پایان نامه بررسي روشهاي تدريس سنتي و جديد وتأثير آنها در يادگيري دانش آموزان دختر مقطع راهنمايي منطقة9 آموزش وپرورش شهر تهران
مقدمه :
در دنياي پيچيده ، هيچكس بي نياز از تعليم وتربيت نيست . امروز فعاليت در مدرسه ودر امر آموزش ، خود بخش عظيمي از زندگي انسآنها شده است . لحظاتي را به خاطر مي آوريم كه چگونه نشستن در كلاس، گوش دادن به صداي يكنواخت معلم ،حفظ كردن بدون فهم مطالب درسي ، دلهره واضطراب ناشي از امتحان، وسرزنش معلمان ووالدين موجب نفرت وگريز ما از كلاس درس ومحيط آموزشي مي شد .راستي چرا ؟! چرا فعاليتهاي آموزشي نتوانست مارابا محيط آموزش مأنوس ، وبه ياد گيري علاقهمند كند ؟ چرا فعاليتهاي مدرسه با تهديد اصرار معلمان صورت مي گرفت؟ چرا شاگردان از تعطيل شدن مدرسه احساس رضايت وخوشحالي ميكردند؟ مقصر اصلي جه كسي بود؟ معلم ناتوان وناآگاه يا شاگرد بيعلاقه و بياستعداد؟ آيا معلمان تعليم وتربيت، نتوانستهاند امكانات مطلوب يادگيري و زمينههاي شكوفايي استعداد شاگردان را فراهم كنند؟ و يا انتخاب روشهاي تدريس به درستي انجام نشده است؟ اگاهي و شناخت معلم از اصول و روشهاي تعليم و تربيت عامل مهمي است كه ميتواند اورا در كار خود موفق و مويد سازد. معلم بايد قادر باشد با شناخت شاگردان وآگاهي از فرايند تدريس، نيازهاي آنان را مشخص كند و با در نظر گرفتن تواناييهاي ايشان به ايجاد وضعيت مطلوب آموزش اهتمام ورزد .
بيان مسئله : چه رابطهاي بين نوع انتخاب روش تدريس و تأثير آن در يادگيري دانشآموزان وجود دارد؟
فرضيه : بين نوع انتخاب روش تدريس و تأثير آن درياد گيري دانشآموزان همبستگي وجود دارد.
اهداف :
– معرفي روشهاي سنتي و جديد تدريس در نظام آموزش .
– نقد و بررسي روشهاي مختلف تدريس و تأثير نوع انتخاب آنها در يادگيري دانشآموزان.
– بررسي محاسن ومعايب استفاده از روشهاي مختلف تدريس.
جامعه آماري: جامعه مورد مطالعه، دانشآموزان دختر مقطع راهنمايي منطقه 9 تهران هستند .
تقسيم بندي دانشآموزان درسه پايه اول ، دوم ، وسوم راهنمايي ميباشد .
تحقيق مورد نظر در بررسي روشهاي تدريس مختلف وتأثير آنها برروي دانشآموزان است.
نمونه گيري: تعداد كل دانش آموزان300نفر ميباشد .ودرهرپايه3 كلاس وجود دارد .
تعداد دانش آموزان هركلاس تقريبأ 33 نفراست .
تعاريف ، اصلاحات وواژهها :
تدريس : تعريف اول : بيان صريح معلم در باره آنچه بايد ياد گرفته باشد .
تعريف دوم :همورزي متقابلي كه بين معلم و شاگرد ومحتوا در كلاس درس جريان دارد.
تعريف سوم : فراهم آوردن موقعيت واوضاع واحوالي كه يادگيري راباي دانش آموزان
آسان كند.
روش تدريس : به مجموعه تدابيرمنطقي كه معلم براي رسيدن به هدفهاباتوجه به شرايط وامكانات اتخاذ ميكند،
يادگيري :يادگيري يعني تغييردر رفتار ، يعني تغييريكه بر اثر تعادل شاگرد با محيط حاصل ميشود .
ارتباط ورابطه : آنچه كه بين دو چيز و يا دو نفر همبستگي را ارتباط ميدهد .
تأثير : اثر گذاشتن درچيزي-نفوذ كردن .
