پایان نامه عوامل رفع مسئولیت کیفری در فقه و حقوق جزاء
پيشگفتـار
مسئوليت كيفري از شرايط اوصافي بحث مي كند كه امكان منطقي تحميل مجازات را بر مرتكب جرم فراهم مي آورد گر چه بي ترديد تنها در فرض وقوع جرم سخن از تحميل مجازات صحيح و منطقي است اما ديري است كه صاحب نظران جزايي بر اين باورند كه مسئوليت كيفري در برابر جرم در گروي وصف خاص و مرهون حالت ويژه اي است نزد مرتكب كه در غياب آن تحميل كيفر بر او منطقاً و عقلاً ناممكن مي نمايد عنايت به همين وصف خاص كه از آن به (اهليت جزايي) تعبير مي كند در مقام جوهر و بن مايه مسئوليت كيفري است سبب شده تا نهاد مسئوليت كيفري موجوديتي متمايز از دو نهاد در جرم و مجازات يافته و مبحثي جداگانه و دامنه دار را در بخش حقوق جزاي عمومي خود اختصاص داده «جرم و مجازات» دو نهاد مهم جزايي اند كه به دو شكل متفاوت با مرتكب جرم ارتباط پيدا مي كنند يكي از مرتكب «صادر» و ديگري به مرتكب «تحميل» مي گردد حقوق جزا به تعيين و تحويل شرايط و او صافي در مرتكب مي پردازد كه در پرتو آنها از يك سو «صدور جرم» از مرتكب واز سوي ديگر «تحميل مجازات» بر وي امكان پذير مي شود گو اینکه شرايط لازم براي «صدورجرم» با شرايط ضروري براي «تحميل مجازات» بر هم انطباق كامل ندارد.
حقيقت اين است كه حقوق جزا تنها پس از آشنايي با مسئوليت كيفري مبتني بر تقصير بود كه مورد توجه قرار گرفت تا نگاهي عميق بر آن و عواملی كه دافع مسئوليت است را موضوع تحقيق قرار دهيم
رساله اي كه پيش دو خواننده گرامي قرار دارد به پايه چنين ديدگاهي از مسئوليت كيفري و عواملي كه در رفع مسئوليت كيفري موثر واقع مي شود و را مورد بررسي قرار مي دهد تا مجموعه كامل از اين مقوله مهم كه به صورت پراكنده و بدون جمع بندي و نتيجه گيري در كتب حقوق جزاء مورد بررسي قرار گرفته را مفصلا و به طور كامل ارائه داده باشيم تا به اميد آنكه اين اثر ناچيز مورد استفاده دانشجويان – دانش پژوهان و مشاوران حقوق و قضات و وكلا و علاقه مندان به علم حقوق قرار گيرد و در مجموع براي همه ما
فتح بابي به سوي نور و خير و موجب برانگيختن انديشه و صاحب نظران طرح مسائل حقوقی دقيقتري در اين زمينه و ساير مباحث مربوط باشد.
مقدمـه
مسئوليت در معني عام آن از نظر قانون شامل مسئوليت مدني و كيفري است و مسئوليت كيفري ناشي از جرم و يكي از بنيادهاي حقوقي است كه بدون اثبات آن، احقاق حق مفهوم عيني خود را از دست داده و صرفاً جنبه ذهني خواهد داشت زيرا در جريان رسيدگي به هر پديده جزايي يگانه عاملي که حق را از قوه به فعل در آورده به آن عينيت مي بخشد و به طور ملموس در اختيار صاحب حق قرار مي دهد، اثبات مسئوليت كيفري است.
