير در صفات شخصيتي به مراتب بيشتر از عوامل محيطي ظرفيت شادكامي را افزايش ميدهد.
به نظر ميرسد، گستردهترين پژوهش در زمينة شادكامي روانشناختي را آرگيل (2001) انجام داده است. وي حاصل پژوهشهايش را در كتابي با عنوان روانشناسي شادي گزارش كرده است. همچنين در چند سال اخير، بخش زيادي از پژوهشهاي مربوط به شادكامي در نشريههاي معتبر علمي مانند «مجلة مطالعات شادكامي» چاپ شده است.
به طور خلاصه، در پژوهشهاي مربوط به شادكامي چهار رويكرد كلي را ميتوان مشخص كرد:
- برخي مطالعات به بررسي مفهوم شادكامي پرداختهاند و اينكه آيا شادكامي يك صفت و ويژگي ذاتي و وراثتي است يا نه؛
- در برخي از اين پژوهشها كه شايد بيشترين سهم از مطالعات شادكامي را به خود اختصاص داده باشد، بررسي همبستگي و رابطة عوامل مختلف شخصيتي، فرهنگي، اجتماعي و جمعيتشناختي با شادكامي مورد اهتمام بوده است؛
- در تعدادي از اين بررسيها سنجش ميزان شادكامي افراد و تهية ابزارهايي براي اين منظور مورد توجه بوده است؛
- در بعضي پژوهشها كه در سالهاي اخير بيشتر شده، بررسي عوامل مؤثر بر شادكامي و شيوههاي افزايش شادكامي كانون توجه بوده است
2-1: بیان مساله
نشاط و شادماني، به عنوان يكي از مهمترين نيازهاي رواني بشر، به دليل تأثيرات عمدهاي كه بر شكلگيري شخصيت آدمي مجموعه زندگي انسان دارد، همواره ذهن انسان رابه خود مشغول كرده است. با مطرحشدن روزافزون اهميت شادي در امر سلامتي روان وخوشبختي و همچنين تأثير آن در تقويت قواي رواني انسان، براي مقابله با پيچيدگيها و مشكلات دنياي امروز، توجه و نظر محققان، انديشمندان وحتي عوام مردم نسبت به
آن تغيير نموده است. تحقيقات نشان ميدهد كه شادي، صرف نظر از چگونگي به دست آوردن آن، ميتواند سلامتي جسماني را بهبود بخشد؛ افرادي كه شاد هستند،احساس امنيت بيشتري ميكنند، آسانتر تصميم ميگيرند، داراي روحيه مشاركتي بيشتري هستند و نسبت به كساني كه با آنان زندگي ميكنند، بيشتر احساس رضايت ميكنند. در اواخر قرن بيستم، موضوع نشاط شادماني بشر، به عنوان يكي از موضوعات مهم مورد بررسي قرار گرفت. يكي از مشكلات هر جامعه، غفلت از شادي و نشاط و در نتيجه، افزايش بيماريهاي رواني از قبيل اضطراب و افسردگي است. با شادي و نشاط زندگي معني پيدا ميكند و در پرتو آن، نوجوانان و جوانان ميتوانند خود را ساخته و قلههاي سلوك و پلههاي ترقي را بپيمايند. جامعه زنده و پويا، جامعهاي است كه عناصر شادي آفرين در آن فراوان باشد. نشاط و شادابي در مدارس، موجب رشد و شكوفايي در همة ابعاد وجودي يك دانش آموزان ميشود. در محيط شاد، ذهن انسان پويا، زبان او گويا و استعداد وي شكوفا ميگردد. در واقع توجه به تمام عوامل موثر بر شادي، توجه به تمامي ارزشها، خوبيها و شايستگيها است. كساني كه چنين عواملي را بشناسند، خواهند توانست شادتر زندگي نمايند. دانش آموزان نيز، كه از مهمترين اقشار جامعه محسوب ميشوند، درصورت برخورداري از شادي، حقيقي در ذات و شخصيت خود، احتمال موفقيت خود را در تمامي شئون تحصيلي و معنوي در زمان دانش آموزی وحتي پس از طي دوران تحصيلي و در زمان اشتغال به كار افزايش خواهند داد. با توجه به اهميت شادي و نشاط در ميان دانش آموزان ، مسئلة اصلي در اين تحقيق سنجش ميزان شادکامی دانش آموزان و شناسايي عوامل مؤثر بر نشاط دانش آموزان واولويتبندي آنها ميباشد.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.