پایان نامه طراحی، ارزیابی و اجرای دورۀ آموزش پیشگیری از سوء مصرف مواد مخدر
چکیده
طرح حاضر با هدف طراحی، ارزیابی و اجرای دورۀ آموزش پیشگیری از سوء مصرف مواد مخدر برای دانش آموزان مقطع متوسطه انجام یافته است. جهت طراحی دوره، نظریات سوء مصرف، پیشگیری و منابع مرتبط مورد بررسی قرار گرفت و با توجه به موارد مشترک و متفاوت نظریات و دوره های پیشین و اعمال نظر متخصصین، دورۀ مذکور طراحی و تدوین شد و مورد تأیید 5 نفر از روان شناسان قرار گرفت. نگرش سنج دانش آموزان به مواد مخدر، پس از بررسی مبانی نظری مرتبط و ابزارهای پیشین به صورت مقدماتی طراحی گردید. روایی محتوایی آزمون با استفاده ازضریب توافق داوران (28 نفر از اساتید روان شناسی و مشاوره و عموماً با تجربۀ کار بالینی با معتادان) مورد تأیید قرار گرفت. پایایی آزمون مذکور، با اجرای مقدماتی (Pilot) بر روی 30 نفر از دانش آموزان مقطع متوسطه در سال سوم دبیرستان، با استفاده ازآلفای کرنباخ محاسبه شده و ضریب بدست آمده 733/0 می باشد. جهت اجرای دوره، 2 گروه از دانش آموزان مقطع دبیرستان در پایۀ سوم انتخاب شدند. با استفاده از طرح نیمه آزمایشی پیش آزمون، پس آزمون با گروه گواه پس از اجرای پیش آزمون بر روی گروه ها (نگرش سنج محقق ساخته)، دورۀ آموزشی طی 4 جلسه برای گروه آزمایشی برگزار گردید. در نهایت، داده ها با استفاده از نرم افزار آماری Spss . 12 و با استفاده از آزمون های t مستقل وتحلیل کوواریانس مورد بررسی قرار گرفت. تفاوت معنی دار در نگرش به سوء مصرف مواد مخدر در گروه آزمایشی گواه از اثر بخشی دوره در ایجاد نگرش منفی به سوء مصرف مواد مخدر داشته است و از این رو دورۀ مذکور می تواند در سطح وسیع تر برای پیشگیری اولیه کاربرد داشته باشد.
مقدمه
سوء مصرف مواد مخدر، امروزه پا را از مرز اختلالات فردی و روان شناختی فراتر نهاده و به یک معضل اجتماعی تبدیل شده است. شیوع روز افزون، درگیری اقشار مختلف اجتماعی در مصرف، تنوع گسترده و کاهش سن ابتلا، دانشمندان و برنامه ریزان را بر آن داشته تا نسبت به حل آن چاره جویی نمایند.
کاهش عرضه و کاهش تقاضا، همواره و از دیر باز دو سیاست عمده در حل مسأله مواد مخدر بوده است. به رغم تلاش های قابل ستایش در کاهش عرضه، تقاضای مصرف روز به روز افزایش یافته و قربانیان بیشتری را به کام خود فرو می برد. از این رو روانشناسان، جامعه شناسان، متخصصان تعلیم و تربیت و … اهتمام خود را صرف کاهش و کنترل تقاضا نموده اند.
طرح نظریات متعدد در تعلیل گرایش ها و پیشگیری شاهدی براین مدعا ست. و باز نیز برغم تمامی تلاش های ارزشمند صاحبان اندیشه، این مسأله به قوت خود باقی است.
سود سرشار نامشروع تجارت مواد مخدر، جذابیت های آنی فیزیولوژیکی و روانی مصرف مواد، هزینه های سرسام آور درمان و توانبخشی معتادان، دانشمندان روان شناس را برآن داشته که این بار، مشکل را پیش از پدیدآیی حل نمایند.
دو دهۀ اخیر انقلابی در پیشگیری از مصرف مواد بوده است. طراحی نظریات و برنامه های متعدد برای پیشگیری اولیه در کشورهای مختلف و برای اقشار گوناگون جامعه، دستاورد این کوشش ها بوده است.
