پایان نامه مطالعه عوامل مؤثر در افزايش مهارت نوشتن خلاق در دانش آموزان متوسطه
مقدمه
|
جامعهي پويا [1]و پرتلاش امروزي يك لحظه درنگ نمي كند تا بتواند به فنون جديد و قدرت والاي علمي دست پيدا كند . در چنين عصري كه عصر شكوفايي و بهره جستن از نبوغ بزرگان علمي، پژوهندگان ،مخترعين ، مبتكرين، صنعتگران و… است براي اداره سازمانهاي اجتماعي ـ فرهنگي ـ اقتصادي و آموزش جامعه به فكر و ذهن افراد خلاق [2] نياز است ، تا بتوان همگام و همپاي پيشرفت جامعه به پرورش[3] افراد خلاق اقدام نمود.
بسياري بر اين عقيدهاند كه خلاقيت[4] امري ذاتي است و فقط خداوند اين وديعه خود را به عدهاي از انسانها بخشيده و قابل آموزش و آموختني نيست . عدهاي با اين عقيده مخالفند و ابراز مي دارند خداوند به همه انسانها يكسان نعمت بخشيده اين افراد (خلاقان) از اين نبوغ خدادادي خود ، بيشترين بهره را بردهاند و نيز معتقدند كه خلاقيت صفت مشترك تمامي انسانها است كه با پرورش آن مي توان آن را از حالت ركود درآورد و از حالت بالقوه به بالفعل تبديل كرد و بالعكس ميتوان خلاقيت را با آموزش ناصحيح و غلط از ريشه خشكاند. تحقيقات ادعاي گروه دوم را تصديق كرده و خلاقيت را صفت مشترك تمام انسانها دانسته ، اما مقدار و نوع خلاقيت از فردي به فرد ديگر متفاوت ميدانند و هر انساني به نوعي از خلاقيت خود بهره ميبرد يكي زياد يكي كم(پيرخايفي،1376). اين تحقيقات نشان داده است كه رشد و پرورش خلاقيت از همان بدو تولد و دوران كودكي آغاز ميشود و در دوران دبيرستان به مرحله شكوفائي خود نزديك ميشود. البته اگر اين توانايي در انسان پرورش يابد تا پايان عمر به غناي والاي علمي آن افزوده ميشود.
پيرخايفي (1376) آموزش خلاقيت را امري حياتي ميداند كه بايد در سطوح مختلف تحصيلي به صورت همگاني انجام گيرد و اين آموزش همگاني متضمن انعطاف پذيري ذهن ، توانمندي شخصيت انسان (پرورش روحيهي استقلال و اعتماد به نفس) و ايجاد زمينه و بسترهاي مناسب اجتماعي فردي و خانوادگي است. جداي از آموزش همگاني و عمومي آموزش ويژه نيز از ضروريات است . با آموزش ويژه، فكر به طور خاص در يك زمينه ، مهارت مطلوب و مناسب را كسب ميكندو به اصطلاح اهل علم تخصص مييابد. تفاوت اساسي موجود ميان آموزش همگاني و آموزش ويژه اين است كه در آموزش همگاني فرد ياد ميگيرد كه چگونه در خدمت خود باشد و قابليتهاي خود را بشناسد و به استعدادهايش در زمينههاي مختلف پي ببرد، امّا در پرورش ويژه فرد علاوه بر شناخت قابليتهاي خود به خدمات اجتماعي نيز توجه ميكند و ياد ميگيرد كه چگونه در خدمت جامعه باشد و خود را وقف اجتماع نمايد . فرد به صرف داشتن انديشههاي خلاق به ما تضمين نميدهد كه حتماً اين انديشه را در هر سطحي از خلاقيت كه ميخواهد باشد ميتواند به مرحله بازدهي و توليد برساند قطعاً در اين راه عوامل شخصيتي بسياري وجود دارند كه مانع از به نتيجه رسيدن انديشه خلاق افراد ميشوند. عواملي چون ـ اعتماد به نفس پايين ـ نبود اراده و پشتكار ـ اضطراب ـ تشويش خاطر ـ دل نگراني ـ وسواس ـ خود كم بيني ـ حساس نبودن نسبت به پديدهها ـ تمايل به همرنگي و يكنواختي فكر از عواملي به شمار ميروند كه راه را بر انديشه خلاق ميبندد . از اين رو تدارك ديدن زمينهاي كه باعث برطرف ساختن عوامل شخصيتي ذكر شده ميشود ، مهمترين قدم براي رشد انديشه به شمار ميرود. در اين ميان تأكيد ويژه بر نقش خانواده و در مرحلهي دوم مدرسه است .
