پایان نامه بررسی عوامل اجتماعی موثر بر جرم در زنان زندانی
مقدمه
دامنه انحرافات اجتماعي بسيار گسترده است و پيشرفت ترين آن علمي است كه به لحاظ قانوني خلاف شمرده مي شود و عامل اصلي آن را متهم و محكوم به زندان مي اندازند و شكي نيست كه اين طيف وسيع متاثر از عوامل مختلفي كه از موقعيتها و شرايط و عوامل اجتماعي نظير گسيختگي هاي خانوادگي ، پايه زن بدون سطح تحصيلات و زندگي در محيطهاي منحرف، ميزان باورهاي مذهبي، ازدواج در سنين پائين و عدم تعلقات اجتماعي و عوامل اجتماعي ديگر مي باشد.
انديشمندان متعددي علاقه مند به پژوهش در مورد انحرافات اجتماعي مي باشند كه هر يك از زوايه اي خاص به عوامل اجتماعي ايجاد جرم پرداخته اند كه در تحقيق حاضر در قسمت مباني و تئوريهاي مربوطه به جرم و مشخصات آنها مورد بررسي قرار گرفته است.
ضرورت پرداختن به عوامل اجتماعي جرم زنان بدين لحاظ مطمح نظر مي باشد كه زنان بواسطه اي تاثيرات متعددي كه در عرصه هاي مختلف و بويژه عرصه خانواده دارند جرم آنان (اعتياد ـ فحشاء ـ سرقت و غيره) آثار بسيار زيانباري را بر پيكره جوامع بشري بالاخص كانون خانواده و تربيت فرزندان دارد.
لذا همچنانكه پيشگيري براي جلوگيري از بيماري بهتر از درمان پس از بيمار شدن مي باشد در اينمورد هم لازم مي باشد كه براي جلوگيري از ارتكاب جرم اعمال پيشگيرانه انجام شود تا در نهايت به جامعه اي سالم دست يابيم.
طرح مسئله
جرمها و انحراف از هنجارهاي رسمي تاريخچه اي به قدمت زندگي انسان دارد و از زمانهاي بسيار قبل يكي از مسائل مورد توجه انديشمندان اجتماعي بوده است پرداختن به مسائل زنان بويژه در دوره هاي اخير همواره مورد بحث و گفتگوهاي فراوان بوده و در اين بين يكي از مسائل مربوط به زنان جرائم يا آسيب ها و انحرافات اجتماعي آنان از قبيل اعتياد، سرقت ، فروش مواد مخدر، روسپيگري و سقط جنين هاي غير قانوني، خودكشي، فرار از خانه، قتل يا شراكت در انجام آن و غيره مي باشد كه داراي علل و عوامل متعددي مي باشند. با توجه به اينكه زنان امروزه نيمي از جوامع انساني را تشكيل مي دهند، شالوده و بنيان جوامع و خانواده و به سلامت تمامي افراد جامعه بلاخص زنان بستگي دارد. جرم يا انحراف از هنجارهاي رسمي چنانچه افزايش يابد پايداري و استواري وسلامت جامعه را مورد تهديد جسمي قرار مي دهد و امنيت ملي و استحكام خانواده ها را دچار تزلزل مي نمايد.
جرم يا انحراف چراغ خطري است كه نشان از نقايص يا كمبودهاي جامعه است و معمولاً داراي علل و عوامل مختلف مي باشد كه در اين تحقيق علل و عوامل اجتماعي از قبيل تحصيلات، خانواده نابسامان، فقر، ميزان مذهبي بودن ارتباط با افراد ناباب ، زندگي در محلات فقير نشين و جرم خيز، ازدواج هاي ناموفق مورد توجه نگارنده بوده و با طرح شئوانات ذيل درصد يافتن ارتباط ميان عوامل فوق با جرم زنان مي باشد.
پرسشهاي تحقيق
1ـ خانواده يا SES (Status Economy Stead ) چه رابطه اي با جرم زنان دارد؟
2ـ دوستان ناباب و زندگي در محلات فقير نشين و جرم خيز چه رابطه اي با جرم زنان دارد؟
3ـ ميزان مذهبي بودن چه رابطه اي با جرم زنان دارد؟
4ـ ميزان تحصيلات چه رابطه اي با جرم زنان دارد؟
5ـ پايگاه اجتماعي زنان چه رابطه اي با جرم زنان دارد؟
6ـ سن ازدواج چه رابطه اي با جرم زنان دارد؟
هدف يا هدفهاي پژوهش
هدف كلي اين پژوهش عوامل اجتماعي موثر بر جرم زنان را مورد شناسايي و سنجش قرار دهيم.
