پایان نامه بررسي وجود رابطه بين رويكردهاي يادگير و سبكهاي تفكر با پيشرفت تحصيلي دانشآموزان دختر سال سوم متوسطه
مقدمه:
از ويژگيهاي بارز انسان و محور اساسي حيات او، قدرت انديشه وي است. انسان در طول زندگي خويش هرگز از تفكر و انديشيدن فارغ نبوده و به كمك آن به تصميمگيري پرداخته و توانسته است به حل مسائل و مشكلات بپردازد. بنابراين، تمام موفقيتها و پيشرفتهاي انسان در گرو انديشيدن بارور، پويا و موثر است. همينطور اين فرض كه فكر كردن راه را براي آموزش بيشتر باز ميكند، كاملاً پذيرفته شده است. چنانكه بسياري از والدين بر اين باورند كه مهم نيست كه فرزندان آنها چه ميآموزند، يا چه مطالعه ميكنند. آنچه مورد توجه آنان است، اين است كه فرزندانشان بياموزند كه چگونه فكر كنند، تصميم بگيرند و قضاوت نمايند (جان راجرز، پيتريك ويليام، ترجمه قراچه داغي). تفكر از مهمترين مسائلي است كه همراه ذهن انديشمندان را به خود مشغول داشته است. به بيان ديگر، انديشمندان بر اين باور هستند كه انسان، فرهنگ و تمدن خويش را مديون تفكر است. به طور كلي وجه تمايز انسان با ساير موجودات، همانا تفكر وي است (مطهري، 1365).
انواع تفكر
گيلقورد[1] و دوبونو (1986) تفكر را به سه دسته تقسيم كردهاند:
1- تفكر منطقي
2- تفكر انتقادي
3- تفكر خلاق
1- تفكر منطقي
فرآيندي است كه شخص در آن با توجه به تجارب عملي و توانمنديهاي ذهني خود بتواند به حل مسئله يا مشكل اقدام و به نتيجه مطلوبي دست يابد.
مراحل تفكر منطقي
1- شناسايي يا طرح مسئله
2- جمعآوري اطلاعات
3- تعريف دقيق مسئله
4- تعيين راهحلهاي متعدد
5- اجرا و ارزيابي
ويژگي افراد داراي تفكر منطقي
1- بابررسي شقوق مختلف يك مسئله، بهترين راه را انتخاب وملاك عمل قرارميدهد.
2- جهت و مسير مشخصي را براي حل مسئله دنبال ميكند.
3- مراحل حل مسئله يا مشكل را به يكديگر وابسته در نظر ميگيرد.
راهكارهايي براي پرورش تفكر منطقي
1- احساس نياز بيشتر به كسب توانايي مهارتهاي حل مسئله در زندگي
2- توجه ويژه به خصوصيات شخصيتي، احساسي و رفتاري خود و ديگران
3- افزايش تحمل ابهام در برخورد با مسائل گوناگون
4- ترديد در مورد اولين راه حل به عنوان بهترين راه حل
5- ترديد در مورد اينكه كوتاهترين راه بهترين راه نيست.
6- اولويت بندي مشكلات از نظر اهميت و مهم بودن.
2- تفكر انتقادي
تمام گرايشها و استعدادها، مانند تحليل دقيق مسائل، توجه به نقطه نظرهاي متفاوت و رسيدن به نتايج صحيح را شامل ميشود. تفكر انتقادي، فرآيندي است شناختي، فعال، هدفمند و سازمان يافته
مراحل تفكر انتقادي
1- پرسشگري
2- جمعآوري اطلاعات
3- ارزيابي
4- نتيجهگيري
ويژگي افراد داراي تفكر انتقادي
1- داشتن روحيه پرسشگري
2-
3- داوري و قضاوت به دور از تعصبات و لجبازي
4- قدرت تشخيص و تميز درست از نادرست
5- داشتن تفكر سيستمي و توانايي پرداختن به كل و جزء به طور توامان.
6- نسبت به مسائل ديد وسيع و دقيق دارند.
راههاي پرورش تفكر انتقادي
1- نسبت به امور و پديدههاي اطراف خود حساسيت و دقت بيشتري داشته باشيد.
2- ديدهها، شنيدهها و مطالعات خود را مورد تجزيه و تحليل قرار دهيد.
3- زندگينامه افراد نقاد و تاثير گذار را مطالعه كنيد.
4- هرگز دچار احساسات، قضاوت عجولانه، تعصب و خود رايي درباره موضوعات مورد بحث نشويد.
3- تفكر خلاق
مهارتي است كه شخص از تلفيق مهارتهاي حل مسئله و تصميم گيري از افكار يا روابط نو برخوردار شده و قدرت كشف و انتخاب راهحلهاي جديد را پيدا ميكند. تفكر خلاق عبارت است از تفكر ابتكاري و مناسب.
مراحل تفكر خلاق
1- آمادگي
2- مطالعه
3- تغيير
4- پختگي
5- اشراق (به پاسخهاي ناگهاني دست يابد.)
6- وارسي
7- اجرا
انواع تفكر خلاق
1- تفكر واگرا؛ تفكر خلاق با تفكر واگرا رابطه مستقيم دارد. از ويژگيهاي تفكر واگرا؛ ابتكار، سيالي، انعطافپذيري و بسط است.
2- تفكر همگرا؛ در اين تفكر، فكرهاي جديد و نو كمتر راه پيدا ميكندو در واقع همان استدلال منطقي است كه به دنبال يك جواب صحيح ميگردد.