رویکردهای القای ترس، هنجاری ، آموزش مهارت های زندگی، آموزش مقاومت اجتماعی … و برنامه های آموزشی منتج از آنها، همه و همه در پژوهش های بسیاری چه در کوتاه مدت و چه در دراز مدت مورد ارزیابی قرار گرفته است. مطالعات نشان داده اند که به رغم سودمندی قابل توجه برخی از برنامه ها، راه درازی تا دستیابی به نظریه یا نظریات منسجم و برنامه های قابل اعتماد آموزشی باقی است.
بررسی آسیب شناسانۀ برنامه های آموزشی در حوزه پیشگیری، فعالیت بسیارمهمی در بهبود برنامه های آموزشی است. شاید بتوان تنگ نظری در لحاظ نمودن عوامل متعدد دخیل در برخی از رویکردهای نظری و به تبع آن در برنامه های آموزشی را اساس این ضعف ها دانست.
هدف پژوهش حاضر، طراحی و تدوین دورۀ آموزش پیشگیری از سوء مصرف مواد مخدر برای دانش آموزان مقطع متوسط به عنوان یکی از آسیب پذیرترین اقشار در ابتلا بوده است.
جهت انجام طرح حاضر، ابتدا تمامی نظریات سوء مصرف و پیشگیری- یا دست کم مهمترین آنها- مورد بررسی و تحلیل قرار گرفت. نقطۀ عطف هر نظریه و اصول اساسی در هرکدام استخراج شده. موارد مذکور همراه با تجربۀ پژوهشگر، به صورت منسجم برای اجرا تدوین گردید. بدین ترتیب مجموعۀ به دست آمده مجموعه ای است از تلفیق تئوری های متعدد که از موارد مشترک و متفاوت نظریات مختلف و تجربۀ پژوهشگر غنی شده و مورد تأیید 5 تن از روانشناسان قرار گرفته است. جهت اجرا با استفاده از طرح نیمه آزمایشی پیش آزمون، پس آزمون با گروه گواه، 2 گروه از دانش آموزان مقطع متوسطه (درهر گروه 30 نفر و در مجموع 60 نفر) انتخاب شدند. ابزار سنجش نگرش به سوء مصرف، محقق ساخته بوده و پس از بررسی ادبیات تحقیق و سنجه های مختلف در موضوع نسبت به تهیه و تدوین آن اقدام شده است. جهت بررسی روایی آزمون ازضریب توافق 28 تن از داوران (اساتید محترم دانشگاه در رشته های روان شناسی و مشاوره) و جهت بررسی پایایی آن از ضریب آلفای کرنباخ استفاده شده است. نتایج نشان دار که ابزار مذکور دارایی روایی و پایایی قابل قبول می باشد. دورۀ آموزشی طی 4 جلسه برای گروه آزمایشی، برگزار شده و طبق طرح، پیش آزمون و پس آزمون برروی گروههای آزمایشی و گواه اجرا گردید. در نهایت نتایج با استفاده از آزمون های آماری t مستقل و تحلیل کو واریانس مورد تحلیل قرارگرفت. نتایج نشانگر اثر بخشی دوره در تغییر نگرش و دانش آموزان مقطع متوسطه به سوء مصرف مواد مخدر بوده و با بسیاری از پژوهش های مشابه همسو می باشد. از دورۀ مذکور می توان به طور وسیع تر برای تغییر نگرش دانش آموزان مقطع متوسطۀ سراسر کشور به سوء مصرف مواد، سود جست.
طرح کلی تحقیق
بیان مسأله
سوء مصرف مواد مخدر هر چند پیشینه ای به قدمت بشر دارد، اما در طی سدۀ گذشته توجه مضاعف جامعۀ بشری را به خود معطوف داشته است. دلایل این عطف توجه را در گسترش و تنوع روزافزون وکاهش میانگین سن شروع به مصرف می توان جستجو کرد.این مسئله امروزه پا را از مرزهای بهداشتی- درمانی فراتر نهاده و به یک معضل اجتماعی در سطح جهانی مبدل شده است.
مطالعات نشان داده اند که مصرف مواد مخدر در بین جوانان به طور مشخص از سال 1992 افزایش یافته و مصرف برخی از مواد حتی به 6 برابر رسیده است (پراید[1] ، 1997 ؛به نقل از جمالی و قربانی، 1384).
