پایان نامه بررسی عوامل ترس در کودکان و رابطه شیوه های تربیتی والدین با ترس های کودکان
فهرست:
فصل اول | |
5 | مقدمه |
7 | بیان مسئله |
9 | سؤالات پژوهش |
10 | اهمیت پژوهش |
11 | اهداف پژوهش |
11 | فرضیه های پژوهش |
12 | تعریف اصطلاحات |
12 | ترس های تحولی |
13 | الگوهای فرزندپروری |
16 | کودک ناسازگار |
فصل دوم | |
20 | ادبیات تحقیق |
20 | ترس |
21 | فوبیا |
24 | شباهت و تفاوت اضطراب با ترس |
26 | ویژگی های محرک |
27 | ویژگی های پاسخ |
28 | ترس به عنوان هسته اصلی هیجان |
30 | نظریه های مربوط به ترس |
30 | نظریه زیستی، اجتماعی |
31 | نظریه روانکاوی |
33 | نظریه ادراکی |
33 | نظریه رفتاری |
35 | نظریه عملکرد |
36 | علل ترس |
36 | عوامل بیولوژیکی |
38 | عوامل محیطی و یادگیری |
41 | انواع ترس های تحولی بر حسب دوره های رشد |
41 | ترس در نوزادی |
42 | ترس در یک سالگی |
42 | ترس در2-4 سالگی |
43 | ترس در 5 سالگی |
43 | ترس دوره کودکی |
45 | ترس دوره نوجوانی |
45 | شیوه های رویارویی با ترس کودکان خود در والدین |
45 | دوران نوزادی |
45 | دوران 5 سالگی و کودکی |
45 | دوران نوجوانی |
48 | ترس و سازگاری |
51 | شیوه های فرزندپروری |
54 | نقش خانواده |
56 | نظریه های روانشناختی در زمینه خانواده |
56 | نظریه روان تحلیلی |
56 | نظریه یادگیری اجتماعی |
56 | نظریه نقش |
57 | شیوه های فرزندپروری |
58 | الگوی شیفر |
60 | الگوی وینترباتوم |
61 | الگوی بامریند |
63 | ناسازگاری |
63 | علل ناسازگاری |
63 | عوامل بیولوژیکی |
64 | پویایی روانی |
64 | تأثیر خانواده در شکل گیری رفتار |
65 | تأثیر شیوه های تربیتی والدین در کودکان ناسازگار |
65 | روابط نادرست کودک و والدین |
65 | محافظت بیش از حد و ایجاد محدودیت |
66 | پذیرش بیش از حد کودک و آزادگذاری او |
66 | خواستهای غیرواقعی |
67 | انضباط نادرست |
70 | مروری بر مطالعات و تحقیقات پیشین |
70 | الف) تحقیقات مربوط به ترس |
70 | شدت و شیوع ترس |
70 | ترس های رایج |
85 | ب) تحقیقات مربوط به رفتار والدین (الگوهای فرزندپروری) |
89 | ج) ناسازگار |
89 | کودکان ناسازگار |
91 | والدین کودکان ناسازگار |
فصل سوم | |
95 | جامعه آماری |
96 | نمونه تحقیق |
96 | روش نمونه گیری |
96 | روش اجرای آزمون |
98 | وشها و فنون آماری |
فصل چهارم | |
تجزیه و تحلیل آماری | |
فصل پنجم | |
نتایج بررسی پژوهش | |
محدودیت های پژوهش | |
فصل ششم | |
منابع فارسی | |
منابع خارجی | |
پرسشنامه |
مقدمه
ابهامات گوناگونی در زمینه ریشه ترس وجود دارد. برخی از افراد اعتقاد دارند که ریشه ارثی دارد. در حالی که دیگران بر این باورند که ترس منشأ اکتسابی است و به عنوان یک ویژگی ارثی و خصیصه ای شناخته نمی شود افرادی که به اکتسابی بودن ترس ها تأیید دارند، بر این باورند که ریشه تمامی اختلالات اضطرابی را می توان در اصول دیگری مورد بررسی قرار داد و از طریق قوانین شرطی شدن توجیه منطقی را برای بروز ترس های غیر منطقی ارائه دهند. (شرفی، 1367).
بین کشورها و گروه های اجتماعی مختلف به اشکال گوناگون، روابط والدین و فرزندان یا به عبارت دیگر شیوه های متفاوت فرزند پر وری بر می خوریم. بالاخص در آمریکا در قرن نخست شیوه خشن و خشک رایج بود. در دهه 1940 شیوه ای آسان گیر و انعطاف پذیر زیر نفوذ مکتب روانکاوی قرار داشت (اتکینسون1 ، 1984. ترجمه براهنی، 1367).
