پایان نامه خورشيد در قرآن
مقدمه
«لخلق السوات و الارض اكبر من خلق الناس و لكن اكثر الناس لايعلمون»[1]
آفرينش آسمان و زمين بزرگتر از خلقت انسان است ولي اكثر مردم نمي دانند»
به نام خداوند جان و خرد كزين برتر انديشه برنگـذرد
خداوند نام و خداوند راي خداوند روزي دهاي رهنماي
«الشمس و القمر بحسبان»[2]
«خورشيد و ماه با حسابي از خداوند در حركتند (يعني در مسيري و به نحوي حركت مي كنند كه خداوند تعالي بر آندو تقدير دارد)[3]
علم ستاره شناسي از قديمي ترين و در عين حال پيشرفته ترين علوم بشري است. از آنجا كه جهان خارج از كره ما مسائل آن در محدوده ستاره شناسي قرار مي گيرد، دامنه اين علوم بشري ازعلوم ديگر گسترده تر است.
از نخستين تصورات و برداشتهاي اوليه نسبت به عالم لايتناهي و ماه و خوشيد و ستارگان و كهكشانها گرفته تا پيشرفته ترين سفينه ها آخرين تجهيزات فني رصدخانه هاي كنوني همگي دستاوردها و زمينه هاي علم ستاره شناسي است و خورشيد چون يك ستاره عظيم الجثه است طبيعتا در زمره ستاره شناسي قرار مي گيرد.
امروزه بشر نه تنها پا از سياره خود فراتر نهاده بلكه فضا پيماهاي مصنوع او تا آخرين سيارات منظومه شمسي را پشت سرگذاشته اند و به آن سوي منظومه ما راه يافته اند.
قرآن مجيد در آيه فوق الذكر انسان را به تفكر و تدبر در آفرينش آسمانها و ستارگان درخشان و تحولات شگرفي كه در اوضاع آنها پديد مي آيد و نظام متقني كه برآنها حكمفرماست دعوت مي كند.
درست به دليل وجود همين نظم است كه قوانين طبيعت مفهوم پيدا مي كند.
دانشمندان تجربي با تكيه بر اعتماد به وجود نظم در طبيعت مشتاقانه در پي كشف قوانين علمي موجود در همه زمينه هاي جهان خلقت هستند»
در يكسري آيات قرآن كريم به اين مسئله كه خلقت تمام موجودات اعم از كوچكترين ذرات اتمي گرفته تا تركيب گياهان جانداران و انسان و زمين، كهكشانها و جريان امور همگي آنها روي حساب مي باشد و داراي اندازه هاي معين و مشخص و درهر مورد قابل محاسبه دقيق مي باشند.
ذيلا به برخي از اين آيات اشاره مي كنيم:
«و ما يعزب عن ربك من مثقال ذره في الارض و لافي السماء و لا اصغر من ذلك و لااكبر الا في كتاب مبين»[4]
از علم پروردگار تو حتي وزن ذره اي پوشيده نيست نه در زمين و نه در آسمان و هيچ كوچكتر يا بزرگتري از آن نيست مگر در كتابي روشن ضبط است.
در المنجد كلمه ذره به «اتم» معني شده پس كوچكتر از اتم (اصغر من ذلك) در واقع شامل ذرات بنيادي عالم مي باشند مثل (الكترونها، پروتونها، نوترونها، فوتونها، پنتونها و كواركها) و با عنايت به تفسير الميزان مراد از «كتاب مبين» امري است كه نسبتش به موجودات نسبت برنامه عمل است به خود عمل و هر موجودي در اين كتاب يك نوع اندازه و تقدير دارد.
ازاين جهت مي توان حدث زد كه مراد از كتاب مبين مرتبه واقعي اشياء و تحقق خارجي آنها باشد كه قابل پذيرش هيچگونه تغيير نيست.
همين برنامه عمل اجزاء عالم از كوچكترين ذرات دنياي كهكشانها و وجود حساب و كتاب در اندازه (جرم، سرعت، زمان، بار الكتريكي، نوع حركت، اندازه حركت، فشار براي قرار گرفتن ذرات بنيادي اتمها در كنار يكديگر و پارامترهاي ديگر مثل ثابت جاذبه، سرعت نور در فضا، ثابت پلانك، بار الكترون و …) است كه دانشمندان برمبناي انها قوانين فيزيكي و شيماي نجوم و … را بدست مي آورند.
به طور مثال اطلاع داريم كه زمان وقوع خورشيدگرفتگي 30 مرداد 1378 مطابق با آگوست 1999 و نقاطي از كره زمين را كه بطور كامل يا ناقص مي توانند اين واقعه طبيعي را ببينند را با پيش بيني بسيار دقيق اعلام مي كنند.