برای نمونه میانگین سن شروع، طی سالهای اخیر در کشور سوئد کاهش یافته و اکثر مصرف کنندگان از سنین 17-16 سالگی مصرف را آغاز کرده اند. طبق بررسی های سال 1990، 6% از دانش آموزان دبیرستان های سوئد از مواد مخدر استفاده نموده، در حالیکه این رقم در سال های 1993 و 1994 به ترتیب 3% و 5% بوده است. مطالعات بر روی دانش آموزان مدارس انگلستان نشان می دهد که 3% از دانش آموزان 13-12 ساله و 14% از نوجوانان 15-14 ساله در حال تحصیل، سابقۀ مصرف داشته اند. سوء مصرف ماهانۀ حشیش در میان نوجوانان و جوانان امریکایی نیز از رقم 2/8% در سال 1994، به رقم 6/10% در سال 1995 افزایش یافته و درصد سوء مصرف کنندگان ماهانۀ کوکائین هم در میان جوانان در سال 1995 (8%) نسبت به سال قبل (2%) بالا رفته است. در این چارچوب، بانک جهانی اعلام کرده است که بطور میانگین، مصرف کنندگان مواد در گروه سنی 44-15 سال قرار می گیرند، هر چند که اغلب بین 30-20 سال هستند(گارسیا[2] ، 1997؛ به نقل از جمالی و قربانی، 1384).
در ایران علیرغم پژوهش های متعدد، اطلاعات دقیقی در دست نیست، ولی پژوهش ها معتادان رسمی را 000/200/1و تفننی را به چند میلیون نفر برآورد نموده اند.که تعداد قابل توجهی از ایشان جوانان و نوجوانان می باشند.
این معضلات، جامعۀ جهانی را برآن داشته است تا بخش بزرگی از نیروی خود را به سمت کنترل اعتیاد هدایت نماید. در این مدیریت بحران همواره دو راهبرد اساسی از دیر باز یعنی کنترل عرضه وکنترل تقاضا وجود داشته است.
تشخیص کم اثر بودن تلاش ها در کاهش عرضه و نتایج مأیوس کننده ای که دراین راستا وجود داشته، غالب محافل علمی را به سوی کنترل تقاضا متوجه نموده است. در این میان روانشناسان، جامعه شناسان، پزشکان و سایر متخصصان در حوزه های متعدد موضوع، تحقیقات بسیار وسیع و دامنه داری را انجام داده اند.
این پژوهش ها عمدتاً ناظر بر علت یابی، شناسایی عوامل خطر و عوامل محافظت کننده، درمان و بازتوانی بوده اند.با این حال به علت شکست در نتایج، ضعف در درمان و هزینه های سرسام آور بازتوانی در دهۀ گذشته، مسأله پیشگیری بیشتری مورد توجه قرار گرفته است. با وجود این، شناسایی رویکردهای مؤثر پیشگیری بسیار مشکل بوده است.البته در این زمینه، پیشرفت هایی حاصل شده و شواهد دال بر مؤثر بودن رویکردهای پیشگیری بوسیلۀ مطالعات تجربی ژرف ارائه گشته تشکیل و نتایج این تلاش ها در مجلات علمی متعدد منعکس گردیده است (برای نمونه بوتوین و بوتوین[3] ، 1992؛ گوداستات[4] ، 1989؛ شینک[5]، بوتوین و اورلاندی[6] ، 1991). جدیدترین پژوهش ها در محیط مدرسه انجام گرفته است و تأثیر رویکردهای پیشگیری از مصرف مواد مخدر به وسیلۀ پرداختن به عوامل روانی و اجتماعی مؤثر بر شروع و مراحل اولیه مصرف مواد آزموده شده است. این مطالعات، طیفی گسترده از مطالعات نیمه تجربی در مقیاس کوچک تا مطالعات تجربی وسیع را در بر می گیرد.تحقیقات اولیه عمدتا برروی سیگار بوده ولی مطالعات تازه ترنه تنها وسیع تر و بهتر طراحی گردیده اند، بلکه بر تأثیر مواد مخدر در پیشگیری متمرکز بوده اند. (کلانتز و هارتل، 2002).
