پایان نامه زنان خیابانی
فهرست محتوا
مقدمه:
همه ما بارها و بارها در مورد مسئله دختران فراری یا خیابانی در روزنامهها، مجلات، سایتهای اینترنتی و سایر رسانههای داخلی و خارجی و یا از قول مسئولان سازمانهائی همچون بهزیستی، مطالب بسیاری را خوانده، دیده و شنیدهایم. علل بسیار و متفاوتی برای فرار دختران به همراه آمار و سن و سال آنان بیان شده، سازمانها، نهادها، دفاتر و اماکنی برای پیشگیری و برخورد با این مسئله ایجاد شده و…اما متأسفانه شاهدیم که تعداد دختران فراری روز به روز افزایش یافته و میانگین سنی آنها نیز هر روز پایینتر میآید.
دلایل اساسی و مهم فرار دختران که مطرح شده، نشده و یا کمتر به آن پرداخته شده چیست؟ نحوه برخورد و عملکرد سازمانها و ارگانهای دولتی، متولی این مسئله چگونه بوده و چه نتایجی داشته؟ زندگی و عاقبت اکثر این دختران فراری چیست و به کجاها ختم میشود؟ برای رفع و حل این آسیب و معضل اجتماعی دلخراش چه باید کرد؟
تعریف دختر فراری
این واژه به دخترانی اطلاق میگردد که به هردلیلی خانه و خانواده را ترک کرده و به محیطهای دیگری چون خیابان، پارک، باند و … روی میآورند.
خصوصیات افراد فراری:
افرادی که اقدام به فرار میکنند دارای ویژگیهایی چون عدم اعتماد به نفس، افسردگی، لجاجت، دارای شخصیت ضد اجتماعی، خیال پرداز و دروغ پرداز هستند.
مهمترین علل و عوامل فرار از منزل را میتوان به دو دسته تقسیم کرد:
الف – علل و انگیزههای روانی که شامل جنس، سن، میزان هوش، ناپختگی روانی، اخلاقی و اعتقادی، شرایط محیطی و اجتماعی و رفتار والدین و بی توجهی آنها میشود.
ب – علل و انگیزههای اجتماعی که شامل بد سرپرستی یا بی سرپرستی، اعتیاد والدین، خشنونت و سخت گیری والدین، تبعیض قائل شدن والدین بین بچهها، ازدواج اجباری، وضعیت بد اقتصادی، دانستن انتظار و توقع بی جا از والدین، وجود عشقهای کاذب خیابانی، سست بودن اعتقادات خانوادگی، رفاه و آسایش بیش از حد، جلب توجه و یا انتقام از دیگران و … است.
رابطه هوش با فرار چیست؟
اولاً هوش را باید تعریف کرد و اینکه هوش توانایی سازگاری با محیط است. افرادی هستند که باهوش هستند و قدرت سازگاری دارند و میتوانند شرایط را تغییربدهند و افراد باهوش کمتر با محیط دچار تعارض میشوند. اما گاهی افراد بسیار تیزهوش دچار تضادهای زیاد با محیط میشوند در این شرایط هوش هیجانی مطرح میشود و اینکه این هوش هیجانی را چطور باید کنترل کرد.
عوامل زمینه ساز فرار دختران از خانه
محیط نامساعد و تشنج آفرین خانواده، طلاق و اعتیاد والدین بخصوص پدر، ارتباط با دوستان ناباب، روابط کنترل نشده خانوادهها با یکدیگر، اختلاف والدین و فرزندان، کنترل و سختگیری افراطی و غیرمنطقی والدین، مشکلات حاد اقتصادی، احساس ناامنی درخانه، اختلالات شخصیت و روابط عاشقانه، ترس از رسوایی پس ازتجاوز جنسی، مخالفت والدین با ازدواج دختران با شخص مورد نظر یا آزارناپدری و یا نامادری، آزارهای جسمی و جنسی از سوی نزدیکان بویژه محارم و … را میتوان از جمله مهمترین عوامل زمینه ساز فرار دختران از خانه برشمرد.
دلایل فرار دختران
طیفها و جریانهای سیاسی، عقیدتی، فکری، اجتماعی و فرهنگی جامعه دلایل بسیاری را ازقول کارشناسان و محققان خود در مورد فرار دختران، این قربانیان خیابانی مطرح و اعلام کردهاند.
