پایان نامه عمليات زمين شناسي ايران
مقدمه:
منطقه مورد بررسي در محدوده ميان تا طول شرقي و تا عرض شمالي جاي دارد.
ارتفاعات منطقه: بلندترين بخش منطقه بلندايي برابر با 2125 متر و پست ترين بخش آن ارتفاعي نزديك به 1131 متر دارد. بزرگترين مناطق مسكوني شهري منطقه عبارتند از: بوئين زهرا و اشتهارد.
راه هاي ارتباطي اصلي منطقه عبارتند از: جاده آسفالته مرد آباد به قزوين كه از شهرهاي اشتهارد و بوئين زهرا مي گذرد، جاده آسفالته بوئين زهرا به ساوه و جاده خاكي هجيب به زرين ده
- زمين ريخت شناسي (ژئومورفولوژي)
عوامل كنترل كننده زمين ريخت شناسي در منطقه را مي توان عامل ساختاري، ليتولوژيكي، دگرساني و آب و هوايي برشمرد. سنگهاي آتشفشاني ائوسن ارتفاعات منطقه را پديد آورده است. نواحي گسله عمده در مرز جدا كننده برجستگي ها و مناطق پست، جاي دارند. فزون بر آن بيشتر طاقديس ها ارتفاعات منطقه را پديد آورده اند، شرايط آب و هوايي نيز سبب كنترل زمين شناسي شده است به گونه اي كه گرانيت ها بر اثر هوازي گوديهايي را در منطقه پديد آورده است. در اين ميان گفتني است كه دگرسانيهاي گرانيت ها در اين راستا دست اندر كار بوده است. سنگ نهشته هاي نئوژن نيز به دليل سست بودن واحدهاي سنگي آن فرسايش پذيرند و مناطق پست و كم ارتفاعي را پديد آورده اند.
·چينه شناسي
در منطقه مورد بررسي، سازندهاي كهن تر از ائوسن ديده نمي شود.
§ ائوسن
الف) ائوسن مياني: ائوسن مياني در منطقه با توف هاي سبز رنگ كه گاهي متمايل به آبي است مشخص مي شود، اين توف ها ستبرايي نزديك به چند متر دارند، در ميان توف ها ايگينمبريت هاي قرمز رنگ با تركيب داسيتي و گدازه هاي داسيتي قرمز رنگ ديده ميشود به همين سان به گونه اي ميان لايه اي چند لايه آهكي ناپيوسته و عدسي شكل سياه و كرم رنگ در ميان توف ها ديده ميشود- اين واحد در بردارنده فسيل استراكود و بقايايي از نوموليت است كه در اثر تبلور دوباره ساختمان داخلي آنها از ميان رفته است و از اين رو سن آنها به درستي قابل تشخيص نيست. توف هاي سبز در افق هاي بالاتر نخست به توف هاي جوش خورده سبز تا خاكستري و سپس به توف هاي ريوليتي كرم رنگ تبديل مي شوند. با توجه به رخساره توف ها (هيالوكلاستيك) و وجود لايه هاي آهكي محيط پيدايش توف هاي از ديدگاه رخساره سنگي مي توان اين سري را با واحدهاي E5 – E4 – E3 در منطقه قم –آران مقايسه كرد كه امامي در سال 1981 براي منطقه ياد شده معرفي كرده است.