عمده ترین رویکردهای پیشگیری در سالهای گذشته که هر کدام برنامه های منسجم و ساختار یافته ای را با توجه به اقتضائات بومی و منطقه ای، جنس و سن مخاطبین در دل خود پرورده اند، عبارتند از:
الف – تأکید بر نفی اجتماعی و منع اخلاقی. این روش شاید به تعاریف امروزی و در صورتی که تنبیه و مجازات را در زمرۀ فعالیت های پیشگیری تلقی نکنیم، بهترین روش بشر برای مقابله با مصرف مواد مخدر بوده است. تأکید بر منع مصرف الکل و مواد مخدر توسط معلمین ، مبلغین، سیاستمداران و وعاظ در مدرسه، اماکن عمومی و مذهبی از جمله کلیسا ها و مساجد، از قدیم تاکنون رواج داشته است. در مغرب زمین در قرون هجدهم و نوزدهم و اوایل قرن بیستم، استفاده از این روش برای کاهش اعتیاد بسیار مرسوم بوده است (بوت، 1996؛ بوکستاین، 1995).
ب- القاء ترس. با کمرنگ شدن روش های منع اخلاقی در اواسط قرن بیستم، القاء ترس و وحشت و اشاره به عوارض مرگبار اعتیاد به صورت برجسته ترین روش پیشگیری درآمد. در رسانه های جمعی و برنامه های آموزشی مرتباً بر عوارض ناگوار مصرف مواد مخدر تأکید می شد. در مواردی که عوارضی به دست نمی آمد، به راحتی با توجیه های اخلاقی، عوارضی برای آنها جعل می گردید.کتاب ها و متون اطلاع رسانی بر عوارض حتمی و ناگواری که مصرف مواد مخدر می تواند در پی داشته باشد، تأکید می کردند. اما به تدریج مطالعات نشان داد که این روش ها گاهی نه تنها مفید نیستند، بلکه اثر معکوس بجای می گذارند (بوتوین و بوتوین، 1997).
ج- آموزش و اطلاع رسانی. در این روش اطلاعاتی در رابطه با مواد مخدر، عوارض مصرف، تعریف اعتیاد و روش های درمانی آن به دور از هر گونه بزرگ نمایی و تنها با تأکید بر موارد قاطع تأکید می شود (آلفرد، 1997). در این الگو یا روش ادعا می شود که افزایش اطلاعات باعث ایجاد تغییر نگرش و متعاقب آن تغییر در رفتار می گردد.
د- رویکرد هنجاری. ارائۀ نگرش جامعه به مواد مخدر و تخمین واقعی شیوع مصرف مواد در بین مردم به صورت یکی از ارکان اطلاع رسانی به ویژه در گروه های جوان تر در آمده است، به نوعی که حتی عده ای آن را تحت عنوان رویکردهای هنجاری[7] در دسته ای جداگانه قرار داده اند (آلفرد، 1997). اعتقاد بر این است که استفاده کننده گان مواد مخدر، معمولاً نگرش اجتماع به مصرف مواد مخدر را معتدل تر از آنچه هست تخمین می زنند و شیوع مصرف آن را در بین مردم، بیشتر از آنچه که هست می پندارند و این بیش تخمینی[8]، رفتار آن ها را تقویت می کند. جالب آنکه عده ای معتقدند که اگر این روش در کنار روش های دیگر تعبیه نشود، گاهی فعالیت های پیشگیرانه باعث تشدید مصرف مواد می شوند، زیرا با رشد و فراگیر شدن آنها، باور مصرف کنندگان بر اینکه مواد مخدر به شدت در میان مردم شیوع دارد و گرنه آنقدر برنامه های پیشگیری ابداع نمی شدند، تقویت می گردد.
ه- رویکرد آمورش مهارت های مقاومت. در اواخر دهۀ 70 میلادی ، اوانس و همکارانش[9] در دانشگاه هوستون آمریکا دست به فعالیت هایی زدند که نتیجۀ آن ایجاد تغییرات عمده در برنامه های جلوگیری از مصرف سیگار، الکل و مواد مخدر بود. روش ابداعی او بر عوامل روانی و اجتماعی که تصور می شد زمینه ساز مصرف مواد است، تأکید داشت. اوانس تحت تأثیر دو مفهوم قرار داشت.