از دلایل اجتماعی و خانوادگی همچون: زیاده طلبی جوانان- تهاجم فرهنگی غرب، اینترنت، ماهواره، مد، فیلمهای مبتذل، میهمانی و پارتی و جشنهای آنچنانی، پوششهای نا مناسب، عشق و عاشقی، روابط لجام گسیخته جنسی – عدم پایبندی به اصول دینی، مذهبی و اعتقادی – ضعف در وابستگی به نهاد مقدس خانواده، غفلت و بی توجهی وعدم پرورش صحیح، توجه زیاد به فرزندان و آزادی بیش از حد دادن به آنان، بزه کاری و خلاف کاری و اعتیاد والدین، دیگر اعضای خانواده وخود دختر- وجود افراد اغفال کننده و ارتباط با دوستان ناباب، گرفته تا
سوء استفاده و آزار و خشونت جنسی به وسیله اعضای خانواده، سخت گیریهای والدین، محیط سرد و بیروح خانه وکمبود عاطفه والدین، ایجاد تبعیض بین فرزندان، طلاق والدین، بدسرپرستی و بی سرپرستی و مرگ والدین، آذر و اذیت از سوی ناپدری و نا مادری، خشونت و نزاع و عدم تفاهم در بین والدین، بیسوادی والدین، کتک زدن و فحاشی و رفتارهای غیر انسانی والدین، اختلاف با پدر و
فرار از کتک خوردن، گوش ندادن به صحبتهای فرزندان، حمایت نکردن از فرزندان در زمان بحران و تنهائی و شکستهای درسی یا عشقی، فراهم نبودن فرصتهای مناسب برای فرزندان جهت یادگیری و تصمیم گیریهای مثبت و سازنده، انتقاد بیش از حد و تمسخر و تنبیه کردن، تشویق نکردن فرزندان در کسب موفقیت، نداشتن صداقت در گفتار و رفتار با فرزندان، نبود برنامههای جامع، کامل و صحیح فرهنگی آموزشی، پرورشی، ورزشی، تفریحی، علمی، سرگرم کننده و جذاب و توجه نکردن به اوقات فراغت آنان، نگرانی از آینده و ناکامیها، نهاد خانواده مقدس و خشک و دیکتاتور مآبانه، شکست و ناکامی در عشق، مشکلات و شکستهای تحصیلی، مخالفت خانواده با ازدواج دختر با شخص مورد علاقه، ازدواج اجباری، مشکلات در ازدواج نظیر تهیه جهیزیه، مقدار مهریه، خانه و ماشین و مدرک تحصیلی و کار نداشتن خواستگار، ضعف و محدود بودن مراکز مشاوره، فقر فرهنگی، کمبودها و عقدههای شخصی، مشکلات روحی و روانی.
از دلایل اقتصادی همچون: شکاف و فاصله عمیق طبقاتی و اقتصادی، نبود عدالت اقتصادی، وضعیت نابسامان معیشتی و سطح پایین رفاه و اقتصاد خانواده، فقر و تورم و بیکاری والدین، بی سرپناهی و آوارگی خود والدین گرفته تا
وجود تبعیض جنسی و شغلی و اقتصادی و قضایی و ارثی در سطح خانواده وجامعه برای زنان و دختران – فرار از تعصبات خشک، پدر سالارانه، بی منطق، متحجر و قوانین مذهبی، سنتی، قضایی, اخلاقی، عرفی و مفاهیمی همچون بکارت یعنی دختر بودن در چهار چوب نظام کهن مرد سالارانه، مستبدانه و متعصب مذهبی ایران – برای خود بودن، آزاد بودن، کسب استقلال و آزادی فردی، اجتماعی و اقتصادی – نبود استقلال واقعی وپذیرش دختران و زنان به عنوان افراد مستقل در سطح خانواده و جامعه – عدم شناخت، بی توجهی، بی برنامگی وتحجر گرایی مسئولین در ارتباط با نسل جوان – خشونت علیه زنان و دختران با تعصبات مذهبی و قومی و سنتی و فرهنگی، عدم احساس رضایت از جو حاکم بر خانه و جامعه و…، (بعداً به بررسی این دلایل خواهیم پرداخت) متولیان، مسئولان و سازمانهای مرتبط با دختران فراری، خود اقرار میکنند:
شاید کمتر از 5% دخترانی که از خانه فرار میکنند، از نظراقتصادی توانا باشند و یا در میان بستگان و آشنایان بتوانند حامی و سرپناه و شغلی پیدا کنند تا بتوانند به زندگی معمولی ادامه دهند، به استقلال نسبی دست یابند و دچار مشکلات و آسیبهای بعدی نشوند. و اما آنان که حامی، سرپناه، پول و کار ندارند؛
