پایان نامه شناخت و آگاهی با توانمندیها و کارکرد سازمانهای غیردولتی
مقدمه
از ديدگاه جامعه شناسان، تنها مؤسسات اجتماعي مهم در جوامع امروزي گروههاي نخستين و سازمانهاي بوروكراتيك نيستند، بلكه انواع سازمانهاي داوطلبانه، مؤسسات خيريه و سازمانهاي خودياري كه علاوه بر سازمانهاي ديگر زماني دراز وجود داشتهاند، جزء مؤسسات مهم اجتماعي به شمار ميآيند. براي مثال در دوران اوليهي صنعتي شدن، بسياري گروههاي كارگران، مانند باشگاههاي كارگرانيا مؤسسات آموزش كارگران تأسيس گرديدند. براساساين ديدگاه بايد توجه داشت كه سازمانهاي خودياري و داوطلبانه اغلب به طور آشكار با سيستمهاي بوروكراتيك فرق دارند.
تعداد و انواع سازمانهاي خودياري به طور كلي اساساً در طول قرن گذشته افزايشيافته است. انجمنهاي مسكن، گروههاي باز پروري معتادان و صدها سازمان خودياري ديگر به وجود آمدهاند ؛ معدودي از آنها تاريخ پيوستهاي دارند كهيك صد ساليا بيشتر از آن ميگذرد، در حالي كه ديگران نسبتاً به سرعت به وجود مي آيند و از ميان ميروند.
در گذشته حق تشكيل سازمانهاي خودياري به هيچ وجه هميشه در قانون پذيرفته نشده بود. در بسياري از كشورها نخستين اتحاديههاي كارگران با واكنشهاي خصمانهي مقامات مسئول روبه رو شدند و گاهي ممنوع گرديدند. حق تشكيل سازمانها بر طبق منافع و هدفهاي آزادانه ی انتخاب شده، حقي بود كه در بيشتر جوامع براي آن ميبايست مبارزه كرد.
سازمانهاي داوطلبانه از افرادي تشكيل ميشوند كه در وضعيت مشابهي قرار دارند و براي كمك بهيكديگر در دنبال كردن منافع مشتركيا رويارويي با مسائل مشترك گرد هم ميآيند. اين گونه سازمانها معمولاً غيرسلسله مراتبي[1] و مشاركتي[2] بوده و فاقد موقعيتهاي ثابت مرتبط با بوروكراسيها هستند. آنها غالباً داراي اعضاي شناوري هستند مثلاً افراد ممكن است براييكيا چند بار گرد همآيند و سپس گروه را ترك كنند. اين گونه سازمانها معمولاً یا به پولي كه توسط اعضاء گردآوري ميشود و يا به هدايا وابستهاند و شكلهاي درآمد ثابتي ندارند. اگر كاركنان حقوق بگيري وجود داشته باشند، در مقايسه با همتايانشان در سازمانهاي رسميمعمولاً حقوقهاي پاييني دارند. معمولاً نوعي آرمان اخلاقي، اعضاي سازمانها را بهيكديگر پيوند ميدهد.
بدينسان ميتوان شكل اوليه و اصلي سازمانهاي غيردولتي (NGOs) را همان سازمانهاي داوطلبانه و خودياري دانست، كه براساس اصول داوطلبي، استقلال طلبي و داشتن اهداف و منافع مشترك تشكيل ميگردد.
در طي سالهاي اخير سازمانهاي غيردولتي به بازيگران مهميدر حيات بشر در سطوح مختلف تبديل شدهاند. به نحوي كه ميتوان به طور منطقي استدلال كرد كه ظهور سازمانهاي غيردولتي موجب تحولاتي بنيادين در روابط بين دولتها و جوامع در سراسر جهان شده است. سازمانهاي غيردولتي حتي بهيكي از بازيگران مهم در روابط بين دولتها (سياست بين الملل) تبديل شدهاند و انتظار ميرود كه به تبع، روابط بين دولتها را نيز بطور قابل توجهي تحت تأثير قرار دهد.
