پایان نامه رابطه سبک فرزندپروری والدین با هوش هیجانی و پرخاشگری در نوجوانان دختر
فهرست محتوا
فهرست مطالب
عنوان صفحه
- چکیده فارسی.. 1
- فصل اول: کلیات تحقیق.. 2
- 1-1- مقدمه. 3
- 1-2- بیان مسأله. 4
- 1-3- اهمیت و ضرورت تحقیق.. 6
- 1-4- اهداف تحقیق.. 7
- 1-5- سؤالات تحقیق.. 8
- 1-6- فرضیه های تحقیق.. 8
- 1-7- معرفی متغیرها و نقش آن ها در تحقیق.. 8
- 1-8- تعاریف مفهومی و عملیاتی متغیرهای تحقیق.. 9
- فصل دوم: مرور منابع، ادبیات تحقیق، پیشینه تحقیق.. 10
- 2-1- مقدمه. 11
- 2-2- راه های انتخاب روش های تربیتی.. 11
- 2-3- تعریف سبک های فرزندپروری.. 12
- 2-4- عوامل مؤثر بر سبک های فرزندپروری.. 13
- 2-5- تکنیک های والدین جهت اعمال کنترل. 15
- 2-6- سنخ شناسی فرزندپروری.. 17
- 2-7- روابط والدین- فرزندان در ادوار مختلف… 20
- 2-8- انواع تیپ های خانواده 23
- 2-9- سبک های فرزندپروری.. 23
- 2-10- تاریخچه هوش هیجانی.. 29
- 2-11- هوش هیجانی چیست؟. 31
- 2-12- نظریه هایی در باب هوش… 32
- 2-13- هیجان چیست؟. 34
- 2-14- فواید هیجان. 37
- 2-15- زیان های هیجان. 38
- 2-16- نقش هیجان ها در هوش… 38
- 2-17- هوشبهر و هوش هیجانی.. 39
- 2-18- مؤلفه های هوش هیجانی.. 41
- 2-19- هوش هیجانی و موفقیت شغلی.. 43
- 2-20- هوش هیجانی و سلامت.. 43
- 2-21- چه کسی به هوش هیجانی (EQ) نیاز دارد؟. 44
- 2-22- کاربردهای هوش هیجانی در محیط کار. 50
- 2-23- تعریف پرخاشگری.. 52
- 2-24- نشانه های پرخاشگری.. 53
- 2-25- انواع رفتارهای پرخاشگرانه. 53
- 2-26- انواع پرخاشگری از لحاظ تعداد افراد 57
- 2-27- نظریه های پرخاشگری.. 58
- 2-28- عوامل مؤثر در بروز پرخاشگری.. 60
- 2-29- عوامل تشدید کننده پرخاشگری.. 68
- 2-30- اصول پیشگیری از رفتارهای پرخاشگرانه. 68
- 2-31- شیوه هایی برای کنترل پرخاشگری.. 69
- 2-32- روش های برخورد با جریان پرخاشگری.. 71
- 2-33- تحقیقات داخلی و خارجی انجام شده پیرامون موضوع تحقیق.. 75
- فصل سوم: روش شناسی تحقیق.. 81
- 3-1- مقدمه. 82
- 3-2- روش پژوهش… 82
- 3-3- جامعه آماری.. 82
- 3-4- جمعیت نمونه. 82
- 3-5- روش نمونه گیری.. 82
- 3-6- روش های جمع آوری داده ها 83
- 3-7- ابزار اندازه گیری داده ها 83
- 3-8- مراحل و چگونگی اجرای پژوهش… 85
- 3-9- روش تجزیه و تحلیل داده ها 85
- فصل چهارم: تجزیه و تحلیل داده ها و یافته های تحقیق.. 87
- 4-1- مقدمه. 88
- 4-2- تجزیه توصیفی داده ها 88
- 4-3- تحلیل استنباطی داده ها 97
- فصل پنجم : بحث ، نتیجه گیری و پیشنهادات.. 104
- 5-1- مقدمه. 105
- 5-2- یافته های توصیفی.. 105
- 5-3- بحث و بررسی فرضیه ها 106
- 5-4- محدودیت های پژوهش… 109
- 5-5- پیشنهادها 110
- منابع و مأخذ 111
- منابع فارسی.. 112
- منابع انگلیسی.. 117
- پیوست ها 120
- پرسشنامه ها 121
- محاسبات آماری.. 129
- چکیده انگلیسی.. 138
چکیده
