پایان نامه بررسى رابطه خوش بینی در بین دانشجویان دختر و پسر
چکيده
هدف اين پژوهش، بررسى رابطه خوش بینی در بین دانشجویان دختر و پسر پیام نور لامرد است. پژوهشگر به منظور آزمودن فرضيههايش، از ميان دانشجویان پسر و دختر دانشگاه پیام نورشهرستان لامرد در سال تحصيلى 90 – 1391، 100 نفر(50 نفر دختر و 50 نفر پسر ) را به تصادف برگزيد. تمامى شركت كنندگان، «آزمون خوش بینی» را كه در شهرستان لامرد هنجاريابى شده است و نيز آزمون خوشبينى را كه پژوهشگر ترجمه و اعتباريابى كرده است، پاسخ دادند. دادهها به روش آماره t و رگرسيون تحليل شدند. نتايج نشان داد كه ميان انگيزه بدون احتساب يكى از مؤلفههاى آن با خوشبينى تعميم يافته رابطه مثبت معنادار وجود دارد. همچنين مؤلفه «پشتكار» از مؤلفههاى انگيزه با خوشبينى رابطه مثبت معنادار دارند. بين «رقابتجويى» يكى ديگر از مؤلفههاى انگيزه با خوشبينى، رابطه معنادارى مشاهده نشد. نمرههاى انگيزه و خوشبينى دانشپژوهان دوره كارشناسى تفاوت معنادارى ندارند. نتيجه اينكه سه فرضيه از چهار فرضيه ياد شده تأييد مىشود؛ يعنى بين خوشبينى دختر و پسر رابطه معنادارى وجود دارد. پنج مؤلفه انگيزه از نظر ميزان رابطه با خوشبينى متفاوت هستند و رقابتجويى با خوشبينى، رابطه منفى دارد.
طرح تحقيق
1-1مقدمه
خوش بینی باور به این عقیده است که احتمالاٌ نتایج مثبتی رخ خواهد داد. خوش بینی نیز همچون امید به طور کلی به معنی اعتماد عمیق به این موضوع است که علیرغم مشکلات و سختی های موجود بر سر راه زندگی ام ، اوضاع سر و سامان می گیرد و همه چیز بخوبی و خوشی می انجامد . از نقطه نظر هشیاری عاطفی ، خوش بینی گرایشی است که فرد را به هنگام رو در رو شدن با مشکلات و سختی های زندگی ، از فرو غلتیدن در نومیدی ، یاس و افسردگی بر حذر می دارد . نگرش انتظار مثبت به ما انرژی می دهد و استعدادهای پنهان ما را فرا می خواند . این نگرش آگاهی ما را از فرصت ها افزایش می دهد. خوش بینی پرتویی قوی از روشنایی را به درون گوشه های تاریک زندگی مان می اندازد و امکانات بلقوه را که در تاریکی پنهان شده اند ، آشکار می کند . فرد مثبت اندیش حوادث را از زاویه دید امید تفسیر می کند ، مزیت های آن را کشف می کند ، و راه حل های خلاقی را می یابد که آدم بدبین متوجه آنها نمی شود .
تاثير خوش بيني بر زندگي انسانها شگفت انگيز است. خوش بيني سبب مي شود شخص احساس کند عوامل شخصي و موقعيتي به نتايج مطلوب مي انجامند. به طور کلي مثبت انديشي و پرهيز از افکار منفي راهبرد هاي خوبي براي مؤثرتر کنار آمدن با فشار رواني هستند چراکه خلق خوب, پردازش اطلاعات ما را مؤثرتر کرده و از ما موجودات نوع دوست تري مي سازد و عزت نفسمان را زياد مي کند.
مارتين سليگمن” پروفسور روانشناسي دانشگاه پنسيلوانيا ” که کار اصلي زندگي خود را بررسي و مطالعه بر روي خوش بيني و شادي قرار داده است ميگويد: ” خوش بيني يا بدبيني افراد از علت هايي که براي براي توضيح شکستها شان به کار مي برند معلوم مي گردد”. انسان بدبين معتقد است اتفاقات بد، از شرايطي دائمي و ثابت نشأت ميگيرد: “من در امتحان رياضي مردود شدم، چون استعداد يادگيري اعداد و ارقام را ندارم” و اتفاقات خوب، از شرايطي موقتي ناشي ميشود: “همسرم امروز به من يک شاخه گل هديه کرد، چون روز کاري خوبي داشته”. اما انسان خوش بين، شکست را به عوامل موقتي نسبت ميدهد”من در امتحان رد شدم چون دقت نکردم” و موقعيتهاي مطلوب را به عوامل پايدار؛ ” او براي من گل هديه آورد، چون مرا دوست دارد
خوش بين ها تقريباً در همه جنبههاي زندگي بهتر از بدبين ها عمل ميکنند و معمولا به موفقيتهاي بيشتري نائل شده و از موفقيتهاي اجتماعي لذت بيشتري ميبرند. تحقيقات نشان داده است که انسانهاي خوش بين کمتر مستعد پذيرش افسردگي و بيماريهاي جسمي هستند.