بیشتر والدین در مورد ویژگیهایی که مایلند فرزندانشان داشته باشند و شیوه های پرورش کودک که منجر به آن ویژگیها می شود اعتقاداتی دارند. آنان برای سوق دادن کودک خود به سوی اهدافی که برگزیده اند با تلقینهای مختلفی از پذیرش و سختگیر رفتار می کنند. گاهی هم پذیرا و سختگیرند. این گونه والدین بدون اضطراب و بازداری، جزء شیوه ای انضباطی خصومت آمیز محدود کننده و قدرت طلبانه است یا ناآزمودگی در همنوایی با خواسته ها و نیازهای دیگران که با آسان گیر مفرط توأم می باشد به کودکان فرصت می دهند تا محیط اطراف را کند و کاو کنند. گاهی طرد کننده و سخت گیرند و شیوۀ آنان بر انضباط سخت، پیروی بی چون و چرا از مقررات و دستورات سخت و خشک و تنبیه و قهرآمیز در برابر اشتباهات استوار است که این وضعیت به رفتار نامناسب منجر می شود. گاهی آسانگیر و طرد کننده هستند به انضباط بیش از حد آسانگیر و به کودکان اجازه می دهند که هر کاری می خواهند، بکنند و تکانشهای خود را بطور آزادانه ای اظهار کنند. آنان از فرزندان خود چندان متوقع نیستند که عاقلانه رفتار کنند و گاهی آسانگیر و پذیرا هستند که بر شیوه هایی چون گفتگوی دوستانه، توضیح و استدلال و تغیرهای ملایم در برابر اشتباهات تکیه می کنند. به هر حال افراط در آسان گیری یا محدودیت توسط والدین، بخصوص از طرف مادر نقش وی مهمتر از نقش پدر قلمداد شده است. رشد ناقص پرورش در کودکان منجر به رفتارهای نابهنجار یا ناسازگاری در کودکان می شود. (ماسن1) 1982، ترجمه یاسائی 1372).
تا قبل از قرن بیستم به بیماریهای روانی کودکان به صورت میناتوری از بزرگسالان نگاه می شد. از اوایل قرن بیستم با شروع مطالعات سیستماتیک بر روی جنبه های مختلف کودکان، اختلالات رفتاری آنان نیز به طور مستقل مورد توجه قرار گرفت (سیف نراقی، 1379).
بسیاری از این کودکان مبتلا به این اختلال، حاصل حاملگی های ناخواسته و طرحریزی نشده هستند، این گونه والدین بخصوص، پدران غالباً مبتلا به اختلال یا الکسیم شناخته می شوند (کاپلان1 ، 1991 . ترجمه پور افکاری 1382).
بیان مسئله
وجود مقدار معینی ترس و اضطراب در انسان برای وی مفید و حتی برای زنده ماندن او ضروری است. این حالات هیجانی می توانند انسان را از بسیاری از خطرات حفظ نمایند. همچنین ترس می تواند از منابع بسیار مهم انگیزش آدمی به حساب آید. بعنوان مثال دانش آموزی از گرفتن نمره کم به هنگام امتحان می ترسد، این ترس انگیزه ای برای مطالعه در او بوجود می آورد و برعکس ورزشکاری که خیلی آرام و بی دغدغه است بعید به نظر می رسد که به اندازه کافی برای پیروزی و برتری برانگیخته شود. در چنین مواردی ترس و اضطراب می توانند تا حدودی تسهیل کننده شرایط موجود باشند. از طرف دیگر ترس ها از شدت و قوت زیادی برخوردار باشند می توانند در عملکرد انسان مداخله نموده و باعث گردند تا یادآوری موضوعات یاد گرفته شده به آسانی صورت نگیرد (شرفی، 1367).
در این میان نقش خانواده ها و ارتباط مستقیم کودک با والدین حائز اهمیت است. نفوذ والدین در کودکان تنها محدود به جنبه های ارثی نمی باشد بلکه نحوه آشنایی و ارتباط کودک با بنیانهای فرهنگی، تربیتی جامعه بستگی به نحوه ارتباط والدین و فرزندان دارد. نقش مادر در تربیت کودک تا حدی است که محدودیت از وجود او اثرات ناگواری از جمله افزایش میزان ترس و اضطراب، کاهش اعتماد به نفس، کاهش واکنش عاطفی … را به همراه دارد. (کندال1 1982، ترجمه رضازاده، 1382).