هدف: این پژوهش با هدف رابطه سبک فرزندپروری والدین با هوش هیجانی و پرخاشگری در نوجوانان دختر انجام شد. روش: روش تحقیق همبستگی میباشد و جامعه آماری آن 582 نفر از دانش آموزان دختر دوره متوسطه شهرستان سیاهکل در سال تحصیلی 94-93 بود که تعداد 234 نفر به شیوه تصادفی طبقهای انتخاب شدند و به پرسشنامههای شیوههای فرزندپروری والدین، هوش هیجانی و پرخاشگری پاسخ دادند. دادههای حاصل به روش تحلیل پیرسون و رگرسیون چند متغیره با نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل شد. یافتهها: نتایج تحقیق نشان داد که با اطمینان 99/0 و سطح خطای کوچکتر از 01/0 بین سبک فرزندپروری والدین با هوش هیجانی و پرخاشگری در نوجوانان دختر رابطه وجود دارد. همچنین با اطمینان 99/0 و سطح خطای کوچکتر از 01/0 بین سبک فرزندپروری والدین با هوش هیجانی در نوجوانان دختر رابطه وجود دارد و با اطمینان 99/0 و سطح خطای کوچکتر از 01/0 بین سبک فرزندپروری والدین با پرخاشگری در نوجوانان دختر رابطه وجود دارد.
واژگان کلیدی: سبک فرزند پروری والدین، هوش هیجانی، پرخاشگری
فصل اول: کلیات تحقیق
1-1- مقدمه
در متون اسلامی سبکهای فرزندپروری[1] فعالیتی پیچیده شامل رفتارها، آموزشها، تعاملها و روشهایی است که جدا و در تعامل با یکدیگر بر رشد معنوی، عاطفی در ابعاد فردی و اجتماعی تأثیر میگذارد. از دیدگاه اسلام، مسئولیت تربیت فرزند در دوران کودکی بر عهده پدر و مادر است تا آنجا که یکی از حقوق فرزندان به شمار آمده است. امام صادق (ع) سه حق را بر پدر لازم میدانند که یکی جدیت در تربیت اوست. ایشان میفرمایند: فرزند بر پدر سه حق دارد؛ انتخاب همسر مناسب برای او، نام نیک نهادن بر او و جدیت در تربیت فرزند (بیرامی، بهادری و خسروشاهی، 1389).
از نظر تاریخی مدارس همواره بر آموزش تحصیلی کودکان، تقویت مهارتهای آنها در خواندن، نوشتن و حساب کردن متمرکز بودهاند، اما امروزه متخصصان آموزش و پرورش دریافتهاند که چالشهای عصر جدید و خواستهای کنونی جامعه، نیازمند مهارتهای افزودهای در حیطة آگاهی هیجانی، تصمیم گیری، تعارض اجتماعی و حل تعارضاند (نیکوگفتار، 1388). بارها اصطلاح پرخاشگری[2] را شنیدهایم، اما هنگامی که میخواهیم آن را تحلیل یا تعریف کنیم کاری بسیار مشکل است و این اصطلاح مبهم به نظر میرسد، کشتارهای دسته جمعی، قتلهای انفرادی، تجاوز، تبعیض، محروم کردن از حقوق اولیه، همه گویای چهرة زشت و خشن انسان نسبت به همنوعان خود است (کریمی، 1385). نتایج پژوهشها نشان داده است که پرخاشگری از شاخصهای مهم پارهای از اختلالات روانی مانند اختلال سلوک و اختلال شخصیت ضداجتماعی به شمار میآید. همچنین رفتار پرخاشگرانه با بیماریهای جسمانی مانند بیماری قلب و عروق و سردرد تنشی نیز در ارتباط است. علاوه بر این، پژوهشهای دیگر نشان میدهد که افراد پرخاشگر نسبت به سایرین از نظر شیوة تفکر متفاوت هستند، آنها راهبردهای مثبت کمتری نسبت به افراد دیگر ارائه میدهند، بیشتر اطمینان دارند که راهبرد پرخاشگرانه سازگارانه تر است و این طور قضاوت میکنند که راهبردهای پرخاشگرانه کمتر باعث آسیب میشود (عارفی و رضویه، 1388).
