پایان نامه بررسی اثرات فن آوری بر توانمند سازی شغلی کارکنان پالایشگاه
چكيده
ظهور فناوري جديد اطلاعات و تلثيري كه بر جنبه هاي گوناگون زندگي داشته است ، به ظهور برخي تحولات بنيادي در روابط جوامع بشري منجر شده است.
اين پديده با سرعتي چشمگير خواسته هاي بشر را تحت تاثير قرار داده و نيازهاي جديدي را بوجود آورده است.
امروزه فناوري اطلاعات و ارتباطات را مي توان به عنوان ابزاري نيرومند براي ارتفاء كيفيت و كارايي كاركنان مورد استفاده قرار داد.
توسعه روزافزون ابزارهاي مبتني بر اين فناوري ها و سرعت فراوان تطبيق آن با نيازمندي هاي انسان موجب شده تا شكل جديدي از محيط يادگيري و تعاملي خلاق ، فعال و فراگير ايجاد شود. امروزه اطلاعات يكي از مهمترين منابع قدرت در سازمان ها بشمار مي رود ، بر اين اساس كسب اطلاعاتي كه به نظر مي رسند نقش محوري يا راهبردي در سازمان داشته باشند ، مي توانند براي ساختن يك پايگاه قدرت و نيز اعمال نفوذ در سازمان بكار رود. در اين تحقيق سعي شده است از ديدگاه كاركنان پالایشگاه پارسیان منطقه شهرستان لامرد ارتباط بين فناوري اطلاعات و توانمند سازي كاركنان مورد بررسي واقع شود. در اين پژوهش ابتدا ميزان كابرد فناوري را در سازمان مورد بررسي قرار داده ، پس از اطمينان يافتن از كاربرد آن ، اثرات آن را بر توانمند سازي شغلي كاركنان پالایشگاه پارسیان را بررسي نموده ايم. بدين منظور ابتدا شاخص هاي مرتبط با توانمند سازي كه شامل : بهبود كيفيت عملكرد ، دانش و آگاهي ، فرصت هاي شغلي ، استقلال و آزادي كاري ، مسئوليت تصميم گيري ، خود كنترلي و توسعه حرفه اي را شناسايي نموديم. يافته هاي اين پژوهش در بخش آزمون فرضيه ها نشان داد كه بين بكارگيري فناوري اطلاعات و به ترتيب بهبود كيفيت عملكرد (α=.011 ) دانش و آگاهي (000.=α) ، فرصتهاي شغلي (000.=α) استقلال و آزادي كاري (000.=α) مسئوليت تصميم گيري (002.=α) ، خود كنترلي (000.=α) و توسعه حرفه اي كاركنان (000.=α) رابطه مثبت و معني داري وجود دارد.
1-1-مقدمه :
اگر چه استفاده از رايانه از سال هاي دهه 50 ميلادي در سازمان هاي بزرگ كشورهاي صنعتي و توسعه يافته رايج بوده است ولي موضوع فناوري اطلاعات حتي تا دهه 80 ميلادي در فرهنگ مديريت و منابع درسي آن مشاهده مي شود.
فناوري اطلاعات مفهومي است كه تا به امروز تعريف جامع و دقيق ي از آن ارائه نشده است.
برخي در تعاريف خود بر محور فناوري اطلاعات تاكيد دارند و آن را مجموعه اي از سخت افزار ، نرم افزار ، پايگاه داده ها و ديگر تجهيزات ارتباطي مي دانند و گروهي نيز با توجه به نو آوري هاي حاصل از آن ، به مجموعه اي از سيستم ها ، كاربران و مديريت اطلاعات سازمان تاكيد دارند كه مي تواند شيوه كسب و كار را دچار تحول كند و به عنوان يك برتري رقابتي در محيط هاي كسب و كار امروز مطرح شود. در كشور ما نيز اگر چه گام هايي در به كار گيري آن در زمينه هاي مختلف برداشته شده است ولي هنوز ناشناخته است . چند سال بيشتر نيست كه اين موضوع در دانشگاه ها مطرح و تدريس مي شود ولي يك نگراني همواره وجود داشته است كه با توجه به نو بودن مفاهيم، افراد بر اساس ذهنيات و برداشت هاي خود آن را مطرح كرده اند. كه گاه فناوري اطلاعات را در حد رايانه و كاربرد آن تنزل داده اند. ولي در سالهاي اخير حركت هاي بسيار مطلوبي مشاهده مي شود كه در صورت تحقيق مي تواند زير بناي بهره گيري مناسب از فناوري اطلاعات را در سالهاي آتي به همراه داشته باشد. اطلاعات در سازمان هاي ما كمتر به عنوان يك دارايي سازماني تلقي مي شود و كمتر به نقش استراتژيك آن در تصميم گيرهاو تحقيق اهداف توجه مي شود. در حال حاضر سازمان هاي ما مخصوصاً در بخش خصوصي و صنعت به مشكلات و معضلات بسياري در گير هستند نگاه بسته به اقتصاد و توليد، عدم برخوردار از يك بينش جهاني در كسب و كار و تاكيد بر انحصار كسب منابع و بازار موجب گرديده كه كمتر به دستاورد هاي فناوري اطلاعات در پاسخگويي به شرايط تغيير بازار بپردازند. امروزه در دنياي صنعتي و پيشرفته ، فناوري اطلاعات با عنوان ابزاري در دست دولت ها مي تواند حاكميت و مشروعيت نظام را ارتفاء و بر رشد دموكراسي و پاسخگويي آن بيفزايد. دولت الكترونيك رهاورد كوچك از كار برد فناوري اطلاعات در سطح دولت ها است. امروزه فناوري اطلاعات و ارتباطات را مي توان به عنوان ابزاري نيرومند براي ارتفاء كيفيت و كارايي آموزش مورد استفاده قرار داد . توسعه روز افزون ابزارهاي مبتني بر اين فناوري ها و سرعت فراوان تطبيق آن با نيازمنديهاي انسان موجب شده تا شكل جديدي از محيط يادگيري و تعاملي خلاق ، فعال و فراگير ايجاد شود. پديده جديد فناوري اطلاعات و تاثيري كه بر جنبه هاي گوناگون زندگي داشته ، به ظهور برخي تحولات بنيادي در روابط جوامع بشري منجر شده است. اين ديده با سرعتي چشمگير خواسته هاي بشر را تحت تاثير قرار داده و نيازهاي جديدي را بوجود آورده است.