نوع انتخاب روش تدريس: يعني اينكه بين انواع روش هاي تدريس كداميك را انتخاب ميكنيد .
دانش آموز: كسي كه به فراگيري علم ويا چيزي مي پردازد .
تعريف عملياتي: انتخاب اينكه كداميك از انواع روشهاي تدريس در يادگيري دانش آموزان موثر است. روشهاي سنتي و متداول يا روشهاي تدريس جديد .
نوع انتخاب روش تدريس در يادگيري دانشآموزان بسيار موثروحائز اهميت است .
فصل دوم: ادبيات و پيشينه تحقيق :
مقدمه:
انتخاب روش تدريس يكي از مراحل مهم طراحي آموزشي است. معمولاً علم بعد از انتخاب محتوا و قبل از تعيين وسيله، بايد خطمشي و روش مناسب تدريس خود را انتخاب كند؛ چون خطمشي معلم و روش تدريس او چگونگي فعاليت شاگردان را براي رسيدن به هدفهاي آموزشي مشخص ميسازد.
در واقع، به مجموعه تدابير منظمي كه معلم براي رسيدن به هدف، با توجه به شرايط و امكانات، اتخاذ ميكند روش تدريس ميگويند.
معلم بدون شناخت روشهاي مختلف تدريس، هرگز به انتخاب صحيح آن نخواهد بود. او هر اندازه كه با روشهاي تدريس آشنا باشد در موقعيتهاي مختلف براي رسيدن به مقاصد آموزشي، آزادي عمل بيشتري خواهد داشت.
معرفي روشهاي مختلف تدريس:
امروزه روشهاي تدريس تحت دو عنوان «روشهاس تدريس سنتي» و «روشهاي تدريس جديد» مسطوح شده است.
روشهاي تدريس سنتي كه شايد بيشترين حاكميت را بر فعاليتهاي مدارس دارد در بخش اول تحقيق مورد بررسي قرار گرفته است. در اين بخش روشهاي تدريس سنتي همچون روش حفظ و تكرار، روش سخنراني، روش پرسش و پاسخ، روش نمايشنامهاي، روش گردش علمي، روش گروهي، و روش آزمايشگاهي معرفي شده و به نقد و بررسي روشها پرداخته شده و همچنين محاسن و معايب و چگونگي كاربرد آنها و تأثير آنها در يادگيري دانشآموزان مورد بررسي قرار گرفته است. بخش دوم نيز روشهاي تدريس جديد را مورد بحث قرار داده است و به معرفي و نقد و بررسي روشهايي همچون روش آموزش انفرادي ، از قبيل آموزش تا حد تسلط، تدريس خصوصي ، آموزش رايآنهاي ، آموزش برنامهاي ، آموزش انفرادي تجويز شده ،آموزش انفرادي هدايت شده، پرداخته است و همچنين تأثير استفاده از اين روشها را در يادگيري دانشآموزان مورد تحقيق قرار داده است.
بخش اول: (بررسي روشهاي سنتي و تأثير آنها در يادگيري دانشآموزان) روشهاي سنتي روشهايي هستند كه اكثر مدارس دنيا ، در طول تاريخ آموزش و پرورش از آن استفاده كردهاند و امروزه نيز يكي از متداولترين روشهاي حاكم بر مدارس هستند. مهمترين اين روشها ، روش حفظ و تكرار ، سخنراني ، پرسش و پاسخ، روش نمايش ، ايفاي نقش ، گردش عملي، بحث گروهي و روش نمايش است.
