پایان نامه کميک استريپ
مقدمه:
اين سوال در ابتدا به نظر کاملا ساده مي رسد، زيرا همه ما اين نوع داستانها را ديده ايم و بنابراين به خوبي مي دانيم آنها چه هستند. اما ارائه تعريفي دقيق از آنها در عمل کمي مشکل تر به نظر مي رسد و لازمه آن مطالعه مثال هايي از شکل قديمي و نوين اين طرح هاست. يک داستان طنز آميز دنباله دار حکايتي است در قالب تعدادي تصوير متوالي که معمولاً و نه هميشه همراه با متن مي آيد. از نظر مقدار، اين داستان مي تواند از چند تصوير منفرد تا هزاران تصوير را شامل شود. در اين طرح ها، هر تصوير پيامي مستقل دارد، اما تصاوير در مجموع روايتي را کامل مي کنند و مخاطب و خواننده براساس تصاوير پيشين، تصويرهاي جديد را در دل داستان دنبال مي کند. شکل ثبت اين تصاوير در يک صفحه کاغذ از نظام نوشتاري و صفحه بندي کتاب هايي پيروي مي کند که به طور معمول سلسلهاي از تصاوير به شکل کاريکاتور، نقاشي يا حتي عکس غالباً درمسيرهاي افقي به دنبال هم قرار مي گيرند. اين صفحه ها يا در يک کتاب جاي دارند يا در ميان اوراق مجله ها مي آيند.
در زبان انگليسي، «کميک استريپ» (Comic Strip) در اصل به معناي نواري از «تصاوير طنزآميز و کميک» است. (شكل 1-1)
( شكل1-1) (www.brunopieroni.com)
فرهنگ لغات انگليسي آکسفورد اين اصطلاح را چنين تعريف کرده است: نشريهاي براي کودکان که هدف آن به هيجان آوردن آنهاست. اين تعريف با توجه به گونه هاي فراواني که از اين زمينه هنري براي تمام گروه هاي سني به چاپ مي رسد، قابل تجديدنظر است.
مترادف «کميک استريپ» در فرهنگ لغات فرانسه «Bande Dessinee» است که به معناي سلسله اي از تصاويري است که يک موضوع را حکايت مي کنند و در آن نوشته ها وافکار مربوط به شخصيت ها در داخل حباب هايي جاي مي گيرد. در اين طرح ها، داستان به قطعاتي تصويري که به سرعت قابل فهم اند تقسيم و با قراردادهاي پذيرفته شده اي از جهت نمايش گرافيکي ارائه ميشوند. نظير حباب ها يا بالون هاي گفتگو و خطوط سرعت. در بالون ها يا حباب ها، تاثيرات صوتي به شکل هاي گوناگوني همانند انفجار، ضربه مشت، صداي شکستن شيشه و غيره ظاهر مي شود.
امروزه خواندن يک داستان طنزآميز دنباله دار با تعداد شگفت آوري از حرکات چشم براي فهميدن تصاوير و مطالب انجام مي شود و از آنجا که اين تصاوير به مشارکت خوانندگان نيازمندند، طراحان آن به گونه اي عمل مي کنند تا با يک نظام ساختاري و گرافيکي منظم، مخاطب را براي ارتباط راحت تر با تصاوير ياري دهند. در عين حال، بعضي از هنرمندان براي ارائه طرح هايشان از نوعي نگرش سينمايي استفاده مي کنند و شکل و ترکيب ميان نماها را از نماهاي سينمايي الهام مي گيرند و با به کارگيري زواياي مختلف ديد، همچون زواياي ديد دوربين، بر جذابيت اين طرح ها مي افزايند.