ائوسن مياني در منطقه به 5 واحد سنگي تفكيك شده است كه عبارتند از:
واحدي است كه دربرگيرنده ائوسن مياني به گونه اي عام و فراگير، اين نام گذاري در آن بخش هايي از ائوسن مياني انجام شده است كه امكان تفكيك واحد وجود نداشته است در برخي بخش هاي ائوسن مياني دربرگيرنده واحد گدازه اي و ايگنيمبريت هاي قرمز رنگ است. در اين نقاط ماگماي داسيتي توف هاي سبز را به سان سيل و دايك بريده و يا در پيكر روانه هاي آتش فشاني بر روي لايه هاي توف جريان يافته است، چندين افق از اين گدازه ها و سنگهاي ايگنيمبريتي در منطقه ديده مي شوند كه ميان آنها لايه هاي توفي نيز به چشم مي خورد در اين ميان دايكها و سيلتها تنها و تنها در توف ها جايگزين شده اند و ائوسن بالايي را نمي برند. توفهاي ائوسن مياني از ديدگاه تركيب با سنگهاي ياد شده همساني دارند و گمان مي رود تناوبي از تكاپوهاي گدازه اي و انفجاري در روند زماني ائوسن مياني انجام گرفته باشد و ماگما با تركيب داسيتي حوضه رسوبي ائوسن مياني را تغذيه كرده باشد دايكها و سيلتهاي ياد شده در واقع نماينده سنگهاي نيمه آتشفشاني (Subvolcanic) ائوسن مياني اند. قرون به آن تركيب شيميايي توف ها (داسيتي) و هم ارز تركيب سنگهاي ماگمايي ياد شده است و نشان از آن دارد كه خاستگاهي يگانه دارنده قائده اين واحد مشخص نيست. در روي اين واحد ايگينمبريت و گدازه تيره رنگ جاي ميگيرد. سنگهاي اين واحد دربرگيرنده توف هاي سبز است كه بخش بزرگي از سنگهاي اين واحد را پديد مي آورد، ايگينمبريت و گدازه داسيتي قرمز رنگاند.
واحدي دربرگيرنده لايه هاي توفي رنگ با تركيب ريوليتي است اين توف ها در بالاي توف هاي سبز و زير واحد جاي ميگيرد. از اين رو توف هاي ياد شده بخشهاي بالايي ائوسن مياني را پديد مي آورند. البته گسترش سطحي اين توف ها در همه جا يكسان نيست و در جاهايي توف هاي سبز به گونه اي مستقيم در زير واحد جاي ميگيرند. اين توف ها گاه دچار پديده كائوليني شدن شده اند. از ديدگاه پتروگرافي كرم رنگ و دانه ريز هستند و تا اندازه اي دچار دگرساني كائوليني شده اند. بافت نخستين سنگ ولكانو كلاستيك است كه اجزاي شيشه پس از پيدايش متبلور شده اند، قطعات بلورين در آنها ديده نمي شود.
اين واحد دربرگيرنده يك لايه بازالت سياه رنگ است. گسترش سطحي اين لايه بسيار اندك و كم گستره است و در ميان توف هاي كرم رنگ جاي گرفته است.
شامل لايه هاي آهكي ناپيوسته عدسي شكل به رنگ كرم و سياه است. اين واحد در بين توف هاي كرم رنگ مشاهده ميگردد. در يكي از پلاكهاي تهيه شده از اين واحد يك قطعه مشكوك به فسيل نوموليت كه ساختمان داخلي آن از بين رفته بود و يك استراكود مشاهده گرديده است.
اين واحد شامل گدازه هاي داسيتي قرمز رنگ و ايگنيمبريت هاي داسيتي قرمز رنگ است. رنگ اين واحد قرمز روشن است و در بين توف هاي سبز به صورت افق هايي ديده ميشود. همچنين به صورت دايك و سيلهايي نيز ديده ميشود كه تغذيه كننده اين افق هاي گدازه اي ايگنيمبريتي بوده است.
ب) مجموعه ائوسن بالايي
مجموعه سنگهاي ائوسن بالايي با رنگ تيره شان به آساني از سري سبز ائوسن مياني قابل تشخيص است اين مجموعه كه به گونه اي همشيب بر روي سري سبز ائوسن مياني جاي مي گيرد، دربرگيرندة گدازه هاي آندزيتي و لاتيتي با بافتي بيشتر پورفيريك و گاهي مگاپورفيريك است كه در بخشهايي به گونه اي متناوب با لاپيلي توف قرار مي گيرند. به طور تقريب در همه افتها ، پهنه ها و لايه هاي ايگنيمبريتي را مي توان ديد. گدازه و گنبدهاي ريوليتي گسترشي كمتر دارند. برخلاف سري سبز مياني كه نشان از ولكانيسم زيردريايي دارد مجموعه ائوسن بالايي نشان دهنده ولكانيسم قاره اي تا دريايي كم ژرفا (ساحلي) است.
ائوسن بالايي در منطقه به 3 بخش تقسيم ميشود: 1- بخش پاييني 2- بخش مياني 3- بخش بالايي.
