پایان نامه بررسی بهداشت روانی پایوران سپاه شهداء آذربایجان غربی
فهرست مطالب
- فصل اول: کلیات تحقیق
- مقدمه 2
- بیان مسئله……………………………………………………………………………………………………………………………………………. 14
- اهمیت و ضرورت انجام پژوهش………………………………………………………………………………………………………….. 31
- اهداف پژوهش………………………………………………………………………………………………………………………………………. 34
- فرضیات پژوهش…………………………………………………………………………………………………………………………………… 35
- سؤالات پژوهش…………………………………………………………………………………………………………………………………….. 36
- تعاریف متغیرها…………………………………………………………………………………………………………………………………….. 37
- تعاریف مفهومی…………………………………………………………………………………………………………………………………….. 37
- تعاریف عملیاتی…………………………………………………………………………………………………………………………………….. 39
- فصل دوم: ادبیات پژوهش
- مقدمه…………………………………………………………………………………………………………………………………………………….. 43
- تعاریف سلامت روانی…………………………………………………………………………………………………………………………… 44
- مفهوم فشار روانی «استرس»………………………………………………………………………………………………………………. 45
- اهداف بهداشت روانی…………………………………………………………………………………………………………………………… 46
- عوامل بوجود آورندة بیماریهای روانی……………………………………………………………………………………………….. 49
- معیارهای سلامت روانی……………………………………………………………………………………………………………………….. 51
- منابع لازم برای مقابله با فشار روانی…………………………………………………………………………………………………… 55
- رضایت شغلی 56
- عوامل مؤثر بر رضایت شغلی……………………………………………………………………………………………………………….. 58
- فشار روانی واسترس شغلی………………………………………………………………………………………………………………….. 60
- فشار روانی چیست؟……………………………………………………………………………………………………………………………… 63
- استرس شغلی……………………………………………………………………………………………………………………………………….. 63
- علل و منابع فشارهای روانی…………………………………………………………………………………………………………………. 66
- الف – عومل و منابع فشارزای سازمانی………………………………………………………………………………………………. 66
- ب – عوامل و منابع فشار زای محیطی (غیر سازمانی)……………………………………………………………………… 69
- ج – عوامل و منابع فشار زای فردی…………………………………………………………………………………………………… 70
- اصول بهداشت روانی در سازمان…………………………………………………………………………………………………………. 72
- راهکارهای پیشنهادی برای اصول بهداشت روانی در سازمان……………………………………………………………. 72
- فصل سوم: روش تحقیق
- روش پژوهش…………………………………………………………………………………………………………………………………………. 86
- جامعه و نمونه آماری……………………………………………………………………………………………………………………………. 86
- ابزارهای گرداوری اطلاعات…………………………………………………………………………………………………………………… 86
- روش جمع آوری اطلاعات و شیوه اجرا……………………………………………………………………………………………… 87
- روش تجزیه و تحلیل اطلاعات 87
- فصل چهارم: تجزیه و تحلیل یافتههای تحقیق
- مقدمه…………………………………………………………………………………………………………………………………………………….. 89
- الف) یافتههای توصیفی………………………………………………………………………………………………………………………… 89
- ب) یافتههای استنباطی…………………………………………………………………………………………………………………….. 103
- فصل پنجم: بحث و نتیجه گیری و پیشنهادات
- بحث و نتیجه گیری…………………………………………………………………………………………………………………………… 123
- پیشنهادات………………………………………………………………………………………………………………………………………….. 135
- نتیجه گیری کلی……………………………………………………………………………………………………………………………….. 136
- محدودیتهای تحقیق………………………………………………………………………………………………………………………… 137
- منابع
- منابع فارسی……………………………………………………………………………………………………………………………………….. 139
- منابع انگلیسی……………………………………………………………………………………………………………………………………. 145
مقدمه
سلامت روانی عامل مهمی در زندگی فردی، اجتماعی، خانوادگی و سازمانی در جهت اتخاذ تدابیر لازم برای یک زندگی موفقیت آمیز در زمینههای مختلف شغلی، تحصیلی، خانوادگی و رفتاری است (شاملو، 1366). وجود مسائل و مشکلات و استرسهایی که ازجهات مختلف بر فرد وارد میشود میتواند سلامت روانی او را به خطر اندازد و وی را مبتلا به انواع اختلالات روانی و رفتاری نماید. جنگ و پیامدهای آن از عوامل محیطی استرس آوری هستند که در بروز و تشدید اختلالات رفتاری و روانی نقش مهم و مؤثری دارند. جنگ تحمیلی هشت ساله عراق که با تحریک و حمایت همه جانبه استکبار جهانی بر کشور ما تحمیل شد، اگر چه در بعضی جنبههای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی باعث پیشرفت و آگاهی مردم در زمینههای مختلف گردید و به جهانیان نشان داد که یک کشور با حداقل امکانات دفاعی و اقتصادی و فقط با قدرت ایمان به خدا، توانایی مقابله با تمام قدرتهای استکباری را دارد، لیکن ضایعات و صدمات جسمانی، عوارض نامطلوب عصبی روانی و خسارات اقتصادی قابل توجهی نیز در پی داشت که تا سالیان درازی ممکن است تداوم یابند.