اديسون (به نقل از ميرزا آقايي ، 1382) اظهار ميدارد كه : تمام پيشرفتهاي عالم گيرش من جمله اختراع برق را مديون تفكر منظم و يادداشت برداري دقيق است . اين گفته اديسون نقش نوشتن را واضح و روشن بيان ميكند.
انسان با نوشتن باعث ميشود كه كلمات بر روي كاغذ نقش بگيرند و جاودانه شوند و چشمان آدمي را بار ديگر وادار به تحريك كنند و به دنبال آن ، نگاهها به حركت در ميآيند و چرخهاي از نگاه ها ـ سكوت ـ تفكر و نوشتن شكل بگيرند . اگر انسان بخواهد به افكار نو برسد بايد بنويسد و لحظاتي از عمر خويش را (چه روز و چه شب) به نوشتن اختصاص دهد. او با نوشتن ، درست فكر ميكند و با ظهور افكار جديد، چرخي را به حركت وا ميدارد كه انتهايش رسيدن به كلمات جديد است انسان با نوشتن تلاش ميكندبا خود صحبت كند. زماني را كه آدمي صادقانه با خود شروع به صحبت كردن ميكند و ارتباطي با درون خود بر قرار ميكند، سبب بيداري درونش ميشود. تكامل بشر از طريق كشف و ثبت تجربيات صورت پذيرفته است. زماني كه انسان با نوشتن به افكار خويش وسعت ميدهد اين اقدام زمينه ساز جهت وجود ديگري در انسان ميشود. در چرخه نگاه ـ سكوت ـ تفكر محصول زيبايي بنام هنر نوشتن نهفته است . نوشتن ميتواند زمينه ساز شكوفايي افكار نو در انسان شود (ميرزا آقايي ، 1382).
واقعيتي كه نميتوان از آن فرار كرد اين است كه توفيق در نوشتن شباهت زيادي به توفيق در هر كار مشكل دارد. اين توفيق مستلزم گذراندن يك دوره طولاني كار آموزي است كه طي آن، شخص مباني هنر نوشتن ميآموزد و با اصول پر رمز و راز آن آشنا ميگردد. انسان براي التيام درون خود مينويسد اگر چه در عالم رؤيا سير ميكند . او بدون توجه به پاداش به تلاش ميپردازد تا بتواند خود را باور كند و ذهن خود را بارور سازد. البته نقش قريحه و استعداد فردي در كسب اين مهارت بسيار مهم است.با نويسندگي ميتوان به صورت چشمگيري قدرت تصور را پرورش داد و آزمايشهاي علمي ، سيال بودن[5] در نويسندگي را به عنوان شاخص اساسي استعداد خلاقيت ارزيابي نموده است (اسبورن ، 1966 ، ص44).
نوشتن به انسان گشادگي فكر و وسعت ديد ميدهد . انسان هر گاه به بازي با كلمات ميپردازد از ميان حصار درون خارج شده و به كاوش در درون ديگران ميپردازد و از دسترنج آنها استفاده ميبرد و به توسعه فكرديگران ميپردازد.
بارها شاهد بودهايم كه نويسندهاي به دلايلي نتوانسته كتابي را به پايان برساند ولي ديگري به نحوي شايد مطلوبتر ادامه ميدهد يا نويسندهاي به زبان شيرينتر داستاني را به زبان خود با بهره گيري از كتاب ديگری نقل ميكند.اين نمونهاي از گشادگي فكر است.
اسبورن[6] (1966) معتقد است : « گشادگي فكر براي خلاقيت آنقدر مهم است كه بايد عواملي را كه ممكن است راه نفوذ مغز را در جستجوي ايدهها ببندد از خود دور كنيم . براي پاستور وقتي كه به جنوب فرانسه براي نجات مردم رفت آسان بود كه علت بيماري كرم ابريشم را كشف شده تلقي كند پرورش دهندگان كرم ابريشم كوشيدند كه نظريات خود را در زمينه اين بيماري كه چه بود و چه چيزهايي باعث آن ميشوند به او بقبولانند اگر وي تئوريهاي آنان را در اين مورد قبول ميكرد هرگز قادر به يافتن پاسخي كه براي كشورش آنقدر با ارزش بود نميشد» (ص68) .