یا توسط نیروی انتظامی و پلیس مبارزه با مفاسد اجتماعی ویا تیمهای تخصصی مداخله گرایانه در بحران اجتماعی، تیمهای شناسائی دختران فراری و خدمات اجتماعی سیار سازمان بهزیستی در ترمینالها، پارکها، مراکز تفریحی، خیابانهاو اماکن شهری شناسایی و دستگیر میشوند. که اگر شانس بیاورند و مورد تعرض و توهین و آزار و اذیت و تجاوز خود این مأمورین و یا روسا و مدیرانشان قرار نگیرند! تحویل مراجع، مجتمعهای قضایی و دفاتر حمایت حقوقی از زنان و کودکان دادگستری ویا دفاتر بهزیستی امور آسیب دیدگان اجتماعی، مراکز نگهداری دختران فراری، مراکز باز پروری و حمایتی بهزیستی، کمیته امداد امام خمینی، انجمنهای مدد کاران اجتماعی و…. شده، که یا تحویل خانواده میشوند و یا مدتی را درخانه سلامت، خانه ریحانه، خانه زنان، خانه اورژانس اجتماعی مراکز باز پروری زنان خیابانی میگذرانند و یا شلاق میخورند، بازداشت و زندان میشوند و یا روانه کانون اصلاح و تربیت میگردند و یا حتی سنگسار و قصاص و اعدام میشوند. در مراکز بهزیستی و بازپروری هدف این است که هرچه زودتر دختران را تحویل خانواده دهند، میخواهند هرچه سریعتر محل تخلیه شود، تا هم هزینهها و آمار بالا نرود و هم نیاز به تأسیس مکانهای جدید نباشد، و هم مجتمع نباشند تا نمود عینی و بارزی در سطح جامعه، رسانهها و سازمانهای جهانی پیدا نکنند، تا به ویترین نظام کمتر لطمه وارد شود و…
کارهای ریشهای و اساسی و علت یابی و پیشگیری و آموزش اصلاً در دستور کار قرار ندارد و یا خیلی بی رنگ و سطحی است. برای نمونه میبینیم که مثلاً، سرو صدای سرپرست مجتمع قضائی اطفال در میآید که بهزیستی در نگهداری دختران فراری احساس مسئولیت نمیکند، و یا در روزنامهها میخوانیم: درگیری مأمورین انتظامی برای تخلیه برخی محلهای نگهداری دختران فراری، تخلیه برخی مراکز نگهداری دختران فراری توسط مالک و یا دولت و یا نهادهائی چون شهرداری یا بنیاد جانبازان و یا بودجه نداشتن این مراکز و تعطیلی آنها و…
عاقبت و راهی که اکثر دختران فراری در پیش رو دارند:
اکثر دختران فراری با متولیان و سازمانهای فوق برخورد پیدا نمیکنند و قبل از شناسائی توسط مأمورین، برای یک وعده غذا و رفع گرسنگی و یا پیدا کردن یک جای خواب و سرپناه به اصطلاح امن و راحت و بعد لباس و پول و رفاه، به دزدی و تن فروشی رو میآورند و یا خواسته و ناخواسته اسیر و جذب باندهای مختلف، خانههای فساد و فحشا، بزه کارو سارق، قاچاقچیان مواد مخدر شده و یا توسط باندهای فحشا و فساد و قاچاق انسان شکار میشوند تا برای خوشگذرانی ثروتمندان عرب به قطر و امارات و کویت و دوبی و …. منتقل شوند. و متأسفانه اولین مرحله آشنایی و برقراری رابطه و برخورد این دختران فراری و خیابانی با ارازل و اوباش و باندهای فوق الذکر، مورد تعرض و تجاوز جنسی قرار گرفتن آنهاست تا دیگر خانوادها آنان را نپذیرفته و یا خودشان از ترس والدین یا سرپرستشان، دیگر هوای برگشتن به خانه را در سر نداشته باشند و در راهی که به آن کشیده شدهاند بمانند و ادامه دهند. تا از این دختران قربانی، سارقین و اخاذان و فاحشهها و حتی جانیان حرفهای بسازند. عدهای از این قربانیان در اوایل این ماجراها به سبب آنچه بر سرشان آمده، مبتلا به هراس و اظطراب و افسردگی میشوند و برخی دست به خودکشی میزنند و یا مبتلا به بیماریهای پوستی، جنسی، مقاربتی و ایدز و هپاتیت و…. میشوند.