جنگ به عنوان یک عامل استرس زای شدید واقعهای است که در طول تاریخ ایران بارها بر ما تحمیل شده است. جنگ اخیر عراق علیه جمهوری اسلامی ایران یکی از طولانیترین جنگهای تحمیل شده بر کشورمان است که با توجه به ماهیت تدافعی، مردمی و اعتقادی آن جایگاه خاصی در میان سایر جنگها دارد. هر چند دفاع از ارزشهای اسلامی و تمامیت ارضی کشور یک وظیفه شرعی و ملی اجتناب ناپذیر محسوب میشود. اما هرگز نباید از پیامدهای منفی آن از جمله خسارات جبران ناپذیری که از طریق شهید، مجروح، معلول و مفقود شدن تعداد زیادی از بهترین افراد جامعه (رزمندگان و ایثارگران) به بار آمده غفلت ورزید. یکی ازاین پیامدهای منفی، عوارض و آثارروانی آن برروی خانوادههای ایثارگران میباشد. مطالعه فراوانی، انواع و شدت و ضعف آسیبهای روان شناختی خانوادههای ایثارگران و کمک به درمان آنها، تأثیر مهمی در سلامت آنان و بهبود زندگی خانوادگی، اجتماعی و شغلی آنان خواهد داشت. فرد آسیب دیده نه تنها خود دچار مشکل خواهد شد، بلکه محیط خانواده نیز به تأثیر از وی در معرض خطر خواهد بود (خاقانی زاده و سیرتی، 1383). کم توجهی به نیازهای دیگر اعضای خانواده بهداشت روانی آنان را نیز به خطر میاندازد.
هدف هر جامعه این است که شرایطی را آماده کند تا سلامت اعضای جامعه را تضمین نماید. بهداشت روانی، دارای سه قسمت است. قسمت اول، نگرشهای مربوط به خود که شامل تسلط بر هیجانهای خود، آگاهی از ضعفهای خود و رضایت از خوشیهای ساده میباشد. قسمت دوم، نگرشهای مربوط به دیگران، که شامل علاقه به دوستیهای طولانی و صمیمی، احساس تعلق به یک گروه و احساس مسئولیت در محیط انسانی و مادی است. قسمت سوم، نگرشهای مربوط به زندگی که شامل، پذیرش مسئولیتها، انگیزه توسعه امکانات وعلایق خود، توانایی اخذ تصمیمهای شخصی و خوب کارکردن است (ایروانی ونجات، 1378). داونی، تاناهیل وتاناهیل (1996) معتقدند بهداشت روانی یعنی توانایی فرد بر رشد استعدادهای خود و استقلال برای توسعه و به منصه رساندن این استعدادها.
آنچه در بهداشت روانی بیش از همه مودر نظر است، احترام به شخصیت و حیثیت انسانی است، و تا هنگامی که حیثیت و احترام فرد برقرار نشود، سلامت فکر و تعادل روان و بهبود روابط انسانی معنی و مفهومی نخواهد داشت (میلانی فر، 1378). قدم نخست دراحراز سلامت روانی، دوری از هر نوع اختلال روانی است. یعنی، ابتدا باید بهداشت روانی، همچون سلامت جسمی تأمین شود تا فرد در سایه نداشتن بیماری روانی به تکا مل خود بیاندیشد. بنابراین، برای تأمین بهداشت روانی لازم است عواملی که بر سر راه رشد و تکامل روانی قرار دارد و ممکن است فرد را به سوی بیماری روانی سوق دهد مشخص و. کنترل شود (گروسی فرشی، و مانی، 1383).