عدهاي معتقدند كوشش فكري كار آساني است اما با وجود اين اعتقاد كمتر به كوشش فكري حساب شده دست ميزنند . شاهد اين مدعا اين است كه بارها ديدهايم همزمان با پخش آهنگ يا تصنيفي شنونده به همنوايي با خواننده ميپردازد ولي به محض خاموش گشتن صدا ـ صداي زبان همراه از حركت ميافتد حتي اگر بارها آهنگ را زمزمه كرده باشد . اين سكوت و سقوط نتيجهي عدم كوشش فكر و تفكر عميق است (اسبورن ، 1966 ، ص165).
اگر به جمع دانشجويان سال آخر دانشگاهها برويد و از سختي دوران تحصيل از ايشان سوال كنيد اكثر آنها از مشقت و سختي نوشتن پايان نامه ياد می كنند . آيا آنها از جمعآوري اطلاعات و پيشينه تحقيق عاجزند؟ آيا از انجام كارهاي آماري رايج و يا از نوشتن و شروع آن ؟ تمام جواب آن است كه يقيناً از شروع نوشتن.
|
ويليام جيمز [7] (به نقل از اسبورن ، 1966)گفته است : «در نهان خانه تاريك مغزمان ميدانيم كه چه بايد بكنيم ليكن به نحوي نميتوانيم (نميدانيم) از كجا شروع كنيم. هر لحظه در انتظار طلسم شدن هستيم. ليكن لحظهاي بعد اين انتظار تمام شده و در مسير آن غوطه وريم» . (ص 120)
گر چه نوشتن و انشاء جملات براي ما پرورش يافتگان نظام آموزشي ، كاري سخت و طاقت فرسا است اما بيان عواطف، احساسات دروني و مكنونات قلبي تسكين بخش آلام و آمال انسانهاست .
در اين عصري كه جوان غرق در ماهواره و سخت افزار گشته و نوشتن را به فراموشي سپرده است به سختي ميتوان از خلاقيت در نوشتن آن هم به اين نرمي و آسودگي خاطر ، سخن راند چرا كه دلهاي رايانهاي و چشمهاي ماهوارهاي زبان محاورهاي و ذهن پويا و خلاق نوشتاري را از مردمان گرفته است و راه را بر پويندگان راه دانش بسته و اجازه ورود به اندك طالبان هنرمند نداده و نميدهد.جهان با سير شتابنده و صعودي خود راه را ميپيمايد و ما با تكيه به دانستهها ؛ داشتهها و نوشتههاي گذشتگانمان سير نزولي را طي ميكنيم . هدف از بيان اين سطور اين نيست كه ما خاطرات جاويد گذشتگانمان را به فراموشي بسپاريم و پيشينه شگرفمان را هيچ پنداريم يا بالعكس دست به كار شگرفي بزنيم و تك تك دانشآموزان را نويسندگان و انديشمندان نظريه پردازآينده بكنيم ؛ هدف آن است كه فاصله نوشتن و گفتن را كم كنيم و دلهره و هراس از نوشتن را كاهش دهيم.
1ـ2 بيان مسئله تحقيق
ترديدي نيست كه دوام و بقاي كشورهاي مترقي مديون نوآوري نيروهاي خلاق آن كشورهاست تقليد و استفاده و كپي كردن از كشفيات ديگران واماندگي و وابستگي علمي فرهنگي را به دنبال دارد امروز زمين و زمان در سلطهي انديشههاي مبتكران و مخترعان نوين است. « در كشورهاي پيشرفته اعتقاد بر اين است كه امروزه به جاي توليد كالا بايد به توليد دانش فني و به جاي انديشههاي مصرفي، به توليد انديشههاي بديع و ناب و جديد اقدام كرد. اولين شرط اجراي چنين سياستي ، ايجاد زمينه مناسب براي پرورش خلاقيتهاست براي انجام اين مهم ، بايد هدفهاي آموزشي يك جامعه حامل پيامهاي خلاق باشد» (كيامنش و شهرآراء ، 1378) .