به همين مناسبت نخستين پرسشي كه در ابتداي اين بحث مطرح خواهد شد اين است كه ببينيم تدبیر قانون گذار كيفري در مسئول شناختن افرادي كه قوانين جزايي را نقض مي كنند چيست؟
بطور كلي، الزام شخص به پاسخگويي در قبال تعرض نسبت به جسم و جان و مال و يا حيثيت ديگران، خواه به جهت حمايت از حقوق و آزادي هاي فردي انجام گيرد و خواه به انگيزه دفاع از جامعه به منظور برقراري تناسب منطقي بين مجازات وجرم و يا به عنوان اجراي عدالت و احقاق حق در بين مردم، صورت پذيرد، تحت عنوان ،مسئوليت كيفري مطرح مي شود كه از نظر حقوق جزاء تشخيص آن داراي اهميت زيادي است، زيرا تحميل كيفر و تعيین ميزان مجازات مرتكب جرم به عنوان نتايج و عواقب نامطلوب كاريكه انجام داد و مستلزم آن است كه مستحق كيفر، از نظر جسمي و رواني و رشد اهليت و ساير خصوصييات لازم در وضعي باشد كه توانايي درك صحيح اعمال و رفتار خود را داشته باشد تا بتوان جرم را به او نسبت داد يا به عبارت ديگر، مرتكب قابلييت انتخاب نتيجه مجرمانه را دارا باشد تا از نظر كيفري مسئول شناخته شود.
اثبات اين مسئله كه يكي از مسائل موضوعي حقوق جزا و علي القاعده به عهده مقامات قضايي
صلاحيت دار مي باشد. بايد در رسيدگي هاي قضايي اعم از مراهل تحقيق و دادرسي در مورد هر متهمي كيفيات مربوط به شخصيت مرتكب جرم براي احراظ و اثبات مسئوليت يا عدم مسئوليت كيفري مرتكب و صدور حكم مقتضي دقيقا مورد توجه وبررسي قرار گيرد بعلاوه در پاره اي از اوقات قانون گذار به علت وجود شرايط و كيفيات خارجي مربوط به وقوع جرم عمل مجرمانه مرتكب را تحت عنوان عوامل توجيه كننده و رفع كننده باعث زوال مسئوليت كيفري مي شناسد امعان در مسائل فوق اهميت بحث و شناخت مسئوليت كيفري را به خوبي روشن مي كند و نشان مي دهد تعيين حد و مرز و بيان ماهييت جامع و مانع مسئوليت كيفري بوسيله قانون گذار تا چه حدي مي تواند در احقاق حق و اجراي عدالت و حفظ نظم و امنيت در جامعه مؤثر باشد.
مع هذا اين امر آن طور كه بايد و شايد مورد توجه قانون گذار قرار نگرفته در هيچ يك از قوانين جزايي و مدونه كشورمان ماهيت حقوقي و تعريف مسئوليت كيفري و عوامل رافع مسئوليت كيفري به طور مشخص بيان نشده است چنان كه در مطالعه مقررات جزايي و موضوعه و عوامل رفع كننده ملاحظه
مي شود قانون گذار گاهي به ذكر كلمه مسوليت اكتفاء كرده و زماني عنوان كلي (مسئوليت جزايي) و يا (صدور مسئوليت جزايي) را براي موارد مربوط به اين پدیده انتخاب كرده است ، بدون اينكه تعريفي از مسئوليت كيفري و عوامل رفع كننده ارائه كرده باشد1.
در اين چشم انداز ، تلاش براي تبيين علمي و گزينش تعريف «مسئوليت كيفري و عوامل رافع مسئوليت كيفري» با مطالعه و دقت در معاني واژه مسئوليت و مفاهيم كلي اخلاقي قانوني و موارد استعمال لفظ مسئوليت و عوامل رفع از مسئوليت و مشتقات آنرا از فقه در آيات قران كريم و روايات و حقوق جزا دنبال خواهيم كرد.
مقررات جزايي پاره اي كشورها بي آنكه ذكري از شرايط عمومي تحقق مسئوليت كيفري به ميان آورند صرفاً به بيان علل يا حالاتي پرداخته اند كه بر دفعيت مرتكب جرم و يا رابطه ذهني او با جرم تاثير گذاشته از اين رهگذر اهليت جزايي متهم را از بين برده يا وصف مجرمانه را از اراده او باز مي ستاند و به اين وسيله مواخذه متهم را نسبت به جرم انجام يافته ناممكن مي سازد اين علل و حالات را گاه عوامل رافع و يا احيانا موانع مسئوليت كيفري مي خوانند از جمله صغر ، جنون ، مستي ، اجبار و اكرا ه و افطرار ، و اشتباه كه اين عوامل يا موانع به شمار مي روند در ضمن موادي از قانون جزاي اين كشورها جداگانه ذكر و شرايط آنها و آثار ويژه هر يك بر مسئوليت كيفري متهم به تفضيل یا به اجمال بيان شده است.