اما چگونه ميتواناين رشد را تشريح كرد؟ چگونه ميتوان سازمانهاي غيردولتي را درك و تحليل كرد؟يا به طور بنيادي تر ، معناي واقعييك سازمان غيردولتي چيست؟ چه رابطهاي بين دولتها و سازمانهاي غيردولتي و بين آنها با آن چه امروزه توسعه اجتماعي ناميده ميشود وجود دارد؟ چه تفاوتهايي بين سازمانهاي غيردولتي وجود دارد؟يا به عبارتي گونههاي مختلف سازمانهاي غيردولتي چيست؟ گونههاي مختلف سازمان غيردولتي را چگونه ميتوان تشريح كرد؟ مهمترين حوزهها و عرصههاي فعاليت سازمانهاي غيردولتي كدامند؟ منابع تأمين مالي فعاليتهاي سازمانهاي غيردولتي كدامند و سازمانهاي غيردولتي براي بقا و ادامه فعاليتهاي خود معمولاً از چه منابعي استفاده ميكنند؟ چه ويژگيهايي ساختار سازماني سازمانهاي غيردولتي را توصيف ميكند؟ رهبران و مديران سازمانهاي غيردولتي از چه خصوصياتي برخوردار هستند؟ چه عواملي در شيوه مديريت سازمانهاي غيردولتي را به شيوههاي مديريتي در دولتها و بخش اقتصاد متمايز ميكند؟ چه رابطهاي بين سازمانهاي غيردولتي و سازمانهاي بين المللي بين دولتي مانند سازمان ملليا بانك جهاني و غيره وجود دارد؟ چه چالشها و نويدهايي فراروي سازمانهاي غيردولتي وجود دارد؟
فهم سازمانهاي غيردولتي نيازمند پاسخ بهاين سؤالها است. به عبارت ديگر پاسخ بهاين سؤالات، اطلاعات پايهاي را فراهم ميكند كه براي آشنايي با ماهيت سازمانهاي غيردولتي ضروري است. اما به سختي ميتوان اثري علميپيدا كرد كه در آناين سؤالات به طور سيستماتيك پاسخ داده شده باشند. به همين علت امروزه با آن كه عبارت سازمانهاي غيردولتي (NGOs) به طورمكرر توسط افراد در محاورات و گفتگوها مورد اشاره قرار ميگيرد، اما آنها قادر نيستند به طور قانع كنندهاي بهاين سؤالات پاسخ دهند. حتي بسياري از افرادي كه در سازمانهاي غيردولتي كار ميكنند ممكن است درك روشني از بسياري ازاين ابعاد و جنبههاي پايه سازمانهاي غيردولتي نداشته باشند.
ازاين رو اقدام به پژوهشي براي فراهم ساختن و ارايه اطلاعات پايه در مورد سازمانهاي غيردولتي براي آشنايي بااين سازمانها ضروري است. دراين پژوهش سعي بر آن استيك فهم از ماهيت سازمانهاي غيردولتي،اندازه، قلمرو و اهميت سازمانهاي غيردولتي بدست آوريم. اميد استاين تحقيق به پر كردن شكاف در دانش ما در باره سازمانهاي غيردولتي كمك نمايد.