آمابلي[8] (1989) خلاقيت را سه جزئي ميداند : كسب مهارت در يك زمينه علمي و مهارتهاي تفكر و رفتار و عملكرد خلاق و انگيزه دروني[9] از اجزاء تشكيل دهنده خلاقيت است. در اين پژوهش[10] ، مهارت نوشتن خلاق كه يكي از اجزاء تشكيل دهنده خلاقيت است را انتخاب نمودهايم . پس در اولين گام بايد مهارت نوشتن خلاق را با تعريفي روشن تبيين نماييم . ميتوان مهارت نوشتن خلاق را بدين گونه تعريف كرد: مهارت بكارگيري حواس، استفاده از صوت و لفظ براي بيان مفاهيم و حقايق و انعكاس احساسات و عواطف ؛ خلق و آفرينش اثر هنري نوشتاري.
تعريف ياد شده از عناصري چون : حواس ـ خلق اثر هنري و انعكاس احساس تشكيل شده براي تبيين تعريف فوق تعريف عناصر ذيل ضروري است:
مهارت[11] : مجموعهاي از آموزشهاي نظري و عملي كه به تدريج انسان را قادر ميسازد حقايقي را كه به خوبي نميشناسد يا نميتواند انجام دهد به نحو مطلوبي انجام دهد (عطار، 1375).
حواس[12] : انجام هر گونه مهارتي چه يدي و چه ذهني که نياز به بكارگيري قواي حس شنيداري ـ ديداري و گويايي دارد . همچنين حواس چشايي و لامسه در ارتباط آدمي با جهان خارج از محيط طبيعي كاري كمتر از سه حس ذكر شده انجام نميدهند (عطار، 1375).
انعكاس احساس[13] از آنجا كه نوشتن نياز به بكارگيري هر چه بهتر حواس دارد؛ در بيان احساسات نقش نوشتن به دليل پايداري بسيار ارزشمند و خطير است(عطار، 1375).
خلق اثر هنري[14] خلق اثر هنري درتدوين يك كتاب ارزشمند ياترسيم اثر هنري و… خلاصه نشده است . كودكي كه با كلمات قصار خود نظر معلم ،والدين را جلب ميكند يا هنرمندي كه با بازي زيباي خود عواطف بينندگان را تحريك ميكند همه و همه خالق اثر هنري هستند .مهارت نوشتن خلاق، يكي از حوزههاي خاص مهارت است كه مراحل پنجگانه فرآيند خلاقيت را دارا است. در پشت نگاه ، تأمل و تفكر انسان مسئلهها نهفته است . آدمي براي حل مسئلههايش ، براي به نمايش گذاشتن افكار و انديشههايش به جمع آوري اطلاعات و منابع ميپردازد و خود را آماده نوشتن[15] ميكند. داشتن ايدههاي بديع و نوين و منحصر به فرد از درون انسان تراوش ميكند. گاه اين ايده قدم به عرصه وجود نميگذارد و هويدا نميگردد و در بطن آدمي ميميرد. گاه با توليد انديشه نوين تحول شگرفي در جامعه صورت ميپذيرد (آمابلي ، 1989 ، ص 57).
نويسندگان بعد از ايجاد ايده به اعتباريابي ميپردازند . اينان چون آشپزي كه غذاي در حال تهيه خود را ميچشد تا ببيند خوب شده است يا نه عمل ميكنند. ارزيابي[16] از نوشته آخرين گام نوشتن است كه نويسندهبر ميدارد يا نوشتن را متوقف ميكند و مسئله را از نو تعريف ميكند و يا لبخند رضايت بر لبانش نقش ميبندد و ادامه ميدهد. داشتن استعداد اندك ميتواند پايه گذار مهارت نوشتن خلاق باشد . همان كاري كه سكوت ـ تفكر و تكرار و تمرين در تداوم نوشتن انجام ميدهند. قلمرو مهارتها به منزله مواد اوليه ـ استعداد ـ آمـوزش و تجـربه در يك حوزه خاص ميباشد. اين قلمرو تا حدودي ذاتي است كودكان مطمئناً با درجات متفاوتي از استعداد به دنيا ميآيند . آموزش و تجربه ميتواند حتي در سطوح نسبتاً كمي از استعداد راه بلندي را به سوي پيشرفت طي كند (آمابلي ، 1989 ، ص 58).