از عوارض هر جنگی بروز مشکلات جسمی و روانی برای افرادی است که مستقیماً یا بطور غیرمستقیم درصحنه جنگ حضور داشتهاند. گذشته از محرومیتهای جسمی که منجر به نقص عضو میگردد، جراحات روانی تا مدتها، حتی پس از پایان جنگ، گریبان گیر آسیب دیدگان خواهد بود. در سال 1991 در نشریه انجمن پزشکی آمریکا در مورد رابطه سندرم جنگ خلیج فارس با اختلال فشار روانی مقالهای منتشر شد که به پزشکان توصیه نمود قبول کنند که بسیاری از نظامیان در جنگ خلیج فارس به اختلالات مرتبط با فشار روانی و عوارض جسمی فشار روانی مبتلا هستند و تاکید شده است که این بیماریها را نباید پنهان یا کتمان کرد، چرا که کاملاً شناخته شده هستند و در بازماندگان جنگهای گذشته بویژه ویتنام به طور وسیعی بررسی شدهاند. (هالی، کورت، و هام، 1997). تقریباً صددرصد آسیب دیدگان اعصاب و روان ناشی از جنگ، از اختلال خواب، ضعف و سستی، سردرد و سرگیجه، احساس از دست رفتن انرژی، خستگی، دردهای عضلانی و مفصلی، عدم تمرکز حواس، یاس و ناامیدی، عدم احساس لذت از زندگی و افکار مربوط به مرگ شکایت دارند. این مجموعه علایم تقریباً مشابه مجموعه علائمی است که در جنگهای مختلف از جمله جنگ خلیج فارس نیز وجود داشته است. میتوان از این مجموعه علایم به عنوان “نشانگان جنگ تحمیلی ” نام برد (بحرینیان، و برهانی، 1382). پیش از این مطالعات انجام شده در کشورمان بیانگر شیوع اختلالات روانپزشکی، نظیر اضطراب (حقدادی و پرچمی،1372)، افسردگی (خیرخواه، بیژنی، و زینلی، 1381) اختلال استرس پس ازحادثه (قانعی و همکاران،1383) واختلالات خواب (تولایی و همکاران، 1383) در جانبازان میباشد.
هر کدام از مشکلات شدید و مزمن جانبازان و رزمندگان میتواند به عنوان منبعی برای استرس عمل کرده به بروز افسردگی در اعضای خانواده منجر شود. چنین وضعی بر انسجام خانواده تأثیر سوء گذاشته منجر به بروز مشکلات روانی و اجتماعی میشود، و حتی گاهی باعث بروز ابهام و تضاد در ایفای نقشهای خانوادگی میگردد. روابط اعضای خانواده با همدیگر همچون حلقههای زنجیر تو در تویی است که آسیب دیدگی یکی از آنها میتواند بر تمامی اعضا اثر بگذاردو اعضای خانواده یک جانباز، به ویژه همسر او که با عوامل فشارزای ویژهای مواجه بوده همزمان مجبور به ایفای نقشهای مختلفی است، نیز از این قاعده مستثنی نیستند (یمینی نیا، 1380).
یک پدر به سه دلیل ممکن است قادر به ایفای نقش پدرانه خود نباشد: غیبت دائم (مثلاً به علت مرگ یا طلاق (، غیبت موقت) مثلاً به علت مسافرت یا اسارت (، و اختلال در ایفای نقش) مثلاً به علت معلولیت یا جانبازی مؤثر (در هر حال، حذف یا کاهش اقتدارپدر بلافاصله اثرات نامطلوبی در خانواده بر جای میگذارد، و علاوه بر این، اثرات مخرب با تأخیری نیز درپی خواهد داشت (رضاییان و محمدی، 1379). با وجود آن که بسیاری از تحقیقات نشان دادهاند وجود مادر میتواند اثرات نامطلوب کاهش اقتدار پدر بر فرزندان را خنثی کند، اما در مورد همسران جانبازان دچار آسیبهای روانشناختی که خود عمدتاً از افسردگی رنج میبرند این امر چندان صادق نیست. به گزارش جیمز، ویکس (1983) و ورلند این گونه مادران نه تنها قادر به ایفای نقش خود به عنوان تعدیل کننده اثرات منفی وجود پدر دارای مشکلات روانشناختی بر فرزندان نیستند، بلک ه افسردگی، مشکلات رفتاری و هیجانی با فرزندان، کاهش انگیزه، کاهش ثبات در رفتار، و ارتباط کلامی منفیتر با فرزندان ارتباط دارد. در مطالعهای که مسکینی و سردره ای (1381) بر روی 50 نفر از همسران جانبازان و 50 نفر از همسران افراد غیرجانباز، به عنوان گروه کنترل انجام دادند، معلوم شد که میانگین میزان افسردگی در همسران جانبازان به طور معنی داری بیشتر از گروه کنترل است. دیویدسون و ملور گزارش دادهاند که خانوادههای نظامیان بازگشته از جنگ ویتنام که مبتلا به PTSD بودهاند، در مقایسه با خانوادههای نظامیانی که دچار این اختلال نبودهاند، دارای سطوح بالاتری از مشکلات عمیق در سازگاری خانوادگی و زناشویی، مهارتهای والدگری، و وجود رفتارهای خصمانه بودند. وجود مشکلات روانشناختی در پدر میتواند منجر به بروز اختلال در عملکرد خانواده، و ایجاد علایمی شبیه علایم و اختلالات والد آسیب دیده در فرزندان شود.