فصل اول
مفاهیم مسئولیت
|
مفاهيم مسئوليت
الف) مفهوم لغوي مسئوليت
در كتاب هاي فرهنگ لغات زبانهاي مختلف مسئوليت به معني قابل باز خواست بودن انسان آمده و غالباً به مفهوم تكليف و وظيفه و آنچه كه انسان عهده دار آن باشد تعريف شده است چنان كه در فرهنگ جامع نوين عربي به فارسي، مسئوليت به معني قابل بازخواست و مسئول به معني قابل جواب آمده است.
در المنجد1مسئوليت از سئل و به معني آنچه كه مورد سؤال قرار مي گيرد يعني: (ما يسئل) تعريف شده است.
در فرهنگ فارسي معين ، مسئول به معني ، چيزي خواهش شده كسي كه فرضيه اي بر ذمه دارد كه اگر عمل نكند از او باز خواست شود و مسئوليت به معني مسئول بودن و موظف بودن به انجام دادن
امري است2.
در مفردات راغب در تعريف مسئوليت آمده است سؤال به معني خواهش و در خواست و پرسش است. چنان كه گفته شود (سالت عن حاله) از حالش پرسيد و يا (سالت بكذا) او چنين پرسيد یَسئولُنَكَ عَنِ الاَفعال در مورد افعال از تو مي پرسند و مسئول به معني قابل بازخواست ذكر شده است .
در فرهنگ فارسي عميد ، مسئوليت عبارت است از آنچه انسان عهده دار و مسئول آن باشد و مسئول به معني پرسيده شده و خواسته شده آمده است3.
بنابر آنچه در ترمینولوژي حقوق آمده است مسئوليت عبارت است از تعهد قانوني شخص ، بر رفع ضرري كه به ديگري وارد كرده است4.
از نظر فرهنگ فارسي نفيسي مسئول كسي است كه از وي سوال كنند و در خواست نمايند5. به هرحال بررسي معاني لغوي و اصطلاحي مسئوليت ملازمه اين كلمه را با تعهد و تكليف، آشكار مي سازد ولي اين معني به تنهايي نمي تواند مفاهيم گوناگون و ابعاد مختلف و مصطلح مسئوليت را بازگو كند.
براي درك مفهوم واقعي مسئوليت از جهات گوناگون ناگذير بايد علاوه بر وجود تعهد و تكليفي كه از طرف مقام صلاحيت دار ، وضع و برقرار مي گردد ، عوامل و شريط لازم ديگري را هم در نظر گرفت. در اين باره لازم است كه:
اولاً: مشروعيت مقام يا مقامات صلاحيت داري كه حق وضع هرگونه قاعده يا تكليفي را دارند مورد تأييد شخص مسئول و موظف قرار گيرد.
ثانياً: شخصي كه داراي اهليت قانوني است از وجود وظيفه و يا قوانين موضوعه ، مطلع و آگاه گردد و توانايي انجام عمل و يا ترك آن را داشته باشد به اين ترتيب ابعاد مختلف مفهوم مسئوليت و ماهيت آن با جمع شدن عوامل سه گانه زير فراهم خواهد شد .
1- آگاهي و اطلاع شخص ، از قائده و يا تكليف و توانايي انجام ويا ترك آن .
2- وجود او امر ونواهي قانوني
3- مشروعيت مقام واضع قائده ويا تكليف
اينك ارتباط منطقي بين عوامل ياد شده راتحت عنوان كلي مسئوليت مورد تجزيه و تحليل
قرار دهيم.