واضح است كه انسان قبل از آنكه بتواند در يك زمينه خلاق گردد بايد داراي مهارت باشد كه اكثر ما آن را ناديده ميگيريم اما چه كسي شنيده است كه دانشمندي بدون فرا گرفتن فيزيك اتمي بتواند در زمينه علم فيزيك اتمي خلاق گردد و هيچ كودكي قادر به انجام كاري خلاق در زمينه نقاشي نخواهد بود مگر آنكه طرز به دست گرفتن قلممو تركيب رنگها و كشيدن خطوطي را كه قصد دارد برروي كاغذ بياورد را بياموزد.جالب اينجاست كه توانايي در يك زمينه الزاماً به توانايي درسايرزمينهها مربوط نميگردد (آمابلي ، 1989 ، ص 59) .
آيا نويسندهي هر نوشتهاي را ميتوان خلاق شمرد؟ اين سؤالي است كه ذهن خوانندگان كتب و نشريات را به خود مشغول داشته است و پاسخ ثابتي نيافته است. با توجه به آنچه گفته شد نويسنده خلاق ، نويسندهاي است كه بدون تكلف بتواند افكار و انديشههايش را به نمايش بگذارد و نوشته خلاقانه نوشتهاي است كه از درون افراد سرچشمه گرفته باشد و بر درون ديگران حكمفرمايي كند تاريخ شاهد تحولات عظيمي بواسطه درخشش نويسندگان خلاق بوده و خواهد بود . بسيار ديده شده است كه نويسندگان خلاقي سر خود را بواسطه نوشتن حقانيت از دست دادهاندو بر خلاف آن نويسندگاني هم بودهاند كه حتي با نوشتن يك كتاب سر ميليونها نفر از زير شمشير جلادان زمان بيرون كشيدهاند.
در اين تحقيق پژوهشگر به دنبال ارائهي پاسخهايي مناسب براي پرسشهاي ذيل است :
1ـ آيا بين ميزان انگيزه پيشرفت دانشآموزان خلاق (نويسنده) و عادي تفاوتي وجود دارد؟
2 ـآيا بين ميزان خلاقيت دانشآموزان خلاق نويسنده و عادي تفاوتي وجود دارد ؟
3 ـ آيا بين ميزان تكرار و تمرين دانشآموزان خلاق و عادي تفاوتي وجود دارد ؟
4 ـ آيا بين ميزان مطالعه كتب غير درسي دانشآموزان خلاق و عادي تفاوتي وجود دارد؟
5 ـ آيا بين ميزان قصه گويي (والدين ،دوستان، نزديكان و معلمين)براي دانشآموزان خلاق و عادي تفاوتي وجود دارد؟
6ـ آيا بين ميزان تشويق و ترغيب دانشآموزان خلاق و عادي تفاوتي وجود دارد؟
7ـ آيا بين ميزان بازيهاي كودكانه دانشآموزان خلاق و عادي تفاوتي وجود دارد؟
8 ـ آيا بين ميزان اوقات فراغت دانشآموزان خلاق و عادي تفاوتي وجود دارد؟
9 ـ آيا بين ميزان فعاليتهاي هنري دانشآموزان خلاق و عادي تفاوتي وجود دارد؟
1ـ3 اهميت و ضرورت پژوهش
ترديدي نيست كه مهمترين نقشي كه والدين ميتوانند در تربيت كودكان ايفا كنند ، پرورش توانايي خلاقيت آنهاست زيرا خلاقيت به نحوي از انحاء عامل كليه پيشرفتهاي بشري است و امكان بروز خلاقيت افراد وقتي مهارتها و انگيزهي خلاقيت در كودكي پرورش يابد بسيار بيشتر است واقعيت از اين مهمتر اين كه ، بسياري از روان شناسان تأكيد دارند خلاقيت و سلامت روح و روان همراه و همگاماند . خلاقيت كليد طلايي خوشبختي است (آمابلي ، 1989 ، ص 7) .