1-2- بيان مسئله :
بكارگيري فناوري اطلاعات به افزايش دانش و آگاهي هاي كاركنان و نيز غني تر شدن محتواي مشاغل مي انجامد. دانش كاركنان موجب تسلط حرفه اي آنها بر سازمان مي شود و اگر جمله معروف دانش ، توانايي است را بپذيريم، آنگاه مي توانيم ادعا كنيم در سازمان هايي كه فناوري اطلاعات حاكم مي شود، كاركنان از قدرت و توانايي بيشتري برخوردارند.
( صرافي زاده ، 1388، ص 254).
بكارگيري فناوري اطلاعات و به طور خاص سيستم هاي اطلاعاتي به تسهيل كنترل و نظارت بر سازمان مي انجامد و از اين طريق حيطه نظارت مديران، بر خلاف ساختار هاي سنتي كه يك محدوديت به حساب مي آمد مي تواند گسترش يابد. گسترش حيطه نظارت ، تعداد مديران سطوح مياني و كارشناسان را كاهش مي دهد و از اين طريق تعداد سطوح مديريتي در بخش هاي مياني سازمان تقليل مي يابد. همچنين فناوري اطلاعات از طريق مهندسي مجدد به تقليل فر آيندها ، كاهش زمان انجام كارها و تعداد منابع انساني در سطح عمليات مي انجامد. كه در نهايت، كاهش نيروي انساني در سطح عمليات در كنار گسترش حيطه نظارت مديران از طريق بكارگيري سيستم هاي مكانيزه ، كارايي مديران و سازمان را بطور چشم گيري ارتفاء مي دهد. همان گونه كه بيان شد اين امر به كاهش تعداد مديران سطوح مياني و سطوح مديريت مياني و در نتيجه مسطح شدن سازمان مي انجامد (صرافي زاده ، 1388 ، ص 253).
استفاده از فناوري اطلاعات ، علاوه بر اثر روي طبيعت كار و محيط كار ، نحوه رقابت سازمان ها را هم تغيير داده است. فناوري اطلاعات موجب توسعه و بهينه سازي عمليات داخلي سازمان ها ، كاهش هزينه هاي داخلي و تسريع در امر توليد شده است.
كاهش هزينه ها ، فرصت سود آوري حتي در قيمت پايين تر براي محصولات را نيز ممكن ساخته است . با سرعت عمل در رساندن محصول به بازار دسترسي به سود سريعتر رخ مي دهد. فناوري اطلاعات به ياري فرآيند هاي بازاريابي و فروش آمده و سرعت عمل در بازاريابي خصوصا در مواردي كه محصولات جديد موجب كاهش قيمت و پايمال شدن فرصت ها مي شود بهبود بخشيده است. ( زرگر ، 1388، ص 21).
اطلاعات يكي از حياتي ترين و مهمترين ابزار قدرت مديريتي مي باشد. كسب اطلاعات بويژه اطلاعاتي كه به نظر مي رسند. نقش محوري يا راهبردي در سازمان داشته باشند مي توانند براي ساختن يك پايگاه قدرت و نيز براي واجب الا طاعه و متنفذ كردن يك شخص در سازمان بكار رود. از طرف ديگر وقتي مديران افراد خود را با اطلاعات بيشتر تجهيز مي كنند ، آن افراد احساس توانمندي مي كنند و به احتمال بيشتري با بهره روي ، كاميابي و هماهنگ با خواسته هاي مديريت كار مي كنند. مدير با در گير كردن ديگران در كسب نتايج مطلوب عملا پايه قدرت خود را تقويت مي كند. با اطلاعات بيشتر ، افراد تمايل پيدا مي كنند كه خود ساماني ، كنترل شخصي و اعتماد بيشتر را تجربه كنند. احساس توانمندي به وجود آمده و احتمالا از مخالفت افراد با مدير و تفاوت آنان در برابر قدرت او و يا تلاش در جهت حمايت خويش خواهد كاست. به جاي آن احتمال دارد كه آنان با مدير توانمند همكاري كنند. (وتن و كمرون ، 1387، ص 51).