آياتي ديگر در اين مورد عبارتند از:
«… و خلق كل شيئ فقدره تقديرا»[5]
… و هر چيز را آفريد و براي آن اندازه اي معين مقرر داشت
«… و كل شيئ عنده بمقدار»
… و تمام اشياء در نزد او داراي مقداري است.[6]
«والسما رفعها و وضع الميزان»[7]
و آسمان را برافراشت و ميزان (عدل و نظم) را در عالم وضع نمود.
«هوالذي جعل الشمس ضياء والقمونورا و قدرناه لتعلمو عددالسنين و الحساب ماخلق ا… ذلك الا بالحق يفصل الايات لقوم يعلمون»[8]
اوست خدايي كه خورشيد را روشني بخش و ماه را نوراني قرار داد و براي آن منزلگاههايي مقدر كرد تا عدد سال ها و حساب(كارها) را بدانيد. خداوند اين را جز به حق نيافريده است او آيات خود را براي دانشمندان شرح مي دهد.
«… ما تري في خلق الرحمن من تفاوت فارجع البصر هل تري من فطور»[9]
.. تو در خلقت خداي رحمن بي نظمي و نقصان نخواهي يافت پس (به ديده عقل در نظم آفرينش) بنگر آيا خللي در آن مي يابي؟
مي توان نتيجه گرفت كه كشف نظم و انسجام طبيعت (يعني قوانين طبيعي) و اتقان صنع باري تعالي يكي از مسائل عمده طبيعت شناسي است.
ما معتقديم كه قرآن كتاب هدايت براي انسانهاست و حاوي تمام چيزهايي است كه بشر درحوزه ايمان و عمل بدانها نياز دارد. بنابراين قرآن يك دائره المعارف علمي نيست و نبايد قرآن را با نظريه هاي متغير علمي الزاما تطبيق داد.
از طرف ديگر نمي توان كتمان كرد كه در قرآن اشارات مكرر به پديده هاي طبيعي آمده است، اما اينها براي تعليم علوم نيست بلكه هدف آنها تشويق مردم است به تعليم علوم طبيعي و در نتيجه توجه به عظمت خلقت و در نهايت نزديكي به خالق جهان.
اما همين قرآن ما را به تدبر در آياتش تعقل و تفكر فراخوانده است.
«كتاب انزلنا اليك مبارك ليدبروا آياته و ليتذكر اولوالالباب»[10]
كتابي خجسته بر تو فرو فرستاديم تا در آيات آن بينديشند و خردمندان دريابند و پند گيرند.
«ان في خلق السموات و الارض و اختلاف الليل و النهار … لآيات لقوم يعقلون»[11]
همانا در خلقت آسمانها و زمين و اختلاف شب و روز … همه اينها آيات روشني بر وجود خدا براي اهل تعقل است.
«كذلك نفصل الايات لقوم يتفكرون»[12]
اولم يتفكروا في انفسهم… [13]
نكته اي كه بايد بپذيريم اين است كه براي فهم بهتر آيات قرآني تنها معلومات عميق زبان عربي كافي نيست بلكه علاوه بر آن بايد واجد اطلاعات علمي بسيار بالايي بود.
اين حقيقت از گذشته هاي بسيار دور مورد تاكيد قرآن پژوهان بوده است.
آمده است كه كسي كه از علوم زمانه خود بيشتر بداند نصيبش از حقيقت قرآن بيشتر است بنابراين سخن از تفسير عصري به معناي منطبق كردن برعلوم نيست بلكه سخن از پرده برداري از معناي آيه درسايه دانستنيهاي بيروني است.
يكي از ويژگيهاي تفسير عصري تفسير علمي است اما تاكيد مي شود كه منظور از تفسير علمي دراين جايگاه اين است كه بايد از علوم موجود هر عصر در فهم نكات قرآن استفاده شود زيرا در قرآن موارد بسياري از مسائل خلقت زمين و آسمان، شمس و قمر، مشارق و مغارب، بروج و نجوم ، شب و روز ابر و باران و مسئله آفرينش هستي سخن گفته شده است.
مسلما فهم كامل و تفسير منطقي اين دسته از آيات متوقف بر دانستنيهايي از علوم تجربي و انساني و تحولات علمي روز است، زيرا مفسر در برابر اين همه آيات ناچار است توضيح دهد، نكات غامض و پيچيده آنها را بيان كند، موضع قرآن را در برابر بسياري از مسائل كه خود به آنها اشاره كرده شرح دهد و چنين كاري با تفسير عصري و علمي ممكن است، به اين معنا كه معارف قرآن را به گونه اي بيان كند كه دست كم با مسلمات علوم روز منافاتي پيدا نكند.