خلاقيت حوزه افراد «تيزهوش»و با استعداد نيست. مهمترين عامل در خلاقيت، انگيزه براي انجام كارهاي خلاق است.
استعداد ـ ويژگيهاي شخصيتي و مهارتي به والدين و مربيان نشان ميدهد كه كودك چه كاري ميتواند انجام دهد ولي انگيزه نشان ميدهد چه كاري انجام خواهد شد. انطباق انگيزهها با استعداد و مهارتهاي كودكان است كه در خلاقيت كارساز ميباشد (آمابلي ، 1989 ، ص 7). آيا نوشتن ميتواند فشار روحي را كاهش داده لطمات گذشته را درمان کرده دردها را تسكين داده و روحيه انسان را بشاش و عالي نمايد؟ بسيار ديده شده است كه افراد با داشتن يك دفتر خاطرات و نوشتن آلام و اميال خود در آن دفتر ، خود را سبكبال و سبك بار ميكنند. نوشتن مهارت است و كسب مهارت نياز به آموزش دارد . نوشتن و نويسندگي يكي از مقولههاي آموزش زبان فارسي است درس انشاء امروزه نقش يك كار تفنني به خود گرفته است . مديران مراكز آموزشي از معلمان ادبيات ميخواهند جهت بالا بردن نمره معدل سالانه دانش آموز حداكثر نمره دانش آموز را بدهند . همه محصلين به نوشتن نياز دارند اين نياز از كارهاي ساده نگارشي شروع ميشود تا به پيشرفتهترين آثار ادبي و هنري ميرسد. ما توفيق تمدن اسلامي و غناي آن را در آثار بزرگان و نوشتههاي انديشمندان آن دوران ميبينيم .هر گاه قدم به جلو ميگذاريم با غفلت در برنامه ريزي آموزش و پرورش روبرو ميشويم . اگر آموزش و پرورش ما امروز به چنين امري توجه نكند فردا بسيار دير خواهد شد(ميرزا آقايي ، 1381) . اكتفا نمودن به برگزاري مسابقات انشاء نويسي ـ مقاله نويسي ـ پژوهش و تحقيق ـ سرودن شعر و قصه يعني ايستايي و ركود .
جوامعي كه بتوانند خلاقيت نسل جوان را احياء و شكوفا سازند از ميزان قابل توجه توسعه، رشد و شكوفايي علمي برخوردار خواهند شد و هر ميزان كه خلاقيت پرورش و تعالي نيابد ركود علمي ـ صنعتي و فرهنگي را بايد براي آن جامعه انتظار داشت (نوكنده ، 1383 ، ص 35) .
1ـ4 اهداف پژوهش
در نظام آموزشي ايران به تفكر منطقي، توانايي بيان كلامي، خوب خواندن توجه بيشتري نسبت به توانايي فضايي، خلاقيت و تفكر شهودي ميشود . اين توجه نبايد راه را بر هنرمندان و خلاقان مسدود نمايد چرا كه جامعه همانگونه كه به علم و منطق نياز دارد به هنر و خلاقيت نيز احتياج دارد.
هدف كلي از اين پژوهش عبارتست از بررسي عوامل مؤثر در افزايش مهارت نوشتن خلاق در دانشآموزان مقطع متوسطه كه در راستاي اين هدف كلي، اهداف جزئي زير مد نظر ميباشد :
1ـ بررسي و شناخت ميزان تأثير انگيزه پيشرفت بر نوشتن خلاق دانشآموزان
2ـ بررسي و شناخت ميزان خلاقيت دانشآموزان خلاق نويسنده و عادي
3ـ بررسي و شناخت ميزان تأثيرتكرار و تمرين بر نوشتن خلاق دانشآموزان
4 ـ بررسي و شناخت ميزان تأثيرمطالعه كتب غير درسي بر نوشتن خلاق دانشآموزان
5 ـ بررسي و شناخت ميزان تأثيرقصه گويي(والدين، دوستان، نزديكان، معلمين) بر نوشتن خلاق دانشآموزان
6ـ بررسي و شناخت ميزان تأثيرتشويق و ترغيب بر نوشتن خلاق دانشآموزان
7ـ بررسي و شناخت ميزان تأثيربازيهاي كودكانه بر نوشتن خلاق دانشآموزان
8 ـ بررسي و شناخت ميزان تأثيراوقات فراغت بر نوشتن خلاق دانشآموزان
9ـ بررسي و شناخت ميزان تأثيرفعاليتهاي هنري بر نوشتن خلاق دانشآموزان
1ـ 5 فرضيههاي پژوهش
1ـ بين ميزان انگيزه پيشرفت دانشآموزان خلاق نويسنده و عادي تفاوت وجود دارد.
