پایان نامه مقایسه ویژگیهای شخصیتی درونگرا و برونگرا در بین زنان و مردان شاغل و غیر شاغل
مقدمه :
بسياري از پژوهندگان مطالعه فرد آدمي را براي شناخت شخصيت سودمند دانسته اند آلپرت درايت باب به تاكيد سخن مي گويد : او هر يك از آدميان را از نوع خود منحصر به فرد ، يعني يكتا و بي همتا مي داند و اين معني در واقع سنگ زير بنايي نظريه او درباره شخصيت است. او ضمنا” از ارزش و اهميت نقشي كه هر كسي در زندگي ايفا مي كند و در شخصيت او مؤثر است غافل نيست. اجتماع از هر كسي مي خواهد كه نقش خود را متناسب با شغل ومقامي كه دارد ايفا كند. اين اصل مورد قبول آلپرت استولي معتقد است كه اين منحصر به محيط تحصيل نمي شود بلكه آدمي تا حدي براي چگونگي به جا آوردن اين نقش آزادي و اختيار دارد روان شناسان اعتقادشان اين است كه از آزمايش هاي مختلف كه انجام داده اند بر حيوانات مثل ميمون و موش نمي توان براي شناخت شخصيت صفات را مهمترين معيار مي دانند و معتقدند كه هر فردي را با دسته مخصوصي از صفات بايد مورد بررسي قرار داد كه در تحقيق تا چه اندازه اين اين شخصيت و صفات در ويژگي هاي شخصيت مي تواند نقش داشته باشد. روشهاي غير مستقيم، به خصوص روشهاي برون افكني را براي تحقيق درباره شخصيت افراد بهنجار چندان مفيد نمي داند. و روشهاي مستقيم مانند مصاحبه و پرسشنامه در اين مورد مناسب تر مي پندارد كه براي خود آگاهي و موجبات منطقي رفتار آدمي اهميت خاصي قائل است. شخص بهنجار رفتارش مبتني بر انگيزه هاي معلوم و معقول است او مي داند چه مي خواهد چه مي گويد يعني انگيزه هاي خود را مي شناسد. بنابرين تست هاي برون فكني براي او با تست هاي ديگر فرق ندارد و بر خلاف آن است فرد نابهنجار كه رفتارش بر پايه انگيزه هاي ناخودآگاه استوار است و به كار بردن تست هاي برون فكني با اوبسيار به جا خواهد آمد.
اهداف تحقيق
هدف در تحقيق حاضر مقايسه ويژگي هاي شخصيتي درون گرا و برون گرا در بين زنان و مردان شاغل حدود سني 30 سال است و اينكه آيا زنان شاغل در يك سري از عوامل شخصيتي مثل اضطراب، افسردگي، هيستري و عوامل ديگر تفاوت با مردان شاغل دارند و مردان با نسبت از زنان قوي تر هستند ؛ يا هيچ تفاوت معني داري بين زنان شاغل و مردان شاغل از لحاظ ويژگي هاي شخصيتي درونگرایی و برونگرایی وجود نخواهد داشت.
اهميت و ضرورت تحقيق
هر چه شخص در ساخت خود بيشتر تجارب ارگانيكي خود را دريابد و مورد قبول قرار دهد ملتفت مي شود كه به جاي سيستم فعلي ارزشيابي خود – كه به مقدار زياد بر پايه درون فكني هاي تغيير شكل يافته رمزي شده هستند – مشغول برقرار داشتن يك سيستم ارزش دار با دوام ارگانيك مي باشد و سيستم ها البته ثابت و بي حركت هستند و شخص را در ارزشيابي ويژگي هاي شخصيتي خود متعصب و خشك مي سازد و مانع مي شود از اينكه بتواند در برابر تجارت تازه واكنش مناسب و موثر داشته باشد آدمي نياز دارد به اينكه برايش قدر و منزلتي قائل باشند، اهميتي كه شخص به اين موضوع مي دهد در كنش هاي دروني و جنبه هاي تحركي ارگانيم و در رفتار او اثر فراوان ميگذارد. انسان بايد به اينكه خودش و ويژگي هايش را شناخته و در نتيجه ي تجارب شخصي همراه با رضايت خاطر يا عدم خاطري كه از چگونگي قدرداني ديگران حاصل مي شود مي تواند در ايجاد يك سري ويژگي هاي شخصيتي مرضي مثل اضطراب، افسردگي نقش داشته باشد كه اميد است با پژوهش هاي انجام شده بتوانيم اهميت و ضرورت اين موضوع را بالا برده و موارد منفي رفتار در بين اقشار مختلف را با راهكارهاي مناسب كم و كمتر كنيم.