و هدف فرعي اين تحقيق بررسي ميزان جرائم بر حسب گروههاي سني، تحصيلي، وضعيت تاهل و وضعيت فعاليت اقتصادي، منطقه مسكوني و بررسي ميزان تعلقات اجتماعي زنان مجرم در مقايسه با زنان عادي، بررسي ميزان دين داري زنان مجرم در مقايسه با زنان عادي، بررسي سن ازدواج زنان مجرم در مقايسه با زنان عادي، جزء اهداف فرعي اين پژوهش مي باشد.
چارچوب و يا مباني نظري
مفهوم كجرفتاري/ رفتار نابهنجار/ انحرافات اجتماعي/ جرم
هر جامعه اي براي تعادل و بقاي خود و نظم و ثبات، داراي هنجارها و ارزش ها و قوانين مختلف است كه مورد قبول اكثريت افراد آن جامعه باشد.
انحراف در واقع رفتارهاي مخالف با ارزش ها و هنجارها و قوانين مورد پذيرش جامعه مي باشد و يا انحراف «هر گونه رفتاري است كه با انتظارات جامعه يا يكي از گروههاي مشخص درون جامعه منطبق و سازگار نباشد، انحراف دوري جستن و فرار از هنجارهاست و هنگامي رخ مي دهد كه فرد يا گروهي معيارهاي جامعه را رعايت نمي كنند»[1]
بيكر مي نويسد: «انحراف چگونگي عملي كه شخص مرتكب مي شود نيست بلكه نتيجه عملي است كه ديگران برحسب ضمانت اجرائي قوانين به يك متخلف نسبت مي دهند»[2]
در فرهنگ ما نمونه هاي انحراف از قبيل دزدي، فحشاء، قتل، اعتياد، تجاوز به عنف و غيره به مشابه انحراف و جرم مي باشد كه اينها معلول عوامل مختلفي مي باشد كه در دوره هاي متفاوت تاريخي بنا به ماهيت و طبيعت ساختارها و سازمانها و نهادها و مقتضيات زماني و مكاني نمود و ظهور يافته و مي يابند. به عبارت ديگر نمونه هاي انحرافي يا مواردي كه جرم تلقي مي شود بستگي به ساختارهاي سازمانها، و عقايد و ايدئولوژي مردم يك سرزمين در زمان و مكاني مشخص دارد.
«با تفسير ساختارها و مناسبات اجتماعي، بايدها و نبايدها و سنجها و ملاك هاي سلامتي و بيماري اجتماعي، ارزش ها و هدف هاي فرهنگي و طرز تلقي و ارزيابي افراد نيز متحول و دگرگون گرديده اند.»[3]
بر همين اساس هدايت الله ستوده هنجارها را به سه گروه هنجارهاي ديني، رسمي و غير رسمي (سنتي) تقسيم مي كند.
1ـ هنجارهاي ديني: هنجارهاي ديني معلول آموزش ديني هر جامعه مفروض هستند.
2ـ هنجارهاي رسمي: هنجارهاي رسمي مشتمل بر قوانين تشكيلاتي اداري، مالي كشور واحدها و موسسات تابعه .
3ـ هنجارهاي سنتي (غير رسمي): هنجارهايي كه به صورت خود به خود و يا به صورت تدريجي از اتفاقات روزمره زندگي سرچشمه گرفته و خاستگاهي جز كل جامعه ندارند.»[4]
جرم و نسبي بودن آن: كسي كه قوانين رسمي جامعه را زير پا مي گذارد در واقع مرتكب جرم شده است و او را مجرم مي نامند. لذا زناني كه در زندان هستند. مرتكب جرم يا انحراف از قوانين رسمي و غير رسمي شده اند و مجرم مي باشند.
جرم داراي تعريف اثباتي و اجتماعي است، در تعريف اثباتي آن مي توان گفت كه رفتارهايي خلاف قوانين رسمي باشد و براي آن مجازات تعيين شده باشد و در تعريف اجتماعي به رفتارهايي اطلاق مي شود كه مرتكب آن از طرف مردم و جامعه طرد شود.