ب) مفهوم كلي مسئوليت
براي اينكه مفهوم كلي مسئوليت از نظر كلي مصداق پيدا كند وجود دو دست از عوامل و شرايط ضرورت دارد. دسته اول ، عوامل ابتدايي يا مقدمات مسئوليت ، دسته دوم شرايط مسئوليت كه به ترتيب به بررسي آنها مي پردازيم.
عوامل مسئوليت
1- وجود انسان مكلف و آگاهي كه اهليت لازم براي انجام يا خوداري از انجام ممنوعيت هاي قانوني را داشته باشد.
2- وجود آمر يا مقامات صلاحيت داري كه حق وضع هر قاعده و يا قانون و يا تكليفي را دارا باشند.
3- وجود قواعد و مقررات مشروع قانوني و يا اجتماعي كه مطابق آن وظايف و تكاليف
اطاعت كنندگان از قانون به خوبي مشخص و معلوم شده باشد با توجه به اين مقدمات حال اگر از بين عوامل سه گانه فوق الذكر وجود عامل و همچنين وجود قواعد و مقررات قانوني را به طور ثابت در نظر بگيريم و در ارتباط با تعيين نقش سومين عامل در مراتب مذكور هرگاه انساني مرتكب انجام يا ترك يكي از ممنوعيت هاي قانوني گردد موضوع مسئول شناختن او مطرح خواهد شد و اين همان مطلبي است كه ما در صدد بررسي آن هستيم.
ناگفته نماند كه حصول هر يك از مراتب و عوامل ابتدايي سه گا نه بالا نيازمند فراهم شدن مراتب يا مقدمات خاص ديگري است كه اين مختصر تاب تفضيل همه آنها را ندارد ولي براي نمونه تنها به مشروعيت «وجود آمر صلاحيت دار» اشاره ميكنيم يعني براي اين كه معلوم شود آيا آمر صلاحيت توانايي و مشروعيت قانوني لازم را براي وضع قوانين و تكاليف مورد نظر داشته و يا اينكه به ناحق به وضع چنين مقرراتي پرداخته است فرض كنيم در يك موسسه اي مطابق اساسنامه مصوبه و شرح وظايف و روش جاري مدير كل حق و صلاحيت دارد كه براي بهبود وضع و اداره امور آن موسسه در مواقع مقتضي دستوراتي صادر كنند و به موقع به اجرا بگذارد مثلا از اعضاء و كارمندان موسسه بخواهد براي انجام كارهاي عقب مانده به صورت يك ماه هر روز يك ساعت زودتر در محل كار حاضر شوند. صدور چنين دستورالعملي از ناحيه مدير كل آن موسسه به عنوان آمري قانوني و صلاحيت دارهرگاه در چارچوب ضوابط و اختيارات برقرار گرديده باشد علي القاعد بايد او را عاملي صلاحيت دار ، براي اتخاذ وضع چنين دستورالعملي بدانيم در نتيجه هرگاه عضوي از اعضاي موسسه پس از اطلاع از وجود چنين دستوري اگر از انجام آن سر پيچي كند مسئول شناخته مي شود.
نكته اساسي ديگري كه در اين گفتار داراي اهميت فوق العاده اي است آن است كه هر قاعده و قانون و يا تكليفي كه از آن ناحيه آمر و يا مقامات صلاحيت دار وضع و برقرار مي گردد حتما بايد به خاطر نوعي مصلحت و فايده و يا براي دفع مفسده و جلوگيري از ضرر و زيان فردي و يا اجتماعي باشد.
ج) مسئوليت در قرآن كريم
در قرآن كريم، راجع به مسئوليت و مشتقات آن آيات فراواني وارد شده است به طور كلي شأن نزول، مفاهيم و موارد استعمال مسئوليت را در بعضي از اين آيات مي توان به ترتيب زير مورد مطالعه
قرار داد.
