پایان نامه تصويرسازي كتاب كودک
مقدمه:
علاوه بر آنچه در مورد ويژگيهاي ذهني – شناختي كودكان بيان شد، از ديگر ويژگيهاي ذهني كودكان ميتوان به موارد زير اشاره داشت:
كنجكاوي :
ميل به جستجوگري و تلاش در شناخت محيط اطراف و پديدههاي زندگي، از ماههاي آغاز كودكي در انسان مشهود است. اين تمايل در سالهاي ديگر زندگي نيز كم و بيش وجود دارد ؛ چنان كه حس كنجكاوي و نياز به دانستن، سهم عمدهاي در معارف كنوني بشري داشته است و در برخورداري از رشته هاي گوناگون علمي و دستاوردهاي متنوع فكري، فرهنگي، معنوي، اقتصادي و اجتماعي و تمدن و تكنولوژي حاضر مؤثر بوده است.
حس كنجكاوي در دوران كودكي از شدت بيشتري برخوردار بوده است و از ويژگيهاي خاص اين دوره به شمار ميرود. وجود اين حس موجب طرح سؤالات پياپي توسط كودك شده است، چنان كه از حدود دو سالگي پرسشهاي مكرر كودك در خصوص چيستي اشياء آغاز ميگردد. در سن چهار سالگي پرسها شكل تازهاي به خود ميگيرد و اغلب به « چرايي » تبديل ميشود.
وجود چنين تمايلي در كودكان، انگيزه هاي لازم را جهت دقت نظر در ديدن و شنيدن مطالب تازه فراهم ساخته و استقبال آنان از موارد گوناگون خواندني و داستانهاي علمي و ماجرايي را موجب ميشود. در صورت كاربرد شيوههاي مناسب و مورد علاقة كودك ميتوان به ارائه مفاهيم و مطالب آموزشي پرداخته و به مقاصد تربيتي مورد نظر نايل آمد.
پاسخ گويي مناسب به حس كنجكاوي كودكان ميتواند عامل مؤثري در رشد و سلامت آنان محسوب شود. لازم به ذكر است كه « كنجكاوي » در مبحث مربوط به نيازهاي شناختي، نيز به اختصار بيان شده است.
بازي :
بازي، به عنوان يكي از بارزترين ويژگيهاي سنين كودكي شناخته شده است، كه از ماههاي آغاز طفوليت در زندگي كودكان نقش آشكار دارد. حتي پياژه معتقد است كه بازي از تولد آغاز ميشود.
بازيهاي كودكان به صورتي متنوع انجام ميشود و همگام با رشد كودك، با تأثيرپذيري از رغبتها، نيازها ( ويژگيهاي سني، جنسي، شخصيتي، محيطي و فرهنگي وي) در هر مرحله اشكال و ويژگيهاي تازهاي مييابد. مثلاً در سنين قبل از دبستان كه «سن انفراد » ناميده ميشود، بازيهاي كودك بيشتر جنبة مشخص و انفرادي دارد.اين تمايل ميتواند از طريق بازي و گفتگو با اشياي بي جان ارضاء گردد.
در يك مرحله، گرچه كودك در ميان جمع بازي ميكند و لي از تعامل با آنان بهرهمند نيست ولي به تدريج به مقتضاي رشد و خصايص و نيازهاي سني خود، در بازيهاي جمعي بر اساس ارتباط متقابل، هماهنگي و تعامل شركت ميكند و از قواعد جمع پيروري مينمايد.
به هر حال گذشته از ويژگيها و اشكال گوناگون، بازي در سنين مختلف كودك، در همه جوامع از اهميتي خاص برخوردار است؛ تا آنجا كه آن را ازتمايلات طبيعي و نيازهاي اين سنين ميدانند. البته ميل به بازي در ديگر سنين خصوصاً دوران نوجواني نيز كم و بيش ادامه دارد.
گرچه استقبال كودكان از بازي، اكثراً و سرگرمي است، با اين وجود بازي در فعاليتهاي آموزشي، پرورشي و درماني از نقشي بارز برخودار است.