- بخش پاييني ائوسن بالايي: دربرگيرنده تناوبي از لايه هاي گدازه اي و ايگنيمبريت با توف و لاپيلي توف است، اين بخش در حقيقت نماياگر مرحله گذر از فوران انفجاري و محيط دريايي به مرحلة فوران آرام گدازه اي و محيط قاره اي تا ساحلي است كه در آن لايه هاي گدازه اي و ايگنيمبريت افقهاي پاييني آن داراي تركيب به گونه اي كلي اسيدي است. گاهي سنگهايي با تركيب ميانه نيز در ميان آنها ديده ميشود. اين بخش به 6 واحد تفكيك شده است كه از پايين به بالا چنين اند:
: اين واحد به طور عمده از ايگنيمبريت- گدازه قهوه اي رنگ با تركيب اسيدي پديد آمده است. اين واحد بر روي و يا و در زير واحد جاي ميگيرد.
: به طور عمده از توف هاي با تركيب ريوليتي پديد امده كه در آن گدازه ريوليتي نيز مشاهده ميشود. رنگ اين واحد سفيد و در بخشهايي اندك به خاكستري مي گرايد اين واحد بر روي واحد و در زير واحد جاي ميگيرد.
: به رنگ قهوه اي تيره تا سياه است و از گدازه هاي آندزيتي، لاتيتي و بازالتي پديد آمده است. اين واحد بر روي واحد و در زير واحد جاي گرفته است.
: از توف و لاپيلي توف پديد آمده است، ريز بالشهاي گدازه اي بازيك تيره در زمينه اي توفي و سفيد ديده ميشود. نماد سنگ همسان برشهاي آتشفشاني است. اين واحد روي واحد و در زير واحد جاي گرفته است.
: يك واحد گدازه اي با تركيب ميانه است كه افق هاي ايگنيمبريتي در آن يافت ميشود. سنگهاي اين واحد عمدتاً از نوع آندزيت تا پيروكسن آندزيت هستند. اين واحد در حقيقت بخشهاي زيرين واحد است. اين واحد بر روي واحد و در زير واحد جاي دارند.
: اين واحد ناپيوسته يا عدسي شكل از نوع توف برش يا لاپيلي توف است كه در زمينه اسيدي اين برشها بالشهاي گدازه اي بازيك تيره جاي دارند.
- بخش مياني ائوسن بالايي
اين بخش با واحد مشخص شده است.
به طور عمده دربرگيرنده، آندزيت مگاپورفيريك است كه در زمان تشكيل اين واحد فوران ها بيش تر از نوع غيرانفجاري و آرام در محيط قاره اي بوده است. اين واحد در حقيقت ادامه همان است كه بافت پورفيريك شاخص تري را نشان ميدهد و از آندزيت هاي مگاپورفيريك پديد آمده است. اين واحد در سمت شرق هسته يك تاقديس را در كوه قوش گوني و در سمت غرب آن يك ساختمان گنبدي شكل را در كوه جوشالو پديد آورده است نمونه هاي برداشته شده از اين واحد انواع سنگي زير را معرفي ميكند: پيروكسن آندزيت، آندزيت، تراكي آندزيت، تراكيت، داسيت، بازالت، آندزيتيك بازالت، كريستال و تيريك توف.
- بخش بالايي ائوسن بالايي
اين بخش با سنگهاي بازيك (بازالتي) خاكستري تا خاكستري روشن، گدازه هاي حد واسط با زمينه شيشه اي كه در نمونه دستي سطح تازه آن سياه و سطح هوازده آن نخودي رنگ است و همچنين چند لايه ماسه اي ولكانوژينك مشخص است. بر روي هم سنگهاي اين واحد بازيك تر از واحدهاي پيشين اند و محيط پيدايش آنها دريايي كم عمق تا ساحلي بوده است. قرون بر آن فوران ماگما به طور عمده، آرام و غيرانفجاري بوده است. ائوسن بالايي به 8 واحد تفكيك شده است:
خاكستري رنگ است و دربرگيرنده ائوسن بالايي تفكيك نيافته است. سنگهاي پديد آورنده آن اليوين بازالت، آندزيتيك بازالت و ايگنمبريت گدازه با تركيب داسيتي است.