پرخاشگری یکی از مسائل مهم در دوران دانش آموزی است و به عنوان یک مشکل شدید و رو به افزایش در میان نوجوانان و جوانان شناخته شده است. در حال حاضر پرخاشگری یک مسألة اجتماعی و یکی از موضوعات اساسی بهداشت روانی[3] به حساب میآید. مشاهده جهان اطراف نشان میدهد که این مشکل رفتاری در بین همة انواع جانداران، طبقات اجتماعی- اقتصادی و مراحل مختلف سنی دیده میشود. مسائل مرتبط با خشم مانند رفتارهای مقابلهای، خصومت و پرخاشگری از علل اصلی مراجعة نوجوانان و جوانان به مراکز مشاوره و روان درمانی است (سوخودولسکی و همکاران[4]، 2008). عدم مهار رفتار پرخاشگرانه علاوه بر اینکه باعث ایجاد مشکلات بین فردی و جرم و بزه و تجاوز به حقوق دیگران میشود، ممکن است درون ریزی [5]شود و باعث انواع مشکلات جسمی-روانی مثل زخم معده، سردردهای میگرنی و افسردگی گردد (نیکولسون[6]، 2013).
اگر چه انسان در حوزههای مختلف با مسائل متنوعی رو به رو است با این حال میتوان اصولی کلی را در نظر گرفت که تقریباً در هر نوع مسائلی کاربرد دارد و شامل مجموعة پیچیدهای از مؤلفههای شناختی، رفتاری و نگرشی و فرایندهای چندمرحلهای است. هوش هیجانی[7] نوعی پردازش اطلاعات هیجانی است که شامل ارزیابی صحیح، بیان مناسب و تنظیم سازگارانة هیجان میشود. همچنین هوش هیجانی به طور گستردهای به عنوان ظرفیت درک و کنترل هیجانات خود و دیگران تعریف میشود.
نظریة هوش هیجانی دیدگاه جدیدی دربارة پیش بینی عوامل مؤثر بر موفقیت و همچنین پیشگیری اولیه از اختلالات روانی را فراهم میکند. با توجه به اینکه پرخاشگری نوعی، هیجان محسوب میشود و یکی از مؤلفههای هوش هیجانی مدیریت هیجانات است به نظر میرسد با استفاده از آموزش هوش هیجانی و بکارگیری سبکهای فرزندپروری، بتوان پرخاشگری را در افراد مهار کرد. ارتباط هوش هیجانی با عملکرد بهتر و موفقتر در محیطهای تحت تنیدگی و همراه با فشار روانی اجتماعی نشان داده شده است. این پژوهش هم بدنبال مطالعه سبک فرزندپروری والدین و هوش هیجانی با پرخاشگری در بین نوجوانان دختر است.