كودك از طريق انواع بازيها، به گونه اي دلخواه به اخذ معلومات و درك مطالب تازه ميپردازد و به تجديد نظر، اصلاح و توسعة تجربيات و كسب مهارتها نائل ميشود و از اين طريق جهت شركت در زندگي واقعي آماده ميگردد. نقش بازي در آموزش و پرورش به گونه اي است كه « بازيهاي آموزشي » خصوصاً در آموزش و پرورش پيش دبستاني، اهميتي ويژه دارد.
همانند سازي در بازيهاي گوناگون تخيلي، وسيله اي مؤثر در ايجاد و تقويت برخي خصلتها و گرايشها در كودكان است. همچنين اصلاح و بازسازي برخي از رفتارها از اين طريق ميسر ميگردد.
در مجموع، بازيهاي گوناگون و مناسب، علاوه بر پاسخ به تمايل طبيعي كودكان و ايجاد نفريح و نشاط در آنان، در كلية ابعاد جسمي، عقلاني، عاطفي، اجتماعي و اخلاقي ميتواند تأثيراتي سازنده داشته باشد.
اهميت بازي از نظر بهداشت رواني، تا حدي است كه امروزه « بازي درماني » به عنوان يكي از شيوههاي درمان اختلالات عاطفي و رواني و ناسازگاريهاي رفتاري شناخته شده است. كودك از طريق بازي به رها سازي عواطف، تعديل فشارها و اميال سر كوفتة خود مبادرت مي ورزد.
بازي درماني به روشهاي مختلف انجام ميگيرد، كه « شيوة غير مستقيم » يكي از مؤثر ترين آنهاست. ويرجينيا اكسلاين، دربارة بازي درماني غير مستقيم و تأثيرات سازندة آن، چنين بيان داشته است :« … بازي درماني غير مستقيم يا بدون رهبري، عبارت از اين است كه به كودك فرصت دهيم تاتجربة رشد خود را تحت دلخواه ترين شرايط ممكن، آزمايش كند. زيرا بازي وسيله اي طبيعي براي ابراز احساسها و عاطفهها نزد كودك است و به اين جهت اين فرصت در اختيار او گذاشته ميشود تا به توسط آن، احساساهاي دروني خود را كه ناشي از تنشها، ناكاميها، ناامني ها، پرخاشگريها، ترسها، آشفتگيها و سردرگميهاي اوست به نمايش بگذارد.
با آشكار ساختن اين گونه احساسات، ضمن آن كه كودك با آنها روبرو ميشود، مي آموزد كه آنها را كنترل كند و يا به دور افكند. هنگاميكه كودك به اين ترتيب به «سبك سازي عاطفي » دست يافت به درك توانايي و نيروي درون خود توفيق مييابد. اين نيرو به او اجازه ميدهد كه خودش باشد ؛ براي خود بينديشد و تصميمهاي خود را شخصاً و بدون كمك از ديگران بگيرد و از لحاظ رواني پخته تر شود و به اين ترتيب خويشتن خويش را باز شناسد و محقق سازد.»
استقبال كودكان از برخي فعاليتهاي هنري، چون نمايش ( بازيهاي نمايشي يا هيجان انگيز ) و شعر ( بازيهاي كلامي ) بر اساس تمايل كودك به بازي ذكر شده است. اين گونه فعاليتهاي هنري از ارزش و تأثيرات بيان شده در خصوص بازي برخوردار ميباشد.