آغازش با گدازه هاي حد واسط شيشه اي است و دربرگيرنده سنگهايي از جنس پيروكسن آندزيت پورفيري، الدين بازالت، آندزيتيك بازالت، ماسه سنگهاي ولكانوژنيك خاكستري، ايگينمبريت با تركيبي تراكيتي تا آندزيتي، بازالت، كوارتز لاتيت و هيالو داسيت است.
يك واحد ايگنيمبريت گدازه اي خاكستري رنگ با تركيب داسيتي است، گسترش اين واحد يكسان نيست آنچنان كه اين واحد در سمت خاور زير واحد و روي واحد جاي دارد در حاليكه به سمت غرب تحليل مي رود و واحد به طور مستقيم روي مي نشيند.
يك واحد ناپيوسته با گسترش محدود است، آنچنانكه اين واحد تنها در سمت بالايي ترين بخش شرقي منطقه ديده ميشود و در سمت غرب گسترش ندارد. اين واحد بر روي و در زير جاي گرفته است و از توف هاي كرم رنگ ريزدانه با تركيب ريوليتي تا داسيتي و از نوع ويتريك توف پديد آمده است.
يك واحد ناپيوسته با گسترش محدود است كه در سمت غرب گسترش ندارد و تنها در سمت شرق بر روي واحد جاي گرفته است به دليل پوشيده شدن بخش بالايي اين واحد توسط آبرفت واحدي بر روي آن مشاهده نمي شود اين واحد تيره رنگ است و بلورهاي پلاژيوكلاز در آن ديده ميشود. اين واحد از سنگهاي آندزيت پورفيري تا مگاپورفيري پديد آمده است.
بر روي واحد جاي گرفته است و رنگ آن خاكستري تا خاكستري روشن است. در بخشهايي از آن گردآمدگي هايي از زئوليت ديده ميشود كه درون شكستگي ها و حفرات را پر كرده اند.
اين واحد عمدتاً از الوين بازالت و هيالو الوين بازالت زئوليت دار پديد آمده است.
روي جاي گرفته و تيره رنگ و ستبر است. همه اين واحد از آلگلومرا با قلوه هاي بسيار درشت به قطر cm30 پديد آمده است همة قلوه ها يك جنس و تركيبي بازيك (بازالتي) داشته و سيمان آنها نيز از همان جنس است.
دربرگيرنده سنگهاي گدازه اي و گدازه هاي شيشه اي تيره و ايگنمبريت گدازه خاكستري تا قهوه اي رنگ آندزيتي بوده و اين واحد روي واحد قرار دارد.
سنگهاي آن شامل آندزيت، پيروكسن آندزيت، ايگنمبريت گدازه آندزيتي، بازالت و هيالودايست (گدازه شيشه اي تيره) است.
§ اليگوسن
در اين زمان توده هاي نفوذي گرانيتي تا ديوريتي ديده ميشود كه واحدهاي ائوسن بالايي و مياني را قطع كرده اند. تعيين سن مطلق كه به روش پتاسيم- آرگون Ar-K توسط كايا و همكاران 1978 روي توده هاي گرانيتي شمالغرب ساوه صورت گرفته است سن آنها را ائوسن فوقاني- اليگوسن تا اليگوسن زيرين تعيين و سني معادل 2/39 با اختلاف 2/3+ ميليون سال براي آنها به دست آورده است.
Oa
از سنگهاي آپليتي روشن كه در گنبدهاي كوچك در مجموعه ائوسن بالايي نفوذ كرده است گسترش اين واحد در نزديكي تودة گرانيتي شمال شرقي عباس آباد.