تازهترين تحقيقات نشان ميدهد که خوشبيني، مهارتي است که هر انساني ميتواند به خوبي آن را فراگيرد. مارتين سليگمن” که کار اصلي زندگي خود را بررسي و مطالعه بر روي خوش بيني و شادی قرار داده، معتقد است که مي توان هنر خوش بيني را آموزش ديد و ياد گرفت.
به اعتقاد سليگمن” خوش بيني مجموعه اي از مهارت هاي يادگرفته شده است. اين مهارت ها هر گاه آموخته شوند، پايداري نشان مي دهند و ادامه مي يابند، زيرا استفاده و تکرار آنها براي ما بسيار خوشايند است.
خوش بین ها هم چنین به واسطه کنار آمدن در برابر بیماری های شدید ونگرانی های مربوط به تهدیدهای سلامتی از بدبین ها متمایز می شوند .به طور کلی خوش یبن ها نسبت به بدبین ها گرایش بیشتری به کاربرد راهبردهای مسأله مدار دارند.(اسنایدر ولوپز،2002)
عموم مردم خوش بینی را در نظر گرفتن نیمه پر لیوان یا عادت به انتظار پایانی خوش برای هر درد سر واقعی در نظر می گیرند(سلیگمن،رایویچ،کاکس وگیلهام ترجمۀداورپناه،1383)در کل خوش بینی،به معنای داشتن انتظارات مثبت برای نتایج وپیامدهاست(اسچیر وکارور،1985)
نولن- هویکسما،گیرگیوس و سلیگمن(1992)به این نتیجه رسیدند که دختران بیشتر از پسران خوش بین هستند.در صورتی که گرینبرگر ومکلوگلین(1998)به این نتیجه رسیدند که بین سبک تبیین خوش بینانه- بدبینانۀزنان،تفاوتی وجود ندارد
2-1:بيان مساله
موضوع مورد بحث دیگر دراین پزوهش خوش بینی است. امروزه در سایه ی پیشرفت علم و تکنولوژی و فراهم شدن سایل رفاهی و راحتی، بسیارند افرادی که از امکانات زیادی در زندگی برخوردارند، ولی از زندگی خود رضایت ندارند. به همین دلیل، مطالعات زیادی در زمینه ی رضایت از زندگی و عوامل موثر بر آن خصوصا خوشبینی انجام شده است. یکی از عواملی که می تواند نقش مهمی در رضایت از زندگی داشته باشد، ویژگی «خوش بینی» است. خوش بینی به یک انتظار تعمیم یافته اشاره دارد که فرد بر اساس آن احساس می کند هنگام رویارویی با مشکلات، نتایج خوشایند رخ خواهد داد. این انتظار بیش تر حیطه های مهم زندگی فرد را پوشش می دهد. خوش بینی با ویژگی های روان شناختی گوناگون رابطه دارد که هر کدام می تواند نقشی در احساس رضایت از زندگی داشته باشد. خوش بینی با سلامت روانی افراد در ارتباط است. . در بیماران پارکینسون افراد خوش بین در مقایسه با افراد بد بین از سلامت روانی بیشتری برخودار هستند. خوش بینی از تأثیرات مخرب مشاجرات روزانه بر سلامت روان جلوگیری می کند. در بیمارانی که به دلیل بیرون زدگی لگن خاصره مورد عمل جراحی قرار گرفتند، افراد خوش بین از عملکرد روانی و جسمانی بهتری برخوردار بودند. همچنین خوش بینی از تأثیرات مخرب بیکاری بر سلامت روان نیز جلو گیری می کند.
