پایان نامه پيامدهاي فرار دختران از منزل
– مقدمه :
يکی از مسائل و معضلات مهم اجتماعی،فرهنگی که هم اکنون جامعه ما با آن دست به گريبان است موضوع دختران فراری است ( معظمی،١٣٨٢ ). معضل گريز دختران از خانه و خانواده مشکلات عديده ای را برای آنها،خانواده ها و جامعه ايجاد کرده است،هر چند پسران نيز به نسبت دختران و شايد بيشتر از آنان از خانه می گريزند،اما فرار دختران به علت قرار گرفتن آنان در حالت و وضعيت خطرناک در خانواده در بين مسولان و صاحبنظران و افکار عمومی حساسيت و واکنش شديدی را ايجاد می کند. پرداختن به مبحث آسيب های اجتماعی به ويژه در خصوص دختران و زنان آسيب ديده بهره گيری از نگرشی را می طلبد که توانايی شناسايی تار و پود ناسازگاريهای اجتماعی را داشته باشد. پديده فرار دختران از منزل يک معلول چند علتی است که ريشه های آن را می توان در فقر اقتصادی،طلاق يا جدايی عاطفی والدين،اعتياد،دوستان ناباب و … جستجو کرد. فرار دختران از خانه در حقيقت نوعی واکنش به شرايط نامساعد و تنيدگی زای درون خانه می باشد. به طور کلی تنيدگی جزء زندگی آدمی و غير قابل اجتناب است در عين حال که مقدار کمی از تنيدگی می تواند مفيد باشد و در فرد ايجاد انگيزه کند،تنيدگی زياد می تواند پيامد های ناگواری را به دنبال داشته باشد.همانطورکه اشاره شديکی از ريشه های فرار می تواند تنيدگی بيش از حد برای يک نوجوان باشد ولی ارزيابی فرد از تنيدگی و نحوه مقابله با آن بسيار مفيد است. انسانها از نظر نحوه کنترل و تحمل مشکلات با هم متفاوتند،عوامل تنيدگی زا و شيوه های مقابله با آنها در سراسر زندگی مهم است اما دوره نوجوانی که يکی از مراحل مهم زندگی است با عوامل تنيدگی زای فراوانی همراه است ( بازياری ميمندی،١٣٨١ ) و احتمال بيشتری دارد که به طو منفی تحت تأثير هيجان ها قرار گيرند،زيرا آنها هيجان خواهی بيشتری را نست به نوجوانان غير فراری در سطوح گسترده زندگيشان متحمل می شود. بيشتر آنها با دست زدن به فعاليت هايی که افراد کم هيجان خواه جرٲت انجام دادن آنها را ندارند ديگران را متحير می کنند.
و هيجان های خود را بی پرده ابراز می کنند،در روابط خود با ديگران جسور هستند،ناهمرنگ با جماعت هستند و خطرپذيری و ريسک پذيری بالايی دارند،آنها قتل از قراردادهايی اجتماعی و نيازها و نگرشهای ديگران عمل می کنند مسئله مهم در اين برقراری رابطه فکری عاطفی با نوجوانان است و آن نيز در گروه آشنايی با اسرار و رموزی است که اگر پدر و مادر،مربی با اين اسرار و رموز آشنا نباشد
نمی تواند به عالم نوجوانان راه پيدا کنند و پيوند فکری و روحی با او برقرار کنند و اگر خانواده نتواند اين وظيفه را به درستی انجام دهد فرزندان از حوزه جاذبه خانواده خارج می شوند و در معرض جذب عوامل محيطی قرار می گيرند و به سادگی راه انحراف را پيش می کشاند ( سادات،١٣٨٣).