Og
دربرگيرندة تودة گرانيتي با دانه بندي نسبتاً درشت كه نشانه سرد شدگي آرام آنها در ژرفاست اين توده ها تا اندازه اي دگرگوني و آلتراسيون مجاورتي در اطراف خود پديد آورده است و سبب جابه جايي عناصر در واحدهاي ولكانيك پيرامون خود در راستاي گسل ها و در اثر محلول هاي هيدروترمال خود شده اند ولي روي هم رفته كاني سازي چشم گيري پديد نياورده اند. اين تودهها در ائوسن بالايي نفوذ كرده اند. كانيهاي اصلي آن پلاژيوكلاز اتومورف (آلبيت تا اليگوكلاز)، فلدسپات آلكالن گزنومورف (سريسيتي و رسي شده)، كوارتز با بريدگي هاي انحلالي (در اثر محلولهاي هيدروترمال)، آمينبول و بيوتيت با دگرساني كم مي باشد.
Od
اين واحد توده اي ديوريتي است كه نسبتاً درشت بلور و نشان از سرد شدگي آرام آنها در ژرفاست. دگرساني ناچيزي در پيرامون خود داشته ولي كاني سازي و دگرگوني چشم گيري ندارد، اين توده ها در ائوسن مياني نفوذ كرده اند.
- نئوژن
نئوژن در منطقه با نهشته هاي تخريبي- تبخيري قرمز رنگي آغاز ميشود كه به گونه اي دگرشيب بر روي واحدهاي ولكانيك ائوسن جاي ميگيرد. اين نهشته ها هم ارز سازند قرمز بالايي اند كه در ايران مركزي ستبرايي نسبتاً زيادي دارند و مركز حوضه آن احتمالاً در كوير بزرگ ايران مركزي بوده است. در آنجا ستبرايي آن به حدود 600 متر مي رسد. نهشته هاي نئوژن منطقه به واحدهاي زير تفكيك شده است:
Mms1
دربرگيرنده مارن قرمز رنگ با ميان لايه هاي ژيپس و نمك، ماسه سنگ و سيلتستون سبز و سنگهاي آهكي نازك لايه است. اين واحد به طور دگرشيب بر روي ولكانيكهاي ائوسن جاي ميگيرد.
Mm ,g
داراي شيل و مارن خاكستري با ميان لايه هاي ژيپس است. اين واحد بخشي از نئوژن بوده و بر روي آبرفتهاي عهد حاضر Q12 رانده شده و قاعده آن نامعلوم است.
Mrsh
به گونه اي هم شيب روي واحد Mm ,g قرار دارد و شامل مارن و شيل قرمز با ميان لايه هايي از ژيپس و نمك است.
Msh
روي واحد Mrsh به صورت هم شيب جاي گرفته و عمدتاً شامل شيل قرمز است.
Msh , s1
به صورت هم شيب روي واحد Msh جاي گرفته و شامل تناوبي از لايه هاي شيل قرمز و نمك است.
Ms, g
به گونه اي هم شيب روي واحد Msh , sl قرار گرفته و شامل تناوبي از ماسه سنگ كرم تا خاكستري و لايه هاي ژيپس است.
Ms به گونه اي هم شيب روي Ms, g جاي گرفته و شامل ماسه سنگهاي كرم تا قهوه اي است.
Mm به طور هم شيب روي Ms جاي گرفته و شامل تناوبي از مارن كرم تا خاكستري با ميان لايه هاي مارن قهوه اي همراه با قلوه و شن است.
- پليو- كواترنر
PLQ با دگرشيب نسبتاً زياد روي رسوبات نئوژن جاي گرفته و شامل كنگلومراي سخت نشده تا كمي سيماني است. جنس قلوه هاي اين كنگلومرا سنگهاي ولكانيك ائوسن و گرانيت اليگوسن با ميان لايه هايي از ماسه، سيلت و رس مي باشد كه نشاني از فعاليتهاي كوهزايي آرامتر مي باشد. ماتريكس آن ماسه و سيلت است و تا اندازه اي سيماني شدهاند.
- كواترنر
Qt1
شامل نهشته هاي آبرفتي قديمي كه از كنگلومراي سخت و سيماني نشده پديد آمده است. جنس قلوه ها عمدتاً سنگهاي ولكانيك ائوسن و پلوتونيك اليگوسن است كه ماتريكسي از ماسه و سيلت در آن ديده ميشود.
Qf
مخروط افكنه هاي قديمي است كه دهانه آبراهه هاي قديمي را پديد آورده و تغذيه كننده رسوبات كنگلومرايي Qt1 بوده است.