بيان مسأله
اين امر مسلمياست كه پژوهشهاي كاربردي، مساله مدار هستند؛ بدين معني كه تمام فرايند پژوهش، از اولين گامهاي مشاهده تا آخرين مراحل استنتاج، بايد حوليكياچند مسالهيا مشكل دور بزند. بنابراين، روشن كردن مشكليا مساله دريك تحقيق علمي-كاربردي،يكي از ضروري ترين و اولين گامهاي پژوهش است. اگر مسأله ، خوب روشنيا تبيين نشود ، تمام مراحل بعدي فرايند تحقيق از قبيل : جمع آوري اطلاعات و استنتاجيا نتيجهگيري ، دچار اشكالات و نواقصي خواهد شد كه ناشي از خود آن مراحل نيست، بلكه ناشي از روشن نبودن و بيان نادرست مسأله است . بنابراين شايد اغراق نباشد كه بعضي از محققان معتقدند كه خوب و درست روشن كردن مساله، معادل نيمياز فعاليتهاي پژوهشي است.[3]
پژوهش حاضر نيزيك تحقيق مساله مدار كاربردي است كه در صدد حليكي از موضوعات اساسي توسعه اجتماعي درايران است. از آنجا كه سازمانهاي غيردولتي( (NGOsيكي از ابزارهاي اساسي در جهت رشد و توسعه جامعه هستند و در اكثر كشورها نقشي اساسي در فرايند توسعه برعهده دارند، چند صباحي است كه در كشورما نيز مورد توجه جدي قرار گرفتهاند؛ جامعه و دولت تلاش ميكنند تا ضمن كمك به شكلگيري و ايجاد اين نهادها، در فعاليتهاي توسعه براي آنها نقشي محوري قائل شوند. اما اين سازمانها، در فرايند توسعه هنوز نتوانستهاند جايگاه مناسبي را كسب و اعتماد ملي و دولتي را به خود جلب نمايند.
سازمانهاي غيردولتي بايد توان خويش را در حل و فصل مشكلات مهم اجتماعي اثبات كنند آنها همچنين بايد بتوانند به نيازهاي اجتماعي به شكل كارآمد و اثر بخش پاسخ دهند. بسياري از سازمانهاي غيردولتي شاهداين هستند كه ديگران، بهره وري و كيفيت ارائه خدمات آنها را با دقت زياد بررسي ميكنند. تقاضاهاي اجتماعي، قانوني، سياسي، حقوقي و غيره براي مسئوليت پذيري رو به افزايش است كه سازمانهاي غيردولتي بايد بتوانند، فرهنگ مسئوليت پذيري را اجرا كنند.
امروزه جوامع در جستجوي روشهاي كارا و نوآورانه براي ارائه خدمات و كالاهاي مهم اجتماعي در زمينه های بهداشت، آموزش، خدمات اجتماعي، محيط زيست و توسعه جامعه هستند. به نظر ميرسد كه رهيافتهاي قديميمنسوخ شده است و فراهم كنندگان خدمات غيرانتفاعي با فشارهاي مالي جدي روبرو شدهاند و ازاين رو، سازمانهاي غيردولتي با استفاده از كارآفريني اجتماعي با تأكيد خاص بر مزايا و محدوديتهاي تطبيق عمليات خود با ويژگيهاي محيطهاي عملياتي بخش عمومي، به دنبال فرصتهاي جديد هستند. تلاش آنها بهيافتن فرصتها، فرهنگها، استفاده از گروههاي تحقيق و توسعه، استفاده از كارآفريني و سيستمهاي كنترل معطوف گرديده است و ميكوشند تا ازيك سازمان سنتي بهيك سازمان پويا و خلاق تبديل شوند كهاين فرايند به كمكايجاد استراتژي خلاقانه امكان پذير است.
روند عموميدر سازمانهاي غيردولتيايران مؤيداين مطلب است كه شرايط حاكم براين سازمانها، سنتي و غيرخلاقانه است و به نظر ميرسد كهيكي از مهمترين دلايل ناكارآمدي سازمانهاي غيردولتي درايران ناشي از فقدان پويايي سازماني باشد. هرچند كه اكثر صاحب نظران و دستاندركاران سازمانهاي غيردولتي بهاين امر اذعان دارند، ولي معتقدند كه فقدان الگوهاي كاربردي متناسب با شرايط بوميايران كه مبتني بر تحقيقات علميباشد، از جمله دلايل اصلي عدم تحول جامعه ميباشد . [4]
در مجموعه دانش نامه حاضر سعي شده است تا حد امكان با روحيات و مقتضيات سازمانهاي غيردولتي .(NGOs) به طور اعم و سازمانهاي غيردولتي جوانان به طور اخص متناسب سازي شود تا بتواند پاسخ گوي بخشي از تقاضاها و نيازهاي اجتماعي _ فرهنگي آحاد جامعه در جهت رشد و توسعه اجتماعي باشد.