متغيرهاي تحقيق
ويژگي هاي شخصيتي مانند اضطراب، هيستري، ضعف رواني، اسكيزوفرني متغيرها وابسته و زنان شاغل و مردان شاغل دو گروه مستقل متغير مستقلند.
تعريف نظري اصلاحات:
1.درونگرا1 :
فرد درونگرا تحت تأثير سيستم عصبي مركزي قرار دارد.استعداد سرشتي اش براي تحريك پذيري زياد است از محركها اجتناب مي كند.بيشتر در خود فرو مي رود و خيال پرور است.علاقه اي به شركت در اجتماعات از خود نشان نمي دهد.گوشه گير و انزوا دوست است.ميزان هوشش بالاست و قوه بيانش عاليست و معمولاً در كارها دقيق است ولي گامها را آهسته و با احتياط برمي دارد،فزوني طلب است.ولي براي كارهايي كه انجام مي دهد به قدر كافي ارزش قائل نيست،بيشتر پايبند به سنتها و اصول دين است.گرايش به احساس كمبود (حقارت) در او زياد است و براي ابتلا به دلواپسي،افسردگي و وسواس آمادگي بيشتر دارد.
2.برون گرا2 :
برون گرا به فردي گفته مي شود كه تحت تأثير سيستم عصبي مركزي است و استعدادش براي تحريك پذيري كم است.يعني حساسيت كمتري در برابر محركها دارد،دمدمي مزاج است.مي تواند پاي خود را براي مدت درازي بلند نگه دارد و فاصله هاي زماني را كوتاه تر از درون گرايان احساس مي كند.به دنبال چيزهايي تحريك آميز مي گردد و از كارهايي كه در آنها احتمال خطر يا ضرر مي رود روي گردان نيست.به كار و كوشش چندان علاقه اي ندارد و نيروي كمتري را به كار مي اندازد.هوشش نسبتاً كم و قوه بيانش ضعيف است و استقامت ندارد و در كارهايش شتابزدگي دارد ولي وقت ندارد،چندان فزوني طلب نيست ولي براي كارهايي كه مي كند زياد از حد ارزش قائل است.انعطاف پذيري دارد و شوخي و لطيفه را خيلي دوست دارد به خصوص اگر جنبه حسي داشته باشد.گرايش بيشتري براي تظاهرات ناشي از هيستري دارد.
بيان مسئله
شخصيت هنگامي ظهور مي كند كه آدمي در ارتباط با فرد يا افراد ديگر از خود رفتاري نشان دهد اين فرد يا افراد لازم نيست كه حضور داشته و يا حتي زنده باشند بلكه ممكن است قهرمانان داستانها و افسانه ها باشند كه شايد بعدها به وجود آيند اين جنبه حتي در روياها هم موجود است زيرا روياها معمولا” ارتباط خواب بيننده را با اشخاص منعكس مي كنند. رفتار و ويژگي بين اشخاص تنها چيزي است كه ممكن است به عنوان شخصيت مورد ملاحظه واقع شود. بنابراين گفتگو از فدر آدمي به عنوان موضوع مورد مطالعه بي معني خواهد ماند، شخصيت، ويژگي هاي آدميان با روان درماني او آن چنان آميخته است كه تفكيك اين دو تقريبا” به دشواري جدا كردن تار و پود يك پارچه بافتني است و در شخصيت آدمي سه جزء و ركن اصلي كه مي تواند شامل ارگانيسم و ميدان پديداري و خود باشد كه اين عوامل درايجاد يك سري ويژگي هاي شخصيتي درونی و برونی مي تواند نقش داشته باشد و مهم جلوه كند كه در تحقيق حاضر به بررسي اين عوامل در بين زنان و مردان شاغل پرداخته شده است.
سؤال مسئله
- آيا اضطراب در بين زنان شاغل و مردان شاغل داراي تفاوت هاي معني داري است؟
- آيا هيستري در بين زنان شاغل و مردان شاغل داراي تفاوت هاي معني داري است؟
- آيا افسردگي در بين زنان شاغل و مردان شاغل داراي تفاوت هاي معني داري است؟
- آيا ضعف رواني و وسواس در بين زنان شاغل و مردان شاغل داراي تفاوت هاي معني داري است؟
- آيا اسكيزوفرني در بين زنان شاغل و مردان شاغل داراي تفاوت هاي معني داري است؟
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.