اهميت بازي از نظر اسلام : اهميت بازي از نظر اسلام به گونه اي است كه غالباً اولين دورة زندگي كودك ( 7 سال اول ) را مختص به آن ميدانند. چنان كه پيامبر اكرم (ص) بر اهميت بازي در هفت سال اول كودكي تأكيد فرموده است. همچنين از قول امام صادق (ع) نقل شده است كه : « فرزند خود را آزاد بگذاريد تا سن هفت سالگي بازي كند … »
همچنين پيامبر اكرم (ص) توجه خاصي براي كودكان و بازي آنها قائل شده اند تا آنجا كه حتي در هنگام اقامه نماز جماعت نيز كودك را از بازي منع نميكنند. از جمله موارد نقل شده در اين خصوص، اين است كه روزي پيامبر هنگام رفتن به مسج ( جهت برگزاري نماز ) با عده اي از كودكام مواجه ميشود. آنها او را به بازي دعوت ميكنند. پيامبر (ص) مشغول بازي كردن با كودكان ميشود. چون وقت نماز ميرسد يكي از صحابه به جستجوي آن حضرت بر مي آيد و ايشان را در حال بازي با كودكان مييابد و به توصية پيامبر (ص) خرمايي به بچهها ميدهد تا بچهها پيامبر (ص) را رها سازند.
تخيل :
از ويژگيهاي دنياي كودك، تخيل و خيال پردازي است. كه به گونه ها و اشكال مختلف صورت ميپذيرد. چنان كه گاه زندگي كودكان بين واقعيت و خيال نوسان دارد.
تخيل با گذشت سن كودك از تغييرات محسوسي برخوردار ميگردد. از جمله همگام با رشد فكري و عقلاني فرد، از شدت آن كاسته ميشود و شيوههاي متفاوتي را مي طلبد. ولي در مراحل ديگر نيز، در زندگي انسان، كم و بيش نقش دارد.
گفتگوي دختر خردسال با عروسك خود و امرو نهي كردن به آن، جان بخشيدن به اشياء و پديدههاي طبيعي، سخت گفتن با حيوئانان از رفتارهاي بارز كودكان در سنين پيش از دبستان است. چنين مواردي ميل شديد كودك به فعاليتهاي خيالي و قدرت تخيل كودكان در اين مرحله را بيان ميدارد. در سنين دبستان نيز تخيل موجب لذت بردن كودكان از افسانه ها و داستانهاي خيالي و غيرواقعي ميگردد.
چنان كه اشاره شد، نقش تخيل در دنياي كودك را ميتوان در بازيهاي نمايشي (تخيلي ) آنان به خوبي مشاهده نمود. اين بازيها از حدود 5/1 سالگي آغاز شده و تا سالها بعد ادامه مييابد.
تمايل كودك به بازيهاي تخيلي موجب آن ميگردد كه گاهي كودك يك مورد سمبليك را به نمونة اصلي آن ترجيح دهد. مؤلف كتاب « روانشناسي كودك و بالغ » ضمن تشريح نمونه اي از بازي كوداكان، در اين خصوص ميگويد:
« آنچه [آنها] مي خواستند يك پدر خيالي بود و آنچه بدان نياز داشتند تصور يك كشتي بود و نه خود آن. تصوير عبارت از مادة خام فكر و انديشه است. شك نيست كه كودك ميتواند با يك قايق كوچك حقيقي بازي كند لكن با استفاده از يك قطعه چوب براي تجسم اين قايق ميتواند نيروي تخيل خويش را بهتر پرورش دهد. زيرا خيال به وي اجازه ميدهد شيئي را كه در دست دارد به هزاران شكل تصور كند، كودكاني كه بازيچههاي قيمتي « بي نقش » در اختيار داشته باشند در اندك مدتي از مشاهدة اين بازيچهها احساس خستگي ميكنند.»