1-2- بیان مسأله
راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی[8] از مشخصات بارز اختلال سلوک در کودکان از پرخاشگری و ناسازگاری در روابط بین فردی نام میبرد که مشکلات رفتاری بین فردی، رفتاری و هیجانی مختلفی را برای این کودکان و خانوادههای آنان ایجاد میکند. روانشناسان اجتماعی پرخاشگری را به صورت آسیب رساندن عمدی به دیگران و خشونت را نیز مبادرت کنشی عمدی برای آسیب رساندن جسمانی به دیگران تعریف میکنند (فرجاد و محمدی اصل، 1387). دلوکیو و الیوی[9] (2005) پرخاشگری را رفتار قابل مشاهده که به قصد آسیب رساندن به دیگران باشد، تعریف میکند. رفتارهای ضداجتماعی و پرخاشگری در زمرة شایعترین علل ارجاع کودکان و نوجوانان به کلینیکهای بهداشت روانی هستند. عدم مهار رفتار پرخاشگرانه علاوه بر اینکه میتواند موجب ایجاد مشکلات بین فردی و جرم شود، درون ریزی را نیز به همراه دارد و موجب بروز انواع مشکلات جسمی و روانی، مانند زخم معده، سردرد و افسردگی میشود. ماتسون[10] (2007) معتقد است که انواع شدید مشکلات رفتاری میتواند بسیار خطرناک باشد. به رشد شخصی صدمه بزند، فرصتهای یادگیری و رفتار سازگارانه را کاهش داده و سرانجام کیفیت زندگی شخصی را تحت تأثیر قرار دهد. رفتار پرخاشگرانة دوران کودکی میتواند به عنوان یک عامل پیش بینی کننده برای بزهکاری، سوء مصرف مواد، افسردگی، افت تحصیلی و … باشد. شواهد نشان میدهد که رفتار ضداجتماعی دوران خردسالی با ناتوانیهای دوران بزرگسالی در ارتباط است (به نقل از دان و فایت[11]، 2010).
دیدگاههای نظری، عوامل مختلفی را در بروز رفتارهای پرخاشگرانه مؤثر میدانند. فابیان[12] (2010) ارتباط بین اختلالات عصب شناسی و عصب روانشناختی، و پرخاشگری و خشونت را شایان توجه میداند. مک اندرو[13] (2009) نقش و مقدار ترشح هورمونها در بروز رفتارهای پرخاشگرانه را مؤثر میداند. از نظر دانگجوسو و همکاران[14] (2008) تعاملات نامناسب بین سیستمهای سروتونین و دوپامین در کرتکس پیشانی احتمالاً ساز و کار مهمی است که ارتباط بین پرخاشگری تکانشی و اختلالات پیرو آن را به دنبال دارد. دیدگاه یادگیری اجتماعی عوامل مختلفی مانند تجربههای گذشتة فرد، پاداشهایی که از تجربههای گذشته یا حال نصیب افراد میشود و مشاهدة رفتار دیگران را در بروز پرخاشگری مورد توجه میدانند (به نقل از ریچاردسون و هاموگ[15]، 2007).
هوش هیجانی[16] آخرین و جدیدترین تحول در زمینه فهم ارتباط بین تعقل و هیجان است. علی رغم دیدگاهها، نگاه واقع بینانه به ماهیت انسان نشان میدهند که انسان برای سازگاری و چالش در زندگی به عملکرد منسجم قابلیتهای هیجانی و منطقی وابسته است. در برخی مواقع محققان ادعا میکنند که خود آگاهی و زندگی درونی به طور چشم گیری توسط تجربههای هیجانی مشخص میشود، لذا هوش هیجانی میتواند با مشکلات هیجانی زیادی که ریشه در تجارب میان فردی و درون فردی دارند، مرتبط باشد (آستین و همکاران[17]، 2005). در این پژوهش هم این سؤال مطرح است که آیا سبک فرزندپروری والدین و هوش هیجانی با پرخاشگری در بین نوجوانان دختر رابطه دارد؟
1-3- اهمیت و ضرورت تحقیق
خانواده به عنوان اولین کانون اجتماعی، عوامل مختلفی دارد که یکی از عوامل تأثیرگذار بر رشد فرزندان بویژه رشد روانی آنها، چگونگی روشهای تربیتی والدین در چارچوب خانواده است. روش تربیتی والدین در تکوین شخصیت و هم چنین سازگاری آنان با وضعیت مختلف اجتماعی مؤثر است. روابط مطلوب میان والدین و فرزندان در سلامت روان فرزندان تأثیر فراوان دارد. ارتباط والدین و فرزندان از جمله موارد مهمی است که سالها نظر صاحبنظران و متخصصان تعلیم و تربیت را به خود جلب کرده است. در متون اسلامی نیز فرزندپروری فعالیتی پیچیده شامل رفتارها، آموزشها، تعاملها و روشهایی است که جدا و در تعامل با یکدیگر بر رشد معنوی، عاطفی در ابعاد فردی و اجتماعی تأثیر میگذارد. از دیدگاه اسلام، مسئولیت تربیت فرزند در دوران کودکی بر عهده پدر و مادر است تا آنجا که یکی از حقوق فرزندان به شمار آمده است (پرچم و همکاران، 1391). هوش هیجانی، ترکیب عاطفه با شناخت و هیجان با هوش است. بنابراین میتواند در توانایی به کارگیری هیجانها به منظور کمک به حل مشکلات و داشتن زندگی اثر بخش باشد. شناخت احساسات و تواناییها را میتوان در برانگیختن خودمان و دیگران استفاده کنیم و بدانیم آیا این هیجانها و عواطف موجب تسهیل یا مانع برقراری تعامل با دیگران میشود (گلمن[18]، 2009).