روش حفظ و تكرار:
روش حفظ و تكرار يكي از قديميترين روشهاي آموزشي است . در اين روش، به حافظه سپردن مطالب و تكرار و پس دادن آن مهمترين كار به شمار ميرود. معلمي كه بر محتواي درس مسلط است ، تمام يا قسمتي از آن را بيان ميكند و سپس انتظار دارد كه شاگردان همان مطالب را به وسيله تمرين و تكرار به خاطر بسپارد تا در جلسه آينده يا در هنگام امتحان به او پس بدهند. در واقع ، در اين روش ، تدريس عبارت است از ارائه مفاهيم به صورت شفاهي يا كتبي از طرف معلم و تكرار و حفظ كردن و پس دادن ان توسط شاگردان. اقلب پاداش و تنبيه از عوامل ايجاد انگيزه در اين روش است، بويژه ترس از امتحان از وسايل مهم تحريك يادگيري شاگردان محسوب ميشود. ارزشيابي در اين روش تنها به منظور سنجش حافظه و ميزان تسلط شاگردان بر محتوا صورت ميگيرد. در اين روش ، انضباط بسيار سخت و آمرانه است. روابط معلم و شاگرد رسمي و بر اساس احترام و ترس بنا ميشود. هدف اصلي در اين روش ، پرورش نيروهاي مجرد ذهني است. مفاهيم حفظ شده در اين روش ، ارتباطي با دنياي كار و فعاليت ندارد و يادگيري بيشتر بر اساس تمرين و تكرار صورت ميگيرد.
تمرينهاي حافظهاي موجود در بسياري از كلاسهاي ما از اين نوع است. اين روش معمولاً انسان خلاق ، مبتكر، كارآمد و نقاد تربيت نميكند و رقبت يادگيري را از بين ميبرد و روحيهاي نامطلوب ايجاد ميكند.
محاسن و محدوديتهاي روش حفظ و تكرار:
الف) محاسن:
- روش حفظ و تكرار براي به خاطر سپردن اصول ، قواعد، و قوانين در علوم مختلف روش مناسبي است.
- براي تعليم و تربيت جمعي، به منظور حفظ و نگهداري معتقدات ، تاريخ، فرهنگ و ادبيات يك ملت مفيد است.
- براي تقويت و پرورش صفاتي از قبيل اطاعت، احترام به گذشته و احترام به مسنترها روش خوبي است.
- كمتر به معلمان با تجربه نياز دارد.
- ارزانترين روش آموزشي است، زيرا در اين روش چندان نيازي به امكانات و تجهيزات آموزشي نيست.
ب) محدوديتها:
- در اين روش ، ارتباط و همكاري متقابل بين معلم و شاگرد وجود ندارد.
- به علت وجود انضباط خشك، اين روش باعث ايجاد و توسعه روابط نامناسب بين معلم و شاگرد ميشود.
- وسيله مناسبي براي برانگيختن حس كنجكاوي شاگردان نيست و به همين دليل، شاگردان اغلب از محيط مدرسه بيزارند.
- اين روش افراد متفكر، تحليلگر و نقاد پرورش نميدهد.
- فعاليت در اين روش يكنواخت است و به تفاوتهاي فردي توجه نميشود.
- در فعاليتهاي آموزشي علاقه ، رقبت و استعداد شاگردان در نظر گرفته نميشود.
- معلومات كسب شده رابطهاي با زندگي واقعي ندارد.
- اين روش افراد فعال و شايسته براي زندگي اقتصادي و اجتماعي تربيت نميكند.
روش سخنراني:
- آيا آمادگي داريد به شاگردانتان به نحو احسن آموزش دهيد؟
- آيا ميدانيد چگونه با شاگردانتان رابطه عاطفي مناسبي برقرار كنيد؟
- آيا ميتوانيد انديشههاي خود را به طور منسجم سازمان دهيد؟
- آيا ميتوانيد شاگردانتان را برانگيزيد تا به سخنراني شما توجه كنند؟
- آيا توانايي نتيجهگيري از سخنراني خود را به نحو مطلوب داريد؟
اگر پاسخ سؤالات فوق منفي باشد، شما براي تدريس مطالب و مفاهيم آموزشي با روش سخنراني مشكل خواهيد داشت.
روش سخنراني در نظامهاي آموزشي، سابقهاي طولاني دارد. ارائه مفاهيم به طور شفاهي از طرف معلم و يادگيري آنها از طريق گوشكردن و يادداشت برداشتن از طرف شاگرد ، اساس كار اين روش را تشكيل مي دهد. در اين روش، يك نوع انتقال يادگيري رابطه ذهني بين معلم و شاكرد ايجاد ميشود. از خصوصيات اين روش، فعال و متكلم وحده بودن معلم و پذيرنده و غير فعال بودن شاگرد است. در فرايند تدريس، تمام عوامل تحت كنترل معلم است. او ميتواند به هر ترتيبي كه خود ميپسندد درباره موضوع مورد نظر سخن بگويد و هروقت لازم بداند آن را پايان دهد. انتقال يك پيام جريان فكري يكطرفه از طرف معلم به شاگردان است.