همچنين خانواده به عنوان مرکز اوليه و اصل تربيتی و يادگيری و پايگاه مهم عاطفی و ايمنی و حمايتی نقش ريشه ای تری دارد،اين خانواده است که می تواند با تصديق های بجا و به موقع از همان دوران کودکی و ادامه آن تا دوره نوجوانی باعث شکل گيری خودپنداره مثبت در آنها شود و خودپنداره فرد تعيين کننده،اهداف انتخابی،چگونگی ارزيابی او از پيشرفت در رسيدن به اين اهداف و تأثير موفقيت و شکست بر رفتار هدفمند اوست. فرويد (١٩١٥) معتقد است که منع وسرکوبی هيجان همواره مستلزم صرف انرژی است.رويکرد کار کردی -اجتماعی،هيجانات را به عنوان يک مرکزسازمان يافته ونيروی برانگيزاننده ای که شالوده شخصيت را تشکيل می دهد در نظر می گيرد و بررسی می کند. هيجانات،فرايندها پردازشهای شناختی و تمايلات عملی را از طريق شکل دهی تعاملات اجتماعی و براساس روشهای سيستماتيک ، شکل می دهند بنابراين تفاوتهای فردی در تمايلات وگرايشهای هيجانی که به نظر می رسد در همان اوايل رشد وجود دارد،بايد با ساختارهای شناختی، گرايشات و تمايلات فردی و سبکهای بين فردی که خصوصيات شخصيتی را تعريف می کند ،ارتباطی داشته باشد .
طبق تعريف بنيس١1(١٩٨٣) والدين يکی از مهمترين منابع شکل گيری تصوير خود و احساس ارزش به خود می باشد،کودکانی که طرد می شوند،احساس بی ارزشی می کنند و تصوير و پنداره هر فرد از خود وابسته به تصويری است که ديگران از او داشته اند.
بررسی حاضر در پی مقايسه سبکهای ابراز هيجان و خودپنداره در دختران فراری و غير فراری می باشد و هر فرد مجموعه ای از سبکهای ابراز هيجان و خودپنداره متفاوت از ديگری را دارد که به متخصصان در تعيين نوع آسيب شناسی کمک می کند و امکان پيش بينی فرايند درمانگری را بر اساس تغييرات سبکهای ابراز هيجان فراهم می آورد.
1-2 بيان مسئله :
پديده فرار دختران از منزل که در طی سالهای اخير در جامعه رو به فزونی نهاده يکی از مقوله های آسيب اجتماعی است که مهار آن به مديريت قوی اجتماعی و حضور مداخله جويانه در روند آسيب های اجتماعی نيازمند است ( بازيابی ميمندی،١٣٨١ ).
سازمان مرکزی بهداشت و خدمات انسانی١ 1( HHS ) واژه فراری را به صورت زير تعريف می کند : زمانی به يک جوان فراری گفته می شود که او ( دختر يا پسر ) از خانه بدون اجازه والدينش يا قيم قانونی خارج شده و از خانه يا محل اقامت قانونی خود شبانه و بدون اجازه غايب باشد
( اسپرينگر،٢٠٠١).
Hبرخی از مؤلفان معتقدند که بی خانمان ها در نتيجه شيوه زندگی خود دچار آسيبهای روانی
می شوند و برخی ديگر معتقدند بيماری روانی باعث بی خانمانی و فرار می گردد. در واقع بيماری روانی به طريق مختلف با بی خانمانی و فرار تعامل دارد. در بررسی وضعيت روانی – اجتماعی افراد بی خانمان دو مقوله از اختلالات را می توان مشاهده کرد: مشکلات مربوط به درونی سازی و مشکلات مربوط به سازگاری. مشکلات مربوط به درونی سازی در اين افراد به مشکلات هيجانی يا درونی سازی همچون اضطراب، احساس گناه، احساس بی ارزشی،تنهايی،تنفر از خود و افسردگی اشاره دارد. ( اردلان،١٣٨٢).
واندرپيلوگ و اسچولت (١٩٩٧) در ديدگاه خود تحت عنوان تئوری رانده شدن عنوان می کنند که فرار و بی خانمانی فرايندهايی هستند که در طول زمان رخ می دهند و به تدريج نوجوان را به سمت فرار سوق می دهند. خانواده در اين مورد نقش اساسی دارد چرا که از يک سو واجد تضاد، درگيری،کودک آزاری،پرخاشگری و کشمکش است و از سوی ديگر در آن از حمايت احساسی، اجتماعی و امنيت روانی برخوردار نيستند. در مورد پرورش کودکان نيز ابعاد دلبستگی بين والدين و فرزندان و مشاهده رفتار والدين توسط کودکان نيز حائز اهميت است. هر يک ازاين ابعاد دارای دو قطب است،بعددلبستگی احساسی بين والدين وفرزندان دارای قطب های پذيرش و طرد و بعد الگوی رفتاری نيز دارای دو قطب کنترل و خودمداری می باشد.