شیوههای فرزندپروری را میتوان مجموعهای از رفتارها دانست که تعاملات والد- فرزند را در طول دامنه گستردهای از موقعیتها توصیف میکند. بامریند[19] (1991) که مطالعات طولی برجستهای را با مشاهده تعاملهای والدین با فرزندان خود انجام داد، شیوههای فرزندپروری را شامل رفتارهای گوناگون متنوع و بهنجار و طبیعی میداند. بامریند دریافت که شیوههای مختلف فرزندپروری والدین در دو بعد با یکدیگر تفاوت دارند. بعد اول توقع و کنترل و بعد دوم پذیرندگی و اجابت کنندگی میباشد. ترکیب گوناگون دو بعد توقع/ کنترل و پذیرندگی/ اجابت کنندگی چهار شیوه فرزندپروری را به وجود میآورد که پژوهش بامریند بر سه شیوه آن متمرکز است؛ مقتدرانه، مستبدانه و سهل گیرانه. چهارمین شیوه یعنی شیوه کناره گیر (مسامحه کار) را محققان دیگری مورد مطالعه قرار دادهاند. سبک مقتدرانه با پذیرش و روابط نزدیک، روشهای کنترل سازگارانه و استقلال دادن مناسب مشخص میشود. سبک مستبدانه از نظر پذیرش و روابط نزدیک پایین و از نظر کنترل اجباری بالا و از نظر استقلال دادن پایین است. والدین با سبک فرزندپروری سهل گیرانه روش مهرورز و پذیرا را نشان داده، متوقع نیستند و کنترل کمی بر رفتار فرزندان خود اعمال میکنند. این والدین به فرزندان خود اجازه میدهند تا در هر سنی که باشند خودشان تصمیم گیری کنند، حتی اگر هنوز قادر به انجام این کار نباشند. بامریند دریافت که مطلوبترین نتایج تحولی که سبب سازگاریهای مختلف در فرزندان در رشد همه جانبه آنان میشود، با شیوه فرزندپروری مقتدرانه والدین در ارتباط است (به نقل از برنز[20]، 2006).
پرخاشگری رفتاری اجتناب ناپذیر یا تغییرناپذیر نیست، برعکس چون ناشی از تعامل پیچیدهای بین رویدادهای بیرونی، شناختها و ویژگیهای شخصی است، میتوان آن را پیشگیری کرد یا کاهش داد. روشهای مختلفی برای پیشگیری و کنترل پرخاشگری پیشنهاد شده است که از آن جمله میتوان به درمان اختلالات عصبی[21] و عصب روانشناختی[22]، اصلاح عادت غذایی افراد، از بین بردن زمینههای ناکامی و حضور الگوهای غیرپرخاشگرانه اشاره کرد. میر و همکاران[23] (2008) نقش مداخلههای شناختی، دارلی و همکاران[24] (2000) نقش تنبیه و کارمانز و همکاران[25] (2003) بخشایش را در کاهش پرخاشگری مؤثر میدانند (آقایی نژاد و همکاران، 1392).