مراحل اجراي روش سخنراني:
روش سخنراني خواه مفصل باشد يا مختصر، داراي مراحل اجرايي ذيل است :
مرحله اول ، آمادكي براي سخنراني
كميت و كيفيت يك سخنراني تعيين كننده نوع آمادگي معلم براي سخنراني است در سخنرانيهاي كوتاه، فوري و غير رسمي معمولاً كسب آمادگي چندان امكانپذير نيست ، اما براي سخنرانيهاي طولاني و نسبتاً رسمي، همچون كلاس درس ، معلم بايد آمادگي كافي داشته باشد. براي فرد سخنران آمادگي بايد از سه نظر كسب شده باشد:
1– آمادگي از نظر تجهيزات:
– آيا در سخنراني از وسايل آموزشي استفاده خواهد شد؟
– وسايل آموزشي بسياري مانند: فيلم، تلويزيون، اسلايد و نوارهاي ضبط شده وجود دارند كه ميتوانند معلم را در يافتن مطالب مناسب و ايراد سخنراني كمك كنند.
– معلم بايد آنها را با توجه به هزينههاي موجود ، مورد بررسي قرار دهد و آنهايي را كه ميتوانند سخنراني را تقويت كنند انتخاب نمايد.
2- آمادگي عاطفي:
– آيا من با آسودگي سخنراني ميكنم؟
– بسياري از مردم هنگام سخنراني دچار نوعي ترس ناگهاني ميشوند. اين ترس به هنگام ارائه سخنراني موجب كاهش توانايي ارتباط ميشود. ترس از سخنراني را ميتوان با روشهاي مختلف كاهش داد. يكي از روشهاي بسيار مؤثر كاهش ترس، روش از بين بردن منظم حساسيت است. اين روش به انسان ياد ميدهد چگونه راحت و آسوده باشد. پس از اينكه فرد آسوده و راحت شد، تعدادي عوامل درجهبندي شده كه ايجاد اضطراب مي كند، به موقعيت اضافه ميشود. اگر فرد بتواند در موقعيت ايجاد شده آسوده خاطر بماند ، ميتواند مطمئن شود كه موقعيتهاي اضطرابانگيز خنثي شدهاندو ديكر اثر نخواهند داشت. چنين آموزشي ميتواند توانايي روبه رو شدن بدون ترس با شنوندگان را به سخنران اعطا كند.
3- آمادگي از نظر زمان:
– آيا زمان كافي براي آماده شده وجود دارد؟
– سازماندهي خوب يك سخنراني و طي يك مراحلي مانند جمعآوري اطلاعات ، تنظيم مطالب ، تعيين موارد ، تأكيد (مهم) و فراهم ساختن مثالهاي نافذ و ناب مستلزم وجود زمان مناسب است. سخنراني، در واقع ، تجديد بناي در مقياس كوچك از ساختمان دانش و اطلاعات سخنران است. چنين تجديد بنايي نياز به زمان مناسب دارد و اگر چنين فرصتي در اختيار سخنران نباشد، نميتوان از او انتظار داشت كه سخنراني مطلوبي ارائه دهد.
مرحله دوم : مقدمه سخنراني
از مقدمه ميتوان به منظور ايجاد رابطه بين معلم و شاگرد، جلب توجه شاگردان، نشان دادن مندرجات و مضامين اساسي به فعاليت و جنبش در آوردن اطلاعات و تجربيات شاگردان استفاده كرد.
- ايجاد رابطه بين معلم و شاگرد: نقش ارتباطي مقدمه ممكن است هنگامي آشكار شود كه معلمي خود را به شاگردان معرفي ميكند، نام آنان را ميپرسد، صحبتهاي گرم و صميمانه اي درباره وقت كلاس به ميان ميآورد، لطيفه يا حكايت كوتاهي ميگويد يا قسمتي از مراحل كار را معين ميكند.