پرورش تفكر
يكي از ويژگيهاي اساسي انسان، برخورداري او از قدرت تفكر است. از نظر ديويي، تفكر به معناي آگاهي از آنچه به ذهن ميآيد، است. انسانها به كمك تفكر توانستهاند به محيط پيچيده، متنوع و متغير اطراف خود مسلط شده و به حيات خود ادامه دهند. انسان در شرايط غير قابل پيشبيني، در بر خورد با اوضاع و احوال تازه و روبرويي با رويدادهاي متنوع توانسته است كه با استفاده از تفكر خويش بر مشكلات فايق آيد. همينطور در شرايط كنوني، پرورش تفكر، يكي از ضروريترين و كارآمدترين وسيله جهت مشكل گشايي و نوآوري است (شريعتمداري، 1378).
در كنفرانسي كه در سال 1989 توسط سازمان همكاري و توسعه اقتصادي برگزار شد، متخصصان كشورهاي مختلف نظر خود را در زمينه پرورش تفكر ارائه دادند. اين نظريات تحت سه عنوان زير مورد بحث قرار گرفت:
1- فراگيري تفكر، روش يا رويكرد مستقيم
2- فراگيري تفكر، روش يا رويكرد تلفيقي
3- كاربرد دانششناختي در آموزش تفكر
دوبونو[2] (1989) معتقد است كه آموزش مستقيم و صريح تفكر در مدارس، امري ضروري است و در شرايط كنوني اين امر در بسياري از كشورها ي دنيا به صورت درست صورت نميگيرد. از نظر او دلايل اين امر عبارتند از:
1- تعليم و تربيت امري دروني و پيش پا افتاده تلقي ميشود.
2- تعليم و تربيت سخت گرفتار است و برنامه درسي متراكمتر از آن است كه به تفكر بپردازد.
3- تعليم و تربيت واقعاً بطور معنوي تفكر را مطرح نميكند.
4- شيوه آموزش تفكر، تعليم و تربيت را گيج كرده است.
بنابراين، اين نكته مطرح شد كه بايد معيارهايي در نظر گفت تا درستي و دقت اينآموزشها مشخص گردد. يكي از افرادي كه در اين حوزه تلاش كرده است، دوبونو است.
معيارهاي گزينش شيوه آموزش تفكر به نظر دوبونو(1989) چنين است:
1- روش بايد ساده، عملي و قابل اجرا باشد.
2- روش بايد آنقدر نيرومند باشد كه در انتقال از مربي به فراگير بدون تغيير بماند.
3- روش بايد به طور مشخص به موقعيتهاي زندگي واقعي اشاره كند.
4- روش بايد بصورتي تهيه شود كه هر بخش از آن مفيد و قابل اجرا باشد.
5- روش بايد در مورد سنين مختلف و تواناييهاي متفاوت در فرهنگهاي مختلف و زمينههاي گوناگون قابل اجرا باشد.
6- فراگيران بايد از درسهاي مربوط به تفكر لذت ببرند.
اقدامات عملي
نكته اول: در دنياي جديد هر شخصي بايد مهارتهاي تفكر را به عنوان مهارت زندگي در خود به وجود آورد.
نكته دوم: تفكر بايد به عنوان يك موضوع سنجيده و مستقيم آموزش داده شود، نه اينكه بطور ساده در رشتهاي علمي گنجانيده شود؛ بدين معني كه يك يا دو جلسه در طول تحصيل به آموزش تفكر اختصاص داده شود.
ليكوت[3] (1988) آموزش تفكر را از طريق آموزش رشتهاي مختلف علمي ميسر ميداند. او فراگيري را به عنوان فرآيند ساختن دانش تلقي ميكند. از نظر او، شاگرد ظرفي خالي نيست كه جهت پر كردن يا كسب دانش به نزد معلم بيايد. او توصيه ميكند كه اين آموزش بايد توام با بررسي و انتقاد در نظر گرفته شود، يعني روش قياسي، آزمايشي و تاريخي توام با تفكر انتقادي و منطقي. او استفاده از كامپيوتر را جهت جمعآوري اطلاعات، حل مسائل، طبقهبندي، ترتيب امور تحصيل و ارائه به صورتهاي مختلف را در زمينه تفكر فعال توصيه ميكند.
گاردنر[4] (1989) با محدود ساختن تفكر در يك محدوده، مخالف است و به نظر او، اشكال متفاوت تفكر و استدلال وجود دارد و تمام افراد سالم استعداد طرح سوالها و بررسي جوابها را از طريق روشهاي متعدد دارا هستند.
نيلكون[5](1989) در پاسخ به اين سوال كه كدام آموزش براي تفكر مناسب است، پاسخ ميدهد كه بيشتر از صد برنامه درسي درباره آموزش مهارتهاي تفكر تدوين شده و تنها انجام تحقيقات متعدد ميتواند مشخص كند كه كدام آموزش براي چه افرادي ميتواند مفيد باشد.
سبك تفكر
سبك در لغت به معناي روش، شيوه، سياق و اسلوب است. همچنين به عنوان رفتاريشاخص و متمايز و يا شيوه عمل و اجرا است. از نظر استرنبرگ، سبك عبارت است از شيوه ترجيحي تفكر.[6] سبك بر چگونگي ارتباط برقرار نمودن افراد، مشكل گشائيها و ربط يافتن آنها با يكديگر تاثير بسزايي دارد. براي تشخيص سبك تفكر ديگران سه راه مشخص وجود دارد: مشاهده رفتار در هنگام پرداختن به امور، پرسش از ديگران درباره چگونگي ادراك آنها از سبك اشخاص و تكميل نمودن يك يا چند پرسشنامه روانشناسي (هنري[7]، 2001)
[1]– Kigilford & Dobono
[2]– Dobono
[3]– Licot
[4]– Gardnar
[5]– nillcon
[6]– Perfected way of thinking
[7]– Henry
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.