از مصاحبه با نظامیان آمریکایی که پس از جنگ کره از اردوگاههای اسارت آزاد شده بودند معلوم شد که تقریباً همه آنها در خلال دوران اسارت، مدت زمانی دست خوش احساسات کناره گیری و بی تفاوتی بودهاند (نریمانی مستعلی بیگلو، 1371). اسارت میتواند هرج و مرج را در سیستم خانواده افزایش دهد و خانواده را بیش از پیش دچار از هم گسیختگی کند. یک پدر هر چند ممکن است در خانواده عملکرد ضعیفی داشته باشد، اما اگر بر اثر اسارت از خانواده دور شود، تأثیر مخربی بر نظام خانواده بر جای خواهد گذاشت. اسارت میتواند باعث ایجاد ترس از تنها رها شدن در کسانی که در خانه ماندهاند و نیز کسانی که در اسارت است شود. بدون تردید همسران اسرا بشترین لطمات و آسیبهای جسمی، روانی، عاطفی و اقتصادی را تحمل مینمایند و بسیاری از آنان توان مقاومت در برابر این همه فشار را ندارند.
بهداشت روانی در مفهوم عام خود یعنی سلا مت فکر و تعادل روانی و دارا بودن خصوصیات مثبت روانی و را ههای دستیابی به سلامت فکر و روح که برای تعالی و تکامل فردی و اجتماعی انسانها با پرداختن به آن روشن میشود. بهداشت روانی در مفهوم عام خود یعنی سلا مت فکر و تعادل روانی و دارا بودن خصوصیات مثبت روانی و را ه های دستیابی به سلامت فکر و روح که برای تعالی و تکامل فردی و اجتماعی انسانها با پرداختن به آن روشن میشود (اسلامی نسب،1373).
صاحبنظران معتقدند تا زمانی که مفهوم عدالت، تساوی، حقوق اجتماعی و اقتصادی، بهداشتی و درمانی در جهان به نحو مطلوبی پیاده نشود و توزیع عادلانه وسائل و امکانات درمانی و پیشگیری بیماریها به طور منصفانه صورت نگیرد امکان سلامت جسمی و روانی مطلوب برای جامعه بشری میسر نیست (احمدوند، 1383).
ارتباط یک فرایند دوطرفه است، ارتباط رفتار خاصی است که شکل آن از آدمی سر میزند و او را از سایر موجودات زنده متمایز میکند (ساعتچی،1382).
برقراری ارتباط یکی از مسائلی است که اغلب مواقع ضمن بحث از رفتار سازمانی مطرح میشود و این امر هنوز یکی از بزرگترین مشکلات مدیریت نوین است.
ارتباطات مبحثی بسیار گسترده است و بی شک به قلمروی رفتار سازمانی محدود نمیشود. برآورد میشود که این اصطلاح تقریباً سه چهارم حیات انسان را در میگیرد و هرگاه پای مدیران در میان باشد این عدد بازهم بزرگتر خواهد شد (لوتانز، مترجم سرمدی، 1374).
تمام صاحبنظران سازمان و مدیریت و علمای علوم اجتماعی بر این عقیدهاند که ارتباطات یکی از مهمترین فعالیتهای بشری است. انسانها در تمامی احوال احتیاج به برقراری ارتباط با دیگران دارند و بدون برقراری ارتباط با دیگران نمیتوانند به حیات خود ادامه دهند (فرهنگی،1379).