توجه به علل اساسی فرار دختران و چه باید کرد ها:
میبینیم که بجز چند مورد از دلایل ارتجاعی عنوان شده، ظاهراً اینها دلایل موجهی است که از ابعاد خانوادگی، اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی، روانشناختی و… مطرح شده (منظوردلایل فرار دختران در اول این نوشته است)، اما اگر در هر کدام از این دلایل دقیق شویم وکمی تأمل کنیم به وضوح میبینیم که اینها فقط در ظاهر دلایل فرار دختران هستند، و خود در واقع معلول هستند. معلول دلایل اساسی و مهمتری همچون: وجود اسلام سیاسی سرا پا ارتجاعی، رژیم آخوندی مذهبی، سنتی و مستبد ولایت فقیه، نظام سرمایه داری متحجر تجاری دلالی که با نظام سرمایه و سرمایه داری جهانی عجین و همراه شده، میباشند.
بنا براین میبینیم که بجای یک حکومت متمدن و دمکرات با دموکراسی واقعی مردمی و شوراهایش، که بتواند عدالت سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و سوسیالیستی و آزادی و برابری را در سطح کل جامعه و تودههای مردم گسترش دهد و ریشه فقر و بیکاری و بیحقوقی و فساد و فحشا و اعتیاد و دختران فراری و نابرابری و تبعیض و دیگرآسیبهای اجتماعی را بخشکاند و بزند؛
حکومت غیر سکولار، خودکامه و پلیسی جمهوری اسلامی طالبانی با نهادها و ابزار غیر دموکراتیک و استبدادی، رهبری وولایت مطلقه فقیه و شورای نگهبان و مجلس خبرگان و مجلس تشخیص مصلحت نظام و مجلس غیر مردمی اسلامی و ائمه جماعات و نمایندگان رهبری و گروههای فشار و ارعاب و افرادی جنگ طلب و قاتل، تروریست و وزرای ناتوان و نالایق و بیسواد، و غیر پاسخگو، با مسئولین و مدیران رده بالای رشوه گیر و دزد و فاسد و فاقد صلاحیت و شعور و انسانیت، حاکم و بر سر کار است. که مملکت و منابع فراوانش و ادارهاش و سرنوشت و زندگی مردمش و زنان و کودکان و همان دختران فراری و قربانی خیابانیاش را در دست دارد.
که درآمد نفت و بودجه مملکت را صرف خوش گذرانی ها و کاخ نشینی ها و سرمایه گذاریهای شخصی و ثروت اندوزی در بانکهای سوئیس میکنند ویا صرف تبلیغات برای اسلام سیاسی و حزب اله لبنان و حماس و انتفاضه فلسطین و…. یا صرف دست یابی به انرژی هستهای و بمب اتمی و
پروژههای نظامی و موشکی و اسلحه سازی و…میکنند، برای بقای نظام و اسلام سیاسی و قدرت و ثروت و لذت و ماندشان.