- جلب توجه شاگردان: شيوههاي جلب توجه شاگردان به سخنراني متعدد است. فعاليت همچون طرح سؤال، بحث و گفتگو، استفاده از وسايل بصري يا گفتن اين نكته كه از «درس امتحان گرفته ميشود» ممكن است موجب توجه شاگردان به محتواي سخنراني بشود. در جلب توجه شاگردان، رعايت نكات زير ميتواند بسيار مفيد باشد:
الف) شناخت علايق و خواستههاي شاگردان: شناخت علايق و خواستههاي شاگردان از عوامل مهم جلب توجه است. براي شناخت علايق و رغبت شاگردان، معلم بايد به عوامل متعددي مانند سن، جنس، وضعيت اجتماعي- اقتصادي، سطح تواناييها،موفقيتها و سوابق آموزشي توجه كند و براساس شناخت آنها، سخنراني خود را سازمان دهد.
ب) ايجاد انگيزش: گفتن عبارتهايي مانند:
– مسائلي كه مطرح ميشوند مهم است،
– سؤالات امتحاني از اين مبحث طرح خواهند شد،
از موضوعاتي هستند كه ايجاد انگيزه ميكنند.
گيج در كتاب روانشناسي تربيتي ميگويد: آليسون وآش (1951) در آزمايش نشان دادند كه گفتن اين مطالب كه : «مضمون يك فيلم مهم و مشكل است»، يادگيري را بهبود ميبخشد. به احتمال قوي، بهتر خواهد بود اگر در هنگام سخنراني يا موقعيتهاي آموزشي ديگر، به فراگيران گفته شود: «مطالب مشكل اما قابل فهم است» يا «مسائل بيشتر از آنكه ساده باشند قابل حل هستند». در چنين حالتي، اگر آنان در درك مطلب يا حل مسئله موفقيت بدست آورند، اعتماد به نفس خود و خودساختگيشان بيشتر خواهد شد، در حالي كه اگر در درك مطالبي كه به آنان گفته شده «آسان است» موفق شوند، تقويت و خودساختگيشان كمتر خواهد بود و اگر موفق نشوند، ميزان از دست دادن اعتماد به نفسشان افزايش خواهد يافت؛ بنابراين، بهتر است در فرايند تدريس، به شاگرد گفته شود: «موضوع مشكل ولي قابل فهم و حل است.»
ج) بيان صريح هدفها و نكات مهم سخنراني: معلم بايد كليه هدفهاي اجرايي مورد نظر در سخنراني را با جملاتي صريح و روشن بيان كند يا روي تخته گچي بنويسد. در دو مطالعهاي كه بلگارد، روزنشاين و گيج (1971) انجام دادهاند، ضريب همبستگي بين ميزان «وضوح هدفها» براي شاگردان و ميزان يادگيري آنان را 39/0 اعلام كردهاند.
د) استفاده از پيش سازماندهنده: اگر چه ميزان تأثير پيش سازماندهنده در روش سخنراني چندان معلوم نشده است و حتي گاهي نامعين و تا حدودي متناقض است، اما به اعتقاد آزوبل، اگر مفاهيم ارائه شده در سخنراني با ساخت شناختي شاگردان به وسيله پيش سازماندهنده ارتباط داده شود، درك و يادگيري مفاهيم بسيار بالا خواهد رفت. با ارائه پيش سازماندهنده، شاگردان قادر ميشوند اطلاعاتي را كه به آنها داده شده است دستهبندي، حفظ و دوباره يادآوري كنند.
ه) پيش آزمون و فعال كردن آگاهي و اطلاعات شاگردان: آزوبل بر لزوم پيشآزمون تأكيد ميكند و معتقد است كه يادگرفتههاي قبلي فراگيران مهمترين عامل در يادگيري آنهاست. براي شناخت زمينههاي قبلي شاگردان، معلم ميتواند سؤالاتي را به صورت كتبي يا شفاهي مطرح كند. اين سؤالات اولاً، به شاگردان آگاهي ميدهد كه چه موضوعاتي مهم است و ثانياً، اطلاعات لازم را در مورد زمينههاي علمي شاگردان در اختيار معلم قرار ميدهد. اين اطلاعات ميتواند براي تنظيم سخنراني بسيار مفيد باشد.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.