یکی نظریه های مجاب ساز[10] در علم روانشناسی اجتماعی و دیگری مفهومی بنام مایه کوبی روانی[11] .
و- آموزش مهارت های فردی و اجتماعی.از اواخر دهۀ 70 میلادی تاکنون تحقیقات قابل توجهی بر روی الگو یا مدل پیشگیری که هدف آن آموزش مهارت های عمومی، شخصی و اجتماعی است، صورت گرفته است. این مدل ها به تنهایی یا به همراه روش های آموزش مقاومت به کار گرفته می شوند و در مقایسه با روش های سنتی آموزش و اطلاع رسانی، حتی روش های آموزش مقاومت، بسیار جامع تر هستند. مبانی نظری این رویکرد یا روش بر 2 نظریه یادگیری اجتماعی[12] بندورا[13] و نظریه رفتار مشکل دار[14] جسر[15] استوار است. برخی از برنامه های آموزشی مدارس که با تکیه به رویکردهای فوق در کشورهای مختلف برگزار شده اند، عبارتند از:
- Walk Tall
- DARE (Drug Abuse Resistance Education)
- Alcohol Misuse Prevention Study
- Project Alert
- Miduestern Prevention Project
- Minnesota Team
- Project smart
- Project TNT (Towards No Tobacoo use)
- Life skills Training
(مکری، 1380).
پژوهش های متعدد اثر بخشی رویکردها و برنامه های فوق الذکر را در کوتاه مدت و دراز مدت مورد بررسی قرار داده اند که در فصول بعدی پژوهش حاضر به آنها اشاره خواهد شد.
برآیند پژوهش ها نشان می دهد که غالب برنامه ها به رغم برخی از سودمندی ها، کارایی کاملی در پیشگیری نداشته اند.
به نظر می رسد علت عمدۀ این ضعف در عدم تلفیق نظریات مختلف در تعلیل و پیشگیری و گزینش محدود از برخی از نظریات است. چنانچه بتوان رویکرد پیشگیری و برنامه های آموزشی را به گونه ای طراحی نمود که در آن به نوعی از تمام نظریات یا دست کم از نظریات عمده بهره گرفته شود و با توجه به کاستی های برنامه های آموزشی پیشین، برنامه ای آموزشی با لحاظ نمودن اشتراکات و امتیازات برنامه های متعدد تنظیم گردد، می توان به صورت موفق تر عمل نمود .
چنین کاری در حوزۀ پیشگیری و آموزش احتمالاً خواهد توانست شکاف هایی که درآموزش های قبل وجود داشته پوشش دهد و به نوعی راهگشای ابداع شیوه های پیشرفته تر آموزشی گردد.
با عنایت به پژوهش ها و تجربه های آموزشی، پژوهشگر در پی دستیابی به رویکردی جدید و تدوین دورۀ آموزشی در پیشگیری از سوء مصرف مواد مخدر بوده است.
برای دستیابی به این هدف ابتدا، نظریات مختلف سوء مصرف و پیشگیری مورد بررسی قرار گرفته است. پس از تحلیل واستخراج موارد متعدد و بررسی وزن عوامل با در نظر گرفتن موارد مشترک نسبت به انسجام و صورتبندی دوره اقدام گردیده است. دورۀ طراحی شده جهت بررسی کارایی برای دانش آموزان پسر دبیرستانی که مخاطبین اصلی دوره می باشند، برگزار شده و در نهایت همراه با استنادات پژوهشی عرضه شده است.
دورۀ طراحی شده به تأیید آزمایش صورت گرفته، از کارایی لازم برخودار بوده و می تواند به صورت عمده در آموزشگاه ها مورد استفاده قرار گرفته و راهگشای پژوهش های بعدی در جهت مدل سازی های آموزشی قرار گیرد. و می توان با اتکا به روش ها و مدل های مختلف آموزشی و استفاده از تکنولوژی های آموزشی در دراز مدت بر غنای آن افزود.
[1]– Prid
[2] -Garsia
[7] – normative approach
[8] – Overstimation
[9] – Evans etal
[10] – Persuasian
[11] – Psychological inoculation
[12] – Social learning
[13] – Bandura
[14] – Problem behavior theory
[15] – Jesser
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.