پایان نامه رابطه بين تركيب سهامداران و عدم تقارن اطلاعاتی شركت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران
فهرست محتوا
فهرست مطالب
- چکیده 1
- فصل اول : کلیات تحقیق
- 1-1) مقدمه 3
- 1-2) تشریح و بیان موضوع 4
- 1-3) اهمیت و ضرورت تحقیق 7
- 1-4) اهداف تحقیق 9
- 1-5) ) فرضیههای تحقیق 9
- 1-6) مدل مفهومی تحقیق 10
- 1-7) روش تحقیق 10
- 1-8) قلمرو تحقیق 11
- 1-8-1) قلمرو موضوعی 11
- 1-8-2) قلمرو زمانی 11
- 1-8-3) قلمرو مکانی 11
- 1-8) تعریف عملیاتی واژهها و اصطلاحات فنی و تخصصی 11
- 1-9) ساختار کلی تحقیق 14
- فصل دوم: مبانی نظری و پیشینه تحقیق
- 2-1) مقدمه 16
- 2-2) گفتار اول: تعاریف متغییرهای مستقل مورد استفاده تحقیق 18
- 2-2-1) مالکیت و مدیریت واحدهای اقتصادی 18
- 2-2-2) مکانیسمهای حاکمیت شرکتی برای حمایت از سهامداران 19
- 2-2-3) گروه بندیهای مختلف سهامداران 21
- 2-2-4) ساختارهای مالکیت 22
- 2-2-4-1) سرمایه گذاران نهادی 23
- 2-2-4-2) سرمایه گذاران شرکتی 28
- 2-2-4-3) سرمایه گذاران مدیریتی 30
- 2-2-4-4) سهامداران حقیقی 33
- 2-2-4-5) تمرکز مالکیت 33
- 2-2-4-6) سرمایه گذاران خارجی 34
- 2-2-5) تئوری نمایندگی 34
- 2-2-6) رابطه ساختار مالکیت با کارآیی بازار سرمایه 36
- 2-3) گفتار دوم: تعریف متغییر وابسته تحقیق 36
- 2-3-1) عدم تقارن اطلاعاتی 36
- 2-3-2) چگونگی شکل گیری نظریه عدم تقارن اطلاعاتی 40
- 2-3-3) عدم تقارن اطلاعاتی و دامنه تفاوت قیمت پیشنهادی خرید و فروش سهام 41
- 2-3-4) مفهوم دامنه تفاوت قیمت پیشنهادی خرید و فروش سهام 43
- 2-3-5) پیامدهای عدم تقارن اطلاعاتی در بازار سرمایه 47
- 2-4) گفتار سوم: بررسی رابطه بین ترکیب سهامداران و عدم تقارن اطلاعاتی 49
- 2-5) گفتار چهارم: پیشینه تحقیق 52
- 2-5-1) تحقیقات خارجی 53
- 2-5-2) تحقیقات داخلی 61
- 2-6) جمع بندی 68
- فصل سوم: روششناسی تحقیق
- 3-1) مقدمه 70
- 3-2) روش تحقیق 70
- 1-3) قلمرو تحقیق 70
- 1-3-1) قلمرو موضوعی 71
- 1-3-2) قلمرو زمانی 71
- 1-3-3) قلمرو مکانی 71
- 3-4) فرضیههای تحقیق 71
- 3-4-1) تبدیل فرضیههای پژوهشی به آماری 72
- 3-5) جامعهی آماری، روش نمونه گیری و گردآوری دادهها 73
- 3-5-1) جامعه آماری 73
- 3-5-2) روش گردآوری دادهها 76
- 3-6) روشهای تجزیه و تحلیل دادهها 77
- 3-6-1) روشهای آماری 77
- 3-6-2) ضریب همبستگی اسپیرمن 78
- 3-6-3) آزمون پیش فرض استفاده از مدل رگرسیون 79
- 3-7) خلاصه فصل 81
- فصل چهارم: تجزیه وتحلیل دادهها
- 4-1(مقدمه 83
- 4-2(آمار توصیفی 83
- 4-2-1) بخش اول: اطلاعات توصیفی پژوهش 84
- 4-2-2) بخش دوم: یافتههای استنباطی 89
- 4-3) نتایج حاصل از آزمون فرضیهها 90