اثر وضعي اعمال و رفتار آدمي
از جمله در آيه سوره مدثر و آ يه 21 سوره طور و آيه 7 سوره اسراء و 202 سوره بقره آمده است كل نفس بما كسبت رهينه. كل امري بما كسب رهين ، هركس درگرد اعمال و دستاورد خويش است.ان احسنتم احسنتم لا نفسکم و اساتم فلها. اُولائِكَ لَهُم نَصيب مما كَسَبوا وا… سَريعُ الحِساب. در منطق قران افعال ارادي انسان معيار سنجش مسئوليت قرار خواهد گرفت و هر نوع اعمال و رفتار انسان با حسابگري دقيق محاسبه مي شود و هر عملي داراي عكس العملي متناسب است و به همين جهت در روز قيامت هر انساني در مقابل آنچه كه به دو دست خويش به انجام رسانيده است جوابگو خواهد بود.
– پرسش از ماهيت پديده ها
ازجمله خداوند در آيه اول سوره شريفه انفال مي فرماييد: یسئلونك عن لانفال ، اي محمد در مورد انفال و حكم غنائم بدست آمده از كفار از شما مي پرسند .
– مورد بازخواست قرار گرفتن
از جمله در آيه 56 و93 سوره نحل وآيه 24 سوره صافات و آيه 23 انبياء آ مده است: تا لله لتسئلن عما كنتم تفترون ولتسئلنّ عما كنتم تعلمون . و وقفوهم انهم مسئولون. لا يسئل عما يفعل و هم يسئلون. مسلماً انسانها در برابر اعمالي كه انجام مي دهند مورد بازخواست قرار خواهند گرفت.
– شخصي بودن مسئوليت
در منطق قرآن كريم پديده مسئوليت واجد خصيصه شخصي است. چنانچه در آيه 164 سوره انعام و آيه 18 سوره فاطر و آيه 28 سوره النجم ولاتزر وازره وزراخري. در آيه 286 سوره البقره، لها ما كسبت و عليها ما اكتسبت و آيه 6 و7 سوره زلزال.
فمن يعمل مثقال ذره خيرا يره و من يعمل مثقال ذره شرا يره وان ليس للا نسان الا ما سعي و ان سعيه سوف يري. سوره النجم آيه 39 و40.
به موجب آيات فوق «آثار نتايج كردار نيك و يا بد هر كس ، نه تباه مي شود ونه به ديگري بر
مي گردد. بلكه اين خود انسان است كه نتايج كار نيك و يا كيفر و اعمال زشت را خواهد ديد و قرآن با صراحت ويژگي شخصي بودن مسئوليت انسان را تبيين مي كند كه بر طبق آن هر كس پاسخ گوي اعمال زشت و رفتار خويش است و مسئوليت هيچ كس به عهده ديگري واگذار نمي شود.
– مسئوليت در مقابل نعمت هايي كه خداوند عطا كرده
چنان چه در آيه 7 سوره تكاثر و آيه 36 سوره آسرا آمده است لتسئلن يومئذ عن النعيم ان السمع و الصبر والفواء. كل اولئك كان عنه مسئولا . تواناييها واستعداد ها وداده هاي الهي مسئوليت آور است و هر كس به نسبت آن چه كه از اين توانايي ها و داده ها دارد مسئول خود سازي و ساختن محيط خويش است قلمرو اين مسئوليت در نزد انسان به نحو دقيق گسترش يافته است تا آنجا كه هر عضوي از اعضاي آدمي در مقابل آنچه كه مي شنود يا مي بيند و يا درك مي كند مسئول و پاسخگو خواهد بود.
– هر كس به اندازه قدرت و توانايش مسئول است
خداوند كريم هيچ كس را بيش از قدرت و تواناييش مسئول قرار نخواهد داد چنان كه در آيه سوره انعام 286 سوره بقره آيه 7 سوره طلا مي فرمايد لا نكلف نفسا الا و سعها لا نكليف ا… نفسا الا وسعها لا نكلف ا… نفسا الا ما اتها. كسي را جزء به اندازه وسع و تواناييش مكلف انجام تكليف نمي كنیم حتي در مورد پرداخت نفقه زوج جزء به اندازه توانايي و آنچه كه به او عطا شده مكلف نيست و به اين ترتيب بر طبق قرآن مسئوليت و انجام تكليف هيچ گاه افزودن از توانايي و طاقت از كسي خواسته نخواهد شد.