سازمانی که افراد آن برخود نافذ و مؤثر با یکدیگر نداشته باشند توانمندیهای لازم را برای اجرای وظایف خود ندارد و نمیتواند در کارکنان انگیزه لازم را ایجاد نماید. زیرا ارتباط بستر مبادله اطلاعات است بدون برقراری ارتباطات اثر بخش مبادله اطلاعات امکانپذیر نمیباشد لذا با عنایت به اهمیت روزافزون مبادله اطلاعات در دنیای پرتلاطم کنونی، لزوم عنایت بیشتر به مقوله ارتباط مشخص میشود. (محبعلی،1370).
ارتباطات مؤثر یکی از عناصر کلیدی موفقیت مدیران است چرا که اطلاعات به عنوان یک داده مهم در سیستم سازمانی در سایه ارتباطات مؤثروارد سازمان میشود و همین که به سازمان راه یافت، باز نیازمند یک سیستم ارتباطی کارآمد است. تا مورد پردازش قرار گرفته و بسان خون در رگهای سازمان جریان یابد. (مقیمی، 1385).
بنابراین اگر جامعهای قصد دارد در دنیای پر رقابت امروزی از رونق اقتصادی، رشد اجتماعی و زندگی بهتر برخوردار باشد، و نیز خود را برای زندگی بهتر در قرن بیست و یکم آماده سازد لازم است بهرهوری یالایی داشته باشد برای اینکه بهرهوری یک کشور افزایش یابد لازم است همهٔ سازمانهای (تولیدی، خدماتی، پرداختی، آموزشی و …) آن کشور بهرهوری بالا داشته باشند. براساس نظریه چند عاملی بهرهوری در شرایطی امکان دستیابی به بالاترین میزان بهرهوری امکانپذیر است که کارکنان سازمان از سلامت روانی کامل برخوردار باشند و شبکههای ارتباطی سازمان، سالم و اثربخش باشد (ساعتچی،1382).
بهداشت روانی در یگانهای نظامی به لحاظ اهمیت حفظ و ارتقای سلامت جسمانی و روانی پرسنل نظامی و بهره وری و افزایش توان رزمی نیروهای مسلح از اهمیت غیرقابل اجتنابی برخوردار میباشد. با پژوهش در زمینه بهداشت روانی کارکنان میتوان با توجه به یافتههای پژوهشی در جهت بهبود وضعیت وارتقای روحیه کارکنان نظامی گام برداشت (میرزمانی،1378).
بهداشت روانی در ارتش به صورت گسترده با شروع جنگ شروع شد. تاریخ نشان میدهد نبردهای انسانی همواره تأثیرات منفی بر روی افرادی که آن را تجربه نمودهاند داشته است. جنگ نه تنها باعث قطع عضو، معلولیت و آسیب جسمانی به وسیله سلاحهای به کار برده شده توسط انسان میشود، بلکه به عنوان یک تجربه آسیب زای زندگی به روان شرکت کنندگان در جنگ نیز آسیب میرساند.
پرسنل نظامی به میزان زیادی طی شرکت در جنگ وعملیات های نظامی و مانورها، در معرض حوادث تروماتیک هستند (ساچنر،1998).
طی دو دهه گذشته شواهد نشان داده است که توسعه عملیاتهای نظامی با افزایش اختلالات روانی و کاهش کیفیت زندگی همراه بوده است (برامسن 2000، اسمیندسون 2002، پیزارو 2006).
در مطالعهای که توسط دارن وند و همکارانش در ویتنام انجام شد، مشخص گردید که بین میزان حضور در عملیاتها و اختلالات روانی یک رابطهٔ روز – پاسخ وجود دارد (دورنورد،2006).
سازمان بهداشت جهانی (1948؛ به نقل از دی مانتو و مارتین، 2002، کرتیس، 1380) سلامت را چنین تعریف کرده است: حالت کامل سلامت جسمانی، روانی و اجتماعی و نه فقط عدم حضور بیماری یا ضعف و سستی.
سلامت روانی: حالت روانی که ویژگی بارز آن سلامت و بهبود هیجانی و عاطفی و نداشتن اضطراب و نشانگان مختل کننده زندگی و ظرفیت ایجاد رابطه حسنه و رضایت بخش با دیگران و مقابسه مناسب با تنیدگیها و تناقص های زندگی است (کورسینی، 1999).