2 ـ بين ميزان خلاقيت دانشآموزان خلاق نويسنده و عادي تفاوت وجود دارد .
3 ـ بين ميزان تكرار و تمرين دانشآموزان خلاق و عادي تفاوت وجود دارد.
4ـ بين ميزان مطالعه كتب غير درسي دانشآموزان خلاق و عادي تفاوت وجود دارد.
5 ـ بين ميزان قصه گويي (والدين ، دوستان، نزديكان ومعلمين) براي دانشآموزان خلاق و عادي تفاوت وجود دارد.
6ـ بين ميزان تشويق وترغيبدانشآموزان خلاقوعادي تفاوت وجود دارد.
7ـ بين ميزان بازي هاي كودكانه دانشآموزان خلاق و عادي تفاوت وجود دارد.
8 ـ بين ميزان اوقات فراغت دانشآموزانخلاق و عادي تفاوت وجود دارد.
9ـ بين ميزان علاقهمندي به فعاليتهاي هنري دانشآموزان خلاق و عادي تفاوت وجود دارد.
1ـ6 تعاريف عملياتي متغيرها و مفاهيم تحقيق
1ـ6ـ1 نوع متغيرهاي تحقيق
اين تحقيق از نوع تحقيقات غير آزمايشي است . در تحقيق غير آزمايشي روابط بين متغيرهاي دستكاري نشده ، مطالعه ميشود بدين معنا كه محقق متغيرهاي مورد مطالعه را شخصاً دستكاري نميكند، بلكه آنها را به گونهاي كه در گذشته اتفاق افتاده بررسي ميكند و تأثير آنها را بر يكديگر و يا در ساير متغيرهاي مورد نظر مورد مشاهده قرار ميدهد.
غير آزمايشي بودن پژوهش حاضر با توجه به عدم امكان دستكاري متغيرها معلوم ميباشد. در اين پژوهش ما با دو نوع متغير از نظر نقش آنها سر و كار داريم :
1ـ متغيرهاي مستقل[17] 2 ـ متغير وابسته[18]
در تعريف متغير مستقل مي توان گفت متغير مستقل متغيري است كه ميتواند بر متغيرهاي ديگر تأثير گذار يا علّت وقوع يا افزايش يك رويداد شود . در اين پژوهش متغيرهاي مستقل عبارتند از:
1ـ انگيزه پيشرفت
2ـ تكرار و تمرين نوشتن
3ـ بازيهاي كودكانه
4 ـ كارهاي هنري
5 ـ اوقات فراغت
6 ـ قصه گويي والدين ، معلمين، دوستان و …
7ـ تشويق و ترغيب والدين
8 ـ مطالعه كتب غير درسي
9ـ ميزان خلاقيت
متغير وابسته: منظور متغيري است كه تحت تأثير متغير یا متغيرهاي مستقل قرار ميگيرد.
متغير وابسته در اين پژوهش مهارت نوشتن خلاق در دانشآموزان متوسطهي استان بوشهر ميباشد . از نظر اندازهگيري متغيرهاي موجود ، با توجه به نظم رتبهاي[19] كه افراد مورد مطالعه از آن برخوردار هستند اين متغيرها جزء متغيرهاي كمّي قرار ميگيرند .
1ـ 6 ـ2 مراحل اندازه گيري[20] متغيرها
از آنجا كه هدف پژوهش كشف روابط بين متغيرهاست،براي كشف اين روابط ناچاريم به اندازهگيري متغيرها بپردازيم ميدانيم شناخت هر فرد يا گروهي از افراد مستلزم جمع آوري اطلاعات لازم در مورد آنان بر اساس روش علمي يعني اندازه گيري است. همانگونه كه قبلاً گفته شد در اين پژوهش اندازه گيري به صورت كمي انجام گرفته بر همين اساس به صفات يا خصايص افراد بر اساس قواعدي معين ، اعداد معين و مقادير كمي نسبت داده شده است.