شارلين و موربراک (١٩٩٢) در پژوهش های خود به رويکرد انگيزشی موثر در فرار اشاره می کنند. در رويکرد انگيزشی هومر (١٩٧٣) بر اساس تحقيقی که بر روی ٢٠ دختر فراری در يک مرکز درمانی انجام داد کاربرد اين ديدگاه را در زمينه فرار دختران مطرح نموده و آنها را به دو گروه کلی تقسيم کرد : الف – فرار از : مثل فرار از مشکلات خانوادگی يا مدرسه و ب – فراربه : مثل فرار برای دستيابی به روابط رمانتيک و گشت و گذر کردن و … .
به اين ترتيب اين مطالعه به دنبال مقايسه سبکهای ابراز هيجان و خودپنداره در دختران فرار و غير فراری بوده است و در صدد پاسخ به سئوالهای زير می باشد :
سبکهای ابراز هيجان مورد استفاده دختران فراری چه تفاوتی با دختران غير فراری دارد؟
خود پنداره دختران فراري چه تفاوتي با دختران غير فراري دارد؟
1-3 ضرورت و اهميت پژوهش
نوجواني يكي از مهمترين و حساس ترين دوران زندگي انسان به شمار مي رود.دختران در دوره نوجواني در مقايسه با پسران تنيدگي بيشتري را حس مي كنندو در مقابله با اين تنيدگي ها معمولا”به صورت هيجان محور پاسخ مي دهند.يكي از آسان ترين راههاي هيجان مدارانه براي مواجهه با تنش ها فرار است (معظمي،١۳۸٠).فرار دختران فرايند يك مكانيسم رواني و ذهني در نوجوانان است كه براي رسيدن به يك امنيت دروني و رهايي از سلطه والدين،زندگي خانه بدوشي را برمي گزينند .
پديده فرار دختران از منزل كه در سالهاي اخير در جامعه رو به فزوني نهاده ،يكي از مقوله هاي آسيب اجتماعي است كه مهار آن به مديريت قوي اجتماعي و حضور مداخله جويانه در روند آسيب هاي اجتماعي نيازمند است .پرداختن به مبحثهاي آسيب هاي اجتماعي به ويژه در خصوص دختران و زنان آسيب ديده بهره گيري از نگرشي را مي طلبد كه توانايي شناسايي تارو پود ناسازگاريهاي اجتماعي را داشته باشد .علل پديد آيي آسيب هاي اجتماعي را با مطالعه و بررسي مي توان تشخيص داد.جامعه شناسان بيشتر از آنكه روي مسائل رواني و فردي در زمينه آسيب هاي اجتماعي تأكيد كنند،عوامل اجتماعي را مدنظر قرار داده و معتقدنداگر محيطهاي اجتماعي سالم و بالنده بوجود آيد مي توان مصونيت و پيشگيري قابل ملاحظه اي را در كاهش آسيبهاي اجتماعي بوجود آوردولي در كنار اين عوامل،ويژگيهاي شخصيتي و انگيزه فردي نيز در ايجاد اين معضل نقش بسيار مهمي بازي
مي كند(بازياري،ميمندي،١۳۸٠).
متأسفانه در سالهاي اخير،فرارنوجوانان از منزل رو به افزايش است.اين پديده اگرچه در نگاه اول يك اقدام فردي است،اما نتايج وپيامدهاي مرتبط با آن منجر به يك پديده اجتماعي مي گردد(حميدي،١۳۸٠).
باتوجه به افزايش آمار فرار دختران در ايران،نياز مبرمي به تحقيق و بررسي روي اين پديده و تلاش در جهت شناسايي و رفع علل مؤثر در آن احساس مي شود .شكي نيست كه در بروز فرار عوامل مختلفي مؤثر بوده و هر محققي از زاويه و منظر خاصي به بررسي و علت يابي آن پرداخته است.با توجه به تحقيقات گذشته ضرورت بررسي نقش سبكهاي ابراز هيجان و خود پنداره در فرار دختران از خانه اجتناب ناپذير است.