درباره پيشينه اين نوع از طرح ها، شايد بتوان ويلهلم بوش (1832ـ1908) را پيشتاز در عرصه کاريکاتورهاي دنباله دار دانست. او با طرح هاي دنباله دار طنز آميزش در قرن نوزدهم روشي را ارائه کرده که بعدها پيوندي آشکار را با انيميشن داشت. به طوري که وي را پدر کارتون هاي امروزي دانسته اند. (کيهان کاريکاتور، شماره 72 و 71، ص 5)
تاريخچه کميک استريپ:
کميک استريپ ها بخشي از تاريخند، خاطراتي لحظه اي و بدون بار گسترده معاني که سبب مي گردد تجسم و تصور خواننده يا بيننده در جهات دلخواه جريان يابد. هنري که با صداسازي، سوت زدن و جلوه هاي صوتي خودساخته، داستان را برجسته و بنا به ذوق خود آن را اجرا کند.
علاقه انسان به توليد هنرمندانه داستانهاي مصور منجر به آفرينش وقايع نگاريهاي مصور در ايام آغازين تمدن بشري شده است. حجاريهاي يوناني، ايراني، رومي و مصري در ثبت برخي از صحنههاي جنگ، گرفتن اسرا و آوردنشان به بارگاه پادشاهان نوعي روايت تصويري دنباله دار است. (شكل 2-1)
(شكل 2-1) (www.hickerphoto.com)
در قرن نهم، در ژاپن شخصي به نام «اماکيمونو» روي لوله کاغذ داستان و اخبار جنگي را نقل ميکرد. در چين قديم، تصاوير پياپي که براي به تصوير درآوردن افسانه ها و صحنه هاي روزانه زندگي بوده است، يافت شده است. سرانجام 130 سال پيش «ماکس» و «موريتس»، پسرهاي شرور، اولين شخصيت هاي کميک استريپ توسط «ويلهلم بوش» طراحي شدند. (شكل 3-1)
(شكل 3-1) (www.max-moritz.co.at)
در دسته اي از کميک هاي اوليه که هنوز سبکهاي مشخص براي اين فرم را بدست نياورده بودند و تصويرسازيهاي آنها به همان روش معمول ديگر قصه ها صورت مي گرفت، تنوع در زوايا و کادرها کمتر به چشم مي خورد. همچنين آنها داراي حاشيه هاي تزئيني شلوغ بودند.
مجله «Comic cuts» تحت عنوان ثانويه «تصويرها، جايزه ها ولطيفه ها» سالها منتشر مي شد و لطيفه هاي يک صفحه اي يا حتي داراي چند تصوير را در قالب کميک عرضه مي کرد. (شكل4-1)
(شكل4-1) (www.bl.uk)
از عمده ترين طراحان اين سالها «جرج داوي» طراح «Lot-O-Fon» ، «برتي براون» طراح سلسله کميک هاي «Puck» و همچنين «تام براون» و «تام ويلکينسون» مي باشند.
در 1920، والت ديسني طراحي قهرمانان تصاوير متحرک خود را آغاز کرد و همزمان سري «ميکيماوس» به شکل کميک عرضه شد. (شكل 5-1)
(شكل 5-1) (www.henrys.de)
ميکي موس خيلي زود به موفقيت و شهرت جهاني دست يافت. در 1925، کميک استريپ هاي عرضه شده توسط «آلن سنت اوگان» آمريکايي از پرطرفدارترين کميک هاي زمان خود بودند. در سالهاي بعد کميک هاي قهرماني متولد شدند. «تارزان» قهرمان جنگل توسط «ادگار رايس باروز» در 1924 ساخته شد. (شكل 6-1)
|
نوزاد سفيد پوستي که در جنگلهاي آفريقا گم مي شود و توسط قبيله ميمونها مورد حمايت قرار ميگيرد و پس از سالها مبدل به قهرمان جنگل مي گردد. پس از آن شخصيت «بلوندي» در 1930 و ابرقهرمانان عصر ماشين «بتمن» و «سوپرمن» در سالهاي 1936 و 1938 پا به دنياي کميک گذاشتند. (شكل 7-1)
(شكل7-1) (ublib.buffalo.edu)
کميک هاي طراحي شده بوسيله مجله، روزنامه و کتاب از سال 1948 بطور ثابت عرضه شده اند و هر يک طرفداران خود را يافته اند. بسياري از قهرمانان کميک بعنوان شخصيتهاي آشنا و مثال زدني در عرصه هاي گوناگون مورد استفاده قرار گرفته اند.