طبقه بندي هاي مختلفي از انواع انحرافات، جرائم و بزهكاران توسط صاحب نظران، حقوقدانان و آسيب شناسان صورت يافته است از جمله انحرافات نخستين و ثانويه، انحراف خاص، انحراف فردي و گروهي، انحرافات مثبت و منفي كه در ذيل به شرح مختصر به هر كدام مي پردازيم.
انحراف نخستين و ثانويه:
در انحراف نخستين، افرادي كه مرتكب انحراف مي شوند به طور اتفاقي بوده و در زندگي آنها تكرار نمي شود و اين افراد خود را منحرف نمي دانند.
انحراف ثانويه: در اين مرحله فرد خود را منحرف مي داند و عمل انحرافي در زندگي او تداوم دارد و در ديد عموم مردم فرد منحرف محسوب مي شود.
انحراف خاص:
«انحراف خاص مبين صفات و ويژگي هاي اخلاقي و رفتاري غير تيپيك و غير متعارف در افراد است.
انحراف فردي و انحراف گروهي :
انحراف فردي: فرد به تنهايي مرتكب مي شود و از هنجارهاي مورد پذيرش جامعه عدول
مي كند. به عبارت ديگر «تخطي از قوائد و هنجارهاي مورد انتظار اجتماعي بصورت منفرد توسط شخص صورت مي گيرد »[5]
انحراف گروهي: يعني عمل تبهكارانه را به صورت گروهي و با همكاري يكديگر انجام داده و برخلاف هنجارهاي جامعه عمل نمايند و آن را انحراف گروهي مي نامند.
انواع جرائم
در باب بزه و جرائم و انحرافات اجتماعي كلينادوميير (K.Domiyer ) با قرار دادن انحرافات و جرائم در سه طبقه كلي جرائم بر عليه اشخاص، جرائم بر عليه اموال و جرائم سياسي به موارد مختلف جرائم در هر يك از طبقات سه گانه اقدام نموده اند.
جرائم شخصي و بر عليه اشخاص: جرائمي كه عليه ديگران اتفاق مي افتد.
جرائم بر عليه اموال :اين نوع جرائم با انگيزه دستيابي به پول يا چيزهايي با ارزشي ديگر است.
الف- سرقت ب- جرائم مالي ج- وندآليسم (خرابكاري و تخريب اموال عمومي) د- آتش زدن و ايجاد حريق هـ- قاچاق كالا و مواد مخدر و- احتكار
جرائم سياسي: اصطلاح جرائم سياسي به اعمال غير قانوني و غير اخلاقي گفته مي شود و شامل جرائمي مي باشد كه صاحب منصبان حكومتي با سوء استفاده از قدرت و يا افراد بر ضد حكومت انجام مي دهند.
- عليه حكومت و نظام سياسي 2. جرائم دولتي
از آنچه در باب انواع انحرافات و جرم گفته شده مي توان اينچنين خلاصه نمود كه:
– انحراف به رفتارهايي كه مخالف با ارزشها و هنجارهاي مورد پذيرش مردم باشد ميگويند.
– اكثر مردم جامعه در طول عمر خود حداقل يكبار دچار انحراف شده اند.
– انحراف و كژ رفتاري و جرم در جوامع مختلف برحسب شرايط تاريخي و مكاني، زماني، اجتماعي و مقام و منزلت نسبي مي باشد.
– بر حسب تعاريف جوامع از كجروي، مثل مصرف مشروبات الكلي در بعضي كشور ممنوع و جرم محسوب مي شود، در حاليكه در بعضي كشورها هيچ منع قانوني ندارد.
– كجروي بر حسب زمان و تاريخ: زنده به گور نمودن دختران در عصر جاهليت رسم عادي بود در حاليكه بعد از اسلام رسمي ناپسند و ممنوع و غير اخلاقي اعلام شد.
– كجروي بر حسب مكان: مثلاً تزريق مرفين در بيمارستان توسط پزشك عمل اخلاقي است.
در حاليكه بيرون از بيمارستان توسط خود شخص جرم محسوب مي شود.