1-4 – اهداف پژوهش
هدف کلی از پژوهش حاضر ، مشخص کردن وجودييا عدم وجود رابطه بين سبکهای ابراز هيجان و خود پنداره ی دختران آسيب ديده اجتماعی و دختران عادی و نيز مقايسه اين دو گروه با يکديگر است.اهداف خاص اين تحقيق عبارت اند از :
١- مشخص کردن تفاوت بين ابراز گری هيجانی دختران آسيب ديده اجتماعی و و دختران عادی ؛
٢- مشخص کردن تفاوت بين کنترل هيجانی دختران آسيب ديده اجتماعی و دختران عادی ؛
٣- مشخص کردن تفاوت بين دوسو گرايی درابراز گری
هيجانی دختران آسيب ديده اجتماعی و دختران عادی ؛
٤- مشخص کردن تفاوت بين خود پنداره دختران آسيب ديده ی اجتماعی و دختران عادی؛
1-5 – فرضيات پژوهش
١- بين ابرازگری هيجانی دختران آسيب ديده اجتماعی و دختران عادی تفاوت وجود دارد.
٢- بين کنترل هيجانی دختران آسيب ديده اجتماعی و دختران عادی تفاوت وجود دارد.
٣- بين دوسو گرايی در ابرازگری هيجانی دختران آسيب ديده اجتماعی و دختران عادی تفاوت وجود دارد.
۴- بين خود پنداره دختران آسيب ديده اجتماعی و دختران عادی تفاوت وجود دارد .
1-6- تعاريف نظری و عملياتی متغيرهای پژوهش
١ – ۶ – ١ – تعريف فرار :
سازمان مرکزی بهداشت و خدمات انسانی (HHS) واژه فراری را به صورت زير تعريف می کند : ” زمانی به يک دختر جوان فراری گفته می شود که او (دختر يا پسر) از خانه بدون اجازه والدينش يا قيم قانونی خود شبانه و بدون اجازه غايب باشد (اسپرينگر،٢٠٠١). فرار به معنی دور شدن از منزل به مدت ٢٤ ساعت يا بيشتر است که بدون اطلاع والدين و يا بر خلاف ميل آنها می باشد.( شارلين ،موربراک ، ١٩٩٢ ).
١ – ۶ –۲- تعريف ابرازگری هيجانی 1
به نمايش بيرونی هيجان بدون توجه به ارزش مثبت يا منفی يا روش (چهره ای کلامی و حالات بدنی) اطلاق می شود.
١– ۶ – ۳ – تعريف عملياتی ابرازگری هيجانی
در اين پژوهش،ابرازگری هيجانی نمره ای است که آزمودنی از طريق پرسشنامه ابرازگری هيجانی
( EEQ ) کينگ وامونز(١٩٩٠)کسب می کند و شامل ابرازگری هيجانی در سه بعد ابراز هيجان مثبت،ابراز صميميت و ابراز هيجان منفی است .
١– ۶ –۴ – تعريف اصطلاحی کنترل هيجانی 1
گرايش به بازداری در ابراز پاسخهای هيجانی است .
١– ۶ – ۵ – تعريف عملياتی کنترل هيجانی
در اين پژوهش ،کنترل هيجانی نمره ای است که آزمودنی از طريق پرسشنامه کنترل هيجانی(ECQ) راجر و نجاريان) ١٩٨٩ ( کسب می کند و شامل باز داری هيجانی،تمايل به بازداری و سرکوب هيجان تجربه شد ه، مرورذهنی،تکرار رويدادهای هيجانی ناراحت کننده ، کنترل پرخاشگری وکنترل خوش خيم وکنترل تکانه های آشفته کننده درطی انجام کارمی باشد.
١- ۶ –۶ – تعريف اصطلاحی دو سو گرايی در ابراز گری هيجانی
تمايل به ابرازهيجان،ولی قادرنبودن،ابرازهيجان،بدون تمايل واقعی وياابراز کردن وبعداًپشيمان شدن راشامل می شود .
١– ۶ –۷- تعريف عملياتی دوسوگرايی در ابرازگری هيجانی
پرسشنامه دو سوگرايی در ابرازگری هيجانی (AEQ) (کينگ وامونز،١٩٩٠). کسب می کند.
١ – ۶ –۸- تعريف اصطلاحی خود پنداره 1
خود پنداره عبارت است از تصور و پنداری که فرد درباره ی کل وجود خود دارد. اين تصوروپندارتمام ابعاد جسمانی،ذهنی،اجتماعی،عاطفی اخلاقی را شامل می شود (به نقل از شفيع آبادی١٣٧٠)
١– ۶ –۹- تعريف عملياتی خود پنداره
درپژوهش حاضرنمره ای که فرد ازمقياس مفهوم خود پنداره( پيرز- هريس) بدست می آورد ارزيابی می شود .
2 – Health and Human Services
3 – ambivalence over Emotional Expressiveness
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.