Qt2
شامل رسوبات آبرفتي عهد حاضر است كه از مجموعه اي از قلوه هاي ولكانيك هاي ائوسن و مقداري قلوه هاي پلوتونيك اليگوسن و ماسه و سيلت و رس است كه عمدتاً خاستگاه آن نهشته هاي تخريب شده نئوژن و تا اندازه اي از تخريب سنگهاي آذرين ائوسن و اليگوسن مي باشد.
اين واحد در نزديكي ارتفاعات داراي قلوه ها و سنگهاي درشت است و در ميانه دشت ها، دانه هاي درشت كاهش مي يابد و سيلت و ماسه و رس برتري مي يابند.
Qfp
معادل Qt2 است و تنها به سبب تراكم بيشتر آبراهه ها در اين محدوده حجم نهشتههاي آبرفتي حمل شده توسط آبراهه ها در آن بيشتر است.
Qcuبآ
معادل واحد Qt2 است كه به سبب فاصله از ارتفاعات عناصر دانه درشت در آن كاهش يافته و دانه ريزهايي مثل ماسه، سيلت و عمدتاً رس در آن افزايش يافته كه مناسب كارهاي كشاورزي شده است.
Qc
شامل پهنه هايي گسترده كه تنها از عناصر ريز دانه، عمدتاً رس و مقداري سيلت پديد آمده است. اين پهنه ها مورفولوژي مسطحي دارند.
Qs1
شامل پهنه هاي گسترده كه فقط از عناصر ريزدانه، عمدتاً رس و مقدار زيادي املاح نمك پديد آمده اند كه آبهاي جاري در پايان راه و با كم شدن انرژي خود آنها را بر جاي نهادهاند.
- تكتونيك
اين منطقه در نوار آتشفشاني ايران مركزي جاي دارد كه شرودر (scheroder) در سال 1994 براي نخستين بار نام زون اروميه- دختر را براي آن به كار برد. همچنين بر پاية باور كايا و همكاران 1978 نبود سازند قم در بخش شمالي ساوه و بودن آن در بخش جنوبي و همچنين پيدايش نهشته هاي نئوژن را در گوديها در وابستگي با سيستم هورست و گرابن (horst and Graben) دانست. اين منطقه نزديك به زون البرز است و تحت تأثير رانده گي هاي جوان اين زون مي باشد. نمونه آشكار آن روانده گي است كه در منطقه مورد مطالعه، نهشته هاي نئوژن را روي آبرفتهاي عهد حاضر رانده است و ارتفاعات حلقه در ايجاد كرده است. نيروهاي برشي در منطقه موجب ايجاد و حركت گسلهاي امتداد لغز شده است. در روند حركتهاي زمين ساختي فازهاي آلپي مياني و پسين، اين منطقه تحت تأثير تنشهاي گوناگون قرار گرفته و چين خوردگي هاي تاقديسي و ناوديسي، گسلهاي رانده و امتداد لغز و عادي در آن پديد آمده است. در فاز پيرنه ئن (اواخر ائوسن- اوايل اليگوسن) منطقه زير تأثير چين خوردگي و بالا آمدگي عمومي همراه با تزريق توده هاي گرانيتي قرار ميگيرد كه خروج سنگهاي ائوسن از محيط كم ژرفاي دريايي به خشكي را در پي داشته است. در فازهاي ميوسن- پليوسن جنبشهاي زمين ساختي سبب چين خوردگي نهشته هاي تخريبي و تبخيري نئوژن شده است و كنگلومراي پليو- كواترنري به گونه اي ناهمساز و با دگرشيبي زاويه اي زياد روي واحدهاي نئوژن را مي پوشاند. اين اتفاق احتمالاً در پليوسن روي داده است (فاز آتيكان). و سرانجام فازهاي واپسين آلپين، فاز پاسادنين موجب ميشود كه نهشته هاي آبرفتي كواترنر نيز به گونه اي دگرشيب روي واحدهاي كهن (مانند كنگلومراهاي پليو- كواترنري) را با شيب افقي بپوشانند. از ديدگاه زمين ساختي منطقه فعال بوده و زلزله خيزي در محدوده گسل ايپك ويراني مناطق مسكوني را به دنبال داشته است.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.