ما معتقديم قرآن كلام وحي و مافوق نظريات علمي است و سخنان او برخاسته از فرهنگ و متاثر از دانستنيهاي ان زمان نيست تا قرآن در طرح اين مسائل عقايد آنان را در نظر گرفته باشد و طبق سليقه و اعتقاد آنان سخن بگويد، بلكه قرآن در طرح نظريات علمي قصد جدي داشته است خداوند با آگاهي كه از تمام پديده هاي جهان دارد به گونه اي سخن گفته است كه مردم آنروز و هر عصر ديگر استيحانش نكنند و سخنان قرآن براي آنان نامأنوس جلوه نكند.
«قل انزله الذي تعلم السرّ في السموات و الارض»[14]
بگو قران كسي را فرستاده كه ازاسرارهستي و آنگونه كه هست اطلاع دارد
«و انه لكتاب عزيز، لا يأتيه الباطل …»[15]
به راستي كتاب ارجمندي است، از پيش رو و پشت سرش باطل به سويش نمي آيد.
يعني معني ندارد قرآن چيزي بگويد كه با حقايق علمي ناسازگار و برخلاف آن باشد و با علم به باطل بودنش باطل را قصد كند.
بنابراين مفسر عصري بايد در قسمتهايي از آيات مربوط، مفسر علمي هم باشد و نكات و اشارات علمي قرآن را به خوبي توضيح دهد اما مرز ميان دانستنيها و تئوريها وفرضيه هاي علمي همچنان محفوظ و مفسر در اين ميان گام سوز و محتاط است و بايد در نظر بگيريم كه قرآن قطعي است و علوم غيرقطعي بنابراين بايد با قرآن تطبيق شوند.
البته برخي از مفسرين گذشته معاصر از تفاسير خود از مطالب علمي استفاده نموده اند به طور مثال علامه طباطبايي (ره) وآيت ا.. مكارم شيرازي …، و با رعايت اعتدال از تفسير علمي در موارد لزوم استفاده نموده اند.[16]
در فصل اول اين پژوهشنامه به بررسي تفسير علمي و ديدگاههاي موافق و مخالف در مورد آن پرداخته ايم. ما با توجه به اقسام تفسير علمي و معيارهاي تفسرعلمي معتبر به طور قطع خواهيم توانست مصاديق تفسير علمي معتبر از غير معتبر را مورد تمايز قرار دهيم.
[1] غافر/ 57
[2] رحمن/ 5
[3] ترجمه تفسير الميزان ج19، ص 160 بنياد علمي و فكري علامه طباطبايي، زمستان 1376، چاپ چهارم محمد حسين طباطبايي
[4] يونس/ 61
[5] فرقان / 2
[6] رعد/ 8
[7] الرحمن/ 7
[8] يونس/ 45
[9] ملك/ 3
[10] ص/ 29
[11] بقره/ 164
[12] يونس/ 24
[13] روم/ 8
[14] فرقان / 6
[15] فصلت/ 42
[16] فصلنامه بينات، شماره
تعريف موضوع:
تحقيق با عنوان خورشيد در قرآن را شايد بتوان موضوعي فيزيكي قرآني ناميد. زيرا در اين مجموعه، وضعيت فيزيكي و يا شيميايي خورشيد و نحوه حركت آن بررسي شده و پس از قطعيت رسيدن كامل اين علوم تجربي با قرآن تطبيق داده مي شود.
پيشينه تحقيق:
تحقيق در زمينه خورشيد در حقيقت پيشينه اي چند هزارساله دارد و تنها قرآن نيست كه بدان اشاره داشته است از بطلميوس گرفته تا كوپرنيك ، گا ليله، كپلر و … همه و همه به نحوي خورشيد را از جهات مختلف مورد كنكاش قرار داده اند و جالب اينكه قرآن كريم پيش از همه اين جنجالها موضع محكم خود را در هزار و اندي سال پيش به همگان عرضه داشته است و اكثر دانشمندان امروزي يافته هاي علمي خود را به قرآن استناد مي كنند.
سوالهاي اصلي تحقيق:
- كداميك از آيات قرآن با يافته هاي قطعي علوم تجربي منطبق است؟
- چند نوع حركت را مي توان براي خورشيد در نظر گرفت؟
- سرانجام خورشيدي كه چند ميليون سال از عمر آن مي گذرد چه مي شود؟
سوالهاي فرعي تحقيق:
- در چه مواردي انطباق قرآن با علوم تجربي اعجاز علمي را ثابت مي كند؟
- آيا غير از اين حركاتي كه در قرآن براي خورشيد در نظر گرفته شده مي توان خورشيد را داراي حركت نوع چهارمي دانست؟
- مواردي كه علوم روز در مورد حركت و آتيه خورشيد بدان اشاره ميكند تا چه حد قابل انطباق و استناد به قرآن است؟
فرضيه اصلي:
- ظنّي بودن علوم تحربي در غالب موارد
- خورشيد نيز مانند زمين داراي حركاتي است.