با توجه به مطالب فوق، این پژوهش هم با هدف مطالعه رابطه سبک فرزندپروری والدین و هوش هیجانی با پرخاشگری در نوجوانان دختر شهرستان سیاهکل به اجرا در میآید. در همین رابطه سازمانها، افراد حقیقی و حقوقی مختلفی از یافتههای این تحقیق بهره مند خواهند شد که از آن جمله میتوان به؛ سازمانهای روانپزشکی، بهزیستی، آموزش و پرورش، مدیران، دانشجویان، معلمان، اولیاء دانش آموزان و کلیه افرادی که علاقه مند به کسب آگاهی در زمینه موضوع پژوهش هستند اشاره کرد.
1-4- اهداف تحقیق
1-4-1- هدف اصلی: مطالعه رابطه سبک فرزندپروری والدین با هوش هیجانی و پرخاشگری در نوجوانان دختر
1-4-2- اهداف فرعی:
– مطالعه رابطه سبک فرزندپروری والدین با هوش هیجانی در بین نوجوانان دختر
– مطالعه رابطه سبک فرزندپروری والدین با پرخاشگری در بین نوجوانان دختر
1-5- سؤالات تحقیق
1-5-1- سؤال اصلی: آیا بین سبک فرزندپروری والدین با هوش هیجانی و پرخاشگری در نوجوانان دختر رابطه وجود دارد؟
1-5-2- سؤالات فرعی:
– آیا بین سبک فرزندپروری والدین با هوش هیجانی در بین نوجوانان دختر رابطه وجود دارد؟
– آیا بین سبک فرزندپروری والدین با پرخاشگری در بین نوجوانان دختر رابطه وجود دارد؟
1-6- فرضیههای تحقیق
1-6-1- فرضیه اصلی: بین سبک فرزندپروری والدین با هوش هیجانی و پرخاشگری در بین نوجوانان دختر رابطه وجود دارد.
1-6-2- فرضیههای فرعی:
– بین سبک فرزندپروری والدین با هوش هیجانی در بین نوجوانان دختر رابطه وجود دارد.
– بین سبک فرزندپروری والدین با پرخاشگری در بین نوجوانان دختر رابطه وجود دارد.
1-7- معرفی متغیرها و نقش آنها در تحقیق
در این پژوهش سبک فرزندپروری والدین به عنوان متغیر پیش بین[26] و هوش هیجانی و پرخاشگری در بین نوجوانان دختر به عنوان متغیر ملاک[27] در نظر گرفته میشود.
1-8- تعاریف مفهومی و عملیاتی متغیرهای تحقیق
1-8-1- تعاریف مفهومی
– سبک فرزندپروری والدین: فرزندپروری به روشها و رفتارهای ویژه گفته میشود که جداگانه یا در تعامل با یکدیگر بر رشد کودک تأثیر میگذارد. در واقع پایه و اساس شیوه فرزندپروری مبیّن تلاشهای والدین برای کنترل و اجتماعی کردن کودکانشان است (پرچم و همکاران، 1391، ص 116).
– هوش هیجانی: هوش هیجانی به عنوان توانایی تنظیم و کنترل احساسات و هیجانهای خود و دیگران با تمیز دادن آنها از یکدیگر و استفاده از این اطلاعات برای هدایت افکار و اعمال خود اطلاق میشود (آستین و همکاران، 2005، ص 219).
– پرخاشگری: رفتار تهاجمی است که شخص به قصد صدمه و آسیب رساندن به افراد یا اشیاء از خود نشان میدهد. پرخاشگری میتواند به صورت فیزیکی، کلامی یا در قالب تخریب اشیاء و لوازم و بالاخره زیر پا گذاشتن مقررات و قوانین در محیط زندگی با آگاهی قبلی تجلی نماید (فرمهینی فراهانی، 1390، ص 21).