سلامت روان: یک حالت عملکرد موفقیت آمیز کنش وری روانی است که از فعالیتهای آفرینشی (مولد) روابط ارضا کننده و رضایت بخش با افراد دیگر، توانایی سازش یافتگی و سازگاری با تغییر و کنارآمدن با مشکلات و پریشانیها نتیجه میشود (U.S. DHHS، 1999، به نقل از کی یس و لوپز، 2002).
بهداشت روانی Mental Health با دو تعریف مورد استفاده قرار میگیرد:
در تعریف اول منظور از بهداشت روانی عبارت از رشتهای تخصصی در بهداشت عمومی است که در زمینه کاستن اختلالات روانی در یک جامعه فعالیت مینماید. به عبارت دیگر، بیماریابی و پی گیری موارد روان پزشکی را به عهده دارد و هدف اصلی آن، کشف علت این اختلالات و ریشه کنی آنها میباشد. بدین ترتیب، بررسی انواع مختلف اختلالات روانی وعوامل زیستی- روانی- اجتماعی در این رشته علمی مورد بحث قرار میگیرند. به همان ترتیب که در بهداشت عمومی مثلاً بیماریهای عفونی مورد بررسی واقع میشوند وعامل بیماری زا و چگونگی ایجاد بیماری وعلائم آنها و راههای سرایت مورد توجه واقع میگردند تا روش پیش گیری مشخص شود، در مورد اختلالات روانی نیز سعی میشود تا عوامل بیماری زا و طرز به وجود آمدن بیماری مشخص گردد تا طرز پیش گیری نیز شناخته شود و بتوان نسبت به ازبین بردن این بیماریها در اجتماعات انسانی اقدام نمود. با این دید، منظور از بهداشت روانی بررسی روشهای پیش گیری است (میلانی فر،1373).
در این مورد باید توجه داشت که اصول بهداشت روانی به سادگی اصول بهداشت عمومی نیست. مخصوصاً در مورد بیماریهای عفونی. فعالیتهای شبانه روزی دانشمندان این رشته، روشنائی های زیادی ایجاد کرده و در نتیجه پیش گیری و درمان این بیماریها را حداقل از لحاظ نظری ساده کرده است و در ممالکی که بهداشت عمومی پیشرفت قابل ملاحظهای نموده، پیدا شدن یک بیمار مبتلا به تیفوئید موجب شگفتی میشود. به وسیله ایجاد آب لوله کشی و گسترش آن برای تمام مردم و آموزش راههای مبارزه با این بیماری، ریشه کنی بیماری به مقدارزیادی تحقق یافته است. مثال دیگر را میتوان در مورد بیماری مالاریا زد که روزی در تمام جهان و مملکت ما بلای عظیمی به شمار میآمد وتلفات زیاد و ضررهای اقتصادی فراوان به بار میآورد، ولی چون عامل بیمای زا و طرز سرایت آن شناخته شد، با توجه به فعالیت سازمان ریشه کنی، مالاریا واقعاً به حد ریشه کنی رسیده است (حاتمی وهمکاران،1383).
ریشه کنی آبله به طور کامل در سرتاسر جهان، که از ده سال قبل تحقق یافت، امکان ریشه کنی علیه بیماریها، مخصوصاً بیماریهای عفونی را در دلها زنده کرد. در این مورد باید توجه داشت که در ریشه کنی آبله، همه ملتها ودولتها صمیمانه همکاری کردند و این نتیجه درخشان پدید آمد. به احتمال قوی، اگر همکاری و برنامه ریزی مشابهی در مورد همه بیماریها صورت گیرد، اگرچه نتوان این بیماریها را به طورکامل ریشه کن نمود، ولی میتوان به کاهش فراوانی آنها کمک ارزندهای کرد.
در مورد بیماریهای روانی هنوز وضع به این روشنی نیست، زیرا در ایجاد بیماریهای روانی چند عامل باید دست به دست دهند تا بیماری ایجاد گردد ولی خوشبختانه فعالیتهای زیادی میشود تا وضع شبیه به بیماریهای جسمی گردد و با نتایجی که به دست آمده، این امید هست که بتوان به نتایج بیشتر و آینده درخشانتری امید داشت.
