پایان نامه بررسی رابطه بین مدیریت سود و جنسیت مدیران شرکت های پذیرفته شوده در بورس اوراق بهادار تهران
فهرست محتوا
فصل اول
کلیــات تحقیــق
1-1- مقدمه
با رشد امور تجاری و بازرگانی در دنیای امروز و تخصصی شدن اداره شرکتها، مدیریت از مالکیت جدا شده و اداره شرکتها، چه به صورت تجارت و چه به صورت تجارت بین المللی به مدیران حرفهای و آگاه به مسائل پیچیده اقتصادی و مالی سپرده شده است. مالکان، ثروت خود را در اختیار مدیران قرار دادند و به منظور تصمیم گیری در مواردی همچون حفظ یا فروش سرمایه گذاریها و ارزیابی و ظیفه مباشرت مدیران به منظور انتخاب مجدد یا جایگزینی آسان، خواهان حسابدهی مدیریت از طریق ارائه اطلاعات و پاسخگویی در قبال عملکرد خود میباشند. در این مسیر، اطلاعات حسابداری بخش عظیمی از نیازهای اطلاعاتی تصمیم گیرندگان را تأمین میسازد. در واقع حسابداری، سامانه اطلاعاتی واحد تجاری است که به تهیه و ارائه اطلاعات مالی میپردازد. بیشتر اطلاعات حسابداری در صورتهای مالی اساسی منعکس میشود و اکثریت قریب به اتفاق نیاز اطلاعاتی تصمیم گیرندگان از جمله صاحبان سرمایه، سرمایه گذاران بالقوه، اعتبار دهندگان، تحلیل گران مالی و سایر استفاده کنندگان با استفاده از صورتهای مالی تحقق میپذیرد. یکی از صورتهای مالی اساسی که بیشتر مورد استفاده قرار میگیرد، گزارش سود و زیان میباشد. این گزارش منعکس کننده عملکرد واحد تجاری در یک دوره مالی است. محصول صورت سود و زیان سود خالص است و سود خالص یکی از اطلاعات مالی بسار مهمی است که توسط سرمایه گذاران و سایر استفاده کنندگان صورتهای مالی استفاده میگردد (پورحیدری، همتی 1383).
یکی از مشخصههای شرکتهای بزرگ، ساختار مالکیت گسترده و تفکیک مالکیت از مدیریت است. این بدین معناست که سهامداران کنترل اثر بخشی را بر مدیران اعمال نمیکنند و در نتیجه احتمال این که مدیران برای دستیابی به منافع خاص خود به گونهای فرصت طلبانه رفتار کنند افزایش مییابد.
از طرفی عدهای معتقدند که سرمایه گذاران برای شرکتهایی که دارای سود ثابت و پایدار هستند ارزش بیشتری قائل میشوند. در نتیجه ممکن است مدیران برای افزایش قیمت سهام خود به مدیریت سود روی آورند.
مدیریت سود عبارت است از مداخله هدفمند در فرایند گزارش گری مالی با توجه به محدودیتهای اصول پذیرفته شده حسابداری برای به دست آوردن سطح سود مورد انتظار است.
با توجه به مقاصد مدیریت، مدیریت سود میتواند به صورت افزایش، کاهش یا هموار کردن سود گزارش شده، باشد.
با توجه به اهمیت سود گزارش شده بر تصمیمات اقتصادی و تخصیص منابع کمیاب، مدیریت سود موضوع بسیاری از تحقیقات حسابداری در طول سه دههٔ گذشته بوده است.
بیشتر تحقیقات صورت گرفته در مورد مدیریت سود در کشورهای غربی صورت گرفته است.
نتایج تحقیقات قبلی باهم در تناقض است. زیرا هرکدام از آنها برای بررسی مدیریت سود از معیارهای متفاوتی استفاده کردهاند. با توجه به اینکه مدیریت سود میتواند توسط خصوصیات و ویژگیهای شخصیتی و انگیزههای مدیران شرکت تحت تأثیر قرار گیرید و این خصوصیات و ویژگیها و انگیزهها نسبت به جنسبت مدیران شرکتها متفاوت میباشد (خدادادی، جان جانی 1390).
همچنین با توجه به این واقعیت که میان زنان و مردان از حیث عوامل اکتسابی مثل سطح تحصیلات، سابقه شغلی و عوامل ذاتی مثل ریسک پذیری و زمانی که صرف انجام کار میکنند تفاوتهایی وجود دارد، انتظار میرود تفاوتهایی از حیث مدیریتی به طور اخص از حیث شیوه اعمال مدیریت سود در بین مدیران زن و مرد وجود داشته باشد.
تحقیق حاضر به بررسی رابطه بین مدیریت سود و جنسیت مدیران شرکتهای پذیرفته شوده در بورس اوراق بهادار تهران میپردازد.