- 4-3-1) نتایج حاصل از آزمون فرضیه اول 90
- 4-3-2) نتایج حاصل از آزمون فرضیه دوم 91
- 4-3-3) نتایج حاصل از آزمون فرضیه سوم 91
- 4-3-4) نتایج حاصل از آزمون فرضیه چهارم 92
- 4-3-5) نتایج کلی حاصل از آزمون فرضیهها 93
- 4-4) بررسی آزمون دوربین- واتسن (D.W) 94
- 4-5) مدل برازش شده نهایی براساس روش (Stepwise) 95
- 4-6) خلاصه فصل 95
- فصل پنجم: نتیجهگیری و پیشنهادها
- 5-1) مقدمه 97
- 5-2) نتایج حاصل از بررسی فرضیههای تحقیق 97
- 5-2-1) خلاصه نتایج آزمون فرضیهها 97
- 5-2-2) خلاصهی از نتایج تجزیه و تحلیل دادهها (آزمون فرضیات) 98
- 5-3) نتیجهگیری 99
- 5-4) پیشنهادهای تحقیق 101
- 5-4-1) پیشنهادهای مبتنی بر نتایج حاصل از فرضیههای تحقیق 101
- 5-4-2) پیشنهادهای موضوعی برای تحقیقات آتی 103
- منابع و ماخذ 104
- چکیده انگلیسی 109
چکیده
با گسترش سرمایه گذاران نهادی در بازار اوراق بهادار، تعیین نقش و تاثیری را که آنها بر بازار و سایر سرمایه گذاران میگذارند حائز اهمیت بسیاری میباشد و این اهمیت زمانی افزایش خواهد یافت که سرمایه گذاران نهادی به دلیل تخصص بالایی که در این زمینه دارا هستند و مالکیت قابل توجه ای از سهام شرکتها را که در اختیار دارند میتوانند نفوذ قابل ملاحظهای در شرکتها و به تبع آن در بازار داشته باشند. از سوی دیگر در صورت همگرایی منافع بین سرمایه گذاران نهادی و مدیریت، سودها نیز مدیریت شده و شکاف قیمت بیشتری را به دنبال خواهد داشت. باتوجه به اهمیت سرمایه گذاران نهادی در اقتصاد دولتی ایران و دسترسی آنها به منابع عظیم سرمایه شرکت مطالعه در خصوص نقش آنها در شرکتها میتواند مفید باشد. لذا با افزایش مالکیت نهادی، قیمتهای سهام اطلاعات بیشتری در مورد سودهای آتی منعکس نموده و به این روش موجب کاهش عدم تقارن اطلاعات بین مدیران شرکت و بازار سهام میشوند.
در این تحقیق، تجزیه و تحلیل جامعی روی، بررسی رابطه بین ترکیب سهامداران و عدم تقارن اطلاعاتی در شرکتهای فعال دربورس اوراق بهادارتهران بین سالهای 1387 الی 1391 انجام گرفت. هدف اصلی این تحقیق شناسایی جنبههای مختلف ترکیب سهامداران با عدم تقارن اطلاعاتی شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران و اهداف فرعی ارائه راهکاری جدید برای گسترش نحوه ترکیب سهامداران بر عدم تقارن اطلاعاتی شرکتها، بررسی تأثیر ترکیب سهامداران بر سایر سرمایه گذاران و تعیین مهمترین شاخصهای عدم تقارن اطلاعاتی در شرکتهای بورس اوراق بهادار میباشد. تحقیق پیش رو از لحاظ هدف کاربردی بوده و از بعد روش شناسی از نوع تحقیقات توصیفی- همبستگی است. این تحقیق شامل چهار فرضیه میباشد، جهت آزمون فرضیات ازآزمون رگرسیون خطی چند متغیره به صورت ترکیبی (سال- شرکت) استفاده شده است.