در تعریف دوم بهداشت روانی “ثابت و برقرار نمودن وضعیت هائی که سلامت روانی مثبت و سازنده را به بار میآورد”مورد توجه واقع میگردد. به عبارت دیگر، تنها “نبودن بیماری” کافی نیست بلکه سلامت فکر یا سلامت روان و بالابردن میزان سلامت و رشد به صورت روزافزون از اهداف این بعد از بهداشت روانی است. با نشان دادن وضع مثبت و سلامت روانی میتوان نسبت به ایجاد سیستم با ارزشی در مورد ایجاد تحرک و پیشرفت وتکامل در حد فردی و بین المللی اقدام نمود. هنگامی که سلامت روانی و معیارهای آن شناخته شد، نسبت به دستیابی به آن اقدام میشود وراه برای تکامل فردی واجتماعی گشوده میگردد. به این منظور معیارهای سلامت روانی و رشد باید مشخص گردند و راههای دستیابی به آن کشف شوند تا بتوان از طریق آموزش و فراهم آوردن تسهیلات در حد فرد واجتماع، رشد را به ارمغان آورد.
با این برداشت، دستیابی به بهداشت روانی تنها از طریق کشف قوانین و روشهایی است که بتوانند سلامت روانی و رشد انسان را تأمین نمایند و با برداشت فوق، تعریف زیر برای بهداشت روانی انجام شده است:
“بهداشت روانی عبارتست از بررسی قوانین و روشهای زندگی که به کاربردن یا قبول آن، موجب سلامت روانی و جلوگیری از ابتلای به بیماریهای روانی میشود.
بیماریهای روانی از آغاز پیدایش بشر وجود داشته است و هیچ انسانی در مقابل این بیماریها مصونیت ندارد و این خطر همیشه بشر را تهدید میکند. عدم تفاهم، ناسازگاری و اختلالهای رفتاری در جوامع انسانی، در خانواده، مدرسه، اداره، کارگاه، کارخانه، دانشگاه، گروه و اجتماع بسیار مشهود و فراوان است و در همة افراد، زن و مرد، کودک، نوجوان، بزرگسال، کارمند، نظامی، بیکار، معلم، دانش آموز، استاد، دانشجو وغیره خطر ابتلا به ناراحتیهای روانی وجود دارد و همین گستره ابتلا ضرورت بررسی چگونگی مقابله با بیماریهای روانی را توجیه میکند) احمدوند،1384).
سلامت جسم و روان، انبساط خاطر و در نهایت شادکامی و تن آرامی پدیدههایی هستند که در ارتباط با محیط زیست انسانها تحقق میپذیرند. کارکرد نامناسب نهادهای اقتصادی، اجتماعی، بهداشتی و درمانی در یک جامعه در ارتباط مستقیم با بهداشت روانی و جسمی مردم آن جامعه است و سلامت افراد را دچار مخاطره میکند، در اجتماعاتی که انسانها تحت تأثیر عوامل نامساعد محیطی مانند: حوادث طبیعی (سیل، زلزله، …) بیماریهای اپیدمیک، نارساییهای ناشی از گسترش شهرهای بزرگ (آلودگی هوا، ترافیک، محیط پرهیاهو) بی عدالتیهای اقتصادی، جنگ، بحرانهای اجتماعی، از هم گسیختگی خانوادگی، تضادهای درون گروهی و برون گروهی فرهنگی و مسائلی از این قبیل قرار دارند نمیتوان انتظار سلامت جسمی و روانی را داشت، هر یک از پدیدههای اجتماعی و طبیعی بالا میتواند زندگی عادی یک شخصیت سالم را تحت تأثیر قرار داده و آنرا از حالت طبیعی خارج کند. برابر تحقیقات انجام شده، محرومیتهای ناشی از پایین بودن طبقه اجتماعی در اختلالهای کنشی و روانی نقش بسیار مهم داشته است. افراد پایینترین طبقات اجتماعی، بالاترین میزان روان درمانی را در بیمارستانها داشتهاند و هر چه موقعیت اجتماعی پایینتر بوده است تشخیصهای روانپزشکی در مراحل پیشرفتهتر بیماری صورت گرفته است. صاحب نظران معتقدند تا زمانی که مفهوم عدالت، تساوی، حقوق اجتماعی و اقتصادی و بهداشتی و درمانی در جهان به نحو مطلوبی پیاده نشود و توزیع عادلانه وسائل و امکانات درمانی در پیشگیری بیماریها بطور منصفانه صورت نگیرد امکان سلامت جسمی و روانی مطلوب برای جامعه بشری میسر نیست (به نقل از همان منبع).