توانمند سازي يكي از نويد بخش ترين مفاهيم دنياي كسب و كار بوده كه كمتر به آن توجه شده ولي اكنون به موضوع روز دنيا بدل گشته است . اما عليرغم بحث هاي فراوان درباره فوايد توانمندي سازي بهره برداري از آن اندك و ناچيز است و هر چند توانمندي سازي به مديران اين امكان را مي دهد كه از دانش ، مهارت و تجربه همه افراد سازمان استفاده كنند. اما متاسفانه تعداد مديران و گروه هايي كه راه و رسم ايجاد فرهنگ توانمند سازي را بدانند اندك است. ( وارث ، 1387، تدبير شماره 87).
توانمندي سازي كاركنان ، محوري ترين تلاش مديران در نو آفريني ، تمركز زدايي و حذف ديوان سالاري در سازمان ها مي باشد. توانمند كردن افراد موجب مي شود تا مديران و سازمان سريع تر و بدون اتلاف منابع به اهداف نايل شوند. توانمند سازي موجب مي شود كه كاركنان ، سازمان و شغل را از آن بدانند و از كار كردن در آن به خود ببالند.( عبدالهي ، 1388، ص 27).
توانمند سازي با پرورش كاركنان با انگيزه و توانا به مديران اين امكان را خواهد داد كه در برابر پويايي هاي محيط رقابتي به طور مناسب عمل نموده ، موجبات برتري رقابتي سازمان شان را فراهم آورند. رشد سريع تمامي جوانب سازمانها را به نوعي تحت تاثير قرار داده است تغييرات سريع فناوري باعث تغيير ماهيت كارها شده و رايانه ها ، رباط ها و دستگاه هاي كاملا خودكار جايگزين مشاغل روتين شده اند . اين ابزار ، تغييرات شديدي در نوع مهارت هاي مورد نياز افراد و اعضاي سازمان ها ايجاد كرده اند. ( اورعي ، 1389، فصلنامه شماره 25و26).
توانمند سازي به معني فراهم كردن آزادي براي كاركنان است تا وظايف محوله را به خوبي انجام دهند. مديراني كه مي خواهند كاركنان را توانمند سازند بايد كنترل ها ، محدوديت ها و موانع را كنار بگذارند و در مقابل به آنها انگيزه بدهند، هدايت نمايند و رفتارشان را تشويق نمايند . نويسندگان همچنين اظهار مي دارند كه كاركنان توانا نسبت به كاركنان ناتوان از بهره وري بالاتري برخوردار بوده ، رضايت شغلي بيشتري دارند و انتكارات زيادتري به خرج مي دهند و بالاخره توليد ات و خدمات كيفي تري را ارائه مي دهند.( عبدالهي ،1388، ص 16).
نتيجتا اينكه فناوري اطلاعات ابزاري جهت جمع آوري داده ها و پردازش آنها و تبديل داده ها به اطلاعات مي باشد . لذا كاربرد فناوري اطلاعات در سازمانها به سرعت در حال گسترش است و سازمانها جهت رسيدن به اهداف و مقاصد خود نيازمند استفاده از فناوريهاي اطلاعاتي مي باشند. از طرف ديگر كاركنان نيز از منابع مهم سازمان ها مي باشند كه بيشتر كارهاي خود را با اطلاعاتي كه توسط فناوري اطلاعات بدست مي آيد انجام مي دهند. لذا سوال اصلي در اين تحقيق اين است كه آيا اثرات فناوري اطلاعات در سازمان موجبات توانمند سازي كاركنان را فراهم خواهند ساخت ؟ حال اين
سوالات مطرح مي شوند كه :
1-آيا كاربرد فناوري در سازمان باعث توسعه حرفه اي كاركنان مي گردد؟
2- آيا كاربرد فناوري در سازمان باعث استقلال و آزادي كاركنان مي گردد؟
3- آيا كاربرد فناوري در سازمان باعث بهبود كيفيت عملكرد كاركنان مي گردد؟
4- آيا كاربرد فناوري در سازمان باعث افزايش دانش و آگاهي كاركنان مي گردد؟
5- آيا كاربرد فناوري در سازمان باعث افزايش فرصت هاي شغلي مي گردد؟
6- آيا كاربرد فناوري در سازمان باعث افزايش مسئوليت تصميم گيري مي گردد؟
7- آيا كاربرد فناوري در سازمان باعث افزايش خود كنترل كاركنان مي گردد؟
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.