بنابراين محقق با طرحاين مساله درصدد است که دریابد كه سازمان ملي جوانان چه نقشي جهت بهبود كيفي فعاليتهاي سازمانهاي غيردولتيايفا نموده است؟ و تا چه حد دراين راستا موفق بوده است؟
روش تحقیق در این پژوهش، روش کتابخانه ای، اسنادی و مدارکی
می باشد.
اهداف تحقيق
اين پژوهش اهداف متعددي را دنبال ميكند كه عبارت است از اهداف اصلي و اهداف فرعي.
اهداف اصلياين پژوهش:
- شناخت و آگاهی با توانمنديها و كارکرد سازمانهاي غيردولتي (NGOs) در جهت رشد اجتماعي جوامع، همگام با توسعه اجتماعي، اقتصادي و سياسي در جهان امروزي.
- آشنايي با وظايف و كاركرد سازمان ملي جوانان در جهت شکل گیری، رشد و توسعه سازمانهاي غيردولتي (NGOs) درايران.
اهداف فرعياين پژوهش:
- آشنایی نسبت به سازمان های غیر دولتی( (NGOsجهت تسهيل هويتيابي اجتماعي از طريق تجربهاندوزي، مسئوليت پذيري وايفاي نقشهاي فعال اجتماعي.
- شناخت و آگاهی جوانان نسبت به سازمان های غیر دولتی ( (NGOsو مشاركت و همياري آنان در برنامههاي توسعه اجتماعي و شكوفايي استعدادها و خلاقيت آنان دراين مسير.
- آشنایی افراد جامعه نسبت به سازمان های غیر دولتی (NGOs) جهت تقويت و ارتقاي هويت اجتماعي، فرهنگي و ملي وايفاي نقشهاي فعال در برنامههاي توسعهي اجتماعي.
- شناخت موانع و مشکلات سازمان های غیر دولتی در ایران و ارایه راهکارهای عملی.
- شناخت نقش سازمان های غیر دولتی در فرآیند توسعه پایدار.
- آشنایی با زمینه های مشارکت افراد جامعه در فعالیت های(NGOs ) در ایران.
- شناخت راهکارهای حضور فعالانه (NGOs) ایران در مجامع بین المللی .
- آشنایی نسبت به چگونگی زمینه های واگذاری تصدی گیریهای دولتی به (NGOS)در ایران.
اهميت و ضرورت پژوهش
به طور كلي ميتوان در خصوص علل ظهور سازمانهاي غيردولتي به طور مشخص به دو ديدگاه اشاره كرد كه تبيينهاي متفاوتي از علت ظهوراين سازمانها ارايه ميدهند.
الف – سازمانهاي غيردولتي به عنوان واكنش اجتماعي به شرايط و عوامل اجتماعي و اقتصادي : بر اساساين ديدگاه كه در واقعيك شرح «از پائين به بالا» را ارايه ميدهد، ساخت و شكلگيري سازمانهاي غيردولتي را بايد به عنوان واكنش اجتماعي به عوامل اجتماعي و اقتصادي حادث در جوامع مختلف مانند ظهور گفتمان توسعه ، ناتواني دولتها در پاسخ به نيازهاي توسعهاي جوامع و نيازهاي ديگر ، انقلاب فناوري اطلاعات و ارتباطات (ICT ) ، افول دولتها و بسياري عوامل ديگر مد نظر قرار داد. حتي اخيراً تعدادي از جامعه شناسان در تلاش براي تبيين رشد فزاينده سازمانهاي غيردولتي در جوامع مختلف به مجموعهاي از متغيرهاي اجتماعي و اقتصادي توسل جستهاند .
[1] . non-hierarchical
[2]. Participatory
[4] . مقیمی، سید محمد. کارآفرینی در نهادهای جامعه مدنی- پژوهشی در سازمان های غیر دولتی (NGOs) در ایران، انتشارات دانشگاه تهران، 1383 .
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.