پایان نامه عوامل موثر بر سلامت نظام اداري در ايران
مقدمه:
عبارت عوامل موثر بر سلامت نظام اداري در ايران گوياي آن است كه از يك طرف نظام اداري ايران ممكن است دچار بيمار گونگي وآسيب باشد و ما را نگران كرده است و از طرف ديگر عواملي كه در كاهش يا افزايش سلامت نظام اداري ايران موثرند؛ قابل شناخت مي باشند .
همچنين وقتي كه از سلامت يا بيماري نظام اداري ايران سخن مي گوييم از يك تمثيل ارگانيستي استفاده كرده ايم ونظام اداري را به اندام موجود زنده (ارگان ) تشبيه كرده ايم وبراي آن سلامت ويا بيماري قائل شده ايم .
بر اين اساس لازم است شاخص هاي اين بيماري يا وضعيت بيمار گونه و عوامل موثر بر اين بيماري را نشان دهيم هر چند كه سلامت در نظام اداري تنها به معني بيمار نبودن آن نمي باشد ويك نظام اداري سالم علاوه بر اينكه بيمار نيست ، داراي پوياي نشاط سرزندگي بهره وري كار آيي واثر بخشي سطح بالا نيز مي باشد .
نظام اداري در ايران در طول زمان مناسب با تحولات دورني جامعه وتغييرات در سطح جهاني دچار تحول در ساخت و كار كرد شده است.
.در گذشته نظام اداري تنها مسوول جمع آوري ماليات ايجاد نظم و امنيت انجام جنگ وصلح بود ولي امروز ه در اثر فر آيند هاي مختلف اجتماعي وپيدايش نهادهاي اجتماعي جديد كار كردهاي بيشتر ي بر عهده ي نظاماداري گذاشته شده است يعني نظام اداري علاوه بر آنكه لازم است خدمات گذشته را در شكل وسيع تر وپيچيده تري ارايه كند بايد خدمات جديدتري نيز ارايه كند وكشور را درمسير توسعه و پيشرفت ياري كند.
متاسفانه نظام اداري در ايران به دلايل مسايل درون سازماني وبرون سازماني چه در گذشته (قبل از انقلاب ) وچه بعد از پيروز ي انقلاب اسلامي نه تنها به فر ايند توسعه كشور كمك نكرده است بلكه به تثبيت عقب ماندگي كشور ياري رسانيده است
عليرغم برنامه هاي انقلاب اداري اصلاح اداري پاكسازي ادارات و قبض و بسط مديريت مدیریت اداری کشور همچنان از مسائل ساختاری وموقعیتی رنج می برد وتاهنگامی که کشور ما نتواندبه یک مدیریت كار و سالم دست يابد ، نمي تواند اهداف متعالي خود را در چار چوب ارزشهاي اسلامي آباداني واستقلال كشور پياده نمايد ولي به هر حال شناخت علمي وبي طرفانه عوامل موثر بر سلامت نظام اداري ايران گامي لازم است كه براي پروژه ساماندهي نظام ايران بايد طي شود
بيان مسئله:
نظام اداري در ايران عليرغم ظاهر مدرن خود قادر به ايفاي كاركردهاي يك نهاد مدرن در جامعه نبوده است ونيست .
يعني نظام اداري ماناسالم و غير كاراست.نا سالم بودن نظام اداري مشكل اجتماعي است Social problem يعني مديران كار كنان وارباب رجوع به خوبي وضعيت بيمار گونه (پاتولوژيك) را حس ميكنند.
معهذا در اينجا به خطوط اساسي وضعيت ناسالم نظام اداري ايران اشاره مي شود.
1.عدم تحقق اهداف سازماني (نظام اداري ايران اغلب قادر نبوده است اهداف سازماني را محقق سازد
2.پائين بودن كارايي،بهره وري،كارامدي واثر بخشي علاوه برعدم تحقق اهداف سازماني اثر بخشي منابع توليد بيش از حدي براي توليد يك واحد به كار رفته است .
3كم بودن رضايت ارباب رجوع اغلب ارباب رجوع بعد از مراجعه به ادارات احساس رضايت نمي كنند .
4ازخود بيگانگيكاركنان در كار»كاركنان ادارات ايران اغلب در فرايند كار احساس بي قدرتي ،بي هنجاري ،مفهوم نداشتن كار ،جدايي از كار و بيزاري از كار مي نمايند »
5 .فساد مالي در ادارات » به شكل رشوه اختلاس ،سرقت ،پارتي بازي،استفاده از منابع عمومي در جهت اهداف شخصي وغيره»
6 .پايين بودنرضايت شغلي كاركنان سازمانهاي اداري (اغلب كاركنان چه از نظر ابزاري (پاداش مادي )و چه از نظر رواني (تائيد از طرف ديگران ،موفقيت شغلي وامنيت شغلي )احساس رضايت نمي كنند .)
7 .چند پيشگي كاركنان ادارات (براي گذراندن زندگي مجبور به كاركردن در چند جا هستند )
8 .شانه خالي كردن كاركنان از زير بار مسووليت تصميم گيري (اغلب در پي واگذاري مسووليت تصميمگيري ها به ديگران هستندو خود از پذيرش مسووليت تصميم گيري ها واهمه دارند )
9 .خلاءتجربه ومهارت در نظام اداري (كاركنان با تجربه و قديمي تر مايل به انتقال مهارتها وتجربيات خود به كاركنان جوانتر نيستند )
10 .پايين بودن منزلت كاركنان نظام اداري (در جامعه منزلت كاركنان بسيار پايين است و با ديد ترحم نگريسته ميشود 9
11 .كاهش مشروعيت ومقبوليت مديريت (مديران چه از نظر كاركنان و چه از نظر ارباب رجوع اغلب مشروعيت و مقبوليت كافي ندارند .)