همچنين، گاه علت دروغگويي كودكان را ميتوان در نيروي تخيل آنان جستجو كرد. كه در اين خصوص تمايل و توجه كودك در سنين پيش ديستاني، نسبت به امري همراه با حالت خيال پردازي موجب ميشود تا مطالبي را بيان دارند كه واقعيت ندارد. هاوفليد در اين زمينه چنين اظهار نموده است:
« به طور كلي بيشتر كودكاني كه براي ابزار تخيل خويش به طور طبيعي وسائل كافي ندارند به اين نوع دروغ پردازيها متوسل ميگردند و بنابراين علاج آنان بسي ساده است. توضيح آنكه كافي است هنر نماييهاي جدي را به آنان بياموزيم. في المثل، شنا را به آنان ياد دهيم تا بتوانند در مورد لزوم، كودكي را از غرض شدن رهايي بخشند» تخيل و بازيهاي خيالي، بيانگر نيازها، تمايلات، آرزوها، مشكلات و ناكاميها كودكان ميباشد و چنان كه قبلاً اشاره شد، اين نوع فعاليتها و بازيها اگر در حد لازم انجام شود ميتواند موجب كاهش برخي فشارها و مشكلات عاطفي كودك گردد. اليزابت ها رلوگ در اين زمينه چنين بيان داشته است:
« در بازيهاي نمايشي، كودك وانمود ميكند كسي هست كه دوستش دازد و تحسينش ميكند و ميل دارد به جاي او باشد. كودك با محول كردن نقشي به عروسك يا اسباب بازي، جا و موقعيت خود را عوض ميكند، اين حالت به او احساس اهميت ميدهد و نارضايتي او را از« خود » واقعي اش جبران ميكند.»
بازيهاي نمايشي و تخيلي علاوه بر نقش درماني، در رشد ابعاد مختلف شخصيت تأثيري قابل توجه دارد. از جمله ميتوان به رشد اجتماعي، تقويت حس اعتماد به نفس، رشد قدرت تكلم كودك اشاره داشت. به علاوه پرورش نيروي تخيل در كودكان، در رشد ذهني و پرورش قدرت خلاقيت و استعدادهاي هنري ( و علمي )، اهميت ويژه اي دارد و در حل مسائل و مشكلات و انجام فعاليتهاي ابتكاري و ابداعات گوناگوني ميتواند مؤثر واقع گردد.
تخيل كه در ديگر مراحل رشد انسان ادامه مييابد – خصوصاً در نوجواني – نقشي ويژه دارد. البته پرداختن بيش از حد به تخيل و فعاليتهاي خيالي، ضمن دور ساختن فرد از زندگي واقعي و درمانده ساختن وي در برخورد منطقي با مشكلات و حل منطقي آنها، بهداشت رواني فرد را با خطر مواجه ميسازد. همچنين استفاده از فعاليتهاي تخيلي بستگي به ويژگيهاي خاص كودك و تفاوتهاي فردي او دارد.
تقليد و تلقين پذيري :
تقليد، حالتي است كه در آن فرد به تكرار اعمال ديگران ميپردازد. كودكان در اين حالت، اغلب تحت تاثير رفتار پدر و مادر بوده اعمال آنان را پيروي ميكنند. تقليد را ميتوان در ماههاي آغاز كودكي مشاهده نمود. چنان كه از انواع بازيهاي كودكان، بازيهاي تقليدي ذكر شده است. حتي آغاز بازي در زندگي كودك را مبتني بر تقليد ميدانند، چنان كه در اين زمينه آمده است:( بازي به صورت تقليد آغاز ميشود. در مرحلة ابتدايي زندگي كودك، يعني دورة حسي – حركتي، بازي به طور عمده، تقليدي از صداها و كارهاي اشخاص و حيوانات محيط كودك است … )
تقليد به تدريج به تلقين پذيري مي انجامد، چنان كه در اين مرحله كودك علاوه بر تكرار اعمال ديگران، خوي،احساسات و تمايلات آنان را نيز مورد توجه قرار ميدهد و از آن تأثير ميپذيرد. در روانشناسي، تلقين پذيري به عنوان يك تعلق رواني طرح شده است، كه مبتني بر نيازهاي حسي و عاطفي كودكو وابستگي وي به والدين، خصوصاً مادر ميباشد.
اهميت والدين در اين خصوص تا حدي است كه در تشكيل شخصيت كودك نقشي اساسي داشته و خصايص آنان، از طريق تقليد و تلقين پذيري ميتواند به كودكان منتقل شود. نكته حائز اهميت در اين رفتار و كردار واقعي والدين است كه نقشي به مراتب بيشتر از گفتار آنان دارد.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.