1ـ6 ـ3 تعريف متغيرها
نخستين گام براي اندازه گيري هر متغير، تعريف دقيق آن است . قبل از هر كاري اول بايد بدانيم كه در واقع چه چيزي را ميخواهيم اندازه گيري كنيم .گاهي اوقات دشواري حل مسائل و پاسخ دادن به پرسشها به دليل مبهم بودن متغيرهاي آن است. متغيرهايي كه نزد افراد مختلف معاني متفاوت دارند، چنانچه پژوهشگر تعريف دقيق و روشني از آنها نداشته باشد قادر به اندازهگيري آن نخواهد بود .
براي سهولت در انجام اندازهگيري متغيرها ابتدا به تعريف مفهومي متغيرها سپس به تعريف عملياتي آنها ميپردازيم .
الف)تعريف مفهومي[21] يا سازه
ـ انگيزه پيشرفت : ميل يا اراده تسلط بر اطلاعات و دانشهاي نظري در يك زمينهي معين ؛
ـ تكرار وتمرين : انجام دوباره يك عمل و توسعه يادگيري با توجه به يافتههاي قبلي؛
ـ ميزان خلاقيت : ميزان تحولات دامنهدار و جهشي در فكر و انديشه انسان به طوري كه حائز توانايي در تركيب عوامل قبلي به طرق جديد باشد (آقايي فيشاني ، 1377).
ـ بازيهاي كودكانه : فعاليتها و تمايلات طبيعي فرد در زمان كودكي است كه اساسيترين پايه رشد كودك محسوب ميشود (عطاران ، 1375).
ـ مطالعه كتب غير درسي: نگرش در كتب غير درسي براي وقوف در آنها ؛
ـ فعاليتهاي هنري : به هر گونه فعاليتي كه به ذوق و قريحهي هنري فرد مربوط شود گويند .
ـ قصهگويي و داستان پردازي : بيان داستان، حكايت و قصه براي برخورداري از تجارب ديگران؛
ـ اوقات فراغت : انتخاب آگـاهانه توأم با انگيزهي لازم و آزادي كـامل به منظور گذر از يك فعاليت اجباري و بدون تمايل به فعاليتي دلخواه و مورد رضايت با هدف استفادهي بهينه از زمان و فرصت جهت رشد فكر ، جسم ، تعالي روح و روان شخص يا به تعريف ديگر زمان آسايش و استراحت بعد از انجام كار و فعاليت اجباري (رستمي ، 1379) ؛
ـ تشويق و ترغيب والدين : بشوق انداختن و راغب كردن والدين فرزندان را، جهت انجام كاري؛
دانشآموز خلاق : دانشآموز خلاق كسي است كه قادر است بيشترين راهحل مناسب را مطرح كند تا مسئلهي مورد نظر را تحليل نمايد . يا به تعريف ديگر ، دانشآموز خلاق آگاهانه يا به طور ناخودآگاه افكار (اسبورن ، 1966)خود را در تمام جهات به كار مياندازد و خطر انحراف از راهحلهاي سنتي را به جان ميخرد و براي رسيدن به نتيجه از مشاركت ، مشابهت ، محدوديت و … استفاده ميكند (امير حسيني ، 1384) .
دانشآموز عادي : به دانشآموزي گفته ميشود كه بر مبناي قياسهاي نزديك و استمرار بر اين كار و عدم استمرار بر مبناي استدلال و حساسيّت در برابر رويدادهاي بيروني ، به تفكر و عمل ميپردازد (امير حسيني ، 1384) .
ب) تعريف عملياتي[22]
هدف از تعريف عملياتي قابل مشاهده كردن و اندازهگيري متغيرهاست.
[1] – dynamic society
[2] – creative
[3] – nurturance
[4] –creativety
[5] – fluency
[6] – Osborn
[7] – William James
[8] – Amabile
[9] – Internal motaivation
[10] – research
[11] – skill
[12] –senses
[13] – reaction
[14] – arteffect
[15] – writing readiness
[16] -to assess
[17] – Independent variable
[18] –depenent variable
[19] – ordinal
[20] – mea suremett
[21] -Conceptual definition
[22] – opera tional
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.