– كجروي بر حسب مقام و منزلت:بيشتر مجرمين از طبقات پايين هستند در حاليكه طبقات بالا هم خلاف مي كنند ولي چون از مقام و منزلت اجتماعي بالا برخوردارند كمتر محكوم مي شوند.
– كجرفتاري برحسب نتايج و آثار حاصله: «از اين منظر اولاً نيت و فكر عمل كجروانه يا پليد مجازات نمي شود.
ثانياً رفتار واقعي مجرمانه مي بايد صورت گيرد ، تا كجروانه تلقي گردد و از اينرو تنها اعمالي كجروانه و مستوجب مجازات به شمار مي آيند كه عملاً و علناً منجر به آثار و نتايج خاص گردند.
تبيين كجروي
ماهيت و محتواي كجروي از گذشته تا كنون و از جامعه به جامعه ديگر متفاوت است، بدينگونه علل و عوامل كجروي هم متفاوت و متعدد مي باشد. در مجموع هيچيك از نظريه هاي مطرح شده نمي تواند علت كامل و لازم انحراف را مطرح نمايد اما اين نظريه ها در تركيب با يكديگر بهتر مي توانند در فهم علت يا علل كجروي موثر باشند. تبيين هاي متعددي از نقطه نظر زيست شناسي و روانشناختي و جامعه شناختي انحراف مطرح شده است.
تبيين زيست شناسي انحرافات (تبيين جسماني)
برخي از انسان شناسان عوامل زيست شناختي را عوامل ارتكاب جرم و رفتار انحرافي مي دانند آنها معتقدند رفتار انحرافي متاثر از نقايص جسماني و كروموزمي مي باشد. از اين نقطه نظر ديدگاههاي صاحب نظراني چون سزارلومبرز و ويليام شلدون و غيره مطرح مي باشد.
«لومبرزو مي نويسد كه فرد مجرم از نظر جسماني از افراد طبيعي عقب مانده تر است و ممكن است از نظر جسماني بيش از آنكه معاصرانش شبيه باشد به اجداد قبل تاريخ شباهت داشته باشد»[6]
«ويليام شلدون (W.Sheldon) انسانها را در سه دسته جسماني قرار داد. اندومرف (چاق و خپل) مزومرف (عضلاني و ورزشكار) اكتومرف (لاغر و استخواني) و معتقد بود كه نوع مزومرف يا فرد عضلاني و ورزشكار بيشتر به افراد جاني و منحرف شبيه مي باشند.»[7]
تبيين زيست شناختي انحرافات زنان
لمبرزو معتقد است كه زنان در مقايسه با مردان فاقد حساسيت مردانه مي باشند و زنان بيشتر احساسي، حسود، انتقام جو منقعل هستند و دلايل خودش را در رابطه با اينكه جرم در ميان زنان كمتر است نسبت به مردان به شرح زير بيان مي دارد.
«1ـ در زنان عوامل عاطفي، جنسي و طرز عمل خود مخصوصاً هورمونها در سنين نزديك به بلوغ، اختلال قائدگي، دوره يائسگي و پيري نقش مهمي در رفتارها و كژرفتاريهاي آنان ايفا مي كند.
2ـ زنان اصولاً از لحاظ زيستي محافظه كارترند
3ـ ضعف جسماني زنان مانع از ارتكاب جرايمي است كه نياز به قدرت بدني و چالاكي دارد.
4ـ حالات عصبي در پسران در دوره بلوغ شديدتر از دختران است »[8]
[1] – كوئن ـ پروس (Conen, Bruce)، مباني جامعه شناسي، ترجمه غلام عباس توسلي، رضا فاضل، تهران ، انتشارات سمت ، 1380، ص 215 .
[2] – محسني تبريزي، عليرضا، وند آليسم، تهران ، انتشارات آن، 1383، ص 26.
[3] – همان، ص 12.
[4] – ستوده ، هدايت الله، آسيب شناسي اجتماعي، تهران، انتشارات آواي نور، 1384، ص 31.
[5] – همان، ص 29.
[6] – كوئن، بروس، مباني جامعه شناسي، ترجمه غلامعباس توسلي، رضا فاصل، تهران، انتشارات سمت، 1380، ص 218.
[7] – منبع پيشين، ص219.
[8] – ستوده، هدايت الله ، آسيب شناسي اجتماعي ، تهران ، انتشارات آواي نور ، 1384، س 94.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.