یافتههای این تحقیق نشان داد که در شرکتهایی که مالکیت نهادی آنها زیاد است، در مقایسه با شرکتهایی که ماکیت نهادی در آنها کم است، تقارن اطلاعات بیشتری وجود دارد. نتایج حاکی از رابطه معنی دار و معکوس بین درصد ترکیب سهامدارن و عدم تقارن اطلاعاتی میباشد. بنابراین میتوان نتیجه گرفت حضور مالکان نهادی، شرکتهارا از وضعیت بحرانی و ورشکستگی به دور نگه میدارد بدین ترتیب فرضیه نظارت کارآمد درمورد سرمایه گذاران نهادی مورد تأیید میگیرد. نتایج حاصله با کنترل متغییرهای اندازه شرکت و اهرم مالی، کماکان به قوت خود باقی ماند.
واژگان کلیدی: ترکیب سهامدارن، مالکیت نهادی، تمرکز مالکیت، مالکیت حقیقی، عدم تقارن اطلاعاتی.
فصل اول
کلیات تحقیق
1-1) مقدمه
وجود عدم تقارن اطلاعاتی در بازار، پیامدهای جمعی و فردی نامطلوبی نظیر مشارکت حداقلی سرمایه گذاران، هزینههای معاملاتی بالا، بازارهای رقیق و کاهش سود ناشی از معاملات را به همراه خواهد داشت و با توجه به فرآیند افشای اطلاعات، سرمایه گذاران (معامله گران) با مشکل عدم تقارن اطلاعاتی رو به رو هستند. این مشکل زمانی به وجود میآید که یکی از طرفین معامله نسبت به طرف دیگر، دارای اطلاعاتی بیش از طرف مقابل باشد و نقش متولیان افشای اطلاعات در حاکمیت شرکتی متبلور میشود که در بر گیرنده کنترل و رویههایی برای اطمینان از عدم حرکت مدیریت شرکت در جهت منافع شخصی و حرکت در مسیر حداکثر کردن منافع سهامداران و ارزش شرکت است.
ترکیب سهامداران شرکتهای مختلف، متفاوت است. بخشی از مالکیت شرکتها در اختیار سهامداران جزء و اشخاص حقیقی قرار دارد. این گروه برای نظارت بر عملکرد مدیران عمدتاً به اطلاعات در دسترس عموم، همانند صورتهای مالی منتشره انکا میکنند. منظور از سرمایه گذاران نهادی شامل سرمایه گذاران بزرگ نظیر بانکها، شرکتهای بیمه، مؤسسات مالی، صندوقهای سرمایه گذاری و…هستند که در سایر شرکتهای سهامی عام سرمایه گذاری میکنند (نمازی و دیگران، 1388). سرمایه گذاران نهادی معمولاً به دلیل در اختیار داشتن درصد قابل توجهی از سهام شرکتها و همچنین حرفهای بودن در امر سرمایه گذاری، توان و انگیزه لازم برای نظارت بر شرکتها را دارا میباشند. عموماً این گونه تصور میشود که حضور سرمایه گذاران نهادی ممکن است به تغییر رفتار و عملکرد شرکتها منجر شود، این امر از فعالیتهای نظارتی که این سرمایه گذاران انجام میدهند نشات میگیرد (کردلر و دیگران، 1389). این در حالی است که بخش دیگری از مالکیت شرکت در اختیار سهامداران حرفهای عمده قرار دارد که بر خلاف سهامداران نوع اول، اطلاعات داخلی با ارزشی درباره چشم اندازهای آتی و راهبردهای تجاری و غیره شرکت، از طریق ارتباط مستقیم با مدیران شرکت در اختیارشان قرار میگیرد، عمومااین گونه تصور میشود که حضور سهامداران نهادی ممکن است موجب تغییر رفتار سرمایه گذاران شود. در سالهای اخیر حضور سرمایه گذاران نهادی در جمع سهامداران شرکتهای سهامی عام در بورس اوراق بهادار تهران رشد چشم گیری داشته است. کمیت