به دلیل گسترش اجتماع و پیچیدهتر شدن نهادهای آن مشکلاتی بروز میکند و امور جدیدی ضرورت مییابد که قبلاً نیازی بدان احساس نمیشد در جوامع پیچیده روابط اجتماعی سستتر میشود و افراد هم بستگی عاطفی خود را که در پارهای از موارد میتواند مشکل گشای ناراحتی روانی ـ روحی باشد از دست میدهند بطوریکه خانوادهها بدون داشتن روابط گرم کنار هم زندگی میکنند.
بهداشت روانی کارکنان در هر سازمان و موسسهای از جمله مسائل مهمی است که باید بدان توجه شود. از این رو مدیران ابتدا باید به نیروی انسانی و تأمین امکانات رفاهی، خواستهها و نیازهای آنان به عنوان عاملی برای افزایش کارایی و سطح بهره وری توجه کنند تا به هدف اصلی خود که همانا افزایش کارایی و بهره وری بالاست برسند و این در حالی است که در هر سازمان دولتی و غیردولتی این مهم از طریق روابط عمومی انجام میپذیرد. بهداشت روانی کارکنان در محیط کار یعنی مقاومت در برابر پیدایش پریشانیهای روانی و اختلالات رفتاری در کارکنان سازمان و سالم سازی فضای روانی کار (استک،2004).
روابط عمومیها باید با ایجاد تفاهم درون سازمانی در میان کارکنان با یکدیگر و مدیران با کارکنان تاکید کنند. در واقع بدون ایجاد فضایی سالم در درون سازمان و ساماندهی روابط انسانی بین کارکنان، برقراری ارتباط برون سازمانی صحیحی برقرار نخواهد شد.
در یک سازمان سالم وظیفه مدیران تنها تولید کالا و کسب سود نیست، بلکه آنها از طریق روابط عمومی با کارکنان خود ارتباط برقرار کرده و در جریان نیازها و خواستههای آنها قرار میگیرند و سعی در رفع آن مینمایند. چنانچه مدیران به بهداشت روانی کارکنان اهمیت ندهند در بلندمدت باعث افزایش نارضایتی و کاهش کارایی آنها خواهند شد (به نقل از همان منبع).
به منظور بهره وری بیشتر از نیروی انسانی و ایجاد جوی سالم در محیط کار راهکارهایی وجود دارد، از جمله شناسایی، ارزشیابی و کنترل عوامل زیان آور در محیط کار، ایجاد جو صمیمی، همدلی، صداقت و احترام به کارکنان، شناسایی استعدادهای بالقوه کارکنان و فراهم ساختن شرایط برای بالفعل شدن آنها، استفاده صحیح از افکار کارکنان و نظرات آنان در تصمیم گیریها، اطلاع رسانی درباره عملکرد سازمان و برنامههای آینده، تأمین نیازهای مادی آنها و در نظر گرفتن خدمات رفاهی و تأمین نیازهای معنوی کارکنان چون تأیید اجتماعی از سوی مدیران ارشد و ایجاد عزت نفس در کارکنان. فراهم آوردن شرایط مساعد کاری باعث رضایتمندی کارکنان شده و آنان با رغبت فراوان برای پیشرفت سازمان تلاش میکنند که همین امر منجر به افزایش کارآیی سازمان یا موسسه میشود (گنجی،1381).
پژوهش حاضر به بررسی رابطه ویژگیهای دموگرافیک، فشارهای شغلی، زندگی با سطح سلامت روان پایوران میپردازد. دراین پژوهش سعی شده است ارتباط این متغیرها با سلامت روان پایوران سپاه پاسداران آ.غربی مورد مطالعه قرار گیرد. هدف از این پژوهش تبین راهکارهایی است که با به کار بستن این راهکارها، بهداشت و سلامت روان نیروهای نظامی تأمین، حفظ و ارتقا یابد. لازمه سلامت جسمانی بطور اعم و سلامت روان بطور اخص این است فرماندهان عالی رتبه و میانی نیروهای نظامی از یکسری اصول و موازین تعیین کنندهای که در تأمین، حفظ و ارتقای سلامت نیروهای تحت امر اثر گذار است آگاهی داشته و با اجرای عملی آنها درصدد انجام هر چه بهترمأموریت های محوله باشند.
از این رو در مطالعه حاضر پژوهشگر برآن است تا با بررسی و شناسایی استرسورها و فشارهای روانی و همچنین عواملی که باعث بروز اختلالات روانی در بین پایوران نظامی می شوندشناسایی و راهکارهای برای جلوگیری از اختلالات روانی و بیماریهای رفتاری و همچنین درمان آن ارائه دهد.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.