1-8-2- تعاریف عملیاتی
– هوش هیجانی: در این تحقیق برای جمع آوری دادههای مورد نیاز در زمینه هوش هیجانی از پرسشنامه هوش شوت و همکاران[28] (1998) استفاده میشود.
– سبک فرزندپروری والدین: در این تحقیق برای جمع آوری دادههای مورد نیاز در زمینه سبک فرزندپروری والدین از پرسشنامه سبک فرزندپروری بامریند (1972) استفاده میشود.
– پرخاشگری: در این تحقیق برای جمع آوری دادههای مورد نیاز در زمینه پرخاشگری از پرسشنامه پرخاشگری بأس و پری[29] (1992) استفاده میشود.
فصل دوم: مرور منابع، ادبیات تحقیق، پیشینه تحقیق
مرور منابع
ادبیات تحقیق
پیشینه تحقیق
2-1- مقدمه
در این فصل که به پیشینه تحقیق اشاره دارد دیدگاهها و رویکردهای محققان و صاحبنظران پیرامون موضوع تحقیق مورد بررسی قرار گرفته و در زمینه موارد شرح ذیل مطالبی آمده است: سبک فرزندپروری، هوش هیجانی و پرخاشگری. در ادامه فصل نیز ضمن مرور تحقیقهای انجام شده در ایران و خارج از کشور، خلاصهای از یافتههای آنها آمده است.
بخش اول: سبک فرزندپروری
2-2- راههای انتخاب روشهای تربیتی
تا چند سال اخیر، اکثر مطالعات مربوط به اجتماعی شدن بر این نکته تأکید داشت که فنون تربیت و رفتارهای والدین، بر رشد کودک اثر میگذارد و به آن شکل میدهند. این تحقیقات نقش کودک را به عنوان عامل تعیین کننده اجتماعی شدن خود نادیده میگرفت. این دیدگاه در طول سالهای اخیر تحول یافته است و امروزه، شایستگی والدین را بر اساس سه عامل تعیین کننده مهم در نظر میگیرند: مسئولیت و سلامت روانی والدین، ویژگیهای کودک و منابع استرس و حمایت کننده که در درون و بیرون خانواده (محیط) وارد عمل میشوند (برنز، 2006).
Abstract
Objective: This study was conducted to clarify the relationship between parenting style and emotional intelligence and aggression in adolescent girls. Method: The research method was correlation and the statistical population consisted of 582 high school girl students from the Siyahkal city in the 93-94 school year that 234 students were selected by stratified random sampling and they responded to questionnaires parenting style, emotional intelligence and aggression. Data were analyzed using Pearson bivariate regression analysis with SPSS software. Results: The results showed that there is a relationship between parenting style and emotional intelligence and aggression in adolescent girls with a 0.99 0f confidence level and 0.01 of error level. There is a relationship between parenting style and emotional intelligence in adolescent girls with a 0.99 0f confidence level and 0.01 of error level. There is a relationship between parenting style and aggression in adolescent girls with a 0.99 0f confidence level and 0.01 of error level.
Keywords: Parenting Style, Emotional Intelligence, Aggression
[1] – Parenting Style
[2] – Aggression
[3] – Mental Health
[4] – Sukhodlsky & et al
[5] – Importing
[6] – Nicholson
[7] – Eemotional Intelligence
[8] – Diagnostic and Statistical Manual of Mental Disorder
[9] – Delvecchio & Olivey
[10] – Matson
[11] – Dunn & Fait
[12] – Fabian
[13] – McAndrew
[14] – Dongiu Seo & et al
[15] – Richardson & Hammock
[16] – Emotional Intelligence
[17] – Austin
[18] – Golman
[19] – Baumrind
[20] – Berns
[21] – Neurological Disorders
[22] – Neuropsychological
[23] – Meier & et al
[24] – Darley & et al
[25] – Karremans & et al
[26] – Independent Variable
[27] – Dependent Variable
[28] – Schutte & et al
[29] – Boss & Perry
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.