آنچه كه از مجموع مفاهيم آيات فوق و ساير آيات وارده درباري مسئوليت در قرآن كريم آورده استفاده مي شود اين است كه در منطق قرآن كريم نظام هستي بر پايه تكليف پذیری و مسئوليت انسان استوار شده و فلسفه آفرينش پديد آوردن انسانهاي آگاه و متفكر و مسئول است و رمز مسئوليت انسان نيست متكي بر توانايي ها استعداد آگاهي نيروي اراده و قدرت تصميم گيري و انتخاب اوست و در نتيجه هر كس در انجام تكاليف فردي و اجتماعي اش در حدود استعداد و توانايي و آگاهي كه از رفتار خود دارد مسئول خواهد بود و به سخن كوتاه در منطق قرآن مسئوليت بعنوان اثر وضعي رفتار آدمي قابل توجيه است يعني هر گونه پاداش و كيفر دنيوي و اخروي اعمال خوب و بد انسان تعلق خواهد گرفت و اين مطلبي است كه همواره مورد توجه مفسرين و صاحب نظران اسلامي بوده است فقها و دانشمندان اسلامي با توجه به تفسير آيات احاديث و روايات دارد در اين باره در كتب و آثار خود به ترسيم ابعاد شخصيت انسان مسئول پرداختند و از اين ديدگاه انسان مسئول موجودي است كه داراي سرشتي خاكي و ملكوتي است چون آگاه و آزاد آفريده شده و به نيروي عقل و اراده مجهز مي باشد قادر است در پرتو فروزان پيامبر باطن يعني عقل و خرد و ساير توانايي هايش در برابر عوامل طبيعي و اجتماعي ايستادگي مي كند و به كمك انديشه تحليلگر و خرد و روشنگر خود را از تاثير نفوذ جبري عوامل گوناگون آزاد كند در راه صحيح و در ميان دو يا چندين راهي كه عرصه زندگي در پيش پاي او گسترده است برگزيند .انا هَديناهُ سَبيلاً اِما شاكراً و اِما كفورا1.
پس انسان با به كار گرفتن نيرو و عقل و اراده به حق انتخاب ميرسد بدين ترتيب انسان مسئول از ديدگاه قرآن موجودي است متفكر، متعالي، مختار، انتخابگر كه مسئوليت خودسازي و ساختن محيط خويش را بعهده دارد2.
1- در این باره به سر فصل مواد 33 الی 45 قانون مجازات عمومی اصلاحی سال 1352 و همچنین سرفصل مواد 29 الی 39 قانون راجعه مجازات اسلامی مصوب 21 تیرماه 1361کمیسیون امر قضایی مجلس شورای اسلامی مراجعه فرمائید.
1- المنجد فی اللغه و الاعلام ، چاپخانه شرقیه بیروت سال 1976، ص 316.
2- محمد معین، فرهنگ فارسی، ج 3، امیر کبیر، 1362، ص 40 ، 77.
3- حسن عمید، فرهنگ فارسی، امیرکبیر، تهران، 1362، ص 950.
4- جعفر جعفری، لنگرودی، ترمینولوژی حقوق، چاپ سوم بدون تاریخ، ص 643.
5- علی اکبر نفیسی، ناظم الاطباء، فرهنگ نفیسی، ج 5، تهران 1317 – 1334، ص 3329.
1- سوره دهر آیه 3.
2- برای اطلاع بیشتر به کتب زیر مراجعه کرد: کتاب النظم الاسلامیه تألیف صبحی محصصانی ، چاپ بیروت ، ص44. انسان در قرآن ، اسناد شهید مطهری ، نشریه شماره 38 حوزه و دانشگاه ص 261 الی 279 ، کتاب خودشناسی برای خودسازی استاد محمدتقی
مصباح یزدی.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.