1-2- بیان مسئله
در واقع منظور از حسابداری منظور کردن اعداد و ارقام به اشیاء یا رویدادها براساس قواعد منظم و منطقی است. هدف اصلی حسابداری و گزارش گری مالی، تأمین خواستهها و نیازهای اطلاعاتی استفاده کنندگان میباشد. ابزار اصلی انتقال اطلاعات به اشخاص و استفاده کنندگان برون سازمانی، صورتهای مالی میباشد. یکی از صورتهای مالی اساسی، صورت سود و زیان است که در ارزیابی وظیفه مباشرت مدیریت یا حسابدهی آنها در قبال منابعی که در اختیار دارند از اهمیت زیادی برخوردار میباشد. صورت سود و زیان در برگیرنده بازده حاصل از منابع تحت کنترل مدیریت واحد تجاری میباشد و عملکرد واحد تجاری را در طی دوره مورد نظر منعکس مینماید. از آنجا که مسئولیت تهیه صورتهای مالی به عهده مدیریت واحد تجاری میباشد و با توجه به دسترسی مستقیم مدیران به اطلاعات و داشتن حق انتخاب روشهای اختیاری حسابداری، امکان مدیریت سود وجود دارد.
مدیریت سود الزاماً عملکرد واقعی شرکت را منعکس نمیکند و ممکن است منجر به ارائه اطلاعات نادرست در مورد شرکت شود. مدیریت سود عبارت است از فرایند انجام اقدامات عمومی در محدوده اصول پذیرفته شده حسابداری که سبب رسیدن به سطح سود مورد نظر میشود (ابراهیمی 1389).
سود حسابداری رایجترین معیار سنجش از عملکرد شرکت میباشد. با توجه به اینکه قوانین و استانداردهای حسابداری وگزارش گری مالی، فرصتهای قابل توجهی در زمینه مدیریت سود برای مدیران شرکتها فراهم میآورد. لذا تجزیه و تحلیل مدیریت سود بیشتر مورد توجه سازمانها قرار گرفته است.
مدیریت سود میتواند توسط خصوصیات و انگیزههای مدیران شرکتها تحت تأثیر قرار گیرد. با توجه به اینکه این خصوصیات و ویژگیها و انگیزهها نسبت به جنسیت مدیران مالی و اجرایی متفاوت میباشد، با این حال نقش جنسیت مدیران مالی و اجرایی تاکنون در این زمینه نادیده گرفته شده است.
دانشمندان روان شناسی و مدیریت همیشه اذعان داشتهاند که تفاوتهای جنسیتی درسبک رهبری و مدیریت، مهارتهای ارتباطی و محافظه کاری و ریسک پذیری و همچنین در نوع تصمیم گیری مدیران نقش مهم و اساسی ایفا میکند (ورهیول 2002، 440).
با توجه به این تفاوتها و پیامدهای بالقوهٔ آن در رابطه با اداره شرکتها، موضوع تنوع جنسیتی در حیطه سرمایه گذاریهای شرکتهای بزرگ مالی به خصوص شرکتهای دولتی در طول چند سال گذشته مورد توجه بیشتری قرار گرفته است. علی رغم تعداد بالای فارغ التحصیلان زن در رشته حسابداری، مدیریت مالی و…، هنوز زنان اعتماد لازم را از سوی مدیران ارشد کسب نکردهاند و تعداد بسیار اندکی از شرکتها مسئولیت مدیریت مالی و اجرایی شرکت را به عهده زنان واگذار میکنند.
به همین دلیل تلاش میشود تا ضمن مقایسه عملکرد مالی مدیران مالی و اجرایی زن و مرد، تأثیر تفاوت جنسیتی این مدیران را بر مدیریت سود در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران مورد بررسی قرار میگیرد. در حقیقت در این تحقیق تلاش میشود به تاثیرات جنسیتی مدیران بر کیفیت اطلاعات حسابداری پرداخته میشود.
1-3- اهمیت و ضرورت انجام تحقیق
با توجه به تفاوتهای قابل توجهی که در رفتار مدیریتی مدیران مرد و زن از جمله تفاوت درسبک رهبری، مهارتهای ارتباطی، محافظه کاری، ریسک پذیری و تصمیم گیری وجود دارد که همه این موارد در کیفیت گزارش گری مالی تأثیر به سزایی دارد. همچنین علی رغم تواناییهای مدیریتی و دانش حسابداری زنان، عده بسیار کمی از زنان به عنوان مدیران مالی و اجرایی شرکتها فعالیت
میکنند.