و کیفیت حضور این سرمایه گذاران در جمع مالکین به لحاظ تأثیر پذیری که بر ساختار مالکیت و نیز نحوه حاکمیت بر جای میگذارند درخور توجه است. سرمایه گذاران نهادی یکی از سازوکارهای حاکمیت شرکتی است که میتوانند بر مدیریت شرکت نفوذی چشم گیر داشته باشند و هم میتوانند منافع گروه سهامداران را همسو نمایند. راههایی که بدان وسیله سهامداران میتوانند بر مدیریت نظارت کنند، عموماً در چارچوب نظریه نمایندگی معرفی میشود. که مشکلات نمایندگی را کنترل میکند و حمایت از سرمایه گذاران را بهبود میبخشد. با وجود این چنین تمرکزی میتواند اثرات منفی هم داشته باشد، مانند دسترسی به اطلاعات محرمانه که عدم تقارن اطلاعات را بین آنان و سهامداران کوچکتر ایجاد میکند. یعنی تضاد منافع بین مدیران و سهامداران اقلیت و اکثریت تغییر مییابد (نوروش و ابراهیمی کردلر، 1384).
عدم افشای بموقع و صحیح، منجر به افزایش هزینه انتخاب نا مطلوب و خطر اخلاقی به عنوان عناصر حاصل از عدم تقارن اطلاعاتی و در نهایت افزایش هزینه مبادله میشود. افزایش هزینه مبادله، کاهش قیمت سهام، توقف بازار و در نهایت، خروج برخی از سرمایه گذاران از چرخه بازار را به دنبال دارد. هر چه عدم تقارن اطلاعاتی در بازار بیشتر باشد، حجم معاملات که بیانگر نقدشوندگی اوراق بهادار موجود در آن بازار است، کاهش خواهد یافت. پژوهشهای اخیرنشان میدهد که کاهش عدم تقارن اطلاعاتی، کاهش هزینه انتخاب نا مطلوب و خطر اخلاقی و افزایش نقدشوندگی بازار را به دنبال خواهد داشت. بر مبنای یافتههای این دو جریان فکری، میتوان گفت که نقدشوندگی بازار رابطه مثبت با کیفیت راهبری شرکتی بنگاه دارد و سازو کارهای حاکمیت شرکتی بر اطلاعات افشا شده توسط شرکت برای سهامداران آن اثر میگذارند و احتمال عدم افشای کامل و مطلوبیت اطلاعات و افشای اطلاعات کم اعتبار را کاهش میدهند. تحقیقات نشان میدهد در صورت وجود نظارت موثرتر هیأت مدیره بر مدیریت، کیفیت و کفایت اطلاعات منتشر شده توسط مدیریت افزایش مییابد. بهبود کیفیت افشای شرکت باعث کاهش عدم تقارن اطلاعاتی میگردد و کاهش عدم تقارن اطلاعاتی مدیریت سود کمتر را به همراه دارد.
1-2) تشریح و بیان موضوع
محقق بر این عقیده است که تصور وجود اطلاعات کامل در اقتصاد ناممکن میباشد. این مسئله از خصوصیات بازار غیر متمرکز میباشد. در دهه 1970 میلادی سه دانشمند به نامهای مایکل اسپنس[1]، جورج آکرلوف[2] و جوزف استیلیتز[3] در زمینه اقتصاد اطلاعات، نظریهای را پایه گذاری کردند که به نظریه عدم تقارن اطلاعاتی موسوم شد (پولادی، 1378). عدم تقارن اطلاعاتی به وضعیتی اطلاق میشود که در آن یکی از طرفین مبادله اطلاعات بیشتری را نسبت به طرف مقابل در اختیار داشته باشد. این امر به علل مختلف از جمله وجود معاملات و اطلاعات محرمانه به وقوع می پیوند. نبود عدم تقارن اطلاعاتی میان معامله گران بازار سرمایه به عنوان یک سازوکار مهم در کاهش هزینه سرمایه و افزایش کارآیی بازار به شمار میآید (میلگرام و گلوستن[4]، 1985).