مفهوم خوشبينى با پژوهشهاى مارتين اى. پى. سليگمن و نظريه او در مورد «درماندگىآموخته شده»، وارد عرصه روانشناسى شد. او خوشبينى را نوعى «سبك تبيين»رويدادها و تشكيل يافته از سه مؤلفه تداوم، فراگيرى و شخصىسازى مىداند.تداوم يعنى بدبينها رخدادهاى منفى و خوشبينها رويدادهاى مثبت را دائمى مىدانند. فراگيرى به اين معناست كه بدبينها، شكستها و خوشبينها، موفقيتها را فراگير مىدانند. شخصىسازى يعنى ناكامىها از نظر خوشبينها ناشى از علل بيرونى و از ديد بدبينها، ناشى از عوامل درونى هستند. (سليگمن و همكاران، 1996. ترجمه: داورپناه، 1383) بنابراين، منظور از خوشبينى در اين پژوهش، «تلفيقى از گرايش و نگرش خوشبينانه درباره خدا، خود، افراد، اشيا، رويدادها و بهطور كلى جهان طبيعت است كه بر اساس آن، نتيجههاى اميدوار كننده را بسته به توانايىهاى خود از جهان و رويدادهاى آن انتظار دارد و روش تبيين افراد نيز در آن نقش دارد». (نورى، زير چاپ)
درباره ي خوش بيني چند نظريه ي عمده وجود دارد ؛ اولين نظریه بر اساس اين نظريه افراد خوش بين كساني هستند كه انتظار دارند رويداد های خوبي براي آنان رخ مي دهند ، ولي افراد بد بين كساني هستند كه انتظار دارند امور بدي براي آنان اتفاق بيفتد . اين ديدگاه سلامت رواني ، سلامت جسماني و سازگاري روان شناختي افراد خوش بين را ناشي از سبك هاي مقابله آنان مي داند ، اين ديدگاه ريشه در نظريه ي (سنتي انتظار – ارزش) در باب انگيزش دارد .
دومين نظريه : نظريه ي خوش بيني آموخته شده است و بر اساس نظريه خوش بيني و بدبيني افراد ناشي از سبك تبيين آنان است. افراد خوش بين رويدادهاي مثبت را به عوامل پايدار (هميشگي) فراگير( مربوط به تمام حيطه هاي زندگي) و دروني (ناشي از خود فرد)ورويدادهاي منفي را به عوامل موقت ، جزيي و بیرونی نسبت مي دهند . افراد بد بين سبك تبيين متضاد با افراد خوش بين دارند .
سومين نظريه كه مسأله ي اميد را مطرح مي كند رابطه ي بين سه مفهوم انتخاب هدف ، انتظارات و مفهوم خودكارآمدي بندورا را برجسته كرده است . بنابراين افرادي كه اهداف ارزشمندي دارند ، از اين توانايي برخوردارند كه راههاي مختلفي براي رسيدن به آن پيدا كنند ، درباره توانايي هاي حل مسأله ي خود خوشبین باشندو در نتيجه سطوح بالايي از اميد را تجربه مي كنند . نظريه ي اميد دو مؤلفه دارد ؛ مؤلفه ي اول ، انديشه ي مسير يابي ناميده مي شود ؛ يعني افراد اميدوار در يافتن راههاي مختلف براي رسيدن به هدف خود را توانمند احساس مي كنند كه در واقع همان افراد خوشبين هستند . مولفه ي دوم انديشه ي كارگزاري است كه بر اساس آن فرد اين توانايي را در خود مي بيند كه از مسيرهاي موجود به خوبي استفاده كند . با وجود اين دو مؤلفه ، فرد خود را نسبت به بقيه ي افراد خوشبين احساس مي كند و رضايت از زندگي در او به امور نسبي بالاتر است .
چهارمين نظريه ي مهم در اين زمينه ، نظريه ي «خطاي ادراكي است بر اساس اين ديدگاه ، افراد خوش بين با استفاده از فرآيندهاي خود فريبي خود را در يك روشنايي افزايش يافته متصور مي كنند . افراد به سه طريق عمده خود و جهان را مثبت تر از آنچه هستند تصور مي كنند ؛ نخست آنكه افراد خود ، رفتار گذشته و صفات شخصي شان را در روشنايي افزايش يافته مي بينند . به بيان ديگر خطاي ادراكي «خود افزايي» را تجربه مي كنند ، دوم اينكه به طور غير واقعي احساس مي كنند كه نسبت به رويدادهاي محيطي كنترل دارند و مي پندارند كه مي توانند از بدتر شدن اوضاع و شرايط جلوگيري كنند ، سوم اينكه يك خوش بيني بي احساس در آينده دارند و تصور مي كنند آينده اميد بخش تر از آن چيزي خواهد بود كه واقعيت ها مي گويند . در منابع دیگرنيز شواهد گوناگون نشان مي دهند كه سه مؤلفه مي توانند شكل دهنده ي مفهوم خوش بيني باشند ؛ اين سه مؤلفه عبارتند از : الف) توجه به جنبه هاي مثبت زندگي ب ) تفسير مثبت رويدادها و مؤلفه ها ج ) انتظار مثبت نسبت به آينده .»
بر اساس مفهوم سازي ميز و همكاران احساس خوش بيني از سه مولفه تشكيل شده است : 1- وجود عاطفه ی مثبت 2- فقدان عاطفه ي منفي 3- دو مؤلفه ي اول روي هم رفته مفهوم رضايت از زندگي را تشكيل مي دهند و مؤلفه ي سوم با عنوان خوش بيني نسبت به زندگي در پژوهش ها مطرح شده است.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.