طبق تحقیقی که در سال 1381 در مورد علل عدم دستیابی زنان به پستهای مدیریتی در بین کارکنان و مدیران چند سازمان به انجام رسیده است نشان میدهد که اگر چه مدیران و کارکنان مورد پرسش به کارایی و قابلیت زنان در عرصههای مدیریتی و به خصوص پستهای بالای مالی و اجرایی واقفند اما تنها 6 درصد از کارکنان مرد پست مدیریت را برای زنان مناسب میدانند. 30 درصد از کارمندان مرد از اینکه ما فوقشان زن باشد احساس خوش آیندی ندارند. اگرچه همه مدیران مورد پرسش بر این باور بودند که زنان شایستگی لازم را برای تصدی پستهای مالی را دارند اما بیش از 80 درصد آنان مدیریت مالی و اجرایی را کاری مردانه میدانند و معتقد بودند که مردان خلاقیت بیشتری از خود نشان میدهند.
به طور کلی ماحصل این تحقیق این بود که اگرچه بسیاری از تصمیم گیران و افراد جامعه به قابلیت و توان زنان در عرضه مدیریتی واقفند ولی به دلیل حاکم بودن نگرش جنسیتی در سازمانها و ادارات مورد مطالعه حتی در شرایط برابری تخصص، برتری از آن مردان است.
برای رسیدن به تعادل، برابری و رفع تعصبات و در نتیجه توسعه بهتر و کاملتر سازمانها، نیاز به آن است که زنان بتوانند در فرآیند تصمیم گیری در سطوح مختلف سازمان شرکت نمایند. خوشبختانه در بسیاری از کشورها این تلاشها موقفیت های چشمگیری را در پی داشته است. از آن جمله میتوان به کشورهایی همچون نروژ، دانماک و سوئد اشاره نمود که بیش از 40% مناصب تصمیم گیری در اختیار زنان است. متاسفانه در بسیاری از کشورهای جهان سوم این مساله شایان توجه نیست و تنها تعداد محدودی از زنان در پستهای مدیریتی و مهم به ویژه در حیطه مالی و اجرایی کشور قرار دارند. ایران علی رغم آن که قانون اساسی را برای تصدی اکثر مناصب تصمیم گیری برای زنان باز گذاشته است با این وجود تنها 8/2% مشاغل مدیریت در کشور به زنان اختصاص یافته است.[1]
علاوه بر این رشد دختران و زنان تحصیلکرده دانشگاهی در رشتههای حسابداری و مدیریت و پیشی گرفتن آنان از مردان در چند سال اخیری نمود پیدا کرده است که لزوم بحث مدیریت زنان را در حیطه مالی و اجرایی بیش از پیش مطرح میسازد.
لذا بررسی این موضوع به طور اخص که آیا مدیران مرد میتوانند در گزارش گری مالی از فرصتهای مدیریت سود استفاده کنند یا مدیران زن، ضروری به نظر میرسد.
هرچند برخی مطالعات انجام شده نشان میدهد که تنوع جنسیتی لزوماً باعث بهبود عملکرد اجرایی شرکتها نمیشود. واتسن (2002) بیان میکند که هیچگونه تفاوت قابل توجهی بین شرکتهایی که توسط مدیر مرد یا زن مدیریت میشود وجود ندارد.
با این حال وی همچنین شواهدی یافت که نشان میدهد شرکتهایی که توسط مدیران زن نظارت میشوند شرکتهایی را که توسط مدیران مرد اداره میشوند را پشت سر گذاشته و عملکرد بهتری نسبت به آنها دارند.
در عین حال آدامز و فرییرا (2009) اثبات کردند که به طور متوسط تأثیر مدیریت یک زن بر روی عملکرد اجرایی شرکت منفی میباشد، هرچند یافتههای آنان نشان میدهد که تنوع جنسیتی ممکن است بتواند عملکرد مالی را در شرکتهایی که دچار ضعف همکاری هستند بهبود بخشد.
1-4- اهداف تحقیق
هدف اصلی ) بررسی رابطه بین مدیریت سود و جنسیت مدیران شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران
اهداف کاربردی ) جلب توجه هیئت مدیره به موضوع سود آوری و افزایش ارزش سهام و منافع ذی نفعان نکته مهمی است که شرکتهای سهامی پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تلاش میکنند گاهی اوقات ازطریق مدیریت سود، این اهداف محقق گردد. یعنی مدیران شرکتها با استفاده از روشهای مختلف حسابداری سود را به میزان هدف گزارش شده برسانند.
در این تحقیق اثر عامل جنسیت مدیران در استفاده از مدیریت سود مورد بررسی قرار میگیرد.
[1]ـ بر اساس بررسیهای انجام شده در خصوص آمار تعداد زنان در هیئت مدیره شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار در سال 1391 از مجموع 423 شرکت تنها تعداد 18 شرکت در ترکیب هیئت مدیره خود عضو مؤنث دارند.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.