فرضيه فرعي:
- خورشيد هميشه داراي يك شكل، يك حركت و يك وضعيت خاص نخواهد بود.
اهميت مسئله:
در ميان تمام ثوابت، خورشيد يگانه كوكبي است كه نظر بنزديكي آن به زمين تنها مانند يك نقطه نوراني به نظر نمي رسد و مي توانيم قسمتهاي مختلف آنرا با استفاده از قرآن و به كمك علوم تجربي تشخيص دهيم و به كمك مطالعه تابشها و حركات آن بخصوصيات آن و پيدايش شب و روز پي ببريم و اهيمت آن از اين جهت شايد كمي محسوستر باشد كه حيات و پيدايش آن بدون خورشيد معني ندارد.
روش تحقق:
در اين تحقيق شايد بتوان گفت كه ما از دو نوع روش استفاده كرده ايم:
1- روش زمينه اي و مواردي:
دراين روش پژوهش گسترده اي از موقعيت قبلي و فعلي و آينده يك واحد مانند خورشيد انجام مي شود و كنش ها و واكنش هاي آن بررسي مي گردد و با مراجعه به قرآن و تفاسير مختلف حتميت و قطعيت آن مورد تاييد قرار مي گيرد
2- روش جمع آوري اطلاعات
در قسمت ديگر اين تحقيق كه به صورت استفاده از كتابخانه مي باشد، عمدتا از كتب روز و علوم تحربي روز استفاده شده است كه نشان دهد سخني كه قرآن در هزاران سال پيش آورده هيچ جاي شكي براي هيچ انساني باقي نگذاشته است و نشان داده كه معجزه اي كامل و بس عظيم است.
محدوديتهاي تحيقيق:
- پراكندگي موارد تفسير علمي و اعجاز علمي در تفاسير بزرگ و مفصل، دسترسي به آنها را دشوار مي نمايد.
- اگربخواهيم كمي دقيقتر به مسئله حركت خورشيد نگاه كنيم شايد به طور قطع نتوان گفت كه خورشيد داراي چند حركت است زيرا مفسران و دانشمندان مطالب مختلف و گاه متناقضي دراين مورد آورده اند.
چكيده:
اين تحقيق (كه اگر نام آنرا بتوان تحقيق گذاشت) از سه بخش اصلي، تشكيل شده است فصل اول كه با نام تفسير علمي و ديدگاههاي مختلف در مورد آنست زير مجموعه هايي چون تاريخچه اجمالي انطباق قرآن با علوم تجربي، پيشينه تاريخي علمي اسلامي و درغرب و علل گسترش آن و علم گرايي افراطي وتعادلي، معيارها و انواع تفسير علمي معتبر و همچنين آثار مثبت و منفي آن بررسي ميشود. دراين فصل اگر ما بتوانيم تفسير علمي معتبرو غيرمعتبررا از هم تشخيص دهيم راهي بس بزرگ را در راه رسيدن به تفسير علمي كه خلوص آن از خلط حوزه علم و دين جلوگيري خواهد كرد خواهيم پيمود، علاوه بر اين در اين فصل با چند نوع تفسير علمي كه توانسته اند بطور صحيح از انطباق ناصحيح قرآن با علوم تجربي روز جلوگيري كنند آشنا خواهيم شد.
اما در فصل دوم اين مجموعه در ابتدا نگاهي هر چند گذرا به تاريخچه مطالعات در مورد خورشيد خواهيم پرداخت چرا كه دانستن پيشينه تاريخي در مورد خورشيد مشكل گشاي ما در مراحل بعدي شناخت خورشيد خواهد بود.
در قسمت دوم، آيات قرآن در مورد خورشيد و حركت آن مورد بررسي قرار خواهد گرفت و تفسير هر آيه در ذيل همان ايه و سپس دسته بندي مفسران به دو گروه مفسران و صاحبنظران قديم و جديد و بررسي نظرات آنان در رأس كار ما قرار خواهد گرفت.
اما در فصل سوم و آخرين فصل اين مجموعه در حقيقت خورشيد از تولد تا مرگ به انضمام ويژگيها، ساختمان، زيستگرد و نحوه تشخيص حركات خورشيد در كتب علمي روز مورد بررسي قرار خواهد گرفت.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.