چاپ «باربارلا» در 1926 در پاريس که توسط «مارست» طراحي شده بود، يکي از جنجال برانگيزترين داستانهاي مصور و مشهورترين و پرفروش ترين آنهاست. اين شخصيت کميک به عنوان نقطه عطفي در تاريخ کميک استريپ مطرح است. داستان «باربارلا» که بصورتي ظريف انباشته از تخيل مبتني بر علم طراحي شده بود، به سبب کيفيت هاي بصري خيلي زود به چاپ دوم رسيد. (شكل 8-1)
(شكل 8-1) (www.trentino.to)
شخصيت فراگير و معروف ديگر کميک «تن تن» است، که در دهه 40 و توسط يک خبرنگار بلژيکي با نام مستعار «هرژه» پا به عرصه کميک گذاشت. از اوايل دهه 60 طراحي ماجراهاي اين شخصيت ادامه داشته و با موفقيت هرچه بيشتر به 17 زبان دنيا منتشر شد. سبک کار هرژه از آغاز کار طراحي شخصيت «تن تن» تا به انتها در زمينه هاي فرم، رنگ و طراحي رو به تکامل داشته است. شايد در هيچ اثر مشابهي نتوان داستانگويي روان و تأثيرات خدشه ناپذير طنز و ماجرا را همچون «تن تن» يافت. (شكل 9-1)
(شكل 9-1) (www.tabvlarasa.de)
سبک هرژه بعدها توسط مدرسه بلژيکي «Comics» تکامل يافت. در بخش رنگ و طراحي اين مدرسه، طرحها شيوه خود را از سبک کار ايتاليايها، ژاپنيها، آمريکاييها و بخصوص گروههايي موسوم به «Marvel Comics Group» و «DC Comics» جدا ساخت. استفاده اندک از سياه، تنها در حد دورگيري طرحها و آوردن رنگهاي کمتر و درخشان و با تنوع بيشتر از ويژگيهاي اصول طراحي کميک استريپ در اين مدرسه بلژيکي بود.
تأثيرات اصول مختلف طراحان کميک در سبکهاي متفاوت نه تنها در داستانهاي مصور توليد آنها، بلکه در عرصه هاي گوناگون نمود داشته است. کميک استريپ ها وظيفه ندارند چيزي را ثابت کنند يا بار سنگين ادبي ـ هنري بدوش بکشند، با اينهمه آنها در همين قالب حرکتي متکامل و رو به رشد را طي کرده اند. آنها با موفقيت در ايجاد ارتباطي خاص و تکامل بخشيدن به مصورسازي ايده ها و فنون و با شتابي غيرمعمول به قالبهاي متنوعي در فرم و زيبايي شناسي دست يافته اند. از طراحيهاي مليح و چشم نواز «پدر و پسر» (1934) تا تخيل ناب و افسانه اي «باربارلا» (1962).