بنا براین و قتی میبینیم که اساس این حکومت و ایدئولوژیاش بر مبنای بیحقوقی و بی توجهی شرعی و قانونی به انسانها و زنان و کودکان، با استناد به قوانین ضد انسانی و ضد زن و احادیث و روایات وآیات قرآنی چهارده قرن قبل، همچون، قصاص, سنگسار, دیه، ارث، قوانین ضد زن درمورد ازدواج و طلاق و شهادت زن و درجه دوم محسوب شدن زن و پوشش اجباری و …. بنا شده، ایدئولوژی متحجری که در تضاد کامل با دموکراسی و حقوق بشرو آزادی بیان و اندیشه و عقیده وقلم و احزاب و سازمانها و تشکلات صنفی و سیاسی و اجتماعی و علمی و فرهنگی و مردمی است و همواره سعی دارد با تبلیغات مختلف وبا ارعاب و شکنجه وزندان و اعدام این قوانین و محدودیتهای شرعی و اسلامی ضد زن و غیر انسانی و پدر سالارانه را اجرا کند و جا بیاندازد. آیا باز هم میتوان دلایل فرار دختران رامعلول حکومت سرمایه و ارتجاع مذهبی موجود ندانست؟ بنا براین تا این رژیم و نظام کثیف و ضد انسانی و فاسد با قوانین مذهبی و ضد بشریاش وجوددارد، پدیده دختران فراری و قربانیان خیابانی هم وجود خواهد داشت ومثل هزاران مشکل و معضل دیگر چون فقر و بیکاری و بی عدالتی و تبعیض و فساد و فحشا و …. از بین نخواهد رفت و تقلیل نخواهد یافت ممنوعیت و وتوی بوش و مخالفتش با پرداخت بودجه دولتی برای کار و تحقیق دانشمندان بر روی سلولهای بنیادی انسانی بدلیل به اصطلاح ضد اخلاقی و ضد مذهبی بودن این تحقیقات، نشان میدهد که سرمایه داران و مرتجعان مذهبی و جنگ طلبان همه از یک قماش و همه ضد بشرند که در عین تضاد منافع ظاهری، برای ماندن و قدرت اشتراک منافع باطنی دارند.
براندازی این رژیم خونخوار اسلامی و ضد انسانی بدست خود مردم، شروعی خواهد بود برای زندگی انسانی و حل مشکلات و معضلات موجود، و رسیدن به آزادی و برابری و سوسیالیسم
عوامل خانوادگی فرار
تحقیقات نشان میدهد که حدود 70 درصد علل فرار فرزندان را والدین تشکیل میدهند؛ به طوری که از خرداد تا شهریور ماه وقتی که نوجوانان پس از فراغت از مدرسه نمیتوانند محیط نامساعد خانواده را تحمل کنند به امید قرار گرفتن در فضلی بهتر و مساعدتر، از خانه فرار میکنند و در فروردین ماه که اعضای خانواده و فامیل به دید و بازدید و انجام مراسم سال نو مشغول هستند کمترین فرار را مشاهده میکنیم. آمار ارائه شده نشان میدهد افرادی که از خانه فرار میکنند. غالباً 14 تا 25 سال دارند و 80 درصد آنها به دلیل ناسازگاری با والدین ترجیح میدهند خانهٔ خود را ترک کنند. بدرفتاریهای والدین با دختران در حالی است که دختران در فرهنگ دینی اسلام جایگاه والایی داشته و از احترام خاصی برخوردار هستند. پیامبر اکرم (ص) در باره دختران میفرماید: بهترین فرزندان شما دختران شمایند. همچنین میفرماید: خانهای که در آن دختران وجود داشته باشند هر روز 12 برکت و رحمت از آسمان بر آن نازل میشود و رفت وآمد ملائکه از آن خانه قطع نمیشود و برای پدر دختران در هر شب و روز عبادت یک سال را مینویسند. پیامبر اکرم (ص) همچنین میفرماید: کسی که از بازار هدیهای بخرد و آن را برای خانوادهٔ خود ببرد مانند کسی است که صدقاتی را برای افراد بیبضاعت و فقیر میبرد پس باید هنگام تقسیم هدیه، دختران را مقدم بدارد چون هر کس دخترش را شاد کند مانند آن است که بردهای از فرزندان حضرت اسماعیل را خریده و در راه خدا آزاد کرده است. پیامبر اکرم (ص) میفرماید: هدایا را میان فرزندان به عدالت تقسیم کنید. اگر من میخواستم فضیلتی را در نظر بگیرم دختران را مقدم میداشتم.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.