12 .پايين بودن قدرت و اختيار مديريت (براي انجام تصميمات مربوطه اختيار وقدرت كافي ندارند يا اختيار و مسووليت انها هماهنگ نيست .)
13 .بي نظمي در امور (در برخي از امور اداري نوعي بي نظمي ديده ميشود .)
14 .غير قابل پيش بيني بودن تصميمات (تصميمات اغلب سليقه اي ،متكي به فرد وغير قابل پيش بيني است.)
15 .كندي كار (انجام كارهاي اداري اغلب سرعت لازم را ندارند .)
16 فقدان شايسته سالاري (افراد در نظاام اداري اغلب در جايگاه شايسته خود نيستند.)
17 .رواج چاپلوسي ،تملق وظاهر سازي (كاركنان وارباب رجوع مجبور به بعضي ظاهر سازي ها هستند .)
18 .عدم احساس خدمتگذاري به مردم (كاركنان ومديران اغلب خود را خدمتگذار به مردم نمي دانندونه تنها احساس نمي كنند كه از ماليات پرداختي مردم حقوق ودستمزد آنها تاميين مي شود بلكه خود را طلبكار مي دانند وكارها را نه از روي وظيفه بلكه از روي لطف انجام مي دهند )
19قدرت انديشي در مديريت (اغلب دربرابر مديران بالا تر مطيع و در برابر پرسنل پايين تر انعطاف نا پذير هستند و درستي يا نا درستي تصميمات را با ميزان قدرت پشت ان مي سنجند )
20 .حجم وسيع دستگاه اداري (تعداد پرسنل زياد كه اغلب دست هستند تا مغز .)
21 .تضاد بين اهداف سازماني و اهداف فردي كاركنان اداري (كاركنان بين اهداف فردي وسازماني احساس يگانگي نمي كنند .)
22 .كم كاري كاركنان اداري (ساعات كار مفيد انها بسيار پايين است .)
البته اين خطوط اساسي آگزيم هايي هستند كه بايد به فرضييات مشخص تبديل ودرستي يا نا درستي آنها در جامعه آزمون شود .
چارچوب نظری :
نظريه اي كه در اين مطالعه راهنماي ماست نظريه ي ساختي كاركردي تالكوت پارسنز مي باشد. بر اساس اين نظريه نظام اجتماعيSocial systemاست كه با يكديگر داراي ارتباط متقابل Interaction مي باشد وبراي اينكه اين نظام اجتماعي بتواند به بقا خود ادامه دهد وپيشرفت داشته باشد لازم است بتواند 4 كار كرد Function ايفا نمايد يا به 4نياز پاسخ دهد كه پارسنز آنها را به اختصار AGIL مي نامد .
در اينجا سعي مي شود كه سلامت نظام اداري ايران بر اساس اين نظريه تبيين.Explanatiorشود.
سازمان اداري در ايران براي بقاء وپيشرفت خود بايد بتواند 4 كار كرد داشته باشد يا به عبارت ديگر به 4 نياز پاسخ گويد:
- انطباق يا سازگاري Adaptation يا فرآيند بكار انداختن وسايل فني براي دستيابي به هدف
- دستيابي به هدف Goal Attainmentيا تامين حركت پيوسته نظام به سوي هدف هايش.
- يكپارچگي يا يگانگي Integrationيا برقراي و حفظ روابط عاطفي و اجتماعي مناسب در ميان افرادي كه مستقيمأ در فر آيند دسيابي به هدف همكاري مي كنند.
- حفظ الگو وكنترل نقش Latencyيا مراقبت در اينكه واحدهايي كه بايكديگر همكاري مي كنند ؛ وقت وتسهيلات لازم را براي ايجاد يا شناخت توانايي هاي لازم براي ايجاد يا شناخت توانايي هاي مورد نياز سيستم دارا باشند .
در جامعه ايران در درون هر يك از خرده نظامهاي اقتصادي سياسي اجتماعي و فرهنگي ودر ارتباط متقابل بين اين خرده نظامها با يكديگر تعادل و هما هنگي وجود ندارد .
مجموعه ي اين شرايط كه يك ميراث تاريخي مي باشد باعث شده است كه نظام اداري ايران نيز در تعامل بااين خرده نظامهاي بيمار خود بيمار گونه عمل كند.
«نظام اداري مينياتوري از كل جامعه است كه در ارتباط نزديك با ساختار هاي اجتماعي ، سياسي ، حقوقي ، ايدئولوژيك و اقتصادي قرار دارد.».وقتي كه جامعه دچار بي سازماني اجتماعي است و خرده نظامهاي آن كار كردهاي خودرا ايفا نمي نمايند چگونه مي توان انتظار داشت كه نظام اداري سالم باشد و كار كردهاي خود را به انجام برساند.
خرده نظام اقتصادي ايران غير پويا و غير توليدي و رانتي است . خرده نظام سياسي داراي ميراثي از اقتدار طلبي مي باشد . خرده نظام اجتماعي از ايجاد هماهنگي آگاهانه ناتوان است و خرده نظام فرهنگي دچار بحران هويت مي باشد .
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.