کميک ها مانند تمام جلوه هاي هنري معاصر، از هنرهاي ديگر و مسائل پيرامون خود انباشته اند. جنبش هنري «پاپ آرت» از تأثيرات ويژه کميک استريپ بهره برد و تأثير عمده اي نيز به جاي گذاشت. در يک نگاه دقيق تر در مي يابيم که برخي از کميک ها بي تکلفي و تنوع اشکال و فرمها و جسارت کنار هم قراردادن آنها را به نوعي از تجربيات هنرمندان «پاپ آرت» گرفته اند. قابليت هاي فني و عدم قابليت هاي چاپ سيلک نيز بر جهت گيري بصري کميکها تأثيرگذار بود. ولي وسوسه تحقيق در زمينه هماننديهاي بياني بين سينما و کميک و تأثيرات اين دو هنر بر يکديگر همواره اصليتر و قويتر در پس زمينه اين نگاه قرار داشته است. اين وسوسه آنگاه جهت مي گيرد که در مييابيم که تاريخ سينما و تاريخ کميک استريپ از زمينه هاي يکسان، شخصيت هاي مشترک و نگاه نمايشي همگون برخوردار بوده اند. براستي نمي توان مشخص کرد که کداميک از اين دو گستره هنري تأثير بيشتري بر آن ديگري داشته است. گاه سينما شخصيت هاي کميک را در تهيه فيلم هايي به عاريه گرفته و براساس آشنايي مخاطبانش با اين قهرمانان برآورد مالي توليد خود را تنظيم کرده است. (مثل باربارلا، 1967 به کارگرداني روژه واديم) و گاه طراحان کميک در راستاي موج بوجود آمده به دليل نمايش يک فيلم موفق روز، کميکهايي را طراحي کرده اند که در تلاطم پر شروشور آن موج خواهان فراوان داشته است. (مثل جنگلهاي ستاره اي). اما آنچه که قابل بررسي است، در راستاي برگردانهاي عيني اين دو عرصه به يکديگر نيست. بلکه تأثيراتي است که پس از سالها حضور اين دو هنر در کنار يکديگر به جاي مانده است. آنچه در طول سالها از سينما به کميک رسيده است، تقطيع، ريتم و تداوم منطقي تصاوير است که با تکامل سينما در کار طراحان کميک هم نمود بيشتري داشته است. (جلوه نژاد، عليرضا. کيهان کاريکاتور، شماره 11)
انواع سبكهاي كميك استريپ
کمیک استریپهای علمی تخیلی:
در 1950، چیزی که طرفداران کتابهای کمیک از آن به عنوان یک انقلاب سخن میگویند، رخ داد. شرکتی به نام E.C که نامش از حروف اختصاری «کمیک های آموزشی» تشکیل شده بود ، هرچند بزودی خود را به عنوان عرضه کننده کمیکهای سرگرم کننده معرفی کرد، به ارائه استریپهای علمی ـ تخیلی و وحشتناک و کمیکهای جنایی از انواع تکان دهندهاش پرداخت. این آثار هنری آشکارا برتر از کارهای کلاسیک موجود بودند و داستانها گاهی براساس ایده هایی شکل گرفته بودند که تنها میشد نمونههای آن را در برخی مجلات علمی ـ تخیلی آن زمان یافت. این نشریات خود را سرگرم درگیری بین ایده ها و اعتقادات انسانی و مفاهیم بیگانه ای کردند که در آنها موجودات اشرافی فضایی، زنان جوان را از چنگال غولهای چشم قورباغهای نجات میدادند. (شكل 10-1)
(شكل 10-1) (www.comicvine.com)
این داستانها پر از هیجانات تکان دهنده بودند. بدنهای مثله شده و گوشت و پوست در حال فساد در همه صحنههای این استریپها دیده میشد. اعضا و اندامها ماننده میوههای رنگارنگ از بدنهایی که به وسیله هیولاهایی در هیئت بشر، غیر بشر و یا فوق بشر پاره پاره شده بودند، کنده میشدند.
نهایت دیوانگی رشد یافته در داستانهای دو پهلوی وحشتناکی که به وسیله شخصیتهایی که در دخمهها و سردابههای مربوط به مراسم تدفین زندگی میکردند، گفته میشد و به آزمایش در میآمد.
(ریچاردسون. کیهان کاریکاتور، شماره 30)
کمیک استریپهای مذهبی:
در شهر بمبئی هند، کانون صنعت فیلمسازی هند، هزاران کمیک با سوژه های مذهبی و موضوعات مختلف برای همه سطوح سنی جامعه تولید میشود. به ادعای ناشران در یک هفته یک میلیون نسخه از این کمیکها به فروش میرسد. در سرزمین هزار ملت، معمولاً کمیکها درونمایههای خود را از موضوعهای غربی میگیرند ولی با بهرهگیری از آنها تاریخ اجتماعی سرزمین خود را بازگو میکنند.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.