از سوی دیگر خانواده ها علاقمند هستند، روشهای درست رویارویی با مسئله ترس را بدانند تا شیوه هایی که منجر به کاهش مشکلات کودکان خود می شود را مورد استفاده قرار دهند. آنان بیان می کنند که کودکان خود در مواجه با موارد ترس زا، دچار استرس، دلهره شدید شده و این مسائل موجب اختلال در مسائل زندگی، شخصی خود کودک می شود.
صحبت از ناسازگاریهای کودکان به مراتب پیچیده است. زیرا یک رفتار در یک مورد ممکن است نابهنجار تلقی شود و در شرایط دیگر مشکل آفرین نباشد که مثلاً شب ادراری کودکان زیر یک سال امر بدیهی است وی در نوجوانی به عنوان یک رفتار نابهنجار تلقی می شود (سیف نراقی و همکاران، 1379).
بر طبق تحریف DSM , IV , TR 2 : الگوی رفتاری مداوم و مقاوم که در آن حقوق اساسی دیگران یا هنجارهای اجتماعی را متناسب با سن زیر پا گذاشته می شود. شامل تخریب اموال، نقض جدی مقررات، پرخاشگری نسبت به مردم و حیوانات…
بتازگی با دخیل کردن نقش سیستم های خانوادگی در بروز اختلالات رفتاری، حوزه جدیدی در این مقوله گشوده شده که توجه محققین را به خود جلب کرده است. در این مورد استدلال می کنند: پدر و مادرهایی که از خود استقلال کمتری را نشان می دهند تا حدی نمی توانند رفتارهای خود را کنترل کنند، دارای فرزندانی با یکی از انواع اختلالات رفتاری هستند 1 ، ترجمه رضازاده، 1382).
بسیاری از این کودکان ناتوان در برقراری با روابط همسالان خود هستند، کناره گیر و تنها هستند. احترام به نفس ضعیف دارند این کودکان نسبت به احساسات، امیال و رفاه دیگران اهمیتی قائل نیستند…. (کاپلان2 ، 1991، ترجمه پور افکاری، 1382).
در ارتباط با ترس های تحولی این کودکان با همان ترتیب، کودکان مادی شکل می گیرد یا اینکه در طی ایجاد رفتارها و هیجانات نابهنجار در آنها، ترس ها به صورت غیر عادی هستند.
به طور کلی سؤالات اساسی پژوهش حاضر شامل:
- ترس های تحولی بلند در هر گروه سنی چیست؟
- آیا همان ترس ها در کودکان ناسازگار نیز می توان دید؟
- آیا در کودکان ناسازگار، ترس های متفاوتی با کیفیتی متفاوت دیده می شود؟
- آیا بین الگوهای فرزند پروری والدین با ترس های تحولی کودکان رابطه وجود دارد؟
- آیا الگوهای فرزند پروری والدین بین دو گروه کودکان عادی و ناسازگار تفاوت وجود دارد؟
اهمیت پژوهش
یکی از اهداف عمده آموزش و پرورش در هر کشوری تهیه برنامه ریزی مناسب برای دانش آموزان است. در این راستا توجه به نگرانیهای عاطفی دانش آموزان یکی از عواملی است که در تهیه برنامه ریزی مناسب درسی کمک کننده است.
یکی از مشکلات عمده ای که والدین با آن روبرو هستند، عدم آگاهی از چگونگی شیوه های تربیتی در برخورد با این نوع ترس هاست. والدین معمولاً از نتایج برخوردهای خود با کودکانشان بازخوردی دریافت می کنند که ممکن است ناصحیح و به طور منامناسب باشد که ناشی از شرایط سنی کودکان و یا عواملی چون ناسازگاری و عقب ماندگی ذهنی است.
در این زمینه نحوه برخورد والدینی که دارای کودکان ناسازگار هستند با این نوع ترس ها و روش های بکارگیری تربیتی آنان در برخورد با این مسائل حائز اهمیت است.
اهمیت و نقش نهاد خانوادگی به عنوان جایگاه کودک در خانواده و شیوه های تربیتی مناسب برای کودکان مهم است. زیرا شیوه های نامناسب قرین با منحرف کردن زمینه های رشد به هنجار، می تواند آنرا به سوی نابهنجاری سوق دهد
1 – Atkinson
1 – Macen , paol (1982)
1 – Kaplan & Sadook (1991)
1 – Kendal , (1982)
2 –
1 – Kendal (1982)
2 – Kaplan & Sadook 1991
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.