در این میان یکی از مباحثی که موضوع عدم تقارن اطلاعاتی را تحت الشعاع خود قرار میدهد، ساختار مالکیت شرکتها میباشد. ترکیب و ساختار سهامداران در کشورهای مختلف متفاوت میباشد. در برخی از کشورها همانند فرانسه، واحدهای تجاری کوچک و متوسطِ دارای مالکیت خانوادگی زیاد هستند. در کشورهایی مثل آلمان، بانکها اکثریت سهام شرکتهای بزرگ را در اختیار دارند. در برخی کشورها همانند ایران مالکیت دولتی بخش عمدهای را تشکیل میدهند و در کشورهایی مثل آمریکا و انگلیس گستردهترین سطح مالکیت عمومی دیده میشود (نوروش و کردلر، 1384). تمرکز مالکیت عبارت است از چگونگی توزیع سهام بین سهامداران شرکتهای مختلف. هر چه تعداد سهامداران کمتر باشد، مالکیت متمرکزتر خواهد بود. محققین مطالعات متعددی را در ارتباط با اثرات احتمالی مالکیت متمرکز بر عدم تقارن اطلاعاتی انجام دادهاند. نتایج برخی از این مطالعات به رابطه منفی میان تمرکز مالکیت و عدم تقارن اطلاعاتی اشاره داشته و بیان میکنند که مالکیت متمرکز در نظارت بر عملکرد مؤسسات موثرتر از سهامداران حقیقی پراکنده هستند (ژو و وانگ[5]، 1999). با این حال مطالعات انجام شده در آمریکا و چند کشور توسعه یافته دیگر به نتایج متضادی دست یافتهاند. در این راستا از آنجایی که مالکین بلوکی سهام دسترسی بالقوه به اطلاعات درونی شرکت دارند میتوانند با استفاده از این اطلاعات از طریق معامله با افراد کم اطلاع سود کسب نمایند. (میلگرام و گلوستن، 1985). همچنین زمانی که تمرکز مالکیت به حدی افزایش یابد که یک مالک، کنترل مؤثر یک شرکت را داشته باشد، ماهیت مشکل نمایندگی از تضاد منافع بین مدیران و سهامداران به تضاد منافع میان سهامداران اکثریت و اقلیت تغییر پیدا مییابد. مطالعات صورت گرفته توسط دمستز[6]، 1968؛ هامیلتون[7]، 1978؛ هفلین و شاو[8]، 2000 و روبین[9]، 2007 به رابطه مثبت میان تمرکز مالکیت و عدم تقارن اطلاعاتی اذعان کردهاند. تحقیق هفلین و شاو (2000) بیانگر وجود یک رانت اطلاعاتی برای سهامداران بزرگ میباشد. طبعاً چنین سهامدارانی با توجه به توانی که در دریافت اطلاعات نهانی دارند، پیش از بازار میتوانند نسبت به خبرهای بد یا خوب واکنش نشان دهند. یافتههای آنها بیانگر یک رابطه مثبت بین تمرکز مالکیت و معیارهای مختلفی از عدم تقارن اطلاعاتی است.
[1]-Michael Spence (1970)
[2]-George Akerlof (1970)
[3] – Joseph Stiylitz (1970)
[4] – Milgrom & Glosten (1985)
[5] – Xu & Wang (1999)
[6]-Demsetz (1968)
[7] – Hamilton (1978)
[8] – Heflin and Shaw (2000)
[9] – Rubin (2007)
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.